#عباس_معروفی در باب آیدین از #سمفونی_مردگان می نویسد: کدام یک از ما آیدینی پیش رو نداشته، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانه درآوردهایم و به قتلگاهش بردهایم...
.
@qoqnoospub
.
@qoqnoospub
درست بعد از اینکه کسی رو بی رحمانه میکشم،طلوع آفتاب جلوه ی بسیار زیبایی پیدا می کنه، و به صورت خندان بچه ای نگاه میکنم و ستایشش میکنم.اگه اون بچه یتیم باشه،یا کمکش می کنم یا
@qoqnoospub
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
#گروه_انتشاراتي_ققنوس و #زيبايي_شناسي_فمينيسم از مجموعه #دانشنامه_فلسفي_استنفورد ونقد #روزنامه_شرق @qoqnoospub
مشقتهای مدرنبودن: يادداشتي بر انديشه هنر فمينيسم به بهانه انتشار كتاب «زیباشناسی فمینیستی»: روزنامه شرق
نویسنده: تاریخ: 15/آبان/1395
٢ یکی از مهمترین پرسشهایی که تاریخ و فلسفه تاریخ با آن مواجه بوده این است «که چرا تاریخ مردانه نوشته شده؟ یا اینکه چرا نقش زنان در تاریخ تمدن بشری نادیده گرفته میشود؟» این پرسش خود تقویتکننده مرزهای هویتی بین زن و مرد است و اهمیتبخشی نقش مردان نسبت به زنان را در تمدنسازی برجسته میکند. مدتی پیش در یادداشتی بر کتاب «تاریخ هنر جهان» اشاره کرده بودم که روایت خطی تاریخ با بنبستهای فراوانی مواجه است از جمله ارجحیتهای نژادی، قومیتی و جنسیتی. این نحوه تاریخنگاری که طی مدت چندین قرن تبدیل به الگو شده از خردهروایات و ارتباطات شبکهای یک رویداد تاریخی غافل میماند و با تأکید بر مرکزیت سوژه از تشریح حواشی و دلالتهای به اصطلاح ضمنی خودداری میکند. این روش باعث شکلگیری نقاط متقابل در تمدن شده است که با نفس تمدن اروپایی همخوان است. دوقطبیکردن هستی از کلیت آغاز و به جهان میکروسکوپی نیز میرسد. در اینجا آنچه به عنوان «مشاهده» توصیه شده است نیز آنچنان کارساز نیست، زیرا الگوهای دو قطبی قبل از مشاهده کار خود را کردهاند.
تقسیمبندی دوتایی در جهان امروز به بالاترین حد خود رسیده است و مبنای تمدن قرن بیستویکم را شکل داده. مبنای جهان شبکهای نیز همین تقسیمبندی دوتایی معروف به صفر و یک است. دادهها نیز به همین دو تا تقلیل میيایند. انبوهی از صفرها و یکها. خاموشها و روشنها. سفید و سیاه. مجهول و نامجهول. تمدن کوشیده است تا این تقسیمبندی دوقطبی را به ماهیت طبیعت متصل کرده، تا به توجیه عملکرد خود بپردازد. اما طبیعت بدون واردشدن به بستر منطقی دوآلیستیک تمدن راه آشوبناک و بینظم خود را پی گرفته است. گیرندهها در طبیعت گاه تبدیل به دهنده میشوند. «هنر» نیز به عنوان یکی از نتایج تمدنی دچار این قطببندی دوتایی شده است و هر چه در این زمینه گفته میشود به تقویت این پلاریزاسیون منجر خواهد شد. تعدد هنرمندان مرد در برابر انگشتشماری هنرمندان زن، دروغ بزرگ تاریخ هنر است. تاریخی که به شدت بر مبنای الگوی دوقطبی نوشته شده است. زنان نیز مانند مردان در شکلدهی تاریخ تمدن و از جمله هنر نقش داشتهاند. مسئله در اینجاست که اربابان قدرت و شارحان تاریخ هنر، چه چیز را هنر میخوانند و چه چیز را نا-هنر؟ چگونه بخش مهمی از صنایع دستی از زیرمجموعه هنر خارج شد؟ این پرسش هیچگاه به پاسخ قطعی نخواهد رسید، زیرا کسی خود را ملزم به پاسخدهی دراینباره نمیداند. با پدیدآمدن مفهومی به نام «هنر زیبا» در قرن هجدهم این تنوع و رنگارنگی در هنر و هرآنچه با ابداع و تخیل در ارتباط است وارد عرصه دوقطبیگرایی شد. اما آیا میتوان طراحیهای پارچه و لباس ژاپنی که قدمتی چندین صدساله دارد را هنر قلمداد نکرد؟ بله حضرات اروپایی در آکادمیهایی که به مانند سردخانه است، توانستند بسیاری از هنرها و دستاوردهای زیبای بشری را از لیست هنر جهان حذف کنند و خود را بهتنهایی صاحبان اصلی داستان هنر اعلام کنند. در اینجاست که همزمان با فروکاستن همه چیز به «چیز اروپایی» با فروکاهش جنسیتی نیز مواجه خواهیم شد و اینچنین فرمول کامل میشود: «هنر نزد مرد اروپایی است و بس!» اینچنین دروغ بزرگ تاریخ هنر شکل گرفت. از طرف دیگر دولت همواره میکوشد با دوقطبیکردن رویدادهای اجتماعی و فرهنگی داستان را به سمت مفاهیمی چون: مظلوم و ظالم، ارباب و رعیت، زن و مرد، دولت و مردم بکشاند تا با تولید نیرو و مقاومت بتواند به تقویت مجدد خود بپردازد. فمینیسم در نگاه کلی و زیرمجموعههایش از جمله در هنر نیز نقش همان مقاومت را بازی میکند. فمینیسم، مفهومی به شدت مردانه و تقویتکننده این نگاه دوقطبی است. فمینیستها سوراخ دعا را اشتباه پیدا کردهاند و با واژگونی تئوریک استیلای مردانه به تقویت عملی آن میپردازند. هیچکدام از دستاوردهای سیاسی فرهنگی معاصر بهخصوص در قرن حاضر توسط فمینیسم حاصل نشده است. حضور زنان در جهان سیاست و رفتنشان به فضا، دستاورد فمینیستها نبوده. در عرصه هنر رادیکالیسم ِفمینیستی با تشدید الگوی دوقطبی ظالم/مظلوم باعث آن شد تا نهتنها مسئله شئوارگی زنانه به سرانجامی خوش برسد، بلکه دلیلی شد بر واکنشهای رادیکال از سمت قطب دیگر که مردانهاش میپندارند. قدرت فاقد جنسیت است و هنر نیز فاقد جنسیت.
نویسنده: تاریخ: 15/آبان/1395
٢ یکی از مهمترین پرسشهایی که تاریخ و فلسفه تاریخ با آن مواجه بوده این است «که چرا تاریخ مردانه نوشته شده؟ یا اینکه چرا نقش زنان در تاریخ تمدن بشری نادیده گرفته میشود؟» این پرسش خود تقویتکننده مرزهای هویتی بین زن و مرد است و اهمیتبخشی نقش مردان نسبت به زنان را در تمدنسازی برجسته میکند. مدتی پیش در یادداشتی بر کتاب «تاریخ هنر جهان» اشاره کرده بودم که روایت خطی تاریخ با بنبستهای فراوانی مواجه است از جمله ارجحیتهای نژادی، قومیتی و جنسیتی. این نحوه تاریخنگاری که طی مدت چندین قرن تبدیل به الگو شده از خردهروایات و ارتباطات شبکهای یک رویداد تاریخی غافل میماند و با تأکید بر مرکزیت سوژه از تشریح حواشی و دلالتهای به اصطلاح ضمنی خودداری میکند. این روش باعث شکلگیری نقاط متقابل در تمدن شده است که با نفس تمدن اروپایی همخوان است. دوقطبیکردن هستی از کلیت آغاز و به جهان میکروسکوپی نیز میرسد. در اینجا آنچه به عنوان «مشاهده» توصیه شده است نیز آنچنان کارساز نیست، زیرا الگوهای دو قطبی قبل از مشاهده کار خود را کردهاند.
