Rêga û Rêbaz(راە و روش)
1.3K subscribers
573 photos
780 videos
277 files
1.9K links
کاناڵێکی پەروەردەییە
Download Telegram
Audio
هەڵسەنگاندنی مردنی ئیبراهیم رەئیسی، کاردانەوەکان و لێکەوتەکانی، لەگەڵ ئەهوەن چیاکۆ ئەندامی مەجلیسی پەژاک


🔸  ڕێگا و ڕێباز
https://t.me/regaurebaz
https://youtu.be/bIvCaGeNvrw?si=1maZyn7rntSEWpue



هەمووی بەرنامەکە

🔻بەرنامەی تایبەت؛ هەڵسەنگاندنی چەند بابەتێکی ڕۆژ لەگەڵ ئەهوەن چیاکۆ ئەندامی مەجلیسی پەژاک

مژارەکان: مردنی ئیبراهیم رەئیسی، کاردانەوەکان و لێکەوتەکانی، بەڕێوەچوونی کۆنگرەی حەوتەمی پەژاک، دۆخی هەنووکەیی کوردستان و ڕۆژهەڵاتی ناوەڕاست.



🔸  ڕێگا و ڕێباز
https://t.me/regaurebaz
برگزاری چهارمین کنگره جامعه ی زنان آزاد شرق کوردستان کژار در کوهستان های آزاد کوردستان


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
Forwarded from اتچ بات
ترجمە سخنان اهون چیاکو عضو مجلس پژاک که در برنامه ویژه آرین تیوی به زبان کوردی در خصوص مرگ ابراهیم رئیسی ایراد شده بودند بە زبان فارسی 👇🏽



قبل از هرچیز به عنوان یک عضو مجلس پژاک به مردم خود تبریک می‌گوییم، به تمامی آزادیخواهان و خلق‌های ایران، به این دلیل که به چشم خود مرگ یک جلاد را دیدند که ابراهیم رئیسی بود. کارنامه او محدود به چند سال ریاست جمهوری نیست. ابراهیم رئیسی از جمله مجریان جنایات جمهوری اسلامی از همان آغاز بوده است.

اساسأ رسیدن ابراهیم رئیسی به ریاست جمهوری، حتی طبق معیارهای جمهوری اسلامی در نتیجه توانایی های سیاسی، نظامی یا فکری و ایدئولوژیک او نبوده است. او رئیس جمهور شد فقط برای اینکه مجری جنایات جمهوری اسلامی بود.

ما می‌دانیم که در دهەی ٦٠ در همه جنایات دست داشته است. از اعدامهای ٦٧ تا دهەهای ٨٠ و ٩٠. حتی اگر در مورد این موضوعات حرف نزنیم، در همین دوره سه سالەی ریاست جمهوری او دهها جوان کورد و خلق‌های ایران به دار آویخته شدند. در دوره ریاست جمهوری رئیسی، انقلاب زن زندگی آزادی رخ داد و جمهوری اسلامی ایران با ریاست جمهوری او دست به قتلعام زد و صدها انسان قهرمان را در کردستان و سایر نواحی شهید و ناپدید و زندانی کردند. واقعأ جا دارد به همه مبارزان زن زندگی آزادی تبریک بگویم. ابراهیم رئیسی می‌توانیم بگوییم اینطور است.

گفته شد که هلی کوپتر ابراهیم رئیسی سقوط کرد و بعدأ گفتند که کشته شده است. جمهوری اسلامی می‌خواهد این واقعه را مربوط به مشکل فنی و شرایط جوی نشان دهد که طبق خیلی شواهد این یک دروغ است، واقعیت ندارد. این یا یک تصفیه داخلی با اهداف گوناگون است که اکنون وقت توضیح تمام آنرا نداریم. مسألەی جانشینی خامنەای یا اینکه دستگاه خامنەای که بعضأ یکی را از بین می‌برد برای اینکه دوباره پتانسیل خود را به میدان بیاورد مانند این مراسم‌هایی که برگزار می‌کند.

