روزنامه اعتماد، شنبه ۶ بهمن:
«پس از هگل»:
مناقشات فلسفي قرن نوزدهم
نيمه دوم قرن نوزدهم در آلمان يكي از خلاقترين و انقلابيترين دورههاي فلسفه مدرن به شمار ميرود. با اين حال، اين دوره در ميان آلمانيزبانان اندك و در ميان انگليسيزبانان بسي اندكتر مطالعه و بررسي شده است. هدف كتاب «پس از هگل» معرفي فلسفه اين دوره به خواننده انگليسيزبان است. جهت اطمينان از گستردگي پوشش تاريخي و حفظ تمركز فلسفي، اين كتاب نه بر اساس موضوعات و متفكران كه بر اساس مناقشات سامان يافته است.
اين كتاب تاريخي مجمل و در عين حال بينظير از فلسفه آلماني در نيمه دوم قرن نوزدهم است. در اين كتاب با متفكراني مواجه ميشويم كه در زبان فارسي نامي از آنها نشنيدهايم؛ متفكراني كه با وجود گمنامي، چه فلسفه زمان خويش و چه فلسفه معاصر را عميقا تحت تاثير
قرار دادهاند.
«پس از هگل» به عنوان يكي از آثار مهم فردريك بيزر روشي بديع نيز پي گرفته كه واجد نقاط قوت عديدهاي است كه آن را از ساير كتب تاريخ فلسفه متمايز ميكند. او با تمركز بر مناقشات، به جاي پرداختن به چهرهها كوشيده است اثرش را از خطاهاي تاريخهاي فلسفه متعارف در امان نگه دارد.
@qoqnoospub
«پس از هگل»:
مناقشات فلسفي قرن نوزدهم
نيمه دوم قرن نوزدهم در آلمان يكي از خلاقترين و انقلابيترين دورههاي فلسفه مدرن به شمار ميرود. با اين حال، اين دوره در ميان آلمانيزبانان اندك و در ميان انگليسيزبانان بسي اندكتر مطالعه و بررسي شده است. هدف كتاب «پس از هگل» معرفي فلسفه اين دوره به خواننده انگليسيزبان است. جهت اطمينان از گستردگي پوشش تاريخي و حفظ تمركز فلسفي، اين كتاب نه بر اساس موضوعات و متفكران كه بر اساس مناقشات سامان يافته است.
اين كتاب تاريخي مجمل و در عين حال بينظير از فلسفه آلماني در نيمه دوم قرن نوزدهم است. در اين كتاب با متفكراني مواجه ميشويم كه در زبان فارسي نامي از آنها نشنيدهايم؛ متفكراني كه با وجود گمنامي، چه فلسفه زمان خويش و چه فلسفه معاصر را عميقا تحت تاثير
قرار دادهاند.
«پس از هگل» به عنوان يكي از آثار مهم فردريك بيزر روشي بديع نيز پي گرفته كه واجد نقاط قوت عديدهاي است كه آن را از ساير كتب تاريخ فلسفه متمايز ميكند. او با تمركز بر مناقشات، به جاي پرداختن به چهرهها كوشيده است اثرش را از خطاهاي تاريخهاي فلسفه متعارف در امان نگه دارد.
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
یادداشت #نسرین_قربانی (داستان نویس و منتقد ) بر رمان #انگار_خودم_نیستم : 👇👇👇👇👇👇👇👇 @qoqnoospub
یادداشت #نسرین_قربانی (داستان نویس و منتقد ) بر رمان #انگار_خودم_نیستم :
دل زدگی، واپس گرایی، عقب نشینی و سرآخر گریزاز خود و دیگرانی که گمان می کردی اگرنه به اندازه ی خود، ولی نه کم تر، آن ها را می شناسی. آن هایی که گمانت بر این بود دوستانی جان در یک قالب اند اما وقتی خلاف این موضوع ثابت می شود، وقتی فکرمی کنی به نوعی شکست خورده و فریب خورده هستی، همه را از خود دور می کنی حتا نزدیک ترین شخص زندگی ات که سال هایی را با هم گذرانده اید. عشق نیاز به از خود گذشتگی، احساس وفاداری طرفین و هم بستگی دارد که اگر روزی یکی از این دیواره ها فرو ریزد، به طور قطع و یقین آن چه که در تمام سال ها ساخته اند، فرو خواهد ریخت و این که جایی از این رابطه حتمن