تقسیمبندی دوتایی در جهان امروز به بالاترین حد خود رسیده است و مبنای تمدن قرن بیستویکم را شکل داده. مبنای جهان شبکهای نیز همین تقسیمبندی دوتایی معروف به صفر و یک است. دادهها نیز به همین دو تا تقلیل میيایند. انبوهی از صفرها و یکها. خاموشها و روشنها. سفید و سیاه. مجهول و نامجهول. تمدن کوشیده است تا این تقسیمبندی دوقطبی را به ماهیت طبیعت متصل کرده، تا به توجیه عملکرد خود بپردازد. اما طبیعت بدون واردشدن به بستر منطقی دوآلیستیک تمدن راه آشوبناک و بینظم خود را پی گرفته است. گیرندهها در طبیعت گاه تبدیل به دهنده میشوند. «هنر» نیز به عنوان یکی از نتایج تمدنی دچار این قطببندی دوتایی شده است و هر چه در این زمینه گفته میشود به تقویت این پلاریزاسیون منجر خواهد شد. تعدد هنرمندان مرد در برابر انگشتشماری هنرمندان زن، دروغ بزرگ تاریخ هنر است. تاریخی که به شدت بر مبنای الگوی دوقطبی نوشته شده است. زنان نیز مانند مردان در شکلدهی تاریخ تمدن و از جمله هنر نقش داشتهاند. مسئله در اینجاست که اربابان قدرت و شارحان تاریخ هنر، چه چیز را هنر میخوانند و چه چیز را نا-هنر؟ چگونه بخش مهمی از صنایع دستی از زیرمجموعه هنر خارج شد؟ این پرسش هیچگاه به پاسخ قطعی نخواهد رسید، زیرا کسی خود را ملزم به پاسخدهی دراینباره نمیداند. با پدیدآمدن مفهومی به نام «هنر زیبا» در قرن هجدهم این تنوع و رنگارنگی در هنر و هرآنچه با ابداع و تخیل در ارتباط است وارد عرصه دوقطبیگرایی شد. اما آیا میتوان طراحیهای پارچه و لباس ژاپنی که قدمتی چندین صدساله دارد را هنر قلمداد نکرد؟ بله حضرات اروپایی در آکادمیهایی که به مانند سردخانه است، توانستند بسیاری از هنرها و دستاوردهای زیبای بشری را از لیست هنر جهان حذف کنند و خود را بهتنهایی صاحبان اصلی داستان هنر اعلام کنند. در اینجاست که همزمان با فروکاستن همه چیز به «چیز اروپایی» با فروکاهش جنسیتی نیز مواجه خواهیم شد و اینچنین فرمول کامل میشود: «هنر نزد مرد اروپایی است و بس!» اینچنین دروغ بزرگ تاریخ هنر شکل گرفت. از طرف دیگر دولت همواره میکوشد با دوقطبیکردن رویدادهای اجتماعی و فرهنگی داستان را به سمت مفاهیمی چون: مظلوم و ظالم، ارباب و رعیت، زن و مرد، دولت و مردم بکشاند تا با تولید نیرو و مقاومت بتواند به تقویت مجدد خود بپردازد. فمینیسم در نگاه کلی و زیرمجموعههایش از جمله در هنر نیز نقش همان مقاومت را بازی میکند. فمینیسم، مفهومی به شدت مردانه و تقویتکننده این نگاه دوقطبی است. فمینیستها سوراخ دعا را اشتباه پیدا کردهاند و با واژگونی تئوریک استیلای مردانه به تقویت عملی آن میپردازند. هیچکدام از دستاوردهای سیاسی فرهنگی معاصر بهخصوص در قرن حاضر توسط فمینیسم حاصل نشده است. حضور زنان در جهان سیاست و رفتنشان به فضا، دستاورد فمینیستها نبوده. در عرصه هنر رادیکالیسم ِفمینیستی با تشدید الگوی دوقطبی ظالم/مظلوم باعث آن شد تا نهتنها مسئله شئوارگی زنانه به سرانجامی خوش برسد، بلکه دلیلی شد بر واکنشهای رادیکال از سمت قطب دیگر که مردانهاش میپندارند. قدرت فاقد جنسیت است و هنر نیز فاقد جنسیت.