یک احتمال دیگر، دست خارجی است. شاید یکی از طرف‌هایی که با  ایران اختلاف دارند دست به چنین کاری زده باشد. ترکیه، اسرائیل یا یک جای دیگر. اگر حتی اینطور باشد جمهوری اسلامی آنرا اعلام نمی کند زیرا باید طبق آن پاسخ بدهد و چنین توانی را در خود نمی‌بیند. می‌توانیم بگوییم که موضوع ابراهیم رئیسی دور است از آن چیزی که جمهوری اسلامی می‌خواهد نشان دهد یک سانحه طبیعی بود. چرا هلی کوپترهای دیگر به مقصد رسیدند و هلی کوپتر رئیسی نرسید!

واکنش‌ها به کشته شدن رئیسی را باید به چند بخش تقسیم کرد. بخشی از آن خلقهای ایران هستند بویژه خلق کورد. دیدیم که شادی کردند چون یکی از افرادی که نقش بسیار بزرگی در قتلعام ٤٠ سال گذشته داشته است به این شكل مرد. مردم واقعأ خوشحال شدند و شادی کردند. این را به عینه دیدیم. این اتفاقی عادی است که آنرا برای سایر جنایتکاران نیز می‌خواهیم.

در سطح منطقەای هم برخی کشورهایی که شبیه جمهوری اسلامی هستند در ارتجاع، نقض حقوق بشر و نقض حقوق زنان، طبیعی است که غمخوار و همدرد جمهوری اسلامی باشند در چنین رخدادی. همچنین در سطح جهانی دیدیم که جایی مانند شورای اروپا تسلیت عرض کرد، این واقعا غیر اخلاقی است. در راستای منافع خود بار دیگر جمهوری اسلامی را می‌خواهند قدرتی مشروع جلوه دهند. آنها به هیچ وجه مردم ایران را مبنا قرار نمی‌دهند و منافعشان را در نظر می‌گیرند. بعضی كشورهای دیگر هم وجود دارند که پیام تسلیت نفرستاده اند اما این در واقع ناشی از این نیست که خواست و خوشحالی خلق‌های ایران از مرگ رئیسی را می‌بییند و با آن همراهی می‌کنند. آنها نیز منافعشان اینطور ایجاب می‌کند.

در کردستان نیز متأسفانه به جز مردم، بویژه مردم شرق کردستان، برخی شخصیتها پیام تسلیت دادند. ولی ما رئیسی را می‌شناسیم که جنایتکاری بود. تحت عناوین مختلف، بهانه آوردن برای چنین اقدامی شاید خیلی بجا نباشد. چون رئیسی نهایتأ اشغالگر یک بخش از کردستان است و در جنایت و جنایتکاری اگر از صدام و اردوغان و بشار اسد سهم بیشتری نداشته باشد، کمتر از آنها نیست.

ما متوجه مسائل دیپلماتیک هستیم اما خواست مردم شرق کردستان را به حساب نیاوردن موجب رنجش آنها می‌شود و این موضوع را فراموش نمی‌کنند.


🔸  ڕێگا و ڕێباز
https://t.me/regaurebaz

 

سرکوب‌گری رژیم، انتقام‌گیری از خلق‌کُرد بخاطر موفقیت‌شان در اثرگذاری برای تغییر ذهنیت و فرهنگ سیاسی – مدنی‌  خود و سایر خلق‌ها است