عمیق نبوده. وقتی هنوز بخشسی از یک مرحله از زندگی کامل نشده، به ناچار وارد مرحله ی بعدی می شویم، انگار فصلی از یک کتاب را نیمه خوانده رها کرده و به قسمت بعدی می رویم. به طور حتم فصل بعدی نمی تواند درک ما را نسبت به داده های تازه کامل کند. بنابراین گیج و سردرگم می مانیم؛ و این واقعه می توان در پایان ما را به بن بستی عمیق بکشاند. مثل چاهی که علاوه برآن که خود درون آن سقوط کرده ایم، دیگرانی را هم با خود به قعرکشانده ایم. انگارخودم نیستم، نوشته ی : یاسمن خلیلی فرد، دقیقن توصیف چنین آدم هایی است. کسانی که هر کدام به شکلی به قعرچاهی فرو رفته اند که رشته در گذشته ی دور داشته. آن ها هریک بی آن که بخشی از عمر را تکمیل کرده و از آن عبورکنند، به مرحله ی بعدی پا گذاشته اند. پایی که نه این سمت است و نه آن سمت و با این حال معلق در فضایی مه آلود دست و پا می زند تا مگرخودش را به نوعی نجات دهد. آن ها هیچ یک نمی دانند عواین عواقب گذشته است که امروزما را می سازد و بیهوده دست و پا می زنند. آدم های رمان، هرکدام به شکلی درگیر زندگی و مصائبی هستند که مثل باری سنگین، از گذشته به دنبال خود کشیده اند و حالا خسته از این بار سنگین، دیگر حتا توانِ زمین گذاشتنش را هم ندارند. آدم هایی گم شده میان پشت و پسله ها خود؛ راهی و روزنه ای می جویند برای برون رفت از پیله ی در ون، اما هیچ یک نمی دانند در وهله ی اول تا بخش نخستین زندگی را تکمیل نکنند، رسیدن به خود شناسی و عبور از مرحله ی قبل امری محال است. گاهی خود آزاری می کنیم، گاهی کسی را که بیش تر از همه دوست داریم به همان نسب هم بیش تر آزار می دهیم و علتش را نمی دانیم و حال این که علت در روزهای دورکودکی است. چیزی که کسی نمی داند. عذاب می دهیم هم دیگر را و این قدر در پیله ی خود تنهایی و خود آزاری فرو می رویم که به انسانی خود خواه تبدیل می شویم. کسی که گمان می کند همه چیز را می داند. در حالی که : همه چیز را همگان دانن ئ همگان هم هنوزاز مادرزاده نشده اند. گاهی فراموش می کنیم کسی که می رود، صرفن نه به قصد برون رفت، که به منظور جلب توجه و محبتی است که احساس می کند دیگر آن را مثل روزهای نخستین ندارد. البته که خود او هم از مشکلات روحی و روانی عدیده ای رنج می برد و این زنجیره هم چنان به چای همه بسته است تا هم دیگر را در هیچ مرحله ای تنها نگذرایم و یادمان باشد کسی هست یا کسانی هستند که کبودهای خود را با آزارهای به ظاهرمهربانانه ی ما، تخلیه کند. وقتی جایی پل های پشت سرخراب شد، دیگرنباید امید ترمیمی داشت مگر بازگشت به خودشناسی عمیق. وقتی کسی می رود و دیگر نیست و می دانی دیگر هرگز امکان نفس کشیدنش نیست، وقتی کسی می رود و می دانی دیگرهرگزبرگشتی درکارنخواهد بود، وقتی پس از یک سوگواری چندین ساله، ناگهان از پیله ی ساخته به دور خود بیرون می آیی، دیگر خودت نیستی، کمااین که نه خودت، خودت را می شناسی و باور داری و نه دیگرانی که به تو نزدیک اند. وقتی کسی از زندگی ات بیرون رفت، وقتی نتوانستی عشق را بیان کنی، باید بگذاری برود. باید جست و جو را از خود شروع کنی نه از دیگری. باید یاد بگیری ابتدا با خودت روراست باشی. خود فریب و خود آزاری، تقابل با آن چه که می خواهی باشی، همه و همه موضوع رمانی است به شدت خواندنی..
.
