انتشارات ققنوس
5.03K subscribers
1.59K photos
572 videos
108 files
1.13K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
انتشارات ققنوس
همزمان با انتشار چاپ دوم #وحدت_اشیا، یادداشت #رابرت_استرن بر ترجمه فارسی کتاب 👇👇👇👇👇 @qoqnoospublication
یادداشت رابرت استرن بر ترجمۀ فارسی کتاب «وحدت اشیا: هگل، كانت و ساختار ابژه»


براي آماده سازیِ ترجمه فارسیِ نخستين كتاب من، با عنوان «هگل، كانت و ساختار ابژه» كه در سال ١٩‌٩٠ از سوی انتشارات راتلج منتشر شد، از محمدمهدی اردبيلی و مهدی محمدی‌اصل بسيار سپاسگزارم. عنوان كتاب من در اين ترجمه تغيير كرده است تا مضمون اصلی كتاب را بهتر منعكس کند. اين كتاب به اين دغدغه می‌پردازد كه چه چيزی يك ابژه‌ی فردی را به ابژه‌ای فردی بدل می‌سازد، و بدين طريق، وحدتش در مقام چنين ابژه‌ای چگونه بايد تبيين شود؟ در نتيجه، دغدغه‌ی محوری كتاب معنادار ساختن «وحدت اشيا» است. در اين كتاب استدلال شده است كه كانت و هگل پاسخ‌هايی عميقاً متفاوت به اين پرسش داده‌اند، و اختلافشان در پاسخ به اين پرسش، نشان‌دهنده‌ی جدايی ايدئاليسم استعلايی كانت از ايدئاليسم ابژكتيو هگل است.
بنا به ادعای من، كانت از اسلاف تجربه‌گرايش نگرشی اساساً اتميستی را به ارث برده بود؛ نگرشی كه بر اساس آن، وحدت اشيا را بايد با فعاليت سوژه‌ی تاليف‌كننده توضيح داد كه به كمك تحميل مقولات متعدد بر كثرتی از تجارب، اين كثرت را درون يك ابژه مجتمع می‌سازد. در نتيجه، ساختار جهان را سوژه بر جهان تحميل كرده است، و قوام ابژه‌های وحدت‌يافته از بطن اين فرآيند ظاهر می‌شود.
از سوی ديگر، نشان داده‌ام كه هگل رويكردی ارسطويی‌تر اتخاذ كرده است كه بر اساس آن، وحدت افراد را بايد به كمك جوهری كلی توضيح داد كه اين افراد را متمثل می‌سازد، به نحوی كه، براي مثال، موجودات در مقام اسب، سگ يا انسان هستند كه به افراد بدل می‌شوند. نشان داده‌ام كه به نظرِ هگل، چنين كلياتی بخشی از ساختار هستی‌شناختی واقعيت بماهو هستند؛ در نتيجه، او منكر هر نقشی برای سوژه‌ی تاليف‌كننده‌ی كانتی می‌شود، و بدين طريق، ايدئاليسم سوبژكتيو را رد كرده و ايدئاليسم ابژكتيو (یا به معنای هگلی‌تر ایدئالیسم مطلق) را به جايش می‌نشاند كه رويكردی رئاليستی به وحدت اشيا اتخاذ می‌كند.

(رابرت استرن، وحدت اشیا: هگل، کانت و ساختار اُبژه، نشر ققنوس، صص ۷-۸)
@qoqnoospublication
دیگر «من»، «من» نیست

یادداشت روزنامه #بانی_فیلم بر کتاب #انگار_خودم_نیستم

👇👇👇👇
@qoqnoospublication
انتشارات ققنوس
دیگر «من»، «من» نیست یادداشت روزنامه #بانی_فیلم بر کتاب #انگار_خودم_نیستم 👇👇👇👇 @qoqnoospublication
دیگر «من»، «من» نیست
یادداشتی بر رمان «انگار خودم نیستم» اثر یاسمن خلیلی‏فرد
رامین سلیمانی

