Forwarded from نشر نو
◙ همۀ رسوم اجتماعیای که حقوق انسانها را نقض میکنند مردودند...
◙ همۀ ما در سرتاسر زندگیمان از فرایندی نیرومند به نام شرطیسازی اجتماعی تأثیر میپذیریم. در فرایند شرطیسازی اجتماعی، فرد یاد میگیرد که باورها، رفتارها، امیال، و عاطفههایی خاص داشته باشد؛ باورها و ... خاصی که مهر تأیید جامعه یا گروههای کوچکتری که شخص در آنها زندگی میکند را بر خود دارند. برای مثال، اگر شما یهودی باشید و در یک جامعۀ یهودی ارتدوکس و سختگیر به دنیا آمده باشید، به احتمال فراوان جامعه به شما یاد میدهد که قوم یهود برگزیدۀ خداست و کنیسه مکانی مقدس است؛ یا، یاد میگیرید که شنبهها کار را تعطیل کنید و از کسانی که مراجع مذهب یهود تکفیرشان کردهاند متنفر باشید.
◙ به دلیلِ همین تأثیرپذیری از شرطیسازی اجتماعی، هیچ یک از ما در وهلۀ نخست توانایی نقد تابوها و هنجارهای اجتماعی را نداریم و بهخودیخود مایلیم این امور سنتی را «درست» بدانیم، مگر آنکه نقد تابوها و آداب و رسوم و باورهایی که بر ما تحمیل شدهاند را بیاموزیم.
◙ تاریخ آمریکا را در نظر بگیرید. بیشتر آمریکاییها تا مدتها بردهداری را موجه و مطلوب میانگاشتند. این بخشی از عرف جامعۀ آمریکا بود. در طول تاریخ، گروههای بسیاری از انسانها (از جمله، ملتهای گوناگون، رنگینپوستان، زنان، کودکان، و افراد ناتوان) به این علت قربانی تبعیض شدهاند که اعضای جامعه رفتار عرفپسند را با رفتار اخلاقمدارانه اشتباه گرفتهاند. اما همۀ رسوم اجتماعیای که حقوق انسانها را نقض میکنند مردودند؛ افراد معقول و دارای حساسیت اخلاقی این گونه رسوم را، فارغ از آنکه تا چه حد از پشتوانۀ عرف جامعه برخوردار باشند، مردود میدانند.
□ تفکر نقادانه دربارۀ مسائل اخلاقی | ریچارد پُل و لیندا اِلدر | ترجمهٔ مهدی خسروانی | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۱، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۷۵ صفحه، قیمت ۸۸,۰۰۰۰ تومان.
Nashrenow
◙ همۀ ما در سرتاسر زندگیمان از فرایندی نیرومند به نام شرطیسازی اجتماعی تأثیر میپذیریم. در فرایند شرطیسازی اجتماعی، فرد یاد میگیرد که باورها، رفتارها، امیال، و عاطفههایی خاص داشته باشد؛ باورها و ... خاصی که مهر تأیید جامعه یا گروههای کوچکتری که شخص در آنها زندگی میکند را بر خود دارند. برای مثال، اگر شما یهودی باشید و در یک جامعۀ یهودی ارتدوکس و سختگیر به دنیا آمده باشید، به احتمال فراوان جامعه به شما یاد میدهد که قوم یهود برگزیدۀ خداست و کنیسه مکانی مقدس است؛ یا، یاد میگیرید که شنبهها کار را تعطیل کنید و از کسانی که مراجع مذهب یهود تکفیرشان کردهاند متنفر باشید.
◙ به دلیلِ همین تأثیرپذیری از شرطیسازی اجتماعی، هیچ یک از ما در وهلۀ نخست توانایی نقد تابوها و هنجارهای اجتماعی را نداریم و بهخودیخود مایلیم این امور سنتی را «درست» بدانیم، مگر آنکه نقد تابوها و آداب و رسوم و باورهایی که بر ما تحمیل شدهاند را بیاموزیم.
◙ تاریخ آمریکا را در نظر بگیرید. بیشتر آمریکاییها تا مدتها بردهداری را موجه و مطلوب میانگاشتند. این بخشی از عرف جامعۀ آمریکا بود. در طول تاریخ، گروههای بسیاری از انسانها (از جمله، ملتهای گوناگون، رنگینپوستان، زنان، کودکان، و افراد ناتوان) به این علت قربانی تبعیض شدهاند که اعضای جامعه رفتار عرفپسند را با رفتار اخلاقمدارانه اشتباه گرفتهاند. اما همۀ رسوم اجتماعیای که حقوق انسانها را نقض میکنند مردودند؛ افراد معقول و دارای حساسیت اخلاقی این گونه رسوم را، فارغ از آنکه تا چه حد از پشتوانۀ عرف جامعه برخوردار باشند، مردود میدانند.
□ تفکر نقادانه دربارۀ مسائل اخلاقی | ریچارد پُل و لیندا اِلدر | ترجمهٔ مهدی خسروانی | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۱، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۷۵ صفحه، قیمت ۸۸,۰۰۰۰ تومان.
Nashrenow
Telegram
attach 📎
کتاب فوق العاده ای است از نویسنده جوان ایرانی که زیر آوار بهمن ماند و کتاب اش تازه نشر آنلاین شده است.
