🔻پدیدهی «کافی»🔻
(بازنشر مقدمهی «کتاب کافی» بهبهانهی سالروز درگذشت شیخ احمد کافی)
✍ محسن حسام مظاهری
[قسمت 3 و آخر]
اگر میخواست از خدا حرف بزند، سراغ «برهان علیت» و «برهان نظم» برای «اثبات صنع صانع» نمیرفت. خدایش «واجب الوجود» نبود. «خدا» بود فقط. اگر میخواست از ائمه بگوید کاری به «ولایت تامّهی علّیهی عالیه» نداشت. اسلاماش «مکتب مبارزه» نبود. تشیعاش «ایدئولوژی ستیز با استثمارگران تاریخ» نبود. مسألهها و دغدغههاش سادهتر از این حرفها بودند؛ خیلی سادهتر. دغدغهاش مینیژوپنپوشیدنِ دخترها بود. دغدغهاش به «شهر نو» نرفتنِ جوانها بود. دغدغهاش تختهکردنِ درِ کابارهها و کازینوها و مشروبفروشیها و سینماها بود. دغدغهاش این بود که مردم گوشت یخی نخرند، چون حرام است. «پپسیکولا» و «جنرال استیل» و بخاریِ «ارج» نخرند، چون مالِ ثابت پاسال بهایی است. معتاد نشوند. زنها باحیا و باحجاب باشند. مردها باغیرت باشند و ریششان را نتراشند. جوانها به بلوغ که رسیدند ازدواج کنند و بروند سرِ خانه زندگیشان. مردم گناه نکنند. چشمچرانی نکنند. دزدی نکنند. غیبت نکنند. دروغ نگویند. نزول نخورند. ربا نگیرند. رشوه ندهند. قمار نکنند. صلهی رحم کنند. به داد فقرا برسند. مشکلشان را ببرند درِ خانهی امامزمان. به ائمه متوسل شوند. به روضهی امامحسین متوسل بشوند. اهل نماز و روزه و خمس و زکات باشند. مالِ حرام نبرند سرِ سفرهی زن و بچهشان. دغدغههاش اغلب از همین جنس بودند. برای همین با بهاییها و وهابیها و کمونیستهای بیخدا دشمن بود. به سیاست بیاعتنا نبود، اما سیاسی هم نبود. ممکن بود دانشگاهرفتهها و دانشجوها و تحصیلکردهها پای منبرش نروند، اما در عوض کارگرها و بازاریها و کاسبها و زنان خانهدار و بچهمدرسهایها پای منبرش زیاد بودند. و کافی برای پامنبریهاش، کفایت میکرد.
این همان چیزی است که شاید جوانان انقلابی دوآتشهی مخالف کافی که تا سالها اجازه ندادند کسی نامی از او ببرد، در آن فضای هیجانی و رادیکال متوجهاش نبودند: این تکثر. اینکه قرار نیست همه عین هم باشند. اینکه دینداری خصلتی رنگینکمانی دارد. طیف است. سطحبندی دارد. همهی منبریها راشد و فلسفی و مطهری نیستند که سخنرانیهاشان بعداً بشود کتاب. همه نمیتوانند و لزومی هم ندارد که مخاطب «حسینیهی ارشاد» و «مسجد قبا» و «مسجد هدایت» باشند. همهی دینداران مسألهشان اسلام و غرب نیست، اسلام و مدرنیت نیست. دستگاه منطقیای که فقط دو قطب دارد و میخواهد همهگان را قاطعانه و بالاجبار به دو بخش حسینی/یزیدی، سرخ/سیاه، علوی/صفوی، روشنفکر/مرتجع، انقلابی/غیرانقلابی تقسیم کند، حتماً دستگاه معیوب و ناکارآمدی است. بین همهی این دوقطبیها، یک راه میانه، یک «نه خوب، نه بد»، یک تنفسگاه، یک منطقة الفراغ هست که از قضا عامهی دینداران آنجا سکنا دارند. و این اگر حقیقت نباشد، واقعیت دینداری است.
گرچه رسانههای رسمی، در همهی این سالها کافی را فراموش کردهاند؛ اما هنوز نوارکاستهای سخنرانی او ـ که حالا سیدی و دیویدی شدهاند ـ بازارشان پرمشتری است و هنوز در کوچه پسکوچههای منتهی به حرم امامرضا(ع) و حضرت معصومه(س) و حضرت عبدالعظیم و حاشیهی هر امامزادهی دیگری، صدای کافی از بلندگو پخش میشود و خلقالله میایستند به تماشای کلیپهای ساده و غیرحرفهایِ قصههاش و هنوز روضهی «دوطفلان مسلم» و «حضرت علیاکبر»ش خیلیها را میگریاند. و این یعنی جامعهی دینداران ما هنوز به کافی و کافیها نیاز دارد. خوشمان بیاید یا نیاید.
📘کتاب کافی📘
(روایت داستانی زندگی شیخ احمد کافی)
محسن حسام مظاهری
انتشارات خیمه
1392
http://uupload.ir/files/w139_photo_2017-06-20_11-52-11.jpg
🔰منبع: دین فرهنگ و جامعه - محسن حسام مظاهری
@religionandsociety
(بازنشر مقدمهی «کتاب کافی» بهبهانهی سالروز درگذشت شیخ احمد کافی)
✍ محسن حسام مظاهری
[قسمت 3 و آخر]
اگر میخواست از خدا حرف بزند، سراغ «برهان علیت» و «برهان نظم» برای «اثبات صنع صانع» نمیرفت. خدایش «واجب الوجود» نبود. «خدا» بود فقط. اگر میخواست از ائمه بگوید کاری به «ولایت تامّهی علّیهی عالیه» نداشت. اسلاماش «مکتب مبارزه» نبود. تشیعاش «ایدئولوژی ستیز با استثمارگران تاریخ» نبود. مسألهها و دغدغههاش سادهتر از این حرفها بودند؛ خیلی سادهتر. دغدغهاش مینیژوپنپوشیدنِ دخترها بود. دغدغهاش به «شهر نو» نرفتنِ جوانها بود. دغدغهاش تختهکردنِ درِ کابارهها و کازینوها و مشروبفروشیها و سینماها بود. دغدغهاش این بود که مردم گوشت یخی نخرند، چون حرام است. «پپسیکولا» و «جنرال استیل» و بخاریِ «ارج» نخرند، چون مالِ ثابت پاسال بهایی است. معتاد نشوند. زنها باحیا و باحجاب باشند. مردها باغیرت باشند و ریششان را نتراشند. جوانها به بلوغ که رسیدند ازدواج کنند و بروند سرِ خانه زندگیشان. مردم گناه نکنند. چشمچرانی نکنند. دزدی نکنند. غیبت نکنند. دروغ نگویند. نزول نخورند. ربا نگیرند. رشوه ندهند. قمار نکنند. صلهی رحم کنند. به داد فقرا برسند. مشکلشان را ببرند درِ خانهی امامزمان. به ائمه متوسل شوند. به روضهی امامحسین متوسل بشوند. اهل نماز و روزه و خمس و زکات باشند. مالِ حرام نبرند سرِ سفرهی زن و بچهشان. دغدغههاش اغلب از همین جنس بودند. برای همین با بهاییها و وهابیها و کمونیستهای بیخدا دشمن بود. به سیاست بیاعتنا نبود، اما سیاسی هم نبود. ممکن بود دانشگاهرفتهها و دانشجوها و تحصیلکردهها پای منبرش نروند، اما در عوض کارگرها و بازاریها و کاسبها و زنان خانهدار و بچهمدرسهایها پای منبرش زیاد بودند. و کافی برای پامنبریهاش، کفایت میکرد.
این همان چیزی است که شاید جوانان انقلابی دوآتشهی مخالف کافی که تا سالها اجازه ندادند کسی نامی از او ببرد، در آن فضای هیجانی و رادیکال متوجهاش نبودند: این تکثر. اینکه قرار نیست همه عین هم باشند. اینکه دینداری خصلتی رنگینکمانی دارد. طیف است. سطحبندی دارد. همهی منبریها راشد و فلسفی و مطهری نیستند که سخنرانیهاشان بعداً بشود کتاب. همه نمیتوانند و لزومی هم ندارد که مخاطب «حسینیهی ارشاد» و «مسجد قبا» و «مسجد هدایت» باشند. همهی دینداران مسألهشان اسلام و غرب نیست، اسلام و مدرنیت نیست. دستگاه منطقیای که فقط دو قطب دارد و میخواهد همهگان را قاطعانه و بالاجبار به دو بخش حسینی/یزیدی، سرخ/سیاه، علوی/صفوی، روشنفکر/مرتجع، انقلابی/غیرانقلابی تقسیم کند، حتماً دستگاه معیوب و ناکارآمدی است. بین همهی این دوقطبیها، یک راه میانه، یک «نه خوب، نه بد»، یک تنفسگاه، یک منطقة الفراغ هست که از قضا عامهی دینداران آنجا سکنا دارند. و این اگر حقیقت نباشد، واقعیت دینداری است.
گرچه رسانههای رسمی، در همهی این سالها کافی را فراموش کردهاند؛ اما هنوز نوارکاستهای سخنرانی او ـ که حالا سیدی و دیویدی شدهاند ـ بازارشان پرمشتری است و هنوز در کوچه پسکوچههای منتهی به حرم امامرضا(ع) و حضرت معصومه(س) و حضرت عبدالعظیم و حاشیهی هر امامزادهی دیگری، صدای کافی از بلندگو پخش میشود و خلقالله میایستند به تماشای کلیپهای ساده و غیرحرفهایِ قصههاش و هنوز روضهی «دوطفلان مسلم» و «حضرت علیاکبر»ش خیلیها را میگریاند. و این یعنی جامعهی دینداران ما هنوز به کافی و کافیها نیاز دارد. خوشمان بیاید یا نیاید.
📘کتاب کافی📘
(روایت داستانی زندگی شیخ احمد کافی)
محسن حسام مظاهری
انتشارات خیمه
1392
http://uupload.ir/files/w139_photo_2017-06-20_11-52-11.jpg
🔰منبع: دین فرهنگ و جامعه - محسن حسام مظاهری
@religionandsociety
🔻نمیتوانیم مرجعیت را محدود و محصور به مردان کنیم🔻
👥 گفتگوی شبکه اجتهاد با معصومه ظهیری، استاد دانشگاه فاطمیه قم:
🔹یکی از دلایلی که زنان به جایگاه اجتهاد نرسیدهاند عدمتأمین زیرساختهای لازم است.
🔸زنان نیز مانند مردان میتوانند به یکی از پستهای علمی بهعنوان مرجعیت دست بیابند؛ اما در مقام اجرای این مهم، بهدلیل سختیها و مشکلاتی که پیشروی بانوان قرار دارد و سایر وظایف، آنان تا کنون وارد این عرصه نشدهاند.
🔹رسیدن به رتبه علمی اجتهاد از قدیم هم باب بوده؛ اما بهدلیل نگاه تنگنظرانه به زنان متاسفانه بستر و عرصههای لازم برای کسب این مهم برای زنان فراهم نشده است.
ادامه گفتگو👇
http://yon.ir/JwEeG
@religionandsociety
👥 گفتگوی شبکه اجتهاد با معصومه ظهیری، استاد دانشگاه فاطمیه قم:
🔹یکی از دلایلی که زنان به جایگاه اجتهاد نرسیدهاند عدمتأمین زیرساختهای لازم است.
🔸زنان نیز مانند مردان میتوانند به یکی از پستهای علمی بهعنوان مرجعیت دست بیابند؛ اما در مقام اجرای این مهم، بهدلیل سختیها و مشکلاتی که پیشروی بانوان قرار دارد و سایر وظایف، آنان تا کنون وارد این عرصه نشدهاند.
🔹رسیدن به رتبه علمی اجتهاد از قدیم هم باب بوده؛ اما بهدلیل نگاه تنگنظرانه به زنان متاسفانه بستر و عرصههای لازم برای کسب این مهم برای زنان فراهم نشده است.
ادامه گفتگو👇
http://yon.ir/JwEeG
@religionandsociety
♦️اولین دایرة المعارف شیعه رونمایی شد
🔸این کتاب در ده فصل همه اطلاعات لازمی که یک کودک یا نوجوان راجع به اعتقادات شیعه، تاریخ شیعه، اختلافات فقهی ما با اهل سنت، جایگاه عزاداری و سایر مطالب محوری مکتب تشیع، نیاز دارد را به او منتقل میکند.