انتشارات ققنوس
#گروه_انتشاراتي_ققنوس و #زيبايي_شناسي_فمينيسم از مجموعه #دانشنامه_فلسفي_استنفورد ونقد #روزنامه_شرق @qoqnoospub
اما هنر فمینیستی، با ادعای خطرناک جنسیتیبودن هنر، کل هنر را به سمت دوقطبی شدن/ بودن هدایت کرد. البته این دوقطبیبودن از قبل از پدیدآمدن فمینیسم وجود داشته، اما مفهومی پنهان بوده که فمینیستها آن را عیان کردند و به تشدیدش پرداختند. هنر فمینیستی، هنری واکنشگر است و نه کنشمند و کنشگرا. منتظر است تا خطایی ببیند تا با مچگیری و نقوناله، انگشت اتهام را به سمت دنیای سراسر مردانه و ظالم بگیرد و ناتوانی زنان را به گردن قطب مقابل بیاندازد. انسان چه زن و چه مرد، دارای تواناییها و ناتواناییهایی است. ناتواناییهایی که قابل رفع هستند. فمینیسم، راهحل سادهای را پیشنهاد میکند و آن فرافکنی و اتهامزنی است اما دوران این شکل از رادیکالیسم فکری به پایان رسیده است.
کتاب «زیباشناسی فمینیستی» نوشته کرولین کورسمایر از مداخل دانشنامه (مردانه) استنفورد، راهنمای بسیار خوبی در زمینه این نهضت خدابیامرز است که بدون داوری و سمتگیری مشخصی، ریشهها و تحولات این سبک از اندیشه را پیگیری میکند.
—---------------------------—
«زیباییشناسی فمینیستی» کتابی است از مجموعه دانشنامه فلسفه استنفورد، که بهتازگی با ترجمه نوشین شاهنده در نشر ققنوس به چاپ رسیده است، دانشنامهای که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد شروع شد و همچنان نیز ادامه دارد. این کتاب هفت بخش دارد: «هنر و هنرمندان: پسزمینه تاریخی»، «خلاقیت و نبوغ»، «مقولات زیباییشناختی و نقدهای فمینیستی»، «شیوه عمل فمینیستی و مفهوم هنر»، «بدن در هنر و فلسفه»، «زیباییشناسی و زندگی روزمره» و بخش آخر که نتیجهگیری مباحث طرحشده است
کتاب «زیباشناسی فمینیستی» نوشته کرولین کورسمایر از مداخل دانشنامه (مردانه) استنفورد، راهنمای بسیار خوبی در زمینه این نهضت خدابیامرز است که بدون داوری و سمتگیری مشخصی، ریشهها و تحولات این سبک از اندیشه را پیگیری میکند.
