انتشارات ققنوس
5.03K subscribers
1.59K photos
572 videos
108 files
1.13K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
«تمدن آزتک» منتشر شد/شهرهایی که اسپانیایی‌ها با خاک یکسان کردند
کتاب «تمدن آزتک» نوشته لوئیس واربرتون با ترجمه سیما مولایی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «تمدن آزتک» نوشته لوئیس واربرتون به‌تازگی با ترجمه سیما مولایی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب هشتادوهفتمین‌عنوان از مجموعه «تاریخ جهان» است که این‌ناشر ترجمه‌اش را چاپ می‌کند.

کتاب‌های «مجموعه تاریخ جهان» برای عرضه چشم اندازی گسترده و ژرف از سیر تاریخ منتشر می‌شوند. این‌مجموعه زمینه‌های فرهنگی رخدادهای تاریخی، اندیشه‌های سیاسی، فرهنگی و فلسفه‌های تاثیرگذار را در گذر تمدن بین‌النهرین، مصر باستان، یونان، روم، اروپای قرون وسطی و ... معرفی می‌کند.

درباره تمدن آزتک باید از این‌جا شروع کرد که مکزیکِ امروزی، اسپانیایی نیست. بلکه ترکیبی از فرهنگ اسپانیایی و فرهنگ بومی است که پیش از فتوحات اسپانیایی‌ها شکوفا بود. بانفوذترین فرهنگ بومی این‌منطقه ....

ادامۀ مطلب👇🏻👇🏻👇🏻
https://zaya.io/ho696

@qoqnoospub
ضحاک و دوران سیاهش

همزمان با جمشید، در سرزمینی در همسایگی ایران ضحاک تازی با کشتن پدر خویش به حکومت می‌رسد، وی آن‌گاه از آشفتگی اوضاع استفاده می‌کند و به ایران می‌تازد و مردم که از جمشید برگشته‌اند رو به ضحاک می‌آورند.
ضحاک دیرزمانی با کشتن جوانان و ایجاد ترس و وحشت در دل مردمان بر ایران حکومت می‌کند تا شبی که خوابی هولناک می‌بیند. او از این خواب هراسان و آشفته می‌شود. خوابگزاران او را آگاه می‌سازند که به دست فرزندی از تبار شاهان، که هنوز زاده نشده، از میان خواهد رفت. پس ضحاک دستور می‌دهد تا هر نوزادی که در خانواده‌ای از تبار شاهان زاده می‌شود در دم بکشند.
بیدادگری ضحاک سالیان دراز ادامه می‌یابد تا آن‌که روزی آهنگری به نام کاوه، که ضحاک فرزندانش را کشته، سر به شورش می‌نهد. کاوه پیش‌بند چرمین خود را بر سر چوبی می‌کند و مردم را به پیکار با ضحاک فرامی‌خواند. این تکه‌چرم بعدها با نام درفش کاویان نماد ملی ایرانیان می‌شود.
ضحاک اهریمنی در نهایت به دست فریدون در غاری در کوه دماوند به بند کشیده می‌شود.
در تاریخ‌های دورۀ اسلامی باب کردن کارهای ناپسندی همچون بت‌پرستی، قطع اعضا و دار زدن را کار ضحاک دانسته‌اند.

بخشی از کتاب #تاریخ_اساطیری_ایران ، نوشتۀ عسکر بهرامی
@qoqnoospub
نگاهي به «بنفش مايل به ليمويي» رمان ياسمن خليلي‌فرد

پيچيدگي‌هاي روابط در گذر زمان

سميه سيديان


سومين رمان ياسمن خليلي‌فرد، ادامه‌دهنده آثار پيشين اوست. «بنفش مايل به ليمويي» بر مبناي روابط انساني بنا نهاده شده و تا اندازه‌اي به مفهوم جديد ارتباطات پيچيده‌اي كه ميان افرادي كه روزگاري با هم از يك خانواده بودند، پرداخته است.

