#r2372
سلام خسته نباشید
یه رمان بود که توش دختره عرب بود بخاطر ازدواج با یه پسره از خانوادش ترد میشه بعد یه مدت پسره میمیره و دختره با دو تا دختر دو قلو آواره و بی پول به سختی زندگی میکنه و دنبال کار میگرده بعد یه مدت دوست دختره پیدا میشه و بهش پیشنهاد میده که صیغه ی برادر شوهرش بشه تا ببینن برادر شوهرش که قبلاً بیمار بوده خوب شده یا نه و....
اسم این رمانو میخواستم
سلام خسته نباشید
یه رمان بود که توش دختره عرب بود بخاطر ازدواج با یه پسره از خانوادش ترد میشه بعد یه مدت پسره میمیره و دختره با دو تا دختر دو قلو آواره و بی پول به سختی زندگی میکنه و دنبال کار میگرده بعد یه مدت دوست دختره پیدا میشه و بهش پیشنهاد میده که صیغه ی برادر شوهرش بشه تا ببینن برادر شوهرش که قبلاً بیمار بوده خوب شده یا نه و....
اسم این رمانو میخواستم
#r2373
سلام
یه رمان بودچندسال پیش خوندم دختره چشماش گربه ای بودبرادرمدیرمدرسشون ازش خوشش اومدبابای دختره راضی نبودتااینکه پسره فکرکنم دقیق یادم نیست اعضای بدنشوپشت مهردختره کردبعدکه ازدواج کردن بچه دارشدن پسره بهش گفت اگه بچه رومیخوای بهت بدم خودتوبزن ب دیوونگی بعدبردش تیمارستان خانواده دختره رواوردنشونشون دادبعدکه خانوادش ب پسره حق دادن که طلاق بگیره پسره اومدتواتاق دختره بهش گفت بعدازاینکه طلاقت دادم بازم میام میگیرمت اینباربامهریه ای که خودم دوس دارم اخه من عاشقتم زیادیادم نمیاداسماشونم نمیدونم ببخشیدزیادشد
سلام
یه رمان بودچندسال پیش خوندم دختره چشماش گربه ای بودبرادرمدیرمدرسشون ازش خوشش اومدبابای دختره راضی نبودتااینکه پسره فکرکنم دقیق یادم نیست اعضای بدنشوپشت مهردختره کردبعدکه ازدواج کردن بچه دارشدن پسره بهش گفت اگه بچه رومیخوای بهت بدم خودتوبزن ب دیوونگی بعدبردش تیمارستان خانواده دختره رواوردنشونشون دادبعدکه خانوادش ب پسره حق دادن که طلاق بگیره پسره اومدتواتاق دختره بهش گفت بعدازاینکه طلاقت دادم بازم میام میگیرمت اینباربامهریه ای که خودم دوس دارم اخه من عاشقتم زیادیادم نمیاداسماشونم نمیدونم ببخشیدزیادشد
#r2374
سلام
یه رمانی خوندم اسم دختره رو یادم نمیاد ولی متهم به قتل دوستش میشه بعد پدره اسمش ارسلانه به دختره میگه اگه میخوای رضایت بدم باید با من ازدواج کنی پدره خودشم زن داره اسم زنش مهشیده بعد از ازدواج هم بچه دار میشن عاشق هم میشن
سلام
یه رمانی خوندم اسم دختره رو یادم نمیاد ولی متهم به قتل دوستش میشه بعد پدره اسمش ارسلانه به دختره میگه اگه میخوای رضایت بدم باید با من ازدواج کنی پدره خودشم زن داره اسم زنش مهشیده بعد از ازدواج هم بچه دار میشن عاشق هم میشن
#r2375
سلام خوبید
ی رمانی بود موضوعش اینه که ی دختره عاشق پسر داییشه ولی اون پسره میره نامزد میکنه بعد ی خواستگار واس دختره میاد خانواده ی دختره مجورش میکنن با پسره ازدواج کنه بعد ازدواجشون دختره باردار که میشه شوهرش میفهمه عاشق پسر داییش بوده و بهش خیانت میکنه و بعد زایمانش پسره بچه رو پیش خودش نگه میداره و دختره رو خانوادشم طردش میکنن تا اینکه پدرش بیمار میشه و میفرسته دنبالش باز شوهر و دخترشو میبینه و اخرشم پدرش میمیره و دختره برمیگرده پیش شوهرش کسی میدونه اسمش چیه؟
سلام خوبید
ی رمانی بود موضوعش اینه که ی دختره عاشق پسر داییشه ولی اون پسره میره نامزد میکنه بعد ی خواستگار واس دختره میاد خانواده ی دختره مجورش میکنن با پسره ازدواج کنه بعد ازدواجشون دختره باردار که میشه شوهرش میفهمه عاشق پسر داییش بوده و بهش خیانت میکنه و بعد زایمانش پسره بچه رو پیش خودش نگه میداره و دختره رو خانوادشم طردش میکنن تا اینکه پدرش بیمار میشه و میفرسته دنبالش باز شوهر و دخترشو میبینه و اخرشم پدرش میمیره و دختره برمیگرده پیش شوهرش کسی میدونه اسمش چیه؟
#r2376
سلام
دنبال یک رمانم اسم رمان یادم رفته دختره اسمش بهار و دستفروش عاشق یک هنرپیشه به اسم امیر علی میشه و بهش میگه پسره مسخره اش میکنه و بعد بهار دکتر میشه بعد ده سال دوباره همو میبینن ازدواج میکنن میشه اسم رمان بگید ممنونم
