انتشارات ققنوس
این هفته از #دوشنبه_ها_با_خانواده_ققنوس #نیکولو_ماکیاولی 👇👇👇👇👇👇👇 @Qqnoospub
حیات سیاسی نیکولو ماکیاولی در سن نوزده سالگی، به سال 1498، آغاز شد، زمانی که وی به مقام منشی دیوان اداری دوم جمهوری فلورانس منصوب گردید، شهری که وی به سال 1469 در آن متولد میشود و در سال 1527 در همانجا جان میسپارد. ماکیاولی چهار سال پس از کنار زدن خاندان مدیچی و بلافاصله پس از سقوط جیرولامو ساوونارولا، یک راهب دومنیکن که در فاصلۀ سالهای 1494 و 1498 عملاً بر فلورانس حکم میراند، بدین پست گماشته شد. ماکیاولی نقشی در رژیم ساوونارولا نداشت. این واقعیت مسلماً به انتخاب وی کمک کرد. هرچند، این واقعیت برای انتصاب وی به یکی از نقشهای نهادی کلیدی رژیم جدید کافی نبود. برای این مهم میبایست یکی از مسئولان بهجد خواهان انتصاب ماکیاولی میشد. شخصی که نقش فعالی را در کمک به ارتقای ماکیاولی داشت، مارچلو ویرجیلیو آدریانی، منشی دیوان اداری نخست بود، کسی که در سال 1498 جانشین بارتولومئو اسکالا شده بود. پائولو جیویوی تاریخنگار ایتالیایی [آن دوران] اظهار میدارد که آدریانی نه تنها پیشکسوت ماکیاولی بلکه همچنین معلم وی نیز بوده است. بدینسان آدریانی معرف رابطۀ فیمابین ماکیاولی و جهان و فرهنگ اومانیستی است. در فلورانس، منشیهای اومانیست، نقش بنیاداً مهمی را در شکلدهی به خاطرۀ سیاسی شهر بازی میکردند. اومانیسم سیاسی یک جزء مقوم بنیادی روح جمهوریخواهانه و حیات مدنی فلورانس بود، بهویژه در بطن ستیزهای ایدئولوژیک که شهر را در مقابل امارتهای ایتالیا قرار میداد.
در واقع، اومانیسم سیاسی نیرویی فعال علیه قدرتها و نهادهای سنتی بود. اومانیسم یک جنبش بینالمللی گسترده و چندریختی بود، که همزمان در جمهوریها و دربارهای شاهانه رشد یافت. با این وصف، خصوصاً در فلورانس اومانیستها قادر به برقراری مدافعهای قدرتمندانه از روح جمهوریخواهی با استفاده از ابزارهای فرهنگی، تاریخی و ایدئولوژیک بودند. کسانی همچون سالوتاتی، برونی و براچیولینی با ابتنای استدلالهایشان بر تفکر سیاسی روم و یونان باستان، به تکریم فلورانس و آزادیاش در مقام وارث روم جمهوریخواه میپرداختند. در پایان سدۀ سیزدهم و آغاز سدۀ چهاردهم لیبرتاس فلورانس در تقابل با مطلقگرایی ویسکونتی در پیکار ایدئولوژیکی قرار داشت که با جنگ بالفعل و واقعی مابین فلورانس و میلان ملازم بود.
ماکیاولی با قرارگیری در منصب منشیگری دیوان اداری، طبیعتاً جا پای این اسلاف برجسته و شهیر میگذارد. هرچند، به شکل غیرمستقیمتر، نقش فرهنگی و سیاسی وی به طرزی وثیقتر نه تنها با اومانیسم مدنی فلورانسی، بلکه همچنین با اومانیسم انتقادی فیلولوژیکی گره خورده بود که، در یک محیط سیاسی متفاوت، خود قدرت را به نام فرهنگ، خرد و حقیقت به چالش کشیده بود. لورنزو والّا، که تأثیر عظیمی بر اراسموس روتردامی داشت، روحی انتقادی را شرح و بسط داده بود که خودِ مفهوم مرجعیت و اقتدار را از طریق هجمهای مستقیم به مدرسیگرایی و مرجعیت ارسطو به چالش میکشید. روش و جان کلام والّا به نسلهایی از اومانیستها نشان داد که فرهنگ نمیتواند و نمیباید چشم و گوش بسته به خدمت قدرت درآید. برای وی قسمی تعهد و درگیری سیاسی و ایدئولوژیکی بدل به یک ضرورت میشود که در صفحات زیادی از آثار ماکیاولی و جمهوریخواهان رادیکالی طنینانداز میگردد که در برابر مرجعیت و اقتدار، از آزادی دفاع میکنند. آثار سیاسی ماکیاولی عمدتاً مبتنی بر استفادهای است رادیکال از منابع کلاسیک خود، که به لحاظ سیاسی رو به سوی دفاع از یک جمهوری مردمی و آزادی دارند. پیشینیان برای وی مرجع به شمار نمیروند، بلکه ایشان بیشتر آموزگاران آزادی و تفکر انتقادیاند.
بازیگر سیاسی دیگری که نقشی فوقالعاده مهم را در محیط فرهنگی و سیاسی سالهای ابتدایی فعالیت ماکیاولی بازی کرد، جیرولامو ساوونارولا بود. ساوونارولا، یک راهب دومنیکن از اهالی فرارا، ، به تأسی از صلاحدید جووانی پیکو دلّا میراندولای فیلسوف، برای ایراد موعظه در صومعۀ سن مارکو از طرف لورنزو دِ مدیچی به فلورانس فراخوانده شد. صومعۀ سن مارکو به طور سنتی پیوندهایی وثیق با خاندان مدیچی داشت. خطابههای ساونارولا نسبت به سبک زندگی فلورانسیها قویاً انتقادی بودند. او فرهنگ فلورانسی را از این بابت که فرهنگی خالص مسیحی نیست ملامت میکرد. به مرور و در طول سالهای بعد، خطابههای وی را به طرزی فزاینده تحت هدایت لحنی پیامبرانه و آخرالزمانی قرار گرفت....
متن كامل را در فايل زير ملاحظه بفرماييد
👇👇👇👇👇👇
@qoqnoospub
در واقع، اومانیسم سیاسی نیرویی فعال علیه قدرتها و نهادهای سنتی بود. اومانیسم یک جنبش بینالمللی گسترده و چندریختی بود، که همزمان در جمهوریها و دربارهای شاهانه رشد یافت. با این وصف، خصوصاً در فلورانس اومانیستها قادر به برقراری مدافعهای قدرتمندانه از روح جمهوریخواهی با استفاده از ابزارهای فرهنگی، تاریخی و ایدئولوژیک بودند. کسانی همچون سالوتاتی، برونی و براچیولینی با ابتنای استدلالهایشان بر تفکر سیاسی روم و یونان باستان، به تکریم فلورانس و آزادیاش در مقام وارث روم جمهوریخواه میپرداختند. در پایان سدۀ سیزدهم و آغاز سدۀ چهاردهم لیبرتاس فلورانس در تقابل با مطلقگرایی ویسکونتی در پیکار ایدئولوژیکی قرار داشت که با جنگ بالفعل و واقعی مابین فلورانس و میلان ملازم بود.
