راوی
328 subscribers
181 photos
5 videos
169 links
🌐مجموعه خبری راوی؛
گزارشگر فرهنگ، سیاست و‌ اجتماع
Download Telegram
🌐دانش‌آموخته مفید، شهردار تهران شد

راوی #اجتماعی: دکتر پیروز حناچی سومین شهردار منتخب شورای شهر اصلاح‌طلب تهران ظرف یک سال و نیم گذشته شد. وی امروز در رقابتی نزدیک، با یک رأی اختلاف بر عباس آخوندی پیروز شد و سکان شهرداری پایتخت را به عهده گرفت.
حناچی از نخستین فارغ‌التحصیلان مدرسه مفید در ابتدای دهه شصت است. این مدارس را مرحوم آیت‌الله موسوی اردبیلی تأسیس کرده و به عنوان مدارس مذهبی نوگرا شناخته می‌شوند که در رقابت با مدارس مذهبی وابسته به انجمن حجتیه تأسیس شدند.
حناچی معماری است که در دولت‌های خاتمی و روحانی از مقامات ارشد شهرسازی کشور بوده است. او به عنوان یک شخصیت سیاسی شناخته نمی‌شود و انتخاب او می‌تواند التهابات سیاسی شهرداری را کاهش دهد، التهاباتی که با انتخاب آخوندی به اوج خود می‌رسید.
باید دید در سی ماه باقی‌مانده، اصلاح‌طلبان چگونه خواهند توانست میراث پر چالش قالیباف و اصولگرایان را مدیریت و از فساد تهی کنند.

@raawinews
🌐برادر، استاد، میانجی

راوی #حوزه: 22 آبان 1375 آیت‌الله سید مرتضی پسندیده؛ برادر و استاد امام خمینی در سن صد سالگی درگذشت. او که هفت سال از امام بزرگ‌تر بود و بنیانگذار جمهوری اسلامی دوره مقدماتی تحصیلات حوزه را نزد وی تعلیم دیده بود، خود در حوزه‌های تهران و اصفهان در جلسات درس علمایی همچون شهید آیت‌الله سید حسن مدرس، حاج‌آقا رحیم ارباب و میر محمدصادق خاتون‌آبادی شرکت کرد و از آیات عظام حائری یزدی و آقا ضیاء عراقی اجازه اجتهاد گرفت.
وی که در خانواده‌ای حوزوی و زمین‌دار به دنیا آمده بود و از قدرت معنوی و اقتصادی نسبتا خوبی در خمین برخوردار بود، با همین دو پشتوانه به وقایع سیاسی نیز وارد شد. گفته می‌شود که الگوی سیاسی او سید محمد کمره‌ای بوده است. کمره‌ای از رجال مشروطه بود. امام و آقای پسندیده دختر عمه‌ای به نام مریم داشتند که با سید محمد کمره‌ای ازدواج کرد. مرحوم پسندیده پس از آن با سید محمد کمره‌ای ارتباط نزدیکی یافت و اغلب ماجراهای سیاسی را از طریق وی پیگیری می‌کرد. دکتر مصدق نیز به سید محمد کمره‌ای ارادتی داشت و حتی ایده‌ تشکیل جبهه ملی را از او گرفته بود. مصدق گفته بود: «من وارد هیچ دسته یا گروهی نشدم الا دسته مرحوم آقای کمره‌ای که به ایشان ارادت داشتم». سید محمد کمره‌ای با اینکه فردی روحانی بود، اما مشرب ملی‌گرایی داشت و همراه با صور اسرافیل و دهخدا از مؤسسان حزب دموکرات بود. منش فکری کمره‌ای بر سید مرتضی پسندیده نیز بی‌تأثیر نبود. او همچنین از شجاعت اخلاقی کمره‌ای نیز متأثر بود. در خاطراتش گفته که سید محمد در جریان فشارهای رضاشاه حاضر نشد دست از لباس روحانیت بردارد و در برابر دولت وقت مقاوم بود.
مرحوم پسندیده بعد از دوران رضاشاه فعالیت‌های سیاسی داشت و در جریان اعتراضات برادر کوچکش امام خمینی به تبعید فرستاده شد. او که پدرش را در هفت سالگی در پی درگیری با خوانین و اشرار منطقه خمین از دست داده بود، در نوجوانی و جوانی سرپرستی برادرش سید روح‌الله را بر عهده داشت و در پیری نیز نماینده برادرش در قم بود؛ زمانی که او را به دلیل مخالفت با کاپیتولاسیون به ترکیه و عراق تبعید کرده بودند.
آیت‌الله پسندیده به دلیل آنکه از کودکی و به واسطه موقعیت و سپس ترور پدر، درگیر امور سیاسی شده بود، با دولتمردان و سیاسیون شاخصی همچون مصدق و قوام مراوده و ملاقات‌هایی داشت و در انتخابات مجلس شورای ملی نیز فعالیت می‌کرد. این روحیات بر امام خمینی نیز که شاگرد و تحت سرپرستی او بود، بی‌تأثیر نبود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مرحوم سید مرتضی پسندیده در زادگاه خود خمین ماند و نقش برادر ناصح و منتقد خیرخواه را ایفا کرد. او همچنین روابط حسنه‌ای با نیروهای ملی داشت و ارادت خود به مصدق را تا پایان عمر صد ساله خود حفظ کرد. در اواخر عمر دست‌خطی نوشت که: «محمد مصدق علاوه بر خدمات خوب اسلامی و درستی که داشتند، شخصاً متدین و بر اساس اخلاق اسلامی رفتار می‌نمود. وصیت‌نامه ایشان به خط خودشان نزد این‌جانب بود که برای مکه و عتبات و واجبات اسلامی به خط خود وصیت داشتند». این علاقه دیرینه وی مورد نقد برادرزاده‌اش مرحوم سید احمد خمینی قرار داشت. با این حال، مرحوم پسندیده می‌کوشید همان‌گونه که میان مصدق و کاشانی خیرخواهانه میانجی‌گری کند و یک‌طرفه به قاضی نرود، در وقایع پس از انقلاب نیز موضع میانه خود را حفظ کرد و رابطه نزدیک او با رهبر کبیر انقلاب سبب نشد که از این موضع پای پس بکشد.

توضیح عکس: آیت‌الله پسندیده و سید نورالدین هندی؛ برادران ارشد امام خمینی
bit.ly/2DCIbDC

@raawinews
🌐آخرین علّامه‌ها

راوی #حوزه: ۲۴ و ۲۵ آبان سالگرد درگذشت علامه طباطبایی و علامه جعفری است که از آخرین مجتهدینی به شمار می‌آیند که به عنوان «علّامه» مقبولیت عامه یافتند. «علّامه» صیغه مبالغه از ریشه علم است و به معنای کسی است که بسیار می‌داند. مشابه غیر عربی هم ندارد، هرچند تا حدودی شبیه «پروفسور» است. در زبان فارسی واژه «همه‌چیزدان» را تقریبا به جای علامه ابداع کرده‌اند.
در تاریخ علم اسلامی افراد معدودی بوده‌اند که به این لقب نامیده شده‌اند. حتی دانشمندان همه‌چیزدانی چون ابن‌سینا و ابوریحان بیرونی را نیز علامه نخوانده‌اند. اهل سنت برای زمخشری یا فخر رازی از لقب علامه استفاده کرده‌اند، ولی شیعیان از قرون میانی و مشخصا از زمان مغول به این لقب روی آوردند. خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلی نخستین علمای شیعه هستند که به لقب علامه شناخته شده‌اند. در این میان، علامه حلی (مجتهد و متکلم برجسته قرن هشتم قمری و مؤثرترین فرد در شیعه شدن ایلخانان مغول) جایگاه ویژه‌تری دارد و نخستین مجتهدی است که «آیت‌الله» نیز نامیده شده است. امروزه هرچند القابی چون «حجة‌الاسلام» و «آیت‌الله» همانند سابق جایگاه خود را ندارند، اما لقب علامه توانسته کمابیش جایگاه خود را حفظ کند.
هنوز هم در کتب فقهی و اصولی اگر قولی از «علامه» ذکر شود، مراد همان علامه حلی است. البته در کلام و فلسفه علامه طباطبایی توانسته جایگاه خوبی پیدا کند و همپای علامه حلی در مباحث مورد ارجاع قرار گیرد.
به تدریج برای برخی عالمان که در چند رشته و به‌ویژه در کلام و فلسفه صاحب‌نظر بودند لقب علامه متداول شد. اما رواج آن هیچ‌گاه به پای «آیت‌الله» و «حجة‌الاسلام» نرسید. همچنین برای کسانی چون مجلسی پسر و شیخ عبدالحسین امینی (صاحب الغدیر) که تلاش گسترده‌ای در عرضه آثار بزرگ و قابل توجه با ایده‌های نو داشتند لقب علامه به کار برده شد.
البته شکی نیست که نقش شاگردان و دوستداران یک عالم نیز در رواج این لقب بی‌تأثیر نبوده است. مثلا رواج این لقب برای مرحوم آیت‌الله سید محمدحسین فضل‌الله در لبنان، مرحوم سید مرتضی عسکری، مرحوم شیخ حسن مصطفوی (صاحب تفسیر روشن) و مرحوم سید محمدحسین حسینی طهرانی در ایران تحت تأثیر تبلیغات پیروان و علاقه‌مندان و در لسان آنان بود و همانند کاربرد آن برای علامه حلی یا علامه مجلسی و حتی علامه طباطبایی فراگیری نداشت. اکنون نیز برخی شاگردان و دوستداران فکری یا سیاسی برای علمایی همچون آیت‌الله جوادی آملی، آیت‌الله مصباح یزدی و آیت‌الله حسن‌زاده‌ آملی از عنوان «علامه» استفاده می‌کنند.
همچنین مرحوم هاشمی رفسنجانی در اواخر حیات خود از حاج سید حسن خمینی با عنوان «علامه» یاد کرد که با واکنش تند مخالفان سیاسی روبه‌رو شد و حتی شیخ صادق لاریجانی رییس قوه قضائیه به تندی خطاب به هاشمی گفت: «در حوزه‌ها علّامه می‌تراشند. مگر شما می‌توانید تشخیص دهید که چه کسی علامه است؟! توهین به شعور مردم نکنید!». هاشمی نیز پاسخ داد: «نمی‌دانند معنای کلمه علامه چیست. الان زید و عمرو همه آیت‌الله هستند! علامه خیلی پایین‌تر است. علامه یعنی کسی که زیاد می‌داند و حسن آقا خیلی می‌داند. آیت‌الله از همه بالاتر است. الان این‌گونه شده است و یک‌دفعه آیت‌الله می‌شویم. وقتی انقلاب پیروز شد و ترور شده بودم، برای اولین بار در روزنامه دیدم که برای من آیت‌الله می‌گویند. من اعلام کردم و گفتم که من راضی نیستم. شما می‌خواهید مرا بالا بیاورید، آیات را پایین می‌آورید».
در دوره معاصر همچنین برای افراد غیر معممی همچون علی اکبر دهخدا، محمد قزوینی، سید جعفر شهیدی و جلال‌الدین همایی نیز که نقش مهمی در ادبیات و فرهنگ معاصر داشتند از لقب علامه استفاده شده است. همچنین سناتور محمدعلی وحیدی؛ سرپرست مدرسه سپهسالار در اواخر حکومت پهلوی نیز به دلیل تحصیلات عالیه حوزوی و حمایت‌های حکومتی به عنوان علامه وحیدی شهرت یافته بود. او پس از پیروزی انقلاب در سن ۸۰ سالگی به حکم شیخ صادق خلخالی تیرباران شد.
بیش از همه در دوره معاصر علامه طباطبایی و سپس علامه محمدتقی جعفری به سبب جایگاه و تلاش‌های فراوان علمی‌شان در فلسفه و کلام اسلامی شهرت فراوانی به علامه یافته‌اند. به ویژه علامه جعفری که علاوه بر تبحر و تألیف در فقه، فلسفه و کلام اسلامی، شارح نهج‌البلاغه و مثنوی مولوی نیز بود. هر دو تبار تبریزی داشتند و رابطه نزدیکی با دانشجویان و نواندیشان دینی برقرار کرده بودند و دامنه اثرگذاری‌شان منحصر به قم و حوزه نمانده بود.
در تازه‌ترین نمونه نیز دکتر مصطفی محقق داماد در حاشیه نامه‌نگاری آیت‌الله یزدی به آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی در یادداشتی مطبوعاتی نوشت که دایی‌اش مرحوم آیت‌الله شیخ مرتضی حائری یزدی در سال‌های پیش از انقلاب از آقای شبیری با عنوان علّامه یاد کرده بود.
🔻راوی؛ گزارشگر فرهنگ، سیاست و اجتماع
@raawinews
🌐شیخ شریعت و نظریه‌پرداز وحدت