تحلیل سیاسی مجلس پژاک
اوضاع حاکمیت ایران امروز به مراتب حساس‌تر گشته و با مرگ ابراهیم رئیسی وارد دور جدیدی از بحران‌ و افول شده است. بی‌شک آنچه در ایران می‌گذرد از حیث تأثیرگذاری متقابل رویدادهای منطقه و نتایج تحول‌آفرین آن، از هم منفک نیستند. امروز با حاکمیتی در ایران روبرو هستیم که در سرکوب و اعدام و کشتار و محروم‌سازی اقشار و توده‌های جامعه مدنی از هیچ اعمال شنیعی فروگذار نکرده است. بازتاب این خشونت حاکمیتی در داخل نظام نیز حذف مهره‌ها بوده و کشمکش‌های داخلی با مرگ‌های مشکوک اثبات درماندگی جمهوری اسلامی برای استفاده از مکانیزم‌های مشروع است. اگرچه مرگ رئیسی، مرگی نیست که نظام را بسیار متاثر نماید، اما این در عین حال مرگ بخشی از نظام است. این برشی از روایت فروپاشی دورانی از ستمگری است که مفری برای خویش باقی نگذاشته است. این سرنوشت عموم دیکتاتورها و بویژه دیکتاتورهای خاورمیانه می‌باشد. پس از مرگ رئیسی، واکنش‌های دمکراتیک مدنی نشان داد که جنبش انقلابی آنها کماکان برای دادخواهی و حسابرسی در راستای کسب آزادی و دمکراسی بیش از پیش زنده و پویا است. شادی جامعه از این حادثه نشان‌دهنده‌ی خطوط روشن بین جامعه و حاکمیت بوده و تکلیف همگان را مجددا یادآور می‌شود.
بار دیگر با مرگ رئیس‌جمهور ایران بر اثر سقوط هلیکوپتر حامل او در ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ بخش قابل‌توجهی از جامعه ایران واکنش نشان داده و به دادخواهی برخواست. اثبات شد که همچنان خواست و اراده توده‌های مختلف برای محاکمه عاملان سیستم حاکم بخاطر دست‌داشتن‌شان در سرکوب، بازداشت، اعدام و کشتار، قوی است. جامعه نشان داد که همچنان سرکوب‌گری و جنایات رژیم را فراموش نکرده و نخواهد کرد. به عینه دیده شد که روند تغییر ذهنیت خلق‌های ایران و مبارزه‌گری مدنی تا چه حد رشد کرده که هیچ جنایتی را نه تنها فراموش نمی‌کند، بلکه به حساب‌خواهی هم برمی‌خیزد. رئیسی رفت اما سیستم لویاتانی برجای مانده. پس نه تنها یک شخص، لازم است به دادخواهی علیه سیستم موجود برخاست. امروز با موضع‌گیری‌های صریح و دمکراتیک خلق‌های ایران دیده شد که موضوع زنجیره‌کشتارهای دستگاه قضایی و دولت رئیسی نزد مردم فراموش نشده است. کشتار دی‌ماه ۹۶ ، آبانماه ۹۷ و سرکوب و کشتار بی‌رحمانه خیزش‌گران جنبش ژن، ژیان، آزادی نه تنها در کارنامه رئیسی قراردارد که لکه ننگی است بر پیشانی حاکمیت ایران. لذا خواست مردم برای دادخواهی دمکراتیک و آزادیخواهی با برچیدن دستگاه فساد و ظلم بخشی از وظیفه آنهاست و مبرهن است که بر این وظایف خویش بسیار پافشاری می‌کنند.
امروز عامل فقر و گرسنگی، بیکاری، تورم، فساد و جنایت علیه بشریت خود حاکمیت ایران است که خلق‌های ایران آگاهی کامل و کافی نسبت به آن دارند و با جنبش انقلابی‌ای که آغاز کرده‌اند، عزم خود برای تحقق بزرگترین تحولات را جزم کرده‌اند. از این پس برقراری ثبات دمکراتیک در ایران دشوارتر گشته است زیرا دستگاه حاکم کمر به ادامه سرکوب و خفقان بسته ‌است. در برهه کنونی موج بازداشت‌ فعالان مدنی و اعدام زندانیان بویژه در شرق کردستان به مرحله خطرناکتری رسیده است. این وضعیت، ایران را بسوی آینده‌ای پرمخاطره و تاریک سوق می‌دهد که باعث و بانی اصلی آن نظام حاکم است. هیچ سلولی از این حاکمیت نمانده که به فساد و ظلم آلوده نشده باشد. درصد قابل‌توجهی از جامعه بخاطر این فشارهای ددمنشانه به سطح طبقه فقیر سقوط کرده‌اند. لذا این یک وضعیت فرابحران و کائوتیک است. بنابراین جامعه ایران به یک انقلاب قوی نیاز دارد تا این ظلم را برچیند و کسی یارای حاشاکردن از این حقیقت را ندارد. تاریخ ۴۵ ساله نشان داده که تضمین بقای نظام حاکم با سرکوب وحشیانه و بازداشت و اعدام‌های مکرر امری ناممکن است. بخوبی مشاهده می‌کنیم که خلق‌های ایران در نظر ندارند به راحتی از انقلابی که شروع کرده‌اند دست بردارند زیرا می‌دانند که سکوت و انفعال موجب تشدید ظلم و فساد و فقر بیشتر خواهد شد.