ماکیاولی با قرارگیری در منصب منشیگری دیوان اداری، طبیعتاً جا پای این اسلاف برجسته و شهیر میگذارد. هرچند، به شکل غیرمستقیمتر، نقش فرهنگی و سیاسی وی به طرزی وثیقتر نه تنها با اومانیسم مدنی فلورانسی، بلکه همچنین با اومانیسم انتقادی فیلولوژیکی گره خورده بود که، در یک محیط سیاسی متفاوت، خود قدرت را به نام فرهنگ، خرد و حقیقت به چالش کشیده بود. لورنزو والّا، که تأثیر عظیمی بر اراسموس روتردامی داشت، روحی انتقادی را شرح و بسط داده بود که خودِ مفهوم مرجعیت و اقتدار را از طریق هجمهای مستقیم به مدرسیگرایی و مرجعیت ارسطو به چالش میکشید. روش و جان کلام والّا به نسلهایی از اومانیستها نشان داد که فرهنگ نمیتواند و نمیباید چشم و گوش بسته به خدمت قدرت درآید. برای وی قسمی تعهد و درگیری سیاسی و ایدئولوژیکی بدل به یک ضرورت میشود که در صفحات زیادی از آثار ماکیاولی و جمهوریخواهان رادیکالی طنینانداز میگردد که در برابر مرجعیت و اقتدار، از آزادی دفاع میکنند. آثار سیاسی ماکیاولی عمدتاً مبتنی بر استفادهای است رادیکال از منابع کلاسیک خود، که به لحاظ سیاسی رو به سوی دفاع از یک جمهوری مردمی و آزادی دارند. پیشینیان برای وی مرجع به شمار نمیروند، بلکه ایشان بیشتر آموزگاران آزادی و تفکر انتقادیاند.
بازیگر سیاسی دیگری که نقشی فوقالعاده مهم را در محیط فرهنگی و سیاسی سالهای ابتدایی فعالیت ماکیاولی بازی کرد، جیرولامو ساوونارولا بود. ساوونارولا، یک راهب دومنیکن از اهالی فرارا، ، به تأسی از صلاحدید جووانی پیکو دلّا میراندولای فیلسوف، برای ایراد موعظه در صومعۀ سن مارکو از طرف لورنزو دِ مدیچی به فلورانس فراخوانده شد. صومعۀ سن مارکو به طور سنتی پیوندهایی وثیق با خاندان مدیچی داشت. خطابههای ساونارولا نسبت به سبک زندگی فلورانسیها قویاً انتقادی بودند. او فرهنگ فلورانسی را از این بابت که فرهنگی خالص مسیحی نیست ملامت میکرد. به مرور و در طول سالهای بعد، خطابههای وی را به طرزی فزاینده تحت هدایت لحنی پیامبرانه و آخرالزمانی قرار گرفت....
متن كامل را در فايل زير ملاحظه بفرماييد
👇👇👇👇👇👇
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
حیات سیاسی نیکولو ماکیاولی در سن نوزده سالگی، به سال 1498، آغاز شد، زمانی که وی به مقام منشی دیوان اداری دوم جمهوری فلورانس منصوب گردید، شهری که وی به سال 1469 در آن متولد میشود و در سال 1527 در همانجا جان میسپارد. ماکیاولی چهار سال پس از کنار زدن خاندان…
خلاصه_ای_از_بیوگرافی_سیاسی_ماکیاولی،.doc
60 KB
حقیقت این است که در این دنیا همیشه کسی هست که با کمال میل بخواهد جایش را با شما عوض کند. بخواهد مثل شما نفس بکشد، مثل شما راه برود، در جایی که شما زندگی می کنید، زندگی کند. آیا اخیرا خداوند را به خاطر خانواده، دوستان، سلامتی و فرصت هایی که به شما داده است، شکر کرده اید؟
#جوئل_اوستین
#هر_روز_پنجشنبه_است
@qoqnoospub
#جوئل_اوستین
#هر_روز_پنجشنبه_است
@qoqnoospub
Forwarded from اتچ بات
خبرگزاري كتاب ايران :
گروه انتشاراتي ققنوس
#كجا_گمم_كردم
منتشر كرد
گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) «کجا گمم کردم» نوشته #مهسا _دهقانی_پور و اولین کتاب نویسنده است که به تازگی از سوی نشر هیلا منتشر شده است. این اثر را به لحاظ حجمی میتوان یک داستان بلند نامید اما به دلیل پرداختن به سه نسل از یک خانواده و برهه زمانی وسیعی که نویسنده به آن پرداخته است، رمان خواندن این اثر هم چندان اشتباه به نظر نمیرسد.
«کجا گمم کردم» به گفته نویسنده که در مقدمه کتاب آمده است؛ «زندگی سه نسل است در باغی قدیمی، واقع در یکی از روستاهای کوهستانی اطراف تهران، حوالی احمدآباد، روستای دکتر مصدق.»
نثر کتاب به قدری ساده است که گاه به زبان گفتار و محاوره نزدیک میشود به گونهای که اگر کسی داستان را بلندبلند بخواند، شنونده فکر میکند که کسانی مشغول گفتوگو با یکدیگر هستند.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
«بابا اصرار داشت ازدواج کنم، زودتر، با کسی که به دردم بخورد، از بچههای دانشگاه، کسی که همفکرم باشد، بعدها با هم همکار باشیم و وضعیت زندگیام را درک کند. خیلی نگرانم بود، بیشتر از هر وقتی. از تنها ماندنم میترسید، اما من مخصوصا با دورشدن از جهان، احساس امنیت میکردم.»
شخصیت اول این رمان یا داستان بلند دختری به نام ماهی است که شخصیتی درونگرا دارد و کنش و دیالوگهای قاطعی از او در داستان مشاهده نمیشود. نویسنده در مقدمه به رمزگشایی از شخصیت اول داستان خود هم پرداخته است و دلیل اینگونه شخصیتپردازی را به این شکل توضیح میدهد:
«میدانم که ماهی در حرفزدن امساک میکند. خسیس است در به کار بردن کلمه. کلماتش را هرگز ارزان نمیکند. میدانم که ماهی اهل سکوت است. سلوکش سکوت است و میدانم در این داستانها هر جا که بر من چیره شده از حرف زدن طفره رفته. در نتیجه سعی کردهام در این مقدمه شاید مفهومی برای سکوت همیشگی ماهی پیدا کنم.»
