دین و جامعه
1.21K subscribers
327 photos
38 videos
81 files
484 links
مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین:
نشستها، همایش ها، معرفی کتاب، مقالات، پژوهشها و یادداشت‌های تحلیلی.
اطلاع رسانی، تبادل و دریافت مطلب: مریم محمدی اکل @mohammadiakmal
Download Telegram
Forwarded from گروه مطالعاتی «جامعه‌شناسی تشیع»
📚تصویرسازی کاریکاتوری قرآن؟📚
(تحول رابطه هنر و اسلام شیعی در موقعیت پساانقلابی)

#مهدی_سلیمانیه

📗در ماه رمضان سال گذشته، شهرداری تهران، مجموعه تبلیغات خود را در سطح شهر با عنوان «سبک زندگی قرآنی» اجرا کرد. این مجموعه، شامل بنرهای بزرگی است که مفاهیم قرآنی را با تصویرسازی بیان کرده اند. نکته ی مهم این است که تعداد زیادی از آیات قرآن، با "کاریکاتور" تصویر شده و در سطح شهر نصب شده اند و هیچ اعتراضی به این بنرها صورت نگرفت. این نشانه‌ای از یک تغییر است: تغییر نسبت هنرها و اسلام شیعی. ادعای من این است که این تغییر، شاید تنها در موقعیتِ خاص امروز ایران میسر بود: جایی که [بخشی از] نهاد رسمی دین به حکومت رسیده باشد.

📕بیایید فرض کنیم که این اتفاق در مکان دیگری از کشورهای اسلامی رخ داده بود: آیاتی از قرآن، با تصویرسازی کاریکاتوری در سطح شهر نصب شده بود. کافی است به عربستان، مصر، پاکستان یا حتی کشورهایی که مسلمانان در آن در اقلیت هستند - مثل کشورهای اروپایی - فکر کنیم. نتیجه مشخص است. چه بسا که خونهایی در اعتراض به این تصاویر ریخته می‌شد. ماجرای کاریکاتورهای دانمارکی و ... هنوز در خاطره‌ها زنده است.

📙بیایید فکر کنیم که این اتفاق، "در زمان" دیگری رخ داده بود؛ در دوره‌ای دیگر. مثلاً فرض کنیم که این اتفاق، در پایتخت، در زمان پهلوی دوم توسط حکومت رخ داده بود و آیاتی از قرآن با کاریکاتور تصویرسازی شده بود. تقریباً مطمئن هستم که بسیاری از مراجع تقلید در این مورد موضع میگرفتند و چه بسا کار به اعتراضات خیابانی می‌کشید.

📕اما امروز، این اتفاق، در سال سی و هشتم حکومت پساانقلابی اسلامی و در پایتخت آن و توسط یکی از نهادهای فرهنگی خود حکومت و در ماه رمضان اتفاق افتاده است. اما هیچ اعتراضی نه از سوی مراجع و نه از سوی جامعه به آن صورت نمیگیرد. چرا؟ پاسخ از نظر من، تغییر نسبت "هنرها، حکومت دینی و اسلام شیعی" است. تغییر نسبتی که تنها دردوره حکومت اسلامی میسر بود.

📗قبل‌ترها، جایی در تحقیقی با عنوان "مراجع و هنرها" نوشته بودم: "احساس نیاز و استفاده‌ی حکومت دینی از ابزار هنری برای تبلیغات، خود به مشروعیت هر چه بیشتر هنرها دامن زد: شکل‌گیری جشنواره‌های هنری با مضامین هنر عاشورایی، تئاتر رضوی، هنر متعهد، هنر قدسی و مانند آن، تحت تأثیر همین مشروعیت‌بخشی به استفاده از هنر در جهت اهداف مد نظر نظام است...پس از درگذشت امام خمینی و آغاز رهبری آیت‌الله خامنه‌ای نیز به نظر می‌رسد روند کلی پذیرش هر چه بیشتر هنر در ساحت اجتماعی و حتی استفاده از هنر به عنوان یک ابزار کارآ در جهت اهداف مد نظر نظام ادامه داشته‌است."

📘این اتفاق مهم، حداقل محصول سه تغییر مهم است: عمومی شدن هنرها در جامعه (دموکراتیزاسیون هنر) از یک سو، احساس نیاز حکومت دینی به ابزارهای هنری برای مشروعیت بخشی و همچنین افزایش اثرگذاری هنرها در سطح جهانی.

📕روزی که تتلو، روی عرشه کشتی نظامی ارتش ایران، در دفاع از رویکرد رسمی به انرژی اتمی ترانه رپ خواند، توجه‌ها به رابطه ی شخصی او و حکومت جلب شد. اما کاریکاتورهای قرآنی پایتخت و تحولات دیگر نشان از تغییر عمده ی غیرشخصی دیگری دارند: نسبت حکومت دینی و هنرها تغییر کرده است. تغییری که چه بسا نسبت هنرها و نهاد رسمی تشیع (مرجعیت) را نیز در طولانی مدت دچار تحول نماید.

⬅️ متن کامل مقاله در سایت گروه مطالعاتی (کلیک کنید)

#فرهنگ_هنر_و_ادبیات_شیعی
#جامعه‌شناسی_تشیع

کانال گروه مطالعاتی «جامعهشناسی تشیع»
جهت عضویت در کانال روی نشانی زیر کلیک کنید:
🖋@Socio_shia
🔻«تشیع علوی، تشیع صفوی»؛ رازِ مانایی🔻

[قسمت اول]

✍️ #مهدی_سلیمانیه

▪️گزیده‌ای از مقاله:

📗«تشیع علوی و تشیع صفوی»، نظریه‌ای است که بیش از چهل سال قبل توسط علی شریعتی طرح شد و مباحث، نقدها و حتی تنش‌های قابل توجهی را برانگیخت. اینک، پس از گذشت بیش از چهار دهه از طرح این نظریه، شاید وقت آن باشد که با نگاهی به مختصات درونی این متن، به بررسی منتقدانه‌ی آن بنشینیم. چرا که فراتر از میزان دلبستگی، نوع ارزشگذاری و نقدهای سلبی و ایجابی وارد بر این نظریه و سایر آراء شریعتی، از یک واقعیت نمی‌توان چشم پوشید: این نظریه و برخی دیگر از نظریه‌های اجتماعی بومی در یک‌صد سال اخیر، بخشی مهم از میراث فکری، حافظه‌ی جمعی و سنت علمی مطالعات اجتماعی دین در ایران هستند.

📙اگر بپرسیم که چرا حدود نیم‌قرن پس از ارائه‌ی این نظریه توسط شریعتی، هنوز این نظریه هم در سطح جامعه حضور کاربرد دارد، هم در میدان روشنفکری به عنوان نظریه‌ای قابل توجه مطرح است و هم در آکادمی موضوع گفتگو و نقد و بررسی واقع می‌شود، پاسخ را تنها نباید در عوامل فردی نظیر شخصیت کاریزماتیک شریعتی و عوامل اجتماعی نظیر اثرگذاری قابل توجه وی در رویدادهای اجتماعی بزرگی نظیر انقلاب جستجو کرد. بخش مهمی از پاسخ، ناظر به قوت درونی خود این نظریه است. قوتی که همان‌طور که اشاره شد، از دو ویژگی «شبکه‌ای بودن» و «گستردگی روی زمینه» برمی‌خیزد.

