敒慺䈠桡慲ₖ楄慶敮
[ blogmusic.ir ]
این عشق شد؛ زنــدانِ مــن!
این درد شد؛ درمـــانِ مــن!
رؤیای تو؛ پایـــان ندارد…
قلبم، بلند پــــرواز شد…
از چشمِ تو؛ آغـــــاز شد
ترسی از این طوفان، نـــدارد
از دریا نترسانم؛ که من در قلبِ تو، جان می دهم…
دریا بشی… زیبای من؛ غرقِ نگاهت می شوم… هـــی
@qoqnoospub
این درد شد؛ درمـــانِ مــن!
رؤیای تو؛ پایـــان ندارد…
قلبم، بلند پــــرواز شد…
از چشمِ تو؛ آغـــــاز شد
ترسی از این طوفان، نـــدارد
از دریا نترسانم؛ که من در قلبِ تو، جان می دهم…
دریا بشی… زیبای من؛ غرقِ نگاهت می شوم… هـــی
@qoqnoospub
رمان «بیتابوت» نوشته لاله زارع امروز شنبه باحضور مرضیه گلابگیر در خانه خورشید اصفهان نقد و بررسی میشود.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، «بیتابوت» دومین اثر لاله زارع در ژانر پلیسی است. رمان نخست او با نام «جمجمه جوان» هم به معمای قتلی 10 ساله میپرداخت.
این رمان، داستانی پلیسی است با دو کاراگاه دایره دهم اداره آگاهی تهران. ماجرا از ایستگاه راهآهن آغاز میشود جایی که یک چمدان مشکوک در سرویس بهداشتی پیدا میشود. هویت مقتول نامعلوم است و کشف آن ناممکن. تنها سرنخ سروان روزبه افشار و همکارش همین بسته مشکوک است که آنها را به سفری زیرپوستی در شهر تهران و حومه آن میبرد.
این رمان پیوندی برقرار میکند بین معمای قتلی مرموز و نوع نگاه جامعه ایرانی به آدمهای حاشیهای شهر؛ پیوندی نامرئی اما محکم که گاه بنیان اخلاقی جامعه را زیر سؤال میبرد.
رمان «بیتابوت» در کنار جنایی و معمایی بودن دارای جنبههای تریلر و دلهرهآور نیز هست که نویسنده بهخوبی از پس آن بر آمده است و شاید بتوان امیدوار بود در جلدهای بعدی تحرک بیشتری از «افشار» و همکار درشتجثهاش «بهمنی» (از شخصیتهای داستان) در رمانهای زارع ببینیم و هیجان بیشتری تجربه کنیم.
@qoqnoospub
یادآور میشود، این جلسه نقد ادبی امروز شنبه 25 خردادماه از ساعت 18 در خانه خوزشید اصفهان واقع در خیابان آپادانا اول نقد میشود.
http://www.ibna.ir/fa/doc/naghli/276816/دومین-رمان-پلیسی-لاله-زارع-بوته-نقد
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، «بیتابوت» دومین اثر لاله زارع در ژانر پلیسی است. رمان نخست او با نام «جمجمه جوان» هم به معمای قتلی 10 ساله میپرداخت.
این رمان، داستانی پلیسی است با دو کاراگاه دایره دهم اداره آگاهی تهران. ماجرا از ایستگاه راهآهن آغاز میشود جایی که یک چمدان مشکوک در سرویس بهداشتی پیدا میشود. هویت مقتول نامعلوم است و کشف آن ناممکن. تنها سرنخ سروان روزبه افشار و همکارش همین بسته مشکوک است که آنها را به سفری زیرپوستی در شهر تهران و حومه آن میبرد.
این رمان پیوندی برقرار میکند بین معمای قتلی مرموز و نوع نگاه جامعه ایرانی به آدمهای حاشیهای شهر؛ پیوندی نامرئی اما محکم که گاه بنیان اخلاقی جامعه را زیر سؤال میبرد.
رمان «بیتابوت» در کنار جنایی و معمایی بودن دارای جنبههای تریلر و دلهرهآور نیز هست که نویسنده بهخوبی از پس آن بر آمده است و شاید بتوان امیدوار بود در جلدهای بعدی تحرک بیشتری از «افشار» و همکار درشتجثهاش «بهمنی» (از شخصیتهای داستان) در رمانهای زارع ببینیم و هیجان بیشتری تجربه کنیم.
@qoqnoospub
یادآور میشود، این جلسه نقد ادبی امروز شنبه 25 خردادماه از ساعت 18 در خانه خوزشید اصفهان واقع در خیابان آپادانا اول نقد میشود.
http://www.ibna.ir/fa/doc/naghli/276816/دومین-رمان-پلیسی-لاله-زارع-بوته-نقد
خبرگزاری کتاب ايران (IBNA)
ایبنا - دومین رمان پلیسی لاله زارع در بوته نقد
رمان «بیتابوت» نوشته لاله زارع امروز شنبه باحضور مرضیه گلابگیر در خانه خورشید اصفهان نقد و بررسی میشود.