Forwarded from مهدی خلجی
این نوشتار، در چهار بخش، به ترجمهی فارسی درسگفتارهای فلسفهی سیاسی کانت اثر هانا آرنت میپردازد. نخست، به طور گذرا، بر اهمیت جایگاه این کتاب در میان آثار آرنت تأکید میورزد. آنگاه، به سراغ مقدمهی مترجم بر کتاب میرود. سپس، اضافات مترجم، کاستیها و کوتاهیهای او را برمیرسد، و سرانجام، برای نمونه، ترجمهی چهارصفحهای درسگفتار اول آرنت را از نظر درستی و وفاداری به متن میسنجد.
https://nebesht.com/arendt-persian-translation-review-m-khalaji/
https://t.me/khalajich
https://nebesht.com/arendt-persian-translation-review-m-khalaji/
https://t.me/khalajich
مجله نبشت
داوری دربارهی [داوری]: نقدی بر ترجمهی درسگفتارهای فلسفهی سیاسی کانت
درسگفتارهایی دربارهی فلسفهی کانت جای فصلی از کتاب حیات ذهن یا حیات روح را میگیرد که اجل فرصت نوشتن آن را به هانا آرنت نداد، ولی موضوع آن، یعنی قضاوت، دستکم، ذهن آرنت را، طی دو دههی پایانی عمرش،
Forwarded from مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى
کاظم موسوی بجنوردی در بیمارستان بستری شد
@cgie_org_ir
@cgie_org_ir
Forwarded from مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى
کاظم موسوی بجنوردی در بیمارستان بستری شد
کاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در بیمارستان بستری شد.
🔸به گزارش ایسنا، حمیدرضا محمدی، مدیر روابطعمومی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا با تأیید این خبر اظهار کرد: موسوی بجنوردی که اول خرداد امسال به هشتاد سالگی گام نهاد، بهواسطۀ ایام زندان طی سالهای ١٣۴۴ تا ١٣۵٧ که به دلیل رهبری حزب ملل اسلامی، ابتدا به اعدام و بعداً به حبس ابد محکوم شد، ریۀ چپ خود را از دست داد و دچار فلج ریوی شد. درنتیجه او بیش از چهل سال است که با یک ریه گذران عمر میکند.
🔹او ادامه داد: بهدنبال این موضوع و همچنین با توجه به مشکلات ویروسیِ توأم با آلودگی شدید هوای پایتخت، به نارسایی ریوی مبتلا و از بامداد چهارشنبه، پنجم بهمن در ICU بستری شد. ایشان بنابر تشخیص تیم پزشکی پس از کاهش خطر، به بخش مربوطه منتقل شد و هماکنون تحت نظر تیم پزشکی با هدایت دکتر ناصر صدر ممتاز، رئیس بیمارستان نیکان شرق(اقدسیه)، مراحل درمان خود را سپری میکند و احتمالاً تا ۴٨ ساعت آینده و پس از رفع کامل کسالت مرخص خواهد شد.
🔹محمدی با ذکر این نکته که در دو روز گذشته قائممقام، معاون علمی و اعضای شورای عالی علمی این مرکز به عیادت موسوی بجنوردی رفتند، افزود: رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی با توجه به بیماری فوقالذکر اما همچنان با روحیۀ بالا، کارهای این نهاد پژوهشی را پیگیری میکند.
🔹کاظم موسوی بجنوردی، روز دوشنبه (سوم بهمنماه) در مراسم یادبود ابوالفضل خطیبی، شاهنامهپژوه فقید که در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شده بود، شرکت کرده و دربارۀ فعالیتهای او سخن گفته بود.
@cgie_org_ir
کاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در بیمارستان بستری شد.
🔸به گزارش ایسنا، حمیدرضا محمدی، مدیر روابطعمومی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا با تأیید این خبر اظهار کرد: موسوی بجنوردی که اول خرداد امسال به هشتاد سالگی گام نهاد، بهواسطۀ ایام زندان طی سالهای ١٣۴۴ تا ١٣۵٧ که به دلیل رهبری حزب ملل اسلامی، ابتدا به اعدام و بعداً به حبس ابد محکوم شد، ریۀ چپ خود را از دست داد و دچار فلج ریوی شد. درنتیجه او بیش از چهل سال است که با یک ریه گذران عمر میکند.
🔹او ادامه داد: بهدنبال این موضوع و همچنین با توجه به مشکلات ویروسیِ توأم با آلودگی شدید هوای پایتخت، به نارسایی ریوی مبتلا و از بامداد چهارشنبه، پنجم بهمن در ICU بستری شد. ایشان بنابر تشخیص تیم پزشکی پس از کاهش خطر، به بخش مربوطه منتقل شد و هماکنون تحت نظر تیم پزشکی با هدایت دکتر ناصر صدر ممتاز، رئیس بیمارستان نیکان شرق(اقدسیه)، مراحل درمان خود را سپری میکند و احتمالاً تا ۴٨ ساعت آینده و پس از رفع کامل کسالت مرخص خواهد شد.
🔹محمدی با ذکر این نکته که در دو روز گذشته قائممقام، معاون علمی و اعضای شورای عالی علمی این مرکز به عیادت موسوی بجنوردی رفتند، افزود: رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی با توجه به بیماری فوقالذکر اما همچنان با روحیۀ بالا، کارهای این نهاد پژوهشی را پیگیری میکند.
🔹کاظم موسوی بجنوردی، روز دوشنبه (سوم بهمنماه) در مراسم یادبود ابوالفضل خطیبی، شاهنامهپژوه فقید که در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شده بود، شرکت کرده و دربارۀ فعالیتهای او سخن گفته بود.
