This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔊به مناسبت تجدید چاپ کتاب "تجدد آمرانه" و همچنین سالروز صدور "فرمان مشروطیت"، گفتوگوی زندهای را با نویسندهی این کتاب جناب آقای "تورج اتابکی" در روز سهشنبه ساعت ۲۲:۳۰ خواهیم داشت.🔊
.
✔️آقای تورج اتابکی نویسندهی کتابهای "ایران و جنگ جهانی اول"، "تجدد آمرانه" و "دولت و فرودستان" است که در انتشارات ققنوس به چاپ رسیدهاند.
فردی که در سال ۵۷، جوانی ۲۵ ساله و از طرفداران انقلاب بود که تحصیل خود را رها کرد و به ایران بازگشت.
.
📚کتاب «تجدد آمرانه» شامل مقالاتی درباره جامعه و دولت در دوره رضا شاه، خلافت، روحانیت و جمهوریت در ترکیه و ایران، ایران نو و زوال سیاستهای حزبی در دوره رضا شاه و چند مقاله دیگر است.
این کتاب برای اولین بار مسئله برخورد سنت و مدرنیته را از زاویهای جدید میکاود و به ریشههای تجدد آمرانه یا مدرنیت از بالا میپردازد.
.
در این گفتوگوی زنده همراه ما باشید...
.
#انتشارات_ققنوس #تورج_اتابکی #تجدد_آمرانه #زهره_حسین_زادگان #جنگ_جهانی #قاجاریه #مشروطیت #فرمان_مشروطیت #گفتگوی_زنده #دولت_و_فرودستان
@qoqnoospub
.
✔️آقای تورج اتابکی نویسندهی کتابهای "ایران و جنگ جهانی اول"، "تجدد آمرانه" و "دولت و فرودستان" است که در انتشارات ققنوس به چاپ رسیدهاند.
فردی که در سال ۵۷، جوانی ۲۵ ساله و از طرفداران انقلاب بود که تحصیل خود را رها کرد و به ایران بازگشت.
.
📚کتاب «تجدد آمرانه» شامل مقالاتی درباره جامعه و دولت در دوره رضا شاه، خلافت، روحانیت و جمهوریت در ترکیه و ایران، ایران نو و زوال سیاستهای حزبی در دوره رضا شاه و چند مقاله دیگر است.
این کتاب برای اولین بار مسئله برخورد سنت و مدرنیته را از زاویهای جدید میکاود و به ریشههای تجدد آمرانه یا مدرنیت از بالا میپردازد.
.
در این گفتوگوی زنده همراه ما باشید...
.
#انتشارات_ققنوس #تورج_اتابکی #تجدد_آمرانه #زهره_حسین_زادگان #جنگ_جهانی #قاجاریه #مشروطیت #فرمان_مشروطیت #گفتگوی_زنده #دولت_و_فرودستان
@qoqnoospub
توسط انتشارات ققنوس؛
رمان جدید جواد مجابی چاپ شد/تبعیدشدن به دنیای پلانکتونها
رمان «ایالاتِ نیست در جهان» نوشته جواد مجابی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «ایالاتِ نیست در جهان» نوشته جواد مجابی بهتازگی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب، صدوچهلوپنجمین داستان ایرانی و نودوچهارمین رمانی است که اینناشر چاپ میکند.
چهار رمان «باغ گمشده»، «گفتن در عین نگفتن»، «در اینهوا» و «در این تیمارخانه» و مجموعهداستان «روایت عور»، ۵ کتابی هستند که ققنوس پیش از این، از مجابی چاپ کرده است.
«ایالات نیست در جهان» که نگارش آن شهریورماه ۹۸ به پایان رسیده، داستان زندگی در یک جهان نامشخص و متناقض است و درباره افرادی است که کنار هم زندگی میکنند و آنقدر کوچک هستند که در دنیای احساسات انسان جا ندارند ولی آنچنان وسیع هم هستند که نمیشود درکشان کرد.
زبان و لحن روایت در اینکتاب، شاعرانه و وامگرفته از تجربههای روزنامهنگاری مجابی است. او پیش از شروع متن داستانش، این شعر را از کاتبْ «بازی دشوار بودن را/ نه تحمل/ که دلپذیرش کردیم.» و اینبیت را از نظامی گنجوی آورده است: «جهان این است و این خود در جهان نیست/ وگر هست ای عجب خود یکزمان نیست»
ادامه در لینک زیر
👇👇👇
https://cutt.ly/KdjFoho
رمان جدید جواد مجابی چاپ شد/تبعیدشدن به دنیای پلانکتونها
رمان «ایالاتِ نیست در جهان» نوشته جواد مجابی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «ایالاتِ نیست در جهان» نوشته جواد مجابی بهتازگی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب، صدوچهلوپنجمین داستان ایرانی و نودوچهارمین رمانی است که اینناشر چاپ میکند.
چهار رمان «باغ گمشده»، «گفتن در عین نگفتن»، «در اینهوا» و «در این تیمارخانه» و مجموعهداستان «روایت عور»، ۵ کتابی هستند که ققنوس پیش از این، از مجابی چاپ کرده است.