سلام
دنبال یک رمانم اسم رمان یادم رفته دختره اسمش بهار و دستفروش عاشق یک هنرپیشه به اسم امیر علی میشه و بهش میگه پسره مسخره اش میکنه و بعد بهار دکتر میشه بعد ده سال دوباره همو میبینن ازدواج میکنن میشه اسم رمان بگید ممنونم
#r2377
سلام
رمان آنلاین بود چیز زیادی یادم نیس فقط ی دختره بود به شب میرم مهمونی اونجا بهش تجاوز میشه پسری ک بهش تجاوز میکنه ازش فیلم فک کنم و هی دختره و تهدید میکنه ک اگه باهاش نباشه نمیدونم چیکار میکنه رمانش صحنه داشت
سلام
رمان آنلاین بود چیز زیادی یادم نیس فقط ی دختره بود به شب میرم مهمونی اونجا بهش تجاوز میشه پسری ک بهش تجاوز میکنه ازش فیلم فک کنم و هی دختره و تهدید میکنه ک اگه باهاش نباشه نمیدونم چیکار میکنه رمانش صحنه داشت
#r2378
دختر با برادرش میرن کشورخارج ک دختره باپسره ازدواج می کنه ک عموپسر خلافکاره وادم می کشه اسم پسرم فک کنم امیر فک کنم نویسندش متعمد باشه
دختر با برادرش میرن کشورخارج ک دختره باپسره ازدواج می کنه ک عموپسر خلافکاره وادم می کشه اسم پسرم فک کنم امیر فک کنم نویسندش متعمد باشه
#r2379
سلام
یه رمان بود پسره عاشق یه دختره اس اما نمیدونم چی میشه به اجبار با یکی دیگه ازدواج میکنه و یه بار هم اتفاقی پسره عشق قدیمیش که مست بوده همدیگه رو میبوسن که زنش میبینه و خیلی ناراحت میشه و....
سلام
یه رمان بود پسره عاشق یه دختره اس اما نمیدونم چی میشه به اجبار با یکی دیگه ازدواج میکنه و یه بار هم اتفاقی پسره عشق قدیمیش که مست بوده همدیگه رو میبوسن که زنش میبینه و خیلی ناراحت میشه و....
#r2380
سلام
یه رمانی بود در مورد دختری به نام فیروزه که خانوادش سرایدار خونه هستن پسر خانواده ارسلان بعد گرفتن تخصص بر میگرده ایران و دختره رو میبین عاشقش میشه حتی خانواده ی پسر موافق ازدواج هستن ولی پدر دختره راضی نیست و ارسلان لایق دخترش نمیدونه
سلام
یه رمانی بود در مورد دختری به نام فیروزه که خانوادش سرایدار خونه هستن پسر خانواده ارسلان بعد گرفتن تخصص بر میگرده ایران و دختره رو میبین عاشقش میشه حتی خانواده ی پسر موافق ازدواج هستن ولی پدر دختره راضی نیست و ارسلان لایق دخترش نمیدونه
#r2381
یه رمانی هس اسمش یادم رفته دختر عمو پسر عمو عاشق همن پسره تو تصادف پاهاشو از دس میده دختره میگ کسی دیگ ازدواج کنه دختره تا پای عقد میره بعد میگ نمیتونه ازدواج کنه مرسي اسمشو بگيد
یه رمانی هس اسمش یادم رفته دختر عمو پسر عمو عاشق همن پسره تو تصادف پاهاشو از دس میده دختره میگ کسی دیگ ازدواج کنه دختره تا پای عقد میره بعد میگ نمیتونه ازدواج کنه مرسي اسمشو بگيد
#r2382
سلام
من دنبال رمانی هستم که پسره خواننده بود و مجبور میشه با یه دختر ازدواج کنه و یه سفر هم با هم میرن
سلام
من دنبال رمانی هستم که پسره خواننده بود و مجبور میشه با یه دختر ازدواج کنه و یه سفر هم با هم میرن
#r2383
سلام
ی رمان خارجی ترجمه شده بود که خارج از ایران بود ی دختری سر قرار کسل کننده با ی پسری تو رستوران بود بعد برای پیچوندن پسره میره جلو دستشویی زنونه برای دوستش پیغام میزاره ک هرچه سریعتر بهش زنگ بزنه تا از دست این پسره راحت بشه بعد صدای ب پسریو میشنوه از پشتش ک میگه کارت خیلی ضایستو این چیزا بعد از اون باهم آشنا میشن
سلام
ی رمان خارجی ترجمه شده بود که خارج از ایران بود ی دختری سر قرار کسل کننده با ی پسری تو رستوران بود بعد برای پیچوندن پسره میره جلو دستشویی زنونه برای دوستش پیغام میزاره ک هرچه سریعتر بهش زنگ بزنه تا از دست این پسره راحت بشه بعد صدای ب پسریو میشنوه از پشتش ک میگه کارت خیلی ضایستو این چیزا بعد از اون باهم آشنا میشن
#r2384
سلام لطفا اینم بزارین ممنون میشم
« یه دختره که عاشق خونه باغ پشت خونه شون عاشق عمو دوستش میشه که تفاوت سنی کمی زیادی دارن، خونواده دوستش از این خونواده های پوادار و با اتیکت هستن
روز بعد از عروسیش با عموی دوستش میفهمه که این همون راننده ای بوده که باباش رو زیر گرفته.
