Rahe Roushan English🌸🍀🌸🍀کانال آموزشی زبان انگلیسی
73 subscribers
668 photos
559 videos
198 files
539 links
کانال تلگرامی آموزش زبان انگلیسی "راه روشن"
با متد های روز دنیا
ترجمه کلیه متون تخصصی و عمومی :

Admin:
Download Telegram
Forwarded from دانشجویان رشته زبان خارجه (Faeze)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠 ADVANCED ENGLISH WORDS TO USE INSTEAD OF "A LOT"

📊 آموزش تخصصی زبان #انگلیسی (سطح پیشرفته)
🇨 hannel  ➣ @Motarjeman1
Forwarded from Just conversation
🟢 جملات کاربردی در مکالمات انگلیسی.

👨‍🦰🧑‍🦰
Are these pictures of you when you were a kid?
اینها عکسهای بچگی شماست؟
👨‍🦰🧑‍🦰
Who are you talking to?
با کی داری صحبت میکنی.
👨‍🦰🧑‍🦰
Who were you talking to?
با کی داشتی صحبت میکردی.
👨‍🦰🧑‍🦰
Do you take us to a restaurant, dad?
بابا، ما را به یک رستوران میبری؟
👨‍🦰🧑‍🦰
Did you wet your bed again?
باز رختخوابت را خیس کردی؟
👨‍🦰🧑‍🦰
Did you wet yourself again?
باز خودت را خیس کردی؟
👨‍🦰🧑‍🦰
It was a bad game, they all played badly.
بازی بدی بود، آنها همگی بد بازی کردند.
👨‍🦰🧑‍🦰
I can’t believe my trip is over.
باورم نمیشه مسافرتم تموم شده.
👨‍🦰🧑‍🦰
You have to say please.
باید بگی خواهش میکنم.
👨‍🦰🧑‍🦰
We should have more public parking garages.
باید پارکینگ های عمومی بیشتری داشته باشیم.

@easydialog1344
Forwarded from Just conversation
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Self Study English Speaking Conversation through Animations films with Subtitle

Easydialog1344
Forwarded from دانشجویان رشته زبان خارجه (SHARIFI)
Everyday_Conversations_Learning_American_English_learnenglishteam.pdf
19.9 MB
💠 کتاب اختصاصی #مکالمه زبان انگلیسی (مجموعه اول)
📊 آموزش تخصصی زبان #انگلیسی
🇨 hannel  ➣ @Motarjeman1
با سایت زیر با تایپ دستی دیگر خداحافظی کنید

وارد سایت شوید و زبان مورد نظر را انتخاب و صحبت کنید و تایپ انجام می‌شود.
زبان فارسی نیز پشتیبانی می‌شود.

https://dictation.io/speech

🆔 @hamyaar_ir
🌐 www.hamyaar.ir
🌐 instagram.com/hamyaar_ir
Forwarded from ترجمه‌پژوهی (Hasan Hashemi_Minabad)
سعید طلایی، شاعر طنزپرداز، ستونی دایر کرده بود در نشریۀ طنز سه نقطه و در آن به روش مترجمان لفظ‌گرا و بی‌مسئولیتْ اشعار کلاسیک فارسی را ترجمه می‌کرد. در بخش پایانیِ نوشته‌هایش وعده می‌داد «جلوه‌های بیشتری از شیرینی زبان فارسی و بیخود بودن زبان انگلیسی» را نشان خواهد داد و این گفته را به روش دوبله‌های صدا و سیما چنین ترجمه می‌کرد: how much Farsi is bad and English is better
Forwarded from 𝑺𝒉𝒆𝒚𝒅𝒂 𝑲𝒉𝒂𝒕 ✍️
◀️ شروع ثبت نام دوره های خوشنویسی نوین باخودکار بصورت مجازی وازطریق تلگرام

شامل خط تحریری،نستعلیق پیشرفته،خط لاتین(پیوسته نویسی وکاپرپلیت)

*️⃣ علاقه مندان جهت ثبت نام وآگاهی ازشرایط کلاسها پیامی به ربات ارسال فرمایند. @Sheydakhat_Bot

صابری،مدرس خوشنویسی باخودکار
دارای مدرک پیشرفته از انجمن خوشنویسان ایران.