«رابطه» در لغتنامه دهخدا به تفصيل معنا شده است. مترادف رابطه، انتساب، انس، بستگي، پيوستگي، پيوند، تماس، ربط، سروكار، نسبت و وابستگي است. اتفاقي در لايه‌هاي زيرين داستان در حال شكل‌گيري است؛ پيوستگي عجيب ميان شخصيت‌هايي كه از هم دورند يا به اجبار از هم فاصله گرفته‌اند.
به نظر مي‌رسد خليلي‌فرد به بازي با راوي‌هاي مختلف علاقه بسياري داشته باشد. او به سبب پيچيدگي‌هاي رواني، شخصيت‌ها را وارد بازي مي‌كند. تمام روابط با جدايي آغاز مي‌شوند و با جدايي پايان مي‌يابند. اغلب افراد زندگي‌شان را در حالي سپري مي‌كنند كه از يك رابطه از دست رفته با خود متعالي‌شان رنج مي‌برند.
مفاهيم انساني و خانواده و زن از نقاط برجسته و قوت كارهاي ياسمن خليلي‌فرد است. داستان رمان، حول محور زني به نام «شيانه» كه بازيگر تئاتر بوده، مي‌چرخد. نويسنده با وارد كردن سينما و تئاتر به درونمايه داستان، قدم بزرگي برداشته است.
زني بازيگر كه سال‌ها در زمينه تئاتر فعاليت كرده و پس از جدايي از همسرش «نادر» كه او هم بازيگر بوده، به همراه دخترش«درنا» به پاريس نقل مكان مي‌كند. داستان از جايي آغاز مي‌شود كه «نادر» به همراه همسر جديدش «آيدا» و فرزندشان «پويا» مهمان منزل «شيانه» در پاريس مي‌شوند.
داستان از سه نظرگاه روايت مي‌شود: «شيانه»، «نادر»، «آيدا». مثلثي كه از روابطي در گذشته شكل گرفته است. «شيانه» كه هنوز از التهابات جدايي و تالمات روحي گذشته رنج مي‌برد، درگير مسائل تازه‌اي هم مي‌شود. از طرفي مردي به نام «متيو» به او عشقي دارد و از طرفي ذهن خود او درگير هنرمند با استعدادي است به نام «موعظ». «موعظ» فردي است كه سال‌ها قبل استاد «شيانه» بوده و سوءتفاهماتي در زندگي گذشته او و همسرش «نادر» رقم زده است. تا جايي كه به ظاهر با جدايي «نادر» و «شيانه» پايان يافته؛ اما حضور «شيانه» و «درنا» در پاريس سرچشمه‌ اتفاقاتي تازه است.
عشق، در ميانسالي، چهره‌اي دگرگون از خود نشان مي‌دهد. كما اينكه شخصيت‌هاي اصلي و راوي رمان هم از اين قاعده مستثني نيستند. عشق و آرامش در ميانسالي، همان تكيه‌گاهي است كه «شيانه» پس از سال‌ها به دنبال آن است. او كه زني درونگراست، به سختي احساسات و اميالش را بروز مي‌دهد؛ اما بردبارانه در برابر عشقي نافرجام و دست‌نيافتني به زندگي ادامه مي‌دهد.
جدايي و مسائل پس از آن، نگراني‌هاي مالي و بعدتر سركشي‌هاي دخترش «درنا» كه همه، تكانه‌ها و پس‌لرزه‌هاي جدايي او به شمار مي‌روند و از او زني محكم ساخته‌اند. به‌‌رغم سرگشتگي‌هاي فراوان «شيانه»، «نادر» و «موعظ» هر كدام در ميان دردهايي پنهان به سر مي‌برند. داستان با گذشتن از شخصيت‌هاي به ظاهر مدرن و روشنفكر، اشتباهات، سهل‌انگاري‌هاي افراد و... را به رخ مي‌كشد.
در اين ميان، مخاطب است كه با پيشروي داستان، بي‌قضاوت به تماشاي زندگي در زير پوست آدم‌هاي اين داستان كه به نوعي نمايند‌‌ه آدم‌‌هاي جامعه خودشان (تئاتر) هستند، مي‌نشيند. خواننده از رهگذر روايت زندگي اين آدم‌ها، استعداد، سرخوردگي، عدم اطمينان، حواشي و اتفاقات پشت پرده تئاتر و سينما و تاثير آنها بر زندگي عادي اين سه تن و افراد ديگر را مي‌بيند.
جدا از طرح جلد و نشانه‌اي از زمان و انتظار براي رسيدن به يك آرامش نسبي كه فرقي ندارد براي كدام از شخصيت‌ها اتفاق بيفتد. مهم اين است كه اين انتظار نه فقط ميان هر سه نفر آنها، بلكه در مورد «درنا»، «متيو» و «پويا» نيز كه هر كدام به نوعي در ارتباط با سه راوي هستند، مشترك است، چراكه در نهايت مانند حلقه‌هاي محكم زنجيري به هم متصلند. «نادر» به «شيانه» وصل است و هنوز مطمئن نيست كه «شيانه» كاملا از قلب و زندگي‌اش بيرون رفته و آيدا به واسطه نياز «نادر» و «پويا» به شيانه مرتبط است و... به همين ترتيب، ارتباطات انساني شكل پيچيده‌اي به خود مي‌گيرند؛ اما محور و گرداننده اصلي تمام اين ارتباطات «شيانه» است.
,,,,
ادامه در لينك زير
https://b2n.ir/b30462
روزنامه اعتماد سه‌شنبه 23 اسفندماه


