انتشارات ققنوس
#هیچکاک_به_روایت_هیچکاک منتشر شد #سینما #فیلم #ژانر_وحشت @qoqnoospub
این کتاب می کوشد فعالیت حرفهای او را در دسترس علاقهمندانش قرار دهد؛ شش دههای که تاریخ سینما را تغییر داد.
هیچکاک در نوشتهها و گفتگوهایش از تجارب زندگی شخصیاش تا نظریههای انگیزندة او دربارة تکنیکهای فیلمسازی و به طور کلی سینما را آورده است.
مطالب کنایهآمیز، اندیشمندانه و در عین حال به طور چشمگیری آموزنده و هوشیارانة این کتاب دربرگیرندة موضوعات بسیار ارزشمندی است که بر شناخت و قدردانی ما از این هنرمند بزرگ میافزاید؛ هنرمندی که دههها بعد از مرگش هنوز یکی از تأثیرگذارترین و معروفترین فیلمسازان جهان است.
پیشنهاد مترجم برای خواندن این کتاب این است که بهتر است مطالب ارزنده، مفید و آموزندة بخشهای کتاب ابتدا خوانده و سپس به مقدمههای آن رجوع شود.
@qoqnoospub
هیچکاک در نوشتهها و گفتگوهایش از تجارب زندگی شخصیاش تا نظریههای انگیزندة او دربارة تکنیکهای فیلمسازی و به طور کلی سینما را آورده است.
مطالب کنایهآمیز، اندیشمندانه و در عین حال به طور چشمگیری آموزنده و هوشیارانة این کتاب دربرگیرندة موضوعات بسیار ارزشمندی است که بر شناخت و قدردانی ما از این هنرمند بزرگ میافزاید؛ هنرمندی که دههها بعد از مرگش هنوز یکی از تأثیرگذارترین و معروفترین فیلمسازان جهان است.
پیشنهاد مترجم برای خواندن این کتاب این است که بهتر است مطالب ارزنده، مفید و آموزندة بخشهای کتاب ابتدا خوانده و سپس به مقدمههای آن رجوع شود.
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
دموکراسی-کربنی-نهایی1.gif
پیشنهاد کتاب/ «دموکراسی کربنی»؛ تیموتی میچل؛ ترجمه شهریار خواجیان؛ ققنوس
دموکراسی و بلای سیاه
هادی حقپرست*؛ 6 بهمن 1395
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۰۵
«دموکراسی کربنی»
نویسنده: تیموتی میچل
مترجم: شهریار خواجیان
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1395
448 صفحه، 29000 تومان
داشتن نفت یا همان منابع کربنی خوب است یا بد؟ موهبتی الهی است که میتواند کمک حال مردم یک سرزمین باشد یا اینکه عاملی که اتکا به آن باعث عقب ماندگی هم در تکنولوژی و هم در دموکراسی میشود. تیموتی میچل، نظریهپرداز سیاسی و صاحب نظر در اقتصاد سیاسی خاورمیانه در کتاب خود با نام «دموکراسی کربنی: قدرت سیاسی در عصر نفت» که به تازگی با ترجمه شهریار خواجیان و به همت نشر ققنوس به فارسی منتشر شده به همین نکته مینگرد؛ با تاکید بر رابطه دموکراسی و نفت.
اغلب گفته میشود که یکی از ویژگیهای برجسته خاورمیانه فقدان دموکراسی است و از نظر بسیاری از کسانی که درباره این منطقه مینویسند، نفت عامل این فقدان است. کشورهایی که بخش عمده درآمدهایشان از صادرات نفت به دست میآید، کمتر به دموکراسی گرایش دارند. موج خیزشهایی که جهان عرب را در سال 2011 در نوردید حکایت از رابطه مستقیم بین درآمدهای بالای نفتی و مشکل مطالبات فزاینده مردم برای برخورداری از زندگی دموکراتیک و برابرتر داشت. در مجموع، هرچقدر که کشوری نفت کمتری تولید میکرد و تولید در آن نیز سریعتر روی به کاهش داشت، مبارزات دموکراسی خواهانه در آن گستردهتر بود.
این شیوه زندگی و زیست ما اکنون بسته به نفت است که با بحرانهایی مواجه است و پایدار نخواهد بود، چه در کشورهای صادرکننده نفت و خاورمیانه و چه در کشورهای صنعتی و مصرفکننده نفت! بحران نخست، این است که اکتشاف نفتی نمیتواند همپای استهلاک منابع موجود پیش رود. بحران دوم اینکه همانطور که کمیته مشورتی علوم رئیس جمهور ایالات متحده حدود نیم قرن پیش در 1965 هشدار داده بود، نژاد بشر در مصرف منابع انرژی ناخواسته تجربه گسترده ژئوفیزیکیای را به اجرا گذاشته است. انسان با سوزاندن سوخت فسیلی انباشت شده طی 500 میلیون سال گذشته در چند نسل، مقدار گاز کربنیکی را وارد اتمسفر زمین کرده که تا سال 2000 انتظار میرفت میزان تراکم آن در جو را تا 25 درصد افزایش داده باشد.
زمانی که تولید انرژی به نفت خاورمیانه معطوف شد، این تحول فرصتهایی را برای تضعیف و نه تقویت اشکال بسیج سیاسی کربن-پایه در غرب و خاورمیانه، که ظهور دموکراسی صنعتی بستگی به آنها یافته بود، فراهم آورد. بررسی ویژگیهای نفت، شبکههایی که نفت از طریق آنها جریان مییافت و پیوندهایی که بین جریانهای انرژی، مالی و سایر موارد ایجاد شد، راهی برای درک چگونگی شکلگیری مناسبات بین این عناصر و نیروهای گوناگون ارائه میکند. مناسباتی که انرژی و سیاست، اطلاعات و ایدهها، انسانها و غیرانسانها، محاسبات و چیزهای مورد محاسبه، بازنماییها و اشکال خشونت و اکنون و آینده را به هم پیوند دادند.