🔹در بهره گیری از منابع سعی شده از منابع اصیل و دست اول استفاده شود و مؤلف در این امر هیچگونه غرض تبلیغی نداشته که مثلاً بخواهد یک مکتب یا جریان فکری خاصی را بر سایر مکاتب شیعی ترجیح دهد.
🔸کتاب صد تصویر رنگی دارد که هم منجر به جذابیت آن برای کودکان خواهد شد و هم علاوه بر اطلاع رسانی و جنبهی آموزشی آن، این تصاویر باعث انتقال «حس شیعی» به کودکان میشود.
🔹این کتاب که توسط غلامرضا حیدری ابهری نوشته شده، اولین دایرةالمعارف شیعه است که تا کنون نوشته شده است.
🔰منبع: شبکه اجتهاد
@religionandsociety
🔸این کتاب در ده فصل همه اطلاعات لازمی که یک کودک یا نوجوان راجع به اعتقادات شیعه، تاریخ شیعه، اختلافات فقهی ما با اهل سنت، جایگاه عزاداری و سایر مطالب محوری مکتب تشیع، نیاز دارد را به او منتقل میکند.
🔹در بهره گیری از منابع سعی شده از منابع اصیل و دست اول استفاده شود و مؤلف در این امر هیچگونه غرض تبلیغی نداشته که مثلاً بخواهد یک مکتب یا جریان فکری خاصی را بر سایر مکاتب شیعی ترجیح دهد.
🔸کتاب صد تصویر رنگی دارد که هم منجر به جذابیت آن برای کودکان خواهد شد و هم علاوه بر اطلاع رسانی و جنبهی آموزشی آن، این تصاویر باعث انتقال «حس شیعی» به کودکان میشود.
🔹این کتاب که توسط غلامرضا حیدری ابهری نوشته شده، اولین دایرةالمعارف شیعه است که تا کنون نوشته شده است.
🔰منبع: شبکه اجتهاد
@religionandsociety
🔻مهر پنهان در سرزمین مردان؛ درنگی مردمشناختی در یک تابوی دینی زنانه🔻
✍ جواد شريفی
بخش 1 از 2
📌چرا زن با آن که برای بسیاری از اعراب ارزش چندانی نداشت، برای پیامبر اسلام محمد بن عبدالله بسیار گرامی بود؟!
📌چرا پیامبر اسلام زنی که خودش را به مرد همانند کند نکوهیده است؟! (ثلاثة لاینظر الله الیهم یوم القیامة... والمرأة المترجّلة... روایت نسائی)
🔸بسیاری از دینداران ابراز مهر و دوستی از سوی زن به مرد را برازندۀ زن نمیدانند. ازین رو کم نیستند زنانی که مهر خود به یک مرد را از ترس داوری ناشایست مردم پنهان میکنند. برخی مانند مرتضی مطهری این سرکوب عاطفی را، بر پایه سرشت و اینکه زن را ناز سزد و مرد را نیاز، توجیه کردهاند. این سخن چه اندازه درست است؟
🔹رشته پیوند این سه پرسش در گرو چندی از دادههای مردمشناختی است.
🔸سدهها پیش از اسلام، در جنوب جزیرة العرب و در یمن کنونی، سرزمین آباد و بهرونق قحطانیان وجود داشت. به گفته مردمشناسان، سامان خویشاوندی اعراب جنوب بر مادرتباری استوار بود. مادرتباری آن است که فرزندان بجای پدر، از مادر تبار برده و به نام او خوانده میشوند. سرپرستی فرزندان زن نیز بر دوش برادر(دایی) یا دیگر مردان قبیله زن است. البته مادرتباری و مادرسالاری(قرار داشتن زن در بالای هرم قدرت) یکی و پیآمد هم نیستند.
🔹با گذشت چندین سده قبیلههایی از قحطانیان مانند خزاعه و جرهم از جنوب به شمال کوچیده و در سرزمینهای میانهتر مانند مکه و یثرب ماندگار شدند. این کوچها گاه از سر نبرد میان قبایل و تارانده شدن قبیله ناتوانتر بود و گاه از سر رخدادهای طبیعی مانند شکسته شدن سد مآرب و سیل عرم. این کوچها به همسایگی دو فرهنگ مادرتبارِ قحطانی و پدرتبارِ عدنانی و تأثر این دو از یکدیگر انجامید.
🔸اما چه شاهد و گواهی بر این سخن هست؟
1_ طبری در "تاریخ الأمم" درباره تبار پیامبر اسلام مینویسد: هاشم (نیای محمد) بازرگان بوده است. روزی در یثرب زنی به نام سلمی را میبیند و او را خواستگار میشود. این ازدواج سر گرفت به این شرط که اگر فرزندی زاده شد باید نزد خانواده زن بماند. از ازدواج هاشم و سلمی پسری زاده شد که نامش را شیبة نهادند که تا هفت یا هشت سالگی در یثرب زندگی میکرد. هاشم نیز در سفری بازرگانی به سرزمین شام در غزه درگذشت. روزی یک مرد مکی در یثرب کودکی را میبیند که با فخر و سرفرازی خودش را "پسر هاشم" میخوانده است. مرد به مکه رفته و به مُطَّلِب(برادر هاشم) آنچه دیده را میگوید. مُطَّلِب برای یافتن برادرزاده به یثرب میرود. مردانی از قبیله بنی نجار _که ریشه یمنی داشتهاند_ به وی سپارش میکنند: برادرزادهات را هر چه زودتر پیش از آن که مادرش بفهمد با خود ببر زیرا اگر مادرش بفهمد بر ماست که جلوی تو را بگیریم. مُطَّلِب نیز شیبة را با خود به مکه برده و چه بسا از ترس بیآبرویی نزد مکیان، میگوید این کودک بردهای است که خریده است. و از آن پس شیبة "عبدالمُطَّلِب" (بردۀ مُطَّلِب) نام میگیرد. در این گزارش دیده میشود که شرط "ماندن شیبة در قبیله سلمی" ریشه در فرهنگ مادرتباری جنوبیان داشته است.
2_ در قرآن "إتخاذ أخدان" ناروا دانسته شده. در تفسیر اینکه إتخاذ أخدان چیست سخن فراوان است. به گمان بسیار، گونهای از ازدواج و رابطه جنسی پنهانی بوده است. اما با آن که برای چه مرد و چه زن حجازی کام گیری جنسی بسیار آسان و دسترس بوده، به إتخاذ أخدان و رابطه جنسی پنهانی دیگر چه نیازی بوده؟ برخی پژوهشگران عرب بر این باورند إتخاذ أخدان گونهای از مناسبات جنسی متأثر از فرهنگ مادرتباری بوده که برخی از اعراب حجاز نیز آن را پیش گرفته بودند. (الموروث وأثره فی التشریع الاسلامی، البشیر المشري)
3_ درباره أم سعید _دختر أبوجهل_ گزارش شده که مانند مردان راه میرفت و کمان به دوش میانداخت و سوار بر اسب به شکار میرفت. یکی از موارد نکوهش پیامبر اسلام از همانندی زنان به مردان درباره همین زن بوده است. (فرأی أم سعيد بنت أبي جهل متقلدة قوسا وهي تمشي مشية الرجال... مسند أحمد 1/225)
4_ برخی از پژوهشگران عرب بر این باورند که از پی رسوبات فرهنگ مادرتباری بوده که زنانی مانند سلمی دختر عمرو(مادر عبدالمُطَّلِب) و خنساء(از زنان شاعر پیشا اسلام) این حق را برای خود ستانده بودند که به خواست خود ازدواج کنند و به خواست خود جدا شوند و نیز زنی همچون خدیجه، خودش محمد بن عبدالله را خواستگار شده بود. (الموروث وأثره فی...)
🔹این شواهد نشان میدهند که از پی همجواری اعراب جنوب و شمال، رگههایی از فرهنگ مادرتباری به لحاظ مکانی حتی تا مکه و به لحاظ زمانی حتی تا پس از اسلام گسترده شده بودند و در قرآن و سخنان پیامبر اسلام نیز بازتاب یافته بودند.
@religionandsociety
✍ جواد شريفی
بخش 1 از 2
📌چرا زن با آن که برای بسیاری از اعراب ارزش چندانی نداشت، برای پیامبر اسلام محمد بن عبدالله بسیار گرامی بود؟!
📌چرا پیامبر اسلام زنی که خودش را به مرد همانند کند نکوهیده است؟! (ثلاثة لاینظر الله الیهم یوم القیامة... والمرأة المترجّلة... روایت نسائی)
🔸بسیاری از دینداران ابراز مهر و دوستی از سوی زن به مرد را برازندۀ زن نمیدانند. ازین رو کم نیستند زنانی که مهر خود به یک مرد را از ترس داوری ناشایست مردم پنهان میکنند. برخی مانند مرتضی مطهری این سرکوب عاطفی را، بر پایه سرشت و اینکه زن را ناز سزد و مرد را نیاز، توجیه کردهاند. این سخن چه اندازه درست است؟
🔹رشته پیوند این سه پرسش در گرو چندی از دادههای مردمشناختی است.
🔸سدهها پیش از اسلام، در جنوب جزیرة العرب و در یمن کنونی، سرزمین آباد و بهرونق قحطانیان وجود داشت. به گفته مردمشناسان، سامان خویشاوندی اعراب جنوب بر مادرتباری استوار بود. مادرتباری آن است که فرزندان بجای پدر، از مادر تبار برده و به نام او خوانده میشوند. سرپرستی فرزندان زن نیز بر دوش برادر(دایی) یا دیگر مردان قبیله زن است. البته مادرتباری و مادرسالاری(قرار داشتن زن در بالای هرم قدرت) یکی و پیآمد هم نیستند.
🔹با گذشت چندین سده قبیلههایی از قحطانیان مانند خزاعه و جرهم از جنوب به شمال کوچیده و در سرزمینهای میانهتر مانند مکه و یثرب ماندگار شدند. این کوچها گاه از سر نبرد میان قبایل و تارانده شدن قبیله ناتوانتر بود و گاه از سر رخدادهای طبیعی مانند شکسته شدن سد مآرب و سیل عرم. این کوچها به همسایگی دو فرهنگ مادرتبارِ قحطانی و پدرتبارِ عدنانی و تأثر این دو از یکدیگر انجامید.
🔸اما چه شاهد و گواهی بر این سخن هست؟
1_ طبری در "تاریخ الأمم" درباره تبار پیامبر اسلام مینویسد: هاشم (نیای محمد) بازرگان بوده است. روزی در یثرب زنی به نام سلمی را میبیند و او را خواستگار میشود. این ازدواج سر گرفت به این شرط که اگر فرزندی زاده شد باید نزد خانواده زن بماند. از ازدواج هاشم و سلمی پسری زاده شد که نامش را شیبة نهادند که تا هفت یا هشت سالگی در یثرب زندگی میکرد. هاشم نیز در سفری بازرگانی به سرزمین شام در غزه درگذشت. روزی یک مرد مکی در یثرب کودکی را میبیند که با فخر و سرفرازی خودش را "پسر هاشم" میخوانده است. مرد به مکه رفته و به مُطَّلِب(برادر هاشم) آنچه دیده را میگوید. مُطَّلِب برای یافتن برادرزاده به یثرب میرود. مردانی از قبیله بنی نجار _که ریشه یمنی داشتهاند_ به وی سپارش میکنند: برادرزادهات را هر چه زودتر پیش از آن که مادرش بفهمد با خود ببر زیرا اگر مادرش بفهمد بر ماست که جلوی تو را بگیریم. مُطَّلِب نیز شیبة را با خود به مکه برده و چه بسا از ترس بیآبرویی نزد مکیان، میگوید این کودک بردهای است که خریده است. و از آن پس شیبة "عبدالمُطَّلِب" (بردۀ مُطَّلِب) نام میگیرد. در این گزارش دیده میشود که شرط "ماندن شیبة در قبیله سلمی" ریشه در فرهنگ مادرتباری جنوبیان داشته است.
