به حرمت
نان و نمکى که با هم خوردیم
نان را تو ببر
که راهت بلند است و طاقتت کوتاه...
نمک را بگذار برای من!
میخواهم
این زخم
تا همیشه تازه بماند...
#شمس_لنگرودی
@qoqnoospub
نان و نمکى که با هم خوردیم
نان را تو ببر
که راهت بلند است و طاقتت کوتاه...
نمک را بگذار برای من!
میخواهم
این زخم
تا همیشه تازه بماند...
#شمس_لنگرودی
@qoqnoospub
در پارکینگ محل سکونت مائده و سالور یک گروه تئاتر مشغول تمرین نمایش «مدهآ» که دربرگیرنده یکی از افسانههای یونانی است، هستند.
مائده با دنبال کردن تمرینهای این گروه متوجه شباهتهای زندگیاش با مدهآ میشود.
به این ترتیب اتفاقات تلخ دوران کودکیاش مانند مرگ اسب مورد علاقهاش به ذهنش هجوم میآورند...
#اسبها_هنوز_در_من_شیهه_میکشند!
#محمدرضا_آریانفر
#ققنوس
@qoqnoospub
مائده با دنبال کردن تمرینهای این گروه متوجه شباهتهای زندگیاش با مدهآ میشود.
به این ترتیب اتفاقات تلخ دوران کودکیاش مانند مرگ اسب مورد علاقهاش به ذهنش هجوم میآورند...
#اسبها_هنوز_در_من_شیهه_میکشند!
#محمدرضا_آریانفر
#ققنوس
@qoqnoospub
توسط انتشارات هیلا؛
رمان «شاهپری»منتشر شد/دربهدریهای دختر نوجوان از ایلام تا بغداد
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «شاهپری» نوشته زهرا امیدی بهتازگی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده است.
داستان این رمان درباره زندگی دختری به نام شاهپری و مردی به نام محمد در سالهای پیش از انقلاب اسلامی است. شاهپری از دوران کودکی درگیر اتفاقات و ماجراهایی میشود که به فرار داییاش از روستای زادگاهش در ایلام ارتباط دارند. دختر نوجوان ناچار است بهخاطر اتفاقاتی که رخ داده، از پدر و مادرش جدا شده و سر از شهر بغداد دربیاورد. در ادامه مسیر زندگی شاهپری و محمد به خاطر مواجهه با یک قاچاقچی اسلحه به نام عماد تغییر میکند.
در برهههای پایانی رمان که به سالهای انقلاب نزدیک است، شاهپری همراه با رقاصهای عرب با اتفاقات جدیدی روبرو میشود...
«شاهپری» ۳ بخش اصلی دارد که بخش اول ۶ فصل، بخش دوم ۷ فصل و بخش سوم ۹
فصل دارد
@qoqnoospub
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
اسلحهای را که دراز شد طرفم گرفتم. سنگین بود و نوکش افتاد زمین. کمی با آن ور رفتم و نشانه گرفتم طرف خودش. دستهایش را در جیب گذاشت و گفت: «من آمادهام.»
ادامه 👇🏽
https://www.mehrnews.com/news/4672311/رمان-شاه-پری-منتشر-شد-دربه-دری-های-دختر-نوجوان-از-ایلام-تا-بغداد
رمان «شاهپری»منتشر شد/دربهدریهای دختر نوجوان از ایلام تا بغداد
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «شاهپری» نوشته زهرا امیدی بهتازگی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده است.
داستان این رمان درباره زندگی دختری به نام شاهپری و مردی به نام محمد در سالهای پیش از انقلاب اسلامی است. شاهپری از دوران کودکی درگیر اتفاقات و ماجراهایی میشود که به فرار داییاش از روستای زادگاهش در ایلام ارتباط دارند. دختر نوجوان ناچار است بهخاطر اتفاقاتی که رخ داده، از پدر و مادرش جدا شده و سر از شهر بغداد دربیاورد. در ادامه مسیر زندگی شاهپری و محمد به خاطر مواجهه با یک قاچاقچی اسلحه به نام عماد تغییر میکند.
در برهههای پایانی رمان که به سالهای انقلاب نزدیک است، شاهپری همراه با رقاصهای عرب با اتفاقات جدیدی روبرو میشود...