@qoqnoospub
.
📚آدم‌ها هر قدر عمق تنهایی‌شان بیشتر باشد، هرقدر زمان طولانی‌تری را در سیاهی چسبناک تنهایی و انزوا سر کرده باشند، بعدش شدیدتر احساس می‌کنند عاشق شده‌اند. عمیق‌تر و کشنده‌تر. خیال می‌کنند طرف یگانه و دردانه است. اما نه. اینطور نیست. هرقدر گرسنه‌تر باشی غذا در نظرت لذیذتر خواهد بود‌ حتی اگر یک تکه نان خالی باشد با پیاز. آدم‌ها این را نمی‌دانند. خودم هم نمی‌دانستم. بعدها فهمیدم. تا وقتی توی زمین مسابقه‌ای حالی‌ت نمی‌شود مشت‌های طرف مقابل چه برسرت آورده. تنت که سرد شد حال‌ات می‌شود دو تا دندانت نیست و جناق سینه‌ات خرد شده‌. می‌دانستم که احساس عجیبی که فکر می‌کردم لابد عشق است مرا وادار به چنین حماقتی و نوشتن آن جمله کرده بود‌. نوشته بودم: فکر کنم عاشق شده‌ام.
#اسب_چوبی
#الهام_فلاح
#ققنوس

@qoqnnospub
«نگاهی از چندسو به ویراستار و ویراستاری» منتشر شد
کتاب «نگاهی از چندسو به ویراستار و ویراستاری» نوشته عبدالحسین آذرنگ توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.

عبدالحسین آذرنگ نویسنده و پژوهشگر تاریخ نشر کشور است که به‌تازگی دو کتاب «نگاهی از چند سو به دانشنامه‌نگاری» و «نگاهی از چندسو به نشر کتاب» را هم با همکاری همین‌ناشر منتشر کرده است. این‌پژوهشگر پس از پرداخت به چاپ کتاب و دانشنامه‌نگاری که در دو کتاب دیگر انجام شده، در این‌کتاب، برداشت‌ها و تعریف‎‌های رایج از ویراستار و ویراستاری را به چالش کشیده است. آذرنگ درباره برداشت‌ها و تلقی‌های نادرست از کار ویراستاری دغدغه داشته و معتقد است این‌برداشت‌های اشتباه باعث محدود شدن ویراستاری به تغییرات و اصلاحات املایی، رسم‎الخطی، انشایی و جنبه‎های صوری می‌شوند. به این‌ترتیب ویرایش نه فقط از معنا و مصداق اصلی و ....