نسل اولی که نویسنده در «کجا گمم کردم» به آن اشاره میکند حاج ابراهیم مالکی، پیرمردی است که در جوانی از طرفداران دکتر مصدق بوده است و محبوبترین آدم زندگی ماهی -شخصیت اول کتاب- است. نسل دوم، رسول مالکی است که مدتی زندانی بوده و در میانسالی هم مجبور است به سختی کار کند و شغلش را از دخترش پنهان میکند و نسل سوم هم خود ماهی است.
در قسمتی از «کجا گمم کردم» میخوانیم:
«وقتی از بابا خواستم باغ را بفروشیم، چیزی نگفت. نه ناراحت شد و نه خوشحال. فقط بیشتر از قبل چراغها را خاموش میکرد و به نقطه تاریک ته باغ خیره میشد. شاید سرنوشت همه مالکیها به شببیداری و خیرهشدن به آن نقطه تاریک ختم میشود. شاید حتی پدر آقاجون یا پدربزرگش هم توی این باغ به این جا رسیده بودند. انگار چیزی مثل طلسم، مثل نفرین توی این خانه قدیمی همه را درگیر میکند. شاید عمه یا عمو فریدون هم برای نجات از این سرنوشت از بهشت فرار کردند. من هم فرار میکنم.»
نویسنده این کتاب در مقدمه بیان کرده که «این کتاب داستان دختران نسل امروز است و یکشبه خوانده میشود، رمانی که از دهها فصل یک فصلش نوشته میشود. رمانی که کامل نیست ولی بیش از اینها نه در حوصله ماهی میگنجد و نه جامعه اشتیاقی به خواندن رازهای ماهی دارد. بقیهاش هم بماند برای زمانی که ماهی شصتساله شد.»
آوردن چنین مقدمههایی در ابتدای کتاب برای توضیح پارهای از مسائلی که در رمان یا داستان به آنها اشاره شده چندان کار غریبی نیست اما اگر جنبه توجیه برخی از کمکاریهای نویسنده را در پرداخت پیرنگ و شخصیتپردازی پیدا کند، راه را برای نقد باز میکند.
کتاب «کجا گمم کردم» نوشته مهسا دهقانیپور در 96صفحه و 550نسخه به قیمت 9000تومان به تازگی از سوی نشر هیلا راهی بازار کتاب شده است.
http://www.ibna.ir/fa/doc/note/269970
@qoqoospub
گروه انتشاراتي ققنوس
#كجا_گمم_كردم
منتشر كرد
گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) «کجا گمم کردم» نوشته #مهسا _دهقانی_پور و اولین کتاب نویسنده است که به تازگی از سوی نشر هیلا منتشر شده است. این اثر را به لحاظ حجمی میتوان یک داستان بلند نامید اما به دلیل پرداختن به سه نسل از یک خانواده و برهه زمانی وسیعی که نویسنده به آن پرداخته است، رمان خواندن این اثر هم چندان اشتباه به نظر نمیرسد.
«کجا گمم کردم» به گفته نویسنده که در مقدمه کتاب آمده است؛ «زندگی سه نسل است در باغی قدیمی، واقع در یکی از روستاهای کوهستانی اطراف تهران، حوالی احمدآباد، روستای دکتر مصدق.»
نثر کتاب به قدری ساده است که گاه به زبان گفتار و محاوره نزدیک میشود به گونهای که اگر کسی داستان را بلندبلند بخواند، شنونده فکر میکند که کسانی مشغول گفتوگو با یکدیگر هستند.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
«بابا اصرار داشت ازدواج کنم، زودتر، با کسی که به دردم بخورد، از بچههای دانشگاه، کسی که همفکرم باشد، بعدها با هم همکار باشیم و وضعیت زندگیام را درک کند. خیلی نگرانم بود، بیشتر از هر وقتی. از تنها ماندنم میترسید، اما من مخصوصا با دورشدن از جهان، احساس امنیت میکردم.»
شخصیت اول این رمان یا داستان بلند دختری به نام ماهی است که شخصیتی درونگرا دارد و کنش و دیالوگهای قاطعی از او در داستان مشاهده نمیشود. نویسنده در مقدمه به رمزگشایی از شخصیت اول داستان خود هم پرداخته است و دلیل اینگونه شخصیتپردازی را به این شکل توضیح میدهد:
«میدانم که ماهی در حرفزدن امساک میکند. خسیس است در به کار بردن کلمه. کلماتش را هرگز ارزان نمیکند. میدانم که ماهی اهل سکوت است. سلوکش سکوت است و میدانم در این داستانها هر جا که بر من چیره شده از حرف زدن طفره رفته. در نتیجه سعی کردهام در این مقدمه شاید مفهومی برای سکوت همیشگی ماهی پیدا کنم.»
نسل اولی که نویسنده در «کجا گمم کردم» به آن اشاره میکند حاج ابراهیم مالکی، پیرمردی است که در جوانی از طرفداران دکتر مصدق بوده است و محبوبترین آدم زندگی ماهی -شخصیت اول کتاب- است. نسل دوم، رسول مالکی است که مدتی زندانی بوده و در میانسالی هم مجبور است به سختی کار کند و شغلش را از دخترش پنهان میکند و نسل سوم هم خود ماهی است.
در قسمتی از «کجا گمم کردم» میخوانیم:
«وقتی از بابا خواستم باغ را بفروشیم، چیزی نگفت. نه ناراحت شد و نه خوشحال. فقط بیشتر از قبل چراغها را خاموش میکرد و به نقطه تاریک ته باغ خیره میشد. شاید سرنوشت همه مالکیها به شببیداری و خیرهشدن به آن نقطه تاریک ختم میشود. شاید حتی پدر آقاجون یا پدربزرگش هم توی این باغ به این جا رسیده بودند. انگار چیزی مثل طلسم، مثل نفرین توی این خانه قدیمی همه را درگیر میکند. شاید عمه یا عمو فریدون هم برای نجات از این سرنوشت از بهشت فرار کردند. من هم فرار میکنم.»
نویسنده این کتاب در مقدمه بیان کرده که «این کتاب داستان دختران نسل امروز است و یکشبه خوانده میشود، رمانی که از دهها فصل یک فصلش نوشته میشود. رمانی که کامل نیست ولی بیش از اینها نه در حوصله ماهی میگنجد و نه جامعه اشتیاقی به خواندن رازهای ماهی دارد. بقیهاش هم بماند برای زمانی که ماهی شصتساله شد.»