«شاهپری» ۳ بخش اصلی دارد که بخش اول ۶ فصل، بخش دوم ۷ فصل و بخش سوم ۹
فصل دارد
@qoqnoospub
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
اسلحهای را که دراز شد طرفم گرفتم. سنگین بود و نوکش افتاد زمین. کمی با آن ور رفتم و نشانه گرفتم طرف خودش. دستهایش را در جیب گذاشت و گفت: «من آمادهام.»
ادامه 👇🏽
https://www.mehrnews.com/news/4672311/رمان-شاه-پری-منتشر-شد-دربه-دری-های-دختر-نوجوان-از-ایلام-تا-بغداد
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
توسط انتشارات هیلا؛ رمان «شاهپری»منتشر شد/دربهدریهای دختر نوجوان از ایلام تا بغداد
رمان «شاهپری» نوشته زهرا امیدی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد.
زندگی، سرخوشی و کتاب
این دفعه: الهی سفید بخت بشی....
می خواهیم ساعات متفاوتی را با هم بگذرونیم؛ یک دورهمی، در مکانی چشم نواز، با نوشیدنیها و شیرینیهایی خاطره انگیز، با بازی و گفتوگو و کنجکاوی درباره بخت سفید و نگاهی به یک کتاب که آن را همراه خودتون به خونه خواهید برد.
زمانش: سه شنبه ۸ مرداد از ساعت ۱۰ تا ۱۳
مکانش: رستوران ضامن، یک مزون قدیمی لباس عروس، حول و حوش میدان فلسطین
کتابش: آن مادران، این دختران، نوشته بلقیس سلیمانی
هزینه کل ماجرا: ۸۵ هزارتومان، وجه رایج.
@qoqnoospub
برای این دورهمی اینها آستین بالا زدن:
#انتشارات_ققنوس
#خانه_منصور_شهباز
@me.f_photography
و خودم #گیتی_صفرزاده
اگر دوست دارید در این دورهمی همراه ما باشید، برای رزرو و هماهنگی به 09019953371 پیغام بفرستید.
@yekiboodyekihamnabood
محری و مسئول برنامه شخص خانم گیتی صفرزاده است و انتشارات ققنوس فقط افتخار همراهی با ایشان را دارد
این دفعه: الهی سفید بخت بشی....
می خواهیم ساعات متفاوتی را با هم بگذرونیم؛ یک دورهمی، در مکانی چشم نواز، با نوشیدنیها و شیرینیهایی خاطره انگیز، با بازی و گفتوگو و کنجکاوی درباره بخت سفید و نگاهی به یک کتاب که آن را همراه خودتون به خونه خواهید برد.
زمانش: سه شنبه ۸ مرداد از ساعت ۱۰ تا ۱۳
مکانش: رستوران ضامن، یک مزون قدیمی لباس عروس، حول و حوش میدان فلسطین
کتابش: آن مادران، این دختران، نوشته بلقیس سلیمانی
هزینه کل ماجرا: ۸۵ هزارتومان، وجه رایج.
@qoqnoospub
برای این دورهمی اینها آستین بالا زدن:
#انتشارات_ققنوس
#خانه_منصور_شهباز
@me.f_photography
و خودم #گیتی_صفرزاده
اگر دوست دارید در این دورهمی همراه ما باشید، برای رزرو و هماهنگی به 09019953371 پیغام بفرستید.
@yekiboodyekihamnabood
محری و مسئول برنامه شخص خانم گیتی صفرزاده است و انتشارات ققنوس فقط افتخار همراهی با ایشان را دارد
گفتگوی رادیو تهران با خانم دکتر زهره حسینزادگان مدیر روابط عمومی انتشارات ققنوس
درباره
روز دوشنبه ۳۱ تیرماه ساعت نه و نیم
#جشنواره_داستان_ایرانی_ققنوس @qoqnoospub
درباره
روز دوشنبه ۳۱ تیرماه ساعت نه و نیم
#جشنواره_داستان_ایرانی_ققنوس @qoqnoospub
کانون ادبی سلام برگزار می کند
دیدار با نویسنده
با حضور نویسنده:
#سودابه_فرضی_پور
منتقد:
#فرنوش_رضایی
#شنبه5مرداد 98/5/5
#ساعت17تا19
#مکان:خانه فرهنگ و کتابخانه سلام
#نشانی:نارمک،خیابان گلبرگ شرقی،بعد از تقاطع دردشت،نبش کوچه شهید اکبری خانه فرهنگ سلام
#تلفن77916020_77916080
شرکت برای عموم آزاد و رایگان است.
