Forwarded from محمدرضا پویافر
🔶فیلمی که بعد از کرونا می آید 🔶
FATIMA 2020
فیلم سینمایی فاطیما، آخرین فیلم بلند با محوریت زیارتگاه مشهور مسیحیان کاتولیک، یعنی فاطیماست. این فیلم محصول کشور آمریکا به کارگردانی مارکو پونته کوروو کارگردان ایتالیایی است. این فیلم تازه ترین روایت از واقعه ظهورِ مریم مقدس به سه کودک چوپان در فاطیما را ارایه میکند.
نکته جالب اینجاست که اکران عمومی این فیلم چهاردهم آگوست 2020 یعنی 24 مرداد خواهد بود، یعنی این فیلم احتمالاً در دورانِ پسا کرونا اکران خواهد شد، دورانی که برخی مدعای مرگ یا اضمحلال دین را در آن دارند. واکنشهای عمومی به اکران این فیلم در آن زمان محک خوبی برای چنین مدعایی خواهدبود.
آیا تا آن زمان، دنیا از شرِ ویروس کرونا خلاص خواهد شد؟
پ.ن.: از ماه می سال ۱۹۱۷ در شش مرتبه پیاپی در فاطیما، سه کودک چوپان ۱۰, ۹ و ۷ ساله به نامهای لوسیا، جاستینا و فرانسیسکو ملاقات و تجلیِ مریم مقدس را تجربه میکنند. این مکان، امروز یکی از مهمترین زیارتگاههای مسیحیت است که بسیاری را با پای پیاده به سوی خود می کشاند.
محمدرضا پویافر
۱۴فروردین ۹۹
@mr_pouyafar
تریلر فیلم فاطیما ۲۰۲۰، در:
www.instagram.com/mrpouyafar
FATIMA 2020
فیلم سینمایی فاطیما، آخرین فیلم بلند با محوریت زیارتگاه مشهور مسیحیان کاتولیک، یعنی فاطیماست. این فیلم محصول کشور آمریکا به کارگردانی مارکو پونته کوروو کارگردان ایتالیایی است. این فیلم تازه ترین روایت از واقعه ظهورِ مریم مقدس به سه کودک چوپان در فاطیما را ارایه میکند.
نکته جالب اینجاست که اکران عمومی این فیلم چهاردهم آگوست 2020 یعنی 24 مرداد خواهد بود، یعنی این فیلم احتمالاً در دورانِ پسا کرونا اکران خواهد شد، دورانی که برخی مدعای مرگ یا اضمحلال دین را در آن دارند. واکنشهای عمومی به اکران این فیلم در آن زمان محک خوبی برای چنین مدعایی خواهدبود.
آیا تا آن زمان، دنیا از شرِ ویروس کرونا خلاص خواهد شد؟
پ.ن.: از ماه می سال ۱۹۱۷ در شش مرتبه پیاپی در فاطیما، سه کودک چوپان ۱۰, ۹ و ۷ ساله به نامهای لوسیا، جاستینا و فرانسیسکو ملاقات و تجلیِ مریم مقدس را تجربه میکنند. این مکان، امروز یکی از مهمترین زیارتگاههای مسیحیت است که بسیاری را با پای پیاده به سوی خود می کشاند.
محمدرضا پویافر
۱۴فروردین ۹۹
@mr_pouyafar
تریلر فیلم فاطیما ۲۰۲۰، در:
www.instagram.com/mrpouyafar
📌مقاله پدیدارشناسی تجربی واکنش به مرگ؛ مطالعه زنان شهر مشهد
پدید آورندگان:
ملیحه تابعی
علی یوسفی
غلامرضا صدیق اورعی
✅نشریه: راهبرد فرهنگ
⏰ زمان انتشار: زمستان 1396
❄️ دوره (10), شماره (40)
https://t.me/Nativesociology
🍀 تضاد مرگ با زندگی، انکار مرگ و ضرورت تداوم زندگی، انسانها را ناگزیر از پذیرش مرگ ساخته است.
🍀 این وضعیت سبب شده انسانها همواره در مرز پذیرش و انکار مرگ حرکت کنند.
🍀 بهعلاوه آنچه مرگ را پذیرفتنی یا قابل انکار میسازد، معانی ساختهشده اجتماعی مرگ است که از طریق فرایندهای متعدد یادگیری به جامعه منتقل میشود.
🍀نتایج تحلیل پدیدارشناختی تجربی واکنش به مرگ بین 8 مشارکتکننده زن در مشهد
که با حداکثر نوسان از لحاظ دینداری برگزیده شدهاند نشان داده
1️⃣ اولاً واحدهای معنایی واکنش به مرگ را میتوان در ذیل سه موضوع اصلی شامل
«آمادگی برای مرگ»،
«دانستن زمان مرگ»
و «اراده مرگ»
🍀قرارداد که هر سه بر معنای کلیتر مفهوم «پذیرش یا انکار مرگ» دلالت دارند.
2️⃣ثانیاً فهمهای مذهبی تأثیر عمیقی بر تجربههای واکنش به مرگ دارند.
🍀افراد مذهبی میل به پذیرش و افراد غیرمذهبی میل به انکار مرگ دارند؛
🍀فکر مداوم درباره مرگ، میل به دانستن بیشتر درباره مرگ و تمهید برای مرگ از جمله دلالتهای پذیرش مرگ بین مشارکتکنندگان مذهبی
🍀و جایگزینی فکر مرگ، عدم تمایل به دانستن درباره مرگ و تمهید ننمودن برای مرگ بین مشارکتکنندگان غیرمذهبی
دلالت روشنی بر به حاشیه راندن و انکار مرگ دارد.
دسترسی به این مقاله از طریق لینک زیر:
http://www.jsfc.ir/article_58658.html
کانال جامعه شناسی بومی
https://t.me/Nativesociology
@mr_pouyafar
پدید آورندگان:
ملیحه تابعی
علی یوسفی
غلامرضا صدیق اورعی
✅نشریه: راهبرد فرهنگ
⏰ زمان انتشار: زمستان 1396
❄️ دوره (10), شماره (40)
https://t.me/Nativesociology
🍀 تضاد مرگ با زندگی، انکار مرگ و ضرورت تداوم زندگی، انسانها را ناگزیر از پذیرش مرگ ساخته است.
🍀 این وضعیت سبب شده انسانها همواره در مرز پذیرش و انکار مرگ حرکت کنند.
🍀 بهعلاوه آنچه مرگ را پذیرفتنی یا قابل انکار میسازد، معانی ساختهشده اجتماعی مرگ است که از طریق فرایندهای متعدد یادگیری به جامعه منتقل میشود.
🍀نتایج تحلیل پدیدارشناختی تجربی واکنش به مرگ بین 8 مشارکتکننده زن در مشهد
که با حداکثر نوسان از لحاظ دینداری برگزیده شدهاند نشان داده
1️⃣ اولاً واحدهای معنایی واکنش به مرگ را میتوان در ذیل سه موضوع اصلی شامل
«آمادگی برای مرگ»،
«دانستن زمان مرگ»
و «اراده مرگ»
🍀قرارداد که هر سه بر معنای کلیتر مفهوم «پذیرش یا انکار مرگ» دلالت دارند.
2️⃣ثانیاً فهمهای مذهبی تأثیر عمیقی بر تجربههای واکنش به مرگ دارند.
🍀افراد مذهبی میل به پذیرش و افراد غیرمذهبی میل به انکار مرگ دارند؛
🍀فکر مداوم درباره مرگ، میل به دانستن بیشتر درباره مرگ و تمهید برای مرگ از جمله دلالتهای پذیرش مرگ بین مشارکتکنندگان مذهبی
🍀و جایگزینی فکر مرگ، عدم تمایل به دانستن درباره مرگ و تمهید ننمودن برای مرگ بین مشارکتکنندگان غیرمذهبی
دلالت روشنی بر به حاشیه راندن و انکار مرگ دارد.
