از آن غریبه که برایم وطن بود
چیز زیادی به یادم نمانده
به جز مرگی که قلابش گیر کرد در حنجره ی کارون
و کسی که باخیااال راحت
آفتاب می گرفت و روی آب می خندید مرده بود
اما.... از شعرهایم
که با تمام وطن خواهیم زندانی
شدند
چیزهای زیااااادی به یادم مانده
گفتند: هک شدی روی سایت دانشگاه تهران
یکی شعرهایت را بلند بلندخوانده
دهان به دهان چرخیده
رسیده به دهان زخم شده ی آزادی
و به دندان سپرده شده
حالا
شعرهایم پرت شده اند لای میله ها
و....طنم درد می کند
یکی میله ها را در بیاورد
تا رودخانه در من سرازیر شود
برسم
به آن غریبه
به دریا
غرق شومـ
لطفا عبدالباسط پخش کنید
تـــــوی وطنـــــــم
تــــــــوی تــــــنــــــــــــم
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
چیز زیادی به یادم نمانده
به جز مرگی که قلابش گیر کرد در حنجره ی کارون
و کسی که باخیااال راحت
آفتاب می گرفت و روی آب می خندید مرده بود
اما.... از شعرهایم
که با تمام وطن خواهیم زندانی
شدند
چیزهای زیااااادی به یادم مانده
گفتند: هک شدی روی سایت دانشگاه تهران
یکی شعرهایت را بلند بلندخوانده
دهان به دهان چرخیده
رسیده به دهان زخم شده ی آزادی
و به دندان سپرده شده
حالا
شعرهایم پرت شده اند لای میله ها
و....طنم درد می کند
یکی میله ها را در بیاورد
تا رودخانه در من سرازیر شود
برسم
به آن غریبه
به دریا
غرق شومـ
لطفا عبدالباسط پخش کنید
تـــــوی وطنـــــــم
تــــــــوی تــــــنــــــــــــم
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
Forwarded from Farsa
شعر "از آن غریبه که برایم وطن بود" شروع شده در واقع غریب بودن را در تقارن با وطن قرار داده غریبه ای که در عین ناآشنا بودن و ناشناس بودن همه ی وجود شاعر را در برگرفته به طوری که از او به عنوان وطن یاد کرده است شاعر در ادامه می گوید چیز زیادی به یادم نمانده انگار که سالهاست دیگر از این غریبه خبری نیست فضای شعر تغییر پیدا می کند و مرگ مثل یک ماهی قلابش به حنجره ی کارون گیر کرده است بدون آنکه اشاره ی مستقیم به ماهی شود با المانهایی مانند قلاب و کارون ذهن را به آن سمت می کشاند و در ادامه که به سطرهای قابل قبولی می رسیم کسی که خیالش راحت است و ما فکر می کنیم که می خندد و آفتاب می گیرد در واقع مرده است و اینجا مخاطب دچار لذت در این تناقض اندوهگین می شود که چگونه از یک اتفاق روئیایی به مرگ رسیده است .. و در ادامه شعرهایم که با همه ی وطن خواهی زندانی شدند شاعر به جای اینکه خودش را در در زندان ببیند در واقع شعرهایش را در بند می بیند و این زیباست.. و بعد در ادامه فضای شعر به روز تر می شود با استفاده از کلماتی مانند هک شدن .. سایت دانشگاه تهران..و شعرهایی که توسط شخص دیگری بلند بلند خوانده شده و دهان به دهان چرخیده و آزادی که همیشه زخمی ست و از دهان به دندان رسیده و به دندان رسیدن زخم را نشان داده است .. از میله ها فضای کار دوباره تغییر می کند و پاساژی زده می شود به فضای رودخانه و پیوند شعر با کلمه ی غریبه با ورودی شعر حفظ می شود و قسمت پایانی هم با عبدالباسط دوباره به فضای ورودی و مرگ ارتباط برقرار می کند و شعر منسجمی را رقم می زند
