بس که لبریزم از تو ، میخواهم
بروم در میان صحراها
سر بسایم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها
بس که لبریزم از تو میخواهم
چون غباری ز خود فرو ریزم
زیر پای تو سر نهم آرام
به سبک سایهٔ تو آویزم
آری آغاز ، دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
🖌فروغ_فرخزاد
«از دوست داشتن ــ دفتر اسیر»
#شعر🌱
📚@readingsmartt📚
بروم در میان صحراها
سر بسایم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها
بس که لبریزم از تو میخواهم
چون غباری ز خود فرو ریزم
زیر پای تو سر نهم آرام
به سبک سایهٔ تو آویزم
آری آغاز ، دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
🖌فروغ_فرخزاد
«از دوست داشتن ــ دفتر اسیر»
#شعر🌱
📚@readingsmartt📚
Elaheye Naz
Banan
الههی ناز🎼
غلامحسین بنان🎤
میان عاشق و معشوق
فرق بسیار است
چو یار ناز نماید
شما نیاز کنید...
🖌حضرت حافظ
شبتون به خیر✨
📚@readingsmartt📚
غلامحسین بنان🎤
میان عاشق و معشوق
فرق بسیار است
چو یار ناز نماید
شما نیاز کنید...
🖌حضرت حافظ
شبتون به خیر✨
📚@readingsmartt📚
#معرفی_کتاب🐠
📕 ماهی سیاه کوچولو
🖊 صمد بهرنگی
🔖 ماهی سیاه کوچولو در مورد ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا خطر میکند و سفری دور و دراز را با تجربههای متفاوت برای رسیدن به رهایی آغاز میکند.
🔖درد ماهی سیاه کوچولو، درد آدمهای روشنفکری ست که کسی حرف آنها را نمیفهمد. آدمهایی که لذت زندگی را در چیزی غیر از لذتهای زودگذر میدانند و برای رسیدن به آنها، هر خطری را میپذیرند.
🔖ماهی سیاه کوچولو کتاب برگزیده کودک در سال ۱۳۴۷ شد. همچنین جایزه ۶ امین نمایشگاه کتاب کودک در بلون ایتالیا و دیپلم افتخار جایزهٔ دوسالانه براتیسلاوای چکاسلواکی برای تصویرگری کتاب کودک را در سال ۱۹۶۹ دریافت کردهاست. این کتاب به بسیاری از زبانهای جهان ترجمه شدهاست.
🔖کتاب ماهی سیاه کوچولو، مدتها نقش بیانه غیررسمی و مانیفست سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را بازی میکرد. داستان ماهی سیاه کوچولو در سالهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، به عنوان یک داستان علیه حاکمیت معرفی میشد و بسیاری ماهی سیاه کوچولو را نماد نسل جوان انقلابی و روشنفکر میدانستند.
🔖 زبان نمادین قصه، الهامبخش بسیاری از نویسندگان و شاعران مختلف شد و اشعار و متون بسیاری در وصفش سروده شد.
📚@readingsmartt📚
📕 ماهی سیاه کوچولو
🖊 صمد بهرنگی
🔖 ماهی سیاه کوچولو در مورد ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا خطر میکند و سفری دور و دراز را با تجربههای متفاوت برای رسیدن به رهایی آغاز میکند.
🔖درد ماهی سیاه کوچولو، درد آدمهای روشنفکری ست که کسی حرف آنها را نمیفهمد. آدمهایی که لذت زندگی را در چیزی غیر از لذتهای زودگذر میدانند و برای رسیدن به آنها، هر خطری را میپذیرند.
🔖ماهی سیاه کوچولو کتاب برگزیده کودک در سال ۱۳۴۷ شد. همچنین جایزه ۶ امین نمایشگاه کتاب کودک در بلون ایتالیا و دیپلم افتخار جایزهٔ دوسالانه براتیسلاوای چکاسلواکی برای تصویرگری کتاب کودک را در سال ۱۹۶۹ دریافت کردهاست. این کتاب به بسیاری از زبانهای جهان ترجمه شدهاست.
🔖کتاب ماهی سیاه کوچولو، مدتها نقش بیانه غیررسمی و مانیفست سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را بازی میکرد. داستان ماهی سیاه کوچولو در سالهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، به عنوان یک داستان علیه حاکمیت معرفی میشد و بسیاری ماهی سیاه کوچولو را نماد نسل جوان انقلابی و روشنفکر میدانستند.
🔖 زبان نمادین قصه، الهامبخش بسیاری از نویسندگان و شاعران مختلف شد و اشعار و متون بسیاری در وصفش سروده شد.