منتظر حضور سبزتان هستیم .
#کانون_ادبی_سلام
@qoqnoospub
دیدار با نویسنده
با حضور نویسنده:
#سودابه_فرضی_پور
منتقد:
#فرنوش_رضایی
#شنبه5مرداد 98/5/5
#ساعت17تا19
#مکان:خانه فرهنگ و کتابخانه سلام
#نشانی:نارمک،خیابان گلبرگ شرقی،بعد از تقاطع دردشت،نبش کوچه شهید اکبری خانه فرهنگ سلام
#تلفن77916020_77916080
شرکت برای عموم آزاد و رایگان است.
منتظر حضور سبزتان هستیم .
#کانون_ادبی_سلام
@qoqnoospub
آینه تال...m4a
8.6 MB
آینه چرا تنها بود؟ چرا این همه سال تنهایی زندگی کرد و چرا توی تنهایی مرد؟ کسی را آینه نخواست؟ آینه خواستنی نبود؟ آینه زن بود و زن نبود. زنی نبود که مردها بخواهندش، به بودن با او فکر کنند یا حتی به سر یک سفره نشستن روبه رویش.
#پادکست_صوتی
بخشی از رمان #آینه_تال
با صدای نویسنده؛ #سودابه_فرضی_پور
:ناشر: #انتشارات_هیلا (گروه انتشاراتی ققنوس)
@qoqnoospub
#پادکست_صوتی
بخشی از رمان #آینه_تال
با صدای نویسنده؛ #سودابه_فرضی_پور
:ناشر: #انتشارات_هیلا (گروه انتشاراتی ققنوس)
@qoqnoospub
زهرا امیدی: از بومیشدن میتوان به جهانیشدن رسید/شاهپری2 را مینویسم
ماجرای دختر ایلامی که به بغداد میرود
@qoqnoospub
زهرا امیدی که به تازگی رمان «شاهپری» از او منتشر شده، معتقد است از بومیشدن میتوان به جهانیشدن رسید و در کتابش فضای بومی شهر ایلام را به تصویر میکشد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «بلند شدم و دویدم طرف در. ایناس نشسته بود روی پلههای دم در هال. کنار او نشستم و بیسروصدا گریه کردم. باور نمیکردم داود پدرم بوده باشد. تا نیمهشب خوابم نبرد. داود در نظرم زنده شده بود. با بدن گندیده راه افتاده بود توی روستا. حتی صدای در زدنش را هم شنیدم. ایناس کنارم خوایده بود. آن طرف اتاق، لیلا و دخترش خواب بودند. باد لای شاخههای توت میپیچید و خش خش میکرد. بلند شدم و از پشت پنجره به درخت توی حیاط نگاه کردم. نوری از در حیاط آمد تو و رفت طرف طویله. محمد بود. تفنگی برداشت و برگشت طرف در حیاط. تفنگ را داد به کسی که توی تاریکی ایستاده بود کنار در. سرم را دزدیدم. رفتم کنار در اتاق ایستادم. میخواستم وقتی او خوابید برم بیرون اما نخوابید. نشست روی پلههای دم در و چراغ را کنار پایش گذاشت روی زمین. در روشنایی چراغ، اسلحه کوچکش را دیدم. شبیه اسلحه دایی بود. نوکش را چسبانده بود زیر چانهاش و بیحرکت مانده بود.»
آنچه که خواندید بخشی بود از صحبتهای «شاهپری» شخصیت اصلی رمان «شاهپری» اثر زهرا امیدی که از سوی انتشارات هیلا منتشر شده است. داستان این رمان در زمان پیش از انقلاب میگذرد و دارای ۳ بخش اصلی است که بخش اول ۶ فصل، بخش دوم ۷ فصل و بخش سوم ۹ فصل دارد.