2_ در قرآن "إتخاذ أخدان" ناروا دانسته شده. در تفسیر اینکه إتخاذ أخدان چیست سخن فراوان است. به گمان بسیار، گونهای از ازدواج و رابطه جنسی پنهانی بوده است. اما با آن که برای چه مرد و چه زن حجازی کام گیری جنسی بسیار آسان و دسترس بوده، به إتخاذ أخدان و رابطه جنسی پنهانی دیگر چه نیازی بوده؟ برخی پژوهشگران عرب بر این باورند إتخاذ أخدان گونهای از مناسبات جنسی متأثر از فرهنگ مادرتباری بوده که برخی از اعراب حجاز نیز آن را پیش گرفته بودند. (الموروث وأثره فی التشریع الاسلامی، البشیر المشري)
3_ درباره أم سعید _دختر أبوجهل_ گزارش شده که مانند مردان راه میرفت و کمان به دوش میانداخت و سوار بر اسب به شکار میرفت. یکی از موارد نکوهش پیامبر اسلام از همانندی زنان به مردان درباره همین زن بوده است. (فرأی أم سعيد بنت أبي جهل متقلدة قوسا وهي تمشي مشية الرجال... مسند أحمد 1/225)
4_ برخی از پژوهشگران عرب بر این باورند که از پی رسوبات فرهنگ مادرتباری بوده که زنانی مانند سلمی دختر عمرو(مادر عبدالمُطَّلِب) و خنساء(از زنان شاعر پیشا اسلام) این حق را برای خود ستانده بودند که به خواست خود ازدواج کنند و به خواست خود جدا شوند و نیز زنی همچون خدیجه، خودش محمد بن عبدالله را خواستگار شده بود. (الموروث وأثره فی...)
🔹این شواهد نشان میدهند که از پی همجواری اعراب جنوب و شمال، رگههایی از فرهنگ مادرتباری به لحاظ مکانی حتی تا مکه و به لحاظ زمانی حتی تا پس از اسلام گسترده شده بودند و در قرآن و سخنان پیامبر اسلام نیز بازتاب یافته بودند.
@religionandsociety
🔻 مهر پنهان در سرزمین مردان؛ درنگی مردمشناختی در یک تابوی دینی زنانه🔻
✍ جواد شريفی
بخش 2 از 2
🔸اما بازگردیم به سه پرسش آغاز جستار...
🔹به پندار من شاید چندان نادرست نباشد اگر بهبود شماری از حقوق زنان در شریعت محمدی را بازتابی از زندوستی و زننوازی پیامبر اسلام در تأثر از فرهنگ مادرتباری بدانیم. این تأثر دستکم از دو سو میتوانسته باشد:
یکی، داشتن همسری مانند خدیجه که تأثرش از فرهنگ مادرتباری چندان بیراه نمینُماید.
دوم، زیستن در میان قبایل یمنیِ اوس و خزرج؛ یک بار در کودکی هنگام سفر به یثرب همراه مادر و بار دیگر پس از هجرت.
🔸اما این به معنای پذیرش هنجارهای مادرتبارانه در شریعت محمدی نبوده؛ چرا که بستر شریعت محمدی، جامعه مردسالار و پدرتبار اعراب عدنانی بهویژه قریشی بود. از همین رو به پندار متواضع نویسنده، نکوهش همانندی زن به مرد در آموزههای پیامبر اسلام برای برساخت دوگانهٔ رفتار زنانه/رفتار مردانه و سرکوب خردهفرهنگهای مادرتبارانه بوده است.
🔹اما در پاسخ به اندیشمندانی همچون مرتضی مطهری که بر این باورند "زن را ناز سزد و مرد را نیاز"و خواستگاری مرد از زن را هماهنگ با سرشت آدمی و همساز با آموزههای اسلام دانستهاند، نخست باید پرسید اگر چنین باشد پس آیا خدیجه خلاف سرشت آدمیان رفتار کرد و چرا محمد بن عبدالله نادرستی رفتار خدیجه را هیچگاه یادآور نشد؟!
🔸سپس خوب است به تاریخ و مردمشناسی نگاهی انداخت. در تاریخ آمده که زنی به نام "ماویة دختر عفزر" شهبانوی سرزمین خودش بود. روزی به بردگان خود سپرد بروند زیباترین مرد جوانی را که یافتند برایش بیاورند. آنان نیز جستند و حاتم طائی را یافتند و پیش ماویة آوردند. ماویة به حاتم گفت آماده شو و به بستر بیا... (الاخبار الموفقیات للزبیر بن بکار حدیث52) با اینکه این گزارش درباره قحطانیان است، در دیگر فرهنگهای مادرتبارانه نیز این زن بوده که از مرد خواستگاری و درخواست آمیزش میکرده است.
🔹نکته این که هرگاه برای یک پدیده که فطری و سرشتپایه میدانیمش، در تاریخ نمونههای ناهمساز بیابیم، میفهمیم که آن پدیده به راستی ریشه در سرشت آدمیان ندارد بلکه گونهای از مناسبات انسانی بوده که در بستر ویژهای رخ نموده، پس از چندی یا نابود شده و یا تا زمان ما پاییده است. پس با دانستن اینکه در تاریخ، زنان هم خواستگار مردان میشدهاند دیگر نمیتوان خواستگاری مرد از زن را فطری و سرشتپایه دانست.
🔸ناروا شمردن و ناپسند دانستن خواستگاری زن از مرد با دستاویز کردن پندارِ سرشت، چیزی نیست مگر تلاش برای فراگیر کردن گونهای از رفتار اجتماعی زمانمند و مکانمند و سرکوب دیگر گونههای رفتار؛ مگر، ندیدن امر انسانی در گستردگی و گونهگونیاش و مگر، لگام زدن به انسان با تابوهای زمانه.
🔹پینوشت: برخی شرقشناسان مانند روبرتسون اسمیت با آوردن شواهد گوناگون مدعی بودند سامان خویشاوندی همه اعراب جزیرة العرب بر مادرتباری استوار بوده ولی در یکی دو سدهٔ نخست پس از اسلام، کسانی همچون کلبی برای چهرههای نامدار عرب تبار پدری دروغین ساختند. ولی جرجی زیدان در "تاریخ تمدن اسلامی، جلد سوم" آن ادعا و شواهدش را آورده و پاسخهای درخوری داده است. اما ادعای این جستار کمینه است و تنها از وجود رگههایی از فرهنگ مادرتباری در میان اعراب سخن میگوید.
🔰منبع: مطالعات اجتماعی فقه
@religionandsociety
✍ جواد شريفی
بخش 2 از 2
🔸اما بازگردیم به سه پرسش آغاز جستار...
🔹به پندار من شاید چندان نادرست نباشد اگر بهبود شماری از حقوق زنان در شریعت محمدی را بازتابی از زندوستی و زننوازی پیامبر اسلام در تأثر از فرهنگ مادرتباری بدانیم. این تأثر دستکم از دو سو میتوانسته باشد:
یکی، داشتن همسری مانند خدیجه که تأثرش از فرهنگ مادرتباری چندان بیراه نمینُماید.
دوم، زیستن در میان قبایل یمنیِ اوس و خزرج؛ یک بار در کودکی هنگام سفر به یثرب همراه مادر و بار دیگر پس از هجرت.
🔸اما این به معنای پذیرش هنجارهای مادرتبارانه در شریعت محمدی نبوده؛ چرا که بستر شریعت محمدی، جامعه مردسالار و پدرتبار اعراب عدنانی بهویژه قریشی بود. از همین رو به پندار متواضع نویسنده، نکوهش همانندی زن به مرد در آموزههای پیامبر اسلام برای برساخت دوگانهٔ رفتار زنانه/رفتار مردانه و سرکوب خردهفرهنگهای مادرتبارانه بوده است.
🔹اما در پاسخ به اندیشمندانی همچون مرتضی مطهری که بر این باورند "زن را ناز سزد و مرد را نیاز"و خواستگاری مرد از زن را هماهنگ با سرشت آدمی و همساز با آموزههای اسلام دانستهاند، نخست باید پرسید اگر چنین باشد پس آیا خدیجه خلاف سرشت آدمیان رفتار کرد و چرا محمد بن عبدالله نادرستی رفتار خدیجه را هیچگاه یادآور نشد؟!
🔸سپس خوب است به تاریخ و مردمشناسی نگاهی انداخت. در تاریخ آمده که زنی به نام "ماویة دختر عفزر" شهبانوی سرزمین خودش بود. روزی به بردگان خود سپرد بروند زیباترین مرد جوانی را که یافتند برایش بیاورند. آنان نیز جستند و حاتم طائی را یافتند و پیش ماویة آوردند. ماویة به حاتم گفت آماده شو و به بستر بیا... (الاخبار الموفقیات للزبیر بن بکار حدیث52) با اینکه این گزارش درباره قحطانیان است، در دیگر فرهنگهای مادرتبارانه نیز این زن بوده که از مرد خواستگاری و درخواست آمیزش میکرده است.
🔹نکته این که هرگاه برای یک پدیده که فطری و سرشتپایه میدانیمش، در تاریخ نمونههای ناهمساز بیابیم، میفهمیم که آن پدیده به راستی ریشه در سرشت آدمیان ندارد بلکه گونهای از مناسبات انسانی بوده که در بستر ویژهای رخ نموده، پس از چندی یا نابود شده و یا تا زمان ما پاییده است. پس با دانستن اینکه در تاریخ، زنان هم خواستگار مردان میشدهاند دیگر نمیتوان خواستگاری مرد از زن را فطری و سرشتپایه دانست.
🔸ناروا شمردن و ناپسند دانستن خواستگاری زن از مرد با دستاویز کردن پندارِ سرشت، چیزی نیست مگر تلاش برای فراگیر کردن گونهای از رفتار اجتماعی زمانمند و مکانمند و سرکوب دیگر گونههای رفتار؛ مگر، ندیدن امر انسانی در گستردگی و گونهگونیاش و مگر، لگام زدن به انسان با تابوهای زمانه.
🔹پینوشت: برخی شرقشناسان مانند روبرتسون اسمیت با آوردن شواهد گوناگون مدعی بودند سامان خویشاوندی همه اعراب جزیرة العرب بر مادرتباری استوار بوده ولی در یکی دو سدهٔ نخست پس از اسلام، کسانی همچون کلبی برای چهرههای نامدار عرب تبار پدری دروغین ساختند. ولی جرجی زیدان در "تاریخ تمدن اسلامی، جلد سوم" آن ادعا و شواهدش را آورده و پاسخهای درخوری داده است. اما ادعای این جستار کمینه است و تنها از وجود رگههایی از فرهنگ مادرتباری در میان اعراب سخن میگوید.
🔰منبع: مطالعات اجتماعی فقه
@religionandsociety
🔻چرا دنیای اسلام در زمینه علوم تجربی عقب ماند؟🔻
✍🏻رسول جعفریان
🔹به طور مرتب، اظهاراتی در باره نگرش توحیدی به علوم تجربی و طبیعی مطرح می شود. این افکار بی سابقه نیست، اما نباید تصور کرد، تکرار یک روش و طرح یک مطلب قدیمی در بیان جدید، ما را به نتایج متفاوتی از آنچه تاکنون در درجا زدن داشته ایم، می رساند. علوم تجربی، از نوع آنچه از یونان تاکنون بوده، یعنی علومی که به دنیای اسلام رسیده و رشد مختصری داشته، و همین طور آنچه امروزه در غرب هست، نسبت به تفکر توحیدی یا شرک، لابشرط است. چه شما موحد باشید چه مشرک، می توانید در علوم تجربی رشد کنید، مگر آن که خودتان دست خودتان را با افکار خود ساخته ببندید. فهرست بلندی از فیزیکدانان ناباور به خدا را می توانید در وبسایتی که اسامی و تخصص و مقام بلند آنها آمده بنگرید. همین طور فهرستی طولانی از فیزیکدانانی که به خداوند باور دارند. هیچ تفاوتی از نظر علم فیزیک در این زمینه ها نیست، مگر آن که فیزیک هم بخواهد فلسفی حرف بزند.
🔸این وضعیت، در شیمی و ریاضی هم با فیزیک همسان بلکه روشن تر است. یعنی هیچ ارتباطی میان این علوم با تفکر توحیدی یا شرک آمیز از نظر علمی نیست. بنابر این بسط دادن فکر توحیدی به علوم تجربی، هیچ گره ای از کار ما حل نخواهد کرد، جز آن که عوارض جانبی منفی برای رشد علم در میان ما خواهد داشت که دارد. اصل دین، شامل اعتقاد به خداوند و نبوت، و مهم ترین اصل عملی آن عبادت، ربطی به این که شما چه نوع شناختی از علم تجربی داشته باشید ندارد. این امر جز این است که بگوییم نوع خاصی از معرفت دینی، بر اساس نگاه به طبیعت به اعتبار خالق آن و نظم در آن، در کار است و وجود دارد. این مباحث، باز ربطی به خود علوم تجربی بما هو علم ندارد. به عبارت دیگر، سطح آن نوع از معرفت که به دین و فلسفه مربوط می شود، کاری به ماهیت علوم تجربی ندارد. در آن سطح، می توان به اعتبار معرفت دینی خیلی از مطالب را مطرح کرد. اصل وجود خدا، رابطه اش با طبیعت، با انسان و بسیاری از مسائل دیگر مهم است، اما اینها، ربطی به دانش تجربی که نوعی دانش مستقل و انسانی و قابل تغییر است، ندارد. این خطا را ملحدانی هم دارند که سعی می کنند از برخی یافته های فیزیک، جهان بینی های مادی استخراج کنند.