یک نویسنده به سه چیز نیاز دارد‌؛ تجربه‌، مشاهده و تخیل؛ که دو تا و گه‌گاه یکی از آن‌ها جای دیگری را پر می‌کند. «ویلیام فاکنر»

یکی از دوستانم پدربزرگی داشت که دایم تشویقش می‏کرد به نوشتن خاطرات و یادداشت‏های روزانه. می‏گفت بنویس که یادت نرود. اگر می‏پرسیدی چه از یادم می‏رود می‏گفت همه چیز! اگر می‏پرسیدی چرا می‏گفت زمان بزرگ‏ترین دشمن حافظه است، درگیر زندگی که بشوی همه چیز از یادت می‏رود بنویس که اگر یادت رفت و تنها شدی جایی نوشته باشی، بخوانی و دوباره یادت بیاید.
رمان «انگار خودم نیستم» دومین رمان خانم یاسمن خلیلی‏فرد حکایت فراموشی و تنهایی آدم‏هاست. شخصیت‏هایی از جامعه‏ی شهری امروزی؛ با تحصیلات عالی و غرق شده در ابرشهری بی‏انتها که دایم بر وسعتش افزوده می‏شود. شخصیت‏های که گاه تعمداً و گاه از سر ضعف دچار فراموشی گذشته‏ی خود و احساسات‏شان نسبت به دیگران هستند، نوعی فراموشی حاصل از واکنشی روانی نسبت به تنهایی و دلایل آن.
«آن‏طور که از حرف‏هایشان متوجه می‏شوم معتقدند تنها بودن در شهری مثل تهران خیلی سخت است. فکر می‏کنم مگر تنهایی تهران و غیر تهران دارد؟ مگر برای تنهایی می‏شود جغرافیایی تعیین کرد؟ یعنی به خیال‏شان اگر مثلاً در پاریس تنها بودم حجم این تنهایی عوض می‏شد؟
به صندلی‏های لهستانی قدیمی کافه نگاه می‏کنم و می‏روم توی فکر. اصلاً انگار وقتی تنها بودم کمتر احساس تنهایی می‏کردم.»
رمان هفت راوری دارد که هر یک تلاش دارند داستان خود را روایت کنند و گاهی به کمک دیگر شخصیت‏ها می‏روند برای روایت داستان ایشان. نویسنده تلاش داشته با روایت درگیری‏های فردی شخصیت‏هایش رمانی از نوع روان‏شناسی بنویسد. تلاشی که در مورد بعضی شخصیت‏ها مانند «لعیا» و «کامروز» موفق‏تر بوده. به نظر می‏رسد تعدد راوی بزرگ‏ترین دشواری نویسنده بوده است. فراتر رفتن راوی از یک به چند علیرغم امکاناتی که در اختیار نویسنده برای ایجاد کشش و طرح پیرنگ‏های فرعی قرار می‏دهد هزینه‏هایی نیز به نویسنده تحمیل می‏کند، هزینه‏هایی که به نظر می‏رسد نویسنده از پس آن‏ها برآمده باشد.
شخصیت «لعیا» که از مهم‏ترین شخصیت‏های رمان است پس از سیزده سال به وطن برگشته به امید پیشرفت مهاجرت کرده و حاصل مهاجرتش تنها در برزخی خلاصه شده که برای خود و همسرش ساخته است. برزخی که تصمیم دارد به هر قیمتی از آن رهایی پیدا کند حتی به قیمت شکستن سکوتی که سال‏هاست خود و همسرش به آن دچار شده‏اند.
«برمی‏گردم و نگاهش می‏کنم: «کامروز، لازم نیست خودتو معذب کنی. من و تو خیلی وقته داریم خودمونو گوول می‏زنیم. زندگی ما دیگه نمی‏تونه ادامه پیدا کنه. من امرزو با آرمان صحبت کردم. توافقی از هم جدا می‏شیم.» نفس راحتی می‏کشم. حالا سبک‏تر از قبلم.»
موقعیت‏ها در سرتاسر رمان بر اساس تنش چیده شده، تنش‏هایی بر اساس تقابل میان شخصیت‏ها. مانند تقابل شانار با نامادری‏اش که ختم به درگیری فیزیکی و ترک خانه می‏شود. شخصیت «کتی» که بی‏شباهت به دخترخوانده‏اش نیست بزرگ‏ترین شورشی رمان است. زنی که زندگی پایدار و بی‏دغدغه‏اش با پزشکی موجه را فدای عشق نویافته‏اش کرده و پای طرد شدن از خانواده و دیگران ایستاده، ابایی ندارد که اعتراف کند آدم زندگی بی‏دردسر نبوده که آن‏طور زندگی را زندگی نباتی می‏داند.
انتخاب‏هایی که نویسنده به شخصیت‏ها می‏دهد میان بد و بدتر است، انتخاب‏هایی که ویژه‏ی آدم‏های خاکستری است، آدم‏هایی که واقعیت دارند و بُعد روشن و تاریک. تلاش شخصیت‏های اصلی برای نجات ارزش‏های به خطر افتاده در طول رمان گاه موفق است و گاه نه؛ موفق جایی که زندگی مشترک شخصیت‏های «نازنین» و «مسعود» با بحران جدی مرگ فرزند با فداکاری «مسعود» به تعادل تازه می‏رسد، تعادلی که نتیجه‏ی مواجهه با حقیقت و نبرد است؛ و ناموفق جایی که شخصیت‏های از مواجه با حقیقت سرباز می‏زنند، مانند کامروز که ترجیح می‏دهد صدای رقیبش را از گوشی همسرش نشنیده بود و در بی‏خبری رخوت‏انگیزِ خود باقی می‏مانند که گاهی در هپروت بودن بهترین اتفاق دنیاست!
25/11/1397
1