منبع: روزنامه جهان صنعت
@qoqnoospub
دل زدگی، واپس گرایی، عقب نشینی و سرآخر گریزاز خود و دیگرانی که گمان می کردی اگرنه به اندازه ی خود، ولی نه کم تر، آن ها را می شناسی. آن هایی که گمانت بر این بود دوستانی جان در یک قالب اند اما وقتی خلاف این موضوع ثابت می شود، وقتی فکرمی کنی به نوعی شکست خورده و فریب خورده هستی، همه را از خود دور می کنی حتا نزدیک ترین شخص زندگی ات که سال هایی را با هم گذرانده اید. عشق نیاز به از خود گذشتگی، احساس وفاداری طرفین و هم بستگی دارد که اگر روزی یکی از این دیواره ها فرو ریزد، به طور قطع و یقین آن چه که در تمام سال ها ساخته اند، فرو خواهد ریخت و این که جایی از این رابطه حتمن عمیق نبوده. وقتی هنوز بخشسی از یک مرحله از زندگی کامل نشده، به ناچار وارد مرحله ی بعدی می شویم، انگار فصلی از یک کتاب را نیمه خوانده رها کرده و به قسمت بعدی می رویم. به طور حتم فصل بعدی نمی تواند درک ما را نسبت به داده های تازه کامل کند. بنابراین گیج و سردرگم می مانیم؛ و این واقعه می توان در پایان ما را به بن بستی عمیق بکشاند. مثل چاهی که علاوه برآن که خود درون آن سقوط کرده ایم، دیگرانی را هم با خود به قعرکشانده ایم. انگارخودم نیستم، نوشته ی : یاسمن خلیلی فرد، دقیقن توصیف چنین آدم هایی است. کسانی که هر کدام به شکلی به قعرچاهی فرو رفته اند که رشته در گذشته ی دور داشته. آن ها هریک بی آن که بخشی از عمر را تکمیل کرده و از آن عبورکنند، به مرحله ی بعدی پا گذاشته اند. پایی که نه این سمت است و نه آن سمت و با این حال معلق در فضایی مه آلود دست و پا می زند تا مگرخودش را به نوعی نجات دهد. آن ها هیچ یک نمی دانند عواین عواقب گذشته است که امروزما را می سازد و بیهوده دست و پا می زنند. آدم های رمان، هرکدام به شکلی درگیر زندگی و مصائبی هستند که مثل باری سنگین، از گذشته به دنبال خود کشیده اند و حالا خسته از این بار سنگین، دیگر حتا توانِ زمین گذاشتنش را هم ندارند. آدم هایی گم شده میان پشت و پسله ها خود؛ راهی و روزنه ای می جویند برای برون رفت از پیله ی در ون، اما هیچ یک نمی دانند در وهله ی اول تا بخش نخستین زندگی را تکمیل نکنند، رسیدن به خود شناسی و عبور از مرحله ی قبل امری محال است. گاهی خود آزاری می کنیم، گاهی کسی را که بیش تر از همه دوست داریم به همان نسب هم بیش تر آزار می دهیم و علتش را نمی دانیم و حال این که علت در روزهای دورکودکی است. چیزی که کسی نمی داند. عذاب می دهیم هم دیگر را و این قدر در پیله ی خود تنهایی و خود آزاری فرو می رویم که به انسانی خود خواه تبدیل می شویم. کسی که گمان می کند همه چیز را می داند. در حالی که : همه چیز را همگان دانن ئ همگان هم هنوزاز مادرزاده نشده اند. گاهی فراموش می کنیم کسی که می رود، صرفن نه به قصد برون رفت، که به منظور جلب توجه و محبتی است که احساس می کند دیگر آن را مثل روزهای نخستین ندارد. البته که خود او هم از مشکلات روحی و روانی عدیده ای رنج می برد و این زنجیره هم چنان به چای همه بسته است تا هم دیگر را در هیچ مرحله ای تنها نگذرایم و یادمان باشد کسی هست یا کسانی هستند که کبودهای خود را با آزارهای به ظاهرمهربانانه ی ما، تخلیه کند. وقتی جایی پل های پشت سرخراب شد، دیگرنباید امید ترمیمی داشت مگر بازگشت به خودشناسی عمیق. وقتی کسی می رود و دیگر نیست و می دانی دیگر هرگز امکان نفس کشیدنش نیست، وقتی کسی می رود و می دانی دیگرهرگزبرگشتی درکارنخواهد بود، وقتی پس از یک سوگواری چندین ساله، ناگهان از پیله ی ساخته به دور خود بیرون می آیی، دیگر خودت نیستی، کمااین که نه خودت، خودت را می شناسی و باور داری و نه دیگرانی که به تو نزدیک اند. وقتی کسی از زندگی ات بیرون رفت، وقتی نتوانستی عشق را بیان کنی، باید بگذاری برود. باید جست و جو را از خود شروع کنی نه از دیگری. باید یاد بگیری ابتدا با خودت روراست باشی. خود فریب و خود آزاری، تقابل با آن چه که می خواهی باشی، همه و همه موضوع رمانی است به شدت خواندنی..
.