تیموتی میچل تلقی خود از دموکراسی کربنی را با کند و کاو در یک رابطه ساده بین آسیبپذیریهای ناشی از وابستگی به زغالسنگ و توانایی خواست مطالبات برابریخواهانه شروع کرد. اما این نکته ابعاد چندگانهای یافت که بازتاب تغییر از زغالسنگ به استفاده فزاینده از نفت، شبکههای بسیار گستردهتر تولید و توزیع انرژی و اشکال نوین زندگی جمعی بود که در اثر سوخت فسیلی فراوان و گردش در حال گسترش کالا و امور مالی متکی به تولید نفت ممکن شده بود.
ادامه در پست پایین👇👇
@qoqnoospub
دموکراسی و بلای سیاه
هادی حقپرست*؛ 6 بهمن 1395
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۰۵
«دموکراسی کربنی»
نویسنده: تیموتی میچل
مترجم: شهریار خواجیان
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1395
448 صفحه، 29000 تومان
داشتن نفت یا همان منابع کربنی خوب است یا بد؟ موهبتی الهی است که میتواند کمک حال مردم یک سرزمین باشد یا اینکه عاملی که اتکا به آن باعث عقب ماندگی هم در تکنولوژی و هم در دموکراسی میشود. تیموتی میچل، نظریهپرداز سیاسی و صاحب نظر در اقتصاد سیاسی خاورمیانه در کتاب خود با نام «دموکراسی کربنی: قدرت سیاسی در عصر نفت» که به تازگی با ترجمه شهریار خواجیان و به همت نشر ققنوس به فارسی منتشر شده به همین نکته مینگرد؛ با تاکید بر رابطه دموکراسی و نفت.
اغلب گفته میشود که یکی از ویژگیهای برجسته خاورمیانه فقدان دموکراسی است و از نظر بسیاری از کسانی که درباره این منطقه مینویسند، نفت عامل این فقدان است. کشورهایی که بخش عمده درآمدهایشان از صادرات نفت به دست میآید، کمتر به دموکراسی گرایش دارند. موج خیزشهایی که جهان عرب را در سال 2011 در نوردید حکایت از رابطه مستقیم بین درآمدهای بالای نفتی و مشکل مطالبات فزاینده مردم برای برخورداری از زندگی دموکراتیک و برابرتر داشت. در مجموع، هرچقدر که کشوری نفت کمتری تولید میکرد و تولید در آن نیز سریعتر روی به کاهش داشت، مبارزات دموکراسی خواهانه در آن گستردهتر بود.
این شیوه زندگی و زیست ما اکنون بسته به نفت است که با بحرانهایی مواجه است و پایدار نخواهد بود، چه در کشورهای صادرکننده نفت و خاورمیانه و چه در کشورهای صنعتی و مصرفکننده نفت! بحران نخست، این است که اکتشاف نفتی نمیتواند همپای استهلاک منابع موجود پیش رود. بحران دوم اینکه همانطور که کمیته مشورتی علوم رئیس جمهور ایالات متحده حدود نیم قرن پیش در 1965 هشدار داده بود، نژاد بشر در مصرف منابع انرژی ناخواسته تجربه گسترده ژئوفیزیکیای را به اجرا گذاشته است. انسان با سوزاندن سوخت فسیلی انباشت شده طی 500 میلیون سال گذشته در چند نسل، مقدار گاز کربنیکی را وارد اتمسفر زمین کرده که تا سال 2000 انتظار میرفت میزان تراکم آن در جو را تا 25 درصد افزایش داده باشد.
زمانی که تولید انرژی به نفت خاورمیانه معطوف شد، این تحول فرصتهایی را برای تضعیف و نه تقویت اشکال بسیج سیاسی کربن-پایه در غرب و خاورمیانه، که ظهور دموکراسی صنعتی بستگی به آنها یافته بود، فراهم آورد. بررسی ویژگیهای نفت، شبکههایی که نفت از طریق آنها جریان مییافت و پیوندهایی که بین جریانهای انرژی، مالی و سایر موارد ایجاد شد، راهی برای درک چگونگی شکلگیری مناسبات بین این عناصر و نیروهای گوناگون ارائه میکند. مناسباتی که انرژی و سیاست، اطلاعات و ایدهها، انسانها و غیرانسانها، محاسبات و چیزهای مورد محاسبه، بازنماییها و اشکال خشونت و اکنون و آینده را به هم پیوند دادند.
تیموتی میچل تلقی خود از دموکراسی کربنی را با کند و کاو در یک رابطه ساده بین آسیبپذیریهای ناشی از وابستگی به زغالسنگ و توانایی خواست مطالبات برابریخواهانه شروع کرد. اما این نکته ابعاد چندگانهای یافت که بازتاب تغییر از زغالسنگ به استفاده فزاینده از نفت، شبکههای بسیار گستردهتر تولید و توزیع انرژی و اشکال نوین زندگی جمعی بود که در اثر سوخت فسیلی فراوان و گردش در حال گسترش کالا و امور مالی متکی به تولید نفت ممکن شده بود.