🔹و اما در مورد افکار رایج میان ما در این زمینه، باید گفت تمام مشکل دنیای اسلام از زاویه رشد نکردن علم تجربی در آن، ناشی از همین خلط هاست که نتیجه لب به لب شدن برخی از نظریات علوم تجربی با علوم دینی (در تفسیرهای رایج از آن) است. تفسیر فخر رازی را مرور کنید، تمام گیر او به این است که نباید شناخت طبیعت به نوعی باشد که سبب شرک شود، در حالی اصل این فرض که دانش تجربی مشکلی برای دین ایجاد کند، از بیخ و بن، بی ربط است. مشکل عمده ای که معتزله در علوم طبیعی و نظریات خود در آن زمینه درست کردند ـ و بیش از مشکل ناشی از تفکر اخباری ها و متفاوت از آنها بود ـ همین بود که علوم تجربی را با علوم الهی درآمیختند، و حتی کسی مانند قاضی عبدالجبار از بزرگترین متفکران معتزلی تاریخ مسلمانان، ضد علم از آب درآمدند. یکی از مهم ترین آسیب ها در جهان اسلام و عقب ماندگی آن، ناشی از دیدگاههای آنهاست که به اسم دین از تحقیقات علم طبیعی جلوگیری کردند. ما باید حساب علوم تجربی را از تفکر توحیدی و غیر توحیدی از این منظر جدا کنیم تا بتوانیم زمینه رشد آن را در دنیای اسلام فراهم سازیم. ما باید در این قبیل مسائل، احساساتمان را کنترل کنیم.
🔰منبع: نو اندیشی دینی کیان
@religionandsociety
✍🏻رسول جعفریان
🔹به طور مرتب، اظهاراتی در باره نگرش توحیدی به علوم تجربی و طبیعی مطرح می شود. این افکار بی سابقه نیست، اما نباید تصور کرد، تکرار یک روش و طرح یک مطلب قدیمی در بیان جدید، ما را به نتایج متفاوتی از آنچه تاکنون در درجا زدن داشته ایم، می رساند. علوم تجربی، از نوع آنچه از یونان تاکنون بوده، یعنی علومی که به دنیای اسلام رسیده و رشد مختصری داشته، و همین طور آنچه امروزه در غرب هست، نسبت به تفکر توحیدی یا شرک، لابشرط است. چه شما موحد باشید چه مشرک، می توانید در علوم تجربی رشد کنید، مگر آن که خودتان دست خودتان را با افکار خود ساخته ببندید. فهرست بلندی از فیزیکدانان ناباور به خدا را می توانید در وبسایتی که اسامی و تخصص و مقام بلند آنها آمده بنگرید. همین طور فهرستی طولانی از فیزیکدانانی که به خداوند باور دارند. هیچ تفاوتی از نظر علم فیزیک در این زمینه ها نیست، مگر آن که فیزیک هم بخواهد فلسفی حرف بزند.
🔸این وضعیت، در شیمی و ریاضی هم با فیزیک همسان بلکه روشن تر است. یعنی هیچ ارتباطی میان این علوم با تفکر توحیدی یا شرک آمیز از نظر علمی نیست. بنابر این بسط دادن فکر توحیدی به علوم تجربی، هیچ گره ای از کار ما حل نخواهد کرد، جز آن که عوارض جانبی منفی برای رشد علم در میان ما خواهد داشت که دارد. اصل دین، شامل اعتقاد به خداوند و نبوت، و مهم ترین اصل عملی آن عبادت، ربطی به این که شما چه نوع شناختی از علم تجربی داشته باشید ندارد. این امر جز این است که بگوییم نوع خاصی از معرفت دینی، بر اساس نگاه به طبیعت به اعتبار خالق آن و نظم در آن، در کار است و وجود دارد. این مباحث، باز ربطی به خود علوم تجربی بما هو علم ندارد. به عبارت دیگر، سطح آن نوع از معرفت که به دین و فلسفه مربوط می شود، کاری به ماهیت علوم تجربی ندارد. در آن سطح، می توان به اعتبار معرفت دینی خیلی از مطالب را مطرح کرد. اصل وجود خدا، رابطه اش با طبیعت، با انسان و بسیاری از مسائل دیگر مهم است، اما اینها، ربطی به دانش تجربی که نوعی دانش مستقل و انسانی و قابل تغییر است، ندارد. این خطا را ملحدانی هم دارند که سعی می کنند از برخی یافته های فیزیک، جهان بینی های مادی استخراج کنند.
🔹و اما در مورد افکار رایج میان ما در این زمینه، باید گفت تمام مشکل دنیای اسلام از زاویه رشد نکردن علم تجربی در آن، ناشی از همین خلط هاست که نتیجه لب به لب شدن برخی از نظریات علوم تجربی با علوم دینی (در تفسیرهای رایج از آن) است. تفسیر فخر رازی را مرور کنید، تمام گیر او به این است که نباید شناخت طبیعت به نوعی باشد که سبب شرک شود، در حالی اصل این فرض که دانش تجربی مشکلی برای دین ایجاد کند، از بیخ و بن، بی ربط است. مشکل عمده ای که معتزله در علوم طبیعی و نظریات خود در آن زمینه درست کردند ـ و بیش از مشکل ناشی از تفکر اخباری ها و متفاوت از آنها بود ـ همین بود که علوم تجربی را با علوم الهی درآمیختند، و حتی کسی مانند قاضی عبدالجبار از بزرگترین متفکران معتزلی تاریخ مسلمانان، ضد علم از آب درآمدند. یکی از مهم ترین آسیب ها در جهان اسلام و عقب ماندگی آن، ناشی از دیدگاههای آنهاست که به اسم دین از تحقیقات علم طبیعی جلوگیری کردند. ما باید حساب علوم تجربی را از تفکر توحیدی و غیر توحیدی از این منظر جدا کنیم تا بتوانیم زمینه رشد آن را در دنیای اسلام فراهم سازیم. ما باید در این قبیل مسائل، احساساتمان را کنترل کنیم.
🔰منبع: نو اندیشی دینی کیان
@religionandsociety
یکسانانگاری_دین_و_مله_و_انحراف.docx
58.4 KB
♦️یکسان انگاری دین و مله ... (برداشت ناموثّق موثق از آیات قرآن) / حسن محدثی گیلوایی / 29 فروردین 1398
⚜تقدیم به مخاطبان گرامی
🔰منبع: زیر سقف آسمان
@religionandsociety
⚜تقدیم به مخاطبان گرامی
🔰منبع: زیر سقف آسمان
@religionandsociety
🔻قدرتی آرام؛ آنچه از حوزهٔ نجف فهمیدم🔻
✍🏻فرید مدرسی
🔹نجف نه قم است و نه تهران اما با این دو نه سرناسازگاری دارد و نه رقابت؛ بلکه هویتی دارد همافزا با این دو. هم از اصول خود سخت پاسداری میکند و هم به به اصول اینان احترام میگذارد و به خوبی آن را میشناسد؛ گاهی بهتر از مقیمان قم و تهران.
🔸نجف در مبانی فقهی، اصول مدرسهداری و آموزشی و چگونگی رابطه با قدرت چیدمان خاص خود را دارد که نه آنچنان است که ایرانیان پیمیگیرند و نه آنگونه است که غرب بر آن نام "سکولار" میگذارد. اگر اینگونه نبود باید تمام قد در قدرت شریک میشد؛ یا کاملا از آن جدا و منقطع میگشت.
🔹آیتالله سیستانی، مرجع اعلای نجف نه اجازه حضور در قدرت را به حوزه نجف میدهد و نه آنچنان سیاستمدارانِ عراقی را رها میکند که هر آنچه میاندیشند، عمل کنند. او مرجعیت نجف را دقیقا جبههای مدنی میپندارد که نه در دریای سیاست غرق میشوند و نه اینکه این دریا را رها میکنند. دغدغههای او گاهی در خطبههای نماز جمعه کربلا و گاهی در دیدار با مقامات بینالمللی و سیاسی/اجتماعی موید این سخن است.
🔸نهتنها قم و تهران، بلکه دانشآموختگان مکتب نجفِ پیشینی که سالها در قم اقامت گزیدند و از بزرگان قم شدهاند، مقید به اصول نجفِ کنونی نیستند و راهی برآمده از تجربهٔ زیستی خود در نجف، مشهد، قم و... را پی گرفتهاند که امروز قم با این منش خو گرفته و در تکثر درون مکتبی، آن را پذیرفته و حتی هویتی شده در بخشی از قم. پس هیچگاه نه قم و نه تهران قرار نیست همچون نجف باشد و نجف نیز همچون این دو؛ حتی دانشآموختگان نجف در قم به دنبال این نیستند.
🔹با این تفاوتِ مکتبی، برخی از ایرانیان احساس میکنند تفاوت یعنی تضاد و نزاع دو مکتب اما اصول و روش نجف اینگونه نیست. بلکه قطعهای بزرگ از پازل تشیع است که با دیگران آمیخته میشود، گفتگو میکند و از سر همکاری بر میآید. در آیینه اغلبِ سیاستمداران و نخبگان ایرانی اینچنین اتفاقی بعید است، چون خود سالها تفاوت را با نزاع ترجمه کردند و هر اختلاف نظری را با رقابت یکسان پنداشتند. نجف را دوباره باید بازخوانی کرد که نه همچون نجفِ دیروز است و نه همچون دیگر مکاتب.
🔰منبع: سرائر
@religionandsociety
✍🏻فرید مدرسی
🔹نجف نه قم است و نه تهران اما با این دو نه سرناسازگاری دارد و نه رقابت؛ بلکه هویتی دارد همافزا با این دو. هم از اصول خود سخت پاسداری میکند و هم به به اصول اینان احترام میگذارد و به خوبی آن را میشناسد؛ گاهی بهتر از مقیمان قم و تهران.
🔸نجف در مبانی فقهی، اصول مدرسهداری و آموزشی و چگونگی رابطه با قدرت چیدمان خاص خود را دارد که نه آنچنان است که ایرانیان پیمیگیرند و نه آنگونه است که غرب بر آن نام "سکولار" میگذارد. اگر اینگونه نبود باید تمام قد در قدرت شریک میشد؛ یا کاملا از آن جدا و منقطع میگشت.
🔹آیتالله سیستانی، مرجع اعلای نجف نه اجازه حضور در قدرت را به حوزه نجف میدهد و نه آنچنان سیاستمدارانِ عراقی را رها میکند که هر آنچه میاندیشند، عمل کنند. او مرجعیت نجف را دقیقا جبههای مدنی میپندارد که نه در دریای سیاست غرق میشوند و نه اینکه این دریا را رها میکنند. دغدغههای او گاهی در خطبههای نماز جمعه کربلا و گاهی در دیدار با مقامات بینالمللی و سیاسی/اجتماعی موید این سخن است.
🔸نهتنها قم و تهران، بلکه دانشآموختگان مکتب نجفِ پیشینی که سالها در قم اقامت گزیدند و از بزرگان قم شدهاند، مقید به اصول نجفِ کنونی نیستند و راهی برآمده از تجربهٔ زیستی خود در نجف، مشهد، قم و... را پی گرفتهاند که امروز قم با این منش خو گرفته و در تکثر درون مکتبی، آن را پذیرفته و حتی هویتی شده در بخشی از قم. پس هیچگاه نه قم و نه تهران قرار نیست همچون نجف باشد و نجف نیز همچون این دو؛ حتی دانشآموختگان نجف در قم به دنبال این نیستند.
🔹با این تفاوتِ مکتبی، برخی از ایرانیان احساس میکنند تفاوت یعنی تضاد و نزاع دو مکتب اما اصول و روش نجف اینگونه نیست. بلکه قطعهای بزرگ از پازل تشیع است که با دیگران آمیخته میشود، گفتگو میکند و از سر همکاری بر میآید. در آیینه اغلبِ سیاستمداران و نخبگان ایرانی اینچنین اتفاقی بعید است، چون خود سالها تفاوت را با نزاع ترجمه کردند و هر اختلاف نظری را با رقابت یکسان پنداشتند. نجف را دوباره باید بازخوانی کرد که نه همچون نجفِ دیروز است و نه همچون دیگر مکاتب.