«ایالات نیست در جهان» که نگارش آن شهریورماه ۹۸ به پایان رسیده، داستان زندگی در یک جهان نامشخص و متناقض است و درباره افرادی است که کنار هم زندگی میکنند و آنقدر کوچک هستند که در دنیای احساسات انسان جا ندارند ولی آنچنان وسیع هم هستند که نمیشود درکشان کرد.
زبان و لحن روایت در اینکتاب، شاعرانه و وامگرفته از تجربههای روزنامهنگاری مجابی است. او پیش از شروع متن داستانش، این شعر را از کاتبْ «بازی دشوار بودن را/ نه تحمل/ که دلپذیرش کردیم.» و اینبیت را از نظامی گنجوی آورده است: «جهان این است و این خود در جهان نیست/ وگر هست ای عجب خود یکزمان نیست»
ادامه در لینک زیر
👇👇👇
https://cutt.ly/KdjFoho
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
توسط انتشارات ققنوس؛ رمان جدید جواد مجابی چاپ شد/تبعیدشدن به دنیای پلانکتونها
رمان «ایالاتِ نیست در جهان» نوشته جواد مجابی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.
💥💥💥💥💥
چشمان تو
معنای
تمام جمله های ناتمامی ست
که عاشقان جهان
دستپاچه
در لحظه دیدار
فراموشی گرفتند
و از گفتار بازماندند ...
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
چشمان تو
معنای
تمام جمله های ناتمامی ست
که عاشقان جهان
دستپاچه
در لحظه دیدار
فراموشی گرفتند
و از گفتار بازماندند ...
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
با دعوت انتشارات ققنوس رخ داد؛
@qoqnoospub
مواجهه با ششمین انقراض در کتابفروشیها/انسانبودن و منقرضکردن
کتاب «انقراض ششم (تاریخ غیرطبیعی)» نوشته الیزابت کولبرت با ترجمه شهربانو صارمی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «انقراض ششم (تاریخ غیرطبیعی)» نوشته الیزابت کولبرت بهتازگی با ترجمه شهربانو صارمی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۱۴ منتشر شده و ترجمه فارسی دیگری از آن بهقلم نیک گرگین توسط نشر ثالث منتشر شده است.
الیزابت کولبرت نویسنده اینکتاب، میگوید اینروزها دانشمندان به انقراض ششم فکر میکنند که پیشبینی میشود ویرانگرتر از انقراضهای پیشین در کره زمین و برخورد شهابسنگی باشد که نسل دایناسورها را بر کَند. اما اینانقراض ویرانگر، علتی بهنام انسان دارد.
اینکتاب به قلم یکخبرنگار نوشته شده و با مقدمهای که درباره تغییرات و انقراض گونههای جانوری دارد، به اینجا میرسد که کشف مخازن انرژی زیرزمینی توسط انسان، ترکیب اتمسفر تغییر کرد و آب و هوا و ترکیب شیمیایی اقیانوسها دستخوش تحول شد. اینمیان برخی گیاهان و جانواران، خود را با تغییرات سازگار کردند. در مجموع، الیزابت کولبرت میگوید پنجانقراض فاجعهبار در طبیعت رخ داده و ششمی در راه است. او قصه انقراضش را در ۱۳ فصل روایت کرده است.
کولبرت نویسنده مجله نیویورکر است و کتاب خود را با نثری قصهگو و روایتگر نوشته است. او در پی اثبات اینمساله است که انقراض ششم در زمین، احتمالا پایدارترین میراث بشر خواهد بود و در پس بیان اینمسائل از مخاطبش میخواهد به اینسوال مهم فکر کند: انسانبودن چه معنایی دارد؟
کتاب «انقراض ششم» همانطور که گفته شد، ۱۳ فصل اصلی با اینعناوین دارد: انقراض ششم، دندانهای کرسی ماستودون، پنگوئنهای اولیه، شانس آمونیتها، سلام بر آنتروپوسِن، دریای پیرامون ما، اسید چکنده، جنگل و درختان، جزایری در خشکی، پانگئای نو، کرگدن و موج فراصوت، ژن دیوانگی، موجود پردار.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
گراهام مرا برای دیدن پنلهای خورشیدی برد که برق ایستگاه تحقیقاتی را تامین میکرد و مخازنی که برای جمعآوری آب باران به منظور تامین آب استفاده میشد. مخزنها روی یک سکو سوار بودند و از آنجا میتوانستیم نوک درختان جزیره را ببینیم. برحسب محاسبات نسبی من، تعداد آنها به پانصد عدد میرسید. انگار صاف از توی قلوهسنگها درآمده بودند مثل تیر پرچم. گراهام درست آنطرف سکو یک چلچله دریایی نشانم داد که باد به غبغب انداخته بود و جوجهچلچله سیاه دریایی را نوک میزد. جوجه خیلی زود مرد. پیشبینی کرد: «آن را نمیخورد.» و درست گفت. چلچله دریایی از جوجه دور شد، کمی بعد یک مرغ نوروزی آن را خورد. گراهام با این صحنه فیلسوفانه برخورد کرد، معلوم بود بارها چنین صحنهای را دیده است؛ اینکار نمیگذاشت جمعیت پرندههای جزیره از منابع آن بیشتر شود.