امروز اثرات تمرین جامعه ایران برای تحقق دمکراسی و آزادی با توسل به تغییر ذهنیت و فرهنگ در چارچوب‌های جنبش انقلابی اجتماعی ژن، ژیان، آزادی، بخوبی دیده می‌شود. معیشت نابودشده جامعه، بحران محیط زیست و بی‌آبی، فساد سیستماتیک و هیولاشدگی حاکمیت، سوق‌دادن جامعه مدنی بسوی زوال فرهنگی، چیزهایی نیستند که خلق‌های ایران به راحتی از کنار آن بگذرند. مقوله امیدوار کننده این است که وظایف جامعه و خلق‌ها در قبال ایجاد تحول و تغییر قطعی در حاکمیت و دولت مشخص و قطعی شده است. اینکه توده‌های خلق‌ها در این زمینه اصلا تردیدی ندارند، جای بسی خوشحالی است. نه نارضایتی مردم از بین رفته و نه شور وشوق آنها برای تغییرات بزرگ در ایران.
در کنار این مقولات بنیادین، ایران در چارچوب خاورمیانه در مسیر تلاطمات ناشی از انقلابات برای تغییر و تحول قرارگرفته است. پس حوزه داخلی نمی‌تواند منفک از حوزه خارجی و منطقه‌ای باشد. نظام حاکم از این سرنوشت منطقه‌ای گریزی ندارد. همین مؤلفه جامعه و خلق‌های ایران و شرق کردستان را نسبت به تغییرات قطعی دیر یا زود امیدوار کرده. حاشاکردن نظام حاکم و تحلیل‌گران و نظریه‌پردازان از این حقیقت و تلاش برای سرپوش‌گذاشتن بر آن، مصداق بارز ستم علیه جامعه است. در برهه اخیر فشارها و سرکوب‌ها با بازداشت و اعدام فعالان مدنی در شرق کردستان به این دلیل از سوی نظام فاسد به اوج رسیده چون اثرات مثبت جنبش انقلابی اجتماعی بر توده‌ها را آشکارا می‌بیند. مسئله کُرد و حل دمکراتیک آن با این اعمال ستمگرانه نظام حاکم نه تنها کاملا سرکوب‌شدنی نیست، بلکه وضعیت را به مراحل خطرناکتری خواهد کشاند. رژیم نمی‌تواند تأثیرگذاری توده‌های فعال و آزادیخواهان شرق کردستان بر جامعه ایران را سرپوش بگذارد و انکار نماید، چراکه تأثیرات منفی و عکس خواهد داشت. این رفتار رژیم، انتقام‌گیری از توده‌های خلق کُرد بخاطر موفقیت‌شان در اثرگذاری برای تغییر ذهنیت و فرهنگ سیاسی – مدنی‌ خود و سایر خلق‌ها است. لازم است نسبت به عواقب این سرکوب‌گری بی‌پروای رژیم هشدار داد. این سرکوب سیستماتیک و برنامه‌ریزی‌شده به ایران امروز و آینده آن ضربه جدی خواهد زد. آشکار است که آنچه تحت نام سیاست خالص‌سازی و یکدست‌سازی در ایران انجام می‌شود و هم‌اکنون تا حذف مهره‌های خود نظام ‍‍‍پیش رفته، در شرق کردستان بصورت نسل‌کشی فرهنگی و سیاسی ادامه دارد و با اعدام‌ها جنبه نسل‌کشی فیزیکی پیدامی‌کند. خیال خام رژیم برای انقیاد جامعه آگاه شرق کردستان آن هم در برهه‌ای که خلق‌ها و ملیت‌ها بیدار شده و سالهاست مبارزه‌گری خود را به سطحی عظیم رسانده‌اند، بی‌فایده است. وظایف جامعه و خلق‌ها و مسیر روشن آنها هم‌اکنون مشخص شده. پس تلاش نظام حاکم برای سرکوب کامل، نتایج خطرناکی به دنبال خواهد داشت. سرکوب جنبش مدنی و خلقی که با هدف تحقق دمکراسی و آزادی ادامه دارد، نه تنها بی‌فایده بلکه موقتی بوده و نتایج آن مخرب خواهد بود چراکه همگان را دچار آسیب خواهد ساخت. پس تصمیم اینکه این مسیر تغییر و تحول ادامه یابد با خود جامعه و خلق‌هاست و امروز این جامعه به‌مثابه یک «کمیته حقیقت‌یاب خلقی» عمل می‌کند. این روند شانس ایران برای تحقق دمکراسی و آزادی را بیشتر نموده که برای خاورمیانه هم مفید است. خلق‌کُرد پیشاهنگ اثرگذار در این مسیر تحول‌ساز است و تغییر این وضعیت، ناممکن و سرکوب آن موقتی خواهد بود. مبارزه‌گری جامعه مدنی برای تحقق یک انقلاب دمکراتیک تنها راه دادخواهی و برچیدن فساد و ظلم است. این مبارزه ادامه دارد.