📘چرا اهمیت دارد که نشان دهیم نظریه‌ی «تشیع علوی و تشیع صفوی» شریعتی، دارای چنین قدرت و حائز این ویژگی‌هاست و تلاش کنیم تا عوامل موجده‌ی این استحکام را شناسایی کنیم؟ (...) نشان دادن نقاط قوت این نظریه، این فایده را دارد که جامعه و جامعهشناسی ایران، بتواند از این نقاط قوت به مثابه مرهمی برای بسیاری از آسیب‌ها و بیماری‌هایی که با آن دچار است استفاده کند. به نظر من، این نقاط قوت نظریه‌ی «تشیع علوی و تشیع صفوی»، نقاط ضعف امروز غالب پژوهش‌ها و تلاش‌های جامعه‌شناختی در آکادمی و همچنین اندیشه‌ورزی‌های روشنفکری در ایران است.

📕شبکه‌ای بودن نظریه‌ی «تشیع علوی و تشیع صفوی»، دارای سه بعد است: ایجاد یک شبکه‌ی مفهومی، ایجاد شبکه‌ای میان چند نظریه‌ی دیگر خود شریعتی در سایر آثارش و در نهایت، ایجاد یک شبکه‌ی گفتگویی با برخی از مهم‌ترین نظریات مطرح داخلی و خارجی در حوزه‌ای که در مورد آن در حال نظریه‌پردازی بوده‌است. شریعتی در واقع با استفاده‌ی هم‌زمان و تقاطع دادن این سه‌ی شبکه، یک «بافت نظری منسجم» ایجاد می‌کند که تارهای آن، مفاهیم درهم‌تنیده و نظریات خودش در سایر آثار و سخنرانی‌ها و پودهایش برخی از مهم‌ترین نظریات موجود در حوزه‌ی مورد بررسی‌اش در زمان حیاتش و پیش از آن هستند که به گونه‌ای انتقادی با آن‌ها روبرو می‌شود. بخش مهمی از قوت این نظریه، ناشی از در هم تنیده‌شدن این سه لایه هستند.

📙شریعتی، در این اثر نیز همچنان یک «جامعه‌شناس مفهوم‌ساز» است. وی با بهره‌گیری از دو بال تسلط بر منابع سنتی فرهنگ ایرانی و اسلامی و نیز آگاهی مستقیم از جدی‌ترین مباحث اصلی نظری روز علوم‌انسانی و علوم‌اجتماعی در زمانه‌اش، "منظومه"‌ای از مفاهیم بدیع و کارآ برای توصیف و تحلیل واقعیت اجتماعی ایجاد می‌کند. این منظومه، از دو دسته مفاهیم ساخته‌شده‌است: دسته‌ی نخست، مفاهیمی که او خود می‌آفریند و از دو منبعی که اشاره شد، خلق می‌کند. دسته‌ی دوم، مفاهیمی است که شریعتی به واسازی، بازسازی و عادت‌زدایی آن‌ها دست می‌زند؛ مفاهیمی که از پیش در فرهنگی ایرانی، شیعی و اسلامی موجود و مطرح بوده‌اند اما شریعتی در قالب آشنای آن‌ها، روحی تازه می‌دمد و تعریفی متفاوت از آن‌ها را ارائه می‌دهد.

📗منظومه‌‌ای که شریعتی نظریه‌ی خود را بر آن مبنا کرده است، تنها به شبکه‌ای از مفاهیم خلاقانه و بازسازی شده منحصر نمی‌شود بلکه وی در این نظریه، از به هم پیوند دادن تعداد قابل توجهی از سایر نظریات و مفاهیمی که در سایر آثارش طرح شده و بسط یافته‌اند، استفاده می‌کند. نظریات و مفاهیم محوری چون نظریه‌ی «استحمار»[۱۰]، «استعمار»، «بازگشت به خویشتن» و موارد متعدد دیگر است. در واقع نظریه‌ی تشیع علوی و صفوی شریعتی را باید در سطحی دیگر، جزئی از یک کل بزرگتر نظری فهم کرد که در کنار سایر مفاهیم محوری و نظریات اساسی او معنادار می‌شود.

ادامه دارد 🔻


⬅️ مطالعه متن کامل در سایت گروه مطالعاتی (کلیک کنید)

(http://www.socio-shia.com/index.php/sociology-of-shia-fields/shia-social-history/274-alavi-safavi-maanaai) #جامعه‌شناسی_تشیع
#تاریخ_اجتماعی_تشیع

https://t.me/religionandsociety
🔻جانشینی مرجعیت: از سیر طبیعی به نصب رسمی🔻

کمال رضوی

🔸 در سنت مرجعیت شیعه، جانشینی امری طبیعی، داوطلبانه و غیررسمی بوده و نصب رسمی و مستقیم، امری استثنایی و نادر است.

🔹 به سبب ماهیت انتخابی و متکثر مرجعیت شیعه، با درگذشت یک مرجع تقلید، جانشینی وی به صورت طبیعی و غیررسمی صورت گرفته و هیچ گونه قواعد و سنن رسمی برای این امر وجود نداشته است. پس از درگذشت یک مرجع تقلید، چنانچه از فقهای هم‌طبقه‌ی مرجع درگذشته، فقیهی حضور داشته باشد، مقلدان مرجع درگذشته به شکل داوطلبانه و بر مبنای قواعد فقهی که تقلید از اعلم را واجب می‌داند به آن فقیه رجوع می‌کنند و چنانچه این فقیه بقای بر تقلید از میت را جایز بداند، می‌توانند به تقلید از فتاوای مرجع پیشین خود ادامه دهند.

🔸 چنانچه، فقیهی هم‌طبقه‌ی مرجع درگذشته حاضر نباشد، شماری از فقهای طبقه‌ی بعدی و شاگردان مرجع تقلید درگذشته، ممکن است به عنوان مرجع تقلید مورد ترویج اطرافیان و رجوع مردم قرار گیرند. به رغم این فرآیند طبیعی، در موارد نادری می‌توان نوعی نصب یا تعیین بیرونی را در جریان جانشینی مشاهده کرد. شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) در آستانه‌ی درگذشت و در بستر بیماری، در مجمعی از فقها و علمای نجف، شیخ مرتضی انصاری را به عنوان مرجع بعدی معرفی کرد. مراجع دیگری نیز با ارجاع احتیاط‌ها به شاگردان یا فقهای مورد تایید خود و وصیت به اقامه‌ی نماز میت بر پیکر خود توسط یک فقیه یا مرجع مشخص، نوعی جانشینی غیررسمی و تلویحی را مشخص کرده‌اند.

🔹 پس از درگذشت آیات گلپایگانی و اراکی نیز شاهد نوعی تعیین بیرونی مراجع توسط تشکل‌های حوزوی ـ حکومتی نظیر جامعه‌ی مدرسین و جامعه‌ی روحانیت مبارز بوده‌ایم. مداخلات حکومت‌ها در ترویج برخی مراجع از طریق ارسال پیام تسلیت به مرجع تقلید جدید یا انتشار و توزیع پنهان رساله‌ی عملیه و غیره نیز امری سابقه‌دار است؛ بارزترین نمونه از این دست، تلاش رژیم شاه برای انتقال مرجعیت از قم به نجف در سال 1340ش. و پس از درگذشت آیت‌الله بروجردی از طریق ارسال پیام تسلیت به آیت‌الله محسن حکیم بود. اقدامات مشابهی نیز در سال‌های بعد توسط ساواک پیگیری شده است.

