" فراموشی "


‍ ‍ عقربه که از سه شنبه می گذرد
با سّری از رویات . خالی
حتی با نق و نوق ماشین لباسشویی
در پس زمینه
باز
چرا
نمیشود ؟!

چشمهایم را می بندم
سکوت میکنم‌
گوشهایم تیز تر می شوند

از 《خالی》 هم
صدای تو می آید
و.... دلم برایت توی سینه میرقصد


مردم چقدر ساده اند
فکر میکنند
باد میتواند مشام خانه را
پر از بوی فراموشی کند
نمی دانند تو در باد
ترانه ها خواندی و غزلها نوشته ای
که در هر واژه اش
شهری از دوست داشتن
بناشده است

طفلکی مادر
هرچهارشنبه برای شستن بوی تنت
تمام کمد را
توی ماشین لباسشویی خالی میکند
لباسها در هم میپیچند
عطر تو رایحه اش پاک نمی شود
پاک نمیشوم

شعر و اجرا #نسرین_باقری
تنظیم ومیکس #فریدەکاکــی


انقدر فکر کردم
که سرم را کشتم

#غلامرضا_بروسان


@raaadpaymahtab

https://t.me/NaghmeieParvaz

‍ ‍ ‍ ‍ چهارشنبه وقتی غروب را گردن گرفت
جدایی طلب شد

سوت زنان آمد
دست چمدانی که بلند شده بود را فشرد
تنگ در آغوش گرفت

چهارشنبه تورا برد
نفسم را
فکرت را
هر چه که پشت قطار سوت کشید
نسبتم با تو
دود
شد

چهارشنبه به انتظارهای سرد خندید
سنگین شد از آهن های ریل
رفتن ها را
برنگشت
و من جا ماندم
بر نیمکت کنار سکوی سوم
تا سوت قطار بعدی
آمدنت را خبر دهد

#نسرین_باقری
اجرا #مهدا_افکار ❤️


@raaadpaymahtab

‍ ❄️🌨

‍ زیبا
زیبا هوای حوصله ابری است
چشمی از عشق ببخشایم
تا رود آفتاب بشوید
دلتنگی مرا

 
زیبا
هنوز عشق
در حول و حوش چشم تو می چرخد
از من مگیر چشم
دست مرا بگیر و کوچه های محبت را
با من بگرد

یادم بده چگونه بخوانم
تا عشق در تمامی دل ها معنا شود
یادم بده چگونه نگاهت کنم تا تردی بالایت
در تندباد عشق نلرزد

زیبا آنگونه عاشقم که حرمت مجنون را
احساس می کنم
آنگونه عاشقم که نیستان را
یکجا هوای زمزمه دارم
آنگونه عاشقم که هر نفسم شعر است

زیبا
چشم تو شعر
چشم تو شاعر است
من دزد شعرهای چشم تو هستم

 زیبا
کنار حوصله ام بنشین
بنشین مرا به شط غزل بنشان
بنشان مرا به منظره ی عشق
بنشان مرا به منظره ی باران
بنشان مرا به منظره ی رویش
من سبز می شوم

 زیبا ستاره های کلامت را
در لحظه های ساکت عاشق
بر من ببار
بر من ببار تا که برویم بهاروار
چشم از تو بود و عشق
بچرخانم
بر حول این مدار

زیبا
زیبا تمام حرف دلم این است
من عشق را به نام تو آغاز کرده ام
در هر کجای عشق که هستی
آغاز کن مرا...!

#زیبا
#محمد_رضا_عبدالملکیلن
دکلمه از: #زنده_یاد_خسرو_شکیبایی

@raaadpaymahtab

‍ ‍ ‍ ‍ چهارشنبه وقتی غروب را گردن گرفت
جدایی طلب شد

سوت زنان آمد
دست چمدانی که بلند شده بود را فشرد
تنگ در آغوش گرفت

چهارشنبه تورا برد
نفسم را
فکرت را
هر چه که پشت قطار سوت کشید
نسبتم با تو
دود
شد

چهارشنبه به انتظارهای سرد خندید
سنگین شد از آهن های ریل
رفتن ها را
برنگشت
و من جا ماندم
بر نیمکت کنار سکوی سوم
تا سوت قطار بعدی
آمدنت را خبر دهد