—---------------------------—
«زیباییشناسی فمینیستی» کتابی است از مجموعه دانشنامه فلسفه استنفورد، که بهتازگی با ترجمه نوشین شاهنده در نشر ققنوس به چاپ رسیده است، دانشنامهای که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد شروع شد و همچنان نیز ادامه دارد. این کتاب هفت بخش دارد: «هنر و هنرمندان: پسزمینه تاریخی»، «خلاقیت و نبوغ»، «مقولات زیباییشناختی و نقدهای فمینیستی»، «شیوه عمل فمینیستی و مفهوم هنر»، «بدن در هنر و فلسفه»، «زیباییشناسی و زندگی روزمره» و بخش آخر که نتیجهگیری مباحث طرحشده است
گروه انتشاراتی ققنوس
و تو
عزیز هزار نفر می شوی
اما
عزیزِ دل عزیزت نیستی
و این غم انگیز است
حالا بگو لعنت به تو
لعنت به این کلمات
لعنت به نبودنت
کجایی؟
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
و تو
عزیز هزار نفر می شوی
اما
عزیزِ دل عزیزت نیستی
و این غم انگیز است
حالا بگو لعنت به تو
لعنت به این کلمات
لعنت به نبودنت
کجایی؟
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
Forwarded from Somayeh Noroozi
http://www.farheekhtegan.ir/content/newspaper/Version2085/0/Page14/Block95797/newspaperb_95797.jpg
سميه نوروزی: نزدیک به هفتاد سال پیش رمانی جهان را به قبل و بعد از خودش تقسیم کرد و قهرمانش مورسو سالهای سال در ذهن خوانندگان باقی ماند و نخستین جمله رمان، تبدیل شد به یکی از مشهورترین جملاتِ آغازین ادبیات داستانی. مورسو، قاتلِ بیگانه آلبر کامو تا آخر رمان همانقدر بیتفاوت باقی ماند. تا جایی که وقتی از گرما و انعکاس نور آفتاب در آب دریا کلافه شد، دست به قتل زد. به همین راحتی. به بیقیدی جملهای که همان اول گفت: «امروز مامان مرد، شاید هم دیروز، نمیدانم.» حالا رمانی نوشته شده که قهرمانش به خونخواهی آمده. میگوید برادرِ مقتولِ بیگانه است. ناراحت است از اینکه چرا نویسنده بیگانه آنقدر حواسش به قاتل بوده که مقتول را نادیده گرفته. حتی اسمی از او نبرده. اصلا نگفته
آن که کشته شده، که بوده و اهل کجا. برادر، بریده روزنامههای آن سالها را زیر و رو کرده و جز ورقپارهای که باز اسمی از مقتول در آن نیست، چیزی نیافته. کامل داود در «مورسو، بررسی مجدد» نامی به مقتول میدهد و برادرش را بهعنوان راوی انتخاب و از زاویه دیدِ برادر مقتول، تمامی ماجرا را بارها و بارها بازبینی میکند. پای مادر مقتول را که حالا با دوندگی توانسته نام خود را در فهرست مادران شهید ثبت کند، به این ماجرا میکشد و در این بین قدم به دنیای استعمار و بعد استقلال الجزایر میگذارد. جهان ذهنی کسانی را به تصویر میکشد که در جنگ استقلال شرکت کردهاند و تفاوت دیدگاهشان را با راوی شرح میدهد... نکته قابل توجه آنکه نویسنده الجزایری رمان نیز با اولین جمله رمانش خواننده را غافلگیر میکند: «امروز مامان هنوز زنده است.» و بعد روایت میکند از تمام سالهای زندگی مامان، که انتظار کشیده تا قتل موسی به رسمیت شناخته شود. موسی، نانآور خانواده، بهدست مورسو کشته شده و به قول راوی نویسنده قدرتمندی چون کامو نداشته تا مثل قاتل شهرت جهانی کسب کند...
«مورسو، بررسی مجدد» مهمترین رمان کامل داود شهرت جهانی و جوایز متعددی برای نویسندهاش به ارمغان آورد؛ جوایزی چون جایزه گنکور رمان اول 2015، جایزه انگلیشپن 2015، جایزه فرانسوا موریاک 2014 و جایزه پنجقاره فرانسهزبان 2014. هرگز نباید فکر کرد که نویسنده با انتخاب چنین عنوان و موضوعی برای رمانش خواسته با توسل به کامو و بیگانه جای خود را در ادبیات جهان باز کند، چراکه پس از خواندن این رمان تازه میشود به عمق جمله کامل داود پی برد که در مصاحبهای تاکید میکند نامگذاری «مورسو، بررسی مجدد» را نباید تا حد بازبینی مجددِ شخصیت رمان کامو تنزل داد: «با حذف اسامی، قتل و جنایت پیش پا افتاده میشود. اما وقتی مدعی نامتان میشوید، برای حقوق انسانیتان و برای احقاق عدالت برمیخيزيد.»
