_*رمان ویدئو چک*_
14 subscribers
9 photos
1 video
12 links
بسم‌الله‌الرحمن‌رحیم
رمان‌ویدئوچک=آنلاین

به‌قلم:سارا راد و مهشید

پارت‌گذاری= هفتگی به تعداد نامعلوم

آیدی جهت سوال،درخواست وتبادل‌در رابطه‌با رمان وچنل👇
@moon_shidd

هرگونه کپی،پیگرد قانونی دارد
Download Telegram
نام رمان:ویدئو چک

#پارت_سی_هفت
سارا^
داشتم میرفتم سمت بخش پرستاری تا خروجی مو بزنم... چون کارم تموم شده بود... میخواستم برم... که گوشیم زنگ خورد... ترنج بود...
+بله؟؟
ترنج-سلام سارا... کجایی؟؟
+سلام بیمارستانم چطور؟؟
ترنج-میخواستم بگم بیای خونم.
+باش.. فقط کی؟؟
ترنج-شب برای شام بیا
+باش اوکی فقط منو توییم؟؟
ترنج-نه یکتا هم هست
+اوکی میرم خونه حاضر میشم و میام.
ترنج-باش... کاری نداری... ؟؟
+نه خداحافظ
ترنج-خداحافظ
گوشیو قطع کردمو رفتم سمت ماشینم خواستم سوار بشم که یکی صدام زد
برگشتم ببینم کیه که دیدم علیهان داره میاد سمت... چیکار داره اخه...
+بله اقا دکتر... چیزی شده؟؟
علیهان-نه..
+پس چی؟؟
علیهان-میخواستم دعوتت کنم به شام..
+بله... ولی من جایی قرار دارم

اخماش رفت تو هم... نکن اینجوری عههه...
علیهان-قرار داری؟...میشه بپرسم با کی اونوقت ؟؟
+نه خیر.. هنوز درحدی نیستید که بخوام برای شما توضیح بدم... اگه کار ندارید برم..
داشت حرص میخورد.. از دستای مشت شدش فهمیدم... دلم نمیخواست حرص بخوره ولی چیکار کنم همنشینی با یکتا و ترنج کرمم کرده بود
جوابی نداد و گفتم
+خدانگهدار اقای دکترررر
سوار ماشین شدم... حرکت کردم برای بار اخر از اینه دیدم.که پاشو محکم میکوبه زمین. حرصشو خالی میکرد... اخی بچم حرص میخوره
....
ویراج میدادم تو خیابونا و لایی میکشیدم... اینجور رانندگی رو از بابام یاد گرفتم... از کنار هرکی سبقت میگرفتم... یه بوق کشدار میشنیدم....
بعد چند دقیقه لولیدن تو خیابونا رسیدم خونه ریموت پارکینگ رو برداشتم و درو باز کردم.... رفتم تو ماشینو پارک کردم و پیاده شدم... کیفمو برداشتم و رفتم سمت اسانسور.. دکمه طبقه رو زدم و منتظر بودم تا برسم...
وقتی رسیدم درو باز کردم... زود رفتم سمت در واحد کتونی هامو دراوردم و با کلید خودم درو باز کردم... امروز کسی خونه نبود... مامان و بابا و امیرطاها رفته بودن خونه عمه اینا منم دلخوشی ازشون ندارم کارو بهونه کردم... الان 6عصر ساعت8باید اونجا باشم.. دوساعت وقت دارم.. خیلی گشنمه.. ببینم چی داریم تو یخچال بخورم... به به یه. تیکه کیک شکلاتی مونده اونو برداشتم و شیر برداشتم... خب برم جلو تی وی و روشنش کردم.. شبکه ها رو بالا و پایین کردم تا رسیدم به شبکه ای که داشت فیلم عاشقونه نشون میداد... از هیچی بهتره...
واییی خداا چطور میتونه پسر رو نادیده بگیره بره.... دختره گاووو
...

🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻

آیدی چنل👇🏽
@roman_videochek