@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سریال #دلیران_تنگستان را به‌خاطر دارید؟
ویلهلم واسموس روستازاده اهل شمال آلمان همراه دلیران تنگستان اثر هندریک گروتروپ با ترجمه جواد سیداشرف
📚📚 در اثنای جنگ جهانی اول امپراتوری آلمان تلاش می‌کند مردم هند را به قیام علیه استعمار بریتانیا برانگیزاند. اما پروژه بزرگ «عملیات افغانستان» شکست می‌خورد و ناکام می‌ماند. در این گیر و دار در گوشه دورافتاده‌ای از ایران، در حاشیه خلیج‌فارس، جنبشی کوچک اما دیرپا علیه نیروهای متجاوز انگلیس در جریان است. در چنین اوضاعی واسموس، این روستازاده اهل شمال آلمان به این جنبش می‌پیوندد.
ویلهلم واسموس در بوشهر با شروع جنگ جهانی اول در به راه انداختن شورش‌هایی علیه منافع بریتانیا کوشش کرد. واسموس پس از پایان جنگ اسیر نیروهای بریتانیا شد. پس از آن به آلمان بازگشت و بر آن شد که خود به جنوب ایران بازگردد و به وعده‌های خود عمل کند که موفق نشد.
.@qoqnoospub
ققنوس از #مجموعه_ژانر منتشر کرد
#آدم‌نما اثری از #ضحی_کاظمی
👇👇👇
بعید بود آناهیتا با حرف زدن متقاعد شود. اما من فرصت کافی برای حرف زدن به او ندادم. انگار دلم می‌خواست آناهیتا را شکنجه کنم. دلم می‌خواست سرش را محکم بکوبم، دستش را بشکافم... حتی تماشای بالا آوردن نلسون روی آناهیتا برایم لذت‌بخش بود. اینها را به نلسون نمی‌گویم. حالا که گذشته و من نتوانستم خشمم را کنترل کنم. به خود پنهانم اجازه دادم بیرون بیاید و برای خودش ضیافتی بگیرد. باید از خودم شرمنده باشم. اما نیستم. حتی از اینکه حس شرمندگی و پشیمانی ندارم، خجالت نمی‌کشم. حس خوبی دارم. حس پیروزی و رهایی. به خودم در آینه نگاه می‌کنم. به چشم‌هایم، به لب‌های سرخ‌شده از خشم و هیجان و موهای قهوه‌ای کوتاهی که دوستش دارم. نلسون پشت سرم در آینه ظاهر می‌شود. برمی‌گردم به سمتش. یک دست لباس تمیز دیگر به سمتم دراز می‌کند. آستین لباسی که به تن دارم خونی است. باید دوباره لباسم را عوض کنم. نلسون از دستشویی بیرون می‌رود.
@qoqnoospub
تصویرهای تو
مثل شعله‌های آتش
نامکرر است
سبز آبی کبود من!
نارنجی!
آدم که از تماشای آتش
سیر نمی‌شود
می‌شود؟
خیال کن من آتش‌پرستم