انتشارات ققنوس
و چشمهایش کهربایی بود.amr
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
ستایش زنانگی، زندگی و باروری
در نشست نقد و بررسی کتاب مطرح شد؛
«و چشمهایش کهربایی بود» در ستایش زنانگی، زندگی و باروری است
مسعود میرقادری منتقد ابی در نشست نقد و بررسی کتاب «و چشمهایش کهربایی بود»، این رمان را اثری در ستایش زنانگی و زندگی و باروری دانست و گفت: درواقع هنرمند به جستجوی زبانی تازه برای تبیین درونمایه و روایت و تجربههای انسانی که زنده و پرمعنا هستند، برآمده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، «و چشمهایش کهربایی بود» دومین رمان مهری بهرامی که به تازگی از سوی نشر ققنوس منتشر شده است، پنجشنبه 23 خرداد در نشستی در کتابخانه مرکزی اصفهان مورد نقد و بررسی قرار گرفت. مجموعه داستان «چه کسی گفت عاشقی از یادت میرود!؟» و رمان «بیرون از گذشته، میان ایوان» از دیگر آثار مهری بهرامی است.
در ابتدای این نشست، شعری از ریحانه واعظ شهرستانی خوانده شد که بخشی از از آن در ابتدای کتاب مهری بهرامی آورده شده است. سپس بهرامی نویسنده کتاب «و چشمهایش کهربایی بود» قسمتی از فصل دوازدهم آن را خواند و ابتدا در سخنانی از تجدید چاپ این کتاب ابراز خرسندی کرد.
وی گفت: عنوان کتاب ابتدا «زخم کاج» بود اما از انتشارات به من گفتند دو کتاب دیگر داریم که عنوان کاج در آنها بوده است و آنطور که باید، دیده نشد و باید نام کتاب تغییر کند. «و چشمهایش کهربایی بود» عنوانی است که ناشر انتخاب کرده و تنها «و» ابتدای آن از من بوده است.
مسعود میرقادری هم که نقدی بر این کتاب برای مجله تجربه نوشته، در این نشست گفت: این کتاب رمانی در ستایش زنانگی و زندگی و باروری است و درواقع هنرمند به جستجوی زبانی تازه برای تبیین درونمایه و روایت و تجربههای انسانی که زنده و پرمعنا هستند، برآمده است.
این منتقد ادبی افزود: این رمان علاوه بر دانای کل که خود نیز در حکم نویسنده پا به داستان میگذارد، از دربچه اشیا و پدیدهها از آرایه تشخیص استفاده کرده است. آنچه این نوع روایتگری را متفاوت میکند، نقطه دید این پدیدهها و روایتهاست. اشیا، از احساسات انسانی نیز بهرهمند شده و به دوربینهایی شبیه شدهاند که دنیا را روایت میکنند و هر راوی به تکهای از پارل میماند.
@qoqnoospub
وی یادآور شد: نویسنده شخصیتهای رمان را در برشهایی خاص از زندگی و تجربیات آنها به تصویر میکشد و این برشها هم مثل یک پازل جهان متن را کامل میکنند. حتی یک موزائیک در این داستان راوی میشود؛ زاویهای که به صورت معمول دیده نمیشود. اگر هنرمند، هستی را از زاویه جدیدی روایت نکند، پس ضرورت هنر چیست؟
میرقادری با اشاره به اینکه چه در این رمان چه در رمان قبلی خانم بهرامی «بیرون از گذشته میان ایوان» فرزند جدا افتاده به نحوی خودش را به مادر میرساند و حیات ادامه پیدا میکند، گفت: درواقع نویسنده راهی به سوی خلق جهانی نو آفریده است. در این رمان عناصر بینامتی باعث ایجاد شبکههای به هم پیوسته و موازی شده و مرگ و زندگی در هم تنیدهاند.
ادامه👇🏽👇🏽
http://www.ibna.ir/fa/doc/report/276847/چشم-هایش-کهربایی-ستایش-زنانگی-زندگی-باروری
ستایش زنانگی، زندگی و باروری
در نشست نقد و بررسی کتاب مطرح شد؛
«و چشمهایش کهربایی بود» در ستایش زنانگی، زندگی و باروری است
مسعود میرقادری منتقد ابی در نشست نقد و بررسی کتاب «و چشمهایش کهربایی بود»، این رمان را اثری در ستایش زنانگی و زندگی و باروری دانست و گفت: درواقع هنرمند به جستجوی زبانی تازه برای تبیین درونمایه و روایت و تجربههای انسانی که زنده و پرمعنا هستند، برآمده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، «و چشمهایش کهربایی بود» دومین رمان مهری بهرامی که به تازگی از سوی نشر ققنوس منتشر شده است، پنجشنبه 23 خرداد در نشستی در کتابخانه مرکزی اصفهان مورد نقد و بررسی قرار گرفت. مجموعه داستان «چه کسی گفت عاشقی از یادت میرود!؟» و رمان «بیرون از گذشته، میان ایوان» از دیگر آثار مهری بهرامی است.