مجلس حزب حیات آزاد کردستان(پژاک)
۲۴ می ۲۰۲۴ برابر با ۴ خرداد ۱۴۰۳


🔸  ڕێگا و ڕێباز
https://t.me/regaurebaz
Forwarded from aryentvnewsfarsi
🔻ریوار آبدانان: ارسال پیام تسلیت برای مرگ رئیسی ناپذیرفتنی است

ریوار آبدانان، عضو شورای رهبری کنفدرالیسم دموکراتیک جوامع کوردستان (ک.ج.ک) در یک یادداشت کە در "تریبون زمانه" منتشر شدە است بە مرگ ابراهیم رئیسی و حاشیەهای پس از آن واکنش نشان دادە است و ارسال پیام تسلیت از سوی هر دولت، نهاد، شخص و سازمانی به جمهوری اسلامی ایران را امری قبیح و ناپذیرفتنی توصیف کردە است.

این عضو شورای رهبری کنفدرالیسم دموکراتیک جوامع کوردستان در یادداشت خود ابتدا بە تشریح سناریوی مرگ رئیسی پرداختە و گفتە است:

«ساده‌لوحی‌ست اگر رویدادی از نوع سرنگونی بالگرد ابراهیم رئیسی و همراهانش و کشته‌شدن آن‌ها امری تصادفی و سانحه انگاشته شود».

در عین حال ریوار آبدانان احتمال اینکه سرنگونی بالگرد در نتیجه‌ی نفوذ و دستکاری از جانب برخی عوامل خارجی یا تصفیه‌ی درونی بوده باشد نیز دور از ذهن ندانستە است.

این عضو شورای رهبری ک.ج.ک در ادامە با اشارە بە گفتە خمینی دیکتاتور پیشین جمهوری اسلامی کە گفتە بود "جنگ یک نعمت است"، گفتە کە رئیسی و همراهانش هم می‌تواند یک "فرصت بزرگ" برای خامنه‌ای و رژیم جمهوری اسلامی ایران باشد.

ریوار آبدانان، عضو شورای رهبری کنفدرالیسم دموکراتیک جوامع کوردستان (ک.ج.ک)، در بخش دیگری از یادداشت خود بە واکنش‌های برخی از شخصیت‌های نظامی و سیاسی، نهادها و سازمان‌های کورد به مرگ رئیسی و هئیت همراه او اشارە کردە و تاکید کردە کە "ارسال پیام تسلیت به جمهوری اسلامی ایران که بدترین جنایت‌ها را در حق عموم ملت‌های ایران، کوردها و زنان روا داشته است، امری قبیح و ناپذیرفتنی است."

