This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رمان: #فاصله
فاصله
نویسنده:#شکوفه_کریمی
@romankhone_ir
خلاصه:
داستان درباره ی دختری به اسم ترانه است که با مادربزرگش پایین شهر زندگی میکنن .ترانه عاشق مجری معروف تلوزیون به اسم سامیار تهرانیه و ترانه سعی میکنه که به سامیار نزدیک بشه و اتفاقاتی که این بین رخ میده ....
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
فاصله
نویسنده:#شکوفه_کریمی
@romankhone_ir
خلاصه:
داستان درباره ی دختری به اسم ترانه است که با مادربزرگش پایین شهر زندگی میکنن .ترانه عاشق مجری معروف تلوزیون به اسم سامیار تهرانیه و ترانه سعی میکنه که به سامیار نزدیک بشه و اتفاقاتی که این بین رخ میده ....
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شرط_میبندم
شرط میبندم
#گلاله
@romankhone_ir
خلاصه:
همه چی با یک شرط بندی ساده شروع شد.. جایی که متین مغرور و سرکش سر زندگیش شرط بست تا مغرورترین دختر محله که به نجابت و خانومی سرلوحه دختران بودو به زانو دربیاره بدون اینکه خودش عاشق بشه.. بقدری از خودش مطمئن بود که طاقت نگاه های سرد و لجوجانه ی نگینو نداشت.. هشدارهای دوستانش هم تاثیری در عزمی که جزم کرده بود نگذاشت.. با گرفتن دفترخاطراتی که ۳ کلید داشت قرار بر این شد تا متین همه کشمکش های درونی خود را در آن ثبت کند و فقط دوستانش اجازه داشتند خاطرات را مرور کنند.. روز موعود رسید اما در برخورد اول متین شکست سختی از چشمان سیاه نگین خورد.. امــا….
🔴فاقد فرمتهای دیگر
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
شرط میبندم
#گلاله
@romankhone_ir
خلاصه:
همه چی با یک شرط بندی ساده شروع شد.. جایی که متین مغرور و سرکش سر زندگیش شرط بست تا مغرورترین دختر محله که به نجابت و خانومی سرلوحه دختران بودو به زانو دربیاره بدون اینکه خودش عاشق بشه.. بقدری از خودش مطمئن بود که طاقت نگاه های سرد و لجوجانه ی نگینو نداشت.. هشدارهای دوستانش هم تاثیری در عزمی که جزم کرده بود نگذاشت.. با گرفتن دفترخاطراتی که ۳ کلید داشت قرار بر این شد تا متین همه کشمکش های درونی خود را در آن ثبت کند و فقط دوستانش اجازه داشتند خاطرات را مرور کنند.. روز موعود رسید اما در برخورد اول متین شکست سختی از چشمان سیاه نگین خورد.. امــا….
🔴فاقد فرمتهای دیگر
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.