#نسرین_باقری
اجرا #امیر_سرشگ


@raaadpaymahtab

‍ آغوشها کمی مرده اند
مردم
در اتوبوس
خیابان
مترو
تمرین فرار می کنند
نمی دانم دستهایم را کجا بگذارم
که تیشه به ریشه ی عزیزانم نزند
خاله ام به دنبال مارکز درگیر عشق سالهای وبا شد
و دختر عمویم
" نرگس "
که خیلی دوستش داشتم
با کووید ۱۹ پرپر شد
شهرداری روی تمام دیوارهای شهر نوشت
اینروزها بغل گرفتن سرشار از تناقض است
دست از آغوشها بشویید
شاااااید وسواس بگذارد زنده بمانید
باورت بشود یا نه
بارها به خدا زنگ زدم
سرش شلوغ بود
داشت آغوشها را آرشیو میکرد
سایتش را که هک کردم نوشته بود
لطفا چشم دیدن همدیگر را نداشته باشید
فاجعه در خیابان قدم
👣
👣
👣
می زند


#نسرین_باقری
#قرنطینه

@raaadpaymahtab

#اجرای_بی_نظیر_استاد
#محمد_برزگر

@sedavajhe

⚠️به پاس احترام به تمامی زنانی که حقوقشان زیر پا گذاشته شده؛این اثر بصورت سیاه و سفید پخش میشود⚠️


💔 ترس 💔

📝 به قلم : نسرین باقری 📝

🎙گوینده : افسون غفایی 🎙

🎛 میکس و تدوین : آونگ میکس Avang_Mix 📽

𝓐𝓿𝓪𝓷𝓰_𝓜𝓲𝔁 👈ضربه بزنید ⬅️⬅️⬅️

🎥 کلیپ کامل در اینستاگرام 👉ضربه بزنید



@raaadpaymahtab

💔 ترس 💔

📝 به قلم : نسرین باقری 📝
🎙گوینده : افسون غفایی 🎙
🎛 میکس : آونگ میکس 🎛

𝓐𝓿𝓪𝓷𝓰_𝓜𝓲𝔁 👈ضربه بزنید ⬅️
@raaadpaymahtab

‍ ‍ ‍ ‍ از لامذهبی که
به ریه هایت دست درازی می کند
تا سرفه های مست شلخته
و آن لباس آبی
که دستهایت درونش سنگینی می کند
از آمیزش قرصها که پشت سرت نقشه میکشند
تا سرمهایی که
رنگت را مدام عوض می کنند

چه می دانی از کلافگی ام
وقتی در رقصی موهوم
پیچ می خوری
کولی وار
با ترکیب هذیان و ریه های سوخته

گیج به من نگاه نکن

می ترسم
از خس خس نفسهایت که
میپیچد در من
با دارم
می پیچد در من
با ندارم✍


#نسرین_باقری
#کرونا
اجرای دکلمه آنلاین 🎶🎙
#باران_افشار_خزان🍂🍂🍂🦋
@raaadpaymahtab

‍ ‍ #وقت_خوبی_برای_مرگیدن_نیست



توجه توجه

کّله یِ دودیِ تهران بالای وضعیت قرمز است

پناهنده شوید به آپارتمانهایی که دامن بالا زده اند
تا تلاش برای زنده بودن را ، تضمین کنند

(هیچ کس نفهمید آپارتمان ، حیات ندارد ؟)

کار ،کارِ حبابهایِ کپسول بی اکسیژن است
که به بی کناریِ تو، دامن می زنند

وقتی نفس
راه گلویت را گم میکند
و سرمها توی یک مشت رگ هات وول
می خورند
تا درد بکشم و بی قراری را بِجّوم


نمی بینی چقدر بی پدری را آواره ام
که تنها کور سوی امیدم را به گور می کنی

بفهم
وقت خوبی برای مرگیدن نیست

بیا برگردیم به روزهای قبل
انجا که هنوز یقه ی لباس سیاه
خوابمان را بهم نزده
و ...
سر و کله ی تهران از بی نفسی کبود نشده

تو حق نداشتی انقدر معطل کنی که
ا کسیژن سطرهایم ته بکشد

حالا فقط مانده
گورت را پیدا کنم‌ و راحت کنارت بمرگم‌


#نسرین_باقری🖋
#کرونا

@raaadpaymahtab



کاتێکی چاک بۆ مردن نیە

ئاگاداری ، ئاگاداری

کەللەی تاران ، نێو دوکەڵ
لە وەزعییەتی سووردایە

خۆتان بشارنەوە
نێو ئەو ئاپارتمانانەدا کەوا
بۆ حەشاردن و زیندوو مانەوە
داوێنیان کراوەیە

هیچ کەس نەیزانی
تەنانە ئاپارتمانیش حەققی
ژیانی نیە

کار، کاری کەپسوولی بێ ئۆکسیژنە
وا لە پێناوی تۆ نامێنێ

وەختێ هەناسە
ڕێگای گەڕوو ون دەکا و
سرۆمەکان نێو مشتێ ڕەگدا
جوڵەیان پێ دەکەوێ
تا ژان بکێشم و بێقەراری بجاوم