🆔 @Sheyda_Khat
Forwarded from Just conversation
🟢 جملات کاربردی در مکالمات انگلیسی.

🧑‍🦰🧑
I’ll see what I can do for you.
ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﮑﺎﺭ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ.
🧑‍🦰🧑
Of course! You can trust me.
ﺍﻟﺒﺘﻪ! ﺗﻮ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯽ.
🧑‍🦰🧑
It’s snowing! Kids.
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ! ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺮﻑ ﻣﯿﺂﯾﺪ.
🧑‍🦰🧑
Look! It’s hailing.
ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﺪ! ﺩﺍﺭﻩ ﺗﮕﺮﮒ ﻣﯿﺎﯾﺪ.
🧑‍🦰🧑
My kids don’t help around the house.
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﮐﻤﮏ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ.
🧑‍🦰🧑
I have a terrible cold. Take some aspirin.
ﺑﺪﺟﻮﺭﯼ ﺳﺮﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﻡ. ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﺳﭙﺮﯾﻦ ﺑﺨﻮﺭ.
🧑‍🦰🧑
She was badly burned.
ﺑﺪﺟﻮﺭﯼ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
🧑‍🦰🧑
She spent several months in the hospital.
ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺗﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩ.
🧑‍🦰🧑
They dress badly.
ﺑﺪﺟﻮﺭﯼ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯿﭙﻮﺷﻨﺪ.
🧑‍🦰🧑
Let me pay for the tickets this time.
ﺑﺬﺍﺭ ﺍﯾﻨﺪﻓﻌﻪ ﻣﻦ ﭘﻮﻝ ﺑﻠﯿﻂ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺪﻡ.

@easydialog1344
Forwarded from English story
The Winepress

A short story by Josef Essberger
"You don't have to be French to enjoy a decent red wine," Charles Jousselin de Gruse used to tell his foreign guests whenever he entertained them in Paris. "But you do have to be French to recognize one," he would add with a laugh.
After a lifetime in the French diplomatic corps, the Count de Gruse lived with his wife in an elegant townhouse on Quai Voltaire. He was a likeable man, cultivated of course, with a well-deserved reputation as a generous host and an amusing raconteur.
This evening's guests were all European and all equally convinced that immigration was at the root of Europe's problems. Charles de Gruse said nothing. He had always concealed his contempt for such ideas. And, in any case, he had never much cared for these particular guests.
The first of the red Bordeaux was being served with the veal, and one of the guests turned to de Gruse.
"Come on, Charles, it's simple arithmetic. Nothing to do with race or colour. You must've had bags of experience of this sort of thing. What d'you say?"
"Yes, General. Bags!"
Without another word, de Gruse picked up his glass and introduced his bulbous, winey nose. After a moment he looked up with watery eyes.
"A truly full-bodied Bordeaux," he said warmly, "a wine among wines."
The four guests held their glasses to the light and studied their blood-red contents. They all agreed that it was the best wine they had ever tasted.
One by one the little white lights along the Seine were coming on, and from the first-floor windows you could see the brightly lit bateaux-mouches passing through the arches of the Pont du Carrousel. The party moved on to a dish of game served with a more vigorous claret.
"Can you imagine," asked de Gruse, as the claret was poured, "that there are people who actually serve wines they know nothing about?"
"Really?" said one of the guests, a German politician.
"Personally, before I uncork a bottle I like to know what's in it."
"But how? How can anyone be sure?"
"I like to hunt around the vineyards. Take this place I used to visit in Bordeaux. I got to know the winegrower there personally. That's the way to know what you're drinking."
"A matter of pedigree, Charles," said the other politician.
"This fellow," continued de Gruse as though the Dutchman had not spoken, "always gave you the story behind his wines. One of them was the most extraordinary story I ever heard. We were tasting, in his winery, and we came to a cask that made him frown. He asked if I agreed with him that red Bordeaux was the best wine in the world. Of course, I agreed. Then he made the strangest statement.
"'The wine in this cask,' he said, and there were tears in his eyes, 'is the best vintage in the world. But it started its life far from the country where it was grown.'"
De Gruse paused to check that his guests were being served.
"Well?" said the Dutchman.
De Gruse and his wife exchanged glances.
"Do tell them, mon chéri," she said.
De Gruse leaned forwards, took another sip of wine, and dabbed his lips with the corner of his napkin. This is the story he told them.

