Forwarded from |خَطّ و خَشْـ | (K҉A҉T҉A҉Y҉O҉U҉N҉)
من رویاهای زیادی در سر دارم!
میخواهم نویسنده ی بزرگی شوم که جهان از خواندن نوشته هایش انگشت به دهان بماند...!!
میخواهم مانند کریستوفرنولان فیلمنامه های راز آلودی بنویسم که هر مخاطبی را جذب کند...!
آنقدر پرمحتوا بنویسم که شخصِ استیون اسپیلبرگ از من درخواست همکاری کند!
مثل آلفرد هیچکاک به عنوان نابغه ی فیلم سازی معرفی شوم!
مانند جان فورد عنوان بهترین کارگردان تاریخ سینما را بدست آوردم!
من حتی مثل فرهادی به اسکار هم می اندیشم...!
.
این ها را رها کن..!
این ها همه فرعیات است...!
بنشین آن رویای اصلی را برایت بگویم!
آن رویای شیرین تر از عسل!
یک عصرِ بارانی تو از راه برسی و از شدتِ باران موهایت کاملا خیس شده باشد...
بنشینی جلوی آیینه و ...
من موهایت را خشک کنم...
بویِ موهایت بپیچد در اتاق و پلکهایم را محکم رویِ هم بفشارم و با تمام وجود نفس بکشم....
وقتی چشمانم را باز میکنم تو از آیینه زل زده باشی به من!
و چه کار سختی دارم من!
محوچشمانت شده ام که هیچ....
باید حرفِ نگاهت را هم بخوانم......!
#علی_سلطانی
🆔 @delnevis_nevesht
میخواهم نویسنده ی بزرگی شوم که جهان از خواندن نوشته هایش انگشت به دهان بماند...!!
میخواهم مانند کریستوفرنولان فیلمنامه های راز آلودی بنویسم که هر مخاطبی را جذب کند...!
آنقدر پرمحتوا بنویسم که شخصِ استیون اسپیلبرگ از من درخواست همکاری کند!
مثل آلفرد هیچکاک به عنوان نابغه ی فیلم سازی معرفی شوم!
مانند جان فورد عنوان بهترین کارگردان تاریخ سینما را بدست آوردم!
من حتی مثل فرهادی به اسکار هم می اندیشم...!
.
این ها را رها کن..!
این ها همه فرعیات است...!
بنشین آن رویای اصلی را برایت بگویم!
آن رویای شیرین تر از عسل!
یک عصرِ بارانی تو از راه برسی و از شدتِ باران موهایت کاملا خیس شده باشد...
بنشینی جلوی آیینه و ...
من موهایت را خشک کنم...
بویِ موهایت بپیچد در اتاق و پلکهایم را محکم رویِ هم بفشارم و با تمام وجود نفس بکشم....
وقتی چشمانم را باز میکنم تو از آیینه زل زده باشی به من!
و چه کار سختی دارم من!
محوچشمانت شده ام که هیچ....
باید حرفِ نگاهت را هم بخوانم......!
#علی_سلطانی
🆔 @delnevis_nevesht
🌙❄️راز آرامش در رها کردن
ذهن از نگرانی
هاست
قدرت بالاتری از تو
وجود دارد که
حواسش به همه
چیز هست
همه چیز را به
🌙❄️او بسپار و آرام باش
شب بخیر😴
cнαɴɴεℓ↝ @Romankhone_ir ↜
ذهن از نگرانی
هاست
قدرت بالاتری از تو
وجود دارد که
حواسش به همه
چیز هست
همه چیز را به
🌙❄️او بسپار و آرام باش
شب بخیر😴
cнαɴɴεℓ↝ @Romankhone_ir ↜
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رمان:#زاده_تاریکی (جلد اول)
نویسنده:ldkh
خلاصه :
یه دختر، دختری که میره توی دنیایی که حتی توی تخیلشم نیست، به خواست خودش نمیره. اون رو با زور و اجبار به دنیایی که از نظر انسان ها خیالی ست، بردند و پای دخترک، به دنیای اسرار امیز، باز شد. دنیایی که اتفاقات خوب و بدی رو براش به نمایش می ذاره و سختی های زیادی رو بهش تحمیل می کنه و اون رو تبدیل به زاده تاریکی می کنه، زاده ای که در اخر…
ژانر: #تخیلی
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir
✍ محبوبترین کانال رمان💯
ادمین: mozhan