@cgie_org_ir
Forwarded from از گذشته و اکنون (احمدرضا بهرامپور عمران)
"دارالتّعطیل: مدرسه"
رسالهی "ده فصل" یا همان "تعریفاتِ" عبید، شاهکاری است در عالمِ طنز و شوخطبعی. عبید در این اثر بهشیوهی لغتنویسان واژههای عربی و فارسی را (البته همراه با "ال") در ده فصل طبقهبندی و تعریفکردهاست. او در فصلِ نخست، "دارالتّعطیل" را "مدرسه" معنی کرده! که براستی با اوضاعِ مدارسِ این روزها در برخی از شهرهایمان همخوانی دارد.
البته در کلامِ عبید و کاربردِ تاریخیِ زبانِ فارسی، نه "تعطیل" دقیقاً به معنای تعطیل در زبانِ امروز است و نه "مدرسه" در معنای مدرسهای که امروز بهکارمیبریم. اینجا "تعطیل" یعنی عُطلت و بطالت و بیکارگی؛ و "مدرسه" نیز معنایی دارد درحدود مدارسِ دینی.
@azgozashtevaaknoon
رسالهی "ده فصل" یا همان "تعریفاتِ" عبید، شاهکاری است در عالمِ طنز و شوخطبعی. عبید در این اثر بهشیوهی لغتنویسان واژههای عربی و فارسی را (البته همراه با "ال") در ده فصل طبقهبندی و تعریفکردهاست. او در فصلِ نخست، "دارالتّعطیل" را "مدرسه" معنی کرده! که براستی با اوضاعِ مدارسِ این روزها در برخی از شهرهایمان همخوانی دارد.
البته در کلامِ عبید و کاربردِ تاریخیِ زبانِ فارسی، نه "تعطیل" دقیقاً به معنای تعطیل در زبانِ امروز است و نه "مدرسه" در معنای مدرسهای که امروز بهکارمیبریم. اینجا "تعطیل" یعنی عُطلت و بطالت و بیکارگی؛ و "مدرسه" نیز معنایی دارد درحدود مدارسِ دینی.
@azgozashtevaaknoon
Forwarded from جستارهای ابوالفضل خطیبی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیین یادبود «ابوالفضل خطیبی» در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلام
سخنرانی دکتر فریبا شکوهی
۱۴۰۱/۱۱/۰۳
@dr_khatibi_abolfazl
سخنرانی دکتر فریبا شکوهی
۱۴۰۱/۱۱/۰۳
@dr_khatibi_abolfazl
Forwarded from جستارهای ابوالفضل خطیبی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیین یادبود «ابوالفضل خطیبی» در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
سخنرانی دکتر علی اشرف صادقی
۱۴۰۱/۱۱/۰۳
@dr_khatibi_abolfazl
سخنرانی دکتر علی اشرف صادقی
۱۴۰۱/۱۱/۰۳
@dr_khatibi_abolfazl
Forwarded from Khabgard | خوابگرد
مصطفی مستور: تا چنین سانسوری هست، هرگز کتابی به وزارت ارشاد نخواهم فرستاد
مصطفی مستور با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به وزیر ارشاد، ضمن اشاره به مواردی از ابلاغیههای سانسور کتاب تازهاش، اعلام کرد به آنها عمل نمیکند و تا چنین رویکردی بر فرهنگ و هنر حاکم است، «هرگز» کتابی برای گرفتن مجوز به وزارت ارشاد نخواهد فرستاد.
آقای مستور در این نامه که یکشنبه ۹ بهمن در روزنامهی «شرق» منتشر شد، نوشت: «به ابلاغیهها عمل نمیکنم و تا روزی که امکان انتشار بدونِ حتا یک کلمه سانسور آن فراهم شود، منتظر میمانم. بهعلاوه تا این دولت و چنین رویکردی بر فرهنگ و هنر حاکم است، هرگز کتابی برای گرفتن مجوز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نخواهم فرستاد.»
ابلاغیههای متعدد و گوناگون در مورد سانسور کتابی است که تمام ۱۷ داستان آن «دربارهٔ زنان و مسائل و مصائب آنهاست»، اما وزارت ارشاد «دستور به حذف چندین داستان و دهها سطر از داستانهای دیگر این مجموعه داده است».
در یکی از موارد سانسوری به این نویسنده گفته شده که وقوع مزاحمت خیابانی برای شخصیت زنِ یکی از داستانها که در ساعات آخر شب در خیابان قدم میزند «غیرواقعی» است و باید حذف شود.
در یک مورد دیگر، از مصطفی مستور «اشکال گرفتهاند که چرا یادداشت دخترکی خردسال [در یکی از داستانها] اغلاط املایی دارد و این غلطها باید به رسمالخط معیار برگردد و درست شود».
#زن_زندگی_آزادی
@KhabGard
کاملِ نامه:
sharghdaily.com/fa/tiny/news-868518
مصطفی مستور با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به وزیر ارشاد، ضمن اشاره به مواردی از ابلاغیههای سانسور کتاب تازهاش، اعلام کرد به آنها عمل نمیکند و تا چنین رویکردی بر فرهنگ و هنر حاکم است، «هرگز» کتابی برای گرفتن مجوز به وزارت ارشاد نخواهد فرستاد.
آقای مستور در این نامه که یکشنبه ۹ بهمن در روزنامهی «شرق» منتشر شد، نوشت: «به ابلاغیهها عمل نمیکنم و تا روزی که امکان انتشار بدونِ حتا یک کلمه سانسور آن فراهم شود، منتظر میمانم. بهعلاوه تا این دولت و چنین رویکردی بر فرهنگ و هنر حاکم است، هرگز کتابی برای گرفتن مجوز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نخواهم فرستاد.»