آوردن چنین مقدمههایی در ابتدای کتاب برای توضیح پارهای از مسائلی که در رمان یا داستان به آنها اشاره شده چندان کار غریبی نیست اما اگر جنبه توجیه برخی از کمکاریهای نویسنده را در پرداخت پیرنگ و شخصیتپردازی پیدا کند، راه را برای نقد باز میکند.
کتاب «کجا گمم کردم» نوشته مهسا دهقانیپور در 96صفحه و 550نسخه به قیمت 9000تومان به تازگی از سوی نشر هیلا راهی بازار کتاب شده است.
http://www.ibna.ir/fa/doc/note/269970
@qoqoospub
Telegram
attach 📎
دلم باران
دلم دریا
دلم لبخند ماهی ها
دلم اغوای تاکستان به لطف مستی انگور
دلم بوی خوش بابونه می خواهد...
دلم یک باغ پر نارنج
دلم آرامش ِتُرد وُ لطیف ِصبح شالیزار
دلم صبحی
سلامی
بوسه ای
عشقی
نسیمی
عطر لبخندی
نوای دلکش تار و کمانچه
از مسیری دورتر حتی...
دلم شعری سراسر دوستت دارم
دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه می خواهد
دلم مهتاب می خواهد که جانم را بپوشاند
دلم آوازهای سرخوش مستانه می خواهد
دلم تغییر می خواهد...
دلم تغییر می خواهد...
@qoqnoospub
دلم دریا
دلم لبخند ماهی ها
دلم اغوای تاکستان به لطف مستی انگور
دلم بوی خوش بابونه می خواهد...
دلم یک باغ پر نارنج
دلم آرامش ِتُرد وُ لطیف ِصبح شالیزار
دلم صبحی
سلامی
بوسه ای
عشقی
نسیمی
عطر لبخندی
نوای دلکش تار و کمانچه
از مسیری دورتر حتی...
دلم شعری سراسر دوستت دارم
دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه می خواهد
دلم مهتاب می خواهد که جانم را بپوشاند
دلم آوازهای سرخوش مستانه می خواهد
دلم تغییر می خواهد...
دلم تغییر می خواهد...
@qoqnoospub
هیچ گاه نومید مشو
اگر همه درها هم به رویت بسته شوند
سرانجام او کوره راهی مخفی را که از چشم همه پنهان مانده
به رویت باز می کند
حتی اگر هم اکنون قادر به دیدنش نباشی
بدان که در پس گذرگاه های دشوار باغ های بهشتی قرار دارد
شکر کن!
پس از رسیدن به خواسته ات شکر کردن آسان است
صوفی آن است که حتی وقتی خواسته اش محقق نشده
شکر گوید
#ملت_عشق
#الیف_شافاک
#ققنوس
@qoqnoospublication
اگر همه درها هم به رویت بسته شوند
سرانجام او کوره راهی مخفی را که از چشم همه پنهان مانده
به رویت باز می کند
حتی اگر هم اکنون قادر به دیدنش نباشی
بدان که در پس گذرگاه های دشوار باغ های بهشتی قرار دارد
شکر کن!
پس از رسیدن به خواسته ات شکر کردن آسان است
صوفی آن است که حتی وقتی خواسته اش محقق نشده
شکر گوید
#ملت_عشق
#الیف_شافاک
#ققنوس
@qoqnoospublication
با شاخهی گلیخ
از مرز این زمستان خواهم گذشت
جایی کنار آتش گمنامی
آن وام کهنه را به تو پس میدهم
تا همسفر شوی
با عابران شیفتهی گم شدن
شاید حقیقتی یافتی
همرنگ آسمان دیار من
شهری که در ستایش زیبایی
دور از تو قهوهای که مرا مهمان کردی
لب میزنم
و شاخهی گلیخ را کنار فنجان جا میگذارم
چیزی که از تو وام گرفتم
مهر تو را به قلب تو پس میدهم
آری قسم به ساعت آتش
گم میکنم اگر تو پیدا کنی
این دستبند باز شد اینک
از دست تو که میوهی سایش به واژههاست.
شاعر: #محمدعلی_سپانلو
@qoqnoospub
از مرز این زمستان خواهم گذشت
جایی کنار آتش گمنامی
آن وام کهنه را به تو پس میدهم
تا همسفر شوی
با عابران شیفتهی گم شدن
شاید حقیقتی یافتی
همرنگ آسمان دیار من
شهری که در ستایش زیبایی
دور از تو قهوهای که مرا مهمان کردی
لب میزنم
و شاخهی گلیخ را کنار فنجان جا میگذارم
چیزی که از تو وام گرفتم
مهر تو را به قلب تو پس میدهم
آری قسم به ساعت آتش
گم میکنم اگر تو پیدا کنی
این دستبند باز شد اینک
از دست تو که میوهی سایش به واژههاست.
شاعر: #محمدعلی_سپانلو
@qoqnoospub
Forwarded from اتچ بات
سیاست در مقام پرسشگری بیامان و بیپایان از هستی و جامعه:
@MSandUS
چگونه میتوان آزادی را دیگر نه علیه قدرت، بلکه گرهخورده با فهم تازهای از قدرت، بهمنزلۀ قدرتی برای عمل هماهنگ جمعی، فهمید. و مهمتر از همه اینکه، چگونه آزادی دیگر نخواهد توانست علیه قلمرو سیاسی بهپاخیزد، گویی برای آزادی خلاص کردن خویش از شرّ سیاست ضروری بوده است، بلکه [در عوض] چگونه خودِ قلمرو سیاسی از این پس ابژۀ میل به آزادی قرار میگیرد. سیاست که با این جهتگیری مجدد جانی دوباره گرفته، جدا از هرگونه تصوری از آن در مقام راهحل، موضوع تفکر و میل قرار میگیرد؛ و بهمنزلۀ قسمی پرسشگری بیپایان از جهان و تقدیر نوع بشر بهکار بسته میشود.
میگل ابنسور، "دموکراسی علیه دولت"، صص 226-7، انتشارات ققنوس، بهار 1397
@MSandUS
http://s9.picofile.com/file/8347961234/%D8%AC%D9%84%D8%AF_2.jpg
@qoqnoospub
@MSandUS
چگونه میتوان آزادی را دیگر نه علیه قدرت، بلکه گرهخورده با فهم تازهای از قدرت، بهمنزلۀ قدرتی برای عمل هماهنگ جمعی، فهمید. و مهمتر از همه اینکه، چگونه آزادی دیگر نخواهد توانست علیه قلمرو سیاسی بهپاخیزد، گویی برای آزادی خلاص کردن خویش از شرّ سیاست ضروری بوده است، بلکه [در عوض] چگونه خودِ قلمرو سیاسی از این پس ابژۀ میل به آزادی قرار میگیرد. سیاست که با این جهتگیری مجدد جانی دوباره گرفته، جدا از هرگونه تصوری از آن در مقام راهحل، موضوع تفکر و میل قرار میگیرد؛ و بهمنزلۀ قسمی پرسشگری بیپایان از جهان و تقدیر نوع بشر بهکار بسته میشود.