به بهانه زادروز فقیه مخالف استبداد و استعمار

راوی #حوزه: در میان مراجع تقلید شیعه بوده‌اند فقهایی که مشی مبارزاتی برجسته‌ای از خود بر جای گذاشتند. میرزا فتح‌الله نمازی غروی اصفهانی(1339-1266ق) مشهور به شیخ‌الشریعه از آن جمله بود. در کارنامه‌ وی هشت فتوای جهاد علیه استعمارگران بریتانیایی بر جای مانده است. میرزا فتح‌الله در 12 ربیع الاول 1266قمری در اصفهان به دنیا آمد. خاندان وی از خانواده مشهور نمازی در شیراز بود. میرزا فتح‌الله نمازی در حوزه‌های اصفهان، مشهد و نجف درس خواند و استادانی چون میرزا حبیب‌الله رشتی داشت. در میان شاگردان او مراجع بزرگی همچون آیات عظام آقاضیاء عراقی، سید محمد تقی خوانساری، حجت کوه کمره‌ای، سید حسین بروجردی، سید محسن حکیم و سید ابوالقاسم خویی به چشم می‌خورند.
در زمانه‌ای که جدال بر سر مشروطیت در حوزه نجف بالا گرفته بود، شیخ‌الشریعه همسو با آخوند خراسانی به تأیید آن پرداخت. وی رمز پیشرفت مسلمانان را در آشنایی با علوم و فنون جدید می‌دانست. او در همین خصوص به تأیید مدارس نوینی پرداخته بود که در آن علوم جدید اروپایی و زبان‌های فرانسه و انگلیسی تدریس می‌شد. شیخ الشریعه با وجود مخالفت‌های شدید برخی از سنتی‌ها، به تشکیل هیأت‌های علمی برای اداره مدارس جدید نیز اقدام ورزید. او همچنین برای مقابله با استعمار انگلیس در عراق به تأسیس کتابخانه‌هایی همت گمارد تا مانع از خروج کتب نفیس اسلامی از عراق به سمت اروپا شود.
سال‌های پایانی زندگانی 73 ساله شیخ‌الشریعه با جنگ جهانی اول و اشغال عراق به دست انگلیسی‌ها همراه بود. شیخ همراه با آیت‌الله‌العظمی سید کاظم یزدی(صاحب عروه) و میرزای شیرازی دوم به رهبری مبارزات مردمی علیه اشغال عراق پرداخت و از سران جنبش ضد اشغالگری بود. او به صدور اعلامیه‌ و فتوا بسنده نکرد و همراه فرزندش و دیگر طلاب و عشایر نجف لباس رزم به تن کرده و به جبهه نبرد علیه انگلستان رفت.
شیخ‌الشریعه اصفهانی در مسیر رهبری جنبش ضد اشغالگری مردم عراق، در کنار حضور مستقیم در میدان جنگ به نامه‌نگاری با مقامات خارجی نیز می‌پرداخت تا حقوق مردم عراق را استیفا کند. از جمله نامه‌ای به رییس‌جمهور وقت آمریکا نوشت و تمایل مردم عراق به عنوان یک ملت مسلمان به انتخاب دولت جدید و مستقل عربی اسلامی و انتخاب پادشاهی مسلمان مقید به مجلس شورای ملی را به اطلاع او رساند. همچنین نامه‌هایی به سران فرانسه، روسیه، ترکیه، آلمان، ایران و هلند نوشت و از ظلم‌های اشغالگران انگلیسی علیه مردم عراق شکایت کرد.
او در مسیر این مبارزات دست یاری به اهل سنت عراق دراز کرد و با علمای آنها روابط حسنه‌ای داشت. گفته می‌شود که وی برای اعلام اتحاد بین مسلمین در نخستین سخنرانی‌اش پس از وفات میرزای شیرازی دوم (رهبر انقلاب ضد انگلیسی 1920 عراق) که در صحن مطهر علوی نجف ایراد شد از جملاتی که ابوبکر هنگام وفات پیغمبر اکرم(ص) گفته بود استفاده کرد و گفت: «ایها الناس! من کان یعبد منکم محمدا فإن محمدا قد مات و من کان یعبد الله فإن الله حی لا یموت»: ای مردم! اگر محمد(ص) را می‌پرستیدید او اکنون از دنیا رفته است، ولی اگر خدا را می‌پرستیدید، خداوند زنده‌ای است که هرگز نمی‌میرد.
همچنین آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی در درس خارج 20 اسفند 1387 درباره طرح شیخ‌الشریعه برای تقریب فقهی شیعه و سنی گفته است: «از مرحوم آقا محمد شريعت پسر مرحوم شيخ‌الشريعه اصفهانی شنيدم كه می‌گفت پدر ما مدعی شده بود كه هيچ مسأله‌ای نيست كه اجماع شيعه بر خلاف اجماع عامه باشد و تقابل بين دو مشهور هست. هر طرفی اتفاقی بود، طرف ديگر اتفاقی نيست و حداقل موافقی با طرف مقابل دارد. پدرم می‌خواسته اين را بنويسد ولی بعضی مانع شدند».
با همه اینها این مرجع تقلید بر ضرورت حفظ حقوق اسرای نظامی انگلیس نیز که در جریان جنگ‌ها به دست مسلمانان می‌افتادند تأکید می‌کرد و در نامه‌ای نوشت: «در شریعت اسلام برای اسیران منزلتی عالی وجود دارد. عنایت به حال آنها واجب است و توجه به اکرام آنها حتمی و الزامی است». هرچند وقتی روز 8 ربیع‌الثانی 1339قمری (1920 میلادی) شیخ‌الشریعه از دنیا رفت، پسرش زندانی اشغالگران انگلیسی بود.
منش سیاسی و مبارزاتی شیخ‌الشریعه مانع از فعالیت علمی او نبود. وی کتب متعددی را در زمینه فقه و اصول به رشته تحریر درآورد و جزو مجتهدان شاگردپرور تاریخ شیعه بود.

bit.ly/2zbEH72

@raawinews
🌐کشف یک نقاشی قدیمی از چهره حضرت مسیح(ع) در دیوار کلیسایی در صحرای نقب فلسطین که متعلق به قرن ششم میلادی و کمی قبل از ظهور اسلام است، چالش‌ها درباره تغییر نگاه به مسیح در قرون وسطی را افزایش داده است.