#عباس_معروفی
@qoqnoospublication
📌جمجمه یک مرد و جنازه یک زن
نگاهی به دو رمان جنایی لاله زارع
مهسا فروهر

📌هردو اثر لاله زارع در ژانر جنایی و زیر ژانر پلیسی – معمایی نوشته شده‌اند. در هر رمان، داستان قتل متفاوتی طرح می‌شود اما وجه مشترک آن‌ها روزبه‌ افشار، کارآگاه جوان دایره دهم آگاهی تهران است که مسئول حل پرونده‌هاست.

📌در بی‌تابوت هم دوباره با بافت قدیمی شهر سر و کار داریم و البته حومه‌ها و شمال شهر تهران. حال و هوای وهم‌آلودی که در بی‌تابوت است جذاب‌تر از کار درآمده و معلوم است نویسنده با اعتماد به نفس بیشتری راجع به لایه‌های زیرین تهران دست به روایت زده است.

📌بی‌تابوت علاوه بر جنايي و معمايي بودن داراي جنبه‌هاي تريلر و دلهره آور نيز هست كه نويسنده به خوبي از پس آن بر آمده است.

#کتاب
#معرفی_کتاب
#پیشنهاد_کتاب
#ادبیات_جنایی_ایران
#جمجمه_جوان
#بی_تابوت
#لاله_زارع
#مهسا_فروهر


مجله‌ی جنایی‌خوانی

@jenaikhani
@qoqnoospub
یادداشت کامل اینجا👇👇

https://telegra.ph/lalehnovel-03-13
Dire
Mohsen Yeganeh
کنار هم ولی از هم بریدیم به چه روزای تاریکی رسیدیم
ما رفتیم و تهش نوری ندیدیم
مث یه قایق به گل نشسته پشیمونیم ته راهای بسته
من و تو و پلایی که شکسته
زمستون زده این رابطه رو اما نمیریم و نشستیم وسط سرما
تموم میشه یه روز صبر یکی از ما دیره
دلت خیلی نبود از اولش با من چقد فاصله بود از دل تو تا من
دیگه آخرشه یا تو برو یا من دیره

#دیره از #محسن_یگانه

@qoqnoospublication
گویی عشق در نرسیدن است
تلخی اش هم همین است
نرسیدن
دوری و تمام ِ فاصله ها
من تو را دوست دارم، تو دیگری را
دیگری من را دوست دارد، من دیگری را
من تو را دوست دارم، تو من را
اما نمی شود، همه چیز محکم می ایستد که نشود.