ابلاغیههای متعدد و گوناگون در مورد سانسور کتابی است که تمام ۱۷ داستان آن «دربارهٔ زنان و مسائل و مصائب آنهاست»، اما وزارت ارشاد «دستور به حذف چندین داستان و دهها سطر از داستانهای دیگر این مجموعه داده است».
در یکی از موارد سانسوری به این نویسنده گفته شده که وقوع مزاحمت خیابانی برای شخصیت زنِ یکی از داستانها که در ساعات آخر شب در خیابان قدم میزند «غیرواقعی» است و باید حذف شود.
در یک مورد دیگر، از مصطفی مستور «اشکال گرفتهاند که چرا یادداشت دخترکی خردسال [در یکی از داستانها] اغلاط املایی دارد و این غلطها باید به رسمالخط معیار برگردد و درست شود».
#زن_زندگی_آزادی
@KhabGard
کاملِ نامه:
sharghdaily.com/fa/tiny/news-868518
Forwarded from مهدی خلجی
رومن یاکوبسن، روندهای بنیادین در دانش زبان، کورش صفوی، تهران، هرمس، ۱۳۷۶.
این کتاب برگردانی است از:
Roman Jakobson, Main Trends in the Science of Language, London, Routledge 1st edition, 2012.
«روند» در فرهنگها چنین معنا شده است:
روند: ۱) چگونگی انجام گرفتن امری در طول زمان، جریان ۲) رفتن، رفت ۳) رونده (فرهنگ سخن)
روند: روش، رفتار، طریقه (فرهنگ معین)
اما trends در اینجا به معنای «گرایشها» (مکتبها، نحلهها، جریانها) است. main به معنای «عمده»، «اصلی»، و «مهمترین» است، نه «بنیادین».
بنابراین، ترجمهی عنوان کتاب به گرایشهای عمده در دانش زبان چه بسا دقیقتر و رساتر باشد.
عنوان فصل اول، «نگرشهای زبانشناختی» برگردان Linguistic Vistas است، که باید «چشماندازها/دورنماهای زبانشناختی» باشد.
عنوان فصل دوم «جایگاه زبانشناسی در میان علوم انسانی»، برگردان The Place of Linguistics aming the Sciences of Man است، ولی دقیقتر آن است که «جایگاه زبانشناسی در میان علوم انسان» برگردانیم تا با humanities متمایز بماند.
فصل نخست با این جمله آغاز میشود:
“Were we to comprise the leading idea of present-day science in its most various manifestations , we could hardly find a more appropriate designation than structuralism.” (p. 12)
ترجمهی کورش صفوی:
«اگر بخواهیم اندیشهی مهم دانش معاصر را در گوناگونترین جلوههایش جمع آوریم، مشکل بتوان طرحی مناسبتر از ساختگرایی یافت.»
(ص. ۱۱)
من از این جمله چندان چیزی درنمییایم.
ترجمهی پیشنهادی:
«اگر میخواستیم یگانه ایدهی راهنمای علم امروزی را، در پرتنوعترین جلوههایش، بیان کنیم ، به دشواری میتوانستیم عنوانی مناسبتر از ساختگرایی بیابیم.»
مترجم در پیشگفتار خود مینویسد «کتاب حاضر، از دیدگاهی، شاهکار» رومن یاکوبسن، زبانشناس و نظریهپرداز ادبی روسی-آمریکایی، است.
https://t.me/khalajich
این کتاب برگردانی است از:
Roman Jakobson, Main Trends in the Science of Language, London, Routledge 1st edition, 2012.
«روند» در فرهنگها چنین معنا شده است:
روند: ۱) چگونگی انجام گرفتن امری در طول زمان، جریان ۲) رفتن، رفت ۳) رونده (فرهنگ سخن)
روند: روش، رفتار، طریقه (فرهنگ معین)
اما trends در اینجا به معنای «گرایشها» (مکتبها، نحلهها، جریانها) است. main به معنای «عمده»، «اصلی»، و «مهمترین» است، نه «بنیادین».
بنابراین، ترجمهی عنوان کتاب به گرایشهای عمده در دانش زبان چه بسا دقیقتر و رساتر باشد.
عنوان فصل اول، «نگرشهای زبانشناختی» برگردان Linguistic Vistas است، که باید «چشماندازها/دورنماهای زبانشناختی» باشد.
عنوان فصل دوم «جایگاه زبانشناسی در میان علوم انسانی»، برگردان The Place of Linguistics aming the Sciences of Man است، ولی دقیقتر آن است که «جایگاه زبانشناسی در میان علوم انسان» برگردانیم تا با humanities متمایز بماند.
فصل نخست با این جمله آغاز میشود:
“Were we to comprise the leading idea of present-day science in its most various manifestations , we could hardly find a more appropriate designation than structuralism.” (p. 12)
ترجمهی کورش صفوی:
«اگر بخواهیم اندیشهی مهم دانش معاصر را در گوناگونترین جلوههایش جمع آوریم، مشکل بتوان طرحی مناسبتر از ساختگرایی یافت.»
(ص. ۱۱)
من از این جمله چندان چیزی درنمییایم.
ترجمهی پیشنهادی:
«اگر میخواستیم یگانه ایدهی راهنمای علم امروزی را، در پرتنوعترین جلوههایش، بیان کنیم ، به دشواری میتوانستیم عنوانی مناسبتر از ساختگرایی بیابیم.»
