رمان:#آرزو_کردم_عشق_همسفرت_باشد
✍🏼نویسنده:نرگس رضایی
ژانر:#عاشقانه
تعدادصفحات:۸۶۲
@romankhone_ir
خلاصه:
مقدمه ای بر نوشتار از نویسنده اثر:
” آرزو کردم عشق همسفرت باشد”داستان گذر عاشقانه ای از تالمات و آلام انسان جامعه است.
غزل دختری خودساخته و هنرمند و مستقل به دنبال جریان خودکشی خواهر جوانش ناخواسته
وارد مسیری میشود که او را تا پای چوبه دار می کشاند.
نیکان بهمنش وکیل تازه کار دادگستری در این سفر همسفر روزهای سخت و دشوار غزل می شود.
مشکلات زنان و مردان جامعه امروز را در کنار داستان عاشقانه ای که توسط نیکان و غزل روایت
می شود به نظاره مینشینم.
آرزو کردم عشق همسفرت باشد
فاقد فرمتهای دیگر❌❌
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
✍🏼نویسنده:نرگس رضایی
ژانر:#عاشقانه
تعدادصفحات:۸۶۲
@romankhone_ir
خلاصه:
مقدمه ای بر نوشتار از نویسنده اثر:
” آرزو کردم عشق همسفرت باشد”داستان گذر عاشقانه ای از تالمات و آلام انسان جامعه است.
غزل دختری خودساخته و هنرمند و مستقل به دنبال جریان خودکشی خواهر جوانش ناخواسته
وارد مسیری میشود که او را تا پای چوبه دار می کشاند.
نیکان بهمنش وکیل تازه کار دادگستری در این سفر همسفر روزهای سخت و دشوار غزل می شود.
مشکلات زنان و مردان جامعه امروز را در کنار داستان عاشقانه ای که توسط نیکان و غزل روایت
می شود به نظاره مینشینم.
آرزو کردم عشق همسفرت باشد
فاقد فرمتهای دیگر❌❌
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسيار دردش آمد ...
یک روحانی او را دید و گفت:حتماْ گناهی انجام داده ای!!!
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد! یک یوگيست به او گفت : این چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند!!!
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایين انداخت!
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند!
یک تقویت کننده فکر او را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است!
یک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد...!
آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند انتقاد میکند
#داستان_کوتاه
#آموزنده
❄️ @romankhone_ir ❤️❄️
یک روحانی او را دید و گفت:حتماْ گناهی انجام داده ای!!!
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد! یک یوگيست به او گفت : این چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند!!!
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایين انداخت!
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند!
یک تقویت کننده فکر او را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است!
یک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد...!
آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند انتقاد میکند
#داستان_کوتاه
#آموزنده
❄️ @romankhone_ir ❤️❄️
نام رمان : الهه مرگ (جلد اول) #الهه_مرگ
نویسنده : نازنین اکبرزاده #نازنین_اکبر_زاده
ژانر: عاشقانه ، فانتزی ، تخیلی
#عاشقانه #فانتزی #تخیلی
تعداد صفحات : 625
❄ @romankhone_ir📚 ❄
خلاصه :
سال ها بعد، دختری متولد میشود، دختری که نه از جنس خاک است و نه از جنس گِل، بلکه از نفس خداونده ! دختری که با آوردن اسمش، وحشت را وارد قلب انسان ها می کند! آدرینا، الهه ی مرگ؛ الهه ی که مرگ و زندگانی در دستان اوست! الهه ی که وارد عشقی ممنوع میشود و برای رسیدن به معشوقه اش پا بر روی تمام محدودیت ها می گذارد…
گپ و گفتمان رمانخونه📚⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
نویسنده : نازنین اکبرزاده #نازنین_اکبر_زاده
ژانر: عاشقانه ، فانتزی ، تخیلی
#عاشقانه #فانتزی #تخیلی
تعداد صفحات : 625
❄ @romankhone_ir📚 ❄
خلاصه :
سال ها بعد، دختری متولد میشود، دختری که نه از جنس خاک است و نه از جنس گِل، بلکه از نفس خداونده ! دختری که با آوردن اسمش، وحشت را وارد قلب انسان ها می کند! آدرینا، الهه ی مرگ؛ الهه ی که مرگ و زندگانی در دستان اوست! الهه ی که وارد عشقی ممنوع میشود و برای رسیدن به معشوقه اش پا بر روی تمام محدودیت ها می گذارد…
گپ و گفتمان رمانخونه📚⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
اینگونه که تو عشق میپراکنی؛
بعید است از خاک آفریده شده باشی!