در ابتدای این نشست، شعری از ریحانه واعظ شهرستانی خوانده شد که بخشی از از آن در ابتدای کتاب مهری بهرامی آورده شده است. سپس بهرامی نویسنده کتاب «و چشمهایش کهربایی بود» قسمتی از فصل دوازدهم آن را خواند و ابتدا در سخنانی از تجدید چاپ این کتاب ابراز خرسندی کرد.
وی گفت: عنوان کتاب ابتدا «زخم کاج» بود اما از انتشارات به من گفتند دو کتاب دیگر داریم که عنوان کاج در آنها بوده است و آنطور که باید، دیده نشد و باید نام کتاب تغییر کند. «و چشمهایش کهربایی بود» عنوانی است که ناشر انتخاب کرده و تنها «و» ابتدای آن از من بوده است.
مسعود میرقادری هم که نقدی بر این کتاب برای مجله تجربه نوشته، در این نشست گفت: این کتاب رمانی در ستایش زنانگی و زندگی و باروری است و درواقع هنرمند به جستجوی زبانی تازه برای تبیین درونمایه و روایت و تجربههای انسانی که زنده و پرمعنا هستند، برآمده است.
این منتقد ادبی افزود: این رمان علاوه بر دانای کل که خود نیز در حکم نویسنده پا به داستان میگذارد، از دربچه اشیا و پدیدهها از آرایه تشخیص استفاده کرده است. آنچه این نوع روایتگری را متفاوت میکند، نقطه دید این پدیدهها و روایتهاست. اشیا، از احساسات انسانی نیز بهرهمند شده و به دوربینهایی شبیه شدهاند که دنیا را روایت میکنند و هر راوی به تکهای از پارل میماند.
@qoqnoospub
وی یادآور شد: نویسنده شخصیتهای رمان را در برشهایی خاص از زندگی و تجربیات آنها به تصویر میکشد و این برشها هم مثل یک پازل جهان متن را کامل میکنند. حتی یک موزائیک در این داستان راوی میشود؛ زاویهای که به صورت معمول دیده نمیشود. اگر هنرمند، هستی را از زاویه جدیدی روایت نکند، پس ضرورت هنر چیست؟
میرقادری با اشاره به اینکه چه در این رمان چه در رمان قبلی خانم بهرامی «بیرون از گذشته میان ایوان» فرزند جدا افتاده به نحوی خودش را به مادر میرساند و حیات ادامه پیدا میکند، گفت: درواقع نویسنده راهی به سوی خلق جهانی نو آفریده است. در این رمان عناصر بینامتی باعث ایجاد شبکههای به هم پیوسته و موازی شده و مرگ و زندگی در هم تنیدهاند.
ادامه👇🏽👇🏽
http://www.ibna.ir/fa/doc/report/276847/چشم-هایش-کهربایی-ستایش-زنانگی-زندگی-باروری
IBNA
«و چشمهایش کهربایی بود» در ستایش زنانگی، زندگی و باروری است
مسعود میرقادری منتقد ابی در نشست نقد و بررسی کتاب «و چشمهایش کهربایی بود»، این رمان را اثری در ستایش زنانگی و زندگی و باروری دانست و گفت: درواقع هنرمند به جستجوی زبانی تازه برای تبیین درونمایه و روایت و تجربههای انسانی که زنده و پرمعنا هستند، برآمده است.
خبرهای خوبی در راه است...🤩
.
⁉️ همراهان و دوستان خوب ققنوس دوست دارید در باشگاه مشتریان ققنوس چه اتفاقهایی بیفتد و چه امکانات و امتیازهایی و برای شما در نظر گرفته شود؟
.
برای ما کامنت بذارید😍
.
از طریق لینک زیر به راحتی ققنوسی شوید و در باشگاه مشتریان ققنوس ثبتنام کنید🙏🙏 http://bit.ly/2Whon1j
.
⁉️ همراهان و دوستان خوب ققنوس دوست دارید در باشگاه مشتریان ققنوس چه اتفاقهایی بیفتد و چه امکانات و امتیازهایی و برای شما در نظر گرفته شود؟
.
برای ما کامنت بذارید😍
.
از طریق لینک زیر به راحتی ققنوسی شوید و در باشگاه مشتریان ققنوس ثبتنام کنید🙏🙏 http://bit.ly/2Whon1j
شما اسم این را می گذارید زندگی؟که هر کدام از ما جنازه ی یک نفر را بر دوش داریم,سوار بر قطاری به جای نامعلومی می رویم که نه مبدا آن را می دانیم و نه مقصدش را؟دلمان به این خوش است که زنده ایم.چقدر به پریانی که در برابر چشمانمان آزادانه می رقصند بی توجهیم و خیال می کنیم آن ها را ندیده ایم,چقدر از کنار چیزهای مهم می گذریم و آن ها را به حساب نمی آوریم,چقدر به پولک های طلایی آفتاب نگاه می کنیم و فکر می کنیم هر گز از آفتاب پولک طلایی نریخته است,و چقدر به هستی بی اعتناییم . ماقدرت تشخیص نداریم ,بلد نیستیم انتخاب کنیم.نه.ماانتخاب نمی کنیم,انتخاب می شویم.