#سال_بلوا
#عباس_معروفي
@qoqnoospub
📚تقدیر از اقدام نیروی انتظامی

♦️به دنبال اقدام فرماندهی نیروی انتظامی در برخورد با دستفروشان و بساطی های عرضه کتاب های غیرقانونی و قاچاق، آقای هومان حسن پور، رئیس هیئت مدیره ناشران و کتابفروشان تهران طی نامه ای از فرماندهی نیروی انتظامی قدردانی کرد.
▫️متن این نامه چنین است:

🔷جناب آقای سردار حسین رحیمی، فرمانده محترم نیروی انتظامی تهران بزرگ
▫️با سلام و احترام
▫️بدینوسیله مراتب رضایت و امتنان خود را از اقدام قانونی نیروی محترم انتظامی در برخورد با دستفروشان و بساط عرضه کنندگان کتابهای غیرقانونی و قاچاق اعلام می داریم. ضمن حمایت از این حرکت ارزنده امید است که این اقدامات تداوم داشته باشد.

با احترام مجدد

▫️رئيس هیئت مدیره
▫️هومان حسن پور


#اتحادیه_ناشران_و_کتابفروشان_تهران #قاچاق_کتاب #کارگروه_صیانت #حقوق_مولفین_و_مصنفین #چاپ_غیرقانونی_کتاب #دستفروش #بساط


13971225
📚📙📘📔📒📓📕📗
@NasheranVaKetabforooshanTehran
رمان مهم نويسنده تاثيرگذار آمريكايي را ققنوس منتشر كرد


«بلای کبوترها» نويسنده‌اش لوییز اردریک را در فهرست نامزدهاي دريافت جايزه‌هاي ادبي مهمي قرار داد و يكي از مهم‌ترين آثار اين نويسنده تاثيرگذار آمريكايي است.
رمان مهم نويسنده تاثيرگذار آمريكايي را ققنوس منتشر كرد

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، لوییز اردریک نويسنده رمان «بلای کبوترها» یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان آمریکاست و تاكنون دوازده رمان چاپ کرده است و آثاری نيز در زمینه شعر و کتاب کودک دارد. او كه جوایز مهم فراوانی را به خود اختصاص داده است، در کنار نویسندگی کتابفروشی کوچکی را نیز می‌گرداند و بخشی از آثار اولیه‌اش را با همکاری مایکل دوریس، همسرش، نوشته که در سال 1997 خودکشی کرد. ....

کتاب «بلای کبوترها» نوشته لوییز اردریک با ترجمه افشین رضاپور در 384 صفحه با شمارگان 1100 نسخه به بهای 38هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس راهی بازار کتاب شد.
@qoqnoospub

ادامه متن در لینک زیر
👇👇👇👇
http://www.ibna.ir/fa/doc/tolidi/273262/رمان-مهم-نويسنده-تاثيرگذار-آمريكايي-ققنوس-منتشر-كرد
Baroon
Ahmadreza Nabizadeh
هميشه به فكرتم
اما روزهاي باروني بيشتر

بارووووووووووون وقتي مي باره
يعني دلم برات تنگه بي‌حد و اندازه
بارون با تو همدسته دلم و زير و رو كرده

تماشا كردن بارون
نمي‌چسبه پشت اين شيشه

@qoqnoospub
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️

تو اين هواي قشنگ باروني حسابي ميچسبه
با حرارتی وصف ناپذیر، چنان وحشیانه بغلم کرد که احساس کردم دارم تو دست‌هاش خرد می‌شوم. مثلِ چوپانی که بره‌ای را از دهنِ گرگ نجات می‌دهد، بغلم کرد و دهنم را بوسید. بوی خاک می‌داد، انگار خاک بود، و انگار من با خاک بازی می‌کردم. خاطراتِ همهٔ گذشته‌هام، در کودکی‌های بسیار دوردستی تکرار می‌شد و آدم نمی‌فهمید زمان گذشته است، چقدر گذشته است ؟ آدم مگر گذشته‌ای داشته، یا مگر آینده‌ای هم وجود دارد ... ؟