📚@readingsmartt📚
ماهی سیاه کوچولو به خودش گفت:
مرگ خیلی آسان میتواند الان به سراغ من بیاید،
اما من تا میتوانم زندگی میکنم.
نباید به پیشواز مرگ بروم.
البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم که می شوم مهم نیست.
مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.
📘 ماهی سياه كوچولو
✍🏻 صمد بهرنگی
📚@readingsmartt📚
مرگ خیلی آسان میتواند الان به سراغ من بیاید،
اما من تا میتوانم زندگی میکنم.
نباید به پیشواز مرگ بروم.
البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم که می شوم مهم نیست.
مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.
📘 ماهی سياه كوچولو
✍🏻 صمد بهرنگی
📚@readingsmartt📚
من میخواهم بدانم که راستی راستی زندگی یعنی اينکه توی يک تکه جا هی بروی و برگردی ، تا پير بشوی و ديگر هيچ ؟!
يا اينکه طور دیگری هم توی دنيا میشود زندگی کرد ؟
📕 ماهی سیاه کوچولو
✍🏻 صمد بهرنگی
📚@readingsmartt📚
يا اينکه طور دیگری هم توی دنيا میشود زندگی کرد ؟
📕 ماهی سیاه کوچولو
✍🏻 صمد بهرنگی
📚@readingsmartt📚
Forwarded from تنهایی در ملأ عام
▪️ کودتا
همین که لبخند میزنی؛
سیاستمداری استعفا میدهد،
دیکتاتوری خلع میشود...
همین که نگاه میکنی؛
سربازی اسلحه را زمین میگذارد،
جلّادی محاکمه میشود...
زیباییات
کودتاییست علیه تاریکیِ جهان...!
✍️ #محمدجواد_جلیلیان
#دختران_هرات #خاورمیانه
@jalilian_channel
همین که لبخند میزنی؛
سیاستمداری استعفا میدهد،
دیکتاتوری خلع میشود...
همین که نگاه میکنی؛
سربازی اسلحه را زمین میگذارد،
جلّادی محاکمه میشود...
زیباییات
کودتاییست علیه تاریکیِ جهان...!
✍️ #محمدجواد_جلیلیان
#دختران_هرات #خاورمیانه
@jalilian_channel
گرفتن آزادى از مردمى كه نمى خواهند برده باشند ، سخت است.
اما دادنِ آزادی به مردمى كه مى خواهند برده بمانند، سخت تر است!
🖌مارتين لوتر كينگ
📚@readingsmartt📚
اما دادنِ آزادی به مردمى كه مى خواهند برده بمانند، سخت تر است!
🖌مارتين لوتر كينگ
📚@readingsmartt📚
باید گریست در غم شهری که اندر آن
مشتی اسیر، گریه بر آزاده ای کنند!!
#شعر🌱
#حسینی_باشیم🖤✨
#جودی_ابوت
📚@readingsmartt📚
مشتی اسیر، گریه بر آزاده ای کنند!!
#شعر🌱
#حسینی_باشیم🖤✨
#جودی_ابوت
📚@readingsmartt📚
دور کنید مرا،
از آن عقلی که گریستن نمیداند،
آن فلسفهای که خندیدن نمیشناسد
و آن غروری که در برابر کودکان سر خم نمیکند...
🖌 جبران خلیل جبران
📚@readingsmartt📚
از آن عقلی که گریستن نمیداند،
آن فلسفهای که خندیدن نمیشناسد
و آن غروری که در برابر کودکان سر خم نمیکند...
🖌 جبران خلیل جبران
📚@readingsmartt📚
#یک_جرعه_کتاب 📚
ما حسین را دوست داریم بهخاطر آنکه با نام او عطر نجابت در فضا پراکنده میشود، عطر ایمان، عطر مقاومت در برابر ظلم، از این سو تا آن سوی جهان... از زمین تا ستارگان...
ای سلیمه! بدان که حتی اگر حسینی هم وجود نداشت این عطر حسینیِ پیچیده در فضا کافی بود تا ما را به ارادتِ حسین و مرکز شهادت بکشاند.
این که دست من -دستهای من- هرگز به قبای حسین نمیرسد به خاطر او شمشیر میزنم و به هوای وصل او با کور کور اجنبی میجنگم حسین را حسین نگه میدارد. حسین، حسین نشد برای آنکه آفتاب حضورش سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزد؛ بل حسین شد به خاطر حضور ازلیاش در ذهن هرکسی که میخواهد در راه عدالت شمشیر بزند.