آن شب اولین شب حنوکا بود. برای تعطیلات یک نفر ماهرانه شمعدان هفتشاخهای را با شاخه درخت ساخته و دو شمع را با نوارچسب به آن بسته بود. این شمعدان موقت رو شن، روی قلوهسنگهای ساحل سایههایی در حال جستوخیز میانداخت. شام آن شب گوشت کانگورو بود، تعجب کردم که دیدم خوشمزه است، اما به گفته اسرائیلیها مشخص بود که حلال نیست.
دیرتر همراه کِنی اشنایدر راهی دیکی_۱۳ شدم. در این زمان بیش از دو ساعت از مدّ دریا میگذشت، برای همین من و اشنایدر طوری زمانبندی کرده بودیم که چند دقیقه قبل از نیمهشب به محوطه برسیم. اشنایدر قبلا آنجا رفته بود اما هنوز به کار با جیپیاس کاملا وارد نبود. وسطهای راه فهمیدیم از مسیر دور افتادهایم.
اینکتاب ۳۵۹ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۴۹ هزار تومان منتشر شده است.
به زودي متن گفتگوي #دكتر_زهره_حسين_زادگان با #شهربانو_صارمي مترجم اثر كه در صفحه ايسنتاگرام ققنوس در دسترس است منتشر مي شود
https://b2n.ir/933249
@qoqnoospub
مواجهه با ششمین انقراض در کتابفروشیها/انسانبودن و منقرضکردن
کتاب «انقراض ششم (تاریخ غیرطبیعی)» نوشته الیزابت کولبرت با ترجمه شهربانو صارمی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «انقراض ششم (تاریخ غیرطبیعی)» نوشته الیزابت کولبرت بهتازگی با ترجمه شهربانو صارمی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۱۴ منتشر شده و ترجمه فارسی دیگری از آن بهقلم نیک گرگین توسط نشر ثالث منتشر شده است.
الیزابت کولبرت نویسنده اینکتاب، میگوید اینروزها دانشمندان به انقراض ششم فکر میکنند که پیشبینی میشود ویرانگرتر از انقراضهای پیشین در کره زمین و برخورد شهابسنگی باشد که نسل دایناسورها را بر کَند. اما اینانقراض ویرانگر، علتی بهنام انسان دارد.
اینکتاب به قلم یکخبرنگار نوشته شده و با مقدمهای که درباره تغییرات و انقراض گونههای جانوری دارد، به اینجا میرسد که کشف مخازن انرژی زیرزمینی توسط انسان، ترکیب اتمسفر تغییر کرد و آب و هوا و ترکیب شیمیایی اقیانوسها دستخوش تحول شد. اینمیان برخی گیاهان و جانواران، خود را با تغییرات سازگار کردند. در مجموع، الیزابت کولبرت میگوید پنجانقراض فاجعهبار در طبیعت رخ داده و ششمی در راه است. او قصه انقراضش را در ۱۳ فصل روایت کرده است.
کولبرت نویسنده مجله نیویورکر است و کتاب خود را با نثری قصهگو و روایتگر نوشته است. او در پی اثبات اینمساله است که انقراض ششم در زمین، احتمالا پایدارترین میراث بشر خواهد بود و در پس بیان اینمسائل از مخاطبش میخواهد به اینسوال مهم فکر کند: انسانبودن چه معنایی دارد؟
کتاب «انقراض ششم» همانطور که گفته شد، ۱۳ فصل اصلی با اینعناوین دارد: انقراض ششم، دندانهای کرسی ماستودون، پنگوئنهای اولیه، شانس آمونیتها، سلام بر آنتروپوسِن، دریای پیرامون ما، اسید چکنده، جنگل و درختان، جزایری در خشکی، پانگئای نو، کرگدن و موج فراصوت، ژن دیوانگی، موجود پردار.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
گراهام مرا برای دیدن پنلهای خورشیدی برد که برق ایستگاه تحقیقاتی را تامین میکرد و مخازنی که برای جمعآوری آب باران به منظور تامین آب استفاده میشد. مخزنها روی یک سکو سوار بودند و از آنجا میتوانستیم نوک درختان جزیره را ببینیم. برحسب محاسبات نسبی من، تعداد آنها به پانصد عدد میرسید. انگار صاف از توی قلوهسنگها درآمده بودند مثل تیر پرچم. گراهام درست آنطرف سکو یک چلچله دریایی نشانم داد که باد به غبغب انداخته بود و جوجهچلچله سیاه دریایی را نوک میزد. جوجه خیلی زود مرد. پیشبینی کرد: «آن را نمیخورد.» و درست گفت. چلچله دریایی از جوجه دور شد، کمی بعد یک مرغ نوروزی آن را خورد. گراهام با این صحنه فیلسوفانه برخورد کرد، معلوم بود بارها چنین صحنهای را دیده است؛ اینکار نمیگذاشت جمعیت پرندههای جزیره از منابع آن بیشتر شود.
آن شب اولین شب حنوکا بود. برای تعطیلات یک نفر ماهرانه شمعدان هفتشاخهای را با شاخه درخت ساخته و دو شمع را با نوارچسب به آن بسته بود. این شمعدان موقت رو شن، روی قلوهسنگهای ساحل سایههایی در حال جستوخیز میانداخت. شام آن شب گوشت کانگورو بود، تعجب کردم که دیدم خوشمزه است، اما به گفته اسرائیلیها مشخص بود که حلال نیست.