امیدی در این کتاب داستان زندگی زنی به نام «شاهپری» و همسرش «محمد» را بیان میکند که مسیر زندگیشان تحت تأثیر یک قاچاقچی اسلحه به نام عماد تغییر میکند. شاهپری در دوره کودکی یعنی زمانی که با پدرش داودخان و مادرش سیاهگیس در روستای زادگاهش، از توابع ایلام، زندگی میکرده به دلیل فرار داییاش درگیر ماجراهایی میشود که به ناچار از والدینش جدا میشود و به بغداد میرود. او پس از پشت سر گذاشتن ماجراهای بسیار، در آغاز نوجوانی با رقصندهای عرب آشنا میشود و با وقایع جدیدی مواجه میشود.
«شاهپری» سومین رمانی است که به قلم زهرا امیدی نوشته و منتشر شده است. او این باره به ایبنا میگوید: پیش از این کتاب، دو رمان «قلبهای متروک» و «خارج از خط» از من از سوی یکی از ناشران شهرستان ایلام به نام «زاگرو» منتشر شده بود اما به دلیل توزیع محدود، به خوبی دیده نشدند. برهمین اساس تصمیم گرفتم رمان بعدی را به انتشارات ققنوس در تهران بدهم تا توزیع گستردهتری داشته باشد.
@qoqnoospub
ادامه:
👇👇👇👇👇👇
http://www.ibna.ir/fa/doc/report/278629/زهرا-امیدی-بومی-شدن-می-توان-جهانی-شدن-رسید-شاه-پری2-می-نویسم
ماجرای دختر ایلامی که به بغداد میرود
@qoqnoospub
زهرا امیدی که به تازگی رمان «شاهپری» از او منتشر شده، معتقد است از بومیشدن میتوان به جهانیشدن رسید و در کتابش فضای بومی شهر ایلام را به تصویر میکشد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «بلند شدم و دویدم طرف در. ایناس نشسته بود روی پلههای دم در هال. کنار او نشستم و بیسروصدا گریه کردم. باور نمیکردم داود پدرم بوده باشد. تا نیمهشب خوابم نبرد. داود در نظرم زنده شده بود. با بدن گندیده راه افتاده بود توی روستا. حتی صدای در زدنش را هم شنیدم. ایناس کنارم خوایده بود. آن طرف اتاق، لیلا و دخترش خواب بودند. باد لای شاخههای توت میپیچید و خش خش میکرد. بلند شدم و از پشت پنجره به درخت توی حیاط نگاه کردم. نوری از در حیاط آمد تو و رفت طرف طویله. محمد بود. تفنگی برداشت و برگشت طرف در حیاط. تفنگ را داد به کسی که توی تاریکی ایستاده بود کنار در. سرم را دزدیدم. رفتم کنار در اتاق ایستادم. میخواستم وقتی او خوابید برم بیرون اما نخوابید. نشست روی پلههای دم در و چراغ را کنار پایش گذاشت روی زمین. در روشنایی چراغ، اسلحه کوچکش را دیدم. شبیه اسلحه دایی بود. نوکش را چسبانده بود زیر چانهاش و بیحرکت مانده بود.»
آنچه که خواندید بخشی بود از صحبتهای «شاهپری» شخصیت اصلی رمان «شاهپری» اثر زهرا امیدی که از سوی انتشارات هیلا منتشر شده است. داستان این رمان در زمان پیش از انقلاب میگذرد و دارای ۳ بخش اصلی است که بخش اول ۶ فصل، بخش دوم ۷ فصل و بخش سوم ۹ فصل دارد.
امیدی در این کتاب داستان زندگی زنی به نام «شاهپری» و همسرش «محمد» را بیان میکند که مسیر زندگیشان تحت تأثیر یک قاچاقچی اسلحه به نام عماد تغییر میکند. شاهپری در دوره کودکی یعنی زمانی که با پدرش داودخان و مادرش سیاهگیس در روستای زادگاهش، از توابع ایلام، زندگی میکرده به دلیل فرار داییاش درگیر ماجراهایی میشود که به ناچار از والدینش جدا میشود و به بغداد میرود. او پس از پشت سر گذاشتن ماجراهای بسیار، در آغاز نوجوانی با رقصندهای عرب آشنا میشود و با وقایع جدیدی مواجه میشود.