ادامه در پست پایین👇👇
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
دموکراسی-کربنی-نهایی1.gif
در حال ورود به دهههای افول عصر سوخت فسیلی هستیم، یعنی آن بخش کوچک از هر بشر که معدنچیان و کارگران نفت مقادیر فوقالعاده انرژی مدفون در زیر زمین به صورت رگههای زغالی و لایههای هیدروکربنی را به سطح زمین آوردند، و در آنجا موتورها، دیگهای بخار، کورههای انفجاری و توربینها آنها را با آهنگی روزافزون سوزاندند و نیروی محرکهای فراهم آوردند که زندگی صنعتی مدرن، کلان شهرها و حومهشان کشاورزی صنعتی، جهان به لحاظ شیمیایی دگرگون شده مواد ترکیبی، نیروی برق و ارتباطات، تجارت جهانی، امپراتوریهای نظامی محور و ایجاد فرصت برای اشکال دموکراتیک سیاست را ممکن ساخت.
اقتصاد به عنوان علم محاسباتی و وسیلهای برای کنترل جمعیت نه همزمان با اقتصاد سیاسی اواخر قرن هجدهم یا علم اقتصاد دانشگاهی جدید اواخر قرن نوزدهم، بلکه فقط در میانه قرن بیستم شکل گرفت. ظهور آن به واسطه نفت ممکن شد، زیرا دسترسی به انرژی فراوان و کم هزینه به اقتصاددانان اجازه داد که نگرانیهای پیشین در مورد استهلاک منابع طبیعی را کنار بگذارند و به جای آن زیست مادی را به مثابه نظام گردش پولی نشان دهند- گردشی که میتوانست به طور نامحدود و بدون مشکلات ناشی از محدودیتهای فیزیکی گسترش یابد. اقتصاد به یک علم مرتبط با پول تبدیل شد، و هدف آن نه نیروهای مادی و منابع طبیعی و کار انسانی، که فضای جدیدی بود که بین طبیعت از یک سو و جامعه و فرهنگ انسانی از سوی دیگر گشوده شد- فضایی نه کاملا اجتماعی، که بعدها اقتصاد نامیده شد.
سیاست قرن بیستم پیرامون موضوع تازهای به نام اقتصاد شکل گرفت. سیاستهای اقتصاد سیاستهای بری از طبیعت بود. عملکردهای محاسباتی طبیعت را از سیاست حذف کردند. این کار از دو راه صورت گرفت: نخست در میانه قرن، با ساختن اقتصاد به مثابه فضایی بینابینی که از دل گردش پول فاقد موجودیت مادی و بعضا از طریق به حساب نیاوردن هزینه استفاده یا اتمام انرژی شکل گرفت. دوم از دهه 1990، با استفاده از روشهای مبتنی بر وفور عرضه برای بازنمایی میزان ذخایر انرژی جهان.
چگونه میتوان نهادهای قدرتی خلق کرد که آنقدر مجهز باشند که بتوانند قدرت را محدود کنند؟ چگونه شهروندی به وجود آوریم که در مقابل اقتدارگرایی سر فرود نیاورد؟ چه نوع تعلیم و تربیت، روشنگری، آموزش یا تجربه مورد نیاز است تا نوعی اقتصاد به وجود آورد که متکی به کارگزارانی باشد که مطابق منافع عقلانیشان و نه فساد یا پارتیبازی عمل کند؟ چه چیزی اشکالی از سیاست مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل و نه بدگمانی و سرکوب را میسازد؟ به طور خلاصه، مسئله این است که چگونه مردم یاد میگیرند که خود را به رسمیت بشناسند و همچون اشکال جدید قدرت کند؟
کتاب دموکراسی کربنی یک تئوری عام برای دموکراسی پیشنهاد میکند. تئوریهای عام دموکراسی که بسیار هستند، جایگاهی برای نفت، جز در موارد استثنا، قائل نیستند. در عوض، هدف این کتاب درک مجموعه پیوندهایی بوده که طی یک قرن یا بیشتر بین سوختهای فسیلی و انواع مشخصی از سیاستهای دموکراتیک و غیردموکراتیک ایجاد شده است. دموکراسی کربنی یعنی درک و عمل بر پایه روابط و وابستگی، و آسیبپذیریهایی که موجب میشوند ما در این جا به بررسی وابستگی نظامهای اعتباری به آینده انرژی میپردازیم. چه سیاستهای دموکراتیکی را میتوان در این راه به کار بست؟
کتاب بنا دارد درک بهتری از رابطه بین دموکراسی و نفت ارائه دهد. این کتاب به جای بررسی دموکراسی و نفت، کتابی درباره دموکراسی به مثابه نفت- به عنوان شکلی از سیاست که سازوکارهای آن شامل سطوح چند لایه فرایندهای تولید و استفاده از انرژی فسیلی میشود.
@qoqnoospub
اقتصاد به عنوان علم محاسباتی و وسیلهای برای کنترل جمعیت نه همزمان با اقتصاد سیاسی اواخر قرن هجدهم یا علم اقتصاد دانشگاهی جدید اواخر قرن نوزدهم، بلکه فقط در میانه قرن بیستم شکل گرفت. ظهور آن به واسطه نفت ممکن شد، زیرا دسترسی به انرژی فراوان و کم هزینه به اقتصاددانان اجازه داد که نگرانیهای پیشین در مورد استهلاک منابع طبیعی را کنار بگذارند و به جای آن زیست مادی را به مثابه نظام گردش پولی نشان دهند- گردشی که میتوانست به طور نامحدود و بدون مشکلات ناشی از محدودیتهای فیزیکی گسترش یابد. اقتصاد به یک علم مرتبط با پول تبدیل شد، و هدف آن نه نیروهای مادی و منابع طبیعی و کار انسانی، که فضای جدیدی بود که بین طبیعت از یک سو و جامعه و فرهنگ انسانی از سوی دیگر گشوده شد- فضایی نه کاملا اجتماعی، که بعدها اقتصاد نامیده شد.