دیرتر همراه کِنی اشنایدر راهی دیکی_۱۳ شدم. در این زمان بیش از دو ساعت از مدّ دریا میگذشت، برای همین من و اشنایدر طوری زمانبندی کرده بودیم که چند دقیقه قبل از نیمهشب به محوطه برسیم. اشنایدر قبلا آنجا رفته بود اما هنوز به کار با جیپیاس کاملا وارد نبود. وسطهای راه فهمیدیم از مسیر دور افتادهایم.
اینکتاب ۳۵۹ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۴۹ هزار تومان منتشر شده است.
به زودي متن گفتگوي #دكتر_زهره_حسين_زادگان با #شهربانو_صارمي مترجم اثر كه در صفحه ايسنتاگرام ققنوس در دسترس است منتشر مي شود
https://b2n.ir/933249
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
با دعوت انتشارات ققنوس رخ داد؛ مواجهه با ششمین انقراض در کتابفروشیها/انسانبودن و منقرضکردن
کتاب «انقراض ششم (تاریخ غیرطبیعی)» نوشته الیزابت کولبرت با ترجمه شهربانو صارمی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.
Dostat Daram
Alireza Ghorbani
به اندازه غم تورا دوست دارم ،
تورا دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم باهم تورا دوست دارم ،
تورا دوست دارم
من از عهد آدم تورا دوست دارم
از آغاز عالم تورا دوست دارم
@qoqnoospub
تورا دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم باهم تورا دوست دارم ،
تورا دوست دارم
من از عهد آدم تورا دوست دارم
از آغاز عالم تورا دوست دارم
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥
یک لیوان آب کدر را با همه آلودگی ها و ذرات درونش تجسم کنید.
اگر دائما آبی تمیز را درون این لیوان بریزیم تا محتوای لیوان سرریز شود، بالاخره همة آب کثیف از لیوان خارج میشود و آبی که لیوان را پر میکند، کاملا شفاف خواهد بود.
لازم نبود که سعی کنیم از شر آب کثیف لیوان خلاص شویم.
فقط بایستی آنچه را درست بود جایگزین میکردیم و طولی نمیکشید که آنچه غلط بود، از بین میرفت.
همین امر دربارة شیوة فکرکردنمان هم صادق است. اگر به داشتن افکار درست عادت کنید، افکاری برخاسته از ایمان، امید، دلگرمی و میتوانم ها؛
آنگاه ذهنتان دگرگون خواهد شد و خودتان را خوشبین، امیدوار، قوی و پر جرات خواهید یافت.
#جوئل_اوستین
#هر_روز_پنجشنبه_است
#شبنم_سميعيان
#ققنوس
@qoqnoospub
یک لیوان آب کدر را با همه آلودگی ها و ذرات درونش تجسم کنید.
اگر دائما آبی تمیز را درون این لیوان بریزیم تا محتوای لیوان سرریز شود، بالاخره همة آب کثیف از لیوان خارج میشود و آبی که لیوان را پر میکند، کاملا شفاف خواهد بود.
لازم نبود که سعی کنیم از شر آب کثیف لیوان خلاص شویم.
فقط بایستی آنچه را درست بود جایگزین میکردیم و طولی نمیکشید که آنچه غلط بود، از بین میرفت.
همین امر دربارة شیوة فکرکردنمان هم صادق است. اگر به داشتن افکار درست عادت کنید، افکاری برخاسته از ایمان، امید، دلگرمی و میتوانم ها؛
آنگاه ذهنتان دگرگون خواهد شد و خودتان را خوشبین، امیدوار، قوی و پر جرات خواهید یافت.
#جوئل_اوستین
#هر_روز_پنجشنبه_است
#شبنم_سميعيان
#ققنوس
@qoqnoospub
💠 بازی در بنبستی تاریک
@qoqnoospub
📚 معرفی رمان «شهریور شعلهور»؛ نوشتۀ محمدحسن شهسواری؛ انتشارات هیلا
🖋 شیما جوادی
🌀 رمان «شهریور شعلهور» نوشتۀ محمدحسن شهسواری توسط انتشارات هیلا، گروه انتشاراتی ققنوس در زمستان نود و هشت چاپ شده است. این رمان در واقع ادامۀ رمان «مرداد دیوانه» است که برای اولین بار در گروه «مجموعۀ ژانر» انتشارات هیلا در سال نود و شش چاپ شده بود. در جلد اول ظاهراً با داستان همیشگی انتقام خون زن و فرزند روبهرو هستیم. مردی به نام «شهراد شاهانی» با مرگ زن و فرزند و برادرزنش به مرز فروپاشی رسیده و فکر انتقام مثل خوره روح و روانش را میخورد. در این بین خواهر و برادری به نام ساغر و سهراب سرایش هم دنبال انتقام بیحیثیتی خودشان هستند. ظاهراً هر سه یک هدف مشترک دارند. این سه نفر در داستان با هم آشنا میشوند و همپیمان برای اجرای عدالت به شیوۀ خودشان.