#سال_بلوا
@qoqnoospublication
گفت وگو با یاسمن خلیلی ‏فرد نویسنده رمان «انگار خودم نیستم»
در نگارش رمان اجتماعی نمی توان نسبت به معضلات انسان مدرن بی توجه بود
۲۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۳

بانی فیلم، گروه فرهنگی: یاسمن خلیلی‏فرد نویسنده و منتقد سینما معتقد است:«تنهایی درونی به بحرانی انکارناپذیر در زندگی ما بدل شده» و تاکید دارد که در رمان «انگار خودم نیستم» او سعی کرده در بستر یک روایت به این مسئله بپردازد.
این کتاب سال گذشته توسط انتشارات ققنوس منتشر شد و تاکنون پنج بار تجدید چاپ شده است. در معرفی کتاب آمده:«انگار خودم نیستم در سبک رئالیستی به رشته تحریر درآمده و وقایع، رخدادها و دیالوگ‌های آن کاملاً با رویدادهای زندگی عادی و روزمره منطبق‌اند. کتاب قصد ندارد وقایع دور از ذهن و ناملموس را شرح دهد بلکه آنچه نویسنده درصدد آن بوده است ترسیم روزمرگی هایی‌ است که به مرور زمان منجر به تحول انسان­ها می‌شوند؛ انسان هایی که از جنس تمامِ آدم‌های طبقه متوسط جامعه مدرن امروزی‌اند».
گفت وگویی با این نویسنده داشته ایم که در ادامه می آید.

 نقش شخصیت‏ها در روایت رمان متفاوت است، آیا در کم‏رنگ بودن بعضی شخصیت‏ها و متقابلاً پررنگ بودن ایشان تعمدی بوده است؟
-شخصیتهای محوری رمان قرار بود لعیا و کامروز باشند و به باقی شخصیتها به میزان نیاز داستان پرداخته شود. البته هریک از پنج شخصیت دیگر نیز به سهم خود در روند پیشرفت داستان نقش دارند؛ اما به واسطه حضور فیزیکی و موقعیت مکانیشان این نقش پررنگ و کمرنگ می شود. مثلاً حضور فیزیکی علیرضا به سبب در سفر بودنش در داستان کمتر از بقیه است و بنابراین ناخودآگاه نقش کمتری هم در روایت داستان برعهده اوست.
 شکل‏ گیری شخصیت‏ها تا چه حد حاصل تخیل و واقعیت است، شخصیت‏های رمان خود را چقدر شبیه شخصیت‏های حقیقی می‏دانید؟
-برای طرح بیشترِ شخصیتهای رمانم مابه ازاهای بیرونی داشتم. نه اینکه آنها را عیناً به داستانم منتقل کنم، اما در طرح برخی وجوه شخصیتی، کنشها، دغدغه ها و خصوصیات فردیشان از این مابه ازاها بهره گرفتم. از آنجایی که در داستان نویسی به رئالیسم و حتی ناتورالیسم بسیار علاقه مندم، دوست دارم در داستان هایم هم چه شخصیتها و چه رویدادها منطبق بر واقعیت باشند و برای مخاطب امروزی ملموس و باورپذیر؛ حتی شاید به دور از نمادگرایی های رایج برخی از داستانهای اجتماعیِ این روزها. بسیاری از مخاطبان کتابم می گویند که مثلاً با فلان شخصیت داستان همذات پنداری کرده اند یا در واقع خودشان را در قالب این شخصیت یافته اند. باتوجه به مطالعاتی که در حوزه روانشناسی و روانشناسی اجتماعی داشته ام، درسهای سینما -که بسیار به کارم در ادبیات آمده اند- و تحقیقاتی که در رابطه با تایپ های شخصیتی مختلف و خصوصیات هریک از آنها کرده ام، فکر می کنم شخصیتهای داستان کاملاً با شخصیتهای حقیقی قرابت دارند.
 نوعی جبرگرایی در رمان دیده می‏شود، آیا معتقد هستید اشتباهات گذشته قابل ترمیم است یا خیر؟
-راستش اینکه من چه فکر می کنم می تواند تاحدودی در ترسیم جهان داستانم و تصمیمات شخصیت هایم موثر باشد. به هرحال همیشه ردپایی از درونیات فردی نویسنده در کارهایش دیده می شود و ممکن است ناخودآگاه بر شخصیت های داستانش تأثیر بگذارد، اما قطعاً قرار نیست ایدئولوژی کلی من درباره مسئله ای چون جبرگرایی به شکلی مطلق و صیقل نیافته بر جهان داستانم، شخصیتهایم و دغدغه مندی هایشان تأثیر بگذارد. اگر دقت کرده باشید سرنوشت شخصیتهای «انگار خودم نیستم» به سمت و سوهایی مختلف میل می کند. درحالی که زندگی کتی و علیرضا به ثباتی نسبی می رسد. لعیا و کامروز هم دقیقاً در نقطه عکس قرار میگیرند. بنابراین اشتباهات گذشته آدمهای داستان در برخی موارد ترمیم پذیر است و در پارهای دیگر خیر. در واقع نمی توان گفت گذشته و اتفاقات و اشتباهات آن بر زندگی همه این شخصیتها به شکل مشابهی تأثیر گذاشته است بنابراین حاکم بودن یک ایدئولوژی واحد بر کل داستان و شخصیتهای مختلفش را رد می کنم.
 هدف شما از تعدد راوی چه بوده است، نگران هزینه‏هایی تحمیلی به رمان از این جهت نبودید؟
@qoqnoospub
http://yon.ir/5vDBk
Forwarded from Mohsen
جناب آقای حسین زادگان