منبع: روزنامه جهان صنعت
@qoqnoospub
Khise Khis
Mehdi Asadi Taha
مرا؛ ز خود جدا نکن…
توو این باران؛ به روح وُ جانِ من ببار… بزن باران…
بزن که خیسِ خیس بشم؛ توو این خیابان
جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان
شعر و ملودي از فرزاد فرخ
@qoqnoospub
توو این باران؛ به روح وُ جانِ من ببار… بزن باران…
بزن که خیسِ خیس بشم؛ توو این خیابان
جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان
شعر و ملودي از فرزاد فرخ
@qoqnoospub
ه همین سادگی آدم اسیر می شود و هیچ کاری هم نمی شود کرد . نباید هرگز به زنان و مردان عاشق خندید . همین جوری دو تا نگاه در هم گره می خورد و آدم دیگر نمی تواند در بدن خودش زندگی کند ، می خواهد پر بکشد .
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
#ققنوس
@qoqnoospub
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
#ققنوس
@qoqnoospub
Divanegi
Farzad Farokh
تو حق نداري بعد از اين
دست مرا رها كني
آتش به جانمان زني
به قلب خود جفا كني
ديوانگي كن بيش از اين
بايد كه لبريزم كني
دريا به دريا با توام بايد كه درگيرم كني
#فرزاد_فرخ
@qoqnoospub
دست مرا رها كني
آتش به جانمان زني
به قلب خود جفا كني
ديوانگي كن بيش از اين
بايد كه لبريزم كني
دريا به دريا با توام بايد كه درگيرم كني
#فرزاد_فرخ
@qoqnoospub
«سفر شگفتانگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود» این بار نامزد دریافت #جایزه_کتاب_سال شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، نامزدهای سی و ششمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در موضوعات تاریخ و نقد ادبی، متون قدیم و ادبیات زبانهای دیگر معرفی شدند.
در موضوع «تاریخ و نقد ادبی (ترجمه)» با راهیابی کتابهای «نظریهای در باب اقتباس، تألیف لیندا هاچن، ترجمه مهسا خداکرمی، تهران: مرکز»، «بوطیقا و سیاست در شاهنامه، تألیف محمود امیدسالار، ترجمه فرهاد اصلانی، معصومه پورتقی، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و سخن»، «نظریههای مطالعات کلاسیک، تألیف لوئیس ا. هیچکاک، ترجمه عبدالله کریمزاده، حسین صبوری، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات» و «نقد ادبی مدرن و نظریه، تألیف حبیب ریفی، ترجمه سهراب طاوسی، تهران: نگاه معاصر» مرحله دوم ارزیابی خود را به پایان رساند.
در موضوع «متون قدیم» ۳ کتاب «کلیات خلاق المعانی، تألیف کمالالدین اسماعیل اصفهانی، تصحیح سیدمهدی طباطبایی، تهران: خاموش»، «نزهه القلوب، تألیف حمدالله بن ابوبکر بن حمداالله مستوفی قزوینی، تصحیح میرهاشم محدث، تهران: سفیر اردهال» و «سفینه تِرمد، تألیف محمد بن یغمور، تصحیح امید سروری، با همکاری سیدباقر ابطحی، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و سخن» به عنوان نامزد جایزه کتاب سال شناخته شدند.
همچنین در موضوع «ادبیات زبانهای دیگر» ۵ کتاب «زلیخا چشمهایش را باز میکند، تألیف گوزل یاخینا، ترجمه زینب یونسی، تهران: نیلوفر»، «#سفر_شگفت_انگیز_مرتاضی_که_در_جالباسی_آیکیا_گیر_افتاده_بود، تألیف #رومن_پوئرتولاس، ترجمه #ابوالفضل_الله_دادی، تهران: #انتشارات_ققنوس»، «قطار به سوی پاکستان، تألیف خوشوانت سینگ، ترجمه نوذر نیازی، تهران: مروارید»، «آدمفروش، تالیف پل بیتی، ترجمه سیدسعید کلاتی، تهران: ستاک» و «خاطرات تاریکی مبهمهای کوتاه تاریک تلخ، تالیف مارسل بئالو، ترجمه مسعود قارداشپور، تهران: مشکی» جواز ورود به مرحله دوم جایزه کتاب سال را کسب کردند.
.
https://www.mehrnews.com/news/4528906/نامزدهای-تاریخ-و-نقد-ادبی-کتاب-سال-معرفی-شدندـ
@qoqnoospub
به گزارش خبرگزاری مهر، نامزدهای سی و ششمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در موضوعات تاریخ و نقد ادبی، متون قدیم و ادبیات زبانهای دیگر معرفی شدند.
در موضوع «تاریخ و نقد ادبی (ترجمه)» با راهیابی کتابهای «نظریهای در باب اقتباس، تألیف لیندا هاچن، ترجمه مهسا خداکرمی، تهران: مرکز»، «بوطیقا و سیاست در شاهنامه، تألیف محمود امیدسالار، ترجمه فرهاد اصلانی، معصومه پورتقی، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و سخن»، «نظریههای مطالعات کلاسیک، تألیف لوئیس ا. هیچکاک، ترجمه عبدالله کریمزاده، حسین صبوری، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات» و «نقد ادبی مدرن و نظریه، تألیف حبیب ریفی، ترجمه سهراب طاوسی، تهران: نگاه معاصر» مرحله دوم ارزیابی خود را به پایان رساند.