#پیکر_فرهاد
#عباس_معروفی
#ققنوس
@qoqnosspub
#پیکر_فرهاد
#عباس_معروفی
#ققنوس
@qoqnosspub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای رسیدن به فردا باید در امروز زیست و برنامهریزی کرد.💯✔
.
سخنرانی #جف_اولسون نویسنده کتاب #برتری_خفیف
کتاب برتری خفیف به شما میآموزد چطور با اقداماتی کوچک در تمام جنبههای زندگی از جمله شغلی، روابط، خانوادگی، مالی و سلامتی به موفقیتهای بزرگ برسید.
جف اولسون در این کتاب یک راهنمای مشخص برای رسیدن به تغییرات دلخواه را به خوانندهی خود ارائه میدهد. ممکن است نکاتی در سراسر کتاب بارها و بارها تکرار شوند، اما این تکرار بیهوده نیست. انگار که خواننده به چنین تکراری نیاز دارد تا ذهنش آمادگی این تغییرات اندک را پیدا کند. ازطریق تکرار کارهای روزانه بهطور منظم است که میتوانید از جایی که هستید، به جایگاه مورد علاقهی خود برسید.
.
#کتاب
#کتاب_خوب
#کتاب_خواندنی
#انتشارات_ققنوس
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
#نشر_ققنوس
#انگیزه
#انگیزشی
#سخنرانی_انگیزشی
#کتاب_پر_فروش
#موفقیت
#میلاد_حیدری
.
سخنرانی #جف_اولسون نویسنده کتاب #برتری_خفیف
کتاب برتری خفیف به شما میآموزد چطور با اقداماتی کوچک در تمام جنبههای زندگی از جمله شغلی، روابط، خانوادگی، مالی و سلامتی به موفقیتهای بزرگ برسید.
جف اولسون در این کتاب یک راهنمای مشخص برای رسیدن به تغییرات دلخواه را به خوانندهی خود ارائه میدهد. ممکن است نکاتی در سراسر کتاب بارها و بارها تکرار شوند، اما این تکرار بیهوده نیست. انگار که خواننده به چنین تکراری نیاز دارد تا ذهنش آمادگی این تغییرات اندک را پیدا کند. ازطریق تکرار کارهای روزانه بهطور منظم است که میتوانید از جایی که هستید، به جایگاه مورد علاقهی خود برسید.
.
#کتاب
#کتاب_خوب
#کتاب_خواندنی
#انتشارات_ققنوس
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
#نشر_ققنوس
#انگیزه
#انگیزشی
#سخنرانی_انگیزشی
#کتاب_پر_فروش
#موفقیت
#میلاد_حیدری
موومان (به فرانسوی: mouvement) به معنای بخش کاملی از یک اثر بزرگترِموسیقی است که خود آغاز و انجامی دارد. آثاری مانند سمفونی و کنسرتو وسونات هریک از چند موومان تشکیل میشوند.
پ ن : پرسیده بودید موومان به چه معناست
#سمفونی_مردگان
#ققنوس
#عباس_معروفي
@qoqnoospub
پ ن : پرسیده بودید موومان به چه معناست
#سمفونی_مردگان
#ققنوس
#عباس_معروفي
@qoqnoospub
دخترکی_که_ابری_به_بزرگی_برج_ایفل.mp4
58.2 MB
دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود
نوشته #رومن_پوئرتلاس
گفتگو با #ابوالفضل_الله_دادي
#ققنوس #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
نوشته #رومن_پوئرتلاس
گفتگو با #ابوالفضل_الله_دادي
#ققنوس #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
Mohsen Chavoshi - Shabi Ke Mah Kamel Shod [320].mp3
12 MB
علاج دلتنگی زیارت است و غم است و نا امید شدن
جهان مگر با غم به نا امید شدن امیدوار شود
به دست مرگ مگر تو را هوس نکنم
که زندهايست علیل گناه کاری که به توبه میخواهد درستکار شود
زبان چَموش من است بگو پیاده شود کسی که میترسد
گوش قطار من است به هر که سیلی نیست بگو سوار شود
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن
آنگاه مرا بِکش بالا چونان که خِرخِره ام جریحهدار شود
#محسن_چاوشي
@qoqnoospub
جهان مگر با غم به نا امید شدن امیدوار شود
به دست مرگ مگر تو را هوس نکنم
که زندهايست علیل گناه کاری که به توبه میخواهد درستکار شود
زبان چَموش من است بگو پیاده شود کسی که میترسد
گوش قطار من است به هر که سیلی نیست بگو سوار شود
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن
آنگاه مرا بِکش بالا چونان که خِرخِره ام جریحهدار شود
#محسن_چاوشي
@qoqnoospub
«شيخ ايمانآورده نيست، ايمان آورنده است؛
شيخ شرحكننده نيست، نشاندهنده است؛
شيخ آموزنده نيست، پرده را كنار زننده است.
تو پردهاي را كه پيش چشمم بود كنار زدي،
تو مني را كه در من است نشانم دادي.
شيخ تويي،
پير تويي،
دوست حقيقي تويي،
حقيقت تويي...»