🌀 نویسنده سعی کرده در این رمان تمام قواعد ژانر را به درستی و کاملی رعایت کند؛ درست مثل کتاب اولش. ژانر تریلر در ایران درست مثل ژانر پلیسی جنایی ژانری مهجوری است؛ چه از لحاظ کیفی چه از لحاظ کمی. خوانندگان اینگونه کتابها بیشتر نویسندههای طراز اول خارجی را میشناسند و طالب کتابهایشان هستند. چون در بازار داخلی چیز دندانگیری را پیدا نمیکنند. از آن طرف نویسندۀ حرفهای چون نمیداند کتابش با استقبال مواجه خواهد شد یا نه دست به نگارش چنین ژانری نمیزند. گروه ژانر هیلا در اقدامی با برنامۀ منسجم سعی کرده در قالب ژانرهای مختلفی که در ایران کمتر به آن پرداخته شده، مثل ژانر فانتزی، عملیتخیلی، پلیسیجنایی و تریلر کتابهایی را با استاندارد و اصول درست این ژانرها چاپ کند. دو نمونۀ موفقش همین کتابهای «مرداد دیوانه» و «شهریور شعلهور» هستند که در قالب ژانر تریلر نوشته شده است.
🌀 شخصیتهای داستان نه سفید هستند نه سیاه. درست برعکس نمونههای کلاسیک و قدیمی کتابهای پلیسی ایرانی. بلکه خاکستریاند و گاهی حتی تمایلشان به سمت سیاهی بیشتر است. چه ضد قهرمانها چه قهرمانها. تمام ضعفها و نقطههای کور و سیاه زندگیشان در مقابل چشمهای ما عریان شده و ما در این کتاب بیشتر از کتاب اول به آنها نزدیک میشویم. این سیاهی بیشتر کمک میکند باور کنیم آنها از جنس ما هستند. پس با آنها همراه میشویم و درد میکشیم ودچار تردید میشویم. نمیدانیم باید بین خودمان و انگیزههای خودخواهانهمان و شخص مقابلی که دوستش داریم کدام را انتخاب کنیم. نویسنده داستانش را شبیه یک درخت کهنسال طراحی کرده با ریشهای واحد که از آن ریشههای باریک و کلفتی منشعب میشود و همه به یک کل واحد وصل هستند...
@qoqnoospub
📍متن کامل مطلب در لینک زیر:
https://b2n.ir/569944
🔗 www.Cafedastan.com
كانال ادبى هنرى كافه داستان
@CafeDastanMag
@qoqnoospub
📚 معرفی رمان «شهریور شعلهور»؛ نوشتۀ محمدحسن شهسواری؛ انتشارات هیلا
🖋 شیما جوادی
🌀 رمان «شهریور شعلهور» نوشتۀ محمدحسن شهسواری توسط انتشارات هیلا، گروه انتشاراتی ققنوس در زمستان نود و هشت چاپ شده است. این رمان در واقع ادامۀ رمان «مرداد دیوانه» است که برای اولین بار در گروه «مجموعۀ ژانر» انتشارات هیلا در سال نود و شش چاپ شده بود. در جلد اول ظاهراً با داستان همیشگی انتقام خون زن و فرزند روبهرو هستیم. مردی به نام «شهراد شاهانی» با مرگ زن و فرزند و برادرزنش به مرز فروپاشی رسیده و فکر انتقام مثل خوره روح و روانش را میخورد. در این بین خواهر و برادری به نام ساغر و سهراب سرایش هم دنبال انتقام بیحیثیتی خودشان هستند. ظاهراً هر سه یک هدف مشترک دارند. این سه نفر در داستان با هم آشنا میشوند و همپیمان برای اجرای عدالت به شیوۀ خودشان.
🌀 نویسنده سعی کرده در این رمان تمام قواعد ژانر را به درستی و کاملی رعایت کند؛ درست مثل کتاب اولش. ژانر تریلر در ایران درست مثل ژانر پلیسی جنایی ژانری مهجوری است؛ چه از لحاظ کیفی چه از لحاظ کمی. خوانندگان اینگونه کتابها بیشتر نویسندههای طراز اول خارجی را میشناسند و طالب کتابهایشان هستند. چون در بازار داخلی چیز دندانگیری را پیدا نمیکنند. از آن طرف نویسندۀ حرفهای چون نمیداند کتابش با استقبال مواجه خواهد شد یا نه دست به نگارش چنین ژانری نمیزند. گروه ژانر هیلا در اقدامی با برنامۀ منسجم سعی کرده در قالب ژانرهای مختلفی که در ایران کمتر به آن پرداخته شده، مثل ژانر فانتزی، عملیتخیلی، پلیسیجنایی و تریلر کتابهایی را با استاندارد و اصول درست این ژانرها چاپ کند. دو نمونۀ موفقش همین کتابهای «مرداد دیوانه» و «شهریور شعلهور» هستند که در قالب ژانر تریلر نوشته شده است.
🌀 شخصیتهای داستان نه سفید هستند نه سیاه. درست برعکس نمونههای کلاسیک و قدیمی کتابهای پلیسی ایرانی. بلکه خاکستریاند و گاهی حتی تمایلشان به سمت سیاهی بیشتر است. چه ضد قهرمانها چه قهرمانها. تمام ضعفها و نقطههای کور و سیاه زندگیشان در مقابل چشمهای ما عریان شده و ما در این کتاب بیشتر از کتاب اول به آنها نزدیک میشویم. این سیاهی بیشتر کمک میکند باور کنیم آنها از جنس ما هستند. پس با آنها همراه میشویم و درد میکشیم ودچار تردید میشویم. نمیدانیم باید بین خودمان و انگیزههای خودخواهانهمان و شخص مقابلی که دوستش داریم کدام را انتخاب کنیم. نویسنده داستانش را شبیه یک درخت کهنسال طراحی کرده با ریشهای واحد که از آن ریشههای باریک و کلفتی منشعب میشود و همه به یک کل واحد وصل هستند...