@aryentvfarsi
Forwarded from aryentvnewsfarsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻اهون چیاکو عضو مجلس حزب حیات آزاد کردستان در گفتگویی ویژه با آرین تی وی به واقعه مرگ ابراهیم رئیسی و پیامدها و واکنش‌های صورت گرفته به آن پرداخت. در مورد پیامهای تسلیت برخی شخصیتهای کورد، او تأکید کرد ما متوجه مسائل دیپلماتیک هستیم اما خواست مردم شرق کردستان را به حساب نیاوردن، موجب رنجش آنها میشود و این موضوع را فراموش نمی‌کنند.

@aryentvfarsi
خاڵی بەهێزی ئێمە ئاپۆیی بوونمانە

نقطه قوت ما آپوئیست بودنمان است


🔸  ڕێگا و ڕێباز
https://t.me/regaurebaz
 جنگ ویژه چیست و چه تفاوتی با کلیت جنگ دارد؟

جنگ ویژه یا همان‌ جنگ نرم، جنگی است که مستقیماً پتانسیل اجتماع را هدف قرار می‌دهد. در جنگ‏های جبهه‎ای یا رویارویی دو نیروی مسلح، طرفین فیزیکی در برابر هم می‌جنگند. اما در جنگ ویژه، دشمن سعی دارد اجتماع را بی‌اراده کند و با آن می‌جنگد. هدف در اینجا‌‌‎ تضعیف مقاومت آن اجتماع است. این اجتماع می‌تواند مردم و ملت باشد یا یک تشکیلات. این اجتماع مورد نظر به‎طرق مختلف مورد هجوم قرار می‌گیرد تا پتانسیل مقاومت و ‌ایستادگی در آن نابود شود.
اگر این اجتماع، پشت‌ جبهه یا بستر یک نیروی نظامی باشد، می‏خواهند آن را چنان تضعیف کنند که نتواند از نیروی درحال جنگ و مقاومت مدنظر پشتیبانی کند. در مواردی هم دو حکومت متخاصم از جنگ ویژه علیه جامعه‏ی رقیب خود استفاده می‌کنند؛ مانند دوران جنگ سرد که آمریکا و جبهه‎ی سرمایه‌داری درحال جنگ نرم با مردم شوروی و کشور‌های سوسیالیستی آن زمان بود. شوروی هم ازطرف دیگر به میزان توانایی خود، با آمریکا و متحدانش جنگ نرم انجام می‌داد.
در مواردی، طرفین متخاصم در عرصه‏ی جنگ نرم یکی نیروی انقلابی و یکی حکومت خودکامه هستند. حکومت مستبد از جنگ نرم علیه بستر اجتماعی گروه انقلابی که در برابرش قد علم نموده، استفاده می‌کند. مسئله‏ اینجا‌‌‎ست که در جنگ نظامی، طرف مقابل به‌شکل فیزیکی مشهود است اما در جنگ نرم، دشمن از در‌های نامرئی به درون جامعه یا گروه شما نفوذ می‌کند. جنگ نرم را هم‌چنین یک حکومت مستبد و اشغال‌گر می‌تواند علیه جامعه به راه بیاندازد؛ با هدف کشتن پتانسیل‌های مقاومت‌طلبانه‏ی یک جامعه‏ی زنده و پویا. این حکومت با حکومت دیگر یا گروهی مسلح در جنگ نیست، اما پویایی و زنده بودن جامعه را در مقابل خود می‌بیند و تلاش می‌کند با جنگ نرم آن را بی‌اثر کند تا از حاکمیت و موقعیت خودش حفاظت نماید.
در مقیاس‌های کوچکتر می‌توان به جنگ نرم یک گروه علیه گروهی دیگر یا یک گروه علیه یک حکومت اشاره کرد. حتی در یک جامعه ممکن است جریان‏های متفاوتی شکل بگیرند و علیه یکدیگر در جنگ نرم باشند. درنتیجه،‎ جنگ نرم یعنی به طریقی بستر اجتماعی و صفوف دشمن یا رقیب را با فعالیت‎های نرم و ایدئولوژیک تضعیف کنند.