🔰منبع: سرائر
@religionandsociety
♦️عزت و اقتدار امروز اسلام حاصل «ولایت فقیه» است یا «نظارت فقیه»؟/ قدرت امروز آیتالله سیستانی در عراق از ولایت برمیخیزد یا نظارت؟
سایت رجانیوز:
🔸هر جایی که مرجعیت به موفقیتی در عرصه سیاسی و اجتماعی دست یافته، دقیقا آنجایی بوده است که از مشی منزویانه و حداقلی خود فاصله گرفته و از مکتب علمای انقلابی و به طور خاص امام خمینی (ره) توشه گرفته است.
🔹اگر آیت الله سیستانی در بسیج مردم عراق علیه داعش موفق عمل کرده است، اگر به اصرار ایشان قانون اساسی جدید تدوین شده است، اگر با هدایت ایشان انتخابات آزاد در کشور نهادینه شده است و ده ها «اگر» دیگر، دقیقا به این علت است که آیت الله سیستانی در این مسائل انقلابی عمل کرده است و به مشی امام خمینی (ره) و قائلان ولایت مطلقه فقیه نزدیک شده است، این خروجی ها حاصل مکتب انقلاب است نه مرجعیت منفعلانه، دور از سیاست و در انزوا که آقایان متحجر با افتخار از آن یاد می کنند.
🔸در حالیکه خروجی مرجعیت نظارتی نهایتا صدور فتوای جهاد دفاعی در مقابل داعش است همزمان، خروجی ولایت مطلقه فقیه اعلام موفقیت سردار سلیمانی در ماموریت پاکسازی «کل منطقه» از داعش و داعشیان است.
🔹متحجران و سکولارهای حوزه باید پاسخ دهند آنان که در دور دست ترین نقاط جهان به اسلام و مکتب اهل بیت (ع) روی آورده اند، عکس چه کسانی را در دست دارند و اسلامشان حاصل اقتدا به کدام مکتب و مرام است؛ امامت فعال و انقلابی یا مرجعیت منفعلانه؟!
🔸البته مسلم است که دامن مرجعیت معظم جهان تشیع از این صفات پاک و مبری است اما انگشت اتهام دقیقا به سوی کسانی است که با ادعاهای پرطمطراق، عملکردی جز انفعال و گوشه نشینی ندارند. انگشت اتهام به سوی بازماندگان همان روحانیت سکولار و منفعلی است که توان حفاظت از نوامیس این مرز و بوم را در ماجرای مسجد گوهرشاد نداشت.
🔹جریانی که از بسیج نیروهای مردمی در عراق برای حفاظت از حرم امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) در مقابل حمله نیروهای صدام ناتوان بود و اکنون مفتخر است که مسیحیها اجازه ورود به حرم امیرالمومنین(ع) را دارند!
▪️متن کامل این یادداشت را در رجانیوز بخوانید:
Rajanews.com/node/314540
🔰منبع: سرائر
@religionandsociety
سایت رجانیوز:
🔸هر جایی که مرجعیت به موفقیتی در عرصه سیاسی و اجتماعی دست یافته، دقیقا آنجایی بوده است که از مشی منزویانه و حداقلی خود فاصله گرفته و از مکتب علمای انقلابی و به طور خاص امام خمینی (ره) توشه گرفته است.
🔹اگر آیت الله سیستانی در بسیج مردم عراق علیه داعش موفق عمل کرده است، اگر به اصرار ایشان قانون اساسی جدید تدوین شده است، اگر با هدایت ایشان انتخابات آزاد در کشور نهادینه شده است و ده ها «اگر» دیگر، دقیقا به این علت است که آیت الله سیستانی در این مسائل انقلابی عمل کرده است و به مشی امام خمینی (ره) و قائلان ولایت مطلقه فقیه نزدیک شده است، این خروجی ها حاصل مکتب انقلاب است نه مرجعیت منفعلانه، دور از سیاست و در انزوا که آقایان متحجر با افتخار از آن یاد می کنند.
🔸در حالیکه خروجی مرجعیت نظارتی نهایتا صدور فتوای جهاد دفاعی در مقابل داعش است همزمان، خروجی ولایت مطلقه فقیه اعلام موفقیت سردار سلیمانی در ماموریت پاکسازی «کل منطقه» از داعش و داعشیان است.
🔹متحجران و سکولارهای حوزه باید پاسخ دهند آنان که در دور دست ترین نقاط جهان به اسلام و مکتب اهل بیت (ع) روی آورده اند، عکس چه کسانی را در دست دارند و اسلامشان حاصل اقتدا به کدام مکتب و مرام است؛ امامت فعال و انقلابی یا مرجعیت منفعلانه؟!
🔸البته مسلم است که دامن مرجعیت معظم جهان تشیع از این صفات پاک و مبری است اما انگشت اتهام دقیقا به سوی کسانی است که با ادعاهای پرطمطراق، عملکردی جز انفعال و گوشه نشینی ندارند. انگشت اتهام به سوی بازماندگان همان روحانیت سکولار و منفعلی است که توان حفاظت از نوامیس این مرز و بوم را در ماجرای مسجد گوهرشاد نداشت.
🔹جریانی که از بسیج نیروهای مردمی در عراق برای حفاظت از حرم امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) در مقابل حمله نیروهای صدام ناتوان بود و اکنون مفتخر است که مسیحیها اجازه ورود به حرم امیرالمومنین(ع) را دارند!
▪️متن کامل این یادداشت را در رجانیوز بخوانید:
Rajanews.com/node/314540
🔰منبع: سرائر
@religionandsociety
Rajanews
طعنه جریان تحجر و سکولار به نظریه «ولایت فقیه» با طرح «نظارت فقیه»/ قدرت امروز آیتالله سیستانی در عراق از ولایت برمیخیزد یا…
انگشت اتهام به سوی بازماندگان همان روحانیت سکولار و منفعلی است که توان حفاظت از نوامیس این مرز و بوم را در ماجرای مسجد گوهرشاد و بسیج نیروهای مردمی در عراق برای حفاظت از حرم امیرالمومنین (ع) و امام حسین (ع) در مقابل حمله نیروهای صدام را هم نداشت.
ظرفیت ها و چالش ها.m4a
41 MB
🔻ظرفیت ها و چالش های اندیشه دینی در حوزه نظریه پردازی🔻
🎙محمدسروش محلاتی
▪️قم، مؤسسه فهیم، 29 فروردین98
🔰نو اندیشی دینی کیان
@religionandsociety
🎙محمدسروش محلاتی
▪️قم، مؤسسه فهیم، 29 فروردین98
🔰نو اندیشی دینی کیان
@religionandsociety
🔻 سرکوب مسلمانان در چین🔻
قفل و زنجیر بر در مساجد
📰 مجلهٔ امریکایی فارینپالیسی [ترجمهٔ شفقنا] نوشت:
1⃣ حزب کمونیست چین با برقراری و اجباری کردن کمپهای بازآموزی برای بیش از یک میلیون مسلمان اویغور، تهدید مسلمین هوی به خراب کردن مسجدشان، و البته بستن کلیساهای بزرگ مسیحیان پروتستان، در زمینه آزادی مذهبی در سرتاسر کشور چین روزبهروز محدودیتهای بیشتری ایجاد میکند. این اقدامات در راستای تلاشهای دولت چین برای چینیکردن اسلام در آن کشور است. اخبار این اقدامات یک هفته پس از اینکه پلیس در مقابله با پیروان مسلمین هوی چند مسجد را مهروموم کرد، رسانهای شد. آن روزها چند ویدئوی خشن درباره اقدامات پلیس چین در مقابله با این مسلمانان فضای مجازی و بهطور مشخص توئیتر را متاثر کرد. انتشار چند مصاحبه در مامیچانگ و هویهویدنگ- جاهایی که مساجد مسلمین تخریب شده بود- مسلمین را در موقعیت دشواری قرار داد؛ و درواقع مسلمانان این ایالتها را بین عشقشان به خدا و قوانین کشورشان سردرگم کرد. یکی از اعضای مسجد مهروموم شده شهر مامیچانگ میگوید که «اسلام نمیتواند و نباید چینی شود». او که نمیخواهد نامی ازش در گزارش بیاید میگوید که قصدشان پایبند ماندن به عبادات سنتی اسلام است و البته تاکید میکند که او و همدینهایش مسلمانان چینی را گمراه میدانند (توصیفاتی که این مسلمان چینی ارائه میکند، تا حدی همتراز با تعالیم سلفیهاست، با اینکه خودش این واژه را بر زبان نمیآورد). او میگوید: «عبادات ما با آنهایی که در مسجد دولتی عبادت میکنند، فرق دارد و به این دلیل هم هست که در سیزده سال اخیر ما هر کدام جدای از هم عبادت کردهایم».
2⃣ در چین افراد برای انجام اعمال مذهبی باید از دولت مجوز داشته باشند. مسلمین هوی هم در طول سالهای گذشته بارها درخواست مجوز کردهاند، ولی درخواستهای این گروه از مسلمانان تاکنون مورد پذیرش قرار نگرفته است. یکی از این مسلمانان میگوید که «تنها اجازهای که دادهاند این است که اعمالمان را در شهر توانژی انجام دهیم». روی دیواری که این مرد مقابلش ایستاده، نوشته شده است: «حفظ اتحاد و وحدت نژادی، هماهنگی و ثبات اجتماعی را ترویج میدهد». حزب کمونیست چین نگران دستهبندیها و فرقهبازیهای مذهبی است.
3⃣ در سال ۲۰۱۶ شی جین پینگ رئیسجمهور چین، در سخنانی بحثانگیز بر لزوم چینیشدن مذاهب رسمی بزرگ این کشور، از جمله اسلام، کاتولیسم، پروتستانیزم، بودیسم و تائویسم با هدف «راهنمایی پیروان این مذاهب به فهم این واقعیت که در یک جامعه سوسیالیستی زندگی میکنند»، تاکید کرد. در کنگرده نوزدهم حزب کمونیست نیز که در سال ۲۰۱۷ برگزار شد، آقای پرزیدنت یکبار دیگر بر خواستههایش اصرار ورزید: «باید سیاستهای حزب را بهطور کلی در امور مذهبی پیاده کنیم، که مهمترین این سیاستها یکی چینیسازی مذاهب رسمی کشور است و دیگری تهیه و ارائه نوعی راهنمایی زنده و فعال برای همزیستی مذهب و سوسیالیسم». حالا بهنظر میرسد شی جین پینگ دارد به پیشرفتی که مدنظر داشته، دست پیدا میکند.
http://yon.ir/OVVZx
🔰منبع: کانال فرید مدرسی
@religionandsociety
قفل و زنجیر بر در مساجد
📰 مجلهٔ امریکایی فارینپالیسی [ترجمهٔ شفقنا] نوشت:
1⃣ حزب کمونیست چین با برقراری و اجباری کردن کمپهای بازآموزی برای بیش از یک میلیون مسلمان اویغور، تهدید مسلمین هوی به خراب کردن مسجدشان، و البته بستن کلیساهای بزرگ مسیحیان پروتستان، در زمینه آزادی مذهبی در سرتاسر کشور چین روزبهروز محدودیتهای بیشتری ایجاد میکند. این اقدامات در راستای تلاشهای دولت چین برای چینیکردن اسلام در آن کشور است. اخبار این اقدامات یک هفته پس از اینکه پلیس در مقابله با پیروان مسلمین هوی چند مسجد را مهروموم کرد، رسانهای شد. آن روزها چند ویدئوی خشن درباره اقدامات پلیس چین در مقابله با این مسلمانان فضای مجازی و بهطور مشخص توئیتر را متاثر کرد. انتشار چند مصاحبه در مامیچانگ و هویهویدنگ- جاهایی که مساجد مسلمین تخریب شده بود- مسلمین را در موقعیت دشواری قرار داد؛ و درواقع مسلمانان این ایالتها را بین عشقشان به خدا و قوانین کشورشان سردرگم کرد. یکی از اعضای مسجد مهروموم شده شهر مامیچانگ میگوید که «اسلام نمیتواند و نباید چینی شود». او که نمیخواهد نامی ازش در گزارش بیاید میگوید که قصدشان پایبند ماندن به عبادات سنتی اسلام است و البته تاکید میکند که او و همدینهایش مسلمانان چینی را گمراه میدانند (توصیفاتی که این مسلمان چینی ارائه میکند، تا حدی همتراز با تعالیم سلفیهاست، با اینکه خودش این واژه را بر زبان نمیآورد). او میگوید: «عبادات ما با آنهایی که در مسجد دولتی عبادت میکنند، فرق دارد و به این دلیل هم هست که در سیزده سال اخیر ما هر کدام جدای از هم عبادت کردهایم».