سميه نوروزی: نزدیک به هفتاد سال پیش رمانی جهان را به قبل و بعد از خودش تقسیم کرد و قهرمانش مورسو سالهای سال در ذهن خوانندگان باقی ماند و نخستین جمله رمان، تبدیل شد به یکی از مشهورترین جملاتِ آغازین ادبیات داستانی. مورسو، قاتلِ بیگانه آلبر کامو تا آخر رمان همانقدر بیتفاوت باقی ماند. تا جایی که وقتی از گرما و انعکاس نور آفتاب در آب دریا کلافه شد، دست به قتل زد. به همین راحتی. به بیقیدی جملهای که همان اول گفت: «امروز مامان مرد، شاید هم دیروز، نمیدانم.» حالا رمانی نوشته شده که قهرمانش به خونخواهی آمده. میگوید برادرِ مقتولِ بیگانه است. ناراحت است از اینکه چرا نویسنده بیگانه آنقدر حواسش به قاتل بوده که مقتول را نادیده گرفته. حتی اسمی از او نبرده. اصلا نگفته
آن که کشته شده، که بوده و اهل کجا. برادر، بریده روزنامههای آن سالها را زیر و رو کرده و جز ورقپارهای که باز اسمی از مقتول در آن نیست، چیزی نیافته. کامل داود در «مورسو، بررسی مجدد» نامی به مقتول میدهد و برادرش را بهعنوان راوی انتخاب و از زاویه دیدِ برادر مقتول، تمامی ماجرا را بارها و بارها بازبینی میکند. پای مادر مقتول را که حالا با دوندگی توانسته نام خود را در فهرست مادران شهید ثبت کند، به این ماجرا میکشد و در این بین قدم به دنیای استعمار و بعد استقلال الجزایر میگذارد. جهان ذهنی کسانی را به تصویر میکشد که در جنگ استقلال شرکت کردهاند و تفاوت دیدگاهشان را با راوی شرح میدهد... نکته قابل توجه آنکه نویسنده الجزایری رمان نیز با اولین جمله رمانش خواننده را غافلگیر میکند: «امروز مامان هنوز زنده است.» و بعد روایت میکند از تمام سالهای زندگی مامان، که انتظار کشیده تا قتل موسی به رسمیت شناخته شود. موسی، نانآور خانواده، بهدست مورسو کشته شده و به قول راوی نویسنده قدرتمندی چون کامو نداشته تا مثل قاتل شهرت جهانی کسب کند...
«مورسو، بررسی مجدد» مهمترین رمان کامل داود شهرت جهانی و جوایز متعددی برای نویسندهاش به ارمغان آورد؛ جوایزی چون جایزه گنکور رمان اول 2015، جایزه انگلیشپن 2015، جایزه فرانسوا موریاک 2014 و جایزه پنجقاره فرانسهزبان 2014. هرگز نباید فکر کرد که نویسنده با انتخاب چنین عنوان و موضوعی برای رمانش خواسته با توسل به کامو و بیگانه جای خود را در ادبیات جهان باز کند، چراکه پس از خواندن این رمان تازه میشود به عمق جمله کامل داود پی برد که در مصاحبهای تاکید میکند نامگذاری «مورسو، بررسی مجدد» را نباید تا حد بازبینی مجددِ شخصیت رمان کامو تنزل داد: «با حذف اسامی، قتل و جنایت پیش پا افتاده میشود. اما وقتی مدعی نامتان میشوید، برای حقوق انسانیتان و برای احقاق عدالت برمیخيزيد.»
توران میرهادی از چهرههای شناخته شده ادبیات کودکان درگذشت
توران میرهادی، از چهرههای شناخته شده ادبیات کودک و نوجوان ایران روز سهشنبه در سن ۸۹ سالگی درگذشت. خانم میرهادی از مدتی پیش به دلیل سکته مغزی در بیمارستان بستری بود. او استاد ادبیات کودکان، نویسنده و متخصص آموزش و پرورش و یکی از چهرههای شناخته شده حوزه آموزش کودکان محسوب میشود. خانم میرهادی همچنین از بنیانگذاران شورای کتاب کودک و فرهنگنامه کودک و نوجوان است.