@nicestory1344
Forwarded from English story
🟢 ترجمه داستان بالا 👆👆

روزی روزگاری در یک شهر کوچک مرد خسیسی وجود داشت که پول خیلی زیادی داشت ولی اون نمیخواست حتی 1 سنتشو برای خانوادش یا حتی خودش خرج کنه
یروز وقتی مرد داشت تلویزیون نگاه میکرد زنش بهش نزدیک شد و گفت"عزیزم پسرمون جک مریضه ما باید اونو به یه دکتر نشون بدیم"
مرد سریع پاسخ داد"اوه نه دکترا فقط پول میخوان نه هیچ چیز دیگه ای اونا به مردم کمک نمیکنن تو که جکو میشناسی!اون داره تظاهر به مریضی میکنه که مدرسه نره"
در همون لحظه رز به طرف پدرش دوید و گفت"بابا جک حالش خوب نیست بجنبین"
همشون به سمت جک دویدن مادرش گفت"اوه جک"
پدر گفت"چیز مهمی نیست حالش خوب میشه"
زن گفت"یه ادم هیچوقت نمیتونه ذاتشو تغییر بده(اصطلاح)رزی بجنب برو یه دکتر خبر کن عجله کن"
"باشه مامان همین الان"
خوشبختانه سر بزنگاه دکتر پیداش شد و پسررو معاینه کرد و بعد از چند دقیقه از اتاق بیرون اومد"
دکتر گفت"اوه خداروشکر شما سرموقع خبرم کردین"
مادر گفت"پسرم کل این هفترو مریض بوده"
"حالش بزودی خوب میشه میدونین... عههه.."
زن گفت"چقد باید بپردازم اقا"
مرد گفت"باید زودتر میگفتی درسته دکتر؟هع من بهت گفتم خیلی گرون در میاد بفرما الان خوشحالی؟!"
دکتر گفت"اوه نه برای شما رایگانه راستش من از خانواده های فقیر پول نمیگیرم فقط میخواستم بگم.... اوکی دفعه بعد میبینمتون شب خوبی داشته باشید"
مرد گفت"فک کرد ما فقیریم! هع احمق روحشم در مورد ثرونمون خبر نداره ما میتونیم کل این شهرو بخریم"
زن گفت"اوه اره میتونی ولی در حال حاضر فایدش برای ما چیه؟!هیچی پسرمون داشت میمرد و تو حتی 1 دلار براش خرج نکردی تصمیمتو بگیر جو میخوای خوشحال زندگی کنی یا میخوای با حسرت بمیری؟!"
مرد گفت"پووووف بهرحال دکی چی میخواست بهمون بگه؟!"
"میخواست از دخترمون خواستگاری کنه"
مرد گفت"چی از کجا میدونی"
زن گفت"کاملا واضح بود"
جو گفت"من خیلی خستم الان باید بخوابم شب بخیر"
جو چشماشو بست اما نتونست دوباره بازشون کنه صبح زنش صداش زد اما جو مرده بود"
"جو خسیسه بیا و با پولات دفن شو هاااااهاااهااااا"
"نه!!!نهههههههه!!! این یه کابوسه تو کی هستی هاع؟!گفتم تو کی هستی"
"ن اینجام تا بهت اسیب بزنم اینجام تا بندازمت تو اتیش اینجام تا کاری کنم ارزوی مرگ کنی"
"اوه نه من چیکار کردم لطفا بزار برم"
"نمیتونی بری بزار اول مراسم تشییع خودتو بهت نشون بدم"
جو داشت مراسم ختم خودشو نگاه میکرد زنش و بچهاش اونجا بودن و میتونست بشنوه که پسر خودش داره میگه"خداروشکر که اون مرد اون اصلا منو دوست نداشت من پسرشم ولی اون پولشو ترجیح میداد بره به جهنمم"
جو شروع کرد به گریه
"اوه خدایا من خیلی متاسفم من چیکار کردم به کلی توی زندگیم کور بودم من خیلی متاسفم خدا" و از خواب پرید و همسرش رو اونجا دید
"خدای عزیز این یه کابوس بود اما من حسش کردم من تمام واقعیت رو احساس کردم" زن گفت"چی؟!! مشکل چیه جویی چی دیدی"
"این یه کابوس وحشتناک نبود واقعیت بود خداروشکر که چشمامو باز کرد"
جو به سمت پسرش دوید بوسیدش و اونو به بیمارستان برد اون یه خونه جدید بزرگ خرید و همچنین یه ماشین زیبا
اون به تعداد زیادی بی خانمان غذا داد و همچنین ترتیب عروسی دخترش با دکتر رو داد خانوادش به کلی از شخصیت جدید پدرشون خوشحال بودن و اونا هیچوقت نفهمیدن جو چی تو خوابش دید
پایان