Forwarded from اتچ بات
از آن غریبه که برایم وطن بود
چیز زیادی به یادم نمانده
به جز مرگی که قلابش گیر کرد در حنجره ی کارون
و کسی که باخیااال راحت
آفتاب می گرفت و روی آب می خندید مرده بود
اما.... از شعرهایم
که با تمام وطن خواهیم زندانی
شدند
چیزهای زیااااادی به یادم مانده
گفتند: هک شدی روی سایت دانشگاه تهران
یکی شعرهایت را بلند بلندخوانده
دهان به دهان چرخیده
رسیده به دهان زخم شده ی آزادی
و به دندان سپرده شده
حالا
شعرهایم پرت شده اند لای میله ها
و....طنم درد می کند
یکی میله ها را در بیاورد
تا رودخانه در من سرازیر شود
برسم
به آن غریبه
به دریا
غرق شومـ
لطفا عبدالباسط پخش کنید
تـــــوی وطنـــــــم
تــــــــوی تــــــنــــــــــــم
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا #افسون_غفائی
@talaafsoon
تنظیم #هیوا_محمودی
@hivamahmoudi
چیز زیادی به یادم نمانده
به جز مرگی که قلابش گیر کرد در حنجره ی کارون
و کسی که باخیااال راحت
آفتاب می گرفت و روی آب می خندید مرده بود
اما.... از شعرهایم
که با تمام وطن خواهیم زندانی
شدند
چیزهای زیااااادی به یادم مانده
گفتند: هک شدی روی سایت دانشگاه تهران
یکی شعرهایت را بلند بلندخوانده
دهان به دهان چرخیده
رسیده به دهان زخم شده ی آزادی
و به دندان سپرده شده
حالا
شعرهایم پرت شده اند لای میله ها
و....طنم درد می کند
یکی میله ها را در بیاورد
تا رودخانه در من سرازیر شود
برسم
به آن غریبه
به دریا
غرق شومـ
لطفا عبدالباسط پخش کنید
تـــــوی وطنـــــــم
تــــــــوی تــــــنــــــــــــم
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا #افسون_غفائی
@talaafsoon
تنظیم #هیوا_محمودی
@hivamahmoudi
Telegram
attach 📎
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
❣ولگردی ❣
جون به جونم کنی می خوام با بقیه فرق داشته باشم
راه بیفتم از نا کجا آباد
تا به تو برسم
نه اینکه خسته شده باشما .. نه ..
ولی فکر نمی کنی دیگه وقتش شده برسم؟ ؟
هی ی ی قصه مو مرور می کنم
یه جای قصه ... می لنگه
یه جای خوابام ... با تعبیر جور در نمیاد
یه جای گریه هام .. بی دلیله
نمی دونم چرا
تا میام به تو برسم
دور و دوررررترررر می شی
دلم می خواد یه شب تو آغوش تو به ماه پشت کنم
پشتم قرص خوابیه که
از خیال تو تخت شده
هررررشب تو آغوش تو ولگردی می کنم
و یه ساعت زبون دار
تا باور می کنم هستی و زندگی جریان داره
ج ی غ غ غ می کشه
.
.
.اه ه ه
امان از دست این ساعت لعنتی ی ی
که به زور رشوه هم
ساکت نمیشه
شاعر🖌:
#نسرین_باقری
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
✳️@raaadpaymahtab
✳️@golhaayeman
✳️@najvayebisedayemitra
جون به جونم کنی می خوام با بقیه فرق داشته باشم
راه بیفتم از نا کجا آباد
تا به تو برسم
نه اینکه خسته شده باشما .. نه ..