سیاست قرن بیستم پیرامون موضوع تازهای به نام اقتصاد شکل گرفت. سیاستهای اقتصاد سیاستهای بری از طبیعت بود. عملکردهای محاسباتی طبیعت را از سیاست حذف کردند. این کار از دو راه صورت گرفت: نخست در میانه قرن، با ساختن اقتصاد به مثابه فضایی بینابینی که از دل گردش پول فاقد موجودیت مادی و بعضا از طریق به حساب نیاوردن هزینه استفاده یا اتمام انرژی شکل گرفت. دوم از دهه 1990، با استفاده از روشهای مبتنی بر وفور عرضه برای بازنمایی میزان ذخایر انرژی جهان.
چگونه میتوان نهادهای قدرتی خلق کرد که آنقدر مجهز باشند که بتوانند قدرت را محدود کنند؟ چگونه شهروندی به وجود آوریم که در مقابل اقتدارگرایی سر فرود نیاورد؟ چه نوع تعلیم و تربیت، روشنگری، آموزش یا تجربه مورد نیاز است تا نوعی اقتصاد به وجود آورد که متکی به کارگزارانی باشد که مطابق منافع عقلانیشان و نه فساد یا پارتیبازی عمل کند؟ چه چیزی اشکالی از سیاست مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل و نه بدگمانی و سرکوب را میسازد؟ به طور خلاصه، مسئله این است که چگونه مردم یاد میگیرند که خود را به رسمیت بشناسند و همچون اشکال جدید قدرت کند؟
کتاب دموکراسی کربنی یک تئوری عام برای دموکراسی پیشنهاد میکند. تئوریهای عام دموکراسی که بسیار هستند، جایگاهی برای نفت، جز در موارد استثنا، قائل نیستند. در عوض، هدف این کتاب درک مجموعه پیوندهایی بوده که طی یک قرن یا بیشتر بین سوختهای فسیلی و انواع مشخصی از سیاستهای دموکراتیک و غیردموکراتیک ایجاد شده است. دموکراسی کربنی یعنی درک و عمل بر پایه روابط و وابستگی، و آسیبپذیریهایی که موجب میشوند ما در این جا به بررسی وابستگی نظامهای اعتباری به آینده انرژی میپردازیم. چه سیاستهای دموکراتیکی را میتوان در این راه به کار بست؟
کتاب بنا دارد درک بهتری از رابطه بین دموکراسی و نفت ارائه دهد. این کتاب به جای بررسی دموکراسی و نفت، کتابی درباره دموکراسی به مثابه نفت- به عنوان شکلی از سیاست که سازوکارهای آن شامل سطوح چند لایه فرایندهای تولید و استفاده از انرژی فسیلی میشود.
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
Video
ققنوس
ویدیوی کامل در کانال ققنوس
آدرس در بیو
یک سوال اساسی و آن این که
#چگونه_زندگی_کنیم
و بیست سوال دیگر که #میشل_دومونتی به آن پاسخ می دهد
سوالهایی مثل این که
چطور با مردم مدارا کنیم
چطور فقدان عزیزانمان را تحمل کنیم
جطور دنیا را ببینیم
و
چطور عشق بورزیم
#روانشناسی #ققنوس
@qoqnoospub
ویدیوی کامل در کانال ققنوس
آدرس در بیو
یک سوال اساسی و آن این که
#چگونه_زندگی_کنیم
و بیست سوال دیگر که #میشل_دومونتی به آن پاسخ می دهد
سوالهایی مثل این که
چطور با مردم مدارا کنیم
چطور فقدان عزیزانمان را تحمل کنیم
جطور دنیا را ببینیم
و
چطور عشق بورزیم
#روانشناسی #ققنوس
@qoqnoospub
آثار راه یافته آفرینگان به نوزدهمین #لاکپشت_پرنده
#دانشنامه_تاریخ_جهان
#تعطیلات_با_ابوقراضه
و مجموعه #پیت_گربه هه
جشن نوزدهمین #لاکپشت_پرنده
جمعه ۸ بهمن
در #شهرکتاب_مرکزی
#کودک_و_نوجوان
@qoqnoospub
#دانشنامه_تاریخ_جهان
#تعطیلات_با_ابوقراضه
و مجموعه #پیت_گربه هه
جشن نوزدهمین #لاکپشت_پرنده
جمعه ۸ بهمن
در #شهرکتاب_مرکزی
#کودک_و_نوجوان
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یا عاشقی و در آتشش یا درحسرتش
#ملت_عشق
اثر #الیف_شافاک
ترجمه #ارسلان_فصیحی
#ادبیات #ادبیات_ترک #ادبیات_جهان #رمان
#ققنوس
@qoqnoospub
#ملت_عشق
اثر #الیف_شافاک
ترجمه #ارسلان_فصیحی
#ادبیات #ادبیات_ترک #ادبیات_جهان #رمان
#ققنوس
@qoqnoospub
Forwarded from کانون هنر و داستان
بخشی از متن کتاب: «صابر هر چه با خودش فکر کرد چرا باید تارا در مقابل معاینهاش تا این حد آشفته شود نتوانست بفهمد. نمیدانست چه عاملی باعث میشود تا یک زن در مقابل پزشکی که مَحرم و امین بیمار است و قرار است بهزودی همسرش شود اینطور آشفته شود. همیشه فکر میکرد بهواسطهی سالها تحصیل و سروکله زدن با خانمها، جنسیتِ آنها را خوب میشناسد و آشناست به تمام فرازونشیب روحیشان ولی اینبار همهی وجود و حضور این زن برایش ناشناخته بود.»