@nicestory1344
Forwarded from Just conversation
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟢English Conversation 66

🟢 مکالمه با زیر نویس انگلیسی

@easydialog1344
Forwarded from English story
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🐶A dog's life

I’m Dino, the family dog. I help keep people safe, especially on the
roads. Take a look at my diary to see what I did last week.
Sunday
Some children really don’t think. Our neighbour’s boy ran in front of a
car to get his ball. The car almost hit him. I saved him though.
Remember, always look and listen.
Monday
Walking on the street at night can be very dangerous, especially if you wear dark clothes. Car drivers
can’t see you very well, just like these two I had to take home. Luckily I never go out without my
reflective jacket and collar. Remember, BE SEEN!
Tuesday
People can get very angry when driving, usually for silly reasons. One driver started shouting at Mum
today when she stopped to let some children cross the road. I soon made him stop.
Wednesday
One thing makes me really mad. Grrrrrr. People walking on a dangerous road when they can walk on
the safe pavement. I saw two girls doing that today but I soon made them change their minds.
@nicestory1344
انگلیسی از طریق فیلم و سریال
◀️ سریال Gravity Falls - قسمت سوم از فصل اول
◀️ توضیحات در پست زیر
انگلیسی از طریق فیلم و سریال
سریال Gravity Falls – قسمت سوم از فصل اول

دیالوگ:
A: It was a charmed life for us cursed beings. That is, until your uncle closed up shop. We've been waiting ten years to get our revenge on Stan for locking us away, But we got the wrong guy.
B: So you were trying to murder Grunkle Stan for real?
C: You were right all along, Dipper!

◀️ راهنما 1:
از عبارت That is وقتی استفاده می‌کنیم که بگیم شرایطی که گفتیم الان تغییر کرده. درواقع کاربرد این عبارت برای زمانی هست که بخواهیم با اضافه کردن اطلاعات بیشتر، گفته اولمون رو تصحیح کنیم. در قالب چند مثال بهتر متوجه کاربرد این عبارت میشید. این عبارت معمولا همراه با Until استفاده میشه. همچنین بهتره بدونید که That is درواقع شکل کوتاه شده‌ی عبارت That is to say هست که معمولا عبارت to say رو حذف می‌کنن.

I’ve always enjoyed my work – that is, until this new manager arrived
من همیشه از کارم لذت می‌بردم. اوضاع همینطور بود (That is) تا اینکه یه مدیر جدید اومد

Melissa always thought that it would be fun to live alone, that is, until she had to start paying her own bills
ملیسا همیشه فکر می‌کرد که تنهایی زندگی کردن چقدر جالب می‌تونه باشه، اوضاع همینطور بود تا اینکه (تو این تصور بود تا اینکه) مجبور شد صورت حساباشو خودش پرداخت (تا ببینه که تنهایی زندگی کردن دشواره)


◀️ راهنما 2: از عبارت مصطلح Close up shop به معنی تعطیل کردن کار/بیزینس/فروشگاه استفاده میشه. این تعطیلی ممکنه موقتی (برای یک روز) باشه و یا دائمی و برای همیشه.
برای مثال به یه مغازه سر ‌زنید و می‌بینید که دارن تعطیل می‌کنن. فروشنده به شما میگه:
You'll have to come back tomorrow. We're about to close up shop
"باید (بری) فردا دوباره سر بزنی. داریم تعطیل می‌کنیم (موقتی)"