دسترسی به این مقاله از طریق لینک زیر:
http://www.jsfc.ir/article_58658.html
کانال جامعه شناسی بومی
https://t.me/Nativesociology
@mr_pouyafar
🔹کرونا پنبه علم و تمدن و دمکراسی را زد!
✍رسول جعفریان
این روزها باب شده است تا از کرونا و بازار آشفته ایجاد شده، نتایج عجیب و غریبی گرفته شود. هر روز، اظهار نظرهای عجیب و غریب مطرح شده و ابعاد کرونا و تبعات آن مورد بحث قرار می گیرد. این وضع ویژه طیف نخبگان نیست، که در میان مردم هم همین بحث ها هست، و از قضا موضوعات و قضاوتهای ارائه شده جالب است. این که مثلا این ویروس از کجا درآمده و چه کسی ساخته است، و این که تق علم و آن هم پیشرفت هم در آمد، و غرب و دمکراسی هم پوزشان به خاک مالیده شد و .... خیلی حرف های دیگر.
راستش یادم آمد که یک وقتی که ایدز آمد و شمار قابل توجهی از مردم در دنیا، در اروپا و افریقا گرفتار شدند، خطیب وقت نماز جمعه تهران که اتفاقا آدم عاقلی بود، چندین خطبه را به این امر اختصاص داد، و گفت که تمدن غرب رو به زوال است. ایشان طوری صحبت کرد که گویی جنازه اروپا را دراز کرده و به تفصیل از اوضاع خرابی که در اروپا پدید آمد و استفاده از ظرف های یک بار مصرف و خیلی از مسائل دیگر سخن گفت و هزار جور از آن نتیجه گرفت!
حالا هم عده ای با آمدن این ویروس، تمام دنیای جدید را به چالش کشیده و بر این باورند که اعتبار همه چیز از علم و تمدن بشری زیر سوال رفته است. گویی با این مشکل، وضع آنها که به عصر بوق چسبیده اند، استوار شده است.
البته که پدیده کرونا، پیامدهای شگفتی داشته و همه چیز، از جمله ـ بله از جمله ـ بسیاری از باورهای دینی و مذهبی رایج را هم به چالش کشیده است. این راست است و این که در این میان، به نظرم بهتر است متدینین، اعم از مسیحی و یهودی و مسلمان، به فکر اصلاح افکار خود و مردمان و جوانان باشند تا ایمانشان بر باد نرود، و البته اجازه دهند که عالمان و طبیبان و دانشگاهیان از یک طرف، و اقتصاددانان و سیاستمداران هم از طرف دیگر فکر کنند که باید در مقابل این مشکل چه کاری انجام دهند. آنها سختی های زیادی خواهند داشت اما یاد گرفته اند فکر کنند و تلاش کنند و مشکلات را حل کنند.
یکی از پدیده های جالب در این بحثها و اظهار فضل ها، این است که اقتدارگرایان، علاقه مند هستند تا با استفاده از این فرصت و مثلا تجربه چین در کرونا، پنبه دمکراسی و حکومت های مبتنی بر دمکراسی را هم بزنند و پایه های روش های استبدادی را در اذهان مخاطبان استوارتر کنند. این که دیدید چه بر سر فرانسه و ایتالیا و اسپانیا آمد! و همان وقت کره جنوبی و ژاپن و پرتغال را فراموش می کنند و....
راستش استدلالهای اینها، شبیه همان حرفهای عادی کوچه و بازار است، حرفهای خیلی ساده اما پر طمطراق .... که یک شبه، تجربه سیصد ساله بشر را بر باد می دهد. و البته و در ضمن، کینه صد ساله ما را از غرب هم چاره جویی می کند و تسکین می بخشد.
غرب از روزی که تمدن جدیدش را شروع کرده، صدها مصیبت بزرگ و کوچک را پشت سر گذاشته و هر بار دنبال حل مشکلاتش بوده است. بدترین آنها جنگ جهانی اول و دوم بوده که میلیونها آدم را نابود کرده است و باز سر برآورده است. حالا هم غرب تحفه ای نیست که بخواهیم سر آن قسم بخوریم، و بنده موکل آنها نیستم که بخواهم دفاع کنم، اما مهم این است که بدانیم آنها یاد گرفته اند مشکلات را حل کنند، همان طور که مشکل ایدز را حل کردند برای مشکل جدید هم بالاخره فکر می کنند تا راه حلش از عقل خدادادی پیدا شود....
و اما ما، نگران چه هستیم؟ اگر هنری تحت هر نامی سنتی یا مدرن داریم، فکری بکنیم و عرضه کنیم و مشارکتی در این راه برای حل مشکل داشته باشیم. افتخار این است که دانشگاه شهید بهشتی و علوم پزشکی تهران و شریف (با طراحی سامانه های دیجیتالی) یا بیمارستان بقیه الله بتوانند برای بشریت قدمی بردارند. اینها ارزش دارد، اما نه پک و پز فلان سخنران که فکر می کند با این مشکل، غرب و ما فیها همه نابود شده است. (تازه! هرچه بشود، بشود. اصلا به من چه ربطی دارد؟ بنده نگران خودمان هستم که سکوی پرشمان برای آینده چیست و در دنیای علم و تمدن چه سهمی به جز نق زدن داریم و چطور می خواهیم این عقب ماندگی ها را جبران کنیم و افتخاری جاودان برای خودمان بدست آوریم؟
@jafarian1964
@religionandsociety
✍رسول جعفریان
این روزها باب شده است تا از کرونا و بازار آشفته ایجاد شده، نتایج عجیب و غریبی گرفته شود. هر روز، اظهار نظرهای عجیب و غریب مطرح شده و ابعاد کرونا و تبعات آن مورد بحث قرار می گیرد. این وضع ویژه طیف نخبگان نیست، که در میان مردم هم همین بحث ها هست، و از قضا موضوعات و قضاوتهای ارائه شده جالب است. این که مثلا این ویروس از کجا درآمده و چه کسی ساخته است، و این که تق علم و آن هم پیشرفت هم در آمد، و غرب و دمکراسی هم پوزشان به خاک مالیده شد و .... خیلی حرف های دیگر.
راستش یادم آمد که یک وقتی که ایدز آمد و شمار قابل توجهی از مردم در دنیا، در اروپا و افریقا گرفتار شدند، خطیب وقت نماز جمعه تهران که اتفاقا آدم عاقلی بود، چندین خطبه را به این امر اختصاص داد، و گفت که تمدن غرب رو به زوال است. ایشان طوری صحبت کرد که گویی جنازه اروپا را دراز کرده و به تفصیل از اوضاع خرابی که در اروپا پدید آمد و استفاده از ظرف های یک بار مصرف و خیلی از مسائل دیگر سخن گفت و هزار جور از آن نتیجه گرفت!
حالا هم عده ای با آمدن این ویروس، تمام دنیای جدید را به چالش کشیده و بر این باورند که اعتبار همه چیز از علم و تمدن بشری زیر سوال رفته است. گویی با این مشکل، وضع آنها که به عصر بوق چسبیده اند، استوار شده است.
البته که پدیده کرونا، پیامدهای شگفتی داشته و همه چیز، از جمله ـ بله از جمله ـ بسیاری از باورهای دینی و مذهبی رایج را هم به چالش کشیده است. این راست است و این که در این میان، به نظرم بهتر است متدینین، اعم از مسیحی و یهودی و مسلمان، به فکر اصلاح افکار خود و مردمان و جوانان باشند تا ایمانشان بر باد نرود، و البته اجازه دهند که عالمان و طبیبان و دانشگاهیان از یک طرف، و اقتصاددانان و سیاستمداران هم از طرف دیگر فکر کنند که باید در مقابل این مشکل چه کاری انجام دهند. آنها سختی های زیادی خواهند داشت اما یاد گرفته اند فکر کنند و تلاش کنند و مشکلات را حل کنند.