#زندگی_منفی_یک
#کیوان_ارزاقی
#کانون_داستان_رسانه
#دبیر_کانون_مریم_اسدزاده
#زندگی_منفی_یک
#کیوان_ارزاقی
#کانون_داستان_رسانه
#دبیر_کانون_مریم_اسدزاده
انتشارات ققنوس
#جنگ_جهانی_اول از #مجموعه_تاریخ_جهان #ققنوس تجدیدچاپ شد @qoqnoospub
#جنگ_جهانی_اول در سال 1914 به بهانه قتل فرانتس فردیناند ولیعهد و وارث تاج و تخت امپراتوری اتریش– مجارستان در سارایوو آغاز شد. قاتل از صربهای بوسنی و عضو جنبش زیرزمینی بود که برای استقلال این کشور با امپراتوری اتریش– مجارستان مبارزه میکرد. این قتل ممکن بود در حد حادثهای کنترل شده باقی بماند، اما چنین نشد و کشورها را یکی پس از دیگری درگیر کرد. در حالیکه قدرتهای بزرگ #اروپا – #بریتانیا، #فرانسه و #روسیه در یک سو و #آلمان و #اتریش– #مجارستان در سوی دیگر- میگفتند تنها خواهان صلح هستند ولی عملاً خود را برای جنگ آماده میکردند. اروپا به کانون زمینلرزهای سیاسی تبدیل شد و موجهای ضربهای آن به سرعت به بیرون گسترش یافت و به تمامی نقاط جهان رسید. این درگیری در تاریخ به جنگ جهانی اول یا #جنگ_بزرگ مشهور شد و کشورهای اندکی در این جنگ از آسیبهای آن مصون ماندند. مردم بیش از پیش دریافتند که جهان به هم پیوسته است و از رخدادهای جهانی گریزی نیست.
#رابرت_گرین #مهدی_حقیقتخواه #تاریخ #مجموعه_تاریخ_جهان #تاریخ_جهان #ققنوس #نشرققنوس #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
#رابرت_گرین #مهدی_حقیقتخواه #تاریخ #مجموعه_تاریخ_جهان #تاریخ_جهان #ققنوس #نشرققنوس #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
انسان ها از رابطه بوجود می آیند،
در رابطه رشد می کنند،
در رابطه آسیب می بینند،
و در رابطه ترمیم می شوند.
| #انسان_موجودی_یکروزه | #اروین_د_یالوم |
@qoqnoospub
در رابطه رشد می کنند،
در رابطه آسیب می بینند،
و در رابطه ترمیم می شوند.
| #انسان_موجودی_یکروزه | #اروین_د_یالوم |
@qoqnoospub
شازده کوچولو :
چرا با وجود این همه پیام های زیبایی که آدما هر روز با موبایل برای هم میفرستند،حالشون عوض نمیشه؟!
روباه :
برای این که آدما فقط دوست دارن که دیگران عوض بشن ؛ نه خودشون!
@qoqnoospub
چرا با وجود این همه پیام های زیبایی که آدما هر روز با موبایل برای هم میفرستند،حالشون عوض نمیشه؟!
روباه :
برای این که آدما فقط دوست دارن که دیگران عوض بشن ؛ نه خودشون!
@qoqnoospub
آلن دوباتن می کوشد به مدد اندیشه و کردار شش فیلسوف برای آلام و احتیاجات ما، خاطرمان را تسلی بخشد.
#تسلی_بخشی_های_فلسفه دقیقا هم برای دوستداران و هم برای دشمنان فلسفه نوشته شد
@qoqnoospub
#تسلی_بخشی_های_فلسفه دقیقا هم برای دوستداران و هم برای دشمنان فلسفه نوشته شد
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
آلن دوباتن می کوشد به مدد اندیشه و کردار شش فیلسوف برای آلام و احتیاجات ما، خاطرمان را تسلی بخشد. #تسلی_بخشی_های_فلسفه دقیقا هم برای دوستداران و هم برای دشمنان فلسفه نوشته شد @qoqnoospub
آلن دوباتن می کوشد به مدد اندیشه و کردار شش فیلسوف برای آلام و احتیاجات ما، آن هم در همین زمانه خاطرمان را تسلی بخشد.
#تسلی_بخشی_های_فلسفه دقیقا هم برای دوستداران فلسفه نوشته شده هم برای دشمنان فلسفه. به دسته ی اول #رسالت اصلی #فلسفه را یادآوری می کند و به دسته ی دوم چهره ای صمیمی و کاربردی در زندگی فلسفه را معرفی می کند. یکبار خواندنی هم نیست و بسته به حال وهوای شما می تواند کتابی بالینی باشد و حداقل سه شخصیت مهم که چندان در ایران شناخته نشده اند را معرفی می کند. مثل #مونتنی یا #اپیکور.
#عدم_محبوبیت ، #بی_پولی، #خشم و #بدشانسی، #ناتوانی از جمله در #روابط_جنسی، #شکست_عشقی و شش مشکلی هستند که حتمن گریبان ما را گرفته اند. حداقل یکی دو مورد از این مشکلات.
تسلی بخشی های فلسفه به مدد فلسفه و به زبانی شیوا و خالی از گنده گویی و قلنبه گویی به جنگ این شش مشکل می رود.
این کتاب می تواند بالینی شود. خواندن و تمام شدن ندارد. مثلا ممکن است الان فقط بی پولی یا شانس بد دغدغه ما باشند و فصولی که به این مشکلات می پردازد برایمان خواندنی تر شود.