در این نقاشی دیواری بر خلاف تصاویر مرسوم قرون وسطی و معاصر، موهای مسیح کوتاه است. چنین تغییری در تصاویر مریم مقدس نیز به چشم می‌خورد که در نقاشی‌های قدیمی‌تر محجبه بوده و به تدریج ‌و مطابق سلیقه مسیحیان متأخر، با حجاب کمتری تصویر شده است.
@raawinews
🌐تردیدها درباره آخوند خراسانی

راوی #اندیشه: «مکتب اجتهادی آخوند خراسانی» عنوان کتابی است که به تازگی از سوی آیت‌الله دکتر سید مصطفی محقق داماد به رشته تحریر در آمده است. وی در این اثر کوشیده تا شیوه‌ اجتهادیِ مرحوم آخوند را به تصویر کشد. محقق داماد، مکتب اجتهادی آخوند خراسانی را «اجتهادی صناعت‌محور» می‌نامد و آن را در مقابل شیوه اجتهادی آیت‌الله سید محمد کاظم یزدی (صاحب عروه) که «اجتهاد عرف‌محور» را نمایندگی می‌کرد قرار می‌دهد (ص107).
دکتر محقق داماد بر آن است تا با برجسته ساختن شیوه‌ اجتهادی آخوند خراسانی نشان دهد که اجتهاد شیعی بر محور اصول عقلایی، عدالت و کرامت بشری به انجام می‌رسد. وی بر همین مبنا برخی از فتاوای آخوند را پیش می‌کشد و عنوان می‌کند که مباحث حقوق بشری دغدغه‌ آخوند بوده و بر آن تأکید بسیار داشته است (ص 198).
آقای محقق داماد در جلسه‌ رونمایی از این کتاب نیز تأکید کرده که شیوه‌ اجتهادی آخوند، ما را به دموکراسی می‌رساند. وی سپس خرسند از این‌گونه نگرش مرحوم آخوند بیان داشته که: «در صد سال قبل یک شیخ فقیه از بُعد اجتهادی، یک دموکراسی برای ایران درست کرده که در آن زمان از پیشروترین دموکراسی‌های منطقه بود که هنوز ترکیه و کشورهای دیگر به آن دموکراسی نرسیده بودند و این را برای ما آخوند خراسانی در نظر گرفته بود. ای کسانی که از عمامه و لباس روحانیت گله‌مندید، ولی بدانید که یک روزی روحانیت، دموکراسی را برای شما خواست». آیت‌الله محقق داماد گفته که هدفش از نگارش کتاب، این بوده که همه بدانند آن کسی که روزی دغدغه دموکراسی برای مردم داشت، روحانیت بوده است.
با این حال آخوند خراسانی که رهبر دینی انقلاب مشروطه بود، هنوز چهره‌ای ناشناخته برای مردم و متفکران است. اندیشه‌ سیاسی آخوند که می‌توانست مورد توجه و ریزبینی دقیق واقع شود، همواره مورد تردید دارد. محسن کدیور از جمله افرادی بود که به رویکرد سیاسی آخوند خراسانی توجه نشان داد. او کتاب «سیاست‌نامه خراسانی» را در سال 1385 تدوین کرد و مدعی شد که آخوند فرصت آن را نیافته بود که کتاب مدوّن یا رساله مستقلی را در حوزه سیاست به رشته تحریر در آورد، لذا آرای سیاسی او را می‌باید در میان کتاب‌ها و همچنین در تلگراف‌ها، نامه‌ها و احکام سیاسی وی جستجو کرد.
@raawinews
توجه به عملکرد آخوند خراسانی و رفتار سیاسی وی مورد توجه یک استاد و پژوهشگر دانشگاهی دیگر به نام اکبر ثبوت نیز قرار گرفت. ثبوت نواده برادر شیخ آقا بزرگ تهرانی (از شاگردان برجسته‌ آخوند خراسانی) است و کتاب «آخوند خراسانی و شاگردانش» را بر اساس گفتگویی که خود با آقابزرگ تهرانی داشته، به رشته تحریر در آورد. طبق ادعای ثبوت، آقابزرگ از گفتگویی بین آخوند خراسانی و میرزای نائینی خبر داده که در آن به تبعات منفی حضور روحانیون در حکومت پرداخته شده بود. این کتاب هیچ‌گاه اجازه‌ انتشار نیافت، ولی بخشی از آن را تاج‌زاده در اواخر دوره اصلاحات در مجله آفتاب (اردیبهشت 1382) منتشر کرده بود. کدیور نیز در سال 84 بخش‌های دیگری از آن را منتشر کرد.
این کتاب مورد توجه و نقد بسیاری قرار گرفت. مرحوم هاشمی رفسنجانی درباره‌ این کتاب در گفتگویی با مجله «مفاخر خراسان» گفته بود: «جزوه‌ آقای ثبوت را که به گمانم آقای دعایی به من داد، خوانده بودم و مورد توجهم قرار گرفته بود و به نظرم جالب آمد، چون اگر این دیدگاه واقعاً از مرحوم آخوند باشد، به نظر می‌رسد که نگاه خیلی خاصی به ولایت فقیه داشته است». هاشمی رفسنجانی در خصوص این کتاب، با آیت‌الله هاشمی شاهرودی نیز گفتگو کرده بود. آقای شاهرودی به آن مرحوم گفته: «من حدس می‌زنم کسانی با توجه به تجربه سی و چند ساله‌ ما در اداره‌ی کشور، بر مبنای نظریه ولایت فقیه این جزوه را تهیه و به مرحوم آخوند نسبت داده‌اند».
مرحوم آیت‌الله‌العظمی موسوی اردبیلی نیز همان سال‌ها که به تازگی خاطره مورد ادعای اکبر ثبوت نقل شد، ضمن تشکیک در سندیت آن، همانند آقای هاشمی شاهرودی گفته بود: «گویی شخص آخوند در تمام وقایع انقلاب اسلامی ما حاضر بوده است و همه چیز را به لحاظ عینی و به صورت ملموس مشاهده کرده است، در حالی که تصور ذهنی با واقعیت‌ها بسیار فاصله دارد و انسان تا در جایگاهی واقع نشود اغلب در حوادث، آن جایگاه را درک نخواهد نمود».
آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی نیز همانند مرحوم اردبیلی این نقل قول را زیر سؤال برد. با این حال ثبوت به استناد محمدرضا حکیمی (از شاگردان آقابزرگ) و نوه آخوند خراسانی سعی داشته که سندیت نقل قول خود را به اثبات برساند.
به نظر می‌رسد که تردیدها در خصوص آخوند خراسانی نشانی است از اینکه هنوز این زعیم دینی مشروطه به نحو شایسته‌ای شناخته نشده و کتاب دکتر محقق داماد می‌تواند فرصت تازه‌ای برای معرفی این فقیه اثرگذار تاریخ شیعه و ایران فراهم آورد.
yon.ir/IO9de

@raawinews
🌐چهارده قرن روایتگری، هزار سال دشمنی

راوی #دین: پیامبر اسلام چنان مشی روزگار كرد که دل از اصحابش ربود. ياران نزدیکش تا مدت‌ها مست وجود او بودند و در محافل خود، ذكر محاسن پيامبر(ص) می‌‌كردند و بر حسرت تابعين می‌افزودند. اصحاب نزديک آن حضرت اما يكی پس از ديگری رخت از جهان بر می‌بستند و به جانب حق می‌شتافتند.
در همين زمانه، بلاد اسلامی روز به روز بزرگ‌تر می‌شد و ذكر احوالات سيد عرب بر دل ديار غير عرب می‌نشست و ساكنين آن سامانه را به تعظيم وا می‌داشت. معدود اصحابی كه همچنان در قيد حيات بودند، مهم‌ترين مرجع در بیان احوالات پیامبر به حساب می‌آمدند. سيره‌نويسان بر آن شدند تا شرح احوالات پيامبر(ص) را به تحرير درآورند و عطش مسلمين را فرونشانند.
راويان كوشيدند تا از كوچک‌ترين حالات رفته بر سيد نيز خبری به دست دهند. اوصاف ظاهری حضرت را هم از قلم نيانداختند و به تصنيف شمايل‌نگاری‌هايی همت گماردند. پراكنده‌گويی‌های زیادی به نگارش درآمد.
در این میان محمد بن اسحاق بن یسار مُطَلّبی (150-58ق)؛ که مورخی ایرانی‌تبار بود، کتابی نگاشت تا آشفته‌نويسی‌ها را پايان دهد. از آن پس سيره ابن اسحاق به عنوان الگویی تمام‌عيار مورد استناد مورخان بعدی همچون ابن‌هشام، طبری، ابن‌کثیر و ابن‌شهاب زهری قرار گرفت.
نخستین سیره‌ها رنگ و بوی جنگی و نظامی داشت و غلبه نیز با نقل وقایع دوره مدینه بود. چون تدوین‌کنندگان این سیره‌ها متأثر از صحابه دوره مدینه بودند، سیره‌ها مدنی بود تا مکی. در این میان شیعیان که اقلیت مطرود نظام سیاسی وقت بودند، سیره‌نگاری را از کانال امامان خود پیگیری می‌کردند و چندان میانه‌ای با سیره‌های مشهور نداشتند. هرچند ابن اسحاق از سوی برخی برخی علمای سنی متهم می‌شد که با نقل فراوان فضایل امام علی(ع) به سیره‌نگاری خود رنگ و بوی شیعی داده است.
اما سيره‌نويسی شيعيان به گونه‌ای بود كه ابتدا می‌كوشيدند تا سلسله سند روایت را به امام معصوم(ع) برسانند. همچنین بررسی سيره پيامبر(ص) با حاشيه و توضيحاتی در باب عقاید شيعه همراه می‌شده است. لذا بسياری از كتب سيره در جهان تشيع مباحثی كلامی و اعتقادی را نيز به خود می‌ديده است.
اگرچه در دوره خلیفه دوم با اعلام محوریت قرآن، هرگونه نقل روایت از پیامبر اسلام ممنوع اعلام شد و مورد برخورد حکومتی قرار گرفت، اما این سانسور به تدریج شکسته شد و حتی مخالفت‌ها و کارشکنی‌های بنی‌امیه نیز راه به جایی نبرد. با این حال باید در نظر داشت که وجود پاره‌ای تعصبات قومی و قبيله‌ای در سیره‌نگاری‌های نخستین که متأثر از روح حاکم بر دوره بنی‌امیه بود، مورخان و عالمان پسینی را به فکر تصحیح و نقد منابع نخستین انداخت.
داستان زندگانی و اثرگذاری بی‌نظیر پيامبر اسلام(ص) در جهان غرب نیز دنبال شد. مواجهه اروپاييان با پيامبر اسلام به فتح بخش‌هایی از اروپا به دست مسلمانان عصر بنی‌امیه می‌رسد. از همان‌جا بود که اسلام به عنوان یک دشمن جدی برای اروپا مطرح شد. جنگ‌های صلیبی نیز بر عمق و شدت این نزاع و کینه افزود. از همان هزار سال پیش اروپایی‌ها پیامبر اسلام را دشمن جدی دین و فرهنگ خود می‌دیدند و از ایراد هرگونه اتهام اخلاقی و فکری به حضرت محمد(ص) ابایی نداشتند. حتی ولتر؛ فیلسوف و نویسنده برجسته‌ عصر روشنگری نمايشنامه‌ای عليه پيامبر اسلام نگاشت و در فرانسه به روی صحنه برد.
اسلام‌هراسی امروز غرب یک پیشینه خون‌بار و خشن هزار ساله دارد و پیامبر اسلام نیز در صدر قربانیان اتهام‌زنی‌های غیر اخلاقی و غیر مستند بسیاری از فلاسفه و نویسندگان غربی قرار داشته است؛ عداوتی که انگیزه سیاسی و قدرت‌طلبانه داشت و در جهان امروز قالب تازه‌ای به خود گرفته است. کتاب «آیات شیطانی» و کاریکاتورهای موهن مطبوعات غربی علیه پیغمبر اکرم را در راستای همین روند هزار ساله باید دید.
اینجاست که جهان اسلام رسالت مهمی در ارائه تصویری صحیح و مستند از پیامبر بزرگ خود بر دوش دارد.