اگر اشتباه نکنم چشمای عموه خاکستری بود و این عموه خیلی هوای دختره رو داشت چون اون دختره رو میشناخت »
سلام لطفا اینم بزارین ممنون میشم
« یه دختره که عاشق خونه باغ پشت خونه شون عاشق عمو دوستش میشه که تفاوت سنی کمی زیادی دارن، خونواده دوستش از این خونواده های پوادار و با اتیکت هستن
روز بعد از عروسیش با عموی دوستش میفهمه که این همون راننده ای بوده که باباش رو زیر گرفته.
اگر اشتباه نکنم چشمای عموه خاکستری بود و این عموه خیلی هوای دختره رو داشت چون اون دختره رو میشناخت »
#r2385
سلام خسته نباشی
یه رمانی بود دختره از دوست برادرش اسمش ارشیا بود خوشش اومده با هم نامزد میکنن روز عقدشون پسره تصادف میکنه میزنه یه زنرو میکشه.شوهر زنم اسمش محمد رضا بود.دختره میره رضایت بگیره شوهر زنه میگه در یه صورت رضایت میدم که بیای با من ازدواج کنی.اسم رمانش چیه لطفاً زود کمکم کنید
سلام خسته نباشی
یه رمانی بود دختره از دوست برادرش اسمش ارشیا بود خوشش اومده با هم نامزد میکنن روز عقدشون پسره تصادف میکنه میزنه یه زنرو میکشه.شوهر زنم اسمش محمد رضا بود.دختره میره رضایت بگیره شوهر زنه میگه در یه صورت رضایت میدم که بیای با من ازدواج کنی.اسم رمانش چیه لطفاً زود کمکم کنید
#r2386
سلام
ی رمان بود دختره صنم بود پسره سیاوش و این ک مامان صنم با بابای سیاوش ازدواج کرده بودن و اینا با هم بزرگ شده بودن سیاوش طبق معمول وحشیه و شکاک و کنترل گر و دائم کتک میزنه و نمیدونم صنم عاشق چیشه ؟ اسمش میدونید
سلام
ی رمان بود دختره صنم بود پسره سیاوش و این ک مامان صنم با بابای سیاوش ازدواج کرده بودن و اینا با هم بزرگ شده بودن سیاوش طبق معمول وحشیه و شکاک و کنترل گر و دائم کتک میزنه و نمیدونم صنم عاشق چیشه ؟ اسمش میدونید
#r2387
سلام
دنبال یه رمانم که چند سال پیش خوندم ولی اسمشو یادم نمیاد درمورد یه دختری که برای اولین بار پسر عموشو میبینه و عاشقش میشه برای اینکه به دستش بیاره الکی میگه بهم تجاوز کرده پسره هم مجبور میشه عقدش کنه تو مدت عقدشون پسره همش دختره رو اذیت میکرده برا اینکه دختره رو بیشتر اذیت کنه با یکی دیگه می خواد ازدواج کنه دختره هم فرار میکنه ولی حامله بوده بچشو که به دنیا میاره اتفاقی هم دیگرو پیدا میکنن
ممنون میشم اگه پیداش کنین
سلام
دنبال یه رمانم که چند سال پیش خوندم ولی اسمشو یادم نمیاد درمورد یه دختری که برای اولین بار پسر عموشو میبینه و عاشقش میشه برای اینکه به دستش بیاره الکی میگه بهم تجاوز کرده پسره هم مجبور میشه عقدش کنه تو مدت عقدشون پسره همش دختره رو اذیت میکرده برا اینکه دختره رو بیشتر اذیت کنه با یکی دیگه می خواد ازدواج کنه دختره هم فرار میکنه ولی حامله بوده بچشو که به دنیا میاره اتفاقی هم دیگرو پیدا میکنن
ممنون میشم اگه پیداش کنین