مانده ام خدا
تو را از "عشق" آفریده،
یا "عشق" را از تو ...
#زهرا_سرکارراه
❄ @romankhone_ir📚 ❄
بعید است از خاک آفریده شده باشی!
مانده ام خدا
تو را از "عشق" آفریده،
یا "عشق" را از تو ...
#زهرا_سرکارراه
❄ @romankhone_ir📚 ❄
نام رمان: دزد دل
#دزد_دل
نویسنده:نرگس واثق
#نرگس_واثق
موضوع:اجتماعی،عاشقانه،طنز
#اجتماعی #عاشقانه #طنز
تعداد صفحات:322
❄ @romankhone_ir📚 ❄
خلاصه:
پوزخندی زدم و بی توجه بهش از کنارش گذشتم. حتی یک تشکر خشک و خالیهم نکردم. تو دلم عروسی بود خدا رو شکری زیر لب گفتم نگاهم به یک کوچهی دنج و باریک کشیده شد. با سرعت خودم رو داخلش پرت کردم. خوشحال از کا ری که کرده بودم دست بردم سمت کیفم که دستم کشیده شد.
گپ و گفتمان رمانخونه📚⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
#دزد_دل
نویسنده:نرگس واثق
#نرگس_واثق
موضوع:اجتماعی،عاشقانه،طنز
#اجتماعی #عاشقانه #طنز
تعداد صفحات:322
❄ @romankhone_ir📚 ❄
خلاصه:
پوزخندی زدم و بی توجه بهش از کنارش گذشتم. حتی یک تشکر خشک و خالیهم نکردم. تو دلم عروسی بود خدا رو شکری زیر لب گفتم نگاهم به یک کوچهی دنج و باریک کشیده شد. با سرعت خودم رو داخلش پرت کردم. خوشحال از کا ری که کرده بودم دست بردم سمت کیفم که دستم کشیده شد.
گپ و گفتمان رمانخونه📚⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
زندگی خیلی کوتاه است ...
چیزی به من ببخش که دوستش داشته باشم و من چیزی جز حقیقت را دوست ندارم ! همان چیزی را به من ببخش که خودت هستی ...
👤 کریستین بوبن
❄ @romankhone_ir📚 ❄
چیزی به من ببخش که دوستش داشته باشم و من چیزی جز حقیقت را دوست ندارم ! همان چیزی را به من ببخش که خودت هستی ...
👤 کریستین بوبن
❄ @romankhone_ir📚 ❄
نام رمان:فندق
#فندق
نویسنده:مهرا (لیلا جهانگیری)
#مهرا #لیلا_جهانگیری
موضوع: عاشقانه
#عاشقانه
تعداد صفحات:250
❄ @romankhone_ir📚 ❄
خلاصه:
فندق رمانی است از سرگذشت دختری بنام سوزان که پدر و مادرش را در زلزله ویرانگر بم از دست داده است و در ده سالگی توسط عموی بزرگ که خانه و کاشانه در کشور فرانسه دارد به امانت نزد خانواده ای از اقوام دور مادری در مازندان سپرده می شود.خانواده ای کوچک که تنها یک پسر دارند و به سوزان عشق می ورزند و او را دختر خود می دانند اما چند سال بعد…داستانی پر از هیجانات عاشقانه در کنار شیطنت های دختر زیبا اما بازیگوش داستان و پستی و بلندیهای یک سرگذشت دیگر به همراه غمها و شادیهایش به قلم (مهرا) تقدیم به دوستان عالیقدرم.
گپ و گفتمان رمانخونه📚⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
#فندق
نویسنده:مهرا (لیلا جهانگیری)
#مهرا #لیلا_جهانگیری
موضوع: عاشقانه
#عاشقانه
تعداد صفحات:250
❄ @romankhone_ir📚 ❄
خلاصه:
فندق رمانی است از سرگذشت دختری بنام سوزان که پدر و مادرش را در زلزله ویرانگر بم از دست داده است و در ده سالگی توسط عموی بزرگ که خانه و کاشانه در کشور فرانسه دارد به امانت نزد خانواده ای از اقوام دور مادری در مازندان سپرده می شود.خانواده ای کوچک که تنها یک پسر دارند و به سوزان عشق می ورزند و او را دختر خود می دانند اما چند سال بعد…داستانی پر از هیجانات عاشقانه در کنار شیطنت های دختر زیبا اما بازیگوش داستان و پستی و بلندیهای یک سرگذشت دیگر به همراه غمها و شادیهایش به قلم (مهرا) تقدیم به دوستان عالیقدرم.
گپ و گفتمان رمانخونه📚⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.