2⃣ در چین افراد برای انجام اعمال مذهبی باید از دولت مجوز داشته باشند. مسلمین هوی هم در طول سالهای گذشته بارها درخواست مجوز کردهاند، ولی درخواستهای این گروه از مسلمانان تاکنون مورد پذیرش قرار نگرفته است. یکی از این مسلمانان میگوید که «تنها اجازهای که دادهاند این است که اعمالمان را در شهر توانژی انجام دهیم». روی دیواری که این مرد مقابلش ایستاده، نوشته شده است: «حفظ اتحاد و وحدت نژادی، هماهنگی و ثبات اجتماعی را ترویج میدهد». حزب کمونیست چین نگران دستهبندیها و فرقهبازیهای مذهبی است.
3⃣ در سال ۲۰۱۶ شی جین پینگ رئیسجمهور چین، در سخنانی بحثانگیز بر لزوم چینیشدن مذاهب رسمی بزرگ این کشور، از جمله اسلام، کاتولیسم، پروتستانیزم، بودیسم و تائویسم با هدف «راهنمایی پیروان این مذاهب به فهم این واقعیت که در یک جامعه سوسیالیستی زندگی میکنند»، تاکید کرد. در کنگرده نوزدهم حزب کمونیست نیز که در سال ۲۰۱۷ برگزار شد، آقای پرزیدنت یکبار دیگر بر خواستههایش اصرار ورزید: «باید سیاستهای حزب را بهطور کلی در امور مذهبی پیاده کنیم، که مهمترین این سیاستها یکی چینیسازی مذاهب رسمی کشور است و دیگری تهیه و ارائه نوعی راهنمایی زنده و فعال برای همزیستی مذهب و سوسیالیسم». حالا بهنظر میرسد شی جین پینگ دارد به پیشرفتی که مدنظر داشته، دست پیدا میکند.
http://yon.ir/OVVZx
🔰منبع: کانال فرید مدرسی
@religionandsociety
🔻بدون نظریه پردازی در فلسفه دین نمیتوان فقه را متحول کرد🔻
👤 علی اکبر رشاد
🔹فلسفله دین در جامعه علمی ما شناخته شده نیست و کارکردهای آن مورد توجه قرار نمیگیرد و حتی در حوزه علمیه نیز کمتر مورد ابتنا است در حالی که فسلفه دین فرزند حوزه است نه دانشگاه و حوزه باید توجه ویژه ای به فلسفه دین داشته باشد.
🔸پایه تحول در دانشهای حوزوی توجه به فلسفلههای مضاف است و در میان آنها توجه به فسلفه دین جایگاه خاصی دارد آن هم فلسفه دین اسلامی، زیرا سایر فلسفههای دین ممکن است زیان بار باشد.
🔹در گذشته گفته میشد فقه مبتنی بر علم اصول و اصول نیز مبتنی بر علم کلام است اما امروزه چالش اصلی، کلام نیست بلکه فلسلفه دین است و کلام نیز تحت تأثیر فلسفه دین است و اصول فقه باید مبتنی بر فلسفه دین باشد و فقه علاوه بر التزام به قواعد اصولیه باید نگاه فلسفله دینی داشته باشد و اگر قرار است فقه ما فقه حکومت، یا فقه نظام باشد و مدیریت جامعه را برعهده گیرد بدون نظریه پردازی در فلسفه دین چنین موردی امکان ندارد.
🔰منبع: شبکه اجتهاد
@religionandsociety
👤 علی اکبر رشاد
🔹فلسفله دین در جامعه علمی ما شناخته شده نیست و کارکردهای آن مورد توجه قرار نمیگیرد و حتی در حوزه علمیه نیز کمتر مورد ابتنا است در حالی که فسلفه دین فرزند حوزه است نه دانشگاه و حوزه باید توجه ویژه ای به فلسفه دین داشته باشد.
🔸پایه تحول در دانشهای حوزوی توجه به فلسفلههای مضاف است و در میان آنها توجه به فسلفه دین جایگاه خاصی دارد آن هم فلسفه دین اسلامی، زیرا سایر فلسفههای دین ممکن است زیان بار باشد.
🔹در گذشته گفته میشد فقه مبتنی بر علم اصول و اصول نیز مبتنی بر علم کلام است اما امروزه چالش اصلی، کلام نیست بلکه فلسلفه دین است و کلام نیز تحت تأثیر فلسفه دین است و اصول فقه باید مبتنی بر فلسفه دین باشد و فقه علاوه بر التزام به قواعد اصولیه باید نگاه فلسفله دینی داشته باشد و اگر قرار است فقه ما فقه حکومت، یا فقه نظام باشد و مدیریت جامعه را برعهده گیرد بدون نظریه پردازی در فلسفه دین چنین موردی امکان ندارد.
🔰منبع: شبکه اجتهاد
@religionandsociety
🔻بررسی و نقد الاهیات دکتر عبدالکریم سروش🔻
🔹کرسی ترویجی «عرضه و نقد دیدگاه علمی»
♦️ارائه دهنده:
دکتر ابوالقاسم فنائی
♦️ناقدان:
دکتر میر سعید موسوی کریمی
دکتر وحید سهرابیفر
دانشگاه مفید - 2 اردیبهشت 98
🔹ورود برای عموم مجاز است
🔰منبع: نامه های حوزوی
@religionandsociety
🔹کرسی ترویجی «عرضه و نقد دیدگاه علمی»
♦️ارائه دهنده:
دکتر ابوالقاسم فنائی
♦️ناقدان:
دکتر میر سعید موسوی کریمی
دکتر وحید سهرابیفر
دانشگاه مفید - 2 اردیبهشت 98
🔹ورود برای عموم مجاز است
🔰منبع: نامه های حوزوی
@religionandsociety
🔻زوال خاطرهها🔻
(نگاهی به وضعیت ساکنان در بافت پیرامونی حرمهای مطهر)
✍🏻راضیه شیخرضایی
🔸در بحبوحه توسعه شهری، اماکن قدسی تشیع نیز از نوسازی و توسعه در امان نمانده است و به عبارتی ممکن است که نوسازی و اجرای طرح توسعه در مکان امامزادهها حتی بیش از دیگر مکانها با سرعت درحال انجام است.
🔹مکانها رد و اثر خاص بودگی دارند که در زیر تیغ توسعه ویژگی خودشان را از دست میدهند. حرم «امام رضا» و دیگر حرمهای بزرگ و کوچک امامزادهها در ایران از جمله مکانهایی اند که نهتنها برای ما خاص بودگی «قدسی» را دارد بلکه عرصههای حافظه جمعی نیز هستند. این اماکن مقدس عمیقاً باتجربه جمعی مذهبی مردم پیوند دارد و فضای فیزیکی آنها در تقویت هویت جمعی نقش دارد. به نظر میرسد که خاص بودگی مکان قدسی امامزادهها اولین دلیلی میتواند باشد که سرمایههای مالی و پولی را جذب میکند تا اجرای طرح توسعه مکان مقدس پیش رود. از طرف دیگر جاذبه زیارتی آنها، عامل دیگری است که سوداگران را جذب میکند تا از ظرفیت قدسی موجود به نفع خود، از راههایی مختلف کسب درآمد کنند.
🔸اما دریغ از اینکه بهطور ندانسته و ناخواسته، با توسعه اماکن قدسی نهتنها صورت بناها نابود میشود بلکه حافظه جمعی متبلور در یک بقاع متبرکه به مرور زمان به دست فراموشی سپرده می شود. در این بین، نقش محوری مردم بهعنوان «راهنما و نشاندهندة هویت جمعی» زایل میشود و شاید بتوان گفت که اثر خاص بودگی و قدسیت مکان با چالش مواجه خواهد شد.
🔹در ارتباط با نارضایتی مردم در اجرای طرح توسعه حرمها میتوان به تصاویر غمآلود فیلم مستند «نسیان» از زندگی مردمان پیرامون حرم مطهر رضوی ارجاع داد. این مستند که توسط «محسن آخوند پور» و به سفارش «پژوهشکده ثامن» در سال ۱۳۹۵ساخته و اکران شد، نمونهای از نمایش فاجعه و بحران در پشت طرحهای توسعه حرمها است.
🔸آخوند پور کارگردان این مستند، از احساس خود بهعنوان شهروند مشهد و رنج و نارضایتی مردم نسبت به طرحهای توسعه حرم و پیرامون آن به ماهنامه هنر و تجربه گفت: «راستش میدانستم حال منِ شهروندِ مشهدی خراب است، اما نمیفهمیدم چرا؟ میدانستم همه بهنوعی به یک بیماری دچاریم، اما نمیفهمیدیم مشکل از کجاست؟ درواقع من اسم این کار را ساختوساز نمیگذارم، اسم این کار تخریب و ویرانی است. من کمکم متوجه شدم این تغییرات، نهتنها پیرامون حرم مطهر را صدمه زده و به وضعیت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی امنیتی بافت آن منطقه آسیب جدی وارد کرده، بلکه به بقیه شهر مشهد هم سرایت کرده است. بهواسطه اینکه حدود ۶۰ هزار نفر از ساکنین اطراف حرم ازآنجا راندهشدهاند و درجاهای دیگری ساکن شدهاند که با فرهنگ و شرایط زیستی آنها همخوانی ندارد و دچار تضاد فرهنگی شدهاند. کسانی که صبح با صدای اذان و قرآن و نقاره حرم بیدار میشدند، حالا در جای دیگری ساکن شدهاند که کاملاً حالوهوای متفاوتی دارد و این تضاد بیش از پیش رخ مینماید.»
🔹وی در ادامه بیان کرد: «چیزی که از همه برای من مهمتر بود و تا پایان فیلم رهایم نمیکرد، درد مردم بود. مردم بهشدت آزار دیده بودند. بعضی از این محلات دستخوش اتفاقات بدی شده و تا مدتها آسفالت نشده بودند. زمین خاکی و حتی شیوع بیماری سالک زندگی شهری کسانی را تحتالشعاع قرار داده بود که در مهمترین موقعیت جغرافیایی و استراتژیک مشهد زندگی میکردند؛ شهری که به لحاظ گردش مالی و تراکنش اقتصادی در ایران جایگاه مهمی دارد.»
🔸در همین ارتباط میتوان به حرم «حضرت عبدالعظیم»(ع) در شهرری اشاره کرد. در توسعه اولیه آن شعاع ۲۰۰ متر از حرم مدنظر قرار گرفت که خانهها و مغازههای بسیاری در دو محله قدیمی «نفر آباد» و «هاشمآباد» توسط تولیت آستان خریداری و تخریب شد که شبهاتی موجود است که مردم تحتفشار آستان حضرت عبدالعظیم املاکشان را به قیمت بسیار پایینی دادهاند و مردم رضایت چندان به این کار نداشته اند. بعد از این طرح توسعه، حال بخش بزرگتری از محله نفر آباد تحت تأثیر طرح توسعه در سالهای آینده قرارگرفته است، چنانکه ساکنان این محله دیگر رنگ آسایش و آرامش را ندیدهاند.
🔹ساکنان نفر آباد تنها میتوانند ملک خودشان را به قیمتی بسیار پایین به شهرداری بفروشند، در غیر این صورت مجبورند در جهنمی که شهرداری برایشان ساخته است، زندگی کنند. خانه های خریداری شده توسط شهرداری صاف می شوند و مابین خانههای موجود، محلی برای پرسه معتادان و ... به وجود آمده است که اساساً امنیت منطقه از بین رفته است. چنین اقداماتی نارضایتی شدیدی را بین اهالی این محله نسبت به توسعه حرم و وضع موجود ایجاد کرده است.
↙️ مطالعه متن کامل در سایت گروه مطالعاتی جامعه شناسی تشیع
www.socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/417
#جامعهشناسی_تشیع
#زیارت_زمان_و_مکانهای_مذهبی
@religionandsociety
(نگاهی به وضعیت ساکنان در بافت پیرامونی حرمهای مطهر)
✍🏻راضیه شیخرضایی
🔸در بحبوحه توسعه شهری، اماکن قدسی تشیع نیز از نوسازی و توسعه در امان نمانده است و به عبارتی ممکن است که نوسازی و اجرای طرح توسعه در مکان امامزادهها حتی بیش از دیگر مکانها با سرعت درحال انجام است.