✍️ اهون چیاکو


🔸  ڕێگا و ڕێباز
https://t.me/regaurebaz
پرسیار و ولام، لەگەڵ ئەهون چیاکۆ ئەندامی مەجلیسی پارتی ژیانی ئازادی کوردستان - PJAK

ڕۆژی هەینی: ٣١-٠٥-٢٠٢٤
کاتژمێر: ٢١:٣٠ بە کاتی ڕۆژهەلاتی کوردستان
کاتژمێر: ٢٠:٠٠ بە کاتی ئەورووپای ناوەندی
ژووری پژاک پرێس لە پلاتفۆرمی کڵاب هاوس:
https://www.clubhouse.com/house/pjak-press


🔸  ڕێگا و ڕێباز
https://t.me/regaurebaz
اهمیت سازمان‌دهی و عملیات

در این نوشتار بە اهمیت سازمان‌دهی و نحوه‎ی فعالیت یا به بیانی دیگر، چگونگی عملیات انقلابی، لزوم و ضرورت سیستم و طریقه‌های کارکرد و آشنایی با آن خواهم پرداخت.
در آغاز، می‏خواهم این‎گونه شروع کنم که مجموعه‎ی هستی ذاتاً دارای سازمان‌دهی، نظم و سیستمی قانونمند است و می‌توان گفت، تمامی موجودات کیهانی و کره‎ی خاکی برای ادامه‏ی حیات خود به نسبت توانمندی‌هایشان دارای سازمان‌دهی، نظم، سیستم و مناسبات خاص به خود هستند. به نحوی اگر بخواهیم زندگی هر یک از جانداران و حیوانات را با در نظر گرفتن توانایی و ویژگی‌های خاص به خودشان بررسی کنیم، هرکدام از آنها سازمان‌دهی، نظم و سیستم مختص به زندگی خود را دارند.
بدون شک اگر از زاویه‎ی قانونمندی و سیستم موجود در عالم، به جوامع انسانی و به‌ویژه جوامع مدرن که جوامعی سیاسی نیز هستند نظر بیفکنیم، نیاز به این مهم بیش از پیش نمایان و برجسته می‌گردد تا آنجا که می‌توان گفت: «سازمان‌دهی و نظم یکی از عوامل و ابزار‌های اساسی زندگی و مبارزه انقلابی هستند. یعنی اگر بخواهیم تیتروار مراتب آموزش، سازمان‌دهی و فعالیت انقلابی را فرموله کنیم، بعد از آموزش، سازمان‌دهی در زندگی و فعالیت انقلابی در اولویت قرار می‌گیرد.»
به‎گونه‌ای دیگر سازمان‌دهی و آموزش مکمل یکدیگر هستند، درنتیجه بدون امر آموزش، سازمان‌دهی و تشکیلات فاقد انسجام است، به نوبه‏ی خود سازمان‌دهی نیز اگر بر آموزش استوار نباشد، منسجم نخواهد بود. جهت ماندگاری و تداوم‎بخشی امر آموزش، سازمان‌دهی باید بر پایه‎ی محکمی از آموزش استوار گردد. متقابلاً عدم انسجام بین سازمان‌دهی و آموزش، تشکیلات را به‌سوی پرتگاه می‌کشاند و در نهایت، به از هم پاشیدگی سازمان‌دهی منجر می‌گردد.
باتوجه به سه اصل مهم برای پیش‌برد انقلاب یعنی آموزش، سازمان‌دهی و عملیات، همان‌‌گونه که بدون آموزش دستیابی به یک سازمان‌دهی منسجم امکان ندارد، بدون سازمان‌دهی نیز امکان به میدان آمدن و اجرای عملیاتی تأثیر‌گذار ممکن نیست. پس سازمان‌دهی را باید به‌عنوان اصلی مهم بعد از آموزش در جهت مبارزه برای انقلاب و زندگی هدفمند در نظر گرفت.
اگر بخواهیم سازمان‌دهی را براساس فرمول دیگری مورد ارزیابی قرار دهیم، برای نائل آمدن به هدف و معنابخشی به زندگی، به سه مؤلفه یا عامل کوتاه‌مدت، میان‎مدت و طولانی‎مدت جهت نظم‎بخشی نیاز داریم.
۱) سازمان‌دهی: هم‌چون محرک نیروبخش کوتاه‎مدت.
۲) ایدئولوژی: مرحله‏ی میان‎مدت.
۳) علم و دانش: مرحله‎ی طولانی‎مدت.
باتوجه به سه مرحله‎ی یادشده، سازمان‌دهی و تشکیلات به‌عنوان مرحله‏ی آغازین، در پیش‌برد اهداف عملی در کوتاه‏مدت برای نیل به مبارزه و زندگی، نقش محرک و اساسی را ایفا می‌کند. در این مرحله است که نقش فرد برجسته می‌شود؛ به این معناکه مبارزه فرد سازمان‌یافته‎ می‌طلبد، مجموعه‎ی افرادی که به اصول و مبانی تشکیلات در زندگی و مبارزه پایبند باشند.