نابینی،
چەندە بێ باوک و ئاوارەم
وا تەنیا کوێرە سۆمای ئومێدم
ئەدەی بە گۆڕ

تێ بگە
دە تێ بگە ئیدی
کاتێکی چاک بۆ مردن نیە

وەرە بگەڕێنەوە بۆ ڕۆژانی ڕابردوو
بۆ ئەوێ وا هێشتا
یەخەی لیباسی خەومان
ڕەشایی نەی گرتبوو
وا لە بێ هەناسەیی
سەروکەللەی تاران هەشینایی
نەبوو

تۆ حەققت نەبوو
ئەوندە درەنگ بێی کە وا
ئۆکسیژێنی دێڕ بەدێڕی شێعرەکانم
تەواو بێ

ئێستا فەقەت ماوە
گۆڕەکەت پەیدا کەم و ڕاحەت
لە پەنای تۆدا بمرم


#شێعر_نەسرین_باقری
#وەرگێڕ_فەریدە

https://t.me/NaghmeieParvaz

‍ خانه محدوده ی خصوصی ما بود
همیشه چند لحن عاشقانه
از زیر کابینت
کشوی کمد
جایخی و ....
می‌ریخت بیرون


حالا هر چقدر روی مبل راحتی می‌نشینم و
به گلدانها زل می‌زنم
برگ
برگ
می‌افتند
نکند دل از گل ها کنده‌ای
مگر نمی‌گفتی زمستان به تهران نمی‌زند

خدا کند اسفند
پاورچین
پاورچین
به خانه برگردد
دوستت دارم های غبار گرفته را گرد گیری کند
تا بازهم
به لب بنشینند

#نسرین_باقری
اجرا : #رز


@raaadpaymahtab

‍ #پشیمانی


سبزی فصل بهارم ، مثل طوفانی گذشت
برگ برگِ عمر من تامرزِ ویرانی گذشت

بارها پرسیدم از خود پس چه مرگش شد که رفت
آن قدر دیرآمدی تا عشق پنهانی گذشت

تو نگفتی آن زمستان را بهاری دیده ای
گفته بودی دوستم دا...
فصل حیرانی گذشت ؟

لب به لب از عاشقی هایِ چُنانی دَم زدی
فارغ از هر دغدغه ،مستیِ تو ،
آآآآنی ی ی گذشت ؟

آنقدر من غصه خوردم در غمِ دوری تو
چشمهای من شبیه ابر بارانی گذشت
.
ای بمیری ی ی , زودتر راحت شوم از دست تو
کار تو ، دیگر ازین شعر و غزل خوانی
گذشت

خاک عالم بر سرت گمشوووو ، برو از خاطرم
دیگر آن دوران تفریح و هوسرانی گذشت

کُرِه بز، دیگرنمی خواهم تورا،
گمشوبرو
روزهایِ خوب من با یک پشیمانی گذشت

#نسرین_باقری🖋

خوانش
#مهدا🎤


@raaadpaymahtab

‍ می‌ترسم از روزی که از قلبم قرارم را
از خاطرات زخمی ‌ام دارو ندارم را

برداری و تنهایی‌ از این راه برگردم
بر هم بریزد بغض تلخم اقتدارم را

باران بگیرد عطر عشقی تازه برخیزد
از خاطراتت هی بشوراند غبارم را

می‌ترسم از روزی که طوفان فراموشی
ویران کند با جان‌پناه تازه غارم را

باری بماند روی دوشم از خیالاتت
سنگین کنی با بی خیالی کوله‌بارم را

راهی ندارم جز خودت، درمان کنی باید
ناچاری این قلب بر داغت دچارم را

من را غرورم بسته پای حسرتم برگرد
میترسم از روزی که دلتنگی دمارم را...


#مریم_صفری

اجرا :#نسرین_باقری

@raaadpaymahtab

‍ ‍ طوفانی ست
از عطر تلخ تنت
هــــر شب ، در آغوشم
وقتی
موج
موج
دوستت دارم هایت را
می نشانی به دلم

اصلا
موج و طوفان را بی خیال

اینبار
رد ماسه ها را دنبال می کنم
تا پهلو بگیرم
در ساحل آرامشت

#نسرین_باقری

🎙جناب محمد

@raaadpaymahtab

‍ شبیـــــه ابـــــری !