🔹مکانها رد و اثر خاص بودگی دارند که در زیر تیغ توسعه ویژگی خودشان را از دست میدهند. حرم «امام رضا» و دیگر حرمهای بزرگ و کوچک امامزادهها در ایران از جمله مکانهایی اند که نهتنها برای ما خاص بودگی «قدسی» را دارد بلکه عرصههای حافظه جمعی نیز هستند. این اماکن مقدس عمیقاً باتجربه جمعی مذهبی مردم پیوند دارد و فضای فیزیکی آنها در تقویت هویت جمعی نقش دارد. به نظر میرسد که خاص بودگی مکان قدسی امامزادهها اولین دلیلی میتواند باشد که سرمایههای مالی و پولی را جذب میکند تا اجرای طرح توسعه مکان مقدس پیش رود. از طرف دیگر جاذبه زیارتی آنها، عامل دیگری است که سوداگران را جذب میکند تا از ظرفیت قدسی موجود به نفع خود، از راههایی مختلف کسب درآمد کنند.
🔸اما دریغ از اینکه بهطور ندانسته و ناخواسته، با توسعه اماکن قدسی نهتنها صورت بناها نابود میشود بلکه حافظه جمعی متبلور در یک بقاع متبرکه به مرور زمان به دست فراموشی سپرده می شود. در این بین، نقش محوری مردم بهعنوان «راهنما و نشاندهندة هویت جمعی» زایل میشود و شاید بتوان گفت که اثر خاص بودگی و قدسیت مکان با چالش مواجه خواهد شد.
🔹در ارتباط با نارضایتی مردم در اجرای طرح توسعه حرمها میتوان به تصاویر غمآلود فیلم مستند «نسیان» از زندگی مردمان پیرامون حرم مطهر رضوی ارجاع داد. این مستند که توسط «محسن آخوند پور» و به سفارش «پژوهشکده ثامن» در سال ۱۳۹۵ساخته و اکران شد، نمونهای از نمایش فاجعه و بحران در پشت طرحهای توسعه حرمها است.
🔸آخوند پور کارگردان این مستند، از احساس خود بهعنوان شهروند مشهد و رنج و نارضایتی مردم نسبت به طرحهای توسعه حرم و پیرامون آن به ماهنامه هنر و تجربه گفت: «راستش میدانستم حال منِ شهروندِ مشهدی خراب است، اما نمیفهمیدم چرا؟ میدانستم همه بهنوعی به یک بیماری دچاریم، اما نمیفهمیدیم مشکل از کجاست؟ درواقع من اسم این کار را ساختوساز نمیگذارم، اسم این کار تخریب و ویرانی است. من کمکم متوجه شدم این تغییرات، نهتنها پیرامون حرم مطهر را صدمه زده و به وضعیت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی امنیتی بافت آن منطقه آسیب جدی وارد کرده، بلکه به بقیه شهر مشهد هم سرایت کرده است. بهواسطه اینکه حدود ۶۰ هزار نفر از ساکنین اطراف حرم ازآنجا راندهشدهاند و درجاهای دیگری ساکن شدهاند که با فرهنگ و شرایط زیستی آنها همخوانی ندارد و دچار تضاد فرهنگی شدهاند. کسانی که صبح با صدای اذان و قرآن و نقاره حرم بیدار میشدند، حالا در جای دیگری ساکن شدهاند که کاملاً حالوهوای متفاوتی دارد و این تضاد بیش از پیش رخ مینماید.»
🔹وی در ادامه بیان کرد: «چیزی که از همه برای من مهمتر بود و تا پایان فیلم رهایم نمیکرد، درد مردم بود. مردم بهشدت آزار دیده بودند. بعضی از این محلات دستخوش اتفاقات بدی شده و تا مدتها آسفالت نشده بودند. زمین خاکی و حتی شیوع بیماری سالک زندگی شهری کسانی را تحتالشعاع قرار داده بود که در مهمترین موقعیت جغرافیایی و استراتژیک مشهد زندگی میکردند؛ شهری که به لحاظ گردش مالی و تراکنش اقتصادی در ایران جایگاه مهمی دارد.»
🔸در همین ارتباط میتوان به حرم «حضرت عبدالعظیم»(ع) در شهرری اشاره کرد. در توسعه اولیه آن شعاع ۲۰۰ متر از حرم مدنظر قرار گرفت که خانهها و مغازههای بسیاری در دو محله قدیمی «نفر آباد» و «هاشمآباد» توسط تولیت آستان خریداری و تخریب شد که شبهاتی موجود است که مردم تحتفشار آستان حضرت عبدالعظیم املاکشان را به قیمت بسیار پایینی دادهاند و مردم رضایت چندان به این کار نداشته اند. بعد از این طرح توسعه، حال بخش بزرگتری از محله نفر آباد تحت تأثیر طرح توسعه در سالهای آینده قرارگرفته است، چنانکه ساکنان این محله دیگر رنگ آسایش و آرامش را ندیدهاند.
🔹ساکنان نفر آباد تنها میتوانند ملک خودشان را به قیمتی بسیار پایین به شهرداری بفروشند، در غیر این صورت مجبورند در جهنمی که شهرداری برایشان ساخته است، زندگی کنند. خانه های خریداری شده توسط شهرداری صاف می شوند و مابین خانههای موجود، محلی برای پرسه معتادان و ... به وجود آمده است که اساساً امنیت منطقه از بین رفته است. چنین اقداماتی نارضایتی شدیدی را بین اهالی این محله نسبت به توسعه حرم و وضع موجود ایجاد کرده است.
↙️ مطالعه متن کامل در سایت گروه مطالعاتی جامعه شناسی تشیع
www.socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/417
#جامعهشناسی_تشیع
#زیارت_زمان_و_مکانهای_مذهبی
@religionandsociety
Socio-Shia
زوال خاطرهها
جامعه شناسی تشیع
پایگاه اطلاع رسانی مطالعات اجتماعی تشیع دوازده امامی در ایران
پایگاه اطلاع رسانی مطالعات اجتماعی تشیع دوازده امامی در ایران
🔻موضوعشناسی وظیفه سازمانی فقیه نیست🔻
👤حجتالاسلام داود فیرحی، استاد حوزه و دانشگاه:
🔸وقتی به دستگاه فقه نگاه کنیم به دو بخش تقسیم میشود که یکی اجتهاد برای حکم و دیگری تشخیص موضوع است. بنده معتقدم بیشترین مشکلات در حوزه تشخیص موضوع و نه در اجتهاد است.
🔹هستی و نیستی فقه در گرو تعیین تکلیف رابطه با علوم انسانی است، زیرا اگر تضادی میان ارزشها با زندگی پیدا شود افراد کمی هستند که ارزشها را نگه دارند.
🔸نتیجه ورود فقها به موضوعشناسی، آن است که فقه با دانشهای انسانی دیگر جنگ خواهد کرد نه اینکه از آن کمک بگیرد لذا همیشه ما با یک بحران مواجه خواهیم بود که یا باید فقه را رها کرده و تسلیم علوم انسانی شویم و یا علوم انسانی را رها کرده و تسلیم فقه شویم.
🔹ما همه طلاب را به موضوعشناسی سوق داده ایم و آن را وظیفه سازمانی فقه تلقی کردهایم در حالی که هنوز معلوم نیست موضوع شناسی کار کیست؟
🔰منبع: شبکه اجتهاد
@religionandsociety
👤حجتالاسلام داود فیرحی، استاد حوزه و دانشگاه:
🔸وقتی به دستگاه فقه نگاه کنیم به دو بخش تقسیم میشود که یکی اجتهاد برای حکم و دیگری تشخیص موضوع است. بنده معتقدم بیشترین مشکلات در حوزه تشخیص موضوع و نه در اجتهاد است.
🔹هستی و نیستی فقه در گرو تعیین تکلیف رابطه با علوم انسانی است، زیرا اگر تضادی میان ارزشها با زندگی پیدا شود افراد کمی هستند که ارزشها را نگه دارند.
🔸نتیجه ورود فقها به موضوعشناسی، آن است که فقه با دانشهای انسانی دیگر جنگ خواهد کرد نه اینکه از آن کمک بگیرد لذا همیشه ما با یک بحران مواجه خواهیم بود که یا باید فقه را رها کرده و تسلیم علوم انسانی شویم و یا علوم انسانی را رها کرده و تسلیم فقه شویم.
🔹ما همه طلاب را به موضوعشناسی سوق داده ایم و آن را وظیفه سازمانی فقه تلقی کردهایم در حالی که هنوز معلوم نیست موضوع شناسی کار کیست؟
🔰منبع: شبکه اجتهاد
@religionandsociety
♦️استنباط مجتهدین زن منحصر به مسائل ویژه زنان نیست
👥گفتگوی شبکه اجتهاد با آیتالله عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری:
🔹تخصصیشدن ابواب گوناگون فقهی اقتضا میکند که در حوزه مسائل زنان، بانوان مجتهده و فاضلی تربیت شود تا در عرصه راهبری و سیاستگذاری در بخش اداره نظام در حوزه مسائل زنان از لحاظ فقهی توانایی داشته و مثمرِثمر باشند.
🔸با توجه به تنوع و گستردگی حوزههای علمیه خواهران و پیشرفت کمی و کیفی در زمینه آموزش، پژهش و تبلیغ و نیز عرصههای نوین تاثیرگذار، زنان فاضله بیشتر میتوانند ایفای نقش کنند.
🔹اجتهاد منحصر به بحث مرجعیت نیست؛ بلکه اجتهاد شناخت استدلالی فقه اسلام است، نظریات فقهی استنباطشده توسط زنان و مردان میتواند دکترین فقهی نظام اسلامی را طراحی کند.
ادامه گفتگو👇
http://yon.ir/qYpRG
@religionandsociety
👥گفتگوی شبکه اجتهاد با آیتالله عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری:
🔹تخصصیشدن ابواب گوناگون فقهی اقتضا میکند که در حوزه مسائل زنان، بانوان مجتهده و فاضلی تربیت شود تا در عرصه راهبری و سیاستگذاری در بخش اداره نظام در حوزه مسائل زنان از لحاظ فقهی توانایی داشته و مثمرِثمر باشند.
🔸با توجه به تنوع و گستردگی حوزههای علمیه خواهران و پیشرفت کمی و کیفی در زمینه آموزش، پژهش و تبلیغ و نیز عرصههای نوین تاثیرگذار، زنان فاضله بیشتر میتوانند ایفای نقش کنند.
🔹اجتهاد منحصر به بحث مرجعیت نیست؛ بلکه اجتهاد شناخت استدلالی فقه اسلام است، نظریات فقهی استنباطشده توسط زنان و مردان میتواند دکترین فقهی نظام اسلامی را طراحی کند.
ادامه گفتگو👇
http://yon.ir/qYpRG
@religionandsociety
♦️امام(ره) به جای رفتن به پشت بام، با اعلام دانشگاه ژئوفیزیک تهران، اول ماه را اعلام میکردند
📜 گزارش نشست «ظرفیتها و چالشهای اندیشه دینی در حوزه نظریهپردازی دینی»:
🔸فکر میکنند چون سرکه، همان سرکه سابق است، پس دولت هم همان حکومت زمان صدور نصوص است!
🔹فقه نمیگذارد انسان مسلمان دچار پوچی شود. فقه سعی میکند بین باورها و واقع زندگی رابطه ایجاد کند. کار فقه ارجاع زندگی به نص و جریان نص در زندگی است. این تلاش فقه، بسیار مهم است و سابقه تاریخی و تجربی طولانی دارد.
تفصیل مطلب 👇 http://yon.ir/UmdTv
@religionandsociety
📜 گزارش نشست «ظرفیتها و چالشهای اندیشه دینی در حوزه نظریهپردازی دینی»:
🔸فکر میکنند چون سرکه، همان سرکه سابق است، پس دولت هم همان حکومت زمان صدور نصوص است!
🔹فقه نمیگذارد انسان مسلمان دچار پوچی شود. فقه سعی میکند بین باورها و واقع زندگی رابطه ایجاد کند. کار فقه ارجاع زندگی به نص و جریان نص در زندگی است. این تلاش فقه، بسیار مهم است و سابقه تاریخی و تجربی طولانی دارد.
تفصیل مطلب 👇 http://yon.ir/UmdTv
@religionandsociety
@studiesofshia_THE_JEWISH_KALAM.pdf
2.8 MB
♦️تأثیر کلام اسلامی بر کلام یهودی
🔹هری ولفسون، دانشگاه هاروارد
♦️ THE JEWISH KALAM
🔹HARRY A. WOLFSON; Harvard University
🔸بسیار پیش میآید که اسلامپژوهان از تاثیرِ زیادِ یهودیت بر اسلام میگویند. البته که در فقهِ اسلامی تاثیرِ یهودیت بر اسلام قابلِ تردید نیست.