🔸 به رغم برخی مداخلات تصنعی و بیرونی مذکور، چنانچه ذکرش رفت، جانشینی مراجع تقلید مبتنی بر نوعی سیر طبیعی و خودجوش می‌باشد که گرچه علل عملی و زمینه‌های اجتماعی، قومیتی و سیاسی نیز در آن دخیل بوده، اما بیش از هر چیز متاثر از ملاک‌های علمی و تقوایی است.

#جامعه‌شناسی_تشیع
#روحانیت_و_مرجعیت

🔰منبع: کانال جامعه شناسی تشیع

@religionandsociety
🔻 قدسی تقدس‌زدایی شده🔻
(سرانجام عمومی‌سازی امر قدسی در غیاب دفاع از جامعه)

✍🏻نویسنده: آرمان ذاکری

🔹 پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷، نقطه عطف مهمی در فرآیند افزایش اقتدار روحانیت در جامعه ایران در سده اخیر بود. قرارگرفتن یک مرجع تقلید در راس یک حکومت دینی، سبب‌ساز توسعه سیاستگذاری دینی در بسیاری از حوزه‌ها از جمله زمان و مکان شد. مساجد بسیاری در اقصی‌نقاط کشور ساخته شدند، تعداد زمان‌های دینی در تقویم به سرعت افزایش یافت.

🔸 در حالی که تعداد طلاب و درآمدهای مالی علما نیز همچنان رو به افزایش بود، تبلیغ از محدوده سنتی خود خارج شد. مبلغین بسیاری به نقاط مختلف کشور اعزام می‌شدند، تعداد حوزه‌های علمیه و روحانیون در بلاد مختلف افزایش چشمگیر یافت و مکان‌های بسیاری مثل صدا و سیما، ادارات، دانشگاه‌ها و حتی مکانهایی مانند پارک‌ها و مترو، به عرصه حضور روحانیت و پرداختن آنها به امر تبلیغ بدل شد. موسسه‌ها و انتشارات مختلف دینی متولد شدند و نشر کتب مذهبی ده‌ها برابر شد. طرح‌های توسعه آستان‌های مذهبی به جریان افتادند. امامزاده‌های بسیاری صاحب حریم و حرم شدند و حریم و حرم‌های سابق توسعه یافتند. هیئت‌های مذهبی تکثیر شدند.

🔹 زمانهای عزاداری با حمایت‌های برخی علما بیشتر و بیشتر شدند. مناسک مذهبی توسعه یافتند. در ظاهر اقتدار علمای شیعه روزافزون می‌نمود. روحانیت شیعه از جایگاه سنتی خود خارج شده بود و در عرصه‌های بسیاری در جامعه حضور یافته بود. متناسب با این حضور قرار بود فقه نیز توسعه یابد و قواعد حضور دینی در حوزه‌های متنوعی مانند سیاست، قضا، بانکداری، بیمه، علوم انسانی و حتی ورزش را تعیین کند. در نتیجه گزاره‌های دینی فراوانی در همه حوزه‌های پیش گفته تولید شدند. توسعه کم‌سابقه اجتهاد در عرصه‌های مختلف، به تولید گزاره‌هایی منجر شد که تا پیش از این در تاریخ فقه شیعه چندان سابقه‌ای نداشته‌اند.

🔸 از نظر جامعهشناسی فرآیند توسعه حضور روحانیت در عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی را «عمومی‌سازی امر قدسی» نامیده‌اند. امری که در جای خود به کمرنگ شدن تمایز امر عرفی از امر قدسی منجر می‌شود. تا جایی که گفته شده در جایی که همه‌چیز مقدس است، در حقیفت هیچ‌چیز مقدس نیست. کمرنگ شدن تمایز امر عرفی از امر قدسی، به نوبه خود سبب‌ساز از میان رفتن حریم و حرمت امر قدسی می‌شود. به بیان دیگر، وقتی امر قدسی همه‌جایی و فراگیر می‌شود دیگر صدای آن چندان شنیده نمی شود.

🔹«قدسی تقدس‌زدایی شده» نتیجه بلافصل «عمومی‌سازی امر قدسی‌» است. قدسی که هست، اما حریم و حرمت و عزت سابق خود را به دلیل همه‌جایی شدن از دست داده است.

🔸 در میان مراجع تقلید شاید تنها بتوان آیت‌الله شبیری زنجانی را در زمره معدود کسانی یافت که متوجه اثرات منفی از بین بردن فاصله میان امر عرفی و امر قدسی شده‌اند. ایشان طی صحبت‌هایی در ۲۱ اسفندماه ۱۳۹۲ به این نکته اشاره کردند که «همین طور پشت سر هم دهه درست کردن، توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان زمینه انکار مجموعه عزاداری‌ها را به وجود می‌آورد.افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد.»

🔹 بنابراین می‌توان گفت ازدیاد تعداد طلاب و موسسات و نشریات و کتب و زمانها و مکانها و مناسک مذهبی که به ظاهر بسط اقتدار روحانیت را نشان داده‌اند، در حقیقت تهدیدی برای اقتدار و مشروعیت روحانیت بوده‌اند. این مسئله زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که با سکوت و غیبت چهره‌های ذی‌نفوذ روحانیت در پرونده‌های مهم اجتماعی مانند فقر، نابرابری، خصوصی‌سازی، موقتی‌سازی قراردادهای نیروی کار، تراکم فروشی در کلان‌شهرها، تشکل‌یابی اجتماعی و وضعیت حقوق مخالفین و اقشار اجتماعی مانند معلمان و کارگران و بازنشستگان و دانشجویان و روزنامه‌نگاران و ... همراه می‌شود.


مطالعه متن کامل در سایت گروه مطالعاتی (کلیک کنید)
http://www.socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/416

#جامعه‌شناسی_تشیع
#روحانیت_و_مرجعیت
#سیاست_و_قدرت
#آرمان_ذاکری
@religionandsociety
🔻زوال خاطره‌ها🔻
(نگاهی به وضعیت ساکنان در بافت پیرامونی حرم‌های مطهر)

✍🏻راضیه شیخ‌رضایی

🔸در بحبوحه توسعه شهری، اماکن قدسی تشیع نیز از نوسازی و توسعه در امان نمانده است و به عبارتی ممکن است که نوسازی و اجرای طرح توسعه در مکان امامزاده‌ها حتی بیش از دیگر مکان‌ها با سرعت درحال انجام است.

🔹مکان‌ها رد و اثر خاص بودگی دارند که در زیر تیغ توسعه ویژگی خودشان را از دست می‌دهند. حرم «امام رضا» و دیگر حرم‌های بزرگ و کوچک امامزاده‌ها در ایران از جمله مکان‌هایی اند که نه‌تنها برای ما خاص بودگی «قدسی» را دارد بلکه عرصه‌های حافظه جمعی نیز هستند. این اماکن مقدس عمیقاً باتجربه جمعی مذهبی مردم پیوند دارد و فضای فیزیکی آن‌ها در تقویت هویت جمعی نقش دارد. به نظر می‌رسد که خاص بودگی مکان قدسی امامزاده‌ها اولین دلیلی می‌تواند باشد که سرمایه‌های مالی و پولی را جذب می‌کند تا اجرای طرح توسعه مکان مقدس پیش رود. از طرف دیگر جاذبه زیارتی آن‌ها، عامل دیگری است که سوداگران را جذب می‌کند تا از ظرفیت قدسی موجود به نفع خود، از راه‌هایی مختلف کسب درآمد کنند.