در موضوع «متون قدیم» ۳ کتاب «کلیات خلاق المعانی، تألیف کمالالدین اسماعیل اصفهانی، تصحیح سیدمهدی طباطبایی، تهران: خاموش»، «نزهه القلوب، تألیف حمدالله بن ابوبکر بن حمداالله مستوفی قزوینی، تصحیح میرهاشم محدث، تهران: سفیر اردهال» و «سفینه تِرمد، تألیف محمد بن یغمور، تصحیح امید سروری، با همکاری سیدباقر ابطحی، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و سخن» به عنوان نامزد جایزه کتاب سال شناخته شدند.
همچنین در موضوع «ادبیات زبانهای دیگر» ۵ کتاب «زلیخا چشمهایش را باز میکند، تألیف گوزل یاخینا، ترجمه زینب یونسی، تهران: نیلوفر»، «#سفر_شگفت_انگیز_مرتاضی_که_در_جالباسی_آیکیا_گیر_افتاده_بود، تألیف #رومن_پوئرتولاس، ترجمه #ابوالفضل_الله_دادی، تهران: #انتشارات_ققنوس»، «قطار به سوی پاکستان، تألیف خوشوانت سینگ، ترجمه نوذر نیازی، تهران: مروارید»، «آدمفروش، تالیف پل بیتی، ترجمه سیدسعید کلاتی، تهران: ستاک» و «خاطرات تاریکی مبهمهای کوتاه تاریک تلخ، تالیف مارسل بئالو، ترجمه مسعود قارداشپور، تهران: مشکی» جواز ورود به مرحله دوم جایزه کتاب سال را کسب کردند.
.
https://www.mehrnews.com/news/4528906/نامزدهای-تاریخ-و-نقد-ادبی-کتاب-سال-معرفی-شدندـ
@qoqnoospub
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
نامزدهای تاریخ و نقد ادبی کتاب سال معرفی شدند
نامزدهای نهایی جایزه کتاب سال در موضوعات تاریخ و نقد ادبی، متون قدیم و ادبیات زبانهای دیگر معرفی شدند.
#تاریخ_سبئوس
، تألیف آر. دبلیو. تامسون،
ترجمه محمود فاضلی بیرجندی
به مرحله دوم داوری سیوششمین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در گروه تاریخ راه یافته است.
@qoqnoospub
، تألیف آر. دبلیو. تامسون،
ترجمه محمود فاضلی بیرجندی
به مرحله دوم داوری سیوششمین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در گروه تاریخ راه یافته است.
@qoqnoospub
قاعده سی و هفتم شمس :
ساعتی دقیقتر از ساعت خدا نیست . آنقدر دقیق است که در سایهاش همه چیز سر موقعش اتفاق میافتد نه یک ثانیه زودتر نه یک ثانیه دیرتر. برای هر انسانی یک زمان عاشق شدن هست، یک زمان مردن.
#ملت_عشق #شافاک #ارسلان_فصيحي
#ققنوس
@qoqnoospub
ساعتی دقیقتر از ساعت خدا نیست . آنقدر دقیق است که در سایهاش همه چیز سر موقعش اتفاق میافتد نه یک ثانیه زودتر نه یک ثانیه دیرتر. برای هر انسانی یک زمان عاشق شدن هست، یک زمان مردن.