ادامۀ مطلب👇🏻👇🏻👇🏻


🔗https://zaya.io/knvxb

@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

خوشا به حال روحی كه آماده است تا فقس تن را رها كند و با خاموشی، پراكندگی يا بقا روبرو شود.
با وجود اين، چنين آمادگی‌ای نبايد مثل آمادگی مسيحيان ناشی از عناد و لجاج باشد،
بلكه بايد حاصل تصميمی عاقلانه با عزمی راسخ باشد،
البته فقط در صورتی برای ديگران قانع كننده است كه عاری از مبالغه باشد...

#تاملات
#ماركوس_ارليوس
#عرفان_ثابتی
#انتشارات_ققنوس
#تجديدچاپ شد

@qoqnoospub
77.pdf
767.3 KB
نگاهی به سه کتاب دربارۀ تاریخ، فلسفه و طب سنتی چین

مجله اطلاعات حکمت و معرفت
شماره ۱۶۵ زمستان ۱۴۰۲
صفحه ۷۷
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
77.pdf
نگاهی به سه کتاب دربارۀ تاریخ، فلسفه و طب سنتی چین

مجله اطلاعات حکمت و معرفت
شماره ۱۶۵ زمستان ۱۴۰۲
صفحه ۷۷
@qoqnoospub
78.pdf
356 KB
نگاهی به دو کتاب دربارۀ مدرنیته، روشنگری و فرهنگ مدرن

مجله اطلاعات حکمت و معرفت
شماره ۱۶۵ زمستان ۱۴۰۲
صفحه ۷۸
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
78.pdf
نگاهی به دو کتاب دربارۀ مدرنیته، روشنگری و فرهنگ مدرن

مجله اطلاعات حکمت و معرفت
شماره ۱۶۵ زمستان ۱۴۰۲
صفحه ۷۸
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ویدئو_پادکست_فیلوریو

مروری کوتاه و گفتگومحور
بر جلد ششم دانشنامه‌ی فلسفه استنفورد
با موضوع فلسفه‌ سیاسی
ناشر: ققنوس
_________________________________
کارشناسان:
اعضای تحریریه #فیلوریو (برنامه مرور کتاب LogosTv#)
.
#مصطفی_دهقان (دبیر تحریریه)
و #محمدرضا_گنجی (کارشناس تحریریه)

.
- مدیر تولید: #حدیثه_یزدانی
- پست پروداکشن: #میشا_خستوی
.
- ‏سردبیر و کارگردان: #آریان_شبگرد
.
________________________________
# فلسفه‌_سیاسی #آموزش_مدنی #دیویی #پایدیا #مرور_کتاب #استنفورد #نشر_ققنوس #لوگوس # انتشارات_ققنوس
از صفحه ویراستار

تاریخ اساطیری ایران
عسکر بهرامی
انتشارات ققنوس
چاپ چهارم/ ۱۴۰۰

«اسطوره» را شاید بتوان «باورپذیرترین روایت‌ باورنکردنی» معرفی کرد. بشر پیش از دوران مدرن مقهور جهان و وقایعی بود که به‌درستی از آن‌ها سر درنمی‌آورد و در پی تسکین خویش در فجایعی مثل مرگ و قحطی و بیماری و ستم‌کشی و نیز یافتن پاسخ برای سؤالات فلسفی و وجودی‌اش بود. اسطوره‌ها از دل نادانسته‌ها زاده شدند و دل‌گرمی و سرگرمی آفریدند و از سردرگمی کاستند، تا اینکه در آستانه‌ی پایان جهان باستان با تاریخ واقعی گره خوردند و مغلوب آن شدند. همین اساطیر، به‌نوعی، پایه‌گذار ادیان هم بوده‌اند و به متون مقدس ــ ازجمله، در ایران، به اوستا ــ راه یافته‌اند.
   