اما چه کسی تضمین می دهد که عاشق نشود که مشکل در روابط جنسی نداشته باشد که نگران عدم توجه نشود. پس تسلی بخشی های فلسفه همیشه خواندنی خواهد بود.
#فلسفه #تسلی #ققنوس #انتشارات_ققنوس #نشرققنوس
@ketabgozari
@qoqnoospub
#تسلی_بخشی_های_فلسفه دقیقا هم برای دوستداران فلسفه نوشته شده هم برای دشمنان فلسفه. به دسته ی اول #رسالت اصلی #فلسفه را یادآوری می کند و به دسته ی دوم چهره ای صمیمی و کاربردی در زندگی فلسفه را معرفی می کند. یکبار خواندنی هم نیست و بسته به حال وهوای شما می تواند کتابی بالینی باشد و حداقل سه شخصیت مهم که چندان در ایران شناخته نشده اند را معرفی می کند. مثل #مونتنی یا #اپیکور.
#عدم_محبوبیت ، #بی_پولی، #خشم و #بدشانسی، #ناتوانی از جمله در #روابط_جنسی، #شکست_عشقی و شش مشکلی هستند که حتمن گریبان ما را گرفته اند. حداقل یکی دو مورد از این مشکلات.
تسلی بخشی های فلسفه به مدد فلسفه و به زبانی شیوا و خالی از گنده گویی و قلنبه گویی به جنگ این شش مشکل می رود.
این کتاب می تواند بالینی شود. خواندن و تمام شدن ندارد. مثلا ممکن است الان فقط بی پولی یا شانس بد دغدغه ما باشند و فصولی که به این مشکلات می پردازد برایمان خواندنی تر شود.
اما چه کسی تضمین می دهد که عاشق نشود که مشکل در روابط جنسی نداشته باشد که نگران عدم توجه نشود. پس تسلی بخشی های فلسفه همیشه خواندنی خواهد بود.
#فلسفه #تسلی #ققنوس #انتشارات_ققنوس #نشرققنوس
@ketabgozari
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
#جشن_سده خجسته باد @qoqnoospub
به یاد قهرمانان آتشنشانمان
در جشن سده که سمبل؛ امید انسانها به بهروزی و نیک فرجامی است
از ابتدای زمستان (اول آبان ماه) تا ۱۰ بهمن که جشن سدهاست صد روز، و از ۱۰ بهمن تا نوروز و اول بهار ۵۰روز و ۵۰شب بودهاست؛ و به علت اینکه از این روز به بعد انسان به آتش دست پیدا کردهاست شب هم مانند روز روشن و گرم و زندهاست شبها هم شمرده میشوند.
یکی دیگر از دلایل گرامیداشت این شب این است که ایرانیان دو ماه میانی زمستان را، همان دی و بهمن را، بسیار سخت و هنگام نیرومند گشتن اهریمن میدانستند و برای پایان یافتن این دوماه نیایشهای ویژهای برگزار میکردند. از شب چله که چله بزرگ نیز نامیده میشد و در آن مهر برای مبارزه با اهریمن دوباره زاده شده بود تا شب دهم بهمن ماه که جشن سده و چله کوچک نامیده میشد برابر ۴۰ روز است؛ و به سبب اینکه آتش (مظهر گرما و نور و زندگی) در روز سده کشف شده بود و وسیله دیگری برای مبارزه با اهریمن و بنا بر آیین باعث روشنایی شب مانند روز شد از شب چله کوچک تا اول اسفند ۲۰ روز و ۲۰ شب (جمعاً چهل شب و روز) است.
یکی از نشانههای پیوند این دو پدیده مراسمی است که در بین عشایر سیرجان و بافت برگزار میشود:
شب دهم بهمن آتش بزرگی بنام آتش جشن سده، با چهل شاخه از درختان هرس شده که نشان چهل روز «چله بزرگ» است در میدان ده برمیافروزند و میخوانند:
سده سده دهقانی/ چهل کنده سوزانی/ هنوز گویی زمستانی
و برخی گفتهاند که این تسمیه به مناسبت صد روز پیش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است.
@qoqnoospub
در جشن سده که سمبل؛ امید انسانها به بهروزی و نیک فرجامی است
از ابتدای زمستان (اول آبان ماه) تا ۱۰ بهمن که جشن سدهاست صد روز، و از ۱۰ بهمن تا نوروز و اول بهار ۵۰روز و ۵۰شب بودهاست؛ و به علت اینکه از این روز به بعد انسان به آتش دست پیدا کردهاست شب هم مانند روز روشن و گرم و زندهاست شبها هم شمرده میشوند.
یکی دیگر از دلایل گرامیداشت این شب این است که ایرانیان دو ماه میانی زمستان را، همان دی و بهمن را، بسیار سخت و هنگام نیرومند گشتن اهریمن میدانستند و برای پایان یافتن این دوماه نیایشهای ویژهای برگزار میکردند. از شب چله که چله بزرگ نیز نامیده میشد و در آن مهر برای مبارزه با اهریمن دوباره زاده شده بود تا شب دهم بهمن ماه که جشن سده و چله کوچک نامیده میشد برابر ۴۰ روز است؛ و به سبب اینکه آتش (مظهر گرما و نور و زندگی) در روز سده کشف شده بود و وسیله دیگری برای مبارزه با اهریمن و بنا بر آیین باعث روشنایی شب مانند روز شد از شب چله کوچک تا اول اسفند ۲۰ روز و ۲۰ شب (جمعاً چهل شب و روز) است.