«شاهپری» سومین رمانی است که به قلم زهرا امیدی نوشته و منتشر شده است. او این باره به ایبنا میگوید: پیش از این کتاب، دو رمان «قلبهای متروک» و «خارج از خط» از من از سوی یکی از ناشران شهرستان ایلام به نام «زاگرو» منتشر شده بود اما به دلیل توزیع محدود، به خوبی دیده نشدند. برهمین اساس تصمیم گرفتم رمان بعدی را به انتشارات ققنوس در تهران بدهم تا توزیع گستردهتری داشته باشد.
@qoqnoospub
ادامه:
👇👇👇👇👇👇
http://www.ibna.ir/fa/doc/report/278629/زهرا-امیدی-بومی-شدن-می-توان-جهانی-شدن-رسید-شاه-پری2-می-نویسم
خبرگزاری کتاب ايران (IBNA)
ایبنا - زهرا امیدی: از بومیشدن میتوان به جهانیشدن رسید/شاهپری2 را مینویسم
زهرا امیدی که به تازگی رمان «شاهپری» از او منتشر شده، معتقد است از بومیشدن میتوان به جهانیشدن رسید و در کتابش فضای بومی شهر ایلام را به تصویر میکشد.
چه بی تابانه می خواهمت
ای دوریت آزمون تلخ زنده بگوری !
چه بی تابانه تو را طلب می کنم !
بر پشت سمندی
گویی
نوزین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربه یی بیهوده است.
بوی پیرهنت
این جا
و اکنون.
.
@qoqnoospub
ای دوریت آزمون تلخ زنده بگوری !
چه بی تابانه تو را طلب می کنم !
بر پشت سمندی
گویی
نوزین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربه یی بیهوده است.
بوی پیرهنت
این جا
و اکنون.
.
@qoqnoospub
مردم موفقیت را در جاهای اشتباهی جستجو میکنند. آنها در جستجوی یک شانس بزرگ هستند؛ یک جهش کوآنتومی شگفت انگیز که همه درباره آن صحبت میکنند. احتمالا داستانهایی درباره اینکه برندگان بخت آزمایی تمام پولشان را از دست دادهاند شنیدهایم. دلیلی وجود دارد که آن برندگان بخت آزماییها تمام پولشان را از دست میدهند و آن ستارگان درخشان به نقاط تیره و تار سقوط میکنند: آنها ممکن است به شانسهای بزرگی دست پیدا کرده باشند اما به برتری خفیف چنگی نزدهاند. پیروزیهایشان حساب بانکیشان را تغییر داد اما #فلسفه شان را نه! فلسفه شما طرز فکرتان درباره زندگی است، یعنی چیزی ورای احساسات و نگرشها. فرمول موفقیت واقعا ساده است و نیازی به بخت آزمایی نیست: نرخ شکستهایتان را دوبرابر کنید!
#برتری_خفیف
#جف_اولسون
#ققنوس
@qoqnoospublication
#برتری_خفیف
#جف_اولسون
#ققنوس
@qoqnoospublication
Kaash ~ UpMusic
Reza Bahram ~ UpMusic
تو همانی
که رگ خواب مرا میدانی
تو همانی
که به درد دل من درمانی
باورت کردم
وگفتی تا ابد میمانی…
@qoqnoospub
که رگ خواب مرا میدانی
تو همانی
که به درد دل من درمانی
باورت کردم
وگفتی تا ابد میمانی…
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس رمان "شاهپری" را روانه بازار کرد
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات ققنوس رمان «شاهپری»، نوشته زهرا امیدی را روانه بازار نشر کرده است. این رمان روایت زندگی محمد و شاهپری است. شاهپری دختری است که از کودکی درگیر ماجراهایی میشود که در پی فرار داییاش از روستایی در ایلام اتفاق میافتد و ناگزیر از پدرش داودخان و مادرش سیاهگیس جدا میشود و از بغداد سر درمیآورد. مسیر زندگی این دو و خانوادههایشان تحت تأثیر یک قاچاقچی اسلحه به نام عماد تغییر میکند.