مترجم در پیشگفتار خود مینویسد «کتاب حاضر، از دیدگاهی، شاهکار» رومن یاکوبسن، زبانشناس و نظریهپرداز ادبی روسی-آمریکایی، است.
https://t.me/khalajich
Forwarded from اتچ بات
💥 پی دی اف رایگان چهار کتاب حقوق بشری در زمینه مجازات اعدام و قصاص
🍂شـاخه ها را از جدایـی گـر غـم اسـت
ریشه هاشـان دسـت در دسـت هم اسـت
✍️ با توجه به احکام پی در پی اعدام و بازتاب گسترده و منفی آن در افکار عمومی داخل و در جهان، ویرایش تازه کتاب های #حق_حیات که با رویکرد حقوق بشری و روش درون دینی به نقد و نفی مجازات سلب حیات پرداخته، انتشار داده شد.
جلد۱و۲ نخستین بار در سال ۱۳۸۶ منتشر شد، ویرایش تازه آنها همراه با مجلدات ۳ و ۴ به صورت رایگان در وبگاه نویسنده عرضه شده است.
در زیر لینک دسترسی به آنها تقدیم می شود:
کتاب حق حیات (۱): پژوهشی در مجازات اعدام، قصاص و سنگسار در فقه حقوق بشر
https://emadbaghi.com/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%ad%d9%82-%d8%ad%db%8c%d8%a7%d8%aa-%db%b1/
حق حیات (۲): مسئله اعدام های زیر ۱۸ سال در ایران
https://emadbaghi.com/%d8%ad%d9%82-%d8%ad%db%8c%d8%a7%d8%aa-%db%b2-%d9%85%d8%b3%d8%a6%d9%84%d9%87-%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b2%db%8c%d8%b1-%db%b1%db%b8-%d8%b3%d8%a7%d9%84/
حق حیات (۳):مقالات، گفتگوها و نامهها- رویکردی جامعه شناختی و حقوق بشری
https://emadbaghi.com/%d8%ad%d9%82-%d8%ad%db%8c%d8%a7%d8%aa-%db%b3-%d8%b1%d9%88%db%8c%da%a9%d8%b1%d8%af%db%8c-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%b9%d9%87-%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%ae%d8%aa%db%8c-%d9%88-%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a8/
حق حیات ۴: مباحثات و مناظرات
https://emadbaghi.com/%d8%ad%d9%82-%d8%ad%db%8c%d8%a7%d8%aa-%db%b4-%d9%85%d8%a8%d8%a7%d8%ad%d8%ab%d8%a7%d8%aa-%d9%88-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%b8%d8%b1%d8%a7%d8%aa/
📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
🍂شـاخه ها را از جدایـی گـر غـم اسـت
ریشه هاشـان دسـت در دسـت هم اسـت
✍️ با توجه به احکام پی در پی اعدام و بازتاب گسترده و منفی آن در افکار عمومی داخل و در جهان، ویرایش تازه کتاب های #حق_حیات که با رویکرد حقوق بشری و روش درون دینی به نقد و نفی مجازات سلب حیات پرداخته، انتشار داده شد.
جلد۱و۲ نخستین بار در سال ۱۳۸۶ منتشر شد، ویرایش تازه آنها همراه با مجلدات ۳ و ۴ به صورت رایگان در وبگاه نویسنده عرضه شده است.
در زیر لینک دسترسی به آنها تقدیم می شود:
کتاب حق حیات (۱): پژوهشی در مجازات اعدام، قصاص و سنگسار در فقه حقوق بشر
https://emadbaghi.com/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%ad%d9%82-%d8%ad%db%8c%d8%a7%d8%aa-%db%b1/
حق حیات (۲): مسئله اعدام های زیر ۱۸ سال در ایران
https://emadbaghi.com/%d8%ad%d9%82-%d8%ad%db%8c%d8%a7%d8%aa-%db%b2-%d9%85%d8%b3%d8%a6%d9%84%d9%87-%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b2%db%8c%d8%b1-%db%b1%db%b8-%d8%b3%d8%a7%d9%84/
حق حیات (۳):مقالات، گفتگوها و نامهها- رویکردی جامعه شناختی و حقوق بشری
https://emadbaghi.com/%d8%ad%d9%82-%d8%ad%db%8c%d8%a7%d8%aa-%db%b3-%d8%b1%d9%88%db%8c%da%a9%d8%b1%d8%af%db%8c-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%b9%d9%87-%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%ae%d8%aa%db%8c-%d9%88-%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a8/
حق حیات ۴: مباحثات و مناظرات
https://emadbaghi.com/%d8%ad%d9%82-%d8%ad%db%8c%d8%a7%d8%aa-%db%b4-%d9%85%d8%a8%d8%a7%d8%ad%d8%ab%d8%a7%d8%aa-%d9%88-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%b8%d8%b1%d8%a7%d8%aa/
📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
Telegram
attach 📎
Forwarded from ندارضویزاده|نيمنگاهجامعهشناختی
واکنش دکتر محمود فتوحی استاد ادبیات دانشگاه فردوسی و عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی به قطع همکاری دانشگاه با استادان مدعو
Telegram
کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی
.
فرزندان شایسته که از خانوادۀ دانشگاه کنار گذاشته میشوند.
خبر کنار گذاشتن گروهی از مُدرّسانِ دانشگاه فردوسی در چند روز اخیر از همه جا به گوش میرسد. چند نفر از ایشان را دقیق میشناسم؛ در زمان تحصیل از پرنشاطترین و متخلّقترین دانشجویان و متعهدترینها…
فرزندان شایسته که از خانوادۀ دانشگاه کنار گذاشته میشوند.