🔸اما دریغ از اینکه به‌طور ندانسته و ناخواسته، با توسعه اماکن قدسی نه‌تنها صورت بناها نابود می‌شود بلکه حافظه جمعی متبلور در یک بقاع متبرکه به مرور زمان به دست فراموشی سپرده می شود. در این بین، نقش محوری مردم به‌عنوان «راهنما و نشان‌دهندة هویت جمعی» زایل می‌شود و شاید بتوان گفت که اثر خاص بودگی و قدسیت مکان با چالش مواجه خواهد شد.

🔹در ارتباط با نارضایتی مردم در اجرای طرح توسعه حرم‌ها می‌توان به تصاویر غم‌آلود فیلم مستند «نسیان» از زندگی مردمان پیرامون حرم مطهر رضوی ارجاع داد. این مستند که توسط «محسن آخوند پور» و به سفارش «پژوهشکده ثامن» در سال ۱۳۹۵ساخته و اکران شد، نمونه‌ای از نمایش فاجعه و بحران در پشت طرح‌های توسعه حرم‌ها است.

🔸آخوند پور کارگردان این مستند، از احساس خود به‌عنوان شهروند مشهد و رنج و نارضایتی مردم نسبت به طرح‌های توسعه حرم و پیرامون آن به ماهنامه هنر و تجربه گفت: «راستش می‌دانستم حال منِ شهروندِ مشهدی خراب است، اما نمی‌فهمیدم چرا؟ می‌دانستم همه به‌نوعی به یک بیماری دچاریم، اما نمی‌فهمیدیم مشکل از کجاست؟ درواقع من اسم این کار را ساخت‌وساز نمی‌گذارم، اسم این کار تخریب و ویرانی است. من کم‌کم متوجه شدم این تغییرات، نه‌تنها پیرامون حرم مطهر را صدمه زده و به وضعیت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی امنیتی بافت آن منطقه آسیب جدی وارد کرده، بلکه به بقیه شهر مشهد هم سرایت کرده است. به‌واسطه این‌که حدود ۶۰ هزار نفر از ساکنین اطراف حرم ازآنجا رانده‌شده‌اند و درجاهای دیگری ساکن شده‌اند که با فرهنگ و شرایط زیستی آن‌ها هم‌خوانی ندارد و دچار تضاد فرهنگی شده‌اند. کسانی که صبح با صدای اذان و قرآن و نقاره حرم بیدار می‌شدند، حالا در جای دیگری ساکن شده‌اند که کاملاً حال‌وهوای متفاوتی دارد و این تضاد بیش از پیش رخ می‌نماید.»

🔹وی در ادامه بیان کرد: «چیزی که از همه برای من مهم‌تر بود و تا پایان فیلم رهایم نمی‌کرد، درد مردم بود. مردم به‌شدت آزار دیده بودند. بعضی از این محلات دستخوش اتفاقات بدی شده و تا مدت‌ها آسفالت نشده بودند. زمین خاکی و حتی شیوع بیماری سالک زندگی شهری کسانی را تحت‌الشعاع قرار داده بود که در مهم‌ترین موقعیت جغرافیایی و استراتژیک مشهد زندگی می‌کردند؛ شهری که به لحاظ گردش مالی و تراکنش اقتصادی در ایران جایگاه مهمی دارد.»

🔸در همین ارتباط می‌توان به حرم «حضرت عبدالعظیم»(ع) در شهرری اشاره کرد. در توسعه اولیه آن شعاع ۲۰۰ متر از حرم مدنظر قرار گرفت که خانه‌ها و مغازه‌های بسیاری در دو محله قدیمی «نفر آباد» و «هاشم‌آباد» توسط تولیت آستان خریداری و تخریب شد که شبهاتی موجود است که مردم تحت‌فشار آستان حضرت عبدالعظیم املاکشان را به قیمت بسیار پایینی داده‌اند و مردم رضایت چندان به این کار نداشته اند. بعد از این طرح توسعه، حال بخش بزرگ‌تری از محله نفر آباد تحت تأثیر طرح توسعه در سال‌های آینده قرارگرفته است، چنانکه ساکنان این محله دیگر رنگ آسایش و آرامش را ندیده‌اند.

🔹ساکنان نفر آباد تنها می‌توانند ملک خودشان را به قیمتی بسیار پایین به شهرداری بفروشند، در غیر این صورت مجبورند در جهنمی که شهرداری برایشان ساخته است، زندگی کنند. خانه های خریداری شده توسط شهرداری صاف می شوند و مابین خانه‌های موجود، محلی برای پرسه معتادان و ... به وجود آمده است که اساساً امنیت منطقه از بین رفته است.‌ چنین اقداماتی نارضایتی شدیدی را بین اهالی این محله نسبت به توسعه حرم و وضع موجود ایجاد کرده‌ است.

↙️ مطالعه متن کامل در سایت گروه مطالعاتی جامعه شناسی تشیع
www.socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/417


#جامعه‌شناسی_تشیع
#زیارت_زمان_و_مکانهای_مذهبی

@religionandsociety
🔻«ساکن خیابان ایران» (معرفی کتاب)🔻
[بخش اول از سه بخش]

✍🏻زهره سروشفر

🔹«ساکن خیابان ایران: مسایل و چالش­ های دینداری در جمهوری اسلامی» اثری از محسن حسام مظاهری است که در قالب مجموعه مقالات توسط نشر آرما منتشر شده است. در این اثر مظاهری مقالات و مطالبی را که در سال­‌های گذشته در برخی نشریات یا در فضای مجازی منتشر کرده، گرد آورده است. با اینکه مطالب این کتاب موضوعات گوناگون و متنوعی دارند اما در مجموع می­‌توان چند موضوع کلی را در این اثر تشخیص داد: مسأله شیعه و سنی، تناقضات دینداری در دوران پس از پیروزی انقلاب و رابطه دین و حکومت در دوران پس از انقلاب.

🔸«ساکن خیابان ایران» را می توان اثری دانست که به حکومت دینی در دوران پس از انقلاب در عرصه دینداری جامعه، تحولات حکومت در ارتباط با دینداری و نیز تحولات دینداری در ارتباط با چنین حکومتی پرداخته و مسائل و تناقضات ناشی از زیستن در سایه یک حکومت دینی را برای دینداری و دینداران برشمرده است؛ همچنین شکست سیاست‌های حکومت در این دوران در خصوص رشد و گسترش دینداری و مشخص کردن جهت و مسیر آن را خاطرنشان کرده است.

