This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من همان موجِ بى قرار
تو همان ساحلِ آرام
بيتابم براىِ بوسه باران كردنَت
#علي_قاضي_نظام
❄ @romankhone_ir📚 ❄
تو همان ساحلِ آرام
بيتابم براىِ بوسه باران كردنَت
#علي_قاضي_نظام
❄ @romankhone_ir📚 ❄
تمام خندههايم را نذر كردهام،
تا تو همان باشی
كه صبحِ يكی از روزهای خدا،
عطر دستهايت
دلتنگیام را به باد میسپارد...!
#سيد_على_صالحی
#صبحتون_بخیر
❄️ @romankhone_ir ❤️❄️
تا تو همان باشی
كه صبحِ يكی از روزهای خدا،
عطر دستهايت
دلتنگیام را به باد میسپارد...!
#سيد_على_صالحی
#صبحتون_بخیر
❄️ @romankhone_ir ❤️❄️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#افسانه_ی_دل
✍🏼 #فریده_رهنما
@romankhone_ir
خلاصه:
مهتا در خانواده ای دنیا آمد که اختلاف سنی پدر ومادرش بیش از ۲۱ سال بود و به همین دلیل پدرش در سن ۱۵سالگی تصمیم به شوهر دادانش گرفت و مادر به مخالفت با پدر پرداخت و این ماجرا تا دیپلم گرفتن او مسکوت ماند بعد از دیپلم فرزین برادر زرین دوست کودکی ودوران نوجوانی اش به او ابراز علاقه کرد ولی …
#عاشقانه
افسانه ی دل
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
✍🏼 #فریده_رهنما
@romankhone_ir
خلاصه:
مهتا در خانواده ای دنیا آمد که اختلاف سنی پدر ومادرش بیش از ۲۱ سال بود و به همین دلیل پدرش در سن ۱۵سالگی تصمیم به شوهر دادانش گرفت و مادر به مخالفت با پدر پرداخت و این ماجرا تا دیپلم گرفتن او مسکوت ماند بعد از دیپلم فرزین برادر زرین دوست کودکی ودوران نوجوانی اش به او ابراز علاقه کرد ولی …
#عاشقانه
افسانه ی دل
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#یک_بار_دیگر_با_احساس
✍🏼فریده رهنما
@romankhone_ir
خلاصه:
به طرف پنجره رفتم و آن را گشودم تا شاید نسیم بوی عشق و خاطره ها را به مشام او برساند. آنگاه آرام، آرام صندلی چرخدارش را به آن سو چرخاندم و نگاهم را با نا امیدی به سوی نگاهش راندم تا شاید با به هم زدن مژه ها به من بفهماند که احساس او هم چیزی شبیه احساس من است و همراه با بوی عطر شکوفه سیب و گل یاس و حرکت ملایم شاخ و برگ درختان ، حرکت خاطره ها رادر ذهن خود دنبال می کند.
دستم رابه طرفش دراز کردم تا چون گذشته ها آن را بگیرد، انگشتانم را لمس کند و با نوازش آن احساسش را با احساسم در آمیزد و به قلب سردم گرمی بخشد. اما دستانش برای جدا شدن از دسته صندلی حرکتی از خود نشان ندادند.
در نگاه من نا امیدی بود و در نگاه وی بی تفاوتی. آنچه را که من می دیدم او نمی دید و آنچه را که من احساس می کردم او نمی کرد.
نوای بلبل به روی شاخسار حزین بود و حکایت از سوز جدایی داشت ، همین که صدای رعد برخاست ، آن پرنده هم خاموش شد و از روی شاخسار پر کشید و رفت.
وزش باد شاخه ها را لرزاندو شکوفه های هراسان از طوفان را در کفِ حیاط پراکنده و بوی مرگ عشق را به مشام می رساند.
ژانر: #عاشقانه
یک بار دیگر با احساس
❌فاقد فرمت های دیگر❌
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
✍🏼فریده رهنما
@romankhone_ir
خلاصه:
به طرف پنجره رفتم و آن را گشودم تا شاید نسیم بوی عشق و خاطره ها را به مشام او برساند. آنگاه آرام، آرام صندلی چرخدارش را به آن سو چرخاندم و نگاهم را با نا امیدی به سوی نگاهش راندم تا شاید با به هم زدن مژه ها به من بفهماند که احساس او هم چیزی شبیه احساس من است و همراه با بوی عطر شکوفه سیب و گل یاس و حرکت ملایم شاخ و برگ درختان ، حرکت خاطره ها رادر ذهن خود دنبال می کند.
دستم رابه طرفش دراز کردم تا چون گذشته ها آن را بگیرد، انگشتانم را لمس کند و با نوازش آن احساسش را با احساسم در آمیزد و به قلب سردم گرمی بخشد. اما دستانش برای جدا شدن از دسته صندلی حرکتی از خود نشان ندادند.
در نگاه من نا امیدی بود و در نگاه وی بی تفاوتی. آنچه را که من می دیدم او نمی دید و آنچه را که من احساس می کردم او نمی کرد.
نوای بلبل به روی شاخسار حزین بود و حکایت از سوز جدایی داشت ، همین که صدای رعد برخاست ، آن پرنده هم خاموش شد و از روی شاخسار پر کشید و رفت.
وزش باد شاخه ها را لرزاندو شکوفه های هراسان از طوفان را در کفِ حیاط پراکنده و بوی مرگ عشق را به مشام می رساند.