عکس: نقاشی قدیمی از تولد پیامبر اسلام مربوط به دوره ایلخانی
yon.ir/i4o5F

@raawinews
🌐آیت‌الله میلانی در دوراهی ترور و انقلاب خونین یا اعتراض سیاسی

راوی #تاریخ: آیت‌الله سید علی‌ میلانی؛ نواده‌ مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید محمد هادی میلانی در گفتگویی تصویری با سایت حوزوی مباحثات، انتساب فتوای ترور حسنعلی منصور؛ نخست‌وزیر عصر محمدرضاشاه به مرحوم آقای میلانی را قویا تکذیب کرده است. وی گفته که جدش تأکید بر این داشته که خونی نباید ریخته شود و این انتساب را نیز یک بهتان می‌دانسته است. به گفته آقای سید علی میلانی، مرحوم آیت‌الله میلانی بر این باور بود که کشتن حسنعلی منصور مشکلی را حل نمی‌کند.
اول بهمن ماه 1343 بود که حسنعلی منصور؛ نخست‌وزیر وقت هنگام ورود به مجلس شورای ملی به ضرب گلوله یک جوان پایین‌شهری 20 ساله به نام محمد بخارایی قتل رسید. بخارایی عضو هیأت‌های مؤتلفه اسلامی بود که در جنوب شهر تهران فعالیت می‌کردند و نقش مهمی در شکل‌گیری اعتراضات خونین 15 خرداد 42 علیه بازداشت امام خمینی داشتند. ترور منصور دو ماه و نیم پس از تبعید امام خمینی به ترکیه رخ داد و منصور نقش مهمی در تبعید امام ایفا کرده بود. هرچند بعدها ادعا شد که وی کوشیده با قانع کردن شاه به تبعید امام، مانع از اعدام یا حبس ایشان شود.
اعضای هیأت‌های مؤتلفه اسلامی که پس از انقلاب، نام خود را به «جمعیت مؤتلفه اسلامی» و سپس «حزب مؤتلفه اسلامی» تغییر دادند، پس از رحلت آیت‌الله میلانی در سال 1354 ادعا کردند که فتوای قتل منصور را از این مرجع تقلید مقیم مشهد گرفته‌ بودند. مرحوم میلانی هرچند از همراهان مراجع قم در جریان اعتراضات سال‌های 41 و 42 بود، اما در سال‌های پایانی عمرش به سیاست‌گریزی و هویت‌گرایی شیعی شهرت یافته بود و میان وی و جریان حامی دکتر علی شریعتی چالش‌های جدی رخ داد. در همین گفتگو آقای سید علی میلانی انگشت اتهام را متوجه مرحوم دکتر ناصر میناچی؛ مدیر حسینیه ارشاد کرده و گفته که او آیت‌الله سید هادی میلانی را تهدید کرده بود که در صورت ادامه مخالفت با مواضع دکتر شریعتی، تلاش خواهد کرد مقلدین را از ادامه تقلید از وی منصرف کند.
شهید حاج مهدی عراقی؛ از نزدیکان نواب صفوی و از سران هیأت‌های مؤتلفه که در جریان ترور منصور بازداشت و سال‌ها زندانی شد، در خاطرات خود گفته که آقای میلانی تحت تأثیر مرحوم آیت‌الله شریعتمداری «عین کوه یخ» شد و از همراهی با انقلابیون کنار کشید. مرحوم آیت‌الله منتظری نیز در خاطراتش تأیید کرده که انقلابیون مشهدی از آقای میلانی ناامید شده بودند.
با این حال گزارش‌های تاریخی دیگری نیز وجود دارد که حاکی از فعالیت‌های پنهانی آقای میلانی علیه حکومت پهلوی است. پس از انقلاب اسنادی منتشر شد که نشان می‌داد که سپهبد قرنی؛ فرمانده ارتشی مخالف شاه، پس از آزادی از نخستین دوره زندان خود در دهه سی، سال 42 با آقای میلانی در تهران دیدار و گفتگو کرده است. برخی اسناد نشان می‌دهد که دلیل دوره دوم حبس قرنی، همین دیدار بوده و آقای میلانی نیز از سوی سرلشگر پاکروان؛ رییس ساواک نسبت به همراهی با ارتشی کودتاگری چون قرنی انذار داده شده بود. طبق اسناد ساواک، آقای میلانی در آن دیدار به قرنی گفته بود که با طرح وی برای انقلاب خونین علیه شاه مخالف است و حاضر نيست حتی از دماغ كسی، خونی بريزد و اساساً اقدامی كه منجربه خونريزی شود برخلاف دستورات دينی است. این سند ساواک، مؤید گفته اخیر آیت‌الله سید علی میلانی است. با این حال طبق همین سند، مرحوم میلانی با طرح دیگر قرنی برای گسترش اعتراضات سیاسی و انجام یک کودتای بدون خونریزی علیه شاه با رهبری دکتر علی امینی موافقت کرده بود.
آیت‌الله مسعودی خمینی اما از قول مرحوم سید محمود مجتهدی (برادر آیت‌الله سیستانی) نقل کرده که آیت‌الله میلانی حکم قتل شاه را صادر کرده و در اختیار فدائیان اسلام قرار داده بود (خاطرات مسعودی خمینی، ص270). مرحوم آیت‌الله انواری نیز گفته که امام خمینی این حکم را تأیید نکردند اما آیت‌الله میلانی کشتن شاه را تأیید کرد که بعد چون بچه‌ها نتوانستند شاه را به دست آورند، منصور را کشتند (جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی در ایران، رسول جعفریان، ص256). مرحوم علی دوانی نیز از برخی سران مؤتلفه نقل کرده که حکم ترور را از آقای میلانی گرفته‌اند (نهضت روحانیون ایران، ج7، صص233-234).
ولی شیخ صادق خلخالی که پس از انقلاب به عنوان رهبر فدائیان اسلام فعالیت می‌کرد انتساب فتوای ترور منصور به آقای میلانی را قبول نداشت و می‌گفت خود آقای انواری این حکم را داده است (خاطرات آیت‌الله خلخالی، ج1، صص162-163).
با این حال، هیچ سند مکتوبی درباره صدور حکم قتل شاه یا منصور از سوی آقای میلانی وجود ندارد و ادعاها متکی بر شنیده‌هاست. در حالی که اسناد نشان می‌دهد وی با هرگونه اعتراض خونین مخالف بوده و از فشارهای سیاسی داخلی و خارجی برای تغییر رژیم حمایت می‌کرده است.

عکس: آیات عظام میلانی و شریعتمداری
yon.ir/c0nc0

@raawinews
🔸 مخالفت آیت‌الله مکارم با استیضاح ظریف

راوی #سیاسی: تلاش نمایندگان مخالف دولت روحانی برای برکناری ظریف با مخالفت صریح یکی از مراجع تقلید قم مواجه شده است.
سخنان بی‌سابقه ظریف درباره حجم بالای پولشویی در ایران، نمایندگان مخالف دولت را برای بیرون کردن وی از تیم روحانی مصمم کرد و طرح استیضاح وی را به هیأت رئیسه مجلس دادند.
ظریف از زمان مذاکرات برجام از اهداف مهم حملات مخالفان روحانی بود و البته برگ برنده مهم روحانی در انتخابات ۹۶ نیز به شمار می‌رفت.
اکنون که فروغ برجام به سمت خاموشی می‌رود و ظریف نیز از اثرگذاری سابق افتاده، نمایندگان عضو جبهه پایداری عزم خود را جزم کرده‌اند تا تیر خلاص را به پیکر نیمه‌جان تیم سیاست خارجی دولت بزنند.
آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی در درس امروز خود صریحا از استیضاح‌های مکرر انتقاد کرده و مشخصا گفته که نمایندگان از تلاش برای برکنار کردن وزیرانی که در مقابل دشمن ایستاده‌اند دست بردارند. این سخنان، صریح‌ترین حمایت یک رهبر دینی از محمدجواد ظریف است.
باید دید علی لاریجانی این بار در حمایت از روحانی چه خواهد کرد.
@raawinews
🌐منشور سیاسی شهید مدرس؛ ثابت‌ها و متغیرها

راوی #اندیشه: آیت‌الله سید حسن مدرس (۱۳۱۶-۱۲۴۹ش) از مهم‌ترین مجتهدان شیعه است که نامش با سیاست گره خورده و نیز گفته می‌شود از نخستین کسانی است که به تدریس نهج‌البلاغه در حوزه‌های علمیه پرداخته است.