🔹مقاله اول «برزخ آرمان گرایی و واقع گرایی: جمهوری اسلامی و دوگانه فارابی ـ ابن خلدون» نام دارد. پرسش اصلی مقاله این است که حاکمان و روشنفکران در دوران جمهوری اسلامی رویکردی شبیه فارابی نسبت به جامعه و مسائل آن اتخاذ کرده‌اند و یا شباهت بیشتری به ابن خلدون دارند؟ فارابی رویکردی خیالی و انتزاعی در خصوص جامعه دارد و «مدینه فاضله»‌ای که ترسیم کرده است در عالم واقع امکان بروز و ظهور ندارد اما برخلاف وی، ابن خلدون با رویکردی واقع گرایانه و عینی به تحلیل جوامع پرداخته است. مظاهری معتقد است مسئولان، متولیان و تصمیم‌سازان جمهوری اسلامی در این سال‌ها بیشتر فارابی‌گونه به وعظ و خطابه پرداخته و به ترسیم مدینه فاضله مدنظرشان همت گماشته‌اند در حالی که امروزه ما بیشتر به سیاستمدارانی با رویکرد ابن خلدونی نیاز داریم. «کسانی که منطق اداره جامعه را از دل متن واقعیت تجربی و عینی کشف کنند و نه در خطابه‌های انتزاعی و خیالی.» (۳۵)

🔸در مقاله دوم «شمال مردانه ـ شمال زنانه: از البرز تا خزر: جغرافیا، فرهنگ، سیاست» مظاهری تلاش می‌کند از خلال بیان تحولات رابطه میان حکومت‌ها با منطقه جغرافیایی شمال کشور، نشان دهد چگونه سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی موجب شکل‌گیری چیزی خلاف جهت خواست این سیاست‌ها شده است. در طول تاریخ و تا پیش از روی کار آمدن رضاشاه، شمال خصلتی «مردانه» داشت زیرا پشت کوهستان‌های وحشی و خشن پنهان شده بود و دست نیافتنی می‌نمود؛ به همین علت هیچ حکومتی نتوانسته بود منطقه شمال ایران را تحت حاکمیت خود درآورد و این منطقه به مکانی برای مقاومت در برابر حکومت‌ها و مبارزه علیه آنها تبدیل شده بود. اما رضاشاه که خود از خطه شمال بود، برای آباد کردن این سرزمین و تحت حاکمیت درآوردن آن تلاش فراوان کرد و راه‌های ناهموار را هموار نمود و جاده‌ها و راه‌های بسیار به سوی آن کشید. از آن به بعد شمال ویژگی‌ای «زنانه» یافت زیرا طبیعتی زیبا و هوایی لطیف داشت و از این رو به جای مکانی برای جنگ و مبارزه به مکانی برای تفریح و خوش‌گذرانی تبدیل شد. شمال برای انقلابیون به استعاره‌ای از گناه و مظهر فساد رژیم پهلوی بود و به همین علت پس از پیروزی انقلاب سعی کردند آن را «سالم‌سازی» کنند اما در دوران پس از جنگ مجددا شمال مسیر زنانگی در پیش گرفت با این تفاوت که این بار حکومت نه تنها مشوق آن نبود بلکه در مقابلش نیز قرار داشت؛ این گونه بود که شمال مجددا تبدیل به استعاره مقاومت شد.

🔹«دینداری مردانه و زنان حاشیه نشین» عنوان مقاله بعدی است. در این مقاله مظاهری سعی در پرداخت این ایده دارد که فضاها و امکان عمومی مذهبی فضاهایی عمدتا مردانه هستند که در آنها زنان در متن و فضای اصلی جایی ندارند و معمولا به حاشیه‌ها رانده می‌شوند. وی دو علت را برای مردانه شدن دیندرای در ایران ذکر کرده است. عامل اول فقهی است و عامل دوم محدودیت‌های عرفی ـ اجتماعی. عوامل فقهی مانند ترتب مردان بر زنان در صف نماز جماعت و خواندن صیغه مسجد. عواملی مانند فضای مردانه مدیریت مکان‌های مذهبی و برهم خوردن راحتی مردان با حضور زنان در این فضاها و نیز اعتقاد برخی از مسئولان این فضاها به اینکه زنان باید پنهان شوند زیرا باعث آلودگی محیط می‌شوند، جزو عوامل اجتماعی است. مظاهری معتقد است باید هر چه سریع‌تر برای این تبعیض‌ها و ناعدالتی‌ها فکری شود تا زنان دیندار و تحصیلکرده نسل جوان بر علیه این شرایط نشوریده‌اند.

#جامعه‌شناسی_تشیع
#معرفی_کتاب

ادامه مطلب ⬇️

@religionandsociety
🔻«ساکن خیابان ایران» (معرفی کتاب)🔻
[بخش دوم از سه بخش]

✍🏻زهره سروشفر

🔹«تکثیر «خیابان ایران»: کلونی‌های دینداران و سیاست بقا: چالش زیست مذهبی در چهارمین دهه حکومت دینی» به یک تناقض مهم در دوران پس از پیروزی انقلاب پرداخته است. در دوران پیش از انقلاب و در دوران حکومت پهلوی دینداران به دلیل فشار و محدودیت هایی که بر آنها اعمال می شد، «سیاست بقا» را در پیش گرفتند و مدارس اسلامی حاصل چنین رویکردی بود. این مدارس «محصول تلاش جامعه مذهبی برای حفظ خود در دل جامعه‌ای بود که مذهب در آن روز به روز بیشتر به حاشیه می رفت.» (۵۸) با پیروزی انقلاب «سیاست غلبه» جای «سیاست بقا» را گرفت و حکومت به اسلامی‌سازی جامعه روی آورد و در نتیجه دیگر دینداران تحت فشار قرار نداشتند اما با روی آوردن بخش زیادی از اعضای جامعه به سبک زندگی‌ای متفاوت مجددا افراد دیندار، دچار احساس ناامنی شدند و به همین دلیل به جدا کردن خود از جامعه و ایجاد فضاهایی مخصوص دینداران روی آوردند. این همان چیزی است که مظاهری آن را «تکثیر خیابان ایران» نامیده است. منظور از خیابان ایران محله‌ای در جنوب شهر تهران است که از پیش از انقلاب محل زندگی افراد دیندار بوده است و بر آن شرایط خاصی حکم‌فرما بوده. نکته جالب ترغیب این جداسازی از سوی حکومت است که مظاهری آن را ناخواسته در جهت سکولار کردن جامعه ایران می داند.

🔸در «گشایش یا تنگنا؟ وضعیت متناقض دینداران در حکومت دینی (تکمله ای بر یادداشت «تکثیر خیابان ایران)» مظاهری در ادامه یادداشت «تکثیر خیابان ایران» از مشکلات دینداران برای حفظ دین­شان در یک حکومت دینی سخن می گوید و تلاش می کند دلایل آن را بررسی کند. از نظر مظاهری با قدرت و دولت نمی‌توان جامعه را دیندارتر کرد بلکه صرفا می‌توان مظاهر دینداری مانند مناسک جمعی را افزایش داد. پیوند خوردن دین با قدرت و منفعت در حکومت دینی از یک سو دینداران را در آزمون سخت حفظ اصالت دینداری و دوری جستن از منافع ناشی از آن و از سوی دیگر در جایگاه سوژه انتقام نیابتی از دین قرار می دهد. چنین دلایلی به ایجاد احساس ناامنی برای دینداران در جامعه، دوری گزیدن آنها از آن و ایجاد فضاها و کلونی‌های مخصوص دینداران انجامیده است.