🖌 نادر ابراهیمی
📕 بر جاده های آبی سرخ
📚@readingsmartt📚
ما حسین را دوست داریم بهخاطر آنکه با نام او عطر نجابت در فضا پراکنده میشود، عطر ایمان، عطر مقاومت در برابر ظلم، از این سو تا آن سوی جهان... از زمین تا ستارگان...
ای سلیمه! بدان که حتی اگر حسینی هم وجود نداشت این عطر حسینیِ پیچیده در فضا کافی بود تا ما را به ارادتِ حسین و مرکز شهادت بکشاند.
این که دست من -دستهای من- هرگز به قبای حسین نمیرسد به خاطر او شمشیر میزنم و به هوای وصل او با کور کور اجنبی میجنگم حسین را حسین نگه میدارد. حسین، حسین نشد برای آنکه آفتاب حضورش سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزد؛ بل حسین شد به خاطر حضور ازلیاش در ذهن هرکسی که میخواهد در راه عدالت شمشیر بزند.
🖌 نادر ابراهیمی
📕 بر جاده های آبی سرخ
📚@readingsmartt📚
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از هنگامی که به جای شیعۀ علی بودن و شیعۀ حسین و زینب بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، زنان و مردان ما عزادار شهیدان شدهاند و بس، در عزای همیشگی ماندهایم!
🖌 دکتر علی شریعتی
📚@readingsmartt📚
🖌 دکتر علی شریعتی
📚@readingsmartt📚
#حکایت ✏️
پیرمرد فقیری بود که با گدایی برای زن و فرزندانش غذائی ناچیز فراهم می آورد. از قضا یک روز که به آسیابی رفته بود، آسیابان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد:«ای کسی که گشاینده ی گره های ناممکن هستی، گره از مشکلات من نیز باز کن.»
پیرمرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های لباسش گشوده شد و تمام گندم ها به زمین ریخت، او به شدت ناراحت شد گفت :«پروردگارا، منظور من این گره نبود!» پیرمرد بیچاره نشست تا گندم های ریخته را جمع کند، ولی در کمال ناباوری دید که دانه های گندم روی کسیه ای از زر ریخته شده است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود.
📒مثنوی معنوی
📚@readingsmartt📚
پیرمرد فقیری بود که با گدایی برای زن و فرزندانش غذائی ناچیز فراهم می آورد. از قضا یک روز که به آسیابی رفته بود، آسیابان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد:«ای کسی که گشاینده ی گره های ناممکن هستی، گره از مشکلات من نیز باز کن.»
پیرمرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های لباسش گشوده شد و تمام گندم ها به زمین ریخت، او به شدت ناراحت شد گفت :«پروردگارا، منظور من این گره نبود!» پیرمرد بیچاره نشست تا گندم های ریخته را جمع کند، ولی در کمال ناباوری دید که دانه های گندم روی کسیه ای از زر ریخته شده است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود.
📒مثنوی معنوی
📚@readingsmartt📚
مایوس نباش!
من امیدم را در یاس یافتم
مهتابم را در شب
عشقم را در سال بد یافتم
و هنگامی که داشتم
خاکستر میشدم
گُر گرفتم ...
👤 احمد شاملو
📚@readingsmartt📚
من امیدم را در یاس یافتم
مهتابم را در شب
عشقم را در سال بد یافتم
و هنگامی که داشتم
خاکستر میشدم
گُر گرفتم ...
👤 احمد شاملو
📚@readingsmartt📚
بانوی پیر انگلیسی خودکشی می کند!
در دفتر یادداشت خود از ماه ها پیش هر روز ، یک چیز می نوشته است :
"امروز کسی نیامد."
👤 آلبر کامو
📚@readingsmartt📚
در دفتر یادداشت خود از ماه ها پیش هر روز ، یک چیز می نوشته است :
"امروز کسی نیامد."
👤 آلبر کامو
📚@readingsmartt📚
Forwarded from 「 تجربه پاییز 」 (Amirreza)
می گفت انسان در تحمل شکوفه می زند!
درخت در بهار 🌱
"فَصَبرُ جَمیل"
درخت در بهار 🌱
"فَصَبرُ جَمیل"
Forwarded from 「 تجربه پاییز 」 (Amirreza)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو مرا بین که منم مفتاح راه✨
حکایت زیبای مولانا از زبان دکتر انوشه به درخواست مهران مدیری
📚@readingsmartt📚
حکایت زیبای مولانا از زبان دکتر انوشه به درخواست مهران مدیری
📚@readingsmartt📚
smart reading 🌱📚
Video message
و بد کشیده به خاکم نجیب خنده ی تو....
شبتون آروم 🌕🍃
شبتون آروم 🌕🍃