مولانا به شمس گفت
#باب_اسرار
#احمد_اميد
#ارسلان_فصيحي
#انتشارات_ققنوس
شيخ شرحكننده نيست، نشاندهنده است؛
شيخ آموزنده نيست، پرده را كنار زننده است.
تو پردهاي را كه پيش چشمم بود كنار زدي،
تو مني را كه در من است نشانم دادي.
شيخ تويي،
پير تويي،
دوست حقيقي تويي،
حقيقت تويي...»
مولانا به شمس گفت
#باب_اسرار
#احمد_اميد
#ارسلان_فصيحي
#انتشارات_ققنوس
هرکس یکتنه یک فرهنگستان است!
گفتوگو با سایه اقتصادینیا در مورد کتاب له و علیه ویرایش
از این هفته بخشی را در مرورگر به گفتوگوهای کوتاه با نویسندگان و مترجمان دربارهی کتابهای تازهچاپ اختصاص دادهایم. نخستین گفتوگو از مجموعه گفتوگوهای «سه پرسشِ مرورگر» را با سایه اقتصادینیا بخوانید.
◍
✔️ کتاب تازهات، له و علیه ویرایش، ترکیبیست از مباحث جامعهشناختی و روشنفکری در باب نقش ویراستار به مثابه روشنفکر و کوتهنوشتهایی نکتهمحور دربارهی مسایل ویرایشی و... . کتاب در واقع چیزیست بین اندر آداب نوشتار و نکتههای ویرایش. چطور به این ساختار رسیدی و چرا این مباحث را در کتابهایی مستقل منتشر نکردی؟
به کتابهای مستقل فکر نکردم چون مطالعهی همهی این موضوعات در پرتو یکدیگر است که مرا به آن جمعبندی مطلوبم از ویرایش میرساند. همهی آنچه در فصول مختلف این کتاب آمده زیر چتر مبحث «ویرایش» جمع میشوند و معنی میگیرند. ویراستار باید حواسش به همهی این زوایا باشد: همزمان که دارد به غلط و درست فکر میکند، به جایگاه اجتماعیاش هم بیندیشد؛ همچنان که دارد واژهگزینی میکند، گوشش به زبان سیاستمداران، زبان روزمرۀ مردم کوچه و بازار، زبان جوانان و... هم باشد. همچنان که دارد متن پرغلط نویسندهی نامدار یا مترجمی نوقلم را به زحمت و مرارت بسیار صاف و صحیح میکند، از خودش بپرسد من خادمم یا خائن؟ همۀ این مباحث باید در یک کتاب میآمد تا من بتوانم توجه مخاطبان را به سایهها و سویههای مختلف حرفهی ویرایش عطف کنم؛ بنابراین، همچنانکه خودت گفتهای، هم توجه جامعهشناختی در این کتاب است، هم توجه تاریخی و هم وجوه دیگر.
✔️در جستار اصلی کتاب یعنی «ویرایش و روشنفکری» در آغاز بحث را طوری شروع میکنی که گویی با روشنفکر شمردن ویراستاران زاویهای جدی داری اما در ادامه مثالهایی از روشنفکر-ویراستاران میزنی که حقانیت موضع اولیهی خودت را زیر سوال میبرد. این به نظر خودت تناقضآمیز است یا مسیر طبیعی بحثات تو را به این مثالها رسانده؟
من تناقضی نمیبینم. به نظر من ویراستاران لزوماً روشنفکر نیستند، اما چرا اغلب خیال میکنیم هستند؟ به دلیل وجود آن تصویر تاریخی از ویراستار. چون ما آن تصویر اولیهی آخوندُفی و ملکمخانی و سپس فرانکلینی را از ویراستاران در ذهن داریم، خیال میکنیم این حرفه با روشنفکری نسبت دارد؛ حال آنکه، از نظر من، در حال حاضر، هیچ نسبتی ندارد. من سعی کردهام در آن سیر تاریخی نشان دهم که اولین ویراستاران ما پس از مشروطه، یعنی همان کسانی که توجهات زبانی داشتهاند و زبان فارسی را در نسبت با زبانهای خارجی میسنجیدهاند و با همین زبان کارهای سخته و پخته تولید میکردهاند، روشنفکر بودهاند و این الگوواره را برای ما ساختهاند که ویراستاران از قماش روشنفکرانند. در آن سیر تاریخی خواستهام نشان بدهم چطور آن تصویر روشنفکر-ویراستار ساخته شد و تا روزگار ما هم افتان و خیزان آمد، اما حالا دیگر مصداق ندارد. بنابراین، چنانکه خودت میگویی، مسیر طبیعی بحث در آن سیر تاریخی مرا به اینجا میرساند.