#ملت_عشق #شافاک #ارسلان_فصيحي
#ققنوس
@qoqnoospub
شمس آهی کشید و برایم حکایتی تعریف کرد :
دو سیاح از شهری به شهری میرفتند. سر راه به رودی خروشان برمیخورند. میخواهند از رود بگذرند، اما چشمشان به زنی جوان و تنها میافتد که کمی آن سو تر ایستاده و مثل بید میلرزد. یکی از دو سیاح فوری به کمک آن زن میشتابد ؛ او را کول میگیرد، از رود میگذرد و در آن سوی رود بر زمین میگذاردش و رهسپارش میکند. سیاح دیگر نیز از رود میگذرد و به راهشان ادامه میدهند؛ اما در باقی راه سیاح دیگر لب از لب نمی گشاید. مدام اخم میکند، از دوستش رو برمیگرداند و آه میکشد. چند ساعت بدین منوال میگذرد تا این که سکوتش را میشکند و میگوید: «برای چه به آن زن کمک کردی؟ تازه، آنطور لمسش کردی. ممکن بود از راه به درت کند! ممکن بود گولت بزند! مگر می شود زن و مرد نامحرم این طور یکدیگر را لمس کنند؟ کار بسیار زشتی است! شایستهٔ ما نیست!» سیاحی که زن را بر پشت گرفته بود، صبورانه لبخند میزند. بعد میگوید: «ای دوست، من آن زن را در طرف دیگر رود بر زمین گذاشتم، تو چرا هنوز او را بر دوش میکشی؟
📕 ملت عشق
📝 الیف شافاک
#ققنوس
@qoqnnospub
دو سیاح از شهری به شهری میرفتند. سر راه به رودی خروشان برمیخورند. میخواهند از رود بگذرند، اما چشمشان به زنی جوان و تنها میافتد که کمی آن سو تر ایستاده و مثل بید میلرزد. یکی از دو سیاح فوری به کمک آن زن میشتابد ؛ او را کول میگیرد، از رود میگذرد و در آن سوی رود بر زمین میگذاردش و رهسپارش میکند. سیاح دیگر نیز از رود میگذرد و به راهشان ادامه میدهند؛ اما در باقی راه سیاح دیگر لب از لب نمی گشاید. مدام اخم میکند، از دوستش رو برمیگرداند و آه میکشد. چند ساعت بدین منوال میگذرد تا این که سکوتش را میشکند و میگوید: «برای چه به آن زن کمک کردی؟ تازه، آنطور لمسش کردی. ممکن بود از راه به درت کند! ممکن بود گولت بزند! مگر می شود زن و مرد نامحرم این طور یکدیگر را لمس کنند؟ کار بسیار زشتی است! شایستهٔ ما نیست!» سیاحی که زن را بر پشت گرفته بود، صبورانه لبخند میزند. بعد میگوید: «ای دوست، من آن زن را در طرف دیگر رود بر زمین گذاشتم، تو چرا هنوز او را بر دوش میکشی؟
📕 ملت عشق
📝 الیف شافاک
#ققنوس
@qoqnnospub
Arame Man
Mohammad Motamedi
آرام من بمان
کنارم بمان
بنگر مرا که میدهم بی تو جان
هر جا روم تو سایه ای از منی
تو غم گسارم تو دنیای منی
دریای من ز موج گیسوی تو
روانه ام سوی تو تمام من تو
#آرام_من
#محمد_معتمدي
@QOQNOOSPUB
کنارم بمان
بنگر مرا که میدهم بی تو جان
هر جا روم تو سایه ای از منی
تو غم گسارم تو دنیای منی
دریای من ز موج گیسوی تو
روانه ام سوی تو تمام من تو
#آرام_من
#محمد_معتمدي
@QOQNOOSPUB
انتشارات ققنوس
به مناسبت سالروز خاموشی #فروغ_فرخزاد 👇👇👇👇 @qoqnoospub
همهٔ هستی من آیهٔ تاریکیست
که ترا در خود تکرارکنان
به سحرگاه شکفتنها و رستنهای ابدی خواهد برد
من در این آیه ترا آه کشیدم، آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم
زندگی شاید
یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن میگذرد
زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه میآویزد
زندگی شاید طفلیست که از مدرسه بر میگردد
زندگی شاید افروختن سیگاری باشد، در فاصلهٔ رخوتناک دو همآغوشی
یا نگاه گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بیمعنی میگوید «صبح
بخیر»
🌹🌹🌹
بانوی اثیری شعر پارسی (به مناسبت سالگرد خاموشی فروغ فرخزاد)
.
با صدای نیکی کریمی
.
#فروغ_فرخزاد #شعر_پارسی #شعر_فارسی #کتاب #کتاب_شعر #شاعر #تولدی_دیگر #انتشارات_ققنوس #نیکی_کریمی
@qoqnoospub
که ترا در خود تکرارکنان
به سحرگاه شکفتنها و رستنهای ابدی خواهد برد
من در این آیه ترا آه کشیدم، آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم
زندگی شاید
یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن میگذرد
زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه میآویزد
زندگی شاید طفلیست که از مدرسه بر میگردد
زندگی شاید افروختن سیگاری باشد، در فاصلهٔ رخوتناک دو همآغوشی
یا نگاه گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بیمعنی میگوید «صبح
بخیر»
🌹🌹🌹
بانوی اثیری شعر پارسی (به مناسبت سالگرد خاموشی فروغ فرخزاد)
.
با صدای نیکی کریمی
.
#فروغ_فرخزاد #شعر_پارسی #شعر_فارسی #کتاب #کتاب_شعر #شاعر #تولدی_دیگر #انتشارات_ققنوس #نیکی_کریمی
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسابقه بزرگ جشن ققنوس✨📣
سال ۱۳۵۶ آغاز به کار انتشارات ققنوس🎉
.