که یک ظهر
از ظهرهای زندگیش
تصمیم گرفت
یک سایه ی قد بلندِ بی تکرار باشد

لعنتی
حتی رفتن هم مقدمه می خواهد
مثلا گفتنِ اجازه ی مرخصی میدهید؟
*خوشحال شدم از دیدنتان
*من هم همینطور

نمی شود که یک تریلی غم
از راه برسد و
یکی آن دور و ورها نباشد که بگوید :
هی ی ی داداش زدی به پیکان


از "حفظه الله" ی که
از آینه ی ماشین هم آویزان بود
کاری برنیامد
و بار سایه ات را ڱذاشت
زیر لحد

این را وقتی فهمیدم که
مادر گفت
کار سجاده
فقط
نماز میت خواندن است


ازسایه که هیچ نرویید
حالا هرچه جان می کَنَد آسمان و باران می تکاند
"حول حالنا"
غیر ممکن است

و زیرِ چشمان گود افتاده ی
"روز پدر "
با دیدن خوابت هم پُر نمی شود

روی بیلبوردها بنویسید
(هوا بدجور بی پدر است برای گروه های حساس )


#نسرین_باقری🖋
#روز_پدر

آوا میکس
#مهدا🎙


@raaadpaymahtab

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ خانه حالش خوب نیست این روزها
کوچه بن بست را که دیگر نگو
تو را می خواهد
که بیخودی نمیرد

هر غروب
راز چشماهایم را که قرمزش گرفته
برملا می کند

پیراهنت روی بند جامانده
و ابر
بار گریه اش راروی شانه هاش میگذارد
و باد جولان میدهد در آستین خیال

از بند این رخت
سایه ی جامانده ات
در تقلای نفسهام
چنان در من پیچیده
صوفی وار
م د
ی خ
چ ر
با صدای رقصان گرامافون
و در آغوش تانگو
جان می دهد
و هربارمن را
در تنش دفن می کند

بیا
ب خ
چ ر
ر چ
خ ب
تا بند / بند نفسهام

مرا بسپار
به مکاشفه ی دوباره ی شوری
در تانگو
وخانه را بسپار
به سپیده دم
به آفتابی که در کوچه قدم می زند


#نسرین_باقری

خوانش
#مهدا

@raaadpaymahtab

چیزی بگو

نبند ، دست و پای واژه ها را

عشق را بهانه کن
و .... از ماندن بگو

از سایه های نامرئی دلدادگی
از دوست داشتن سر صبح ....

از افسون لبخندم بگو
که تو را سِحر می کند

از چشمهاي من ....
تا دستهاي تو ....

از آتش شیفتگی
از عشق و بوسه

بگو
دوباااااره دروغ بگو

#نسرین_باقری
#دوباره_دروغ_بگو

@raaadpaymahtab

‍ ‍ خانه محدوده ی خصوصی ما بود
همیشه چند لحن عاشقانه
از زیر کابینت
کشوی کمد
جایخی و ....
می‌ریخت بیرون


حالا هر چقدر روی مبل راحتی می‌نشینم و
به گلدانها زل می‌زنم
برگ
برگ
می‌افتند
نکند دل از گل ها کنده‌ای
مگر نمی‌گفتی زمستان به تهران نمی‌زند

خدا کند اسفند
پاورچین
پاورچین
به خانه برگردد
دوستت دارم های غبار گرفته را گرد گیری کند
تا بازهم
به لب بنشینند



#نسرین_باقرے🖋

آوا
#مهداافڪــــار🎙





@raaadpaymahtab

‍ #سالهای_زخم

مّردم وقتی عصیان را تن میکنند
با خودم میگویم
کلاسیک است اگر بگویم
سالهای زخم
فقط
یک هل میخواد

اگر دروِغ بگویم
حسابم با کرام الکاتبین
چهار دهه التهاب و امید را بیاور
شهادت بدهد
خیالهای ساده ی شان را بر داشته و
نزدیک وعده های توو خالی نشسته بودند
اما
جای نان گلوله خوراک شان شد
و از خرد شدن استخوانهای ترک خورده شان
برجهایی که هی
سیخ تر می شد
و ....از آزادی تنها یک میدان ماند

....

اما... آدمهایی که
پنهان شده اند
در خفگی باد کرده ی دستها
خطرناک ترند

انقلابی عجیب
در جمجمه شان آغاز شده

گوش ت را در دهانشان بگذاری
صدای لگد کوب رویاهایشان هوار میکشد
و پاهایشان را صیقل می دهد

دستم به دامنت خدا
بیا خیرالماکرین را نازل کن
شاید
فردا غسالخانه ها
بجای تن های آزادی خواه
پر از دیکتاتورهای چرت زده شد

#نسرین_باقرے🖋
#سالهای_زخم

آوا
#مهداافڪار🎙

باصداے
ڪَوڪَوش&سیاوش📀


@raaadpaymahtab