یکی از نشانههای پیوند این دو پدیده مراسمی است که در بین عشایر سیرجان و بافت برگزار میشود:
شب دهم بهمن آتش بزرگی بنام آتش جشن سده، با چهل شاخه از درختان هرس شده که نشان چهل روز «چله بزرگ» است در میدان ده برمیافروزند و میخوانند:
سده سده دهقانی/ چهل کنده سوزانی/ هنوز گویی زمستانی
و برخی گفتهاند که این تسمیه به مناسبت صد روز پیش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است.
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
#سياست_عشق #ميان_هنر_و_فلسفه @qoqnoospub
تدابیر عاشقانه
«سیاست عشق»
نویسنده: مهدی رفیع
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1395
368 صفحه، ۱۷۰۰۰ تومان
نقد و بررسی جدی ادبیات و هنر در این روزگار و همچنین درک زیباشناختی از دستاوردهای هنری مختلف، بدون آشنایی و دمخور بودن با فلسفه ممکن نیست؛ چنان که اگر کسی با چنین سرفصلهایی آشنایی نداشته باشد، عملا از عهده درک درست هنر و ادبیات و... امروز و همچنین نقد آنها بر نخواهند آمد. کتاب «سیاست عشق» (میان هنر و فلسفه) که به قلم مهدی رفیع و به همت نشر ققنوس منتشر شده کتابی است از دل این نوع از تلقی و نگاه به ادبیات و هنر بیرون آمده است. «هنر پس از فلسفه به چه معناست، این عبارت حامل چه مولفهها و رویکردهایی ست؟ نخستین و آنیترین پاسخ این است: بی شک این نگرش دربردارنده هنری است که از مجرای اندیشه فلسفی و دیگر شدن گذشته است. هنری که خویش را به عمل اندیشیدن سپرده تا تمایز احساس – تفکر را از میان بردارد...»
در این کتاب از ادبیات، مجسمه سازی، نقاشی، شعر و... سخن گفته شده اما از نقطه نظری کاملا فلسفی و یا به تعبیری هنری که از دالان اندیشه هنری عبور کرده است. با این حال اما آنچه میان این فصول پراکنده ارتباط برقرار میکند و نقطه مشترک همه آنها محسوب میشود، عشق است: «مقالههای این کتاب همه در نسبتی شکل گرفتهاند که در عشق «میان هنر و فلسفه» وجود دارد و تنها به مثابۀ تعدادی از بینهایت نسبت ممکن، و عشق یکی از این نسبتهاست که خود تعریف هر نسبتی است، از این جهت، رویکرد «میان هنر و فلسفه» در نسبت عشق گشایندۀ یک «فلسفۀ نسبت» به جای «فلسفۀ نسبیت» است، فلسفهای که نه آغاز دارد و نه پایان، بلکه همواره «در میان» واقع است، همچنان که ریزوم هیچ ابتدا و انتهای مشخصی ندارد. در حقیقت در یک نسبت، طرفین نسبت چندان اهمیتی ندارند. آنچه مهم است موقعیتی است که بین آنها وجود دارد و دائما در حال دگرگونی است.»
اما آنچه در این میان بیش از دیگر مفاهیم دارای اهمیت بوده و نویسنده نیز در طول فصول یازده گانه کتاب کوشیده به تبیین آن بپردازد چیزی است که از آن به عنوان «سیاست عشق» یاد شده و عنوان کتاب خود بدان اختصاص یافته است.
«سیاست عشق» اما چیزی نیست که یک اتفاق نظر پیرامون آن وجود داشته باشد، نه تنها درباره چیستی آن که حتی درباره بود و نبودش؛ چنان که برخی از اندیشمندان آن را بی معنا فرض کردهاند. اما چنان که در کتاب یاد شده، اصطلاح «سیاست عشق»، که نخستینبار در «سوانح العشاق» احمد غزالی پدیدار شده، در این کتاب در زمینهای معاصر و در موقعیتی نو برای به پرسش کشیدن معانی غالب سیاست و عشق به کار رفته است. نویسنده معتقد است سیاست عشق، عبارتی که آلن بدیو فیلسوف ساختارگرای فرانسوی آن را بیمعنا میداند. آلن بدیو کتابی دارد با عنوان در ستایش عشق که مهدی رفیع از آن غافل نشده و فصلی خواندنی را با عنوان «عشق، این زخم زیبا: خوانشی انتقادی از در ستایش عشق اثر آلن بدیو» بدان اختصاص داده و در این خوانش پارهای دیدگاههای بدیو را به چالش کشیده است.
گفتیم کتاب از یازده فصل تشکیل شده، این یازده فصل در واقع یازده مقالهاند که نویسنده درباره سوژههایی مختلف نوشته است، اما با توجه به رویکرد همانندی که در نوشتن این مقالهها مورد استفاده قرار گرفته آنها را در قالب کتاب حاضر تنظیم و به مخاطبان ارائه کرده است. مقالات این کتاب در حوزه شعر به چهرههایی همچون فروغ فرخزاد و سهراب سپهری پرداخته است که در مورد سپهری نقاشی او را نیز از نظر دورنداشته است، فریدا کالو نقاش معروف مکزیکی نیز در این کتاب در فصلی با این عنوان فریدا کالو: نقاشی به مثابۀ کشیدن درد مورد توجه قرار گرفته است.
مهدی رفیع سوژههای مورد نظر در این کتاب را «از منظر چرخش فلسفی، به ویژه در پرتو نظریات فیلسوفانی چون دلوز و گتاری ارائه میدهد. این موضوع از رهگذر آنچه اریک الییز فیلسوف مهم «سیاست احساس» و احمد غزالی عارف «سیاست عشق» مینامند، بررسی شده است. همچنین به رابطهای جدید میان هنر و فلسفه پس از دلوز و گتاری همراه با تأملات عرفانی میپردازد.» به این ترتیب در واقع اندیشه و نگاهی که برگرفته از اندیشه و فلسفه غرب است، در بستری از فرهنگ، فلسفه و عرفان ایرانی قرار داده است.