امیر حسینزادگان موسس انتشارات در سال ۱۳۵۰ فروشگاه کتابفروشی را تاسیس کرد، بعد از چهارسال فعالیت، فروشگاه دیگر فقط یک کتابفروشی نبود و حالا به انتشارات امیر تبدیل شده بود
.
بعد از دوسال فعالیت در سال ۱۳۵۶ با تغییر نام انتشارات از امیر به ققنوس فروشگاه اصلی تاسیس شد.
امروز نیز به مناسبت جشن شروع چهل و دومین سال فعالیت انتشارات ققنوس، مسابقهای را با هدف تقدیر و تشکر از کتابفروشان به عنوان یکی از ستون های اصلی ترویج فرهنگ کتابخوانی و آشنایی هرچه بیشتر کتابخوانان با کتاب فروشیهای محله و شهر خود، نشر و پخش ققنوس قصد دارد مسابقه بزرگی به نام #کتابفروشی_محبوب_ما برگزار کند
📚📚
مسابقه بزرگ ققنوس برای شما همراهان عزیز و حمایت از کتابفروشی محبوب شما
💐💐
برای اطلاع از شرایط شرکت در مسابقه و جوایز ویژه آن در روزهای آتی با ما همراه باشید.
.
#کتاب
#جشن_ققنوس
#جشن_چهل_و_یک_سالگی_ققنوس
#کتابفروشی_محبوب_ما
#نشر_ققنوس
#پخش_ققنوس
#کتاب_هدیه_دهیم
#عشق_ببخشیم
@qoqnoospub
سال ۱۳۵۶ آغاز به کار انتشارات ققنوس🎉
.
امیر حسینزادگان موسس انتشارات در سال ۱۳۵۰ فروشگاه کتابفروشی را تاسیس کرد، بعد از چهارسال فعالیت، فروشگاه دیگر فقط یک کتابفروشی نبود و حالا به انتشارات امیر تبدیل شده بود
.
بعد از دوسال فعالیت در سال ۱۳۵۶ با تغییر نام انتشارات از امیر به ققنوس فروشگاه اصلی تاسیس شد.
امروز نیز به مناسبت جشن شروع چهل و دومین سال فعالیت انتشارات ققنوس، مسابقهای را با هدف تقدیر و تشکر از کتابفروشان به عنوان یکی از ستون های اصلی ترویج فرهنگ کتابخوانی و آشنایی هرچه بیشتر کتابخوانان با کتاب فروشیهای محله و شهر خود، نشر و پخش ققنوس قصد دارد مسابقه بزرگی به نام #کتابفروشی_محبوب_ما برگزار کند
📚📚
مسابقه بزرگ ققنوس برای شما همراهان عزیز و حمایت از کتابفروشی محبوب شما
💐💐
برای اطلاع از شرایط شرکت در مسابقه و جوایز ویژه آن در روزهای آتی با ما همراه باشید.
.
#کتاب
#جشن_ققنوس
#جشن_چهل_و_یک_سالگی_ققنوس
#کتابفروشی_محبوب_ما
#نشر_ققنوس
#پخش_ققنوس
#کتاب_هدیه_دهیم
#عشق_ببخشیم
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت زادروز #صادق_هدایت
چند روایت معتبر از اندیشه و داستان صادق هدایت
به مناسبت بیست و هشتم بهمن ماه زادروز صادق هدایت
📚📚
آن که جدی می گیرد نیازمند جدیت است و درست به همین دلیل است که می خواهد جدی گرفته بشود. هدایت این گونه نبود. او از جدی گرفته شدن، از به حساب آمدن و از وزن داشتن عقش می گرفت. پس لازم بود سرشاخه ها را رها و به ریشه ها حمله کند، به حافظ، به سعدی، به ادبیات هزار ساله، به تاریخ چند هزار ساله، او بایست از بین دو شق حافظ و خیام، زیبایی و زشتی، شعر و نثر، زندگی و مرگ، سویه نامالوف را بر می گزید و پس زدن حافظ، زیبایی، شعر و زندگی البته کار ساده ای نبود.
.