شاهپری، پس از پشت سر گذاشتن ماجراهای بسیار، در آغاز نوجوانی و در خلال روزهای انقلاب به همراه زنی عرب با وقایع جدیدی مواجه میشود که ادامه و پایان رمان را رقم میزند.
قسمتی از این کتاب آمده است: «مرد به من نزدیک شد. فرار کردم طرف پلهها. قبل از اینکه دستم به نرده برسد، من را گرفت و نقش بر زمینم کرد. پاهایش را دو طرف پاهایم چفت کرد و با دست سالمش کلت را قاپید. وقتی بلند شد بیمعطلی خزیدم گوشه زیرزمین. مطمئن بودم مرا میکشد، اما او گلولههای اسلحه را کف دست زخمیاش ریخت و کلت را جلوی پاهایم انداخت.»
در پشت جلد کتاب نیز میخوانیم: «تا دستم خورد به موها و مایع گرمی که از گردنش بیرون میزد چراغقوهام را روشن کردم. قدرت فکر کردن نداشتم. او را روی دوشم کشیدم و شروع کردم به دویدن. قیل و قال سربازها را پشت سرم میشنیدم و میدویدم. گلولهای شلیک شد. کنار جاده سقوط کردم. شاهپری از روی دوشم افتاد و از شیب کنار جاده سر خورد پایین. نرسیده به جوی آب، تنه یک درخت گردو نگهش داشت. دویدم پایین. سراسیمه از زمین بلندش کردم و رفتم روی پل یخزده...».
انتشارات ققنوس رمان «شاهپری» نوشته زهرا امیدی را در شمارگان 550 نسخه به قیمت 32 هزار تومان منتشر کرده است.
@qoqnoospub
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/05/01/2060356/انتشارات-ققنوس-رمان-شاه-پری-را-روانه-بازار-کرد
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات ققنوس رمان «شاهپری»، نوشته زهرا امیدی را روانه بازار نشر کرده است. این رمان روایت زندگی محمد و شاهپری است. شاهپری دختری است که از کودکی درگیر ماجراهایی میشود که در پی فرار داییاش از روستایی در ایلام اتفاق میافتد و ناگزیر از پدرش داودخان و مادرش سیاهگیس جدا میشود و از بغداد سر درمیآورد. مسیر زندگی این دو و خانوادههایشان تحت تأثیر یک قاچاقچی اسلحه به نام عماد تغییر میکند.
شاهپری، پس از پشت سر گذاشتن ماجراهای بسیار، در آغاز نوجوانی و در خلال روزهای انقلاب به همراه زنی عرب با وقایع جدیدی مواجه میشود که ادامه و پایان رمان را رقم میزند.
قسمتی از این کتاب آمده است: «مرد به من نزدیک شد. فرار کردم طرف پلهها. قبل از اینکه دستم به نرده برسد، من را گرفت و نقش بر زمینم کرد. پاهایش را دو طرف پاهایم چفت کرد و با دست سالمش کلت را قاپید. وقتی بلند شد بیمعطلی خزیدم گوشه زیرزمین. مطمئن بودم مرا میکشد، اما او گلولههای اسلحه را کف دست زخمیاش ریخت و کلت را جلوی پاهایم انداخت.»
در پشت جلد کتاب نیز میخوانیم: «تا دستم خورد به موها و مایع گرمی که از گردنش بیرون میزد چراغقوهام را روشن کردم. قدرت فکر کردن نداشتم. او را روی دوشم کشیدم و شروع کردم به دویدن. قیل و قال سربازها را پشت سرم میشنیدم و میدویدم. گلولهای شلیک شد. کنار جاده سقوط کردم. شاهپری از روی دوشم افتاد و از شیب کنار جاده سر خورد پایین. نرسیده به جوی آب، تنه یک درخت گردو نگهش داشت. دویدم پایین. سراسیمه از زمین بلندش کردم و رفتم روی پل یخزده...».
انتشارات ققنوس رمان «شاهپری» نوشته زهرا امیدی را در شمارگان 550 نسخه به قیمت 32 هزار تومان منتشر کرده است.