@qoqnoospub
📍متن کامل مطلب در لینک زیر:
https://b2n.ir/569944
🔗 www.Cafedastan.com
كانال ادبى هنرى كافه داستان
@CafeDastanMag
کافه داستان
یادداشت؛ رمان ژانر؛ شهریور شعلهور؛ محمدحسن شهسواری؛ نشر هیلا؛ شیما جوادی؛ کافه داستان
ژانر تریلر در ایران درست مثل ژانر پلیسی جنایی ژانری مهجوری است؛چه از لحاظ کیفی چه از لحاظ کمی. خوانندگان اینگونه کتابها بیشتر نویسندگان خارجی رامیشناسند
Mahe Bi Tekrare Man
Hojat Ashrafzadeh | موزیکدل
شراب کهنه ام
دلیل مستی ام
به رویای عشقت دچارم
چه بی بهانه در دلم نشسته ای
که با عشق تو ماندگارم
پس از تو از دل شکسته میرود قرارم قرارم قرارم
چرا ندارمت چرا ندارمت ندارم ندارم ندارم
@qoqnoospub
دلیل مستی ام
به رویای عشقت دچارم
چه بی بهانه در دلم نشسته ای
که با عشق تو ماندگارم
پس از تو از دل شکسته میرود قرارم قرارم قرارم
چرا ندارمت چرا ندارمت ندارم ندارم ندارم
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥💥
گذشته ها قابل تکرار نیستند،
همان طوری که از اسمش پیداست،
آن زمان گذشته است.
دوران جدید ممکن نیست مثل قدیم ها باشد،
آدم هیچ وقت نباید به خاطر قدیم ها غصه بخورد.
کسی که عزای گذشته را می گیرد،
پیر و عزادار است.
#دانیل_گلاتائور
#مفید_در_برابر_باد_شمالی
#شهلا_پيام
#ققنوس
@qoqnoospub
گذشته ها قابل تکرار نیستند،
همان طوری که از اسمش پیداست،
آن زمان گذشته است.
دوران جدید ممکن نیست مثل قدیم ها باشد،
آدم هیچ وقت نباید به خاطر قدیم ها غصه بخورد.
کسی که عزای گذشته را می گیرد،
پیر و عزادار است.
#دانیل_گلاتائور
#مفید_در_برابر_باد_شمالی
#شهلا_پيام
#ققنوس
@qoqnoospub
یکی از نخستین اتفاقاتی که بعد از عاشق شدن رخ میدهد، تغییر شدید در خودآگاهی انسان است: «محبوب» شما به قول روان شناسان «معنایی خاص» پیدا میکند، و به موجودی بدیع، منحصر به فرد و بسیار مهم بدل میشود.
به قول یکی از مردان دلباخته: «تمام دنیایم تغییر یافته و محور جدیدی پیدا کرده بود به نام مرلین.»
توصیف رومئوی شکسپیر از محبوبش موجزتر و پربارتر است: «ژولیت خورشید است.»
چرا عاشق میشویم
#هلن_فیشر
#نشر_ققنوس
@qoqnoospub
به قول یکی از مردان دلباخته: «تمام دنیایم تغییر یافته و محور جدیدی پیدا کرده بود به نام مرلین.»
توصیف رومئوی شکسپیر از محبوبش موجزتر و پربارتر است: «ژولیت خورشید است.»
چرا عاشق میشویم
#هلن_فیشر
#نشر_ققنوس
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥💥
آدم هايی هستن توی زندگی، نه نزديک،
كه گاهی حتی هزار فرسنگ دورتر،
ولی انگار اين آدم ها هميشه بايد باشن،
چسبيده به تو، چشم تو چشم با تو، همنفس با تو.
اين آدم ها انگار حق تو هستن، مال تو هستن،
امان از وقتی كه اين آدم ها گم و گور بشن و نباشن، برزخ از همون موقع شروع میشه...
#زندگی_منفی_يک
#کیوان_ارزاقی
#ققنوس
@Qoqnoospub
آدم هايی هستن توی زندگی، نه نزديک،
كه گاهی حتی هزار فرسنگ دورتر،
ولی انگار اين آدم ها هميشه بايد باشن،
چسبيده به تو، چشم تو چشم با تو، همنفس با تو.
اين آدم ها انگار حق تو هستن، مال تو هستن،
امان از وقتی كه اين آدم ها گم و گور بشن و نباشن، برزخ از همون موقع شروع میشه...