یکی از پدیده های جالب در این بحثها و اظهار فضل ها، این است که اقتدارگرایان، علاقه مند هستند تا با استفاده از این فرصت و مثلا تجربه چین در کرونا، پنبه دمکراسی و حکومت های مبتنی بر دمکراسی را هم بزنند و پایه های روش های استبدادی را در اذهان مخاطبان استوارتر کنند. این که دیدید چه بر سر فرانسه و ایتالیا و اسپانیا آمد! و همان وقت کره جنوبی و ژاپن و پرتغال را فراموش می کنند و....
راستش استدلالهای اینها، شبیه همان حرفهای عادی کوچه و بازار است، حرفهای خیلی ساده اما پر طمطراق .... که یک شبه، تجربه سیصد ساله بشر را بر باد می دهد. و البته و در ضمن، کینه صد ساله ما را از غرب هم چاره جویی می کند و تسکین می بخشد.
غرب از روزی که تمدن جدیدش را شروع کرده، صدها مصیبت بزرگ و کوچک را پشت سر گذاشته و هر بار دنبال حل مشکلاتش بوده است. بدترین آنها جنگ جهانی اول و دوم بوده که میلیونها آدم را نابود کرده است و باز سر برآورده است. حالا هم غرب تحفه ای نیست که بخواهیم سر آن قسم بخوریم، و بنده موکل آنها نیستم که بخواهم دفاع کنم، اما مهم این است که بدانیم آنها یاد گرفته اند مشکلات را حل کنند، همان طور که مشکل ایدز را حل کردند برای مشکل جدید هم بالاخره فکر می کنند تا راه حلش از عقل خدادادی پیدا شود....
و اما ما، نگران چه هستیم؟ اگر هنری تحت هر نامی سنتی یا مدرن داریم، فکری بکنیم و عرضه کنیم و مشارکتی در این راه برای حل مشکل داشته باشیم. افتخار این است که دانشگاه شهید بهشتی و علوم پزشکی تهران و شریف (با طراحی سامانه های دیجیتالی) یا بیمارستان بقیه الله بتوانند برای بشریت قدمی بردارند. اینها ارزش دارد، اما نه پک و پز فلان سخنران که فکر می کند با این مشکل، غرب و ما فیها همه نابود شده است. (تازه! هرچه بشود، بشود. اصلا به من چه ربطی دارد؟ بنده نگران خودمان هستم که سکوی پرشمان برای آینده چیست و در دنیای علم و تمدن چه سهمی به جز نق زدن داریم و چطور می خواهیم این عقب ماندگی ها را جبران کنیم و افتخاری جاودان برای خودمان بدست آوریم؟
@jafarian1964
@religionandsociety
تطبیق روایات دینی بر کشفیات علمی در «تطبیقات کریمی» منتشره در 1310ش
✍رسول جعفریان
تطبیقات کریمی، کتابی در پنج مجلد است که نخستین جلد آن در سال 1310ش توسط یک عالم دینی نوشته شد تا ثابت کند، کشفیات علمی جدید، در روایات آمده است. این مقاله گزارشی از همان جلد نخست است...
عشق نویسنده ما در مباحث مربوط به پزشکی، به این اسید کوربونیک است که چندین و چند بار از آن سخن می گوید، و عنوان بعدی او باز این است «اخبار از اسید کربونیک». روایت «القهقهة من االشیطان»، و این که مومن فقط تبسم می کند، محور این بحث است. مبنا روشن است، قهقهه سبب خروج بخار از دهان شده و بازدم که همان گاز سمی یا اسید کربونیک است، سبب تولید امراض می شود. قدغن کردن آن در شرع هم به همین دلیل است (ص 64). در بحث «معالجه ضعف بدن» از خوردن گوشت و لبنیات در چند روایت یاد شده، اما شرحی در علل آن از نظر طبی داده نشده است.
عنوان شگفت بعدی در میان مباحثی که به حفظ الصحه و بهداشت مربوط بود، این است «قوه الکتریسته در حال نطق یا قوه دفاعیه از برق». روایتی از امام صادق (ع) نقل می کند که مومن به هر صورتی ممکن است بمیرد، مگر از صاعقه، در حالی که ذکر خدا می گوید. در این باره چند روایت آورده و ترجمه کرده است. مؤلف می گوید: «به نحو کلی هر تغییر بزرگی که در طبیعت ما به ظهور برسد، باعث احداث الکتریسته می گردد و او را قوه آن نامند».
به گفته او اصطکاکاتی در بدن پدید می آید که نتیجه جریان خون است و «در بدن تولید الکتریسته می شود، و بدن را نورافشانی می کند». این که آدمی در وقت نطق، بدن گرم می شود، همین است. اما این چه ارتباطی با روایت معصوم دارد؟ باید فهمید چطور وقتی کسی ذکر می گوید، چطور جلوی قوه برقیه را می گیرد؟ در اینجا توضیح بی سر و تهی می دهد و بعد از دو سه سطر هم می گوید: قلم اینجا رسید و سربشکست. (ص 67).
«اسلام امر به کوتاهی لباس کرده» عنوان بعدی است؛ توصیه به کوتاه کردن لباس که روی زمین نکشد. چندین حدیث در این باره آمده و ترجمه شده است، آنگاه می گوید «فوائد کوتاهی لباس زرنگی و چالاکی است در کار». جنبه دیگر «پاکیزگی است از کثافات و گِل و غبار زمین». در واقع، اینجا هم بحث بهداشت ونظافت است وهم اقتصادی. «بلکه یک امر اقتصادی را نیز عقب آن ملحوظ نموده که امروزه او را مهم ترین وسیله زندگانی می دانند» (ص 68). فهم نکته اخیر از اصل مطلب، به مراتب مهم است، نکته ای که در باره اقتصاد گفته است.
متاسفانه باقی مجلدات این کتاب را تاکنون نیافته ام....
متن کامل مقاله را در لینک زیر مشاهده فرمایید:
http://www.historylib.com/articles/1880
@jafarian1964
@religionandsociety
✍رسول جعفریان
تطبیقات کریمی، کتابی در پنج مجلد است که نخستین جلد آن در سال 1310ش توسط یک عالم دینی نوشته شد تا ثابت کند، کشفیات علمی جدید، در روایات آمده است. این مقاله گزارشی از همان جلد نخست است...
عشق نویسنده ما در مباحث مربوط به پزشکی، به این اسید کوربونیک است که چندین و چند بار از آن سخن می گوید، و عنوان بعدی او باز این است «اخبار از اسید کربونیک». روایت «القهقهة من االشیطان»، و این که مومن فقط تبسم می کند، محور این بحث است. مبنا روشن است، قهقهه سبب خروج بخار از دهان شده و بازدم که همان گاز سمی یا اسید کربونیک است، سبب تولید امراض می شود. قدغن کردن آن در شرع هم به همین دلیل است (ص 64). در بحث «معالجه ضعف بدن» از خوردن گوشت و لبنیات در چند روایت یاد شده، اما شرحی در علل آن از نظر طبی داده نشده است.
عنوان شگفت بعدی در میان مباحثی که به حفظ الصحه و بهداشت مربوط بود، این است «قوه الکتریسته در حال نطق یا قوه دفاعیه از برق». روایتی از امام صادق (ع) نقل می کند که مومن به هر صورتی ممکن است بمیرد، مگر از صاعقه، در حالی که ذکر خدا می گوید. در این باره چند روایت آورده و ترجمه کرده است. مؤلف می گوید: «به نحو کلی هر تغییر بزرگی که در طبیعت ما به ظهور برسد، باعث احداث الکتریسته می گردد و او را قوه آن نامند».