✍️ اهون چیاکو

ادامە دارد...



🔸  ڕێگا و ڕێباز
https://t.me/regaurebaz
ویژگی‌های فرد تشکیلاتی

در باب فرد پایبند و متعهد به اصول و مبانی تشکیلات، می‌توان تعاریف متعددی ارائه داد و از زوایای مختلفی به کاراکتر فرد تشکیلاتی پرداخت. اما در اینجا‌‌‎ به چند ویژگی اساسی اشاره خواهم کرد.
به‌طور کلی، انسان دارای دو نوع هوش است، هوش عاطفی (هوش هیجانی) و هوش تحلیل‌گر (هوش شناختی). یک فرد سازمان‌یافته‎ قدرت ایجاد توازن بین هوش عاطفی و تحلیل‌گر را دارد چراکه اتکا به هریک از این ویژگی‌ها به‏تنهایی نمی‌تواند نظم را به مرحله‏ی عمل درآورد.
برای نمونه، در برخورد فرد با موضوعی، ناخودآگاه واکنش فرد نسبت به موضوع پیش‎آمده را دربردارد، درنتیجه اگر فرد تنها با اتکا به ویژگی‌های احساسی برخورد کند، احساسات صرف می‌تواند ابزاری باشد برای به بیراهه بردن موضوع و هدر دادن زمان و انرژی و ضرر‌مند کردن امر موجود. اما زمانی‎که هوش تحلیل‌گر دخالت می‌کند، فرد را به کنش، تحلیل و آنالیز رهنمود می‌سازد و درنتیجه، با تسلط بر احساسات خود برخورد کرده و در اصل هوش احساسی خویش را سازمان می‌دهد و با ایجاد توازن بین هر دو هوش به نفع حل بحران و چاره‌یابی از آن بهره می‌گیرد.
اما گاهی بالعکس، اگر فرد تنها با اتکا به هوش تحلیل‌گرانه بخواهد موضوع را تحلیل و ارزیابی کند، عملگرایانه با موضوع برخورد خواهد کرد، بدون در نظر گرفتن عواطف و احساسات که این هم می‌تواند عملی زیانبار و مضر در پی داشته باشد. درواقع، سلطه و استیلای همراه با ظلم و استبداد امروزی حاصل رویکرد یک جانبه و بُعد تحلیل‌گرانه است که مانع از مداخله‎ی بُعد عاطفی و احساسی شده است. یک‎جانبه بودن بُعد کاوشگرانه صرفاً در پی منافع و سودجویی است که برخورد صرفاً عملگرایانه مانع شکوفایی عواطف و احساسات انسانی می‌شود. درنتیجه، منافع جامعه‎ی انسانی نادیده گرفته می‌شود. بنابراین، فرد تشکیلاتی، فرد متعهد به مبانی و اصول سازمان‌دهی باید بتواند بین دو بعد موجود هماهنگی و همسویی ایجاد کند و با علم به شناخت از خود توزان بین تحلیل و احساس را معیار تصمیم‌گیری قرار دهد. زیرا از بین رفتن توازن میان این دو بعد در هر حالت به زیان‌باری ختم می‌شود، اما مبارز انقلابی و تشکیلاتی با ایجاد هم‌سویی و توازن، به اصول و مبانی سازمان‌دهی متعهد خواهد بود که در فرآیند عمل فرد نیز نمایان خواهد شد.

✍️ اهون چیاکو

ادامە دارد...


🔸  ڕێگا و ڕێباز
https://t.me/regaurebaz