انتشارات ققنوس
4.79K subscribers
1.56K photos
566 videos
108 files
1.13K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
انتشارات ققنوس
قبل از مرگ باید بخوانید. این که زندگی آدمیان به پایان می رسد، پیر شدن و مرگ. چیزی که می دانیم و باید آن را بپذیریم اما شايد هنر و عشق آن را به تعويق بيندازد يا جاوادنه سازد. @qoqnoospub
قبل از مرگ باید بخوانید(1): هرگز رهایم مکن!
ایشی گورو در این رمان درباره زندگی می گوید، این که زندگی آدمیان به پایان می رسد، پیر شدن و مرگ. چیزی که می دانیم و باید آن را بپذیریم اما به زعم کتی و تومی شاید هنر و عشق آن را به تعویق بیندازد و حتی جاودانه کند.


«هرگز رهایم مکن» را کتی اچ 31 ساله و پرستار روایت می کند، داستان از دوران کودکی و تحصیل او در مدرسه هیلشم آغاز می شود و کم کم با روت و تومی آشنا می شویم. داستان به آرامی و سادگی پیش می رود، تا جایی که گره اصلی در ذهن مخاطب به طرز شگفتی باز می شود؛ آنجا که متوجه می شویم کتی و دوستانش انسان هایی واقعی نیستند و در واقع برای هدفی خاص شبیه سازی شده اند! این کلون ها قرار است بعد از پرورش اعضای بدن خود را بی هیچ پرسشی اهدا کنند. در ابتدا انگار کتی اچ راوی و تصویرگر یک مدرسه عادی است، اما این مدرسه یا بهتر بگوییم مرکز، نکات عجیبی دارد که به تدریج خواننده متوجه آنان می شود. دانش آموزان اسامی خاص دارند و هیچ یک از نام خانوادگی استفاده نمی کنند، معلمان بیشتر شبیه خواهران کلیسا رفتار می کنند و مقررات خاصی در هیلشم برقرار است. آدم های هیلشم، افرادی عادی هستند، دوستانی دارند، عواطف انسانی را به خوبی درک می کنند و مثل انسان ها زندگی می کنند. همین نکته است که «هرگز رهایم مکن» را مبدل به کتابی هولناک کرده است. هولناک نه به معنای ترس و خوف بلکه یک هراس انسانی و دردآور. آنچه کتاب داستان را وهم آلودتر می کند خود کتی اچ است، کتی در طول داستان با ما صحبت می کند اما حتی یک بار هم به آینده تاریک خود اشاره نمی کند و شکایتی هم ندارد.

انگار در برابر آنچه برایش مقدر شده تسلیم محض است؛ مجبور به زندگی است برای اهدای اعضایش و بعد مرگ. ایشی گورو در این رمان درباره زندگی می گوید، این که زندگی آدمیان به پایان می رسد، پیر شدن و مرگ. چیزی که می دانیم و باید آن را بپذیریم اما به زعم کتی و تومی شاید هنر و عشق آن را به تعویق بیندازند و حتی جاودانه کنند.