سرزمین ما گره‌خورده با اسطوره است. نجدی است اساطیری، پهلوان‌پرور، و اسطوره‌دوست. سده‌های متمادی شاهنامه‌ی فردوسی، یکتا گنجینه‌ی اساطیر ایران، گرامی داشته شده و مردم به تاریخ و پیروزی‌های اساطیری‌شان بالیده‌اند و با تراژدی‌های آن گریسته‌اند؛ رستم نماد پهلوانی مانده و سیاوش نماد مظلومیت، ستم‌های ضحاک فراموش نشده و مرگ دردناک سهراب و دیر رسیدن نوشدارو هنوز مایه‌ی دریغ است...  

باری، از اسطوره‌ها بسیار گفته‌‌اند و نوشته‌اند، اما اغلب منابع پراکنده‌گو یا تخصصی‌اند. کتاب تاریخ اساطیری ایران نوشته‌ی عسکر بهرامی این حسن را دارد که اثری عمومی‌تر و با زبان و ساختمان آسان‌یاب است، طوری که حتی نوجوان‌ها هم می‌توانند آن را بخوانند و استفاده کنند. بهرامی دکتر در فرهنگ و زبان‌های باستانی ایران است و اشراف خوبی به متن‌های اوستایی و پهلوی و مانوی و سغدی و... دارد و بر این اساس بر پایه‌ی متن‌های دست اول پیش رفته و کار درخوری نوشته است.

تاریخ اساطیری ایران در شش فصل تدوین شده است: «آفرینش»، «پیشدادیان و تشکیل حکومت»، «عصر پهلوانان»، «کیانیان و اوج عصر پهلوانان»، «زردشت و دین او» و «بازسازی جهان». از بی‌زمان و بی‌کران روایت می‌کند تا جدال اورمزد و اهریمن، از پدید آمدن نخستین آفریدگان و گیاهان و اولین انسان (کیومرث) تا شکل‌گیری حکومت و ظهور پادشاهان و پهلوانان، و از زاده شدن زردشت و شکوفایی و گسترش دین او تا آنجا که تاریخ اسطوره‌ای با تاریخ واقعی پیوند می‌خورد. اطلاعات فشرده و مفیدی درباره‌ی دین زردشتی و باورها و جهان‌بینی زردشتیان هم ارائه شده است.

نقطه‌ی ضعف اثر این است که نویسنده در تنه‌ی پژوهش بیش از اندازه غرق شاهنامه شده و به‌نوعی به خلاصه‌نویسی داستان‌های فردوسی روی آورده و از ریل تاریخ‌نویسی اسطوره خارج شده است. می‌شد، مثل کتاب‌های مهرداد بهار یا تاریخ اساطیری ایران نوشته‌ی ژاله آموزگار، بیشتر به آبشخورهای مشترک اسطوره‌های اقوام هندوایرانی و دیگر مردمان باستان پرداخت.

در انتهای کتاب دو فهرست شامل معرفی منابع و کتاب‌های مرتبط نیز آمده که به‌خصوص برای خوانندگان نوآموز می‌تواند نقشه‌راه مطالعه‌ی عمیق‌تر درباره‌ی تاریخ، ادیان و اسطوره‌های ایرانی باشد.

#معرفی_کتاب_پنجشنبه (۱)

حسین جاوید
@Virastaar
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شرحی بر نقد عقل محض
#ویدئو_پادکست_فیلوریو

مروری کوتاه
بر کتاب شرحی بر نقد عقل محض
اثر #آلن‌_وود و #پل_گایر
مترجم: #کسری_حاتم‌پوری
ناشر: ققنوس
_
کارشناس: #مصطفی_دهقان
کارشناس ارشد و دبیر تحریریه فیلوریو
(برنامه مرور کتاب LogosTv#)
.
- مدیر تولید: #حدیثه_یزدانی
- تدوین و تنظیم: #میشا_خستوی
.
- ‏سردبیر و کارگردان: #آریان_شبگرد
.
__
#ایدئالیسم_آلمانی #کانت #نقد_عقل_محض #آثار_تفسیری_فلسفه #مرور_کتاب #آثار_کلاسیک_فلسفه #نشر_ققنوس #لوگوس #کمبریج #ترجمه_اثر_کلاسیک_فلسفه
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دست‌های آلوده

