_*رمان ویدئو چک*_
14 subscribers
9 photos
1 video
12 links
بسم‌الله‌الرحمن‌رحیم
رمان‌ویدئوچک=آنلاین

به‌قلم:سارا راد و مهشید

پارت‌گذاری= هفتگی به تعداد نامعلوم

آیدی جهت سوال،درخواست وتبادل‌در رابطه‌با رمان وچنل👇
@moon_shidd

هرگونه کپی،پیگرد قانونی دارد
Download Telegram
نام رمان:ویدئوچک
#پارت_صد_پنجاه_و_پنج

سری تکون دادم و گفتم:

-فهمیدم. درست میگی. راستش خودمم میخواستم در همین مورد باهات صحبت کنم.

منتظر بهم نگاه کرد و گفت:

+خب؟جوابت چیه؟

لبی تر کردم و روبهش گفتم:

-ببین اراز من این چند وقت خیلی فک کردم.

اره جون عمم!خودم که بهتر میدونم تا الان هم چیزی نگفتم فقط به خاطرکرم های عزیز درونم بود. الان هم میبینم داره خودشو میکشه کوتاه اومدم.

ادامه دادم:

-تو یه مرد موفق، خوشتیپ، پولدار، مهربون و با شخصیتی. و البته یه دوست و همکار خیلی خوب برای من. خیلی از دخترا دلشون میخواد باتو باشن.
متاسفم ولی.... من تورو به عنوان یه دوست و همکار دوست دارم. به چشم دیگه ای نمیتونم بهت نگاه کنم. امیدوارم درک کنی.

ناراحت سرش رو پایین انداخت. بعد چند ثانیه سرش رو بلند کرد و با همون صورت ناراحت پوزخندی زد و گفت:

+پای کس دیگه ای درمیونه مگه نه؟کیه؟ها؟

دهن باز کردم چیزی بگم که اجازه نداد و با صدایی که کمی رنگ عصبانیت به خودش گرفته بود ادامه داد:

+حتما همین پسره. سهیل. اره؟ الان میفهمم وقتی میاد اون کادو رو بهت میده توهم بدون اینکه چیزی بگی اجازه میدی بیاد بندازه گردنت. اون نگاهاش به تو.
یکتا تو هیچوقت تاحالا به این اندازه نرمش نسبت به یه مرد نشون ندادی. حتی من که به قول خودت یه دوست خیلی خوبم برات.

از اینکه داشت همین جور بدون اینکه بزاره من چیزی بگم. برای خودش میتازوند عصبی شدم. وسط حرفش پریدم و بدون اینکه بدون لحظه ای فکر کردن با صدای کمی بلند شده که تو صدای اهنگی که از تو خونه میومد گم میشد گفتم:

-اره اره اصلا پای کس دیگه ای درمیونه. تو چی میگی؟
بهم ابراز علاقه کردی جوابتو دادم. من نمیتونم به چشم دیگه ای جز دوستی بهت نگاه کنم. اگه این دوستی برای خودتم ارزش داره و میخوای حفظش کنی پس بهتره تو کارای من دخالت نکنی و پا رو دمم نزاری.

بعد در مقابل نگاه بهت زده و عصبانیش، عصبی از جا بلند شدم و در تراس رو باز کردم تا برم بیرون که یک دفعه محکم به یه چیزی خوردم.تعادلم رو از دست دادم داشتم از پشت میوفتادم که دستم دور کمرم پیچید و اجازه نداد.
سرم رو بلند کردم که چشمم تو یه جفت چشم تیله ای خوشرنگ گره خورد. هنوز بهش خیره بودم که با صدای در تراس به خودم اومدم. سریع خودم رو که بهش چسبیده بودم کمی عقب کشیدم ولی هنوز دستش دور کمرم بود. سرم رو به عقب چرخوندم و به اراز نگاه کردم.
با نگاهی به کمرم و دستی که دور کمرم پیچیده شده بود پوزخندی زد و سری به طرفین تکون داد. بعد بدون اینکه حرفی بزنه رد شد و پیش بقیه رفت. به ثانیه نکشید که صدای خداحافظیش با بقیه و صدای ترنج که گله میکرد که بیشتر بمونه و در نهایت بسته شدن در خونه رو شنیدم.
سرم رو چرخوندم که نگاهم به چشمایی که رنگ شیطنت به خودش گرفته بود افتاد. لبخند مهم اما شیطونی رو لبش بود و داشت با تفریح بهم نگاه میکرد.

به خودم اومدم و سریع عقب کشیدم.دهن باز کرد چیزی بگه که بدون اینکه اجازه بدم انگشت اشاره ام رو به نشونه تهدید جلوش گرفتم و با تکون دادنش گفتم:

-هیسسسس چیزی نمیگی. الکی هم فکر و خیال به سرت نزنه اگه درست گوش وایساده باشی پس اینم فهمیدی که فقط برای دک کردنش همچین حرفی زدم. پس اصلا درمورد حرفی نمیزنی به کسی هم هیچی نمیگی. فهمیدی؟

با قیافه ای که معلوم بود به زور جلوی خندش رو گرفته بود دستاش رو به نشونه تسلیم بالا گرفت و سرش رو به نشونه فهمیدن تند تند تکون داد.
پسره پررو گلابی منو مسخره میکنه. دهن باز کردم که یه چیزی بارش کنم که منصرف شدم و دهنم رو بستم و فقط با نگاه عصبی و تهدید امیزی بهش از کنارش رد شدم و پیش بقیه رفتم."



با صدای ترنج به خودم اومدم و  به سمتش چرخیدم.

+بچه ها به نظرتون همین اینو بپوشم رو لباسم یا کلا عوضش کنم.

سارا و ستاره هم به طرفش چرخیدن. به لباس تو دستش نگاه کردم یه کت لی بود که بلندیش تا وسطهای رونش میرسید.قشنگ بود میخواست روی همون سرهمیش بپوشه.
ستاره با قیافه متفکری گفت:

+خیلی قشنگه با سرهمیت هم قشنگ میشه. ولی میگم سردت نشه؟!

نگاهی به کت کرد و گفت:

+نه بابا زخیمه قشنگ. تازه بیرونم امشب زیاد سرد نیست. اگرم یهو سوز اومد دکمه هاش رو ببندم اوکی میشه.

همه سری تکون دادیم و بعد از ۱۰ دقیقه حاضر و اماده بیرون اومدیم رفتیم پیش پسرا. ستاره هم رفت کنار شوهرش وایساد ایش انقد بدم. دخترم انقد شوهری اخه!ترنج هم زرتی رفت چسبید به امیرعلی. سارا رو هم که اصلا نمیشه از علیهان جداش کرد انگار با چسب ۱ ۲ ۳ چسبوندنش به علیهان .از خونه خارج شدیم و رفتیم پایین.

🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻

آیدی چنل👇🏽
@roman_videochek