🔹در «رشد تشیع: سخت افزاری یا نرم افزاری؟» نویسنده از رشد فرهنگ عینی و مادی تشیع در دوران پس از انقلاب در قالب افزایش چشمگیر تعداد اماکن مذهبی، افزایش مساحت این فضاها و نیز رشد میزان استفاده از تجملات در چنین فضاهایی سخن می گوید و این پرسش را پیش می نهد که آیا تشیع به موازات رشد سخت‌افزاری خود در این دوران، پیشرفت نرم‌افزاری نیز داشته است؟

🔸اکران پرحاشیه فیلم «رستاخیز» بهانه نگارش یادداشت دیگری بوده است تحت عنوان ««تشیع مردمی» و «تشیع نخبگانی»: از تقابل تا تعامل». منظور وی از تشیع مردمی تشیعی است که وعاظ، مداحان، روحانیان سطوح میانی، بازاریان و متولیان مجالس نمایندگانش هستند و تشیع نخبگانی تشیع علمای حوزوی، نخبگان و روشنفکران دیندار است. این دو نوع تشیع تفاوت بسیاری در رویکردهایشان نسبت به دینداری دارند و همین امر موجب عدم شکل‌گیری گفتگو میان آنها و ایجاد درگیری‌های بسیار می‌شود. یکی از مهم‌ترین این تفاوت‌ها پررنگ بودن مناسک در تشیع مردمی و حداقلی بودنش در تشیع نخبگانی است. این شرایط به تقابل‌های جدی میان نظام جمهوری اسلامی و لایه‌هایی از مردم انجامیده است و به نظر می‌رسد بهترین راه توجه دو طرف به ارزش‌ها و باورهای یکدیگر و تعامل در مورد آنهاست.

🔹«مرجعیت مذهبی جمهوری اسلامی در کشاکش قم و تهران: به بهانه هم‌نشینی «هشتم ربیع» و «هفته وحدت» در تقویم رسمی کشور» دیگر مطلبی است که در آن محسن حسام مظاهری تلاش کرده است به مطالعه ردپای جمهوری اسلامی و علمای سنتی حوزه در دینداری در دوران پس از انقلاب بپردازد. وی اذعان می کند که «هفته وحدت» سهم تشیع سیاسی و حکومتی از تقویم و «هشتم ربیع» نیز سهم تشیع مردمی است. آیت‌الله خامنه‌ای از ابتدای رهبری خود بر خلاف رهبر پیشین حضور پررنگی در عرصه مناسک مذهبی و آسیب‌شناسی آنها داشته و به همین دلیل بسیاری از مناسک را که مردم به آنها اهتمام می ورزیدند، ناشی از خرافات و آسیبی برای دینداری و جامعه اسلامی دانست و همین امر به تقابل حکومت با مردم در موارد بسیاری انجامید. اما در سال‌های اخیر این حضور کمرنگ‌تر شده و عرصه را بیشتر به روحانیت سنتی حوزه سپرده است که امروزه در این زمینه مرجعیت یافته و روز به روز بیشتر به برگزاری مناسک مختلف روی می آورند که اغلب آنها به تقابل میان شیعه و سنی دامن می زند. در واقع به نوعی مرجعیت مذهبی در سال‌های اخیر از تهران به قم منتقل شده است.

#جامعه‌شناسی_تشیع
#معرفی_کتاب

ادامه مطلب ⬇️

@religionandsociety
🔻«ساکن خیابان ایران» (معرفی کتاب)🔻
[بخش سوم از سه بخش - پایانی]

✍🏻زهره سروشفر

🔹در «آخرالزمان شیعی و الاهیات سیاسی جمهوری اسلامی (برگزاری صبحگاه مشترک نیروهای نظامی و انتظامی در مسجد جمکران و دلالت های آن)، نویسنده از شکل‌گیری «تاریخ مقدس» تشیع حول دو محور اصلی «عاشورا» و «ظهور» سخن می‌گوید و رواج ادبیات نزدیکی ظهور و نظریه اتصال حکومت وقت به حکومت امام زمان را دو وجه اشتراک آخرالزمان‌گرایی عهد صفوی و عصر جمهوری اسلامی معرفی می‌کند. از نظر وی به ویژه از میانه دهه ۷۰ مسأله انتظار و ظهور موعود جایگاه دیگری یافته و ابعادش گسترده‌تر شده است. در این زمینه نمادها و نشانگان جدیدی برای «انتظار» مطرح می شود که محور اصلی اش مسجد جمکران است. در سال‌های اخیر دامنه تبلیغات در این خصوص به حدی گسترش یافته است که وارد فضاهایی کاملا رسمی همچون فضای نظامی کشور شده و برای مثال در روز نهم ربیع سال ۱۳۹۶ مراسمی به عنوان «صبحگاه مشترک نیروهای نظامی و انتظامی برای تجدید بیعت با امام زمان» در مسجد جمکران برگزار شد یعنی برای اولین بار در مکان و زمانی غیررسمی برای چنین مراسمی. مظاهری این رویداد را ناشی از حرکت جمهوری اسلامی از یک «نظام اسلامی» به سمت یک «نظام شیعی» و با مرجعیت قم به جای تهران می داند.

🔸در «گذار از «وحدت» مذهبی به «تعایش» اجتماعی (ضرورت صورت‌بندی جدید در مساله تعامل شیعه/ سنی)» نویسنده ایده وحدت شیعه و سنی را یک ایده شکست‌خورده جمهوری اسلامی معرفی می‌کند که بیشتر به شکاف میان این دو دامن زده است. وی معتقد است باید از ایده وحدت که در هر سه میدان تاریخ، مذهب و دولت ایده‌ای شکست‌خورده است گذر کرد و به زیست این دو در کنار یکدیگر بدون پررنگ کردن موضوعات مذهبی رضایت داد. زیستن در فضایی مشترک منافع و مسائل مشابهی را ایجاد می کند که عامل نزدیکی شیعیان و اهل تسنن ساکن ایران است. همچنین می‌توان به گفتگوی نخبگان غیردینی هر دو مذهب در مورد امور غیردینی و نیز برجسته‌سازی دیگر وجوه هویتی آنها که در آن با شیعیان اشتراک دارند، همت گماشت.

🔹«وحدت آمرانه (از نادرشاه تا جمهوری اسلامی)» دیگر یادداشتی است که در آن حسام مظاهری همچنان به پیگیری ایده وحدت شیعه و سنی پرداخته و این بار تبار آن را جسته است تا نشان دهد پیش از جمهوری اسلامی این ایده در حکومت‌های دیگری در ایران نیز سابقه داشته و در آنها نیز به شکست انجامیده است.

🔸««واقعیت شیعه بودن» و اقتضائات هویتی (چگونه شعار «وحدت اسلامی» به رشد اندیشه‌های تکفیری در بین شیعیان کمک می کند؟)» مظاهری به این موضوع می پردازد که به نظر می رسد شیعه بودن با مسلمان بودن متفاوت است زیرا شیعه بودن یعنی اعتقاد داشتن به «ولایت» و «امامت». از آنجا که شیعیان یک جامعه اقلیت و تحت فشار بوده‌اند، مناسک و شعایرشان به حکم شرایط و به صورت عمل‌گرایانه حول شکاف میان شیعه و سنی شکل گرفته است. موقعیت اقلیتی موجب تأکید بر مرزهای هویتی و تمیزگذاری‌های میان شیعه و سنی شده است و از همین رو ایده وحدت برای شیعیان همچون خطری برای موجودیتشان تلقی می‌شود. همین امر به قوت گرفتن تشیع هویتی در دوره چهل ساله بعد از انقلاب و همراهی تشیع سنتی و تشیع هویتی برای تقویت مناسک شیعی و روشن کردن هر چه بیشتر مرزهای تشیع و تسنن انجامیده است. در واقع توسعه اندیشه وحدت به گسترش اندیشه‌های تکفیری در دفاع از موجودیت شیعیان منجر شده است.