ژانر: #عاشقانه
یک بار دیگر با احساس
❌فاقد فرمت های دیگر❌
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هرگز درد و رنج دیگران را ناچیز نشمار
چون واقعیت این است که همه رنج میبرند.
فقط بعضی ها بهتر پنهانش میکنند!
❄️ @romankhone_ir ❤️❄️
چون واقعیت این است که همه رنج میبرند.
فقط بعضی ها بهتر پنهانش میکنند!
❄️ @romankhone_ir ❤️❄️
رمان:#پیمان_عاشقی
✍🏼 نویسنده: #نجمه_صاحب_الزمانی
@romankhone_ir
بخشی از این رمان :
اون روز قرار من با دوستانم ، آسايشگاه كهريزك بود .
جايی بود بزرگ و با صفا و پر از نيمكت های رنگ وارنگ .
اين قدر دارو درخت داشت كه در بين آنها گم می شدی ، افسوس كه فضای غم گرفته ای داشت .
در محوطۀ آسايشگاه ، پيرزنها و پيرمردهايی را می ديدم كه هر كدام مشغول صحبت با دوستان و هم اتاقی هايشان بودند .
بعضی ها هم در گوشه ای خلوت ، تنها و آرام نشسته بودند و انگار كه از تنها بودن بيشتر از با هم بودن لذت می بردند .
مدت ها بود كه به آن جا می رفتم و با تعدادی از آنها گفتگو می كردم ، شايد موضوع تازه ای پيدا كنم ولی هيچ كدام نظرم جلب نمی كرد ، تا اين كه آن روز چشمم به اتاقی افتاد كه هميشه پرده هايی كشيده داشت و فقط سايه ای پشت پنجره ديده می شد .
كنجكاو شدم كه اين اتاق متعلق به چه كسی است . به سراغ سرپرست آنها رفتم ، با ديدن من و دوستانم از جا بلند شد و گفت : ببينم بالاخره شما موضوع مناسبی پيدا كرديد يا نه؟
گفتم : تا امروز كه نه و بلافاصله گفتم : خانم ارسلانی اون اتاقی كه بيشتر اوقات پرده هايش كشيده شده است مال كيه؟
با تعجب گفت : چه طور مگه!؟
پیمان عاشقی
فقط pdf❌
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
✍🏼 نویسنده: #نجمه_صاحب_الزمانی
@romankhone_ir
بخشی از این رمان :
اون روز قرار من با دوستانم ، آسايشگاه كهريزك بود .
جايی بود بزرگ و با صفا و پر از نيمكت های رنگ وارنگ .
اين قدر دارو درخت داشت كه در بين آنها گم می شدی ، افسوس كه فضای غم گرفته ای داشت .
در محوطۀ آسايشگاه ، پيرزنها و پيرمردهايی را می ديدم كه هر كدام مشغول صحبت با دوستان و هم اتاقی هايشان بودند .
بعضی ها هم در گوشه ای خلوت ، تنها و آرام نشسته بودند و انگار كه از تنها بودن بيشتر از با هم بودن لذت می بردند .
مدت ها بود كه به آن جا می رفتم و با تعدادی از آنها گفتگو می كردم ، شايد موضوع تازه ای پيدا كنم ولی هيچ كدام نظرم جلب نمی كرد ، تا اين كه آن روز چشمم به اتاقی افتاد كه هميشه پرده هايی كشيده داشت و فقط سايه ای پشت پنجره ديده می شد .
كنجكاو شدم كه اين اتاق متعلق به چه كسی است . به سراغ سرپرست آنها رفتم ، با ديدن من و دوستانم از جا بلند شد و گفت : ببينم بالاخره شما موضوع مناسبی پيدا كرديد يا نه؟
گفتم : تا امروز كه نه و بلافاصله گفتم : خانم ارسلانی اون اتاقی كه بيشتر اوقات پرده هايش كشيده شده است مال كيه؟
با تعجب گفت : چه طور مگه!؟
پیمان عاشقی
فقط pdf❌
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خرس تنبل شد،
روباه مکار شد،
الاغ نفهم شد،
خروس مردم آزار شد،
گاو پرخور شد،
کلاغ خبرچین شد،
کاش
انسان به جای پیدا کردن
صفت برای حیوانات
کمی به تغییر دادن
صفات خویش فکر میکرد!!!
❄️ @romankhone_ir ❤️❄️
روباه مکار شد،
الاغ نفهم شد،
خروس مردم آزار شد،
گاو پرخور شد،
کلاغ خبرچین شد،
کاش
انسان به جای پیدا کردن
صفت برای حیوانات
کمی به تغییر دادن
صفات خویش فکر میکرد!!!
❄️ @romankhone_ir ❤️❄️
رمان: #تاوان_دل_شکسته
نویسنده: #مهدیه_mhk
ژانر: #عاشقانه #ارباب_خدمتکاری
@romankhone_ir
خلاصه:
»میروی ولی من منتظرم،این پایان کارم نیست»…
داستان زندگی دختری است که از خانواده و جامعه طرد میشه اما همیشه امیدواره چون بسیار عاشقه و همین عشق هست که باعث نابودیش میشه…
تاوان دل شکسته
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده: #مهدیه_mhk
ژانر: #عاشقانه #ارباب_خدمتکاری
@romankhone_ir
خلاصه:
»میروی ولی من منتظرم،این پایان کارم نیست»…
داستان زندگی دختری است که از خانواده و جامعه طرد میشه اما همیشه امیدواره چون بسیار عاشقه و همین عشق هست که باعث نابودیش میشه…
تاوان دل شکسته
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.