خبر کنار گذاشتن گروهی از مُدرّسانِ دانشگاه فردوسی در چند روز اخیر از همه جا به گوش میرسد. چند نفر از ایشان را دقیق میشناسم؛ در زمان تحصیل از پرنشاطترین و متخلّقترین دانشجویان و متعهدترینها…
Forwarded from کتابخانه تخصصی ادبیات
https://b2n.ir/b86549
#معرفی_کتاب
تازههای کتابخانه تخصصی ادبیات، با پیدیاف برخی صفحات:
1348: سخنی پیرامون انقلاب 57 از گذرگاه ادبیات
سیامک مهاجری
تهران: اگر
سال ۱۴۰۱
@eliteraturebook
#معرفی_کتاب
تازههای کتابخانه تخصصی ادبیات، با پیدیاف برخی صفحات:
1348: سخنی پیرامون انقلاب 57 از گذرگاه ادبیات
سیامک مهاجری
تهران: اگر
سال ۱۴۰۱
@eliteraturebook
Forwarded from کتابخانه تخصصی ادبیات
https://b2n.ir/d58269
#معرفی_کتاب
تازههای کتابخانه تخصصی ادبیات، با پیدیاف برخی صفحات:
صور خیال در نسخه های مصور: شاهنامه بایسنقری و تهماسبی
حسین عصمتی
تهران: سوره مهر
سال ۱۴۰۰
@eliteraturebook
#معرفی_کتاب
تازههای کتابخانه تخصصی ادبیات، با پیدیاف برخی صفحات:
صور خیال در نسخه های مصور: شاهنامه بایسنقری و تهماسبی
حسین عصمتی
تهران: سوره مهر
سال ۱۴۰۰
@eliteraturebook
Forwarded from کتابخانه تخصصی ادبیات
https://b2n.ir/p85119
#معرفی_کتاب
تازههای کتابخانه تخصصی ادبیات، با پیدیاف برخی صفحات:
زیبایی شناسی نگارگری قدیم ایران در آرای صاحبنظران معاصر
هادی بابایی فلاح
تهران: سوره مهر
سال ۱۴۰۱
@eliteraturebook
#معرفی_کتاب
تازههای کتابخانه تخصصی ادبیات، با پیدیاف برخی صفحات:
زیبایی شناسی نگارگری قدیم ایران در آرای صاحبنظران معاصر
هادی بابایی فلاح
تهران: سوره مهر
سال ۱۴۰۱
@eliteraturebook
Forwarded from اتچ بات
◽️
تاریخ زبان فارسی
کتایون مزداپور: نگاهی به تاریخ روشن میکند که ابتدا فارسی باستان، و سپس فارسی میانهٔ ساسانی به نگارش در آمده است. از زمانی که معلوم نیست، فارسی میانهٔ ساسانی نقش زبان رسمی و واسط و نوشتاری را بر عهده گرفت.
فارسی دری یا فارسی بلخی زبان شفاهی و واسط و میانگان بوده است. میدانیم که با فارسی دری در دربار تیسفون در عهد ساسانیان هم گفتوگو میکردهاند. باید پرسید که آیا این زبان از بلخ به دربار تیسفون رفته و در آنجا شده است زبانِ گفتاریِ رسمیِ دربار، یا آنکه همواره زبانِ گفتوگو، و زبان گفتاری در ارتباطات اجتماعی، و زبان رابط در سراسر کشور قدیم ایران بوده است. به هر تقدیر میشود حدس زد که اینگونه از فارسی همان است که در دوران ساسانیان با آن گفتوگو میکردهاند. در تقابل با پهلوی، و زبان کتابتی و نوشتاری در طیّ قرون و اعصار، زبان فارسی دری تحوّلیافته بوده است با صورتی و شکلی تازه و جدید. این همان زبانی است که بعداً با خط عربی به نگارش درآمد و شد زبان رسمی در سراسر حوزهٔ فرهنگی نوروز؛ و شد زبانی که یکی از غنیترین گنجینههای ادبی عالم بشری با آن به نگارش در آمده است و سرشار است از ذوق و اندیشه و جلوههای تفکر و زیبایی در اندیشه و شوق.
مهران افشاری: در مدارس و دیوان دولتی و در اسناد رسمی هم این زبان ملّی به کار میرفته است و با آن مینوشتهاند. امروزه هم همینطور است. از یک رانندهٔ تبریزی که در تبریز بنده را سوار کرده بود خاطرهای خوشایند دارم. وقتی با او دربارهٔ فارسی و ترکی حرف زدم، جملهای بسیار آموزنده گفت.
رانندهٔ تبریزی گفت که ترکی زبان مادری ما و فارسی زبان ملّی ماست.
مزداپور: این وجهی بارز از زبان فارسی است که تاریخچهٔ مهم و ارجمندی دارد. اما به یادمان باید باشد که در برخی از نواحی و جایها، فارسی با اصالت بیشتری به کار میرود. این زبان فارسی در دوران قدیم در سرزمین فارس، زبان عموم مردم نبوده است؛ حتی حافظ و سعدی هم زبان خانگی دیگری داشتند.