🔹«ساکن خیابان ایران» را می توان اثری دانست که به حکومت دینی در دوران پس از انقلاب در عرصه دینداری جامعه، تحولات حکومت در ارتباط با دینداری و نیز تحولات دینداری در ارتباط با چنین حکومتی پرداخته و مسائل و تناقضات ناشی از زیستن در سایه یک حکومت دینی را برای دینداری و دینداران برشمرده است؛ همچنین شکست سیاست‌های حکومت در این دوران در خصوص رشد و گسترش دینداری و مشخص کردن جهت و مسیر آن را خاطرنشان کرده است.

#جامعه‌شناسی_تشیع
#معرفی_کتاب

@religionandsociety
🔻 پدیدارشناسی یک جدایی🔻
(پدیدارشناسی جدایی حرم امام رضا(ع) از بافت پیرامون)
[بخش اول از دو بخش]

👤مصاحبه: #راضیه_شیخ‌رضایی

📝 توضیح: فضای شهر شیعی به واسطه حرم های امامان، در طول سالها مقتضیات خاصی داشته است اما در دوره جمهوری اسلامی این فضاهای شهری تحت تاثیر مداخلات شهری پیرامون حرم ها و اجرای طرح توسعه و نوسازی قرار گرفته است. در همین رابطه با «عباس آذری»، پژوهشگر شهرسازی و مدرس دانشگاه گفت و گو کردیم که در ادامه می آید. وی رساله دکتری خود را با عنوان «پدیدارشناسی جدایی حرم های مطهر از بافت پیرامون» در دیماه ۱۳۹۷ در «مرکز پژوهشی هنر، معماری و شهرسازی نظر» دفاع کرده است.

🔹 پیش از شروع رساله دکتری، با جهاد دانشگاهی پروژه ای درباره مستندسازی بافت دور حرم امام رضا (ع) داشتم و به تدریج ارتباط بین حرم و بافت پیرامون آن برای من مهم شد. در واقع هرچه در آن پژوهش عمیق تر شدم، متوجه اوج فاجعه در تخریب ۳۰۰ هکتاری طرح توسعه شدم، تخریبی که هم هویت را از بین برده است و هم بر خلاف مبحث انسان کامل در شیعی بود.

🔸 در تحقیقاتم به موضوع «انسان کامل» رسیدم، الگویی که نه تنها در اسلام بلکه در عرفان، مسیحیت و زرتشت هم بوده است. در الگوی انسان کامل نظریه قطب را داریم که پیروان دور انسان کامل حلقه می زنند و نزدیکی به انسان کامل یک ویژگی مثبت تلقی می شود. همین رویکرد در شیعه عامل توجه به حرم های مطهر امامان و امامزاده ها است. در این الگوی گویی انسان کامل بعد از مرگ نیز زنده است. در رساله‌ام الگوی ارتباط حرم امام رضا و بافت دور آن را با انسان کامل و پیروان مقایسه کردم. بدین نحو که حرم به مثابه انسان کامل است و بافت دور آن همچون حلقه ای از پیروان انسان کامل است. چنانکه امام در میان پیروان خود زنده است. براساس این رویکرد در دوره صفوی، خانه هایی در دور تا دور حرم شکل گرفت که آن بافت منسجمی بود.

🔹 پيدايش مفهوم انسان كامل با پيدايش عرفان اسلامي همگام است و عارفاني مانند حلاج و بايزيد به آن توجه داشته‌اند. تا آنجا كه اطلاع حاصل است، ابن عربي نخستين كسي است كه در عرفان اسلامي اصطلاح «الانسان الكامل» را وضع كرده است. او انسان كامل را حافظ عالم مي‌داند و معتقد است تا زماني كه انسان كامل در هستي وجود دارد، عالم و خزاين موجود در آن به وسيله او حفظ مي‌گردد و چون اين انسان از عالم، گام به عرصه آخرت نهد، تمام خزاين اين دنيا، مانند كمالات و معنويات را با خود به آن عالم خواهد برد، زيرا كه اسرار الهي در وجود اين انسان متمكّن گرديده است و هرگاه وجود وي از اين عالم رخت بربندد، خزاين الهي نيز با او به آن عالم خواهد رفت.

🔸 از نقطه نظر حکمت و عرفان اسلامی عوامل چهارگانه ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت وجود دارند که مکان‌های مقدس می‌توانند ارتباط بین عالم ناسوت و ملکوت را برقرار کنند. از نظر شیعیان حرم های امامان - به عنوان انسان کامل- دارای صفت ملکوتی هستند و می‌توانند ارتباط بین عالم ناسوت و ملکوت را برقرار کنند. این نظر برخاسته از دیدگاه آنان درباره انسان کامل است. در این میان، دین اسلام و بخصوص مذهب شیعه، پیامبران الهی و امامان معصوم را نمونه بارز انسان‌های کامل می‌دانند که بعد از فوت و شهادت نه تنها نمی‌میرند بلکه زنده و جاودان هستند و همچنان می‌توان با تمسک جستن به آن‌ها، در مسیر رشد و سعادت معنوی قدم برداشت.

#جامعه‌شناسی_تشیع
#زیارت_زمان_و_مکان‌های_مذهبی
#مصاحبه

@religionandsociety
🔻 پدیدارشناسی یک جدایی🔻
(پدیدارشناسی جدایی حرم امام رضا(ع) از بافت پیرامون)
[بخش پایانی]

👤مصاحبه: #راضیه_شیخ‌رضایی

🔸 این تفکر منجربه علاقه و تلاش بیش از پیش شیعیان برای تقرب و نزدیکی به حرم معصومین و مجاور نمودن خانه‌های مسکونی به آن‌ها شد به طوریکه آن را ارزش تلقی کرده و به عنوان نوعی فضیلت محسوب می‌کردند. به عنوان مثال بررسی‌های صورت گرفته در شهر مشهد نشان می‌دهد که در گذشته نه تنها مردم برای نزدیکی و همسایه شدن با حرم مطهر امام رضا (ع) تلاش می‌کردند، بلکه این افتخار نصیب کسانی می‌شد که از نظر اعتقادی و جایگاه اجتماعی دارای فضیلت و برتری بودند. اعتقاد به زیارت انسان کامل باعث به وجود آوردن معنا به این مکان مقدس شده و مناسک خاص مذهبی و اجتماعی را به وجود آورده است.

🔹 جامعهشناسی تشیع: در اجرای طرح توسعه حرم امام رضا در سالهای اخیر چه اتفاقی افتاده است؟
در توسعه حرم امام رضا، بافت دور آن تخریب شد و آن انسجام بین امام و پیروان که هیچ فاصله ای نداشت، از بین رفته است و این ارتباط به تدریج به یک گسست تبدیل شده است. در واقع با پروژه توسعه ۳۰۰ هکتاری فاصله ای بین حرم با بافت پیرامون و شهر ایجاد شد، در صورتی که در گذشته ارتباط منسجمی بین حرم و بافت پیرامون بود. این اتفاق منجر به تخریب کاراکتر و روح مکان شد و کسانی که در آن مناطق ساکن بوده اند، نادیده گرفته شدند و بماند که چه تعدادی از مردم به رضایت یا عدم رضایت املاکشان را از دست دادند.