🔹هرکسی نگاهی جزیی به شریعتِ یهود بیندازد، میتواند احادیثِ فقهی را که شباهتِ زیادی به شریعتِ یهود دارند، استخراج کند. این صرفنظر از اینست که در موردِ وثاقت و اصالتِ آن احکام (که مستند به اخبار هستند) حکم دهیم.
🔸هری وُلفسون، فیلسوف دین و از پیشتازان فلسفهی یهود، یکی از کسانی است که به خوبی نشان دادهاست چقدر علمِ کلامِ یهودیت ( که از اساس قبل از اسلام در یهودیت نبوده است)- برعکسِ فقهِ آن -از علمِ کلامِ اسلامی تاثیر پذیرفته است. هری ولفسون استادِ دانشگاه هاروارد بودهاست. مقالهی زیر کمی از این تاثیرات را نشان میدهد.
#حدیث_پژوهی
#کلام_پژوهی
#معرفی_مقاله
🔰مطالعات شیعه در غرب
@religionandsociety
🔹هری ولفسون، دانشگاه هاروارد
♦️ THE JEWISH KALAM
🔹HARRY A. WOLFSON; Harvard University
🔸بسیار پیش میآید که اسلامپژوهان از تاثیرِ زیادِ یهودیت بر اسلام میگویند. البته که در فقهِ اسلامی تاثیرِ یهودیت بر اسلام قابلِ تردید نیست.
🔹هرکسی نگاهی جزیی به شریعتِ یهود بیندازد، میتواند احادیثِ فقهی را که شباهتِ زیادی به شریعتِ یهود دارند، استخراج کند. این صرفنظر از اینست که در موردِ وثاقت و اصالتِ آن احکام (که مستند به اخبار هستند) حکم دهیم.
🔸هری وُلفسون، فیلسوف دین و از پیشتازان فلسفهی یهود، یکی از کسانی است که به خوبی نشان دادهاست چقدر علمِ کلامِ یهودیت ( که از اساس قبل از اسلام در یهودیت نبوده است)- برعکسِ فقهِ آن -از علمِ کلامِ اسلامی تاثیر پذیرفته است. هری ولفسون استادِ دانشگاه هاروارد بودهاست. مقالهی زیر کمی از این تاثیرات را نشان میدهد.
#حدیث_پژوهی
#کلام_پژوهی
#معرفی_مقاله
🔰مطالعات شیعه در غرب
@religionandsociety
@studiesofshia_مهدویت_از_دیدگاه.pdf
1.1 MB
🔻مهدویت از دیدگاه دین پژوهان غربی
✍🏻سید رضی موسوی گیلانی
🔸چکیده: «مهدویت از دیدگاه دین پژوهان غربى» اثر سید رضى موسوى گیلانى، مهدویت را از نظرگاه غربیان مورد بررسى قرار داده و به نکات مثبت و منفى آنان، به صورت نقادانه، اشاره مى کند.
🔹مقدمه مؤلف در اشاره به جایگاه مهدویت در مباحث اعتقادى، آغازگر مباحث بوده و مطالب در ده فصل تدوین یافته است. فصل هاى کتاب، هر کدام به یکى از شرق شناسان اختصاص یافته که مؤلف براى توضیح دیدگاه آنان مباحثى چون، روش شناسى، زمینه هاى فکرى، نگرش به موضوع مهدویت و نقد و بررسى آراء ایشان پیرامون این مسئله را محور قرار داده است. در ابتداى هر فصل، توضیحاتى پیرامون آن، در قالب مقدمه آمده است.
🔸از جمله ویژگى هاى کتاب، تبیین اندیشه ها و پژوهش هاى برخى فیلسوفان غربى؛ از جمله هانرى کربن، جیمز دارمستتر، فان فلوتن، ایگناتس گلدتسیهر، ادوارد برون، مارگولیوث، ژزف کنت دوگوبینو، همیلتون گیب و آنه مارى شیمل است.
#معرفی_کتاب
#دین_پژوهی
@religionandsociety
✍🏻سید رضی موسوی گیلانی
🔸چکیده: «مهدویت از دیدگاه دین پژوهان غربى» اثر سید رضى موسوى گیلانى، مهدویت را از نظرگاه غربیان مورد بررسى قرار داده و به نکات مثبت و منفى آنان، به صورت نقادانه، اشاره مى کند.
🔹مقدمه مؤلف در اشاره به جایگاه مهدویت در مباحث اعتقادى، آغازگر مباحث بوده و مطالب در ده فصل تدوین یافته است. فصل هاى کتاب، هر کدام به یکى از شرق شناسان اختصاص یافته که مؤلف براى توضیح دیدگاه آنان مباحثى چون، روش شناسى، زمینه هاى فکرى، نگرش به موضوع مهدویت و نقد و بررسى آراء ایشان پیرامون این مسئله را محور قرار داده است. در ابتداى هر فصل، توضیحاتى پیرامون آن، در قالب مقدمه آمده است.
🔸از جمله ویژگى هاى کتاب، تبیین اندیشه ها و پژوهش هاى برخى فیلسوفان غربى؛ از جمله هانرى کربن، جیمز دارمستتر، فان فلوتن، ایگناتس گلدتسیهر، ادوارد برون، مارگولیوث، ژزف کنت دوگوبینو، همیلتون گیب و آنه مارى شیمل است.
#معرفی_کتاب
#دین_پژوهی
@religionandsociety
♦️بخشی از سخنان عبدالکریم سروش در نیمه شعبان ۱۳۹۲ با موضوع «اقبال و مهدویت».
🔸قصه امام زمان یک قصه اعتقادی است،وقتی می گویم اعتقادی یعنی ما به لحاظ تاریخی قدرت اثبات آن را نداریم.آن طوری که موجودیت یک کسی،مثل پیامبر اسلام به لحاظ تاریخی محرز است؛یعنی مسلمان و نامسلمان وقتی به شواهد تاریخی مراجعه می کند،درمیابد که چنین کسی آمده و چنان آثاری از خود به جای گذاشته و از دنیا رفته است هیچ کسی شکی ندارد.به لحاظ تاریخی مسلمان باشد یا نباشد،شیعه باشد یا نباشد.در مورد امام اول هم همین طور است در مورد امام ششم شیعیان،امام جعفر صادق هم همین طور است.
🔹اما به امام دوازدهم که شما می رسید،تاریخ بسیار تاریک است.یعنی جز اینکه شما از پیش به چنین چیزی اعتقاد داشته باشید،نمی توانید با شواهد تاریخی اثبات کنید که چنین کسی به دنیا آمده،چنین کسی چند سال زیسته،چنین کسی غائب شده،ما چنین شواهد تاریخی نداریم.برای اینکه خود شیعیان معتقدند: اولا حاملگی او در خفا بوده یعنی مادر او که حامله بوده شکم او نشان نمی داد که حامله است،خداوند می خواست که او را مخفی نگه دارد وقتی هم که به دنیا آمده 5 سال از دید مردم مخفی بوده بعد هم که همیشه غائب شده است.خب چنین کسی را شما نمی توانید به لحاظ تاریخی شواهدی نشان بدهید که به شما بگوید که او اصلا در این دنیا بوده یا نبوده اما روایات شیعه الا ماشاالله می گوید که چنین کسی آمده،به دنیا آمده تولد او مخفیانه صورت گرفته،حضور او مخفیانه بوده بعد هم که غیبت کرده است الان برای بیش از 1200 سال.
🔸اگر کسی به آن روایات شیعه اعتقادی دارد،آنها را راست می پندارد می تواند قبول کند و اعتقاد پیدا کند؛اگر که نمی تواند قانع بشود به صدق آنها،به صداقت آنها بازهم خداوند گریبان او را نخواهد گرفت؛برای اینکه خداوند آدمیان را به میزان عقلی که به آنها داده مورد محاکمه و مواخذه قرار می دهد.اگر که آدمی نتوانست چیزی را با شواهد کافی باور کند،آنگاه درباره او سکوت خواهد کرد و چنان که گفتم این سکوت و این ناباوری ذره ای به مسلمانی،به اسلامیت و به ایمان آدمی لطمه ای وارد نخواهد کرد.
🔹... شب نیمه شعبان یکی از شب های قدر است و این از زمان پیامبر بوده است و هیچ ربطی به مسئلۀ مهدی و امام زمان ندارد.در روایات است که پیامبر اسلام این شب را بسیار گرامی می داشتند و شب زنده داری می کردند.یکی از دعاهای بسیار مهمی که از پیامبر نقل شده است، متعلق به همین شب است: خدایا،کسانی را که به ما رحم نمی کنند بر ما مسلط مکن؛ وَلا تُسَلِّطْ عَلَيْنا مَنْ لا يَرْحَمُنا.» ...
https://scontent-yyz1-1.xx.fbcdn.net/v/t1.0-9/13232991_1363237947025375_5475224608511502688_n.jpg?_nc_cat=102&_nc_ht=scontent-yyz1-1.xx&oh=591db68356e995fc845833ce8738ebe8&oe=5D339B6E
🔰منبع: روشنفکری دینی
@religionandsociety
🔸قصه امام زمان یک قصه اعتقادی است،وقتی می گویم اعتقادی یعنی ما به لحاظ تاریخی قدرت اثبات آن را نداریم.آن طوری که موجودیت یک کسی،مثل پیامبر اسلام به لحاظ تاریخی محرز است؛یعنی مسلمان و نامسلمان وقتی به شواهد تاریخی مراجعه می کند،درمیابد که چنین کسی آمده و چنان آثاری از خود به جای گذاشته و از دنیا رفته است هیچ کسی شکی ندارد.به لحاظ تاریخی مسلمان باشد یا نباشد،شیعه باشد یا نباشد.در مورد امام اول هم همین طور است در مورد امام ششم شیعیان،امام جعفر صادق هم همین طور است.
🔹اما به امام دوازدهم که شما می رسید،تاریخ بسیار تاریک است.یعنی جز اینکه شما از پیش به چنین چیزی اعتقاد داشته باشید،نمی توانید با شواهد تاریخی اثبات کنید که چنین کسی به دنیا آمده،چنین کسی چند سال زیسته،چنین کسی غائب شده،ما چنین شواهد تاریخی نداریم.برای اینکه خود شیعیان معتقدند: اولا حاملگی او در خفا بوده یعنی مادر او که حامله بوده شکم او نشان نمی داد که حامله است،خداوند می خواست که او را مخفی نگه دارد وقتی هم که به دنیا آمده 5 سال از دید مردم مخفی بوده بعد هم که همیشه غائب شده است.خب چنین کسی را شما نمی توانید به لحاظ تاریخی شواهدی نشان بدهید که به شما بگوید که او اصلا در این دنیا بوده یا نبوده اما روایات شیعه الا ماشاالله می گوید که چنین کسی آمده،به دنیا آمده تولد او مخفیانه صورت گرفته،حضور او مخفیانه بوده بعد هم که غیبت کرده است الان برای بیش از 1200 سال.
🔸اگر کسی به آن روایات شیعه اعتقادی دارد،آنها را راست می پندارد می تواند قبول کند و اعتقاد پیدا کند؛اگر که نمی تواند قانع بشود به صدق آنها،به صداقت آنها بازهم خداوند گریبان او را نخواهد گرفت؛برای اینکه خداوند آدمیان را به میزان عقلی که به آنها داده مورد محاکمه و مواخذه قرار می دهد.اگر که آدمی نتوانست چیزی را با شواهد کافی باور کند،آنگاه درباره او سکوت خواهد کرد و چنان که گفتم این سکوت و این ناباوری ذره ای به مسلمانی،به اسلامیت و به ایمان آدمی لطمه ای وارد نخواهد کرد.
🔹... شب نیمه شعبان یکی از شب های قدر است و این از زمان پیامبر بوده است و هیچ ربطی به مسئلۀ مهدی و امام زمان ندارد.در روایات است که پیامبر اسلام این شب را بسیار گرامی می داشتند و شب زنده داری می کردند.یکی از دعاهای بسیار مهمی که از پیامبر نقل شده است، متعلق به همین شب است: خدایا،کسانی را که به ما رحم نمی کنند بر ما مسلط مکن؛ وَلا تُسَلِّطْ عَلَيْنا مَنْ لا يَرْحَمُنا.» ...
https://scontent-yyz1-1.xx.fbcdn.net/v/t1.0-9/13232991_1363237947025375_5475224608511502688_n.jpg?_nc_cat=102&_nc_ht=scontent-yyz1-1.xx&oh=591db68356e995fc845833ce8738ebe8&oe=5D339B6E
🔰منبع: روشنفکری دینی
@religionandsociety