درواقع، اصالت فارسی را در افغانستان باید گفت که ریشه در چنین تاریخچهای دارد. باید تکرار کرد که این فارسی را به نظر میرسد که باید فارسی بلخی دانست که از دربار گشتاسب هخامنشی، پدر داریوش بزرگ، از همان دورانها در آن دیار باقی مانده است؛ سپس دنبالهٔ آن را به صورتی گسترده در نوشتارهای دوران فرهنگی جدید بازمییابیم. نقش و زمینهٔ سیاسی را در زبان و گسترش و رشد آن، در همهٔ دورانهای تاریخی بهخوبی میشود دید. وقتی میگوییم که زبان فارسی با شکلی بیشتر اصیل و ناب، در دیاری دور از فارس رشد کرده و پرورش یافته است، توجیه آن را باید همین دانست؛ مگر نه؟! نام زبان فارسی را نگاه کنید: منسوب است به فارس، اما اصیلترین گونهٔ آن کاملاً از دیار فارس دور است. زبان در فارس، هنوز در بسیاری از جاها فارسی دری نیست؛ مثلاً خُنجی است یا «اَوَزی». معلوم است که نامیده شدن استان امروزی موسوم به فارس هم به دوران تاریخی جدیدتری بازمیگردد...
در طول زمان، و در طیّ تاریخ است که زبانها در جایی رواج پیدا میکنند و زبان مشترک در جامعه پیدا میشود. اشتراک در زبان نوعی پیوند و آشنایی در پی دارد که مغتنم است و بسیار خوش و شیرین.
|زبانِ میانگانِ فارسی و شاهنامهٔ فردوسی | گفتوگوهای کتایون مزداپور، فیروزه دیانت و مهران افشاری | 222 صفحه. 90000 تومان | چاپ اول |
#زبان_فارسی
#زبان_میانجی
#زبان_ملی
#شاهنامه_فردوسی
⭕️ خرید از سایت: www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
تاریخ زبان فارسی
کتایون مزداپور: نگاهی به تاریخ روشن میکند که ابتدا فارسی باستان، و سپس فارسی میانهٔ ساسانی به نگارش در آمده است. از زمانی که معلوم نیست، فارسی میانهٔ ساسانی نقش زبان رسمی و واسط و نوشتاری را بر عهده گرفت.
فارسی دری یا فارسی بلخی زبان شفاهی و واسط و میانگان بوده است. میدانیم که با فارسی دری در دربار تیسفون در عهد ساسانیان هم گفتوگو میکردهاند. باید پرسید که آیا این زبان از بلخ به دربار تیسفون رفته و در آنجا شده است زبانِ گفتاریِ رسمیِ دربار، یا آنکه همواره زبانِ گفتوگو، و زبان گفتاری در ارتباطات اجتماعی، و زبان رابط در سراسر کشور قدیم ایران بوده است. به هر تقدیر میشود حدس زد که اینگونه از فارسی همان است که در دوران ساسانیان با آن گفتوگو میکردهاند. در تقابل با پهلوی، و زبان کتابتی و نوشتاری در طیّ قرون و اعصار، زبان فارسی دری تحوّلیافته بوده است با صورتی و شکلی تازه و جدید. این همان زبانی است که بعداً با خط عربی به نگارش درآمد و شد زبان رسمی در سراسر حوزهٔ فرهنگی نوروز؛ و شد زبانی که یکی از غنیترین گنجینههای ادبی عالم بشری با آن به نگارش در آمده است و سرشار است از ذوق و اندیشه و جلوههای تفکر و زیبایی در اندیشه و شوق.
مهران افشاری: در مدارس و دیوان دولتی و در اسناد رسمی هم این زبان ملّی به کار میرفته است و با آن مینوشتهاند. امروزه هم همینطور است. از یک رانندهٔ تبریزی که در تبریز بنده را سوار کرده بود خاطرهای خوشایند دارم. وقتی با او دربارهٔ فارسی و ترکی حرف زدم، جملهای بسیار آموزنده گفت.
رانندهٔ تبریزی گفت که ترکی زبان مادری ما و فارسی زبان ملّی ماست.
مزداپور: این وجهی بارز از زبان فارسی است که تاریخچهٔ مهم و ارجمندی دارد. اما به یادمان باید باشد که در برخی از نواحی و جایها، فارسی با اصالت بیشتری به کار میرود. این زبان فارسی در دوران قدیم در سرزمین فارس، زبان عموم مردم نبوده است؛ حتی حافظ و سعدی هم زبان خانگی دیگری داشتند.
درواقع، اصالت فارسی را در افغانستان باید گفت که ریشه در چنین تاریخچهای دارد. باید تکرار کرد که این فارسی را به نظر میرسد که باید فارسی بلخی دانست که از دربار گشتاسب هخامنشی، پدر داریوش بزرگ، از همان دورانها در آن دیار باقی مانده است؛ سپس دنبالهٔ آن را به صورتی گسترده در نوشتارهای دوران فرهنگی جدید بازمییابیم. نقش و زمینهٔ سیاسی را در زبان و گسترش و رشد آن، در همهٔ دورانهای تاریخی بهخوبی میشود دید. وقتی میگوییم که زبان فارسی با شکلی بیشتر اصیل و ناب، در دیاری دور از فارس رشد کرده و پرورش یافته است، توجیه آن را باید همین دانست؛ مگر نه؟! نام زبان فارسی را نگاه کنید: منسوب است به فارس، اما اصیلترین گونهٔ آن کاملاً از دیار فارس دور است. زبان در فارس، هنوز در بسیاری از جاها فارسی دری نیست؛ مثلاً خُنجی است یا «اَوَزی». معلوم است که نامیده شدن استان امروزی موسوم به فارس هم به دوران تاریخی جدیدتری بازمیگردد...