به گفته او اصطکاکاتی در بدن پدید می آید که نتیجه جریان خون است و «در بدن تولید الکتریسته می شود، و بدن را نورافشانی می کند». این که آدمی در وقت نطق، بدن گرم می شود، همین است. اما این چه ارتباطی با روایت معصوم دارد؟ باید فهمید چطور وقتی کسی ذکر می گوید، چطور جلوی قوه برقیه را می گیرد؟ در اینجا توضیح بی سر و تهی می دهد و بعد از دو سه سطر هم می گوید: قلم اینجا رسید و سربشکست. (ص 67).
«اسلام امر به کوتاهی لباس کرده» عنوان بعدی است؛ توصیه به کوتاه کردن لباس که روی زمین نکشد. چندین حدیث در این باره آمده و ترجمه شده است، آنگاه می گوید «فوائد کوتاهی لباس زرنگی و چالاکی است در کار». جنبه دیگر «پاکیزگی است از کثافات و گِل و غبار زمین». در واقع، اینجا هم بحث بهداشت ونظافت است وهم اقتصادی. «بلکه یک امر اقتصادی را نیز عقب آن ملحوظ نموده که امروزه او را مهم ترین وسیله زندگانی می دانند» (ص 68). فهم نکته اخیر از اصل مطلب، به مراتب مهم است، نکته ای که در باره اقتصاد گفته است.
متاسفانه باقی مجلدات این کتاب را تاکنون نیافته ام....
متن کامل مقاله را در لینک زیر مشاهده فرمایید:
http://www.historylib.com/articles/1880
@jafarian1964
@religionandsociety
اسرار اَزَل را نه تو دانی و نه من
✔️درباب شرّ کرونا و رنج ما🔻
🔸مجید احسن
🔹ملاحظه بخشهایی از کتاب ایوب در عهد عتیق میتواند به خوبی نشان دهد که از دیرباز یکی از ریشههای اصلی طرح مسئلهٔ چرایی خلقت و چیستی زندگی، رنج انسان بوده است. قرائت برخی آیات سوره های بلد و انشقاق در قرآن کریم نیز از همزادی و همراهی توامان رنج و انسان حکایت می کند. بهراستی کدامیک از ماست که رنجی را نچشیده یا در باب رنج دیگران نشنیده باشد؟ در رمان برادران کارامازوف، ایوان که شخصی تحصیلکرده و البته بیخداست، رنجها و قساوتهای انسان را به آلیوشای مومن، یادآور میشود و از وی پاسخی قانعکننده طلب می کند. ویروس کرونا مسئلهای را باز پر رنگ ساخته است که در همه اعصار وجود داشته و در هر دورهای نیز پاسخهای متفاوتی دریافت کرده است. مسئلهای که باز مدافعان و مخالفان علم و فلسفه و دین را به تکاپو و نزاع واداشته تا هر یک اندیشهای ابراز نمایند.
پیشفرضهای معرفتی و عاطفی افراد در فهم و قضاوت امور، ابعاد معرفتی و نیز غیرشناختی برخی مسائل، نقش مثبتاندیشی و منفینگری افراد در ارزیابی پاسخهای ارائهشده، و نیز میزان بهرهوری از آنها در زندگی چه بسا باعث نادیده گرفتن تفاوتهای مهم علم و فلسفه و دین در مواجهه با وقایعی چون شر و رنج شود.
🔹الهیات کلاسیک از منظر قدسی و تعالیاندیش خود، پاسخهای قابلتأملی در این باب ارائه نموده که در بیان اندیشمندان مختلف متکلم، فیلسوف و عارف طرح و به قلم ایشان تحریر شده است: عدمی بودن شر، غلبه خیرات بر شرور، منشأ بودن خود انسانها برای شرور، تلازم نظام طبیعت و وجود شرور، پنهانی فلسفه وجود شرور برای انسان و پاسخهایی از این قبیل را بسیار شنیده و چه بسا پذیرفتهایم؛ ولی با اینحال، در هنگامهٔ بلا و مصیبت دیدهایم که هیچیک از آنها به کارمان نیامده، گرهی از مشکل ما نگشوده و حتی گاهی یادآوریشان ما را آشفته ساخته است. چه بسیار پوچانگارانی که دست به گریبان با این مساله باقی مانده و حکم به بیارزشی زیستن دادهاند؛ برخی در رنج غوطه ور شده تو گویی وجودشان گویا به این شده است که 《رنج میکشم پس هستم》 و برخی نیز، عطای زندگی را به لقائش بخشیده اند.
🔹گویا داستان شر و رنج، سهمگینتر از این است که بتوان بهیاری چند استدلال با آن کنار آمد یا با چند جملۀ التیامبخش نسبت به آن بیتفاوت ماند. البته پاسخهای کلاسیک حتی اگر نتوانسته باشند نقاب از چهره حقیقت برگیرند و یا اقناعی رقم زنند، اما انکارکردنی نیست که کمترین فایده بازخوانی آنها می تواند در تنظیم موضع خودمان به کار آید و حتی امکان و راه فراروی از آنها را نیز نمایان سازد؛ اما از دریچه نگاه الهیات جدید بر فرض، پاسخهای سنتی به این مساله بتوانند ذهن برخی از انسانهای جستجوگر را آرام نموده و ایشان را به سکوت وادار کنند، اما این نکته نیز نادیدهگرفتنی نیست که انسان جدید، عهد جدیدی با هستی بست و عالَم و آدم دیگری رقم زد که در آن، علم مدرن خود جایگزین حل همۀ مسائل بشری است. ولی چه کسی است که چشم بر مسائل حل ناشده بسیار ببندد؟ رنج انسان و شروری چون کرونا که سامان زندگی او را بر هم زده است نشان داد که به همان میزان که دنیاگریزی میتواند زندگی را به پای خود ذبح نماید میل به لذت و بهره بیشتر از طبیعت با رشد محیّرالعقول تکنیک و علم مدرن نیز نتوانسته است به زندگی معنا ببخشد. کرونا تنها یکی، و نه لزوما آخرین امری است که بیپناهی انسان مدرن در پهنه هستی را به رخ کشیده است. اینک از منظر چرایی زندگی و ارزش آن میتوان نگریست تا اگر تقریر حقیقت ممکن نیست، تقلیل مرارت باشد. اینک پرسش این است: بهراستی برای چه زندگی می کنیم؟ آیا زندگی ارزش اینهمه رنج را دارد؟ اما پاسخ کدام است؟
🔹در فقرهای از اعترافات قدیس آگوستین آمده است: «تمام امور ياوه و پوچ اين دنيا را بگذاريم و بگذريم. خود را يکسره وقف جستن حقيقت کنيم. زندگى حقير است و ساعت مرگ نامعلوم؛ چون به ناگاه در رسد، در چه حالى از دنيا رخت بر خواهیم بست؟ و آنچه را که در آموختنش در اين دنيا سهلانگارى کردیم، کجا خواهیم آموخت؟». رنج، همزاد و همراه انسان است و تلاش برای نفی، انکار و نادیدهگرفتن آن ناموفق و شکستخورده است. آری زندگی دشوار است و رنج بسیار، اما آیا نمیتوان این دم را غنیمت شمرد و چون دانشآموزی برای آموختن رنج کشید؟ اندیشه و زندگی در اکنون میتواند این نتیجه را رقم زند که حتی اگر متفکران و اندیشمندان نتوانسته و نتوانند پاسخی قانعکننده یا کارآمدی به مسئله خلقت و معنای زندگی و چرایی رنج انسانی ارائه کنند، اما همانگونه که برخی اشاره کردهاند, با زیستنِ زندگی تا آخرین دم، فقدان وجود پاسخ را برای ما تحملپذیرتر ساخته اند.