@qoqnoospub
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/05/01/2060356/انتشارات-ققنوس-رمان-شاه-پری-را-روانه-بازار-کرد
خبرگزاری تسنیم - Tasnim
انتشارات ققنوس رمان "شاهپری" را روانه بازار کرد
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات ققنوس رمان «شاهپری»، نوشته زهرا امیدی را روانه بازار نشر کرده است. این رمان روایت زندگی محمد و شاهپری است. شاهپری دختری است که از کودکی درگیر ماجراهایی میشود که در پی فرار داییاش از روستایی در ایلام…
میل به گریز از تنهایی انسانها را وادار میکند به هم نزدیک شوند. کم حرفترینها نیز در چنین موقعیتی به حرف میآیند. سخن در ذهن میچرخد و میچرخد و بیشتر میشود و با حضور انسانی دیگر بر زبان جاری میشود.
#بازیگوش
#شهریار_عباسی
#ققنوس
@qoqnoospub
#بازیگوش
#شهریار_عباسی
#ققنوس
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
@qoqnoospub
سومین نشست گفتوگو کتاب خانه فرهنگ گلها به بازخوانی و نقد رمان «نباید گفته شود» اختصاص دارد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست گفتوگو کتاب این هفته خانه فرهنگ گلها با حضور پروین مختاری، نویسنده رمان «نباید گفته شود» و علاقهمندان به کتاب، چهارشنبه، نهم مردادماه از ساعت 11 تا 13 در خانه فرهنگ گلها برگزار میشود.
رمان «نباید گفته شود» که سال 1394 در 264 صفحه از سوی انتشارات هیلا منتشر شده است به یک زن ایرانی میپردازد که داستان زندگی خودش را از کودکی روایت میکند و درواقع داستان بیان تجربیاتی است که وی در دوران مختلف زندگی گذرانده است. شخصیت اول داستان از بچگی علاقه داشته یک کودک بیسرپرست را به فرزندی قبول کند و هنگامیکه بزرگ میشود این کار را انجام میدهد اما بعدها از این تصمیم پشیمان میشود چرا که متوجه میشود مسئولیت سختی را برعهده گرفته و تصمیم میگیرد تا پدر و مادر فرزند را پیدا کند و بچه را به آنها تحویل دهد.
دو مجموعه داستان کوتاه «چمدان خالی سنگین» و «شبی که عاشق فانوس شدم» نیز از آثار همین نویسنده پیشتر منتشر شدهاند.
@qoqnoospub
براساس خبر روابط عمومی مراکز فرهنگی هنری منطقه شش، علاقهمندان جهت شرکت در نشست گفتوگوی کتاب میتوانند به نشانی امیرآباد شمالی، بالاتر از فاطمی، کوچه دیدگاه مراجعه کنند.
@qoqnoospub
https://cutt.ly/41dhrv
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست گفتوگو کتاب این هفته خانه فرهنگ گلها با حضور پروین مختاری، نویسنده رمان «نباید گفته شود» و علاقهمندان به کتاب، چهارشنبه، نهم مردادماه از ساعت 11 تا 13 در خانه فرهنگ گلها برگزار میشود.
رمان «نباید گفته شود» که سال 1394 در 264 صفحه از سوی انتشارات هیلا منتشر شده است به یک زن ایرانی میپردازد که داستان زندگی خودش را از کودکی روایت میکند و درواقع داستان بیان تجربیاتی است که وی در دوران مختلف زندگی گذرانده است. شخصیت اول داستان از بچگی علاقه داشته یک کودک بیسرپرست را به فرزندی قبول کند و هنگامیکه بزرگ میشود این کار را انجام میدهد اما بعدها از این تصمیم پشیمان میشود چرا که متوجه میشود مسئولیت سختی را برعهده گرفته و تصمیم میگیرد تا پدر و مادر فرزند را پیدا کند و بچه را به آنها تحویل دهد.
دو مجموعه داستان کوتاه «چمدان خالی سنگین» و «شبی که عاشق فانوس شدم» نیز از آثار همین نویسنده پیشتر منتشر شدهاند.