میگل ابنسور، "دموکراسی علیه دولت"، صص 226-7، انتشارات ققنوس، بهار 1397
@MSandUS
http://s9.picofile.com/file/8347961234/%D8%AC%D9%84%D8%AF_2.jpg
@qoqnoospub
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@qoqnoospub
📚🌟
.
کیم هیون هی، تمام فراز و نشیبهای زندگی پرماجرا، دردناک و سرشار از ترس و رنج خود و حکومت کره شمالی را در این کتاب میگوید و بعد از ترجمه کتابش به یازده زبان دنیا، افراد بسیاری از زندگی او باخبر شدند.
این داستان واقعی، سرگذشت جذابترین جاسوس کره است، شرح حال یک جاسوس زن.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
انگار مسیرم تا رسیدن به جایگاه متهم قرار بود تا ابد ادامه پیدا کند و وقتی بلاخره توانستم بنشینم، دیگر نتوانستم جلوِ خودم را بگیرم. قلبم تندتند میتپید و بدنم بیاراده میلرزید. گریهام گرفت و فقط یک کلمه را مدام زیر لب زمزمه میکردم: مامان.
فرایند ملالآور محاکمه شروع شد ولی من نمیتوانستم تمرکز کنم؛ انگار از قبل مشخص شده بود که قرار است به اعدام محکومم کنند. من هواپیمای پرواز ٨٥٨ هواپیمایی کره جنوبی را منفجر کرده بودم. من مسئول مرگ صد و پانزده انسان بودم...
.
#کتاب #نشر #انتشارات_ققنوس #روح_گریان_من #کیم_هیون_هی #کره_شمالی #کتاب_خواندنی
📚🌟
.
کیم هیون هی، تمام فراز و نشیبهای زندگی پرماجرا، دردناک و سرشار از ترس و رنج خود و حکومت کره شمالی را در این کتاب میگوید و بعد از ترجمه کتابش به یازده زبان دنیا، افراد بسیاری از زندگی او باخبر شدند.
این داستان واقعی، سرگذشت جذابترین جاسوس کره است، شرح حال یک جاسوس زن.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
انگار مسیرم تا رسیدن به جایگاه متهم قرار بود تا ابد ادامه پیدا کند و وقتی بلاخره توانستم بنشینم، دیگر نتوانستم جلوِ خودم را بگیرم. قلبم تندتند میتپید و بدنم بیاراده میلرزید. گریهام گرفت و فقط یک کلمه را مدام زیر لب زمزمه میکردم: مامان.
فرایند ملالآور محاکمه شروع شد ولی من نمیتوانستم تمرکز کنم؛ انگار از قبل مشخص شده بود که قرار است به اعدام محکومم کنند. من هواپیمای پرواز ٨٥٨ هواپیمایی کره جنوبی را منفجر کرده بودم. من مسئول مرگ صد و پانزده انسان بودم...
.
#کتاب #نشر #انتشارات_ققنوس #روح_گریان_من #کیم_هیون_هی #کره_شمالی #کتاب_خواندنی
Sarve Zire Ab
Salar Aghili
نه آروم میشم از گریه
نه یادت میره از یادم
نمیدونم به این دنیا
تقاص چی رو پس دادم
بگو پشت کدوم ابری که شب سر در گریبونه
که روز از ترس تنهایی پناه سایه میمونه
@qoqnoospub
نه یادت میره از یادم
نمیدونم به این دنیا
تقاص چی رو پس دادم
بگو پشت کدوم ابری که شب سر در گریبونه
که روز از ترس تنهایی پناه سایه میمونه
@qoqnoospub
رئیس جمهور ما
«چون من هیچگونه بیعدالتی را در هیچ دورهای از حیات ملیمان تحمل نمیکنم. چون جامعه ما فقط ...
@qoqnoospub
«چون من هیچگونه بیعدالتی را در هیچ دورهای از حیات ملیمان تحمل نمیکنم. چون جامعه ما فقط ...
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
رئیس جمهور ما «چون من هیچگونه بیعدالتی را در هیچ دورهای از حیات ملیمان تحمل نمیکنم. چون جامعه ما فقط ... @qoqnoospub
«رئیسجمهور ما»
نویسنده: فیلیپ راث
مترجم: افشین رضاپور
****
«چون من هیچگونه بیعدالتی را در هیچ دورهای از حیات ملیمان تحمل نمیکنم. چون جامعه ما فقط برای ثروتمندان و نورچشمیها ساخته نشده و اکثریت فاقد قدرت نیز در آن حقی دارند. شما خودتان خیلی خوب میدانید که این روزها چقدر درباره قدرت سیاهان، قدرت زنان یا قدرت این و آن حرف میزنند. اما پس قدرت آنها که به دنیا نیامدهاند چه میشود؟ آیا چون نطفه هستند، هیچ حق و حقوقی ندارند؟ من فکر میکنم که دارند و میخواهم برای حقوقشان مبارزه کنم.»
فیلیپ راث، نویسندهی معاصر آمریکایی را در ایران و جهان بیشتر به عنوان رماننویس و طنزپرداز سیاسی میشناسند. راث در رئیسجمهور ما با تیزبینی و نکتهسنجی، شاهبیتی از میان سخنرانیهای نیکسون بیرون میکشد و آن را همچون کلافی پیچیده و سردرگم میپروراند و شاخ و برگ میدهد. ماجراهای مختلف کتاب حول شخصیت «دیکسون» که شبیهسازیشدهی شخصیت نیکسون است و معمولا با عنوان «دغل» از آن یاد میشود، اتفاق میافتند.