✔️ در پایان جستار اصلی کتاب با اشاره به بابک احمدی مقولهی رسمالخط یا باصطلاح خط و ربط روشنفکر را در رده لباس پوشیدن و سیگار کشیدن و در کل باصطلاح ژستهای روشنفکری به شمار میآوری. آیا واقعا چنین نگاهی به روشنفکرانی که به سراغ رسمالخطهای متفاوت میروند داری؟
عمومیت نمیدهم، چون تعمیم قطعاً خطاساز است؛ ولی اغلب همینطور است و من هم در مورد اغلب کسانی که به سراغ رسمالخطهای متفاوت میروند همینطور فکر میکنم. در متفاوت نوشتن دردِ «دیده شدن» است: مرا ببین که فرق دارم چنانکه کلاهی که بر سرم میگذارم و شنلی که بر دوشم میاندازم و توتونی که میکشم و کافهای که مینشینم و سبیلی که میگذارم فرق دارد. این عبارت استادم آقای سمیعی را باید به ورق زر نوشت: «کسب تشخص به بهای ارزان». جنگولکبازی در رسمالخط و نوشتار چه کار سختی است؟ هیچ. آسانترین و ارزانترین راهی است که توجه جلب کنی. برعکس، تلاش برای وحدتبخشی و اجماع است که سخت است. هنر این است که در شیوههای نوشتاری به اجماع برسیم، نه اینکه ساز خودمان را بزنیم و از این راه گرههایی به وجود آوریم که دیگر نه به دست، که به دندان باید باز شود. اینجور دخالتها تبعاتی دارد، پیامدهایی دارد، کارهای آیندگان را سخت میکند، ارتباط با سوابق ادبی را مخدوش میکند، فاصلهی نسلها را بیشتر میکند، چهرهی خط فارسی را تغییر میدهد، خیلی تبعات دارد. حالا همه خیال میکنند هرجور بنویسند خوش است! ماشاالله هرکس برای خودش یکتنه یک فرهنگستان است!
@qoqnoospub
#سه_پرسش_مرورگر
https://ibb.co/Pr4GN2D
گفتوگو با سایه اقتصادینیا در مورد کتاب له و علیه ویرایش
از این هفته بخشی را در مرورگر به گفتوگوهای کوتاه با نویسندگان و مترجمان دربارهی کتابهای تازهچاپ اختصاص دادهایم. نخستین گفتوگو از مجموعه گفتوگوهای «سه پرسشِ مرورگر» را با سایه اقتصادینیا بخوانید.
◍
✔️ کتاب تازهات، له و علیه ویرایش، ترکیبیست از مباحث جامعهشناختی و روشنفکری در باب نقش ویراستار به مثابه روشنفکر و کوتهنوشتهایی نکتهمحور دربارهی مسایل ویرایشی و... . کتاب در واقع چیزیست بین اندر آداب نوشتار و نکتههای ویرایش. چطور به این ساختار رسیدی و چرا این مباحث را در کتابهایی مستقل منتشر نکردی؟
به کتابهای مستقل فکر نکردم چون مطالعهی همهی این موضوعات در پرتو یکدیگر است که مرا به آن جمعبندی مطلوبم از ویرایش میرساند. همهی آنچه در فصول مختلف این کتاب آمده زیر چتر مبحث «ویرایش» جمع میشوند و معنی میگیرند. ویراستار باید حواسش به همهی این زوایا باشد: همزمان که دارد به غلط و درست فکر میکند، به جایگاه اجتماعیاش هم بیندیشد؛ همچنان که دارد واژهگزینی میکند، گوشش به زبان سیاستمداران، زبان روزمرۀ مردم کوچه و بازار، زبان جوانان و... هم باشد. همچنان که دارد متن پرغلط نویسندهی نامدار یا مترجمی نوقلم را به زحمت و مرارت بسیار صاف و صحیح میکند، از خودش بپرسد من خادمم یا خائن؟ همۀ این مباحث باید در یک کتاب میآمد تا من بتوانم توجه مخاطبان را به سایهها و سویههای مختلف حرفهی ویرایش عطف کنم؛ بنابراین، همچنانکه خودت گفتهای، هم توجه جامعهشناختی در این کتاب است، هم توجه تاریخی و هم وجوه دیگر.
✔️در جستار اصلی کتاب یعنی «ویرایش و روشنفکری» در آغاز بحث را طوری شروع میکنی که گویی با روشنفکر شمردن ویراستاران زاویهای جدی داری اما در ادامه مثالهایی از روشنفکر-ویراستاران میزنی که حقانیت موضع اولیهی خودت را زیر سوال میبرد. این به نظر خودت تناقضآمیز است یا مسیر طبیعی بحثات تو را به این مثالها رسانده؟
من تناقضی نمیبینم. به نظر من ویراستاران لزوماً روشنفکر نیستند، اما چرا اغلب خیال میکنیم هستند؟ به دلیل وجود آن تصویر تاریخی از ویراستار. چون ما آن تصویر اولیهی آخوندُفی و ملکمخانی و سپس فرانکلینی را از ویراستاران در ذهن داریم، خیال میکنیم این حرفه با روشنفکری نسبت دارد؛ حال آنکه، از نظر من، در حال حاضر، هیچ نسبتی ندارد. من سعی کردهام در آن سیر تاریخی نشان دهم که اولین ویراستاران ما پس از مشروطه، یعنی همان کسانی که توجهات زبانی داشتهاند و زبان فارسی را در نسبت با زبانهای خارجی میسنجیدهاند و با همین زبان کارهای سخته و پخته تولید میکردهاند، روشنفکر بودهاند و این الگوواره را برای ما ساختهاند که ویراستاران از قماش روشنفکرانند. در آن سیر تاریخی خواستهام نشان بدهم چطور آن تصویر روشنفکر-ویراستار ساخته شد و تا روزگار ما هم افتان و خیزان آمد، اما حالا دیگر مصداق ندارد. بنابراین، چنانکه خودت میگویی، مسیر طبیعی بحث در آن سیر تاریخی مرا به اینجا میرساند.