🔺از اندیشه‌ سیاسی مدرس می‌توان نکاتی کاربردی برگرفت و تا این زمانه‌ نیز آن را امتداد داد. به عنوان نمونه، وی بر این باور بود که قانون برای آن وضع می‌شود که آسایش مردم را به همراه آوَرد و زندگانی آنها را به‌سامان کند. وی گفته بود: «غرض از وضع قانون، آسایش خلق در امور زندگی است و اگر برای دولت هم فایده‌ای داشته باشد، خیلی خوب است» (مدرس در پنج دوره تقنینی مجلس شورای ملی، ج ۲، ص۴۷۸).
مدرس که با نگاهی فقهی به امور سیاسی می‌نگریست، در خصوص حفظ مرزهای کشور نیز عقیده‌ خود را بیان کرده بود. وی در قالب این پرسش که آیا جهاد یا جنگ در عصر غیبت امام معصوم(ع) مجاز است یا خیر، بر این باور بود که در زمان غیبت، جهاد ابتدایی وجود نخواهد داشت، اما جهاد دفاعی را می‌باید به کار گرفت:
«منشأ سیاست ما دیانت ماست. ما با همه دنیا دوستیم مادامی که متعرض نشده‌اند. هر کس به سرحد ایران حمله کند در هر لباسی که باشد، چه با کلاه شاپو، چه با عمامه، فرقی نمی‌کند، هر کس که به سرزمین ما تجاوز کند، او را با تیر خواهیم زد ... دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ما. ما با همه دوستیم و همین‌طور دستور داده شده است ». وی این فعل و عمل را همانند نماز، یک واجب شرعی قلمداد می‌کرد.
مدرس مشکل سیاست در ایران را در قالب دو عامل نشان می‌داد. به نظر او، مشکل نخست استبداد است و دیگر، سلطه‌ بیگانه. وی برای حل معضل نخست، این ایده را طرح کرد که دین نباید از سیاست جدا باشد. اگر سیاستمداران، مرامی غیر دینی پیشه کنند، به استبداد نیز مواجه می‌شوند. مدرس برای رهایی از این استبداد، نظام جمهوری را نیز کارآمد می‌دانست. در راه رفع مشکل دوم و برچیدن سلطه‌ بیگانه نیز، مدرس بر این باور بود که افراد وطن‌فروش را نمی‌باید بر مسند امور گذاشت و می‌باید راه سلطه‌ بیگانه را بر کشور از میان برد. ایده‌های سیاسی مدرس می‌تواند با مداقّه‌های مجدد، مورد بررسی و استفاده برای امروز نیز قرار گیرد.

🔻درباره زنان و حضور آنها در عرصه‌ سیاست نیز سخنانی از مرحوم مدرس بر جای مانده است. وی مخالفت شدیدی با حق رأی و انتخاب زنان به نمایندگی مجلس داشت. او در این خصوص گفته بود:
«از اول عمر تا به حال بسیار در بر و بحر ممالک اتفاق افتاده بود برای بنده، ولی بدن بنده به لرزه در نیامد و امروز بدنم به لرزه آمد ... خداوند قابلیت در اینها قرار نداده است که لیاقت حق انتخاب داشته باشند. مستضعفین و مستضعفات و آنها از این نمره‌اند که عقول آنها استعداد ندارد. گذشته از اینکه در حقیقت نسوان در مذهب اسلام تحت قیمومیت‌اند، الرجال قوامون علی النساء که در تحت قیمومیت رجال هستند». (نقل از نظام سیاسی و دولت در اسلام، داود فیرحی، ص۲۲۷)
این.گونه اعلام موضع مدرس را می‌توان بر اساس شرایط زمانه‌ او مورد تحلیل قرار داد که شاید امروزه چنین موضع صریحی دیگر قابلیت اجرا نداشته باشد. هرچند فقهای زیادی تا ابتدای دهه چهل به چنین رأیی باور داشتند، اما بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، زنان وارد عرصه مشارکت سیاسی شدند و دیگر شاهد این‌گونه مخالفت‌هایی نبوده‌ایم. حدود سه دهه پس از این موضع‌گیری مدرس، ایران با فاصله اندکی پس از کشورهای بزرگ غربی به زنان حق رأی و انتخاب سیاسی داد و مشروعیت دینی آن نیز پس از انقلاب 57 پذیرفته شد.
عکس: مدرس پس از ترور ناکام از سوی عوامل رضاخان
yon.ir/KdbeN

@raawinews
🌐مرگ کدخدای پیر

راوی #سیاست_خارجی: جرج بوش پدر در سن ۹۴سالگی درگذشت. او که از ۱۳۶۷ چهار سال رئیس‌جمهور آمریکا بود، در دوره هشت ساله ریاست ریگان نیز مرد شماره۲ آمریکا به شمار می‌رفت. وی پس از آنکه پسرش در ۱۳۷۹ رییس‌جمهور شد، به‌ نام بوش پدر شهرت یافت.

ایرانی‌ها بوش پدر را به واسطه نقش مهمی که در جریان حمله صدام به ایران ایفا کرد می‌شناسند. همچنین این دولتمرد متنفذ در سال۱۳۶۹ دستور حمله به صدام و آزادسازی کویت را صادر کرد.
خاندان بوش همواره عضو محفل مخفی دویست ساله موسوم به جمجمه و استخوان (Skull and Bones) بودند که گویا نقش مهمی در ساختار قدرت آمریکا داشته است. وی جمهوریخواه باسابقه‌ای بود که در دوره پرتنش شکاف میان جمهوریخواهان بر سر عملکرد ترامپ از دنیا رفت. بوش‌ها از منتقدان حزبی ترامپ بوده‌اند.

جهانیان بوش پدر را نه با جنگ‌افروزی‌هایش، بلکه با نقش‌آفرینی مهم او در متلاشی کردن شوروی و پایان جنگ سرد غرب و شرق می‌شناسند. بوش پدر با طرح نظم نوین جهانی به دنیای متأثر از جنگ جهانی دوم پایان داد و آمریکا را کدخدای دهکده جهانی معرفی کرد. نظم نوین بوش‌ها اکنون با دیوانگی‌های ترامپ به خطر افتاده است.
@raawinews
راوی
🌐رویکرد انتقادی مراجع تقلید در قبال رواج «طب اسلامی و سنتی» راوی #اجتماعی: چند سالی است که فعالیت حامیان طب موسوم به سنتی و اسلامی افزایش یافته و چهره‌های این جریان که از نظر جایگاه علمی عموما از سطوح میانی و پایینی حوزه‌های علمیه هستند، با تألیف کتب متعدد…
🌐حکیم یا طبیب؟

راوی #اندیشه: در زمانه‌ای که دانش پزشکی هر روز پیشرفته‌تر می‌شود، وجود طب سنتی هنوز هم مورد توجه و محل رجوع است. برخی طب سنتی را منتسب به فرهنگ اسلامی می‌کنند و اسباب اختلاف نظرهایی شده‌اند. البته نمی‌توان نادیده انگاشت که بسیاری از روحانیون و طلاب قدیم به دانش طب نیز می‌پرداختند. گفته می‌شد که هدف از آموختن این دانش صرفاً طبابت نبوده و آنها پیوند میان جسم و روح را در نظر داشته‌اند.
برخی روایات و توصیه‌های دینی در این خصوص وجود دارد. یازده قرن پیش، در ابتدای غیبت امام عصر(عج) شیخ صدوق که برجسته‌ترین عالم شیعه آن زمان محسوب می‌شد، درباره روایات طبی منقول از معصومین(ع) معتقد بود که باید محتاطانه برخورد کرد، چرا که این روایات یا مطابق آب و هوای مکه و مدینه و یا در پاسخ به وضعیت خاص افراد سؤال‌کننده بیان شده‌اند، یا برای بدنام کردن شیعه از طرف اهل سنت و حامیان خلفا جعل شده‌اند، یا راوی‌ آنها دچار سهو و خطا شده و یا بخش‌هایی از آنها از بین رفته و ناقص به دست ما رسیده است (شیخ صدوق، اعتقادات الامامیه، ص 115). در میان فقهای معاصر نیز به تازگی آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی از ضعف سندی اغلب روایات طبی سخن گفته بود.
با این حال هنوز هم روحانیونی هستند که به روایات شیعی دال بر دانش پزشکی علاقه دارند. مرحوم سید مرتضی موحد ابطحی (1281-1371ش) یکی از همین روحانیون بود که افزون بر دانش‌های مرسوم دینی، آشنایی فراوانی با علم طب قدیم داشت. وی که در اصفهان به تحصیل و تدریس می‌پرداخت، علاقه‌‌اش به دانش طب تا به آنجا بود که زبان فرانسه را آموخت تا برخی کتب پزشکی اروپایی را بتواند مطالعه کند.
او در اصفهان شاگرد میرزا ابوالقاسم حکیم بود. گفته می‌شود که در اصفهان هر که طب قدیم می‌دانست شاگرد ابوالقاسم حکیم بوده است. زمانی بنا شد از تمامی شاگردان میرزا ابوالقاسم امتحان بگیرند و جواز طبابت صادر کنند، اما موحد ابطحی به واسطه شبهه شرعی که در مدرک منتسب به حکومت رضاشاه داشت از شرکت در امتحان خودداری کرده بود.
موحد ابطحی که آذر ماه 1371 درگذشت هدفش از فراگیری طب را بهره‌گیری از آن در علم اخلاق می‌دانست. وی مدعی بود که اگر کسی بخواهد در اخلاقیات به جایی برسد باید به مسائل طب آشنا باشد. معتقد بود که حتی فقه نیز با طب در ارتباط است. موحد ابطحی در موارد محدودی به طبابت نیز پرداخت. از جمله گفته می‌شود توانسته بود زخم زبان و رعشه دست علامه طباطبایی را تا حد زیادی درمان کند. او دارویی می‌دهد تا لرزش دست علامه کمتر شود و توان نوشتن را از او نگیرد. موحد ابطحی گفته بود که پزشکی جدید هنوز نتوانسته درمانی برای بسیاری از بیماری‌ها بیابد، در حالی که با طب قدیم، درمان این بیماری‌‌ها امکان‌پذیر است.
مدعاهای مرحوم موحد ابطحی امروز نیز کمابیش بحث‌برانگیز و خبرساز است. دو سال پیش آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی گفته بود طب باید با انسانیت انسان هماهنگ باشد و پزشکان به روح ملکوتی انسان نیز توجه کنند.
طی روزهای اخیر نیز آیت‌الله محمدتقی شهیدی زنجانی؛ از علمای برجسته حوزه علمیه قم نیز در درس خارج فقه خود نسبت به نحوه استفاده از روایات طبی هشدار داده و گفته است:
«ائمه(ع) بحث پزشکی نمی‌کردند ... ما [روایات] را نباید از نظر پزشکی بررسی کنیم وگرنه به جاهای خطرناکی می‌‌رسیم. شما قرآن و حدیث را کتاب پزشکی تلقی نکنید بعد بگویید پزشکی اسلامی. قرآن کتاب هدایت است نه کتاب پزشکی. از اسلام هم انتظار این‌که بیماری‌های شما را درمان بکند، ‌ناراحتی معده‌تان را خوب کند، ‌سردردتان را خوب کند نداشته باشید. ‌اسلام که برای این نیامده، ‌بلکه هُدیً للمتقین است. البته ‌ائمه ما به عنوان حُکمای واجد کمالات، ‌غیر از این‌که معصوم بودند و از جانب خدا احکام را برای مردم بیان می‌‌کردند، کسانی بودند که مسائل اجتماعی را هم خوب بیان می‌‌کردند. راجع به بهداشت هم اگر حدیث صحیحی باشد ما مشکل نداریم. اما انتظار این‌که با بیان‌های عرفی قرآن و ائمه(ع) معامله بیان‌های علمی پزشکی، ‌مهندسی، ‌فضاشناسی، ‌هواشناسی و ‌کیهان‌شناسی بکنیم یک اشتباه فاحش است که انسان به بن‌بست می‌‌رسد. این بیان‌ها عرفی است».
@raawinews
🌐پاسبان سنت استقلال