Delmonico's restaurant is closing up shop after 35 years
"رستوران دلمانیکو بعد از 35 سال داره برای همیشه تعطیل میشه"
I can't make any money in this town. The time has come to close up shop and move to another town
تو این شهر دیگه نمیشه پول در آورد. وقتش رسیده که مغازه رو تعطیل کنم و به یه شهر دیگه نقل مکان کنم
نکته: Make money یعنی پول درآوردن/کسب کردن


◀️ راهنما 3: واژه Revenge به معنی "انتقام" هست. از این واژه به معنی "انتقام گرفتن" و با ترکیب زیر استفاده میشه:
Take/Get (your) revenge on someone

I swear that I'll get revenge on Paul for what he did
"قسم می‌خورم از پاول به خاطر کاری که کرده، انتقام بگیرم"

When someone has done something bad to you, trying to take revenge will only make things worse
"وقتی کسی به شما بدی کرده، گرفتن انتقام اوضاع رو بدتر می‌کنه"


◀️ راهنما 4: اصطلاح Lock someone away به معنی "حبس کردن / زندانی کردن" است.

They locked him away for life after the murders
"بعد از قتل، تا آخر عمر انداختنش تو حبس"
نکته: For life یعنی "تا ابد"

ادامه در پست بعدی ...
◀️ راهنما 5: All along یعنی "از همون اول و در تمام این مدت".

I've known all along that you're after my job
"از همون اولش می‌دونستم که چشمش دنبال کار منه (می‌خواد کار یا موقعیت منو تصاحب کنه)"

Do you think he's been lying to us all along?
"به نظرت در تمام این مدت داشته بهمون دروغ می‌گفته؟"


◀️ راهنما 6: Get the wrong person یعنی کسی رو اشتباه گرفتن یا کسی رو با کس دیگه‌ای اشتباه گرفتن. برای مثال تو خیابون یکی شما رو با شخص دیگه‌ای اشتباه میگیره، بهش میگید:
I'm sure you got the wrong person!
حتما منو با یه شخص دیگه‌ای اشتباه گرفتید!

همچنین می‌تونید از واژه Wrong در موارد دیگه‌ای هم استفاده کنید. برای مثال می‌خواهید یه سری به دوست‌تون بزنید. دوست‌تون به شما گفته پلاک خونه‌اش 25 هست اما شما اشتباهی زنگ پلاک 52 رو می‌زنید! وقتی متوجه میشید که آدرس رو اشتباهی اومدین، به طرف مقابل میگید:

I'm sorry, I think I got the wrong house
یعنی ببخشید، خونه رو اشتباهی اومدم!

No, there's no Michael here. You have the wrong house/address
نه، اینجا هیچ مایکلی نداریم (کسی به اسم مایکل نداریم). آدرسو اشتباه اومدی

یا تصور کنید کسی با شما اشتباهی تماس گرفته. می‌خواهید بهش بگید که "شماره رو اشتباه گرفتی"، میگید:
I think you got the wrong number
فکر کنم اشتباه گرفتید (شماره اشتباه رو گرفتید)
(توجه کنید که به جای Got میشه از Have یا Have got هم به همین معنی استفاده کرد)

I think you have the wrong number. There's no one by that name here!
فکر کنم اشتباه گرفتید. کسی به اون اسم اینجا نداریم


◀️ ترجمه دیالوگ:
آ: این برای ما موجودات نفرین شده یه زندگی رویایی بود. اوضاع همینطور گذشت تا اینکه عموی تو فروشگاه رو تعطیل کرد. ما ده ساله که منتظریم تا انتقام‌مون رو از استن به خاطر حبس کردنمون، بگیریم، اما اونو با یکی دیگه اشتباه گرفتیم
ب: پس واقعا می‌خواستین عمو استن رو به قتل برسونین؟
پ: از اولشم حق با تو بود، دیپر
Forwarded from Mahnaz Movahedi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۴. دارویی برای کووید ۱۹: ترکیبی از پادتن