ولی فکر نمی کنی دیگه وقتش شده برسم؟ ؟
هی ی ی قصه مو مرور می کنم
یه جای قصه ... می لنگه
یه جای خوابام ... با تعبیر جور در نمیاد
یه جای گریه هام .. بی دلیله
نمی دونم چرا
تا میام به تو برسم
دور و دوررررترررر می شی
دلم می خواد یه شب تو آغوش تو به ماه پشت کنم
پشتم قرص خوابیه که
از خیال تو تخت شده
هررررشب تو آغوش تو ولگردی می کنم
و یه ساعت زبون دار
تا باور می کنم هستی و زندگی جریان داره
ج ی غ غ غ می کشه
.
.
.اه ه ه
امان از دست این ساعت لعنتی ی ی
که به زور رشوه هم
ساکت نمیشه
شاعر🖌:
#نسرین_باقری
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
✳️@raaadpaymahtab
✳️@golhaayeman
✳️@najvayebisedayemitra
Telegram
attach 📎
Forwarded from radde paaye мaнтaaв
_ _ _ _🎶دکلمه جدید🎵 _ _ _ _
🖌🎙شاعروخوانش:نسرین باقری
🎼تنظیم:سیدهیوامحمودی
@hivamahmoudi
📜چیـزی بگـو
نبند
دست و پای واژه ها را...
@raaadpaymahtab
🖌🎙شاعروخوانش:نسرین باقری
🎼تنظیم:سیدهیوامحمودی
@hivamahmoudi
📜چیـزی بگـو
نبند
دست و پای واژه ها را...
@raaadpaymahtab
Telegram
attach 📎
Forwarded from رقص صدا
#گروه_هنری_رقص_صدا_تقدیم_میکند
اجرا کنندگان
آقایان:
#حجت_ڪولیوند
#مجتبی_برفره
#رضا_ایمانے
خانمها:
#افسون_غفایی
#نسرین_باقرے
#بهناز_محمدی
#طیبہ_محمدخانی
#مینو_محمدی
#سمابانو
#فریده
#مهدا
شاعر
#مسعود_قاسمے🖋
نویسنده متن پایانی🖋
#نسرین_باقرے
میکس و تنظیم:
#حجت_ڪولیونــد
و
#مهدا
🎧🎼
به سپاس و قدردانی از زحمات
تمامِ پزشکان پرستاران عزیز و کادر بیمارستان ها که برای
مبارزه با بیماری #کرونا از هیچ تلاشی چشم پوشی نکردند
#یلدا_مبارک🍉🍉🍉
اجرا کنندگان
آقایان:
#حجت_ڪولیوند
#مجتبی_برفره
#رضا_ایمانے
خانمها:
#افسون_غفایی
#نسرین_باقرے
#بهناز_محمدی
#طیبہ_محمدخانی
#مینو_محمدی
#سمابانو
#فریده
#مهدا
شاعر
#مسعود_قاسمے🖋
نویسنده متن پایانی🖋
#نسرین_باقرے
میکس و تنظیم:
#حجت_ڪولیونــد
و
#مهدا
🎧🎼
به سپاس و قدردانی از زحمات
تمامِ پزشکان پرستاران عزیز و کادر بیمارستان ها که برای
مبارزه با بیماری #کرونا از هیچ تلاشی چشم پوشی نکردند
#یلدا_مبارک🍉🍉🍉
Telegram
attach 📎
کتابت را گذاشتی روی میز و گفتی :
با اینکه قلبت پر از بی مهری ست
اما بی هنگام
نگاهت سمت من شلیک می کند و
تکه
تکه
عاشقانه هایی می شومـ
که فقط مال توست
گفتم دیوانه برو
پشت سرت را هم نگاه نکن
نمی دانستم عاشقانه هایت همـ
دیوانه ای هستند
برای خودشان
از در بیرونشان می کنمـ
از پنجره وارد میشوند
شعر می خوانند
پرده ی سفید را پرچم می کنند
میان واژه ها دلبری میکنند
ذره
ذره
نگاهمـ را می بوسند
لابه لای دیوان شعرت
آرام می گیرند
و
روی زانویم به خواب می روند
اما ...تا در آغوششان می گیرم