📌 نسخه Pdf و Apk و Epub و jar ⬇️⬇️
نویسنده:ldkh
خلاصه :
یه دختر، دختری که میره توی دنیایی که حتی توی تخیلشم نیست، به خواست خودش نمیره. اون رو با زور و اجبار به دنیایی که از نظر انسان ها خیالی ست، بردند و پای دخترک، به دنیای اسرار امیز، باز شد. دنیایی که اتفاقات خوب و بدی رو براش به نمایش می ذاره و سختی های زیادی رو بهش تحمیل می کنه و اون رو تبدیل به زاده تاریکی می کنه، زاده ای که در اخر…
ژانر: #تخیلی
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir
✍ محبوبترین کانال رمان💯
ادمین: mozhan
📌 نسخه Pdf و Apk و Epub و jar ⬇️⬇️
Telegram
تکست و نوشته رمانخونه❤️
چقدر خوبه که وسط
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم ♡
♡
@romankhone_ir💖
♡
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم ♡
♡
@romankhone_ir💖
♡
رمان: #فصل_تاریکی
#جلد_دوم_زاده_ی_تاریکی
نویسنده: #ldkh
ژانر: #تخیلی
#جدید
خلاصه:
(این رمان ادامه زاده تاریکیه)
دختر داستان دچار فراموشی شده و نمیدونه کجاست، کیه و یا چهطوری اومده به مکانی جدید!
در راه با زنی آشنا میشه که توسط اون موفق میشه که گذشتهاش رو به یاد بیاره و… پایان
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir
✍ محبوبترین کانال رمان💯
ادمین: mozhan
📌 نسخه Pdf و Apk و Epub ⬇️⬇️
#جلد_دوم_زاده_ی_تاریکی
نویسنده: #ldkh
ژانر: #تخیلی
#جدید
خلاصه:
(این رمان ادامه زاده تاریکیه)
دختر داستان دچار فراموشی شده و نمیدونه کجاست، کیه و یا چهطوری اومده به مکانی جدید!
در راه با زنی آشنا میشه که توسط اون موفق میشه که گذشتهاش رو به یاد بیاره و… پایان
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir
✍ محبوبترین کانال رمان💯
ادمین: mozhan
📌 نسخه Pdf و Apk و Epub ⬇️⬇️
Telegram
تکست و نوشته رمانخونه❤️
چقدر خوبه که وسط
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم ♡
♡
@romankhone_ir💖
♡
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم ♡
♡
@romankhone_ir💖
♡
Forwarded from |خَطّ و خَشْـ | (K҉A҉T҉A҉Y҉O҉U҉N҉)
حرفهایم به سوی تو که می دوند
معنی شان می ریزد
مانند خجالت،
زمان بوسه!
یا مثل ترس،
وقت گفتن اولین دوستت دارم!
حرف هایم نزدیک تو رنگشان میپرد
مثل دل بعد از دیدار
مثل هوش پس از آغوش
مثل
آخر همین شعر...
آمدی...
همه اش پرید!
#حامد_نیازی
🆔 @delnevis_nevesht
معنی شان می ریزد
مانند خجالت،
زمان بوسه!
یا مثل ترس،
وقت گفتن اولین دوستت دارم!
حرف هایم نزدیک تو رنگشان میپرد
مثل دل بعد از دیدار
مثل هوش پس از آغوش
مثل
آخر همین شعر...
آمدی...
همه اش پرید!
#حامد_نیازی
🆔 @delnevis_nevesht
باز هم ایرانمان داغدار شد ...
باز هم یک شانه و کوهی از درد ...
این بار "دِنا" میزبانِ داغ هایِ این سرزمین بود ...
این بار آسمان ، پس زد ... و زمین ، در آغوش کشید ...
انگار قرار نیست لب هایمان لَختی بخندد ...
انگار زاده شده ایم که زجر بکشیم ....
انگار در تقدیرمان ، رنگی به جز سیاهی نداشتیم ...
تقدیرِ لعنتی ؛
نفس هایِ عیدمان را در نطفه بریدی بی انصاف !
کمی زود نبود؟!
هنوز لباسِ عزایِ سانچی بر تنمان زار می زند ...
هنوز داغِ کرمانشاه بر دلمان سنگینی می کند ...
ندیدی مگر ؟!
طاقتِ عزایی دیگر نبود ...