نویسنده در بیان نظرات انتقادیاش از دولت و سیستم حکومتی ایالات متحده در حالت عام و سیاستهای جنگطلبانه و در عین حال اظهار نظرهای عوامانه و فریبکارانهی نیکسون به صورت خاص، ابایی ندارد که از چهارچوب طنز خارج شود و نظرات و انتقادات سیاسی- اجتماعیاش را با ابزارهایی دیگر بیان کند. در واقع شاید بیراه نباشد که بگوییم فیلیپ راث در بستری از هزل تیز و هجو خشن و هر جا که مجالی دست دهد با چاشنی طنز، به بیان نظرات و جهتگیریهای شخصیاش در برابر سیاستهای داخلی و خارجی ایالات متحده میپردازد. البته باید در نظر داشت که معنای طنز و حتی شوخی، در فرایند ترجمه خواه ناخواه دچار تغییر، کاهش یا افزایش بار معنایی میشود و شاید همین عامل درونزبانی، دلیل غربت محتوای طنزآلود این اثر راث برای خوانندهی فارسیزبان باشد. عامل دیگری که اثر مورد بحث را از دایرهی رمانهای ساده و همه فهم سایر نویسندگان معاصر آمریکایی (حداقل برای خوانندهی فارسیزبان) خارج میکند، درونمایهی به شدت بومی کتاب است. در واقع خواننده برای به دست آوردن درکی هرچند محدود و سطحی از این اثر به مطالعهای خارج و فراتر از سطح کتاب نیاز دارد تا بافتی که متن درون آن شکل گرفته است، روشن و ملموس شود. به بیانی دیگر داشتن سطحی از آشنایی با تاریخ معاصر ایالات متحده، سیاست داخلی و خارجی این کشور و سیاستهای جنگطلبانهی نیکسون در ارتباط با جنگ ویتنام لازم مینماید. به علاوه داشتن میزانی از آگاهی نسبت به شرایط اجتماعی این کشور، نارضایتی و جهتگیری کاملاً متضاد مردم در مورد جنگ ویتنام و به طور کلی جنگافروزیهای آمریکا در خارج از مرزهای این کشور که معمولاً منجر به کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از نیروهای خودی نیز میشده است، هم ضروری است. اطلاع از نوع سیاستهای مذهبیگرایانه و آمیخته با روشنفکری سطحی رئیسجمهور وقت که بیشتر در راستای عوامفریبی بوده است تا روشنگری و آگاهیبخشی به مردم، همه و همه اطلاعاتی هستند که بدون از پیش داشتنشان خواندن این اثر فیلیپ راس تقریباً دشوار، غیرقابل درک خواهد شد. در واقع شاید این اثر در راستای پژوهشهای جامعهشناسانه و بررسی انعکاس سیاستهای دولت بر ملت یا تاریخپژوهی دورهی معاصر آمریکا، از منابع نسبتاً خوب به حساب آید اما برای خوانندهی غیر آمریکایی کتابخوان اما ناآشنا با مسائل مذکور، چندان قابل درک و به تبع آن قابل استفاده، نخواهد بود. به عنوان مثال میتوان به بند زیر از متن کتاب اشاره کرد:
«دغل: بگذارید این طور بگویم: من برای فرماندار ’جرج افراطی آلبامایی‘ بیشترین میزان احترام را قایلم. مثل همان احترامی که برای سناتور ’هوبرت توخالی‘ قایلم. آنها هر دو مردان کارآمدی هستند و مطمئنم با اعتقاد راسخ از راست تندرو و چپ افراطی جانبداری میکنند. اما راستش من تا به حال از هیچ یک از این آقایان نشنیدهام که، با همهی تندرویهایشان، صدایشان را به طرفداری از نازادگان ــاین محرومترین گروه آمریکاییــ بلند کنند. در نتیجه بیدلیل نبود که میگفتم با فرارسیدن انتخابات، نطفهها و جنینهای این کشور به یاد خواهند آورد چه کسی برای آنها تلاش کرد و که بود که عامهپسندترین و باب روزترین دیدگاهها را تبلیغ کرد. و به یاد خواهند داشت چه کسی، در میانه یک جنگ خارجی و یک بحران نژادی داخلی، خود را وقف کرد تا از این کشور مکان مناسبی برای زندگی افتخارآمیز نازادگان بسازد.»
متن كامل را ميتوانيد در سايت الف ملاحظه كنيد
👇👇👇👇👇👇
https://www.alef.ir/news/3971010099.html
@qoqnoospub
نویسنده: فیلیپ راث
مترجم: افشین رضاپور
****
«چون من هیچگونه بیعدالتی را در هیچ دورهای از حیات ملیمان تحمل نمیکنم. چون جامعه ما فقط برای ثروتمندان و نورچشمیها ساخته نشده و اکثریت فاقد قدرت نیز در آن حقی دارند. شما خودتان خیلی خوب میدانید که این روزها چقدر درباره قدرت سیاهان، قدرت زنان یا قدرت این و آن حرف میزنند. اما پس قدرت آنها که به دنیا نیامدهاند چه میشود؟ آیا چون نطفه هستند، هیچ حق و حقوقی ندارند؟ من فکر میکنم که دارند و میخواهم برای حقوقشان مبارزه کنم.»
فیلیپ راث، نویسندهی معاصر آمریکایی را در ایران و جهان بیشتر به عنوان رماننویس و طنزپرداز سیاسی میشناسند. راث در رئیسجمهور ما با تیزبینی و نکتهسنجی، شاهبیتی از میان سخنرانیهای نیکسون بیرون میکشد و آن را همچون کلافی پیچیده و سردرگم میپروراند و شاخ و برگ میدهد. ماجراهای مختلف کتاب حول شخصیت «دیکسون» که شبیهسازیشدهی شخصیت نیکسون است و معمولا با عنوان «دغل» از آن یاد میشود، اتفاق میافتند.