داستان با این جملات آغاز می‌شود:
«اسمم کتی اچ است. سی و یک سال دارم و بیش از یازده سال است که پرستارم. می‌دانم، یک عمر است. اما راستش می‌خواهند هشت ماه دیگر هم ادامه بدهم، یعنی تا آخر سال. با این حساب تقریبا می‌شود دوازده سال تمام. حالا می‌دانم که سابقه کار طولانی‌ام ضرورتا به این معنا نیست که کارم از نظر آن‌ها محشر است. پرستاران خیلی خوبی را می‌شناسم که دو سه ساله عذرشان را خواسته‌اند. و دست‌کم یک پرستار را می‌شناسم که به رغم بی‌مصرف بودن، چهارده سال آزگار به کارش ادامه داد. پس قصدم لاف زدن نیست، اما به هر حال حتم دارم که از کارم راضی بوده‌اند، و در کل، خودم هم همین طور …»
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
گروه انتشاراتی ققنوس #همه_دختران_دریا اثر #الهام_فلاح با تشکر از #مهیار_بهمنش @qoqnoospub
جنازه‌ی محمدکریم را رو به قبله خواباندند توی اتاق مهمان‌ خانه‌ی همساده‌ی دیوار به دیوار خاله. طبَق دامادی آوردند. زن کوتاه‌قد که حالا دیگر نفس‌کشیدنش شده بود عینهو ماهی بیرون افتاده از تنگ، حنا مالید کف دست غسل و کفن شده محمدکریم. دستش خیلی سفید بود. گلوله درست خورده بود سمت چپ سینه اش. نشسته بود توی همان مخروطی گوشتی و بعدش برای همیشه از تک و تا افتاده بود. خاله نشسته بود زیر پای محمدکریم، سرش به قرآنش بند بود. تند و تند مُلک را می‌رفت تا ته و باز از سر. زن پا به ماه مستاجر سیگاری خوفش شده بود شب بماند توی خانه ای که جنازه‌ی جوان خوابانده اند روی گل قالی اش. راهش را کشیده بود و رفته بود و عذرخواسته بود که تا نزاید برنمی گردد. و خواسته بود عدله ارائه کند برای زن کوتاه قد همساده که خاله ردش کرده بود برود خانه‌ی مادر شوهرش پی ناز و اطوار هفته‌ی آخر حاملگی. ماندگار از بعد اذان صبح نشسته بود روی پله ها و نخواسته بود برود بالا. خاله گفته بود نیا. مادرش عزادار است و اختیار زبانش دستش نیست. از دهانش می‌پرد که نشانت کرده بود برای جوان شهیدش. خوبیت ندارد. برایش مهم نبود اما. به دلش اگر بود می‌رفت و حتی می نشست بالای سر جنازه‌ی جوان و یس می خواند اما خودش نخواسته بود برود از هراس این‌که مبادا چشمش بخورد به روی میت محمدکریم که با پارچه‌ی کفنی سفید قاب شده و تا آخر عمر همین بشود پس‌زمینه‌ی تمام خاطرات تلخ و شیرین مانده در ذهنش.
#همه_دختران_دریا
#الهام_فلاح
انتشارات ققنوس
#گروه_انتشاراتي_ققنوس #مباني_تاريخ_هنر را تجديدچاپ كرد
بررسی«مبانی تاریخ هنر» با استفاده از نظریه‌های فیلسوفان
گروه ادب و هنر یکی از کتاب‌های مهمی که این روزها در حوزه هنر منتشر شده است، «مبانی تاریخ هنر» نوشته گرانت پوک و داینا نیوئل با ترجمه مجید پروانه‌پور است که نشر ققنوس آن را منتشر کرده است. این کتاب به بررسی دیدگاه‌های نظری اندیشمندان و فیلسوفان درباره هنر می‌پردازد و جالب اینکه به موضوعی مانند وضعیت هنر در عصر اینترنت نیز پرداخته می‌شود. مبانی تاریخ هنر، مانند برخی از کتاب‌های مشابه تنها به تاریخ هنر نمی‌پردازد و به جای آنکه به مباحثی از جمله چگونگی پیدایش هنر بپردازد، نظریه‌های متفکران درباره هنر را تحلیل می‌کند. مباحث کتاب از چیستی هنر و تاریخ هنر شروع می‌شود و به بررسی و توضیح تفکرات کلاسیک درباره هنر و نظریه‌های فلسفی آن می‌پردازد. پرداختن به مباحثی از جمله نظریه‌های مدرنیسم و پست‌مدرنیسم در هنر و مسائلی چون دیدگاه‌های مارکسیستی به مقوله هنر، فرمالیسم و نشانه‌شناسی از بخش‌های قابل تامل این کتاب است. «مبانی تاریخ هنر» حاصل تدریس مولفانش در مقطع لیسانس در دانشگاه کنت، اپن یونیورسیتی و پژوهشکده هنر کورتولد است. کتاب «مبانی تاریخ هنر» از مجموعه کتاب‌های «راتلج» است.
انتشارات ققنوس
#گروه_انتشاراتي_ققنوس #رمان_نوجوان #زندگي_پشت_و_رو را از انتشارات #آفرينگان منتشر كرد @qoqnoospub
رمان «زندگی پشت و رو» نوشته تاینها لای با ترجمه بهزاد صادقیان توسط انتشارات آفرینگان منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «زندگی پشت و رو» نوشته تاینها لای به تازگی با ترجمه بهزاد صادقیان توسط انتشارات آفرینگان منتشر و راهی بازار نشر شده است.