@qoqnoospub
«سیاست عشق»
نویسنده: مهدی رفیع
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1395
368 صفحه، ۱۷۰۰۰ تومان
نقد و بررسی جدی ادبیات و هنر در این روزگار و همچنین درک زیباشناختی از دستاوردهای هنری مختلف، بدون آشنایی و دمخور بودن با فلسفه ممکن نیست؛ چنان که اگر کسی با چنین سرفصلهایی آشنایی نداشته باشد، عملا از عهده درک درست هنر و ادبیات و... امروز و همچنین نقد آنها بر نخواهند آمد. کتاب «سیاست عشق» (میان هنر و فلسفه) که به قلم مهدی رفیع و به همت نشر ققنوس منتشر شده کتابی است از دل این نوع از تلقی و نگاه به ادبیات و هنر بیرون آمده است. «هنر پس از فلسفه به چه معناست، این عبارت حامل چه مولفهها و رویکردهایی ست؟ نخستین و آنیترین پاسخ این است: بی شک این نگرش دربردارنده هنری است که از مجرای اندیشه فلسفی و دیگر شدن گذشته است. هنری که خویش را به عمل اندیشیدن سپرده تا تمایز احساس – تفکر را از میان بردارد...»
در این کتاب از ادبیات، مجسمه سازی، نقاشی، شعر و... سخن گفته شده اما از نقطه نظری کاملا فلسفی و یا به تعبیری هنری که از دالان اندیشه هنری عبور کرده است. با این حال اما آنچه میان این فصول پراکنده ارتباط برقرار میکند و نقطه مشترک همه آنها محسوب میشود، عشق است: «مقالههای این کتاب همه در نسبتی شکل گرفتهاند که در عشق «میان هنر و فلسفه» وجود دارد و تنها به مثابۀ تعدادی از بینهایت نسبت ممکن، و عشق یکی از این نسبتهاست که خود تعریف هر نسبتی است، از این جهت، رویکرد «میان هنر و فلسفه» در نسبت عشق گشایندۀ یک «فلسفۀ نسبت» به جای «فلسفۀ نسبیت» است، فلسفهای که نه آغاز دارد و نه پایان، بلکه همواره «در میان» واقع است، همچنان که ریزوم هیچ ابتدا و انتهای مشخصی ندارد. در حقیقت در یک نسبت، طرفین نسبت چندان اهمیتی ندارند. آنچه مهم است موقعیتی است که بین آنها وجود دارد و دائما در حال دگرگونی است.»
اما آنچه در این میان بیش از دیگر مفاهیم دارای اهمیت بوده و نویسنده نیز در طول فصول یازده گانه کتاب کوشیده به تبیین آن بپردازد چیزی است که از آن به عنوان «سیاست عشق» یاد شده و عنوان کتاب خود بدان اختصاص یافته است.
«سیاست عشق» اما چیزی نیست که یک اتفاق نظر پیرامون آن وجود داشته باشد، نه تنها درباره چیستی آن که حتی درباره بود و نبودش؛ چنان که برخی از اندیشمندان آن را بی معنا فرض کردهاند. اما چنان که در کتاب یاد شده، اصطلاح «سیاست عشق»، که نخستینبار در «سوانح العشاق» احمد غزالی پدیدار شده، در این کتاب در زمینهای معاصر و در موقعیتی نو برای به پرسش کشیدن معانی غالب سیاست و عشق به کار رفته است. نویسنده معتقد است سیاست عشق، عبارتی که آلن بدیو فیلسوف ساختارگرای فرانسوی آن را بیمعنا میداند. آلن بدیو کتابی دارد با عنوان در ستایش عشق که مهدی رفیع از آن غافل نشده و فصلی خواندنی را با عنوان «عشق، این زخم زیبا: خوانشی انتقادی از در ستایش عشق اثر آلن بدیو» بدان اختصاص داده و در این خوانش پارهای دیدگاههای بدیو را به چالش کشیده است.
گفتیم کتاب از یازده فصل تشکیل شده، این یازده فصل در واقع یازده مقالهاند که نویسنده درباره سوژههایی مختلف نوشته است، اما با توجه به رویکرد همانندی که در نوشتن این مقالهها مورد استفاده قرار گرفته آنها را در قالب کتاب حاضر تنظیم و به مخاطبان ارائه کرده است. مقالات این کتاب در حوزه شعر به چهرههایی همچون فروغ فرخزاد و سهراب سپهری پرداخته است که در مورد سپهری نقاشی او را نیز از نظر دورنداشته است، فریدا کالو نقاش معروف مکزیکی نیز در این کتاب در فصلی با این عنوان فریدا کالو: نقاشی به مثابۀ کشیدن درد مورد توجه قرار گرفته است.
مهدی رفیع سوژههای مورد نظر در این کتاب را «از منظر چرخش فلسفی، به ویژه در پرتو نظریات فیلسوفانی چون دلوز و گتاری ارائه میدهد. این موضوع از رهگذر آنچه اریک الییز فیلسوف مهم «سیاست احساس» و احمد غزالی عارف «سیاست عشق» مینامند، بررسی شده است. همچنین به رابطهای جدید میان هنر و فلسفه پس از دلوز و گتاری همراه با تأملات عرفانی میپردازد.» به این ترتیب در واقع اندیشه و نگاهی که برگرفته از اندیشه و فلسفه غرب است، در بستری از فرهنگ، فلسفه و عرفان ایرانی قرار داده است.
@qoqnoospub