✔️ در پایان جستار اصلی کتاب با اشاره به بابک احمدی مقولهی رسمالخط یا باصطلاح خط و ربط روشنفکر را در رده لباس پوشیدن و سیگار کشیدن و در کل باصطلاح ژستهای روشنفکری به شمار میآوری. آیا واقعا چنین نگاهی به روشنفکرانی که به سراغ رسمالخطهای متفاوت میروند داری؟
عمومیت نمیدهم، چون تعمیم قطعاً خطاساز است؛ ولی اغلب همینطور است و من هم در مورد اغلب کسانی که به سراغ رسمالخطهای متفاوت میروند همینطور فکر میکنم. در متفاوت نوشتن دردِ «دیده شدن» است: مرا ببین که فرق دارم چنانکه کلاهی که بر سرم میگذارم و شنلی که بر دوشم میاندازم و توتونی که میکشم و کافهای که مینشینم و سبیلی که میگذارم فرق دارد. این عبارت استادم آقای سمیعی را باید به ورق زر نوشت: «کسب تشخص به بهای ارزان». جنگولکبازی در رسمالخط و نوشتار چه کار سختی است؟ هیچ. آسانترین و ارزانترین راهی است که توجه جلب کنی. برعکس، تلاش برای وحدتبخشی و اجماع است که سخت است. هنر این است که در شیوههای نوشتاری به اجماع برسیم، نه اینکه ساز خودمان را بزنیم و از این راه گرههایی به وجود آوریم که دیگر نه به دست، که به دندان باید باز شود. اینجور دخالتها تبعاتی دارد، پیامدهایی دارد، کارهای آیندگان را سخت میکند، ارتباط با سوابق ادبی را مخدوش میکند، فاصلهی نسلها را بیشتر میکند، چهرهی خط فارسی را تغییر میدهد، خیلی تبعات دارد. حالا همه خیال میکنند هرجور بنویسند خوش است! ماشاالله هرکس برای خودش یکتنه یک فرهنگستان است!
@qoqnoospub
#سه_پرسش_مرورگر
https://ibb.co/Pr4GN2D
ImgBB
69-A31931-2418-4-D05-87-F3-E9578-E20340-D
Image 69-A31931-2418-4-D05-87-F3-E9578-E20340-D hosted in ImgBB
Asheghetam ~ UpMusic
Saman Jalili ~ UpMusic
این که هنوز عاشقم و
این که هنوز به یادتم
این که هنوز یه جا دارم
حتی توی خیالتم
این که دارم غرورمو بدون تو میبازم
من که هنوز با همه چی به خاطرت میسازم
هنوزم بهت وفادارم هنوز فکر توئه کارم
بگو جونم که میدونی که پیشت اعتبار دارم
هنوز از رو نرفتم که ازت دست برنمیدارم واسه دوست داشتنت این بار دیگه شرطی نمیذارم
این که هنوز فکرتم و عکست رو دیوار منه این که هنوز آروم میشم حرفتو هر کی بزنه
این که هنوز تو سینمی به جای قلبم میزنی غرقت شدم نمیدونم که من توام یا تو منی
@qoqnoospub
این که هنوز به یادتم
این که هنوز یه جا دارم
حتی توی خیالتم
این که دارم غرورمو بدون تو میبازم
من که هنوز با همه چی به خاطرت میسازم
هنوزم بهت وفادارم هنوز فکر توئه کارم
بگو جونم که میدونی که پیشت اعتبار دارم
هنوز از رو نرفتم که ازت دست برنمیدارم واسه دوست داشتنت این بار دیگه شرطی نمیذارم
این که هنوز فکرتم و عکست رو دیوار منه این که هنوز آروم میشم حرفتو هر کی بزنه
این که هنوز تو سینمی به جای قلبم میزنی غرقت شدم نمیدونم که من توام یا تو منی
@qoqnoospub
🔻سید مهدی شجاعی درباره بلقيس سليماني گفت: گر چه ایشان کمی دیر، کار نویسندگی را آغاز کرده است اما از جمله متفکرترین و هدفمندترین نویسندگان صاحب اندیشه ما است.
@qoqnoospublication
https://www.farsnews.com/news/13980403000204
@qoqnoospublication
https://www.farsnews.com/news/13980403000204
خبرگزاری فارس
نویسندهای که راه دور زدن برای صدور مجوز را از نویسنده دیگری یاد گرفت!