@namehayehawzavi
@religionandsociety
✔️درباب شرّ کرونا و رنج ما🔻
🔸مجید احسن
🔹ملاحظه بخشهایی از کتاب ایوب در عهد عتیق میتواند به خوبی نشان دهد که از دیرباز یکی از ریشههای اصلی طرح مسئلهٔ چرایی خلقت و چیستی زندگی، رنج انسان بوده است. قرائت برخی آیات سوره های بلد و انشقاق در قرآن کریم نیز از همزادی و همراهی توامان رنج و انسان حکایت می کند. بهراستی کدامیک از ماست که رنجی را نچشیده یا در باب رنج دیگران نشنیده باشد؟ در رمان برادران کارامازوف، ایوان که شخصی تحصیلکرده و البته بیخداست، رنجها و قساوتهای انسان را به آلیوشای مومن، یادآور میشود و از وی پاسخی قانعکننده طلب می کند. ویروس کرونا مسئلهای را باز پر رنگ ساخته است که در همه اعصار وجود داشته و در هر دورهای نیز پاسخهای متفاوتی دریافت کرده است. مسئلهای که باز مدافعان و مخالفان علم و فلسفه و دین را به تکاپو و نزاع واداشته تا هر یک اندیشهای ابراز نمایند.
پیشفرضهای معرفتی و عاطفی افراد در فهم و قضاوت امور، ابعاد معرفتی و نیز غیرشناختی برخی مسائل، نقش مثبتاندیشی و منفینگری افراد در ارزیابی پاسخهای ارائهشده، و نیز میزان بهرهوری از آنها در زندگی چه بسا باعث نادیده گرفتن تفاوتهای مهم علم و فلسفه و دین در مواجهه با وقایعی چون شر و رنج شود.
🔹الهیات کلاسیک از منظر قدسی و تعالیاندیش خود، پاسخهای قابلتأملی در این باب ارائه نموده که در بیان اندیشمندان مختلف متکلم، فیلسوف و عارف طرح و به قلم ایشان تحریر شده است: عدمی بودن شر، غلبه خیرات بر شرور، منشأ بودن خود انسانها برای شرور، تلازم نظام طبیعت و وجود شرور، پنهانی فلسفه وجود شرور برای انسان و پاسخهایی از این قبیل را بسیار شنیده و چه بسا پذیرفتهایم؛ ولی با اینحال، در هنگامهٔ بلا و مصیبت دیدهایم که هیچیک از آنها به کارمان نیامده، گرهی از مشکل ما نگشوده و حتی گاهی یادآوریشان ما را آشفته ساخته است. چه بسیار پوچانگارانی که دست به گریبان با این مساله باقی مانده و حکم به بیارزشی زیستن دادهاند؛ برخی در رنج غوطه ور شده تو گویی وجودشان گویا به این شده است که 《رنج میکشم پس هستم》 و برخی نیز، عطای زندگی را به لقائش بخشیده اند.
🔹گویا داستان شر و رنج، سهمگینتر از این است که بتوان بهیاری چند استدلال با آن کنار آمد یا با چند جملۀ التیامبخش نسبت به آن بیتفاوت ماند. البته پاسخهای کلاسیک حتی اگر نتوانسته باشند نقاب از چهره حقیقت برگیرند و یا اقناعی رقم زنند، اما انکارکردنی نیست که کمترین فایده بازخوانی آنها می تواند در تنظیم موضع خودمان به کار آید و حتی امکان و راه فراروی از آنها را نیز نمایان سازد؛ اما از دریچه نگاه الهیات جدید بر فرض، پاسخهای سنتی به این مساله بتوانند ذهن برخی از انسانهای جستجوگر را آرام نموده و ایشان را به سکوت وادار کنند، اما این نکته نیز نادیدهگرفتنی نیست که انسان جدید، عهد جدیدی با هستی بست و عالَم و آدم دیگری رقم زد که در آن، علم مدرن خود جایگزین حل همۀ مسائل بشری است. ولی چه کسی است که چشم بر مسائل حل ناشده بسیار ببندد؟ رنج انسان و شروری چون کرونا که سامان زندگی او را بر هم زده است نشان داد که به همان میزان که دنیاگریزی میتواند زندگی را به پای خود ذبح نماید میل به لذت و بهره بیشتر از طبیعت با رشد محیّرالعقول تکنیک و علم مدرن نیز نتوانسته است به زندگی معنا ببخشد. کرونا تنها یکی، و نه لزوما آخرین امری است که بیپناهی انسان مدرن در پهنه هستی را به رخ کشیده است. اینک از منظر چرایی زندگی و ارزش آن میتوان نگریست تا اگر تقریر حقیقت ممکن نیست، تقلیل مرارت باشد. اینک پرسش این است: بهراستی برای چه زندگی می کنیم؟ آیا زندگی ارزش اینهمه رنج را دارد؟ اما پاسخ کدام است؟
🔹در فقرهای از اعترافات قدیس آگوستین آمده است: «تمام امور ياوه و پوچ اين دنيا را بگذاريم و بگذريم. خود را يکسره وقف جستن حقيقت کنيم. زندگى حقير است و ساعت مرگ نامعلوم؛ چون به ناگاه در رسد، در چه حالى از دنيا رخت بر خواهیم بست؟ و آنچه را که در آموختنش در اين دنيا سهلانگارى کردیم، کجا خواهیم آموخت؟». رنج، همزاد و همراه انسان است و تلاش برای نفی، انکار و نادیدهگرفتن آن ناموفق و شکستخورده است. آری زندگی دشوار است و رنج بسیار، اما آیا نمیتوان این دم را غنیمت شمرد و چون دانشآموزی برای آموختن رنج کشید؟ اندیشه و زندگی در اکنون میتواند این نتیجه را رقم زند که حتی اگر متفکران و اندیشمندان نتوانسته و نتوانند پاسخی قانعکننده یا کارآمدی به مسئله خلقت و معنای زندگی و چرایی رنج انسانی ارائه کنند، اما همانگونه که برخی اشاره کردهاند, با زیستنِ زندگی تا آخرین دم، فقدان وجود پاسخ را برای ما تحملپذیرتر ساخته اند.