در طول زمان، و در طیّ تاریخ است که زبانها در جایی رواج پیدا میکنند و زبان مشترک در جامعه پیدا میشود. اشتراک در زبان نوعی پیوند و آشنایی در پی دارد که مغتنم است و بسیار خوش و شیرین.
|زبانِ میانگانِ فارسی و شاهنامهٔ فردوسی | گفتوگوهای کتایون مزداپور، فیروزه دیانت و مهران افشاری | 222 صفحه. 90000 تومان | چاپ اول |
#زبان_فارسی
#زبان_میانجی
#زبان_ملی
#شاهنامه_فردوسی
⭕️ خرید از سایت: www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
Telegram
attach 📎
Forwarded from كتابفروشی توس
نقش خیال / مجموعه مقالات ادبی و تاریخی
اکبر نحوی
چاپ اول ۱۴۰۱، بنیاد موقوفات افشار
قطع وزیری، ۳۸۱صفحه، جلد سخت
قیمت: ۱۹۵۰۰۰تومان
خرید اینترنتی:
toosbook.ir/p/نقش-خیال
اکبر نحوی
چاپ اول ۱۴۰۱، بنیاد موقوفات افشار
قطع وزیری، ۳۸۱صفحه، جلد سخت
قیمت: ۱۹۵۰۰۰تومان
خرید اینترنتی:
toosbook.ir/p/نقش-خیال
Forwarded from مهدی خلجی
«زن، زندگی، آزادی»: مصرف شعاری یا پرسش فلسفی؟
«شعار»، بنا به اقتضای طبیعت خود، همواره، در معرض خطر ابتذال است: تکرار بسیار و فراگیرِِ هر کلمه یا عبارتی به فرسایش معنایی آن میانجامد: از بس مدام گفته و شنیده میشود، دیگر معنایی نمیدهد، بدون قصد معنا به کار میرود و «هر کس حکایتی به تَصَّور» از آن کند؛ به ویژه، در «عصر دیجیتال» و درون «فرهنگ مصرفی» که ابتذال زبان سرعت و عمقی استنثایی یافته است. پذیرش همگانی هر شعار، همانقدر که عامل و نشانهی موفقیت آن است، منشأ معناباختگی و ابهامآلودگی آن نیز هست.
آیا میتوان «زن، زندگی، آزادی» را از ابتذال شعاری و مصرف سیاسی نجات داد؟ آیا این سه مفهومِ به ظاهر ساده، «همهفهم» و برای برخی «غیرسیاسی»، میتوانند مایهی غنا و قوتِ نظریِ کنش سیاسی و جنبش دموکراتیک باشند؟ یعنی به چشم آغازگاههای فلسفیِ بالقوهای قلمداد شوند هر کنش مدنی و جنبش دموکراتیک لاجرم بدان نیازمند است؟
شعار چیست؟ چه کارکردهایی دارد؟ ارزشها و پیامدها و نفشهای شعارها چگونه پدید میآیند، تحول مییابند، و از میان میروند؟ آیا امکان دارد شعارهایی که انسانیترین آرمانهای انسانها را بازمیتابند، نتیجهی معکوس دهند؟ یعنی همچون ابزاری انسانستیز و ویرانگر به کار روند؟
آیا بدل کردن «زن، زندگی، آزادی» از «شعار»ی مقطعی به به «پرسش»هایی فلسفی ممکن، ضروری یا مفید است؟ چرا و چگونه؟
این موضوع جلسهی امروز کلابهاوس است.
https://www.clubhouse.com/join/%D8%A2%D8%B1%D9%86%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C/w7BnDxbn/m74Oj1Bz?utm_medium=ch_invite&utm_campaign=MXct8Ex_2HNrrJh_N2eLew-566989
https://t.me/khalajich
«شعار»، بنا به اقتضای طبیعت خود، همواره، در معرض خطر ابتذال است: تکرار بسیار و فراگیرِِ هر کلمه یا عبارتی به فرسایش معنایی آن میانجامد: از بس مدام گفته و شنیده میشود، دیگر معنایی نمیدهد، بدون قصد معنا به کار میرود و «هر کس حکایتی به تَصَّور» از آن کند؛ به ویژه، در «عصر دیجیتال» و درون «فرهنگ مصرفی» که ابتذال زبان سرعت و عمقی استنثایی یافته است. پذیرش همگانی هر شعار، همانقدر که عامل و نشانهی موفقیت آن است، منشأ معناباختگی و ابهامآلودگی آن نیز هست.
آیا میتوان «زن، زندگی، آزادی» را از ابتذال شعاری و مصرف سیاسی نجات داد؟ آیا این سه مفهومِ به ظاهر ساده، «همهفهم» و برای برخی «غیرسیاسی»، میتوانند مایهی غنا و قوتِ نظریِ کنش سیاسی و جنبش دموکراتیک باشند؟ یعنی به چشم آغازگاههای فلسفیِ بالقوهای قلمداد شوند هر کنش مدنی و جنبش دموکراتیک لاجرم بدان نیازمند است؟
شعار چیست؟ چه کارکردهایی دارد؟ ارزشها و پیامدها و نفشهای شعارها چگونه پدید میآیند، تحول مییابند، و از میان میروند؟ آیا امکان دارد شعارهایی که انسانیترین آرمانهای انسانها را بازمیتابند، نتیجهی معکوس دهند؟ یعنی همچون ابزاری انسانستیز و ویرانگر به کار روند؟
آیا بدل کردن «زن، زندگی، آزادی» از «شعار»ی مقطعی به به «پرسش»هایی فلسفی ممکن، ضروری یا مفید است؟ چرا و چگونه؟
این موضوع جلسهی امروز کلابهاوس است.
https://www.clubhouse.com/join/%D8%A2%D8%B1%D9%86%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C/w7BnDxbn/m74Oj1Bz?utm_medium=ch_invite&utm_campaign=MXct8Ex_2HNrrJh_N2eLew-566989
https://t.me/khalajich