بلقیس سلیمانی گفت: رمان «بازی آخر بانو» بلاتکلیف مانده بود تا اینکه روزی پای سخنرانی نویسندهای نشستم. سخنان او راهی را در ذهن من ایجاد کرد و یک بازی پستمدرنیستی فرمالیستی برای دور زدن مجوز را آغاز کردم.
به نظر شما ارتباط ادبیات با سینما چیه؟
کتاب و فیلم
و ... ♨️♨️♨️♨️ .
توی کمپین #جاتو_خودت_انتخاب_کن #سینما_تیکت که تیر ماه امسال برگزار میشه روزانه توی هر سالن، یک صندلی جایزه داره که با انتخاب اون صندلی و خرید بلیتش برنده جایزه میشی. 🎉🎊
.
💯اعضای باشگاه مشتریان ققنوس میتوانند از ۳۵ درصد تخفیف بلیت در این کمپین بهرهمند شوند، فقط کافیه عدد ۱۱ رو به ۱۰۰۰۶۲۳۲ ارسال کنید و یا از طریق سایت عضو شوید و بعد از عضویت در سامانه کتاب پلاس ققنوس کد تخفیف را از پروفایل خود دریافت کنید.😍
.
از بین ۵۰.۰۰۰ جایزه و شانس #جایزتو_خودت_انتخاب_کن 🎁🛍 ✅ شروع کمیپن سینما تیکت از ۵ تیر ماه
#نشر_ققنوس #کتاب #کتابخوانی #کتابدونی #باشگاه_مشتریان_ققنوس #کتاب_پلاس
کتاب و فیلم
و ... ♨️♨️♨️♨️ .
توی کمپین #جاتو_خودت_انتخاب_کن #سینما_تیکت که تیر ماه امسال برگزار میشه روزانه توی هر سالن، یک صندلی جایزه داره که با انتخاب اون صندلی و خرید بلیتش برنده جایزه میشی. 🎉🎊
.
💯اعضای باشگاه مشتریان ققنوس میتوانند از ۳۵ درصد تخفیف بلیت در این کمپین بهرهمند شوند، فقط کافیه عدد ۱۱ رو به ۱۰۰۰۶۲۳۲ ارسال کنید و یا از طریق سایت عضو شوید و بعد از عضویت در سامانه کتاب پلاس ققنوس کد تخفیف را از پروفایل خود دریافت کنید.😍
.
از بین ۵۰.۰۰۰ جایزه و شانس #جایزتو_خودت_انتخاب_کن 🎁🛍 ✅ شروع کمیپن سینما تیکت از ۵ تیر ماه
#نشر_ققنوس #کتاب #کتابخوانی #کتابدونی #باشگاه_مشتریان_ققنوس #کتاب_پلاس
گاه گاهی که دلم میگیرد
به خودم می گویم:
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
حس تنهای درونم می گوید:
بشکن دیواری که درونت داری!
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا...
اول و آخر با توست
#سهراب_سپهری
@qoqnoospub
به خودم می گویم:
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
حس تنهای درونم می گوید:
بشکن دیواری که درونت داری!
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا...
اول و آخر با توست
#سهراب_سپهری
@qoqnoospub
هر زمان که جایی را ترک می کنم، تکه ای از وجودم را جا می گذارم.
اما خواه مثل مارکوپولو، دنیا را بگردیم و خواه از تولد تا مرگ، در یک جا بمانیم، زندگی برای همه مان، تکرار تولدها و مرگ هاست، آغازها و پایان ها.
برای تولد یک لحظه، لحظه ی پیش، باید بمیرد.
#الیف_شافاک #ملت_عشق
@qoqnoospub
اما خواه مثل مارکوپولو، دنیا را بگردیم و خواه از تولد تا مرگ، در یک جا بمانیم، زندگی برای همه مان، تکرار تولدها و مرگ هاست، آغازها و پایان ها.
برای تولد یک لحظه، لحظه ی پیش، باید بمیرد.
#الیف_شافاک #ملت_عشق
@qoqnoospub
فخرالنسا میگفت : این ها که کار نشد، خودت را داری فریب ميدهی ، باید کاری بکنی که کار باشد ، کاری که اقلا یک صفحهاز تاریخ را سیاه کند ، تفنگ را بردار و برو کنار نرده های باغ و یکی را که از آن طرف رد میشود نشانه بگیر و بزن ، بعد هم بایست و جان کندنش را نگاه کن
انتخاب طرف هرچه بی دلیل تر باشد بهتر است.
کسی که برای کشتن آدم دنبال بهانه میگردد هم قاتل است هم دروغگو ،
تازه دروغگویی که میخواهد سر خودش کلاه بگذارد.
#شازده_احتجاب
#هوشنگ_گلشیری
#ققنوس
@qoqnoospub
انتخاب طرف هرچه بی دلیل تر باشد بهتر است.
کسی که برای کشتن آدم دنبال بهانه میگردد هم قاتل است هم دروغگو ،
تازه دروغگویی که میخواهد سر خودش کلاه بگذارد.
#شازده_احتجاب
#هوشنگ_گلشیری
#ققنوس
@qoqnoospub