#r2837
سلام
ی دختره بعد مریضی مادرش بجای اون میره خدمتکاری،میره خونه ی زن جوون ک بچه دوقلو داره،خونواده زنه ی شرکت دارن ک خونوادگی ادارش میکنن،برادر شوهر زنه همه کاره شرکته،دختره چندبار با همین برادرشوهره برخورد میکنه تا اینکه مادر دختره میمیره و همین باعث میشه ک کل اون خونواده بهش نزدیکتر میشن،ی بار ک برادر شوهره چاق خورده بوده تو اسانسورهمین دختره کمکش میکنه و تواون خانواده ی دکترجوون هست ک ی جورایی ب دختره علاقه داره ولی چون برادرشوهر اون خانمه یکم قلدره اجازه نمیده کسی ب دختره نزدیک بشه تا اینکه بعداز اتفاقای زیادی بادختره ازدواج میکنه

#r2838
سلام نخسته،
اسم این رمانو یادم رفته بی زحمت بگید برام،یه دختری سرپرستی یک پسرو به عهد میگیره پسره بزرگ میشه عاشق این دخترمیشه اسم دختره فرشته بود بنظرم همینو یادمه ازش

#r2839
سلام
یه رمان بود از این شاهزاده ایا پسر داستان طلسم شده بود و به شیر تبدیل شده بود بعد یه روز دختره داستان میره تو جنگلو این شیر و میبینه و میفهمه که زبون ادمیزادی میفهمه .بعد اینا عاشق هم میشن.

#r2840
سلام عزیزم
من قبلا یه رمان خوندم یه پسره ترنس بود عاشق صاحب کارش میشه بعد تغییر جنسیت میده زنش میشه اسم پسره مهدی بود
اسمشو میدونین؟

#r2805 نه دیگر نمی بخشم

#r2809 دلواپس توام

#r2808 درباره گذشته ام نپرس (دوجلدی)

#r2817 همش یک حادثه بود

#r2829 سقوط

#r2837 ققنوس(دوجلدی)

#r2819 خانزاده هوسباز (آنلاین)

#r2841

یه رمانی خوندم دختره خانوادش پلیس اند دشمن های باباش دختره رو گروگان میگیرن. گروگان گیره خیلی هیکل و قد بلند بوده عاشق دختره میشه به دختره تجاوز میکنه دختره حامله میشه بعد دختره مجبور میشه باهاش ازدواج کنه .اسم رمان رو یادم رفته

#r2842
سلام
ی رمان بود پسر اسمش پوریا بود ک از بچگی هوای پسر دایی یا پسر عموش رو داشته و الان پسر ب جرم قتل اوفتاده زندان و پسر مطمئنه ک بیگناه خانواده مقتول هم ب جز خواهر اونی ک مرده رضایت دادن و پوریا برای گرفتن رضایت میره محله اونا و...
ی جایی میفهمه ک پدر اصلیش برادر پدر دختره است

#r2843

اسم یه رمان انلاین رو میخوام که دختر اسمش همتا ستاری و در حال طلاق از شوهرش شروین صلاحی هست
و با یه حاج اقا اشنا میشه
ممنون

#r2844
سلام خوبین
من یه رمان آنلاین میخوندم یه خونواده ۴ نفره بودن خواهر بزرگه دانشجو بود تو یه شهر دیگه خواهر کوچیکه عاشق میشه ولی نمیدونسته که پسره عاشق خواهربزرگه بوده بعد ازدواجشون دختره یه مدت حالش بد میشه افسردگی میگیره و این داستانا میزنه کنکور قبول میشه میره یه شهر دیگه تا فراموش کنه عشق اولشو اونجا با استاد دانشگاهشون آشنا میشه کم کم رابطه برقرار میکنن باهم انگاری اون استادِ دایی خودش بوده ولی دختره خبر نداشته بقیشو گم کردم
کسی میدونه اسم رمانش چی بود؟

#r2845
سلام
من یه رمان میخوندم و بعد کانالشو گم کردم اسم دختره رها بود و یه برادر داشت که اگه اشتباه نکنم امیر بود اسمش البته رها ناتنی بود بعد امیر خارج بوده و بعد از چند سال میاد و عاشق رها میشه بعدش اینا فک میکنن گناهه و اینا فقط اسم مامانه رو دقیق یادمه اسمش گلی بود فک کنم

#r2846
سلام
یه رمان بود در مورد یه دختر عمو و پسر عمو که میگن باید با هم ازدواج کنن اما این دوتا قبول نمیکنن دختره به خاطر این که از پسره بدش میاد یه نقشه میریزه که پسر رو بد جلوه بده و اما به خاطر نقشه ای که میریزه مجبور به ازدواج میشن بعد ازدواج پسره به دختره محل نمیذاره اینا بعد ازدواج رفتن طبقه بالا خونه پدر پسره و  پسره هم یه مادربزرگ داشت که خیلی تو زندگی اینا دخالت میکرد اما پسره از زنش دفاع میکرد جلو بقیه اماتو خلوت همش با هم دعوا داشتن و دختره به بهانه کلاس شنا و اینا میرفت سر کار اما به شوهرش نگفته بود و پسر میفهمه دختره مهندس بود انگار ممنون میشم اسمش رو بهم بگین

#r2847
سلام
رمان درباره یه دختره بود که صاحب یهشرکت و مال و امول بود ولی خودش خیلی تنها بود تو شرکت وقتی رئیس میشه بعدها با یه پسره که همونجا کار میکنه ازدواج میکنن و قضیه یکم انتقامی هم بود فک کنم اولا دختره به پسره زور میگفت بعدا پسره

#r2257 (سارگل)خاطره سازی

#r2843 حکم نظر بازی(آنلاین)