This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍂سلام صبح
☔️دوشنبه تون با طراوت
🍂وچون صدای باران گوش نواز
🍂بیدارشو همه چیز مهیاست
☔️آرامش صبح، باران پاییزی
🍂و بوی عطر زندگی
🍂دلتون خالی از غصہ
☔️زندگيتون شیرین
🍂دنیاتون غرق درشادی وآرامش
@rahe_aseman
☔️دوشنبه تون با طراوت
🍂وچون صدای باران گوش نواز
🍂بیدارشو همه چیز مهیاست
☔️آرامش صبح، باران پاییزی
🍂و بوی عطر زندگی
🍂دلتون خالی از غصہ
☔️زندگيتون شیرین
🍂دنیاتون غرق درشادی وآرامش
@rahe_aseman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💖 دوشنبه تون
💫عالی و پراز سلامتی
🍁الـــهي
💖امروزتـــون
💫پر از بهترينها
🍁و غــرق خوشبختی باشيد
💖الهی بی دلیل
💫دلِ مهربونتون شاد بشه
🍁الهی کاراتون
💖راس و ريس بشه
💫الهی تنتون سالم
🍁و عاقبتتون بخیر باشه
روزتون زیبا و در پناه خدا 💐
@rahe_aseman
💫عالی و پراز سلامتی
🍁الـــهي
💖امروزتـــون
💫پر از بهترينها
🍁و غــرق خوشبختی باشيد
💖الهی بی دلیل
💫دلِ مهربونتون شاد بشه
🍁الهی کاراتون
💖راس و ريس بشه
💫الهی تنتون سالم
🍁و عاقبتتون بخیر باشه
روزتون زیبا و در پناه خدا 💐
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
#امروز_در_اين_آيه_تدبر_مي كنيم. 👇
به نام خدا
يَومَ لا يَنفَعُ مالٌ وَلا بَنونَ
در آن روز که مال و فرزندان سودی نمیبخشد،
شعراء/ ۸۸
🌿🌿🌿
ما همانی میشویم که تمام روز به آن میاندیشیم.
فلورانس نایتینگل
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
#امروز_در_اين_آيه_تدبر_مي كنيم. 👇
به نام خدا
يَومَ لا يَنفَعُ مالٌ وَلا بَنونَ
در آن روز که مال و فرزندان سودی نمیبخشد،
شعراء/ ۸۸
🌿🌿🌿
ما همانی میشویم که تمام روز به آن میاندیشیم.
فلورانس نایتینگل
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
حضرت علی (ع) میفرمایند:
إيّاكَ أن تَرضى عَن نَفسِكَ فَيَكثُرَ السّاخِطُ عَلَيكَ.
مبادا از خود راضى باشى كه در اين صورت ناراضيانِ از تو زياد مى شوند.
غرر الحكم : 2642
@rahe_aseman
إيّاكَ أن تَرضى عَن نَفسِكَ فَيَكثُرَ السّاخِطُ عَلَيكَ.
مبادا از خود راضى باشى كه در اين صورت ناراضيانِ از تو زياد مى شوند.
غرر الحكم : 2642
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله و سلم میفرمایند:
إنَّ اللّه َ تعاليى يُحِبُّ أن تَعدِلُوا بَينَ أولادِكُم حَتّى في القُبَلِ.
خداوند دوست دارد كه ميان فرزندانتان عادلانه رفتار كنيد، حتّى در بوسيدن آنها.
ميزان الحكمه ، ح 22665
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله و سلم میفرمایند:
إنَّ اللّه َ تعاليى يُحِبُّ أن تَعدِلُوا بَينَ أولادِكُم حَتّى في القُبَلِ.
خداوند دوست دارد كه ميان فرزندانتان عادلانه رفتار كنيد، حتّى در بوسيدن آنها.
ميزان الحكمه ، ح 22665
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
مرحوم سید هاشم حداد
همین که وارد شدم دیدم روبرو سیدی نشسته است؛ بدون اختیار به سوی او کشیده شدم. رفتم و سلام کردم، و دستش را بوسیدم.
مرحوم قاضی فرمود : رسیدی!
در آنجا حجره ای برای خود گرفتم؛ و از آن وقت و از آنجا باب مراوده با آقا مفتوح شد.
حجره اتفاقا حجره مرحوم سید بحرالعلوم در آمد. و مرحوم قاضی بسیار به حجره ما می آمدند و بعضی اوقات می فرمودند:
امشب حجره را فارغ کن! من میخواهم تنها در اینجا بیتوته کنم!
روح مجرد ص ۱۰۷
@rahe_aseman
همین که وارد شدم دیدم روبرو سیدی نشسته است؛ بدون اختیار به سوی او کشیده شدم. رفتم و سلام کردم، و دستش را بوسیدم.
مرحوم قاضی فرمود : رسیدی!
در آنجا حجره ای برای خود گرفتم؛ و از آن وقت و از آنجا باب مراوده با آقا مفتوح شد.
حجره اتفاقا حجره مرحوم سید بحرالعلوم در آمد. و مرحوم قاضی بسیار به حجره ما می آمدند و بعضی اوقات می فرمودند:
امشب حجره را فارغ کن! من میخواهم تنها در اینجا بیتوته کنم!
روح مجرد ص ۱۰۷
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
#تلنگر
خیلی جالب و دراماتیک
توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم.
روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم.
دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید...
به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر!
بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!!
بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!!!
تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر...
عفونت از این جا بالاتر نرفته!
لحن و عبارت «برو بالاتر» خاطره بسیار تلخی را در من زنده می كرد خیلی تلخ.
دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم.
قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل.
مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند.
عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند.
شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم.
پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر... !!!
بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم.
چقدر آشنا بود...
وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت: بچه پامنار بودم...
گندم و جو می فروختم...
خیلی سال پیش...
قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم...
دیگر تحمل بقیه صحبتهایش را نداشتم.
خود را به حیاط بیمارستان رساندم.
من باور داشتم که «از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو»؛
اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم.
دکترمرتضی عبدالوهابی،
استاد آناتومی دانشگاه تهران
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
#تلنگر
خیلی جالب و دراماتیک
توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم.
روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم.
دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید...
به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر!
بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!!
بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!!!
تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر...
عفونت از این جا بالاتر نرفته!
لحن و عبارت «برو بالاتر» خاطره بسیار تلخی را در من زنده می كرد خیلی تلخ.
دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم.
قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل.
مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند.
عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند.
شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم.
پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر... !!!
بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم.
چقدر آشنا بود...
وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت: بچه پامنار بودم...
گندم و جو می فروختم...
خیلی سال پیش...
قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم...
دیگر تحمل بقیه صحبتهایش را نداشتم.
خود را به حیاط بیمارستان رساندم.
من باور داشتم که «از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو»؛
اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم.
دکترمرتضی عبدالوهابی،
استاد آناتومی دانشگاه تهران
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🕌 آیه مشیت
«وَلاَ تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذلِكَ غَداً إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَي أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَداً»
و هرگز درباره ی هیچ چیز نگو من فردا آن را انجام می دهم مگر اینکه خدا بخواهد، و هرگاه فراموش کردی (و إن شاءالله نگفتی) پروردگارت را به خاطر بیاور، و بگو : «امیداورم که پروردگارم مرا به راهی روشن تر از این هدایت کند»
📝 تفسیر:
در فرهنگ قرآن "استثنا" یعنی "ان شاءالله گفتن".
📖دستور کلی:
آیه مشیت، یک دستور کلی به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میدهد که هرگز نگو من فلان کار را فردا انجام میدهم؛ مگر این که جمله "إن شاءالله" را بگویی؛ یعنی درباره اخبار آینده و تصمیم برانجام کارها حتما جمله "إن شاءالله" را اضافه کن؛ زیرا اولا تو هرگز در تصمیم گیری مستقل نیستی و اگر خدا نخواهد، هیچ کس توانایی بر هیچ کاری ندارد؛ ثانیا خبر قطعی دادن انسان در حالی که قدرتش محدود است و احتمال ظهور موانع مختلف میرود، صحیح و منطقی نیست؛ مگر این که با جمله "إن شاءالله" همراه باشد.
@rahe_aseman
#آیه_مشیت #استثناء #إن_شاءالله
«وَلاَ تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذلِكَ غَداً إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَي أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَداً»
و هرگز درباره ی هیچ چیز نگو من فردا آن را انجام می دهم مگر اینکه خدا بخواهد، و هرگاه فراموش کردی (و إن شاءالله نگفتی) پروردگارت را به خاطر بیاور، و بگو : «امیداورم که پروردگارم مرا به راهی روشن تر از این هدایت کند»
📝 تفسیر:
در فرهنگ قرآن "استثنا" یعنی "ان شاءالله گفتن".
📖دستور کلی:
آیه مشیت، یک دستور کلی به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میدهد که هرگز نگو من فلان کار را فردا انجام میدهم؛ مگر این که جمله "إن شاءالله" را بگویی؛ یعنی درباره اخبار آینده و تصمیم برانجام کارها حتما جمله "إن شاءالله" را اضافه کن؛ زیرا اولا تو هرگز در تصمیم گیری مستقل نیستی و اگر خدا نخواهد، هیچ کس توانایی بر هیچ کاری ندارد؛ ثانیا خبر قطعی دادن انسان در حالی که قدرتش محدود است و احتمال ظهور موانع مختلف میرود، صحیح و منطقی نیست؛ مگر این که با جمله "إن شاءالله" همراه باشد.
@rahe_aseman
#آیه_مشیت #استثناء #إن_شاءالله
🌿🌾🌿
خدایا...
امروز دلم را به تو می سپارم
دلی که همچون یک دفتر
پر است از غم، دلتنگی، گناه و آرزو
خدای من...
با دستان مهربانت قلمی به دست گیر
و به لطف خود
پاک کن گناهانم را
خط بزن غم هایم را
تایید کن آرزوهایم را
و دلی رسم کن در دفتر دلم
به بزرگی دریا...
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
خدایا...
امروز دلم را به تو می سپارم
دلی که همچون یک دفتر
پر است از غم، دلتنگی، گناه و آرزو
خدای من...
با دستان مهربانت قلمی به دست گیر
و به لطف خود
پاک کن گناهانم را
خط بزن غم هایم را
تایید کن آرزوهایم را
و دلی رسم کن در دفتر دلم
به بزرگی دریا...
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹
🍁آرامش آسمان شب
✨سهم قلبتان
🍁و خداوند
✨روشنى ِ بى خاموشِ
🍁تمـام لحظه هايتــان باشد
✨در این شب زیبای پاییزی
🍁آرزو دارم...
✨"غیر از خدا
🍁محتاج کسی نشوید"
شبتون بخیر 🍁🍂
@rahe_aseman
🍁آرامش آسمان شب
✨سهم قلبتان
🍁و خداوند
✨روشنى ِ بى خاموشِ
🍁تمـام لحظه هايتــان باشد
✨در این شب زیبای پاییزی
🍁آرزو دارم...
✨"غیر از خدا
🍁محتاج کسی نشوید"
شبتون بخیر 🍁🍂
@rahe_aseman
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