#ویدئو_پادکست_فیلوریو

مروری کوتاه و گفتگومحور
بر مدخل《مساله دست‌های آلوده》
از مجلد ششم دانشنامه‌ فلسفه استنفورد
نویسنده: س.آ.ج.کودی
‏مترجم: #مریم_خدادادی
ناشر: ققنوس
-------------------------
کارشناس‌ها:
اعضای تحریریه فیلوریو (بخش مرور کتاب #LogosTv)
- محمدرضا گنجی (کارشناس ارشد تحریریه)
- مصطفی دهقان (دبیر تحریریه)
مهمان:
#معصومه_احدی (بازیگر تئاتر و پادکستر فیلوریو)
.
- مدیر تولید: #حدیثه_یزدانی
- تدوین و تنظیم: #میشا_خستوی
.
- ‏سردبیر و کارگردان: #آریان_شبگرد
.
-------------------------
#استنفورد #فلسفه_سیاسی #دست‌های_آلوده #سارتر #مرور_کتاب #مساله_دست‌‌های_آلوده #نشر_ققنوس #لوگوس #مجلد_ششم_استنفورد #مدخل_فلسفه
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیا می‌توان از دریچه واربرتون به فلسفه وارد شد؟

مروری کوتاه
بر آثار نایجل واربرتون
《تاریخچه فلسفه》
‏مترجم‌: #مریم_تقدیسی
‏و
《الفبای فلسفه》،《آثار کلاسیک فلسفه》
‏مترجم: #مسعود_علیا
ناشر: ققنوس
_
کار
شناس‌: #مصطفی_دهقان

تحریریه فیلوریو (بخش مرور کتاب #LogosTv):
دبیر تحریریه: #مصطفی_دهقان
کارشناس ارشد تحریریه: #محمدرضا_گنجی
.
- مدیر تولید: #حدیثه_یزدانی
- تدوین و تنظیم: #میشا_خستوی
.
- ‏سردبیر و کارگردان: #آریان_شبگرد


---------------------------
@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿🌿🌿

آنچه به دست آوردیم نادانی‌ای است که به نادانی خود آگاه است، حال آن‌که پیش از این در نادانی‌ای به سر می‌بردیم که نادانی خود را نمی‌پذیرفت.
ما به مفهوم راز و ناشناختگی پی بردیم.

#اندیشیدن_فراگیر
آدمی و جهان او
#ادگار_مورن
#محمدعلی_انواری
#به‌زودی

@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿🌿

گودو کیست یا چیست؟

درباره اين كه "گودود" كيست يا چيست مطالب بسياری نوشته شده، اما چيزی كه واضح است او يك غائب است كه گاهی می‌توان او را به خدا، مرگ، فردی فئودال يا خير تعبير كرد.

اما كاركرد «گودو » بر معنايش تقدم دارد
او نماينده آن چيزي است كه ما را به هستی، و هر آنچه در آن است، زنجير می‌كند.
او واقعيت ناشناخته‌ای است كه نماينده اميد در عصر نوميدی است.
او هر چيز تخيلی است كه بودنش تا آنجا كه به زندگيمان معنا می‌بخشد آرزوی ماست...

در  نمایش "در انتظار گودو" شخصيت‌های بكت با كنش مستمر «انتظار» درگيرند.

#آخر_بازی
#در_انتظار_گودو
#ساموئل_بکت
#تجدیدچاپ شد

@qoqnoospub
Bimar ~ UpMusic
Shahram Shokoohi ~ UpMusic
قطره به قطره ی بارون و پرسه زدم
خاطره دارم از عشق تو هر یه قدم
میخوامت چه قدر …

@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌿🌿🌿🌿

آدم در تنگنا مجبور است
هر چیز امیدوارکننده‌ای را باور کند
#سرگذشت_ندیمه

@qoqnoospub
«آن‌وقت‌ها که هنوز ریش پدر قرمز بود» نوشته ولف دیتریش شنوره با ترجمه کتایون سلطانی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.