#زندگی_منفی_يک
#کیوان_ارزاقی
#ققنوس
@Qoqnoospub
انتشارات ققنوس
Photo
هیس؛ حرفش را نزن
یادداشتی بر رمان «انگار خودم نیستم» نوشته یاسمن خلیلیفرد
مریم عربی
کتاب «انگار خودم نیستم» داستان فروپاشی رابطههاست. روابط دوستی، زناشویی و خانوادگی. داستانی که میتواند در ژانر داستانهای روانشناختی نیز قرار بگیرد. بیشک داستان از منظر روانشناسی و جامعهشناسی نیز حرفهایی برای گفتن دارد. تنهایی انسان مدرن و تحصیلکرده را عریان میسازد، پرده از خانواده و جامعهای برمیدارد که ترس بر همه جوانب زندگی و کار آن محیط شده، سکوت و حفظ آبرو و همسانی با دیگران در جامعه ارمغانی جز تنهایی به بار نمیآورد. انسان در این شرایط با وجودی که به نظر میآید در جمع است و در حال تعامل ولی هرچه بیشتر در خود فرو میرود. این تعامل ساختگی تعاملی است برخاسته از نقاب نه برخاسته از شخصیت خود-آگاه و مستقل. این، درد انسان امروز است. از دست دادن خود-آگاهی و کرختی در برابر جهان و درگیر شدن و فرو رفتن در روزمرگی. چیزی که در ادامه برای من قابل ذکر است جدا از ارزش روانشناختی و جامعهشناسی اثر بوده، بلکه بر توانایی اثر در ساحت یک رمان چندصدایی و میزان موفقیت رمان در دستیابی به آن است. توجه به محتوا و تطابق آن با فرم و ساختار انتخاب شده نیز از نظر دور نمانده است.
داستان تحت سیطره یک روح حاکم یک گزاره قطعی به سوی یک نقطه همگرایی پیش میرود: «هرکس خودش نیست.»
رمان، توصیف ترس است از گفتمان، لب فروبستن. سرخوردگی از تصمیمات برخاسته از عدم شناخت. چه کامروز و لعیا که فکر میکنند به تعبیر خودشان عشق را شناخته و انتخاب کردهاند چه کتی و علیرضا که میپندارند در راه عشق شهامت انجام کاری را داشتهاند که دیگر دوستان شهامت انجامش را ندارند و حتی نازنین و مسعود که وقایع پرده از روابط و عمق عشقشان برمیدارد.
چالش اصلی رویارویی واقعیت زندگی در میانسالی آدمهاست با دنیای آرمانی جوانی. ترس از این فاصله و تردید در انتخابهای گذشته. این مضمون بارها در رفتار هر راوی بازتاب شده همانطور که ایده در اسم رمان و در زبان راویان بارها تکرار شده است.
اندیشه بزرگ و حل نشده عشق در این سه زوج باعث تجلی دیگری و دیدن واقعیت وجودشان در مقابل آرزوهای درونی خود یا در تعامل با دیگران شده است. این تجلی شخصیتها را به درک جدیدی از خویشتن میرساند ولی شخصیتها توانایی رسیدن به درک جدید منجر به کنشی از جهان و دیگران که ناشی از تقاطع و تعامل چند آگاهی مستقل و خود-آیین است، نمییابند. این شناخت در سایه روح ایده حاکم بر اثر فرصت موضعگیری و کنش مستقل به شخصیتها نمیدهد. همه کنشها در راستای پیرنگ چند پردهای و ایده به درستی طراحی شدهاند.
@qoqnoospub
یادداشتی بر رمان «انگار خودم نیستم» نوشته یاسمن خلیلیفرد
مریم عربی
کتاب «انگار خودم نیستم» داستان فروپاشی رابطههاست. روابط دوستی، زناشویی و خانوادگی. داستانی که میتواند در ژانر داستانهای روانشناختی نیز قرار بگیرد. بیشک داستان از منظر روانشناسی و جامعهشناسی نیز حرفهایی برای گفتن دارد. تنهایی انسان مدرن و تحصیلکرده را عریان میسازد، پرده از خانواده و جامعهای برمیدارد که ترس بر همه جوانب زندگی و کار آن محیط شده، سکوت و حفظ آبرو و همسانی با دیگران در جامعه ارمغانی جز تنهایی به بار نمیآورد. انسان در این شرایط با وجودی که به نظر میآید در جمع است و در حال تعامل ولی هرچه بیشتر در خود فرو میرود. این تعامل ساختگی تعاملی است برخاسته از نقاب نه برخاسته از شخصیت خود-آگاه و مستقل. این، درد انسان امروز است. از دست دادن خود-آگاهی و کرختی در برابر جهان و درگیر شدن و فرو رفتن در روزمرگی. چیزی که در ادامه برای من قابل ذکر است جدا از ارزش روانشناختی و جامعهشناسی اثر بوده، بلکه بر توانایی اثر در ساحت یک رمان چندصدایی و میزان موفقیت رمان در دستیابی به آن است. توجه به محتوا و تطابق آن با فرم و ساختار انتخاب شده نیز از نظر دور نمانده است.
داستان تحت سیطره یک روح حاکم یک گزاره قطعی به سوی یک نقطه همگرایی پیش میرود: «هرکس خودش نیست.»
رمان، توصیف ترس است از گفتمان، لب فروبستن. سرخوردگی از تصمیمات برخاسته از عدم شناخت. چه کامروز و لعیا که فکر میکنند به تعبیر خودشان عشق را شناخته و انتخاب کردهاند چه کتی و علیرضا که میپندارند در راه عشق شهامت انجام کاری را داشتهاند که دیگر دوستان شهامت انجامش را ندارند و حتی نازنین و مسعود که وقایع پرده از روابط و عمق عشقشان برمیدارد.