سمت چپم
تیر می کشد
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
با اینکه قلبت پر از بی مهری ست
اما بی هنگام
نگاهت سمت من شلیک می کند و
تکه
تکه
عاشقانه هایی می شومـ
که فقط مال توست
گفتم دیوانه برو
پشت سرت را هم نگاه نکن
نمی دانستم عاشقانه هایت همـ
دیوانه ای هستند
برای خودشان
از در بیرونشان می کنمـ
از پنجره وارد میشوند
شعر می خوانند
پرده ی سفید را پرچم می کنند
میان واژه ها دلبری میکنند
ذره
ذره
نگاهمـ را می بوسند
لابه لای دیوان شعرت
آرام می گیرند
و
روی زانویم به خواب می روند
اما ...تا در آغوششان می گیرم
سمت چپم
تیر می کشد
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
Forwarded from Farsa
شعر با "کتابت را گذاشتی روی میز و گفتی" شروع شده شعری با حالتی روایی که مخاطب را با فضای کاملا عاشقانه ای روبه رو می کند
" با اینکه قلبت پر از بی مهری ست در واقع خطاب به معشوق می گوید که می دانم چندان مهری از من به دل نداری اما بی هنگام" نگاهت سمت من شلیک می شود" و این نافذ بودن نگاه را با کلمه ی شلیک به خوبی نشان داده و" تکه تکه عاشقانه هایی می شوم که فقط مال توست" در اینجا شاعر سعی کرده که بگوید تمام آنچه در جهان معشوق اتفاق می افتد زیباست حتی بی مهری
"گفتم دیوانه برو پشت سرت را هم نگاه نکن " در اینجا راوی تغییر جهت می دهد و در واقع زاویه ی دوربین به معشوق بر می گردد و از منظر او به جهان متن نگاه می شود از او می خواهد که برود
غافل از اینکه " عاشقانه هایت هم دیوانه ای هستند" و باز هم سعی می کند عشق را به کلمات تسری دهد و بگوید که این عشق به کلمات هم سرایت کرده
که از در بیرون می کند از پنجره ی شعر وارد می شوند
و همینطور پرده ی سفید را به نشانه ی صلح و عشق به پرچمی تبدیل می کند و میان واژه ها دلبری می کند و ذره ذره نگاهم را می بوسند و این ذره های معلق در کنار پرده ی سفید به خوبی نشان از صبح امید و روشنایی هست و این آرامش را به شب می رساند و به خواب می رود
اما هنوز درد و رنج و اندوه در جهان عاشق وجود دارد که سمت چپ که نشانه ی وجود قلب و احساس هست هنوز تیر می کشد و این نشان از عدم اطمینان کامل از این رابطه ی توام با شک و تردید و دودلی ست
" با اینکه قلبت پر از بی مهری ست در واقع خطاب به معشوق می گوید که می دانم چندان مهری از من به دل نداری اما بی هنگام" نگاهت سمت من شلیک می شود" و این نافذ بودن نگاه را با کلمه ی شلیک به خوبی نشان داده و" تکه تکه عاشقانه هایی می شوم که فقط مال توست" در اینجا شاعر سعی کرده که بگوید تمام آنچه در جهان معشوق اتفاق می افتد زیباست حتی بی مهری