@namehayehawzavi
@religionandsociety
Forwarded from جامعه شناسی، دین و فرهنگ (محمدرضا پویافر)
دین و جامعه پسا کرونا
پنجشنبه ساعت 20.15
#دین_و_جامعه_پساکرونا #کرونادرایران
#دین_و_جامعه
با سپاس از طراحی پوستر
@ilovedesign2019
https://www.instagram.com/p/B_PkIGaHI8V/?igshid=1m5kbvnlf0e26
پنجشنبه ساعت 20.15
#دین_و_جامعه_پساکرونا #کرونادرایران
#دین_و_جامعه
با سپاس از طراحی پوستر
@ilovedesign2019
https://www.instagram.com/p/B_PkIGaHI8V/?igshid=1m5kbvnlf0e26
Instagram
محمدرضا پویافر
دین و جامعه پسا کرونا پنجشنبه ساعت 20.15 #دین_و_جامعه_پساکرونا #کرونادرایران #دین_و_جامعه با سپاس از طراحی پوستر @ilovedesign2019
Forwarded from جامعه شناسی، دین و فرهنگ (محمدرضا پویافر)
🔸دین و جامعه پساکرونا
گفتگوی زنده اینترنتی (Live)
دکتر سید حسین سراج زاده - محمدرضا پویافر
پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۹۹
بخش اول👇👇👇
گفتگوی زنده اینترنتی (Live)
دکتر سید حسین سراج زاده - محمدرضا پویافر
پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۹۹
بخش اول👇👇👇
Forwarded from Linkgrambot ™
mrpouyafar_18095209291156893_RegramBot.mp4
193.1 MB
mrpouyafar_18095209291156893_RegramBot.mp4
Forwarded from جامعه شناسی، دین و فرهنگ (محمدرضا پویافر)
🔸دین و جامعه پساکرونا
گفتگوی زنده اینترنتی (Live)
دکتر سید حسین سراج زاده - محمدرضا پویافر
پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۹۹
بخش دوم👇👇👇
گفتگوی زنده اینترنتی (Live)
دکتر سید حسین سراج زاده - محمدرضا پویافر
پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۹۹
بخش دوم👇👇👇
Forwarded from Linkgrambot ™
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
mrpouyafar_18114759073116938_RegramBot.mp4
Forwarded from جامعه شناسی، دین و فرهنگ (محمدرضا پویافر)
نسخه های صوتی و کم حجم نشست دین و جامعه پسا کرونا- گفتگوی دکتر سید حسین سراج زاده - محمدرضا پویافر- پنجشنبه 4 اردیبهشت 99👇👇👇👇
Audio
دین و جامعه پساکرونا- دکتر سیدحسین سراج زاده- محمدرضا پویافر- 4 اردیبهشت 99- اینستاگرام- بخش اول
Audio
دین و جامعه پساکرونا- دکتر سیدحسین سراج زاده- محمدرضا پویافر- 4 اردیبهشت 99- اینستاگرام- بخش دوم
Audio
دین، جامعه و مسأله کرونا. وبینار بهشتی. مهدی مالمیر، احمد شکرچی، محمدرضا پویافر. ۱۵ اردیبهشت ۹۹ @mr_pouyafar
Forwarded from دانشگاه ادیان و مذاهب (سلام)
💠 از امشب (به مدت چهارشب) در برنامه سوره از شبکه چهار به موضوع «قرآن و مسائل وجودی انسان» خواهیم پرداخت:
- قرآن و اضطراب (26 اردیبهشت)
- قرآن و مرگ(27 اردیبهشت)
- قرآن و رنج (28 اردیبهشت)
- قرآن و افسردگی (29 اردیبهشت)
⏪ به ما بپيونديد: @adyan_uni
- قرآن و اضطراب (26 اردیبهشت)
- قرآن و مرگ(27 اردیبهشت)
- قرآن و رنج (28 اردیبهشت)
- قرآن و افسردگی (29 اردیبهشت)
⏪ به ما بپيونديد: @adyan_uni
Forwarded from جامعه شناسی، دین و فرهنگ (محمدرضا پویافر)
📣📢📣 دعوت به مشارکت
🔹برای انجام یک پژوهش در مورد تجربه های «روزه نداری» در میان «روزه داری»، قصد دارم با تعدادی از «روزه نداران» مصاحبه کنم.
لطفتان شامل حال من میشود اگر از روزه نداران هستید و به من اطلاع دهید تا برای یک گپ و گفت آزاد چند دقیقه ای بتوانم وقت شما را بگیرم.
♦️برای این همکاری تحصیلات، جنسیت، سن و شغل فرد اهمیتی ندارد و مهم آمادگی گفتگو در این موضوع است.
🔻آدرس شخصی من در همه پیامرسان های اینترنت:
@mrpouyafar
🔸اگر دوستان دیگری را هم که مایل به همکاری هستند معرفی کنید جای تشکر دارد.
اگر هم با بازنشر این اطلاعیه به یافتن گزینه های جدید کمک کنید، بازهم کمک خوبی خواهد بود.
محمدرضا پویافر
🔹برای انجام یک پژوهش در مورد تجربه های «روزه نداری» در میان «روزه داری»، قصد دارم با تعدادی از «روزه نداران» مصاحبه کنم.
لطفتان شامل حال من میشود اگر از روزه نداران هستید و به من اطلاع دهید تا برای یک گپ و گفت آزاد چند دقیقه ای بتوانم وقت شما را بگیرم.
♦️برای این همکاری تحصیلات، جنسیت، سن و شغل فرد اهمیتی ندارد و مهم آمادگی گفتگو در این موضوع است.
🔻آدرس شخصی من در همه پیامرسان های اینترنت:
@mrpouyafar
🔸اگر دوستان دیگری را هم که مایل به همکاری هستند معرفی کنید جای تشکر دارد.
اگر هم با بازنشر این اطلاعیه به یافتن گزینه های جدید کمک کنید، بازهم کمک خوبی خواهد بود.
محمدرضا پویافر
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
Audio
نشست اینستاگرامی عزلت در هیاهو؛ جامعهشناسی اعتکاف
حسن محدثی/ محمدرضا پویافر/ ریحانه صارمی
سه شنبه/ 23تیرماه99
بخش اول
@iran_sociology
@mr_pouyafar
حسن محدثی/ محمدرضا پویافر/ ریحانه صارمی
سه شنبه/ 23تیرماه99
بخش اول
@iran_sociology
@mr_pouyafar
Audio
نشست اینستاگرامی عزلت در هیاهو؛ جامعهشناسی اعتکاف
حسن محدثی/ محمدرضا پویافر/ ریحانه صارمی
سه شنبه/ 23تیرماه99
بخش دوم
@iran_sociology
@mr_pouyafar
حسن محدثی/ محمدرضا پویافر/ ریحانه صارمی
سه شنبه/ 23تیرماه99
بخش دوم
@iran_sociology
@mr_pouyafar
♦️ حسین نه قیام کرد، نه انقلاب، حسین "خروج" کرد.
اتهام حسین بنابر این این بود: اقدام علیه امنیت ملی
⚫️ عاشورا، خروج ویسا اسلامیسم
✍ میلاد دخانچی
▪️غائله عاشورا بر سر یک چیز است: بیعت. یزید بیعت حسین (ع) را می خواهد و حسین (ع) از بیعت سر باز می زند. در پس مفهوم بیعت، به رسمیت شناختن، پذیرش فرمانبرداری و نوعی معامله (بيع) نهفته است. وقتی کالایی مورد معامله قرار می گیرد، به عنوان مثال، پولی در ازای یک کاسه شیر پرداخت می شود، آن شیر به عنوان شیر سالم به رسمیت شناخته شده، اما اگر شیر فاسد باشد به عنوان موضوع معامله به رسمیت شناخته نشده، پولی پرداخت نمی شود و هیچ معامله یا بیعی صورت نمی گیرد. | استیت اموی از همان ابتدا به این به رسمیت شناخته شدن از جانب اهل بیت نیازمند بود. اعتبار معنوی و نفوذ اجتماعی اهل بیت همواره آنان را در جایگاه مزاحمانی قرار میداد که فانتزی ساخت استیت یکدست اموی را واژگون می کرد. بنابراین، بیعت اهل بیت با استیت اموی، به منزله به رسمیت شناختن، هضم آنان در ساختار قدرت و تصرف قدرت معنوی خاندان پیامبر بود. برای همین معاویه در اواخر عمرشبه طرق مختلف بر بیعت حسین (ع) با جانشین خودش اصرار کرد، تلاشی که بعدا توسط یزید ادامه یافت با علم به ارزش بیعت. حسین (ع) اما از آن امتناع ورزید چرا که به رسمیت شناختن یزید، انتقال اعتبار و مشروعیت پیامبر و خاندانش به استیت اموی، پذیرش فرمانبرداری از امویان و به معنای واقعی کلمه اضمحلال سنت نبوی را در برداشت.