راوی #حوزه: نام آیت‌الله‌العظمی سید محمدرضا گلپایگانی (۱۸ آذر ۱۳۷۲- ۱۲۷۷ش) در آستانه بیست و پنجمین سالگرد وفاتش رسانه‌ای شده و ازدواج نتیجه او با نتیجه امام خمینی، موضوع روابط این دو مرجع تقلید مهم معاصر را جذابیت تازه‌ای بخشیده است.
آذر ماه سال‌های ۷۲ و ۷۳ آیات عظام گلپایگانی و اراکی که آخرین مراجع بزرگ از نسل شاگردان شاخص مؤسس حوزه علمیه قم بودند از دنیا رفتند. آن دو همچنین آخرین مراجع تقلیدی بودند که در وفات آنها دولت در سراسر کشور تعطیل عمومی اعلام کرد.
آیت‌الله گلپایگانی که مورد عنایت استادش آیت‌الله حائری یزدی بود، بنا به گفته فرزندش سید باقر پس از رحلت آیت‌الله بروجردی با اصرار امام خمینی اعلام مرجعیت کرد. از همین رو میان این دو فقیه از همان ابتدا رابطه نزدیک و خاص برقرار بود.
در تبعید و زندانی شدن‌های مکرر امام خمینی، مرحوم گلپایگانی به ابراز همدردی می‌پرداخت و در قم به عنوان مهم‌ترین مرجع حامی امام شناخته می‌شد. در دوره ده ساله رهبری امام نیز آقای گلپایگانی با وجود همه انتقادها و اختلاف نظرهایی که داشت، در حمایت از امام و جمهوری اسلامی بسیار می‌کوشید. امام نیز زعامت آقای گلپایگانی بر حوزه قم را به رسمیت شناخته بود و آن را پاس می‌داشت. نماد آشکار این رابطه حسنه دیرپا اقامه نماز بر پیکر امام از سوی آیت‌الله گلپایگانی در خرداد ۶۸ بود که معنای قابل توجهی در سنت حوزوی دارد.
با این حال میان این دو فقیه فعال در عرصه اجتماع، اختلاف نظرهای فکری و عملی نیز وجود داشت که گاه بروز می‌کرد و چالش‌هایی می‌آفرید. آقای گلپایگانی پس از انقلاب و از موضع «حفظ شریعت و فقه» تذکراتی به مسؤولین می‌داد و نسبت به برخی احکام قضایی، مصوبات مجلس و رویه دولتی گلایه‌هایی داشت. امام خمینی در پاسخ به یکی از این نامه‌های آیت‌الله گلپایگانی، به تغییر شرایط زمانه اشاره کرده بود:
«از اوضاع زمانه و از تغییرات عظیمی که در عالم واقع شده است نباید غافل بود. مسائل بسیاری پیش آمده که در صدر اسلام نبوده است».
امام حتی در نامه‌ای دیگر به آقای گلپایگانی گله کرده بود که: «ای کاش کسانی که مطالب سربسته به جنابعالی عرض می‌کردند و فقط طرف منفی آن را گوشزد می‌نمودند و موجب ناراحتی وجود محترم را فراهم می‌نمودند، به طرف دیگر قضایا هم توجه می‌کردند و طرف مثبت امور را به عرض می‌رساندند تا با سنجش فقیهانه آن حضرت بسیاری از مطالب که به نظر آنها خلاف است حل شود» (صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۵۰۸).
از دیگر گلایه‌های محرمانه آقای گلپایگانی می‌توان به انتقاد از عدم برگزاری مراسم تشییع آیت‌الله شریعتمداری و نیز گلایه محرمانه از استمرار جنگ و افزایش رکود اقتصادی ناشی از آن اشاره کرد.
با این حال امام خمینی حرمت وی را در حد اعلی پاس می‌داشت و حتی در مسائلی چون اعلام عید فطر نظر او را مقدم می‌داشت.
آقای گلپایگانی پس از امام نیز به حمایت‌های گاه انتقادآمیز خود از نظام ادامه داد و دغدغه جدی استقلال حوزه را داشت. گفته می‌شود که او در آخرین روزهای زندگی‌اش در آذر ۱۳۷۲ با چشمانی اشکبار از آیت‌الله مکارم و دیگر اعضای شورای عالی حوزه خواسته بود مراقب استقلال حوزه علمیه باشند. همچنین در اواخر حیات در نامه‌ای به شورای عالی حوزه علمیه قم نوشته بود: «یکی از مفاخر بزرگ روحانیت شیعه استقلال حوزه‌های علمیه است که به هیچ‌کس و هیچ مقامی غیر از ناحیه مقدسه حضرت صاحب‌الامر (عج) وابسته نیست ... برای بقاء حوزه و حفظ موضع معنوی آن در قلوب و نفوذ آن در جامعه مسلمان بر این مسأله تأکید بسیار دارم ... صلاح اسلام و انقلاب و دولت و ملت و همه این است که حوزه در وظایف خود مستقل عمل کند».
b2n.ir/44985

@raawinews
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌐هشدار مهم امام خمینی درباره شکست روحانیت

👈🏻بخشی از سخنرانی امام در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲۸ تیر ۱۳۶۲

اگر روحانيون از آن زى كه‌ مشايخ‌ ما در طول تاريخ و ائمه هدى (سلام‌اللَّه‌عليهم) داشته‌اند، ما اگر خارج بشويم خوف اين است كه يك شكستى به روحانيت بخورد، و شكست به روحانيت شكست به اسلام است. اسلام با استثناء روحانيت محال است كه به حركت خودش ادامه بدهد. اينهايند كه اسلام را معرفى مى‌كنند و به پيش مى‌برند ... اگر ما از زى متعارف روحانيت خارج بشويم و خداى نخواسته، توجه به ماديات بكنيم، در صورتى كه خودمان را با اسم روحانى معرفى مى‌كنيم، اين منتهى ممكن است بشود به اينكه روحانيت شكست بخورد ... من خوف اين را دارم كه آنها [مردم] براى خاطر ما و شنيدن حرف ما به بهشت بروند و ما براى خاطر اينكه خودمان مهذب نبوديم به جهنم. و آن خوف زيادى كه من دارم اين است كه ما روبرو بشويم با آنها ... و اين خجالت را انسان كجا ببرد كه اينها براى خاطر ما به آن مقامات رسيده‌اند و ما براى خاطر هواهاى نفسانى به اين درجه سُفلى‌.

منبع: صحیفه امام خمینی، ج ۱۸، ص ۱۲

@raawinews
🌐ابوریحان بیرونی؛ اثرگذار در روش و بینش

راوی #اندیشه: ابوریحان بیرونی (۴۲۷-۳۵۲ش) را که ۲۲ آذر روز درگذشت اوست، می‌توان عالِمی همه‌چیزدان دانست. اگر چه امروزه نمی‌توان چنین روشی را در پیش گرفت و در همه‌ علوم دستی داشت، اما این رَویّه در میان گذشتگان دیده می‌شود. ابوریحان بیرونی از آن جمله بود. وی در ستاره‌شناسی، ریاضیات، انسان‌شناسی، تاریخ و برخی دیگر از علوم سر رشته داشت. شخصیت ذو ابعاد بیرونی سبب شده است که داوری‌ها در خصوص او نیز هرکدام از منظر و موضعی صورت گیرد.
استاد مطهری از آنجا که دلبسته‌ فلسفه بود، در مواجهه با ابوریحان نیز از همین موضع به داوری پرداخته و میان ابوریحان و ابوعلی سینا مقایسه‌ای برقرار کرده بود. او به نحو ضمنی مقام ابوریحان را برتر دانسته و گفته که بوعلی بسیاری از اوقاتش صرف سیاست و وزارت شد. شهید مطهری گفته بود که از عوامل عقب ماندن بوعلی از بیرونی این است که بوعلی اهل عیش و بزم بوده و مقداری از وقتش صرف این کارها شده است (بررسی‌هایی درباره ابوریحان بیرونی، ص ۶۸).
مجتبی مینوی؛ پژوهشگر برجسته ایرانی هم التفات بیرونی به زبان‌های مختلف را برجسته می‌دید. گفته می‌شود که ابوریحان به زبان‌های خوارزمی، فارسی، عربی و سانسکریت مسلط بوده و به زبان‌های یونان باستان، عبری و سریانی نیز آشنایی داشته است. مجتبی مینوی این ویژگی را در ابوریحان مورد تحسین قرار می‌دهد و می‌گوید: «فکر این را بکنید که هزار سال پیش از این یک نفر عالمی که در خدمت سلطان محمود به سر می‌برد چه اندازه مشکل بود و مقدار جِدّ و جهد و شوق علمی ابوریحان چقدر زیاد بوده است که با آن همه مشکلات موفق به تحصیل سنسکریت شده است».
استاد جلال‌الدین همایی هم به آرای ابوریحان توجه کرده بود. وی چنان در تحسین ابوریحان سخن می‌گفت که او را برترین دانشمند اسلامی می‌نامید. همایی در این خصوص گفته بود: «به طور قطع و یقین از بررسی کتب و رسائل ابوریحان چنین بر می‌آید که از صدر اسلام تا کنون هیچ یک از دانشمندان و نوابغ دنیا هم‌سنگ و هم‌پایه وی نبوده‌اند».
دکتر حسین نصر نیز بیرونی را برترین دانشمندی می‌داند که تاریخ تمدن اسلامی دیده است.