"گفتم دیوانه برو پشت سرت را هم نگاه نکن " در اینجا راوی تغییر جهت می دهد و در واقع زاویه ی دوربین به معشوق بر می گردد و از منظر او به جهان متن نگاه می شود از او می خواهد که برود
غافل از اینکه " عاشقانه هایت هم دیوانه ای هستند" و باز هم سعی می کند عشق را به کلمات تسری دهد و بگوید که این عشق به کلمات هم سرایت کرده
که از در بیرون می کند از پنجره ی شعر وارد می شوند
و همینطور پرده ی سفید را به نشانه ی صلح و عشق به پرچمی تبدیل می کند و میان واژه ها دلبری می کند و ذره ذره نگاهم را می بوسند و این ذره های معلق در کنار پرده ی سفید به خوبی نشان از صبح امید و روشنایی هست و این آرامش را به شب می رساند و به خواب می رود
اما هنوز درد و رنج و اندوه در جهان عاشق وجود دارد که سمت چپ که نشانه ی وجود قلب و احساس هست هنوز تیر می کشد و این نشان از عدم اطمینان کامل از این رابطه ی توام با شک و تردید و دودلی ست
کتابت را گذاشتی روی میز و گفتی :
با اینکه قلبت پر از بی مهری ست
اما بی هنگام
نگاهت سمت من شلیک می کند و
تکه
تکه
عاشقانه هایی می شومـ
که فقط مال توست
گفتم دیوانه برو
پشت سرت را هم نگاه نکن
نمی دانستم عاشقانه هایت همـ
دیوانه ای هستند
برای خودشان
از در بیرونشان می کنمـ
از پنجره وارد میشوند
شعر می خوانند
پرده ی سفید را پرچم می کنند
میان واژه ها دلبری میکنند
ذره
ذره
نگاهمـ را می بوسند
لابه لای دیوان شعرت
آرام می گیرند
و
روی زانویم به خواب می روند
اما ...تا در آغوششان می گیرم
سمت چپم
تیر می کشد✍
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرای دکلمه 🎙🎶
#باران_افشار_خزان🍂🍂🍂🦋
با اینکه قلبت پر از بی مهری ست
اما بی هنگام
نگاهت سمت من شلیک می کند و
تکه
تکه
عاشقانه هایی می شومـ
که فقط مال توست
گفتم دیوانه برو
پشت سرت را هم نگاه نکن
نمی دانستم عاشقانه هایت همـ
دیوانه ای هستند
برای خودشان
از در بیرونشان می کنمـ
از پنجره وارد میشوند
شعر می خوانند
پرده ی سفید را پرچم می کنند
میان واژه ها دلبری میکنند
ذره
ذره
نگاهمـ را می بوسند
لابه لای دیوان شعرت
آرام می گیرند
و
روی زانویم به خواب می روند
اما ...تا در آغوششان می گیرم
سمت چپم
تیر می کشد✍
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرای دکلمه 🎙🎶
#باران_افشار_خزان🍂🍂🍂🦋
از آن غریبه که برایم وطن بود
چیز زیادی به یادم نمانده
به جز مرگی که قلابش گیر کرد در حنجره ی کارون
و کسی که باخیااال راحت
آفتاب می گرفت و روی آب می خندید مرده بود
اما.... از شعرهایم
که با تمام وطن خواهیم زندانی
شدند
چیزهای زیااااادی به یادم مانده
گفتند: هک شدی روی سایت دانشگاه تهران
یکی شعرهایت را بلند بلندخوانده
دهان به دهان چرخیده
رسیده به دهان زخم شده ی آزادی
و به دندان سپرده شده
حالا
شعرهایم پرت شده اند لای میله ها