چالش اصلی رویارویی واقعیت زندگی در میانسالی آدمهاست با دنیای آرمانی جوانی. ترس از این فاصله و تردید در انتخابهای گذشته. این مضمون بارها در رفتار هر راوی بازتاب شده همانطور که ایده در اسم رمان و در زبان راویان بارها تکرار شده است.
اندیشه بزرگ و حل نشده عشق در این سه زوج باعث تجلی دیگری و دیدن واقعیت وجودشان در مقابل آرزوهای درونی خود یا در تعامل با دیگران شده است. این تجلی شخصیتها را به درک جدیدی از خویشتن میرساند ولی شخصیتها توانایی رسیدن به درک جدید منجر به کنشی از جهان و دیگران که ناشی از تقاطع و تعامل چند آگاهی مستقل و خود-آیین است، نمییابند. این شناخت در سایه روح ایده حاکم بر اثر فرصت موضعگیری و کنش مستقل به شخصیتها نمیدهد. همه کنشها در راستای پیرنگ چند پردهای و ایده به درستی طراحی شدهاند.
@qoqnoospub
Audio
زخمهها زد راه بر جانم؛
ولی… زخمِ عشق؛ آورده تا کویت، مرا…
خوب شد…
دردم؛ دوا شد…
خوب شد…
دل به عشقت؛
به عشقت، مبتلا شد… خوب شد!
خـوب شـــد…
دردم؛ دوا شـــد…
@qoqnoospub
ولی… زخمِ عشق؛ آورده تا کویت، مرا…
خوب شد…
دردم؛ دوا شد…
خوب شد…
دل به عشقت؛
به عشقت، مبتلا شد… خوب شد!
خـوب شـــد…
دردم؛ دوا شـــد…
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥
عزیز دلم می دانی "سیم آخر" چیست ؟
همه خیال می کنند سیم آخرِ ساز، است.
حتی یک نوازنده بی سواد هم روی صحنه زد به سیمِ آخر سازش. گفت: این هم سیم آخر.
اما سیمِ آخر یعنی: وقتی می رفتند قمار، سکه زرشان را که می باختند، جیب شان را می گشتند آخرین سکه سیم را هم به قمار می زدند. می زدند به سیمِ آخر، با امید بردن همه هستی، یا به باد دادن آخرین سکه نیستی.
من هم دلم می خواست در این قمار بزنم به سیمِ آخر، اما گلستان به من گفت: "ببین زری که باختی اصل بود؟"
رفتم توی فکر ...
#تماما_مخصوص
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
عزیز دلم می دانی "سیم آخر" چیست ؟
همه خیال می کنند سیم آخرِ ساز، است.
حتی یک نوازنده بی سواد هم روی صحنه زد به سیمِ آخر سازش. گفت: این هم سیم آخر.
اما سیمِ آخر یعنی: وقتی می رفتند قمار، سکه زرشان را که می باختند، جیب شان را می گشتند آخرین سکه سیم را هم به قمار می زدند. می زدند به سیمِ آخر، با امید بردن همه هستی، یا به باد دادن آخرین سکه نیستی.
من هم دلم می خواست در این قمار بزنم به سیمِ آخر، اما گلستان به من گفت: "ببین زری که باختی اصل بود؟"
رفتم توی فکر ...
#تماما_مخصوص
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
هوش مصنوعی و علوم شناختی، که به بررسی وضعیت کنونی آن و بیان اندیشههای اخیر سرل در این باره اختصاص دارد.
فلسفه زبان، که در آن سرل با برقراری ارتباط میان ایدههای مختلف، پاسخهایی اصیل به پرسشهایی بنیادی میدهد.
همچنین در این کتاب جستارهایی درباره محدودیتهای تحقیق و تفحص پدیدارشناختی، مسئله ذهنـبدن و نیز چیستی و آینده فلسفه از نگاه جان سرل خواهید یافت.
#فلسفه_در_قرن_جدید
#جان_سرل
#ترجمه_محمد_یوسفی
#نشر_ققنوس
@qoqnoospub
فلسفه زبان، که در آن سرل با برقراری ارتباط میان ایدههای مختلف، پاسخهایی اصیل به پرسشهایی بنیادی میدهد.
همچنین در این کتاب جستارهایی درباره محدودیتهای تحقیق و تفحص پدیدارشناختی، مسئله ذهنـبدن و نیز چیستی و آینده فلسفه از نگاه جان سرل خواهید یافت.
#فلسفه_در_قرن_جدید
#جان_سرل
#ترجمه_محمد_یوسفی
#نشر_ققنوس
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥
گاهی؛
دلم می خواهد
بگذارم بروم
بی هرچه آشنا...
گوشه ی دوری
گمنام
حوالیِ جایی بی اسم.
#سید_علی_صالحی
@qoqnoospub
گاهی؛
دلم می خواهد
بگذارم بروم
بی هرچه آشنا...
گوشه ی دوری
گمنام
حوالیِ جایی بی اسم.
#سید_علی_صالحی
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥
بیخوابیام را
یک شب در آغوش تو چاره میکنم
عشق من
بیتابیام را چه کنم ...؟
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
بیخوابیام را
یک شب در آغوش تو چاره میکنم
عشق من
بیتابیام را چه کنم ...؟
#عباس_معروفی
@qoqnoospub