اختراعات و اکتشافات متعددی به بیرونی نسبت داده‌اند و او را پدر انسان‌شناسی می‌دانند. او همچنین مورخی معتدل و منصف بوده و در زمانه رواج تاریخ‌نگاری درباری، چهره‌ای موجه از خود به یادگار گذاشته است. با این حال باید الگوی بیرونی را به عنوان نمونه قابل بررسی دانش اسلامی و حتی علوم انسانی دانست. او اگرچه در قاموس فکری خود، اسلام را بر ایران ترجیح می‌داد و بر خلاف شاعر هم‌روزگار خود فردوسی، به ایرانیت وجهه پررنگی نمی‌داد، اما اکنون محققان از او به عنوان یکی از مبتکران مهم و اولیه روش تحقیق در علوم مختلف یاد می‌کنند. به‌وِیژه در علوم انسانی توانسته بود روش‌هایی مشابه محققان کنونی را به کار بندد. تبحر او در علوم ریاضی و طبیعی، بینش جامعی در علوم انسانی به وی داده بود که البته منجر به خلط روشی هم نمی‌شد و این در یک انسان متعلق به هزار سال پیش واقعا ستودنی است.
عکس: قبر ابوریحان در غزنه افغانستان
air.ir/3sV

@raawinews
🌐عبور طالبان از ایدئولوژی به سیاست‌ورزی

راوی #سیاست_خارجی: بیست و چهار سال پس از ظهور گروه خشونت‌گرای طالبان در افغانستان، اکنون بخشی از رهبران آن با صراحت بیشتری از مخالفت‌شان با تفکرات بنیادین اولیه این گروه سخن می‌گویند. چند سال پیش که داعش در عراق سیطره ویژه‌ای داشت، طالبان افغانستان طی بیانیه‌ای داعش را به ارائه چهره خشن از اسلام متهم کرده بود. اکنون اما بیانیه جدید برخی رهبران این گروه بر برخورد قاطع با هرگونه تبلیغ وهابی‌گری و سلفی‌گری در افغانستان تأکید کرده است.
در بیانیه‌ای که کمیسیون نظامی شمال طالبان صادر کرده، آمده است که چهار تفکر وهابیت، سلفی‌گری، پنج‌‌پیری و بریلوی‌‌گری منجر به اختلاف در پیروان مذهب حنفی شده‌اند و دیگر نباید در افغانستان ترویج شوند. این بیانیه که البته موضع رسمی کل طالبان تلقی نمی‌شود، عمل‌کردن به این طریقه‌ها را ممنوع و موجب مجازات دانسته و بر ضرورت عزل مسؤولان حامی این تفکرات تأکید دارد. دو فرقه پنج‌پیری و بریلوی از مهم‌ترین فرقه‌های صوفی‌مسلک شبه‌قاره هند به شمار می‌روند و البته خود طالبان نیز بخشی از جریان صوفی دیوبندی شمرده می‌شد که به تدریج از آن فاصله گرفت.
از چند سال پیش که طالبان و داعش در افغانستان به رقابت با یکدیگر برخاسته‌اند، طالبان کوشیده از خشونت‌گرایی‌های پیشین بکاهد و بیشتر به عنوان یک گروه سیاسی و نظامی مخالف دولت افغانستان عمل کند. همچنین به نظر می‌رسد که کاهش حمایت حاکمان کنونی عربستان سعودی از تفکرات وهابی و سلفی به سبب فشارهای آمریکا، طالبان را نیز که از ابتدا مورد حمایت آل‎سعود بوده، بر فاصله گرفتن از تفکرات وهابی و سلفی مصمم‌تر کرده است.
@raawinews
🌐جشن شب میلاد مسعود امام یازدهم شیعیان به میزبانی آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی و با حضور آیات عظام شبیری زنجانی و جوادی آملی در مسجد امام حسن عسکری(ع) برگزار شد.
این مسجد از اماکن بسیار قدیمی شهر قم است که سابقه چندصد ساله دارد و در قرن اخیر نیز محل تدریس و نماز جماعت برخی از علما و فقهای مشهور حوزه قم بوده است.

@raawinews
🌐داستان علم و دین؛ تجدد و مدارای مصری

راوی #اندیشه: موج علم‌گرایی که چند قرن است دین و دینداران را در همه جای جهان به چالش می‌کشد، در جهان اسلام نیز هنوز مورد اهتمام متفکران است و اگرچه هنوز نتوانسته دینداری را از صحنه محو کند، اما ضرورت به‌روز کردن تفکرات دینی را به ارمغان آورده است.
دکتر محمود حمدی زقزوق؛ از جمله فیلسوفان معاصر مصری است که اکنون در 85 سالگی هنوز این دغدغه را دارد و می‌کوشد تا به اصلاح برخی آرای دینداران اقدام ورزد. او که سال 1968 دکترای فلسفه از دانشگاه مونیخ آلمان گرفته، دانش‌آموخته دانشگاه الازهر نیز بوده است، در زمان ریاست حسنی مبارک در دهه نود میلادی مدتی نایب‌رییس الازهر و نیز وزیر اوقاف مصر بود.
زقزوق 25 کتاب در زمینه‌های فلسفه دین، تجدید فکر دینی و اسلام در دنیای معاصر به رشته تحریر درآورده و در سال 1983 نیز اثری درباره مقایسه روش فلسفی دکارت و غزالی منتشر کرد.
کتابی که او در خصوص اسلام و غرب نوشته، مورد توجه بسیاری قرار گرفته و به فارسی نیز ترجمه شده است. او در این کتاب، به جهان غرب نقد می‌کند که تمامی راه‌ها اعم از جنگ و جدل و گفت‌وگوهای یک‌طرفه و شعاری و تهدیدآمیز و افترا را در مواجهه با جهان اسلام به کار گرفتند، اما هیچ‌کدام از این راه‌ها برای به زمین زدن اسلام مؤثر نبوده و امروز در خود غرب هم شاهدیم که طرفداران و گروندگان به اسلام رو به تزاید است. وی در این کتاب به نقد نظر مستشرقان پرداخته و به آنها انتقاد می‌کند که بی‌طرفانه نسبت به اسلام قضاوت نکرده‌ و سعی داشته‌اند که اسلام را تضعیف کرده و مسلمان‌ها را خرافی جلوه دهند.
زقزوق انتقاد خود را به مسلمان‌ها نیز وارد می‌کند و معتقد است که خیلی از کم‌کاری‌ها و بدکاری‌های ما مسلمانان باعث شده که جهان غرب، عَلَم مخالفت با اسلام را برافرازد. وی معتقد است که باید خود مسلمانان ابتکار عمل را به دست گیرند و به پالایش برخی تفکرات سنتی خود همت گمارند. زقزوق با استناد به سخن منسوب به هراکلیتوس؛ فیلسوف یونانی که گفته بود انسان دو بار از یک رودخانه عبور نمی‌کند و همه چیز دائما در حال تغییر است، این رأی را پیش می‌کشد که تفکرات دینی نیز جزء جدایی‌ناپذیر از اندیشه بشر است و تجدید تفکر دینی و به‌روز کردن آن یکی از ضروریات حیات است. به باور وی، قرآن نیز راه‌های تجدید فکر را به انسان نشان داده است.
زقزوق بر همین اساس از تعطیلی عقل و بستن باب اجتهاد در میان اهل سنت به عنوان مهم‌ترین عامل واپس‌ماندگی تفکر دینی یاد می‌کند.
این متفکر مصری یکی از معضلات جهان اسلام را اختلاف میان اهل تشیع و تسنن می‌داند. او معتقد است که این اختلافات غالبا ریشه سیاسی دارد. زقزوق زمانی که وزیر اوقاف مصر بود از حقوق شیعیان حمایت می‌کرد و زمانی که روزنامه‌های مصری به انتقادهایی علیه جهان تشیع می‌پرداختند، وی علاوه با حمایت از مسجدسازی شیعیان در قاهره گفته بود که حاضر است در مساجد شیعیان حضور یافته و با آنان نماز بخواند. وی این رویکرد خود را نشان از عشق و علاقه‌ای دانسته بود که به اهل بیت(ع) دارد.
زقزوق از رواداری و مدارا به عنوان یک عنصر مهم دین‌داری یاد می‌کند و معتقد است که دینداری بدون مدارا در جهان معاصر دچار کاستی بزرگی است. او در زمان مسؤولیت وزارت اوقاف، رییس شورای فلسفه مصر نیز هم بود و کنفرانس «فلسفه آزادی» را در دانشگاه قاهره برگزار کرد و البته اینها به معنای رواداری او با مسأله‌ای چون اشغال فلسطین نبود. زقزوق در همان زمانی که وزیر حکومت مبارک بود، از مسلمانان جهان می‌خواست با افزایش سفر به بیت‌المقدس، مسأله فلسطین را به عنوان یک «مسأله اسلامی» زنده نگه دارند.
ytre.ir/erK