و....طنم درد می کند
یکی میله ها را در بیاورد
تا رودخانه در من سرازیر شود
برسم
به آن غریبه
به دریا
غرق شومـ
لطفا عبدالباسط پخش کنید
تـــــوی وطنـــــــم
تــــــــوی تــــــنــــــــــــم
#نسرین_باقری✍
@radde_paaye_mahtaab
لەئەوغەریبەیە
کەوا بۆم نیشتمان بوو
شتێکی زۆرم لەبیرنەماوە
جگە لە
مەرگێ کەچەشنی
قولاپ لە قوڕگی کاروون دا
گیرابوو
لەگەڵ کەسێ کە
بەسەرئاودا مردبوو
و بەخەیاڵی ڕاحەت
کەڵکی لەهەتاو ئەگرت
بەڵام
لە شێعرەکانم
بەتەواوی نیشتمان پەروەریمدا
شت هاێیکی زۆرم لە بیرماوە
وتیان حەک کراوی
نێو سایتی زانکودا
کەسێ شێعرەکانی تۆی
بەدەنگی بەرز خوێندوە
دەم بەدەم
چەرخاوە و چەرخاوە
تا بە زامی دەمی ئازادی
گەیشتوە و
لەددان هەڵ کێشراوە
ئێستا
شێعرەکانم لەپشت میڵەکان فڕێ دراون و ژان ئەکێشن
بریا
کەسێ میڵەکانی دەربهێنایێ
تاکوو چەشنی ڕووبار
شەپۆل بدەم
تا نێو ئەو غەریبەدا
نێو دەریادا
بخنکێم
بێ زەحمەت عەبدولباسیت
بڵاوکەنەوە
نێو نیشتمانم
نێو جەستەم
#شێعری_نەسرین_باقری✍
#وەرگێری_فەریدە🎙
میکس:
#حجت_ڪولیونــد 🗄
با صدای:
#داریوش💿🎧
@radde_paaye_mahtaab
چیز زیادی به یادم نمانده
به جز مرگی که قلابش گیر کرد در حنجره ی کارون
و کسی که باخیااال راحت
آفتاب می گرفت و روی آب می خندید مرده بود
اما.... از شعرهایم
که با تمام وطن خواهیم زندانی
شدند
چیزهای زیااااادی به یادم مانده
گفتند: هک شدی روی سایت دانشگاه تهران
یکی شعرهایت را بلند بلندخوانده
دهان به دهان چرخیده
رسیده به دهان زخم شده ی آزادی
و به دندان سپرده شده
حالا
شعرهایم پرت شده اند لای میله ها
و....طنم درد می کند
یکی میله ها را در بیاورد
تا رودخانه در من سرازیر شود
برسم
به آن غریبه
به دریا
غرق شومـ
لطفا عبدالباسط پخش کنید
تـــــوی وطنـــــــم
تــــــــوی تــــــنــــــــــــم
#نسرین_باقری✍
@radde_paaye_mahtaab
لەئەوغەریبەیە
کەوا بۆم نیشتمان بوو
شتێکی زۆرم لەبیرنەماوە
جگە لە
مەرگێ کەچەشنی
قولاپ لە قوڕگی کاروون دا
گیرابوو
لەگەڵ کەسێ کە
بەسەرئاودا مردبوو
و بەخەیاڵی ڕاحەت
کەڵکی لەهەتاو ئەگرت
بەڵام
لە شێعرەکانم
بەتەواوی نیشتمان پەروەریمدا
شت هاێیکی زۆرم لە بیرماوە
وتیان حەک کراوی
نێو سایتی زانکودا
کەسێ شێعرەکانی تۆی
بەدەنگی بەرز خوێندوە
دەم بەدەم
چەرخاوە و چەرخاوە
تا بە زامی دەمی ئازادی
گەیشتوە و
لەددان هەڵ کێشراوە
ئێستا
شێعرەکانم لەپشت میڵەکان فڕێ دراون و ژان ئەکێشن
بریا
کەسێ میڵەکانی دەربهێنایێ
تاکوو چەشنی ڕووبار
شەپۆل بدەم
تا نێو ئەو غەریبەدا
نێو دەریادا
بخنکێم
بێ زەحمەت عەبدولباسیت
بڵاوکەنەوە
نێو نیشتمانم
نێو جەستەم
#شێعری_نەسرین_باقری✍
#وەرگێری_فەریدە🎙
میکس:
#حجت_ڪولیونــد 🗄
با صدای:
#داریوش💿🎧
@radde_paaye_mahtaab
Telegram
attach 📎