مدیر مسئول نشر ققنوس

 

در روزگاری که بالهای مرغ مگس خوار را هم می چینند که مبادا بپرد هستند هنوز کسانی که شاه پرها را می آرایند و خواب 

ققنوس را تعبیر.

یکسال دیگر نیز گذشت و به شکرانه ی صاحب آشیانه ی ققنوس ما نیز رخصتی یافتیم که طعم جولان بر افلاک را مزه مزه کنیم.


خانه ات آباد برادر.


اجازه دهید کین بار مُهر سجاده ام را نه از خاک تربت که از پر ققنوس بسازم و بر آن پیشانی بسایم و ذکر گویم:

خدایا ، ققنوسیان را از مهرت دریغ مدار چو از من دریغ نکردند هرچه  مهر در کیسه داشتند

ایشان را که برادرانه پشتیبانم بودند و رفاقتانه راهنمایی ام کردند و پدرانه بخشیدند بر من

برایتان صحت و خنده های بی پایان آرزو می کنم

نوروزتان پیروز باد

 

مهرداد ایاز

کتابفروشی خط سوم

کیش / ایران
«وچشم‌هایش کهربایی بود»دومين رمان مهری بهرامی منتشر شد.
و چشم‌هایش کهربایی بود

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) «و چشم‌هایش کهربایی بود» عنوان دومین رمان مهری بهرامی است که به تازگی نشر ققنوس منتشرکرده‌است. مهری بهرامی را پیشتر با مجموعه داستان «چه کسی گفت عاشقی از یادت می‌رود!؟» و رمان «بیرون از گذشته، میان ایوان» می‌شناسیم. رمان دوم این نویسنده دارای چند راوی همزمان است. راوی‌هایی موازی که هر کدام سعی دارند موضوعاتی را به مخاطب شرح دهند. زنان، مردان و عناصر گوناگونی می‌آیند و می‌روند تا درنهایت ما را با یک تحول و دگرگونی مواجه سازند.