نویسنده در بیان نظرات انتقادیاش از دولت و سیستم حکومتی ایالات متحده در حالت عام و سیاستهای جنگطلبانه و در عین حال اظهار نظرهای عوامانه و فریبکارانهی نیکسون به صورت خاص، ابایی ندارد که از چهارچوب طنز خارج شود و نظرات و انتقادات سیاسی- اجتماعیاش را با ابزارهایی دیگر بیان کند. در واقع شاید بیراه نباشد که بگوییم فیلیپ راث در بستری از هزل تیز و هجو خشن و هر جا که مجالی دست دهد با چاشنی طنز، به بیان نظرات و جهتگیریهای شخصیاش در برابر سیاستهای داخلی و خارجی ایالات متحده میپردازد. البته باید در نظر داشت که معنای طنز و حتی شوخی، در فرایند ترجمه خواه ناخواه دچار تغییر، کاهش یا افزایش بار معنایی میشود و شاید همین عامل درونزبانی، دلیل غربت محتوای طنزآلود این اثر راث برای خوانندهی فارسیزبان باشد. عامل دیگری که اثر مورد بحث را از دایرهی رمانهای ساده و همه فهم سایر نویسندگان معاصر آمریکایی (حداقل برای خوانندهی فارسیزبان) خارج میکند، درونمایهی به شدت بومی کتاب است. در واقع خواننده برای به دست آوردن درکی هرچند محدود و سطحی از این اثر به مطالعهای خارج و فراتر از سطح کتاب نیاز دارد تا بافتی که متن درون آن شکل گرفته است، روشن و ملموس شود. به بیانی دیگر داشتن سطحی از آشنایی با تاریخ معاصر ایالات متحده، سیاست داخلی و خارجی این کشور و سیاستهای جنگطلبانهی نیکسون در ارتباط با جنگ ویتنام لازم مینماید. به علاوه داشتن میزانی از آگاهی نسبت به شرایط اجتماعی این کشور، نارضایتی و جهتگیری کاملاً متضاد مردم در مورد جنگ ویتنام و به طور کلی جنگافروزیهای آمریکا در خارج از مرزهای این کشور که معمولاً منجر به کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از نیروهای خودی نیز میشده است، هم ضروری است. اطلاع از نوع سیاستهای مذهبیگرایانه و آمیخته با روشنفکری سطحی رئیسجمهور وقت که بیشتر در راستای عوامفریبی بوده است تا روشنگری و آگاهیبخشی به مردم، همه و همه اطلاعاتی هستند که بدون از پیش داشتنشان خواندن این اثر فیلیپ راس تقریباً دشوار، غیرقابل درک خواهد شد. در واقع شاید این اثر در راستای پژوهشهای جامعهشناسانه و بررسی انعکاس سیاستهای دولت بر ملت یا تاریخپژوهی دورهی معاصر آمریکا، از منابع نسبتاً خوب به حساب آید اما برای خوانندهی غیر آمریکایی کتابخوان اما ناآشنا با مسائل مذکور، چندان قابل درک و به تبع آن قابل استفاده، نخواهد بود. به عنوان مثال میتوان به بند زیر از متن کتاب اشاره کرد:
«دغل: بگذارید این طور بگویم: من برای فرماندار ’جرج افراطی آلبامایی‘ بیشترین میزان احترام را قایلم. مثل همان احترامی که برای سناتور ’هوبرت توخالی‘ قایلم. آنها هر دو مردان کارآمدی هستند و مطمئنم با اعتقاد راسخ از راست تندرو و چپ افراطی جانبداری میکنند. اما راستش من تا به حال از هیچ یک از این آقایان نشنیدهام که، با همهی تندرویهایشان، صدایشان را به طرفداری از نازادگان ــاین محرومترین گروه آمریکاییــ بلند کنند. در نتیجه بیدلیل نبود که میگفتم با فرارسیدن انتخابات، نطفهها و جنینهای این کشور به یاد خواهند آورد چه کسی برای آنها تلاش کرد و که بود که عامهپسندترین و باب روزترین دیدگاهها را تبلیغ کرد. و به یاد خواهند داشت چه کسی، در میانه یک جنگ خارجی و یک بحران نژادی داخلی، خود را وقف کرد تا از این کشور مکان مناسبی برای زندگی افتخارآمیز نازادگان بسازد.»
متن كامل را ميتوانيد در سايت الف ملاحظه كنيد
👇👇👇👇👇👇
https://www.alef.ir/news/3971010099.html
@qoqnoospub
جامعه خبری تحلیلی الف
«رئیسجمهور ما»؛ فیلیپ راث؛ افشین رضاپور؛ نشر ققنوس حماقتهای رئیس جمهور عوامفریب!
«رئیسجمهور ما»
برای اینکه هدف گزینی در زندگی یا تجارت موثر واقع شود ، باید دارای سه ویژگی باشد:
🕸 اول : هدفهای شما واقع بینانه باشد .
🕸دوم : هدف شما باید سنجیدنی باشد .
🕸 سوم : هدف شما باید به گونه ای باشد ،
که بتوان برایش چالش ایجاد کرد.
🔆🔆 هدف شما باید دور از دسترس باشد اما دور از نظر نباشد.
شما به انرژی ای نیاز دارید که چالش هیجان انگیز مولد آن است.
به کوهی نیاز دارید که صعود از آن ارزشمند باشد.
@qoqnoospub
#پله_پله_تا_اوج
#زیگ_زیگلار
#ققنوس
@qoqnoospub
🕸 اول : هدفهای شما واقع بینانه باشد .
🕸دوم : هدف شما باید سنجیدنی باشد .
🕸 سوم : هدف شما باید به گونه ای باشد ،
که بتوان برایش چالش ایجاد کرد.
🔆🔆 هدف شما باید دور از دسترس باشد اما دور از نظر نباشد.
شما به انرژی ای نیاز دارید که چالش هیجان انگیز مولد آن است.
به کوهی نیاز دارید که صعود از آن ارزشمند باشد.
@qoqnoospub
#پله_پله_تا_اوج
#زیگ_زیگلار
#ققنوس
@qoqnoospub
@qoqnoospub
ماكياولي بعد از 500 سال
فيليپودل لوكزه، فيلسوف معاصر و هموطن ماكياولي، قريب پانصد سال پس از درگذشت او، ميكوشد در كتاب حاضر تصويري جامع- هرچند مقدماتي- از فلسفهاي عرضه دارد كه چنان «رخداد»ي است كه نهتنها در زمانه خويش بلكه هنوز هم دلالتهاي فكري و عملي آموزههاي آن به درستي و به تمامي فهم نشده است.فيليپودل لوكزه، در اين كتاب از دو طريق بس مهم و كمنظير بهره ميگيرد؛ نخست بررسي آثار برجسته ماكياولي، شامل گفتارها، شهريار، تواريخ فلورانسي، و هنر جنگ، در پرتوِ مضامين و مسائلي كه در بخش ابتدايي مطرح ميشوند. در بخش دوم بررسي تأثيرگذاري و چگونگي دريافت ماكياولي در سنت فلسفه مدرن و معاصر غرب؛ دو طريقي كه هر دو بر بستر مطالعه زمينههاي تاريخي و سياسي فلورانسي، ايتاليايي و اروپايي اين جدالهاي نظري انجام ميشود.«فلسفه سياسي ماكيا ولي» نوشته فيليپو دل لوكزه با ترجمه فواد حبيبي و امين كرمي توسط انتشارات ققنوس به تازگي منتشر و در دسترس علاقهمندان به فلسفه سياسي قرار گرفته است.