آخر این چه روزگاریست برایمان بریده ای و دوخته ای خدایا ... ؟!
اینجا سرزمینی ست برایِ جان دادن !
بازهم (ایرانم تسلیت!)
چه جمله ی تلخ و آشنایی ...!
می ترسم از روزی که به جایِ "ایرانِ جاوید" ،
وطنم را به "گورستانِ امید" یاد کنند ...
می ترسم ...
می ترسم ...
#ایران_همیشه_سیاه_پوشم_تسلیت😔
cнαɴɴεℓ↝ @Romankhone_ir ↜
باز هم یک شانه و کوهی از درد ...
این بار "دِنا" میزبانِ داغ هایِ این سرزمین بود ...
این بار آسمان ، پس زد ... و زمین ، در آغوش کشید ...
انگار قرار نیست لب هایمان لَختی بخندد ...
انگار زاده شده ایم که زجر بکشیم ....
انگار در تقدیرمان ، رنگی به جز سیاهی نداشتیم ...
تقدیرِ لعنتی ؛
نفس هایِ عیدمان را در نطفه بریدی بی انصاف !
کمی زود نبود؟!
هنوز لباسِ عزایِ سانچی بر تنمان زار می زند ...
هنوز داغِ کرمانشاه بر دلمان سنگینی می کند ...
ندیدی مگر ؟!
طاقتِ عزایی دیگر نبود ...
آخر این چه روزگاریست برایمان بریده ای و دوخته ای خدایا ... ؟!
اینجا سرزمینی ست برایِ جان دادن !
بازهم (ایرانم تسلیت!)
چه جمله ی تلخ و آشنایی ...!
می ترسم از روزی که به جایِ "ایرانِ جاوید" ،
وطنم را به "گورستانِ امید" یاد کنند ...
می ترسم ...
می ترسم ...
#ایران_همیشه_سیاه_پوشم_تسلیت😔
cнαɴɴεℓ↝ @Romankhone_ir ↜
کتاب:#سه_خواهر
نویسنده:آنتون چخوف
خلاصه:
نمایشنامهای است نوشته آنتون چخوف که در سال ۱۹۰۰ نگارش یافت و برای اولین بار در سال ۱۹۰۱ به روی صحنه رفت. آنتون چخوف علاوه بر این نمایشنامه، نمایشنامههای دیگری چون باغ آلبالو، خرس و مرغ دریایی را نیز خلق نموده است.
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir
✍ محبوبترین کانال رمان💯
ادمین: mozhan
📌 نسخه Pdf ⬇️⬇️
نویسنده:آنتون چخوف
خلاصه:
نمایشنامهای است نوشته آنتون چخوف که در سال ۱۹۰۰ نگارش یافت و برای اولین بار در سال ۱۹۰۱ به روی صحنه رفت. آنتون چخوف علاوه بر این نمایشنامه، نمایشنامههای دیگری چون باغ آلبالو، خرس و مرغ دریایی را نیز خلق نموده است.
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir
✍ محبوبترین کانال رمان💯
ادمین: mozhan
📌 نسخه Pdf ⬇️⬇️
Telegram
تکست و نوشته رمانخونه❤️
چقدر خوبه که وسط
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم ♡
♡
@romankhone_ir💖
♡
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم ♡
♡
@romankhone_ir💖
♡
#تهران
امروز ستونِ نیازمندیهایِ تَمامِ روزنامه هایش
این بود :
نیازمَنديم؛
به خبرهایی خوب
به مَرهَم
به دلهایی بدونِ داغ
نیازمَنديم؛
به اشکهایِ از سَر شوق
به دلهره هایِ اتفاقات خوب
به مهربانی بیشتَر
نیازمَنديم،
به اخباری
با دو خَط لبخند ...!
#معصومه_صابر
cнαɴɴεℓ↝ @Romankhone_ir ↜
امروز ستونِ نیازمندیهایِ تَمامِ روزنامه هایش
این بود :
نیازمَنديم؛
به خبرهایی خوب
به مَرهَم
به دلهایی بدونِ داغ
نیازمَنديم؛
به اشکهایِ از سَر شوق
به دلهره هایِ اتفاقات خوب
به مهربانی بیشتَر
نیازمَنديم،
به اخباری
با دو خَط لبخند ...!
#معصومه_صابر
cнαɴɴεℓ↝ @Romankhone_ir ↜