@raawinews
🌐افزایش فقر فقرا و گسترش نفوذ آقازاده‌ها

راوی #جامعه: گزارش تازه مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد که خط فقر در ایران طی یک سال گذشته رشد جهشی قابل ملاحظه‌ای داشته و این جهش با شتاب زیادی ادامه خواهد یافت. در این گزارش آمده که خط فقر در تابستان امسال رشد 25درصدی نسبت به تابستان 96 داشته و سیاست‌های حمایتی دولت از خانواده‌های کم‌درآمد نیز بی‌هدف و کم‌تأثیر بوده است.
بر اساس این گزارش در شهرستان‌های استان تهران مردم سه و نیم برابر بیشتر از استان‌هایی مانند سیستان و ایلام فقیرتر شده‌اند.
در تازه‌ترین گزارش از نتایج تدابیر مالی دولت نیز اعلام شده که سال گذشته برای نجات مؤسسات اعتباری خصوصی از جیب هر ایرانی یک میلیون و 24 هزار تومان برداشت شده تا این مؤسسات از زیر بار بدهی سنگین خود رها شوند. اعتراضات سپرده‌گذاران این مؤسسات در ابتدای زمستان 96 منجر به اعتراضات اقتصادی گسترده در شهرهای مختلف کشور شد. رییس‌جمهور به‌تازگی از کسانی که این مؤسسات را ایجاد و اموال مردم را به تاراج بردند انتقاد تندی کرد و آنان را از عوامل مهم رشد نقدینگی در جامعه دانست. حسن روحانی افشا کرد که دولت برای پرداخت بدهی این مؤسسات از خزانه تحت فشار قرار گرفته بود. احمد توکلی که نهاد دیده‌بان شفافیت و عدالت را تأسیس کرده، «برخی شخصیت‌ها، قضات بازنشسته و آقازاده‌ها» را به عنوان عوامل و متخلفان اصلی این مؤسسات معرفی کرده بود.
از سوی دیگر دو برابر شدن قیمت اغلب کالاها و روند سریع تورم که طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس به افزایش خط فقر منجر خواهد شد، نگرانی‌ها درباره تدابیر دولت برای مهار رکود و تورم موجود را افزایش داده است. اگرچه با تغییرات اجباری تیم اقتصادی دولت، نرخ ارز به قیمت اوایل تابستان برگشته، اما دولت هنوز تحریم‌ها را عامل اصلی وضعیت کنونی معرفی می‌کند.
یکی از امیدهای جدی دولت ترامپ برای تسلیم کردن ایران، بهره‌برداری از نارضایتی‌های گسترده اقتصادی است و به نظر می‌رسد که اخبار اخیر درباره رانت‌خواری‌های گسترده آقازاده‌های سیاسی و خویشاوندان برخی مسؤولین، تنها به فوران این نارضایتی‌ها منجر خواهد شد.
@raawinews
🌐فقه؛ تغییرات زمانه و فقیه متطور

راوی #حوزه: بارها از استادش مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی نقل می‌کرد: «إنّا کل یومٍ رجلٌ»: ما هر روز یک شخصیت جداگانه [و منطبق با اقتضائات روز] هستیم.
آیت‌الله‌العظمی حسینعلی منتظری (1388-1301) را می‌توان از اثرگذارترین فقهای تاریخ شیعه دانست. تسلط کم‌نظیر او به دانش‌های گوناگون حوزوی از قبیل فقه، اصول، فلسفه و تاریخ، از این مجتهد نجف‌آبادی، یک فقیه طراز اول ساخت که توانست نظام فکری استادش آیت‌الله بروجردی را بسط و امتداد بخشد. از دیگر سخنانی که او از آقای بروجردی نقل می‌کرد این بود که بزرگیِ بزرگان، نباید مانع فکر کردن ما شود.
❇️این ویژگی‌ها در مرحوم منتظری تجسد ویژه‌ای داشت و سبب شد او صریح‌‌تر از استادش به نقد و نقادی بنشیند و تغییرات را بپذیرد. چه زمانی که به عنوان مهم‌ترین نظریه‌پرداز فقه سیاسی وارد عرصه شد و ماهیت بسیاری از احکام را «حکومتی» دانست، و چه زمانی که حقوق مردم و شهروندان را از فقه بیرون کشید و پررنگ کرد. امروز اگر کسی بخواهد درباره فقه حکومتی، انقلابی و نظام‌ساز، فقه حقوق بشری و آزادی‌خواه و فقه معطوف به جامعه مدنی پژوهش کند، نمی‌تواند مرحوم منتظری را نادیده بگیرد. آثار او در این زمینه، دست اول و مرجع غیر قابل چشم‌پوشی است.
از دیگر اثرپذیری‌های آقای منتظری از مرحوم بروجردی، اعتقاد به «تورم علم اصول فقه» بود. این استاد و شاگرد بر این باور بودند که دانش اصول نباید از ذوق و فهم عرفی بشری دور شود و نتیجه این تورم، اولویت یافتن برخی مقدمات کمتر کاربردی، و متروک شدن ذی‌المقدمه‌هایی‌ است که در واقع، هدف اصلی دین‌پژوهی بوده‌اند. البته تفاوت این دو فقیه با برخی تحول‌خواهان حوزوی این بود که در کنار این انتقادها، راهکارهای مشخصی برای به‌روزرسانی علوم حوزوی ارائه می‌کردند. به عنوان نمونه، آقای منتظری معتقد بود که بحث «تعادل و تراجیح» که از اهمیت کاربردی ویژه‌ای برخوردار است، به دلیل آنکه در انتهای کتب و مباحث فقهی قرار گرفته، کمتر مورد اقبال طلاب و استادان واقع می‌شود و به حاشیه رفته است. در حالی که مبحث «مقدمه واجب» باید کمتر از زمان فعلی، وقت و انرژی حوزویان را اشغال کند.
دیگر اثرپذیری آقای منتظری از استادش، توجه ویژه به اقوال فقهای متقدم بود. به باور آقای منتظری، تا پیش از ورود آقای بروجردی به قم در زمستان سال 1323شمسی کمتر کسی به کتب روایی و فقهی قدیم شیعه اقبال داشت و اغلب به منابع جدید همچون جواهر مراجعه می‌کردند. همین نگاه در شاگردان آقای بروجردی نیز کم‌وبیش دیده می‌شود که هنگام بررسی یک مسأله، نظرات فقهای ادوار مختلف و تطورات و تحولات فقهی را نیز در نظر می‌گیرند.
❇️با این حال، آیت‌الله منتظری اگرچه تأثیرات فراوانی از آیت‌الله بروجردی گرفته بود، اما شخصیت مستقل خود را در برابر استاد حفظ می‌کرد و در عین احترام، نقدهای صریح خود را به روش‌های مرجعیتی آقای بروجردی می‌گفت. یکی از این نمونه‌ها درخواست آقای بروجردی برای تعطیلی درس فلسفه آقای منتظری در مسجد امام حسن عسکری(ع) قم بود که حدود چهارصد شاگرد در آن شرکت می‌کردند. آقای منتظری در برابر درخواست استادش به او یادآور می‌شود که علم فلسفه در سطح دانشگاه‌ها برای دفاع از اسلام در برابر مارکسیست‌ها مورد نیاز است و نباید به بهانه فشار برخی علما یا فهم نادرست برخی طلاب از برخی مباحث فلسفه اسلامی، آن را به طور کلی رها و متروک کرد. رایزنی آقای منتظری اثر می‌گذارد و آقای بروجردی در صورت محدود شدن شاگردان و تغییر کتاب، با ادامه جلسات فلسفه علامه طباطبایی و آقای منتظری موافقت می‌کند.
❇️آقای منتظری اگرچه استاد و شارح مهم فلسفه اسلامی در حوزه قم بود، اما می‌کوشید مباحث فلسفه اسلامی را که حول مباحث انتزاعی و ذهنی شکل گرفته بود با مباحث اجتماعی که مبتنی بر «اراده و اختیار انسان‌ها» و «شرایط جامعه» است، خلط نکند(ص 97 خاطرات). همان‌گونه که فقه را نیز بی‌ربط به فلسفه اسلامی و دانشی اجتماعی و عرفی می‌دانست(ص 124خاطرات). در عین حال، در درس اخلاق نیز می‌کوشید مبانی اخلاقی خود را بر اساس آرای حکمای یونان بنا نکند و از اشراف کم‌نظیر خود به میراث روایی مسلمین مدد می‌گرفت. در دانش کلام نیز با وجود تسلطی که به آرای قدما داشت، معتقد به تأسیس کلام جدید بود و تکرار دعواهای معتزله و اشاعره را بی‌ثمر می‌دانست(ص 197خاطرات).
آیت‌الله منتظری را باید فقیهی جسور و صریح در پذیرش تغییرات و شرایط زمانه دید. او این ویژگی را از دو استاد اصلی‌اش؛ آیت‌الله بروجردی و امام خمینی به ارث برد و با بی‌پروایی و خطرپذیری کم‌نظیر خود درهم‌آمیخت و آثار قابل توجهی در دوره گذار فقه شیعه از عصر سنت به دوران مدرن عرضه کرد. شاید برخی آرای او مورد مناقشه و تردید قرار گرفته است، اما پژوهشگران نمی‌توانند روش‌مندی و دانش گسترده او را نادیده بگیرند.
ytre.ir/ewi

@raawinews
🌐آیت‌الله محمد مؤمن قمی؛ برجسته‌ترین فقیه شورای نگهبان در سن ۸۱ سالگی به دلیل خونریزی مغزی در قم بستری شده و حال وخیمی دارد.
آقای مؤمن که از قدیمی‌ترین اعضای شورای نگهبان و خبرگان است، اثرگذاری مهمی در بخش فقهی نظام جمهوری اسلامی داشته و نیز نقش اصلی را در آزمون فقهی داوطلبان نامزدی انتخابات مجلس خبرگان ایفا کرده است.
حال آیت‌الله هاشمی شاهرودی؛ دیگر فقیه برجسته شورای نگهبان و رییس مجمع تشخیص نیز وخیم گزارش می‌شود.
@raawinews