«ها» شخصیت اصلی این کتاب که یک دختر ۱۰ ساله ویتنامی است، روزهای خود را با مراقبت از درخت پاپایا، گوش دادن به قصه‌های مادر، انتظار برای برگشتن پدری که هرگز او را ندیده و سر و کله زدن با ۳ برادر بزرگ ترش می گذرد. اما وقتی آتش جنگ در ویتنام جنوبی شعله می‌گیرد، ها مجبور می‌شود همراه خانواده‌اش سوار کشتی شده و ویتنام را ترک کند. «زندگی پشت و رو» روایتگر سال های سرنوشت ساز زندگی این دختر است.

این کتاب که مدال افتخار نیوبری را به خود اختصاص داده، به میلیون‌ها پناهنده در سرتاسر دنیا تقدیم شده است و ۴ بخش اصلی دارد که عبارت اند از: سایگون، در دریا، آلاباما، از حالا به بعد.

تاینها لای داستان سفرها و خانواده‌اش را از سایگون تا آمریکا به زبان شعر سروده و داستان کتاب در قالب شعرهایی که در ۴ بخش بالا نام برده شدند، بیان می‌شود. این نویسنده بهترین راه برای گفتن قصه اش را، سرایش شعر عنوان می‌کند.

پس از پایان داستان، ضمیمه‌هایی هم در انتهای کتاب درج شده که مصاحبه با نویسنده، یادداشت او، پیام تشکرش و توصیه‌هایش برای شعرنویسی از جمله آن‌ها هستند. تاینها لای خطاب به خوانندگان این کتاب می‌گوید: بسیاری از اتفاقاتی که برای «ها»، افتاد برای خود من هم رخ داده است. من هم در ۱۰ سالگی شاهد پایان جنگ ویتنام بودم و همراه خانواده ام به آلاباما گریختم. من هم پدری داشتم که در جنگ مفقودالاثر شد. من هم مجبور بودم انگلیسی یاد بگیرم و حتی در اولین روز مدرسه همکلاسی هایم موهای دستم را کشیدند. کلاس چهارمی‌ها می‌خواستند مطمئن شوند که من واقعی هستم، نه یکی از آن تصاویری که در تلویزیون دیده بودند. بسیاری از جزئیات این داستان از خاطرات خودم نشئت گرفته‌اند.

در ادامه یکی از شعرهای این کتاب‌ها را با نام «نوبت برادر کوانگ» می‌خوانیم:

برادر کوانگ با فریادهای شادی
به خانه برمی گردد.
او موفق شده
ماشینی را تعمیر کند
که هیچ کس از عهده اش بر نمی آمده.
از حالا به بعد
فقط قرار است
موتور ماشین ها را تعمیر کند.
مادر از شدت خنده
گریه می کند.
من دهن کجی می کنم.
پس کسی قرار است
نوبت من برسد؟
@qoqnoospub
#گروه_انتشاراتي_ققنوس
زده ام فالي و فريادرسي مي آيد
يلدا مبارك باد
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گروه انتشاراتی ققنوس
در #نامه_ققنوس ۴ کتابهای گروه انتشارات ققنوس بررسی و مرور می شود
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گاهنامه‌هاي گروه انتشاراتي ققنوس را به صورت الكترونيكي و رايگان بخوانيد. نسخه‌هاي ويندوز و ios در سايت انتشارات موجود مي‌باشد www.qoqnoos.ir نسخه اندرويد از لينك زير:
یکی از دلایلی که ترجمه کتاب‌های ایرانی در خارج به خوبی عرضه نمی‌شود، نبود نقد و همچنین معرفی مناسب کتاب‌ها در کنار تعطیلی برخی جوایز ادبی است.
امیرحسین زادگان در مصاحبه با خبرگزاری مهر
@qoqnoospub