@qoqnoospub
براساس خبر روابط عمومی مراکز فرهنگی هنری منطقه شش، علاقهمندان جهت شرکت در نشست گفتوگوی کتاب میتوانند به نشانی امیرآباد شمالی، بالاتر از فاطمی، کوچه دیدگاه مراجعه کنند.
@qoqnoospub
https://cutt.ly/41dhrv
خبرگزاری کتاب ايران (IBNA)
ایبنا - نقد و بازخوانی رمان «نباید گفته شود»
سومین نشست گفتوگو کتاب خانه فرهنگ گلها به بازخوانی و نقد رمان «نباید گفته شود» اختصاص دارد.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گفتگو با #سیاوش_آقازاده مترجم
#وقتی_به_فوتبال_فکر_میکنیم_به_چه_فکر _میکنیم
اگر به فوتبال علاقه دارید یا حتی از فوتبال بیزارید حتما این ویدیو را ببینید
@qoqnoospub
#وقتی_به_فوتبال_فکر_میکنیم_به_چه_فکر _میکنیم
اگر به فوتبال علاقه دارید یا حتی از فوتبال بیزارید حتما این ویدیو را ببینید
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا شما هم در جست و جوی #عشق پایدار هستید یا در تناقض بین داشتن آزادیهای خود و داشتن #تعهد پایدار به سر میبرید؟
📚📚
.
این كتاب دربارهٔ مشخصهٔ اصلی زمانه ماست: حال و روز مردان و زنانی كه دراین زمانهٔ «سیال مدرن» از پیوندهای ثابت یا پایدار بی بهرهاند.
شكنندگی غریب پیوندهای انسانی، احساس ناامنیای كه این شكنندگی پدید میآورد و امیال متعارضی كه میخواهند این پیوندها را محكم كنند و در عین حال آنها را سست نگه دارند، مضامین اصلی این كتاب مهم است كه به قلم یكی از خلاقترین و اثرگذارترین متفكران این روزگار نوشته شده است.
پ.ن : بخشی از این ویدیو از امیرعلی.ق میباشد.
.
#کتاب
#کتاب_خوب
#کتاب_خواندنی
#انتشارات_ققنوس
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
#نشر_ققنوس
#عشق_سیال
#زیگمونت_باومن
#عرفان_ثابتی
@qoqnoospub
📚📚
.
این كتاب دربارهٔ مشخصهٔ اصلی زمانه ماست: حال و روز مردان و زنانی كه دراین زمانهٔ «سیال مدرن» از پیوندهای ثابت یا پایدار بی بهرهاند.
شكنندگی غریب پیوندهای انسانی، احساس ناامنیای كه این شكنندگی پدید میآورد و امیال متعارضی كه میخواهند این پیوندها را محكم كنند و در عین حال آنها را سست نگه دارند، مضامین اصلی این كتاب مهم است كه به قلم یكی از خلاقترین و اثرگذارترین متفكران این روزگار نوشته شده است.
پ.ن : بخشی از این ویدیو از امیرعلی.ق میباشد.
.
#کتاب
#کتاب_خوب
#کتاب_خواندنی
#انتشارات_ققنوس
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
#نشر_ققنوس
#عشق_سیال
#زیگمونت_باومن
#عرفان_ثابتی
@qoqnoospub
Salar Aghili - Negar.mp3
10 MB
دوستش
میدارم و دردم نمیداند
نگار مبتلایش کن به دردم
ای طبیبا بی شمار
هرچه کردم مهربانی بی وفایی کرد مرا او نمیداند چه آورد بر سرم دیوانه وار
...
بیم رسوایی نمانده آبرویم رفت و رفت تا شدم انگشت نمای کوی و برزن ...
كنسرت #سالار_عقيلي 30 مرداد به سايت ايران كنسرت مراجعه كنيد
@qoqnoospub
میدارم و دردم نمیداند
نگار مبتلایش کن به دردم
ای طبیبا بی شمار
هرچه کردم مهربانی بی وفایی کرد مرا او نمیداند چه آورد بر سرم دیوانه وار
...
بیم رسوایی نمانده آبرویم رفت و رفت تا شدم انگشت نمای کوی و برزن ...
كنسرت #سالار_عقيلي 30 مرداد به سايت ايران كنسرت مراجعه كنيد
@qoqnoospub