صادق وفایی

به گزارش خبرنگار مهر، «آن‌وقت‌ها که هنوز ریش پدر قرمز بود» نوشته ولف دیتریش شنوره به‌تازگی با ترجمه کتایون سلطانی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. چاپ این‌کتاب با انتشار مجموعه‌داستان «وقتی که پدر سبیلش را تراشید» از این‌نویسنده با ترجمه همین‌مترجم توسط همین‌ناشر همراه بود. ترجمه این‌کتاب دویست‌وبیست‌ویکمین عنوان «ادبیات جهان» و صدوهشتادوهشتمین «رمان»‌ی است که ققنوس منتشر می‌کند.
وُلف دیتریش شنوره، نویسنده‌ای آلمانی است که پیش‌تر داستان کوتاهی با نام «هنگام فرار» از او در مجموعه‌ «کبوترهای ایلیا» با ترجمه کتایون سلطانی توسط نشر افق چاپ شده است. او نویسنده‌ای است که به اجبار به جبهه جنگ جهانی دوم فرستاده شده و سال ۱۹۴۵ پس از پایان جنگ، خسته و ملول به برلین ویران برگشت. شنوره از پایه‌گذاران گروه ادبی چهل و هفت است. او متولد ۱۹۲۰ بود و سال ۱۹۸۹ درگذشت. از شنوره ۴۰ کتاب، ۲۰ نمایشنامه رادیویی، ۱۵ فیلم تلویزیونی و تعداد زیادی داستان‌های کوتاه به جا مانده است.
«آن‌وقت‌ها که هنوز ریش پدر قرمز بود» هم مانند داستان‌های دیگر این‌نویسنده، از زندگی خودش سرچشمه می‌گیرد. او نیز، مانند پسرکوچولوی هر دو کتاب «وقتی پدر سبیلش را تراشید» و «آن وقت‌ها که هنوز ریش پدر قرمز بود»، بدون حضور مادر کنار پدرش در محله وایسنزه برلین بزرگ شد. این‌کتاب، رمانی در قالب چندداستان کوتاه است و دربرگیرنده خاطرات پسرکی در بازه زمانی ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۹ است؛ یعنی دورانی که در آن، آلمان درگیر بحران شدید اقتصادی بود و منتهی به شروع جنگ جهانی شد.
شخصیت پدرِ پسربچه در این‌رمان، با فقر و بیکاری دست و پنجه نرم می‌کند و همواره سعی دارد هرطور شده برای پسرکش دنیایی شاد و بی‌دغدغه بسازد.
عناوین بخش‌ها یا داستان‌های تشکیل‌دهنده «آن‌وقت‌ها که هنوز ریش پدر قرمز بود» از این‌قرارند:
دوده در هوا، هدیه، فایتِل و مهمان‌هایش، خیانت، آنچه در زندگی مهم است، نجاتِ والتر، مسابقه کلوچه‌خوری، آخرین سفر خرگوش، امانت، فرار به مصر، تمام زرق و برق دنیا برای ویلی، کوتوله‌های من و بابام، سَرَکی به زندگی، عموآلوکو چندتایی پرنده و گذر زمان، همه‌فن‌حریف، مارها را ترجیح می‌داد، ریچارد هم دیگر زنده نیست، دو همدرد، یِنو دوستم بود، کالونتس جزیره نیست.
در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:
همه‌جا زیر سایه درخت‌ها میز چیده بودند. آدم‌های پشت میزها کلاه‌های کاغذی بر سرشان گذاشته بودند و در حالی‌که روزنامه‌های Vorwarts یا BZ شان را به قوری‌ها تکیه داده بودند، با لذت فنجان قهوه قلابی‌شان را هورت می‌کشیدند و قطاب و نان شیرمال می‌خوردند. منظره بسیار قشنگی بود و اگر ولم می‌کردند، می‌رفتم جلو تک‌تک پرچین‌ها می‌ایستادم، فقط برای تماشا کردن، برای بو کشیدن، برای حس کردن آن‌همه آرامش. ولی باز یاد قولی که به پدرم داده بودم افتادم و راهم را گرفتم و رفتم..
ادامه در لینک زیر
👇👇👇

https://www.mehrnews.com/news/5745463