#کتاب
#صادق_هدایت
#مراد_حسین_عباسپور
#انتشارات_ققنوس
#کتاب_هدیه_دهیم
#عشق_ببخشیم
@qoqnoospublication
چند روایت معتبر از اندیشه و داستان صادق هدایت
به مناسبت بیست و هشتم بهمن ماه زادروز صادق هدایت
📚📚
آن که جدی می گیرد نیازمند جدیت است و درست به همین دلیل است که می خواهد جدی گرفته بشود. هدایت این گونه نبود. او از جدی گرفته شدن، از به حساب آمدن و از وزن داشتن عقش می گرفت. پس لازم بود سرشاخه ها را رها و به ریشه ها حمله کند، به حافظ، به سعدی، به ادبیات هزار ساله، به تاریخ چند هزار ساله، او بایست از بین دو شق حافظ و خیام، زیبایی و زشتی، شعر و نثر، زندگی و مرگ، سویه نامالوف را بر می گزید و پس زدن حافظ، زیبایی، شعر و زندگی البته کار ساده ای نبود.
.
#کتاب
#صادق_هدایت
#مراد_حسین_عباسپور
#انتشارات_ققنوس
#کتاب_هدیه_دهیم
#عشق_ببخشیم
@qoqnoospublication
ققنوس به زودی منتشر میکند:
حتماً در طول زندگی با آدمهایی برخورد داشتهاید که به شما احساس بدی دادهاند؛ باعث شدهاند که احساس حقارت یا بیارزشی کنید و انرژیتان را برای انجام دادن کارها کم یا بهکلی دلسردتان کردهاند. اگر بدشانس باشید هر روز در محیط کار یا دانشگاه یا خانواده با آدمهایی از این دست سروکار دارید.
این جور آدمها به محیط کار، درس یا محیطهای دوستانه محدود نیستند. حتی در مکانهای عمومی، مترو، اتوبوس، هواپیما یا حتی پیادهرو هم ممکن است با این آدمها روبهرو شوید. گاهی فقط برخورد یکباره است و دیگر هیچوقت آن آدم را نمیبینید و گاهی کسی است که هر روز با او در محیط کار، درس و ... سروکار دارید؛ و حتی گاهی عضوی از خانوادهتان است. راهحلِ مقابله با این آدمها یکی نیست.
رابرت ساتن، استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد، در کتابِ «چگونه از دست آدمهای عوضی خلاص شویم؟» انواع مشکلاتی را که آدمهای عوضی برایمان به وجود میآورند از هم جدا میکند، مثالهای واقعی زیادی میزند و راههای مختلفِ. خلاصی از دست این آدمها را پیشنهاد میکند؛ از مواجه نشدن با آنها گرفته تا مقابله به مثل با آنها.
@qoqnoospub
حتماً در طول زندگی با آدمهایی برخورد داشتهاید که به شما احساس بدی دادهاند؛ باعث شدهاند که احساس حقارت یا بیارزشی کنید و انرژیتان را برای انجام دادن کارها کم یا بهکلی دلسردتان کردهاند. اگر بدشانس باشید هر روز در محیط کار یا دانشگاه یا خانواده با آدمهایی از این دست سروکار دارید.
این جور آدمها به محیط کار، درس یا محیطهای دوستانه محدود نیستند. حتی در مکانهای عمومی، مترو، اتوبوس، هواپیما یا حتی پیادهرو هم ممکن است با این آدمها روبهرو شوید. گاهی فقط برخورد یکباره است و دیگر هیچوقت آن آدم را نمیبینید و گاهی کسی است که هر روز با او در محیط کار، درس و ... سروکار دارید؛ و حتی گاهی عضوی از خانوادهتان است. راهحلِ مقابله با این آدمها یکی نیست.
رابرت ساتن، استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد، در کتابِ «چگونه از دست آدمهای عوضی خلاص شویم؟» انواع مشکلاتی را که آدمهای عوضی برایمان به وجود میآورند از هم جدا میکند، مثالهای واقعی زیادی میزند و راههای مختلفِ. خلاصی از دست این آدمها را پیشنهاد میکند؛ از مواجه نشدن با آنها گرفته تا مقابله به مثل با آنها.
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز بزرگداشت زن و زمین، روز عشق آریایی، جشن باستانی
سپندارمذگان بر شما همراهان عزیز ققنوس فرخنده باد❤❤🌹
.
زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان سپندارمذگان را به عنوان نماد
عشق می پنداشتند.
❤❤❤
#کتاب
#کتاب_هدیه_دهیم
#عشق_ببخشیم
#سپندارمذگان
#انتشارات_ققنوس
#ایران_باستان
#دانشنامه_فلسفه_استنفورد
#عشق
@qoqnoospub
سپندارمذگان بر شما همراهان عزیز ققنوس فرخنده باد❤❤🌹
.
زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان سپندارمذگان را به عنوان نماد
عشق می پنداشتند.
❤❤❤
#کتاب
#کتاب_هدیه_دهیم
#عشق_ببخشیم
#سپندارمذگان
#انتشارات_ققنوس
#ایران_باستان
#دانشنامه_فلسفه_استنفورد
#عشق
@qoqnoospub