اینجا بیعت چیزی را در اختیار امویان می گذاشت که از اساس آن را نداشتند و البته اگر حسین (ع) می خواست که بیعت کند -که نمی خواست- نمی توانست! آنچه حسین (ع) نمایندگی می کرد قابل مصادره و هضم در استیت اموی نبود، حسین (ع) نماد جهان ژرف و پیچیده قران و آموزه های محمد (ص) بود که حتی اگر حاضر به همکاری با بنی امیه می شد همواره قسمتی از جهانش در خارج از مرزهای استیت اموی قرار می گرفت. دقیقا مانند امام رضا(ع) که در عین حال که ولیعهد مأمون شده بود، همواره خطر به حساب می آمد و در نهایت به شهادت رسید. جهان اهل بیت همواره حامل چیزی مازاد بر استیت بود و این البته خاصیت جهان های عمیق است. رودخانه های عمیق معنوی در ظروف کوچک هندسی استیت جا نمی شوند. لذا این برون بودگی، این خروجیت، سرنوشت محتوم سیاست شیعی بود. اساسا شیعگی را این برون بودگی، این حمل حقیقت مازاد بر واقعیت معنادار می کند. لذا این نبود که شیعه نمی خواست در داخل باشد، شیعه نمی توانست که در داخل باشد و لذا شیعه به بیرون بودگی، به مازاد بودن به در خارج بودن محکوم بوده و هست. برای همین بود که حسین (ع) تصمیم گرفت در خارج از نظم نمادین استیت بایستد. حسین (ع) با عدم بیعت خود بر نظم نمادین مسلط "خروج" کرد و بدین وسیله نه فرمان برداری امویان را پذیرفت، نه اعتبار سنت پیامبر را به پای امویان ریخت و نه همدست وضع موجود شد.
ادامه 👇
@religionandsociety
اتهام حسین بنابر این این بود: اقدام علیه امنیت ملی
⚫️ عاشورا، خروج ویسا اسلامیسم
✍ میلاد دخانچی
▪️غائله عاشورا بر سر یک چیز است: بیعت. یزید بیعت حسین (ع) را می خواهد و حسین (ع) از بیعت سر باز می زند. در پس مفهوم بیعت، به رسمیت شناختن، پذیرش فرمانبرداری و نوعی معامله (بيع) نهفته است. وقتی کالایی مورد معامله قرار می گیرد، به عنوان مثال، پولی در ازای یک کاسه شیر پرداخت می شود، آن شیر به عنوان شیر سالم به رسمیت شناخته شده، اما اگر شیر فاسد باشد به عنوان موضوع معامله به رسمیت شناخته نشده، پولی پرداخت نمی شود و هیچ معامله یا بیعی صورت نمی گیرد. | استیت اموی از همان ابتدا به این به رسمیت شناخته شدن از جانب اهل بیت نیازمند بود. اعتبار معنوی و نفوذ اجتماعی اهل بیت همواره آنان را در جایگاه مزاحمانی قرار میداد که فانتزی ساخت استیت یکدست اموی را واژگون می کرد. بنابراین، بیعت اهل بیت با استیت اموی، به منزله به رسمیت شناختن، هضم آنان در ساختار قدرت و تصرف قدرت معنوی خاندان پیامبر بود. برای همین معاویه در اواخر عمرشبه طرق مختلف بر بیعت حسین (ع) با جانشین خودش اصرار کرد، تلاشی که بعدا توسط یزید ادامه یافت با علم به ارزش بیعت. حسین (ع) اما از آن امتناع ورزید چرا که به رسمیت شناختن یزید، انتقال اعتبار و مشروعیت پیامبر و خاندانش به استیت اموی، پذیرش فرمانبرداری از امویان و به معنای واقعی کلمه اضمحلال سنت نبوی را در برداشت.
اینجا بیعت چیزی را در اختیار امویان می گذاشت که از اساس آن را نداشتند و البته اگر حسین (ع) می خواست که بیعت کند -که نمی خواست- نمی توانست! آنچه حسین (ع) نمایندگی می کرد قابل مصادره و هضم در استیت اموی نبود، حسین (ع) نماد جهان ژرف و پیچیده قران و آموزه های محمد (ص) بود که حتی اگر حاضر به همکاری با بنی امیه می شد همواره قسمتی از جهانش در خارج از مرزهای استیت اموی قرار می گرفت. دقیقا مانند امام رضا(ع) که در عین حال که ولیعهد مأمون شده بود، همواره خطر به حساب می آمد و در نهایت به شهادت رسید. جهان اهل بیت همواره حامل چیزی مازاد بر استیت بود و این البته خاصیت جهان های عمیق است. رودخانه های عمیق معنوی در ظروف کوچک هندسی استیت جا نمی شوند. لذا این برون بودگی، این خروجیت، سرنوشت محتوم سیاست شیعی بود. اساسا شیعگی را این برون بودگی، این حمل حقیقت مازاد بر واقعیت معنادار می کند. لذا این نبود که شیعه نمی خواست در داخل باشد، شیعه نمی توانست که در داخل باشد و لذا شیعه به بیرون بودگی، به مازاد بودن به در خارج بودن محکوم بوده و هست. برای همین بود که حسین (ع) تصمیم گرفت در خارج از نظم نمادین استیت بایستد. حسین (ع) با عدم بیعت خود بر نظم نمادین مسلط "خروج" کرد و بدین وسیله نه فرمان برداری امویان را پذیرفت، نه اعتبار سنت پیامبر را به پای امویان ریخت و نه همدست وضع موجود شد.
ادامه 👇
@religionandsociety
👇
در پس مفهوم انقلاب و قیام، نوعی حرکت اجتماعی یا مسلحانه - یا هر دو برای تصاحب قدرت نشسته است، مفاهیمی که در جامعه شناسی مدرن با سنت های مارکسیستی و اسلام مارکسیستی در تناظر است، حال آنکه در مفهوم خروج، عدم به رسیمت شناختن، عدم بيع (شیر را از اساس فاسد تلقی کردن) و نوعی امتناع از معامله نهفته است. در پارادایم قیام، قیام کننده همچنان به منطق اداره قدرت مسلط مؤمن است. او با موضوع قدرت یا همان شخص اداره کننده قدرت سر چالش دارد. و این دقیقا اختلاف امام باقر (ع) با زید بود. زید به پارادایم قیام معتقد بود و به دست گرفتن شمشیر را لزوم امامت می دانست حال اینکه باقر (ع) چنین روشی را بر نمی تافت. بعد از مختار این عباسیان بودند که قیام کردند، قیام مختار در مجموع به شکست انجامید. حال که قیام کنندگان عباسی پیروز شدند، اما آنها پارادایم قدرت مسلط را واژگون نکردند، بلکه به جای امویان خود را در مسند استیت نشاندند. فرق قیام با خروج در این است که قیام کننده ساختار را پذیرفته، اما اداره کننده ساختار را نمی پذیرد، حال آنکه خروج از اساس، مشروعیت ساختار را صرف نظر از صاحب ساختار زیر سؤال می برد. برای همین امام حسین (ع) اصرار داشت که در پس خروجش به دنبال سلطنت نیست، بلکه یگانه انگیزه او امر به معروف و نهی از منکر است: اللهم إنك تعلم انه لم يكن ما كان منا منافسة في سلطان و لا التماش شیء من فصول الحطام و لكن لنزد المعالم من دینک و نظهر الإصلاح في بلادك، فيأمن المظلومون من عبادك وتقام المعطلة من حدوډک. خروج البته می تواند شکل قیام به خود بگیرد، که در این صورت هم ساختار و هم موضوع ساختار محل حمله است، اما هر قیامی لزوما خروج نیست. البته باید به خاطر داشت که خروج امام یک خروج نیهیلستی نبود که تاریخ اسلام تجربه خروج نیهلیستی خوارج را پشت سر گذرانده بود. برای همین است که امام حسین (ع) تأکید می کند برای سرکشی محض و خودپسندی و فساد و ظلم خروج نمی کند که مسأله او اصلاح امت پیامبر است: إني لم أخرج أشرا ولا تطرأ ولا مقيدا و لا ظالمة، إنما خرج لطلب الاصلاح في أمة جدي، أريد أن آمر بالمعروف و نهی عن المنگر و آسیژ بسير جدی و آبی.