🔸 نگاه غلطی بود که زمین های دور حرم تملک، تخریب شد و به قطعه بزرگی برای ساخت پاساژ تبدیل شد. متاسفانه این اتفاق در بخش بزرگی تحت عنوان شارستان رضوی رقم خورد. در نتیجه روح مکان از بین رفت و در اصطلاح بافت دور حرم دچار بی مکانی شد و همه این حس را دارند. کسانی که سن بالاتری دارند و به زیارت می روند، دیگر آن حس قدیم را ندارند.

🔹 برای ارائه خدمات به زائر، حرم را بزرگ و بزرگتر کردند و بافت پیرامون حرم را در نظر نگرفتند و یک بافت نامنسجم به وجود آمد. در این طرح توسعه فقط به زائران فکر کردند، کسانی که زندگی کوتاه مدتی در فضای مشهد دارند اما به مجاوران حرم کسانی که سالیان سال در پیرامون حرم زندگی می کردند و حتی خدماتی به زائران می دادند نادیده گرفته شدند. با این اتفاق جریان شهری مشهد از حرم دور شد و پیرامون حرم که با امام ارتباط داشت با مقولات اقتصادی و تجاری ترکیب شد.

🔸 در طی پژوهش‌هایم، پرسش نامه ای از مشاور طرح توسعه بافت دور حرم به دستم رسید که مربوط به اوایل کار توسعه بود. این پرسش نامه کاملا به طور هدایت شده ای، پاسخ های مردم را به سمتی برده بود که طرح توسعه باید انجام شود. وقتی من با مردم صحبت می کردم، می گفتند ما توسعه می خواستیم ولی نه بدین شکل که با ما وارد دو دوتا شوند که ملک را چند می فروشید و اصلا برایشان مهم نباشد که چه کسی اینجا ریشه داشته است.

🔹 وقتی من چشم هایم را در قسمت های جدید حرم امام رضا می بندم و باز می کنم، هیچ بخشی نیست که به من احساس حرم امام رضا بدهد و این یعنی بی مکانی. در صورتی که ما می توانستیم با مشوق هایی و طرح هایی، کار کنیم تا روح مکان تقویت شود، امری که کشورهای دیگر برای تقویت هویتشان در مکان ها انجام می دهند. ما فکر می کنیم اگر محله های دور حرم را تخریب کنیم و توسعه بدهیم، از نو بسازیم، بسیار شیک می شود ولی نمی دانیم که با این توسعه چه چیزی را از دست می دهیم و چه چیزی را به دست می آوریم.

🔸 ما ممکن است هویتی را از دست بدهیم که شاید ۵۰۰ سال و بیشتر طول بکشد تا هویت مکانی دوباره شکل گیرد.


👈 مطالعه متن کامل مصاحبه در سایت گروه مطالعاتی جامعه شناسی تشیع :
http://socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/420

#جامعه‌شناسی_تشیع
#زیارت_زمان_و_مکان‌های_مذهبی
#مصاحبه

@religionandsociety
Forwarded from اینکُجا - ایده نوشت های مهدی سلیمانیه (M)
♦️«ادیان در ایران»♦️
(موضوع آخرین شماره از «مجله علوم اجتماعی ادیان» فرانسه)

▪️معتبرترین مجله‌ی جامعهشناسی دین فرانسه با نام "آرشیو علوم‌اجتماعی ادیان" (Archives de sciences sociales des religions)، شماره اخیر خود را به موضوع "ادیان در ایران" اختصاص داده‌است. از لحاظ علمی، اختصاص یک شماره از این مجله مهم بین‌المللی در حوزه مطالعات اجتماعی دین به ایران، رخدادی قابل توجه به شمار می‌رود.

▪️این مجله که از سال 1956 میلادی/1335 شمسی در مدت حدود 70 سال در فرانسه منتشر می‌شود، در شماره اخیر خود (شماره 189، ژانویه و مارس 2020)، با مشارکت تعدادی از پژوهشگران ایرانی و فرانسوی علوم‌اجتماعی، به بررسی ابعاد مختلفی از پدیده‌های دینی در ایران پرداخته‌است. این شماره زیر نظر دو نفر از پژوهشگران ایرانی و فرانسوی، دکتر سپیده پارساپژوه و دکتر سبرینا مروین انتشار یافته‌است. این شماره از مجله به دو بخش کلی تقسیم می‌شود: بخش اول با عنوان «تنوع‌ها در درون تشیع» و بخش دوم با عنوان «تنوع‌ها در حواشی».

▪️نویسندگان و عناوین مقالات این شماره از مجله به ترتیب عبارت‌اند از:


🔻Sabrina Mervin et Sepideh Parsapajouh
▫️Les sciences sociales du religieux en Iran: croiser les regards
▫️The Social Sciences of Religion in Iran: Intersecting Perspectives

▪️A. Pluralités au sein du chiisme
▪️A. Pluralities within Shiism

🔻Zohreh Soroushfar:
▫️La gestion politique du calendrier par la République islamique d’Iran
▫️Political management of the calendar by the Islamic Republic of Iran

🔻Anne-Sophie Vivier-Muresan
▫️Rites d’Achoura et affirmations communautaires
▫️Achoura Rites and Community Affirmations

🔻Laetitia Fronval
▫️Islam et bibliomancie : pratiques contemporaines de l’estekhâreh en Iran
▫️Islam and bibliomancia: contemporary practices of the estekhâreh in Iran

🔻Mahdi Soleimanieh
▫️La vie quotidienne des étudiants de la hozeh de Qom
▫️The daily life of Hozeh students in Qom

🔻Agnès Devictor
▫️Effets critiques de deux comédies de Kamâl Tabrizi en République islamique d’Iran
▫️Critical Effects of Two Kamâl Tabrizi Comedies in the Islamic Republic of Iran

▪️B. Pluralités en marge
▪️B. Pluralities on the fringe

🔻Behnaz Khosravi
▫️Nouvelles spiritualités en Iran: Des consommatrices en quête de bonheur, de perfection et d’ascension sociale
▫️New forms of spirituality in Iran: Muslim consumers seeking out non-ordinary experiences

🔻Stéphane Dudoignon
▫️L’orthodoxie comme contreculture: Les renouveaux sunnites en Iran depuis les années 1970 et l’instrumentation des discours ▫️religieux dominants
▫️Orthodoxy as a counterculture. Sunni revivals in Iran since the 1970s and the instrumentation of dominant religious discourses

🔻Hawzhin Baghali
▫️Passé soufi, présent islamiste? Une sociohistoire des politisations de l’islam au Kurdistan d’Iran
▫️Sufi past, Islamist present? A social history of the politicisations of Islam in Iranian Kurdistan

🔻Mehrdad Arabestani
▫️Cosmology, identity and food related rituals among the Mandaeans
▫️Cosmologie, identité et rituels liés à l’alimentation chez les Mandéens

🔻Christian Bromberger
▫️Héritage pluriséculaire et réalités contemporaines dans les sports, les rituels et les rêves
▫️Multisecular Heritage and Contemporary Realities in Sports, Rituals and Dreams

این شماره از مجله در لینک زیر قابل مشاهده است:🔻
https://journals.openedition.org/assr/49897

اینکجا
ایده‌نوشت‌‌های مهدی سلیمانیه
@inkojaa

#جامعه‌شناسی_تشیع
#روحانیت_و_مرجعیت