«چهارپایه را که می‌کشد سمت پسر اوس کاظم، نمی‌نشیند رویش دوباره همان طور سرپا می‌نشیند کنارجدول و زل می‌زند توی باغچه. چاقو را از جیبش درمی‌آورد دوباره فرو که می‌کند توی باغچه سوگل یک قدم عقب می‌رود. رنگش می‌پرد. چهارپایه را هل می‌دهد کنار. هول شده. می‌خواهدبرود سمت پلکان. پسر اوس کاظم صدایش می‌کند. سوگل برمی‌گردد. مرد درحالی که علف هرزی را که باچاقو از دل خاک آمده بیرون از روی چاقو پاک می‌کند از جا بلند می‌شود. «هرزه‌ها رو درنیاری همین یه نیمچه درختم فنا می‌ره.» ....سوگل چادر را از سرش بر می‌دارد، می‌اندازد روی دستش و از روی من رد می‌شود. پاهاش آرام گرفته. می‌رود سمت پلکان آهنی.»
«و چشم‌هایش کهربایی بود» در مقایسه با رمان قبلی نویسنده فضای گسترش یافته‌تری دارد، با عواطف انسانی گره می‌خورد اما معطوف به شخص خاصی نمی‌شود. داستان ما را با یک دنیایی پویا و مرتب در حال تغییر روبرو می‌کند که شاید تا به حال توجهی بدان نداشتیم. در نهایت این چند صدایی در رمان با شیوه جالب توجهی یکی می‌شود تا مخاطب تغییر را به خوبی حس کند.
«بی‌قراری کهربایی وقت به وقتش فرق می‌کند. یک بی‌قراری‌ای هست که شکست می‌اندازد بین مهره‌ها، اما بی‌قراری‌هایی هم هست که مهره‌ها را پر می‌کند از حرارت، آن قدر که جلا می‌گیری و عطر کاج چندهزارساله از درونت بیرون می‌زند، به جریان می‌افتی و می‌شوی معجونی از خاک و کاج و حرارت. نرم می‌شوی دورگردن یک زن. صبر می‌خواهد همه این چیزها. صبوری هم از خوبی کهربا بودن است. حرف چند هزار سال است. حرف گذر از خاک و درخت تا سنگ‌شدگی. زمان می‌خواهد این سنگ شدن و کجا برای منتظر ماندن بهتر از شاهرگ گردن یک زن. آن‌جا حساب نبض و شریان زندگی است.»

نشر «هیلا» از گروه انتشاراتی ققنوس رمان «و چشم‌هایش کهربایی بود» را با قیمت 15000تومان منتشر کرده‌است. این کتاب 151 صفحه‌ای، چهاربخش
دارد.

@qoqnoospub
http://www.ibna.ir/fa/doc/book/273383
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرا رسیدن نوروز باستانی ، یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید جم
بر همه ایرانیان پاک پندار ، راست گفتار و نیک کردار خجسته باد...
🌹🌹
ای تغییر دهنده دلها و دیده‏ ها
ای مدبر شب و روز
ای گرداننده سال و حالت ها
بگردان حال ما را به نیکوترین حال

گروه انتشاراتی ققنوس فرارسیدن سال ۱۳۹۸ را به همه شما عزیزان و همراهان گرامی تبریک و شادباش عرض می کند‌.
🎉🎉
.
#نوروز
#نوروز_مبارک
#عید_نوروز
#عید_شما_مبارک
#نوروز_باستانی
#عید
#کتاب
#کتاب_بهترین_عیدی
#کتاب_خوب
#کتاب_هدیه_دهیم
#ویدیو
#ویدیو_نوروز
#انتشارات_ققنوس
#معرفی_کتاب

«و چشم‌هایش کهربایی بود» رمانی است که از دریچه‌ای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» می‌پردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربه‌فردند. تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییک‌های کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکان‌دهنده را به تصویر می‌کشند و روایتگر ترس‌ها، تشویش‌ها، آرزوها و ناکامی‌های آدم‌های درون داستان‌اند...

«و چشم‌هایش کهربایی بود» /نشر هیلا/152صفحه/ پانزده هزار تومان


مجله هنری - ادبی کافه داستان
@cafeDastanmag
@qoqnoospub