اما اصلاحات حسینی، اصلاحات رفورمیستی، آن گونه که در جامعه شناسی مدرن با اصلاحات ليبرال متناظر است، نبود که اگر بود بهترین راه پذیرش منطق دستگاه و اصلاح از درون بود. لذا بر خلاف تصویری که گاه اصلاح طلبان ایرانی از حرکت حسینی کشیده و آن را در امتداد اصلاحات سیاسی و یا حتی مذاکره عنوان می کنند. امام حسین (ع) یک رفورمیست سیاسی و اجتماعی نبود. حسین (ع) لوتر نورس جهان اسلام نبود. منطق اصلاح امام حسین (ع)، اصلاح از طریق خروج بود. اما اصلاح از طریق خروج یعنی چه؟ اصلاح از طریق خروج یعنی اصلاح از مسیر به رسمیت نشناختن، یعنی نخریدن کالای فاسد، یعنی عدم پذیرش فرمانبرداری و بردگی ساختار، هر ساختاری که نمی تواند مشروعیت خود را اثبات نماید. اصلاح از طریق خروج اما مخاطرات خود را دارد. حالت ایدئال این است که ساختار برای مورد پذیرش واقع شدن خویش، برای به رسمیت شناخته شدن، سر تعظیم در برابر دیگری فرود آورده، به جای شیر فاسد، شیر سالم ارائه دهد تا بتواند در فرآیند بیع شرکت کند. در این حالت، خروج، ساختار را به تکاپو می اندازد، ساختار باعث دگردیسی شده تا بتواند به بیع با دیگری ادامه دهد. در این شرایط، اصلاح، پیامد خروج است نه همزمان با آن. این یعنی نفس خروج لزوما چیزی را اصلاح نمی کند، اما پیامد خروج می تواند اصلاح گری باشد. اما معمولا ساختار، متکبرتر از آن است که در برابر خروج کننده ملایمت و نرمی نشان دهد، ساختار قدرت به جای اصلاح، به جای تلاش برای مورد پذیرش واقع شدن، مسیر استیلا و تحمیل را پیش می گیرد و به جای اینکه سر تعظیم در برابر خواهش های دیگری فرود آورد، دیگری را به بردگی می کشاند و البته برای آن توجيهات الهیاتی نیز می سازد.
ادامه 👇
@religionandsociety
در پس مفهوم انقلاب و قیام، نوعی حرکت اجتماعی یا مسلحانه - یا هر دو برای تصاحب قدرت نشسته است، مفاهیمی که در جامعه شناسی مدرن با سنت های مارکسیستی و اسلام مارکسیستی در تناظر است، حال آنکه در مفهوم خروج، عدم به رسیمت شناختن، عدم بيع (شیر را از اساس فاسد تلقی کردن) و نوعی امتناع از معامله نهفته است. در پارادایم قیام، قیام کننده همچنان به منطق اداره قدرت مسلط مؤمن است. او با موضوع قدرت یا همان شخص اداره کننده قدرت سر چالش دارد. و این دقیقا اختلاف امام باقر (ع) با زید بود. زید به پارادایم قیام معتقد بود و به دست گرفتن شمشیر را لزوم امامت می دانست حال اینکه باقر (ع) چنین روشی را بر نمی تافت. بعد از مختار این عباسیان بودند که قیام کردند، قیام مختار در مجموع به شکست انجامید. حال که قیام کنندگان عباسی پیروز شدند، اما آنها پارادایم قدرت مسلط را واژگون نکردند، بلکه به جای امویان خود را در مسند استیت نشاندند. فرق قیام با خروج در این است که قیام کننده ساختار را پذیرفته، اما اداره کننده ساختار را نمی پذیرد، حال آنکه خروج از اساس، مشروعیت ساختار را صرف نظر از صاحب ساختار زیر سؤال می برد. برای همین امام حسین (ع) اصرار داشت که در پس خروجش به دنبال سلطنت نیست، بلکه یگانه انگیزه او امر به معروف و نهی از منکر است: اللهم إنك تعلم انه لم يكن ما كان منا منافسة في سلطان و لا التماش شیء من فصول الحطام و لكن لنزد المعالم من دینک و نظهر الإصلاح في بلادك، فيأمن المظلومون من عبادك وتقام المعطلة من حدوډک. خروج البته می تواند شکل قیام به خود بگیرد، که در این صورت هم ساختار و هم موضوع ساختار محل حمله است، اما هر قیامی لزوما خروج نیست. البته باید به خاطر داشت که خروج امام یک خروج نیهیلستی نبود که تاریخ اسلام تجربه خروج نیهلیستی خوارج را پشت سر گذرانده بود. برای همین است که امام حسین (ع) تأکید می کند برای سرکشی محض و خودپسندی و فساد و ظلم خروج نمی کند که مسأله او اصلاح امت پیامبر است: إني لم أخرج أشرا ولا تطرأ ولا مقيدا و لا ظالمة، إنما خرج لطلب الاصلاح في أمة جدي، أريد أن آمر بالمعروف و نهی عن المنگر و آسیژ بسير جدی و آبی.
اما اصلاحات حسینی، اصلاحات رفورمیستی، آن گونه که در جامعه شناسی مدرن با اصلاحات ليبرال متناظر است، نبود که اگر بود بهترین راه پذیرش منطق دستگاه و اصلاح از درون بود. لذا بر خلاف تصویری که گاه اصلاح طلبان ایرانی از حرکت حسینی کشیده و آن را در امتداد اصلاحات سیاسی و یا حتی مذاکره عنوان می کنند. امام حسین (ع) یک رفورمیست سیاسی و اجتماعی نبود. حسین (ع) لوتر نورس جهان اسلام نبود. منطق اصلاح امام حسین (ع)، اصلاح از طریق خروج بود. اما اصلاح از طریق خروج یعنی چه؟ اصلاح از طریق خروج یعنی اصلاح از مسیر به رسمیت نشناختن، یعنی نخریدن کالای فاسد، یعنی عدم پذیرش فرمانبرداری و بردگی ساختار، هر ساختاری که نمی تواند مشروعیت خود را اثبات نماید. اصلاح از طریق خروج اما مخاطرات خود را دارد. حالت ایدئال این است که ساختار برای مورد پذیرش واقع شدن خویش، برای به رسمیت شناخته شدن، سر تعظیم در برابر دیگری فرود آورده، به جای شیر فاسد، شیر سالم ارائه دهد تا بتواند در فرآیند بیع شرکت کند. در این حالت، خروج، ساختار را به تکاپو می اندازد، ساختار باعث دگردیسی شده تا بتواند به بیع با دیگری ادامه دهد. در این شرایط، اصلاح، پیامد خروج است نه همزمان با آن. این یعنی نفس خروج لزوما چیزی را اصلاح نمی کند، اما پیامد خروج می تواند اصلاح گری باشد. اما معمولا ساختار، متکبرتر از آن است که در برابر خروج کننده ملایمت و نرمی نشان دهد، ساختار قدرت به جای اصلاح، به جای تلاش برای مورد پذیرش واقع شدن، مسیر استیلا و تحمیل را پیش می گیرد و به جای اینکه سر تعظیم در برابر خواهش های دیگری فرود آورد، دیگری را به بردگی می کشاند و البته برای آن توجيهات الهیاتی نیز می سازد.
ادامه 👇
@religionandsociety