ادامه در پست بعدی
🖓🖓🖓🖓
ماكياولي بعد از 500 سال
فيليپودل لوكزه، فيلسوف معاصر و هموطن ماكياولي، قريب پانصد سال پس از درگذشت او، ميكوشد در كتاب حاضر تصويري جامع- هرچند مقدماتي- از فلسفهاي عرضه دارد كه چنان «رخداد»ي است كه نهتنها در زمانه خويش بلكه هنوز هم دلالتهاي فكري و عملي آموزههاي آن به درستي و به تمامي فهم نشده است.فيليپودل لوكزه، در اين كتاب از دو طريق بس مهم و كمنظير بهره ميگيرد؛ نخست بررسي آثار برجسته ماكياولي، شامل گفتارها، شهريار، تواريخ فلورانسي، و هنر جنگ، در پرتوِ مضامين و مسائلي كه در بخش ابتدايي مطرح ميشوند. در بخش دوم بررسي تأثيرگذاري و چگونگي دريافت ماكياولي در سنت فلسفه مدرن و معاصر غرب؛ دو طريقي كه هر دو بر بستر مطالعه زمينههاي تاريخي و سياسي فلورانسي، ايتاليايي و اروپايي اين جدالهاي نظري انجام ميشود.«فلسفه سياسي ماكيا ولي» نوشته فيليپو دل لوكزه با ترجمه فواد حبيبي و امين كرمي توسط انتشارات ققنوس به تازگي منتشر و در دسترس علاقهمندان به فلسفه سياسي قرار گرفته است.
ادامه در پست بعدی
🖓🖓🖓🖓
🖒🖒🖒🖒
اسپينوزاي باليبار
اتيين باليبار يكي از فيلسوفاني بود كه به تبع حكم آلتوسر درباره اهميت بيهمتاي اسپينوزا به بررسي انديشهها و آثار وي پرداخت.در واقع، باليبار، همچون ماشري و نگري، به نسل دوم موج اسپينوزيسم متأخري تعلق دارد كه قرائت و تفسيري راديكال را از فيلسوف هلندي مطرح كرده است؛ نسلي كه لويي آلتوسر، ژيل دلوز، الكساندر ماترون و مارسيال گوئرو را پيشگامِ خويش در اين راه ميديد.تفسير باليبار از اسپينوزا بر محور نظامي از مفاهيم استوار است كه به نحوي درخشان ميتواند اجزاي مختلف فلسفه وي را به هم متصل كند و در عين حال ضمن به دست دادن شرحي از آنها برتري اين نظام فكري را نهتنها بر رقباي همعصر آن بلكه بر بديلهاي معاصر سياسي و فكري اسپينوزيسم نيز نشان دهد.«اسپينوزا و سياست» نوشته اتي ين باليبار با ترجمه فواد حبيبي و امين كرمي توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.
روزنامه اعتماد 18 دیماه
@qoqnoospub
اسپينوزاي باليبار
اتيين باليبار يكي از فيلسوفاني بود كه به تبع حكم آلتوسر درباره اهميت بيهمتاي اسپينوزا به بررسي انديشهها و آثار وي پرداخت.در واقع، باليبار، همچون ماشري و نگري، به نسل دوم موج اسپينوزيسم متأخري تعلق دارد كه قرائت و تفسيري راديكال را از فيلسوف هلندي مطرح كرده است؛ نسلي كه لويي آلتوسر، ژيل دلوز، الكساندر ماترون و مارسيال گوئرو را پيشگامِ خويش در اين راه ميديد.تفسير باليبار از اسپينوزا بر محور نظامي از مفاهيم استوار است كه به نحوي درخشان ميتواند اجزاي مختلف فلسفه وي را به هم متصل كند و در عين حال ضمن به دست دادن شرحي از آنها برتري اين نظام فكري را نهتنها بر رقباي همعصر آن بلكه بر بديلهاي معاصر سياسي و فكري اسپينوزيسم نيز نشان دهد.«اسپينوزا و سياست» نوشته اتي ين باليبار با ترجمه فواد حبيبي و امين كرمي توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.
روزنامه اعتماد 18 دیماه
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📚❄
.
یوزپلنگ که پرخوانندهترین کتاب دوره پس از جنگ جهانی ایتالیاست به شرح وقایع زندگی یک شاهزاده سیسیلی «فابریتزیو سالینا» در زمان لشکرکشی گاریبالدی و سالهای پس از آن میپردازد. زیبایی رمان در آمیختن واقعیات تاریخ با احساسات و شرح حال شخص نویسنده میباشد زیرا سرگذشت شاهزاده داستان تماماً با احساسات مؤلف درآمیخته است. حس فناپذیری و مرگ معنا و محتوای اصلی داستان را تشکیل میدهد.
یوزپلنگ به سرعت در ایتالیا و سایر کشورها انعکاسی گسترده یافت و در سال ١٩٥٩ برنده جایزه ادبی سترگا شد. این اثر پرفروشترین کتاب دوره پس از جنگ جهانی ایتالیا محسوب میشود به طوری که به فاصله دو سال برای شصت و چهارمین بار به چاپ رسید. ویسکونتی کارگردان نامی ایتالیا این اثر را به روی پرده سینما برد که برنده «نخل زرین» در فستیوال کان ١٩٦٣ شد.
نقد ادبی از یوزپلنگ به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر ایتالیا یاد کرده و جورجو باسانییوزپلنگ را یک اثر استثنایی، یکی از آثاری که برای تمام عمر به روی آن کار و مقدمات آن فراهم میشوند، خوانده است.
.
#کتاب #کتاب_خوب #کتاب_خواندنی #یوزپلنگ #انتشارات_ققنوس #ایتالیا #جنگ_جهانی #رمان
@qoqnoospub
.
یوزپلنگ که پرخوانندهترین کتاب دوره پس از جنگ جهانی ایتالیاست به شرح وقایع زندگی یک شاهزاده سیسیلی «فابریتزیو سالینا» در زمان لشکرکشی گاریبالدی و سالهای پس از آن میپردازد. زیبایی رمان در آمیختن واقعیات تاریخ با احساسات و شرح حال شخص نویسنده میباشد زیرا سرگذشت شاهزاده داستان تماماً با احساسات مؤلف درآمیخته است. حس فناپذیری و مرگ معنا و محتوای اصلی داستان را تشکیل میدهد.
یوزپلنگ به سرعت در ایتالیا و سایر کشورها انعکاسی گسترده یافت و در سال ١٩٥٩ برنده جایزه ادبی سترگا شد. این اثر پرفروشترین کتاب دوره پس از جنگ جهانی ایتالیا محسوب میشود به طوری که به فاصله دو سال برای شصت و چهارمین بار به چاپ رسید. ویسکونتی کارگردان نامی ایتالیا این اثر را به روی پرده سینما برد که برنده «نخل زرین» در فستیوال کان ١٩٦٣ شد.
نقد ادبی از یوزپلنگ به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر ایتالیا یاد کرده و جورجو باسانییوزپلنگ را یک اثر استثنایی، یکی از آثاری که برای تمام عمر به روی آن کار و مقدمات آن فراهم میشوند، خوانده است.
.
#کتاب #کتاب_خوب #کتاب_خواندنی #یوزپلنگ #انتشارات_ققنوس #ایتالیا #جنگ_جهانی #رمان
@qoqnoospub