توران میرهادی، از چهرههای شناخته شده ادبیات کودک و نوجوان ایران روز سهشنبه در سن ۸۹ سالگی درگذشت. خانم میرهادی از مدتی پیش به دلیل سکته مغزی در بیمارستان بستری بود. او استاد ادبیات کودکان، نویسنده و متخصص آموزش و پرورش و یکی از چهرههای شناخته شده حوزه آموزش کودکان محسوب میشود. خانم میرهادی همچنین از بنیانگذاران شورای کتاب کودک و فرهنگنامه کودک و نوجوان است.
انتشارات ققنوس
#گروه_انتشاراتي_ققنوس #آفرينگان #گفتگو_با_مردم_درباره_اخلاق را از #روژه_پل_درووا #مهدي_ضرغاميان منتشر كرد @qoqnoospub
امروزه همة ما در زندگی به نحوی نگران «اخلاق» هستیم. دلیلش آن است که در همة ابعاد زندگی با آن سروکار داریم. این کلمه را مرتب در روزنامهها، رادیو، تلویزیون و ... میخوانیم و میشنویم. با این حال ممکن است همواره معنای آن روشن نباشد. در این کتاب، برای اینکه همه بتوانند اخلاق را بهتر درک کنند، به آغاز و ریشه این کلمه برمیگردیم؛ اینکه از کجا آمده، چگونه شکل گرفته و چه تغییراتی کرده است. #روژهپل_درووا، نویسندة کتاب، #فیلسوفی است که هدفش این است که خوانندگان در پایان کتاب به چشمانداز روشنتری دست یابند و به شکل جدیتری به این موضوع فکر کنند. این کتاب ادامه #کتابهای گفتگو با پسرم دربارة #بربرها، گفتگو با نوهام دربارة پیش از تاریخ، گفتگو با نوهام دربارة #جنگ_جهانی _ول و گفتگو با بچهها دربارة #قرون_وسطی است. #مهدی_ضرغامیان، #نویسنده و #مترجم کتابهای کودک و نوجوان، کارشناس ارشد زبانشناسی است. مجموعة گفتگو با... به صورت پرسش و پاسخ برای #کودکان و #نوجوانان دربارة #فلسفه، #تاریخ، #جنگ، #عالم، #مرگ، #اخلاق و دیگر موضوعات سؤالبرانگیز تدوین شده است. مجموعة #حکایتهای_فلسفی از جمله آثاری است که #ضرغامیان برای آشنایی #کودکان_و_نوجوانان با موضوعات مختلف ترجمه کرده است که در انتشارات #آفرینگان به چاپ رسیده است
#مجموعه_گفتگوها
#مجموعه_حکایتهای_فلسفی
@qoqnoospub
#مجموعه_گفتگوها
#مجموعه_حکایتهای_فلسفی
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
#گروه_انتشاراتي_ققنوس #نشرهيلا #اپزاي_مرد_استاليني اثر #محمداسماعيل_جاجي_عليان را منتشر كرد
توصيه به ديگران
پیشنهاد کتاب/«اپرای مردان سبیل استالینی»؛ محمداسماعیل حاجی علیان؛ هیلا
سرنوشتهای شوم سیاسی و اجتماعی
مسعود عباسزاده؛ منتقد
«اپرای مردان سبیل استالینی»
شما میتوانید کتاب «اپرای مردان سبیل استالینی» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.
*****
«... نمیدانم برای چی این را گفته بودم. شاید درس دادن ادبیات زندگی و اختیار آدم را ازش میگیرد. شاید من و باد و پنجره درددلهایی با هم داریم که تمام نشدنی است. شاید هم میخواستم بهش بفهمانم در حد و اندازه پرسیدن این سوال نیست...»(صفحات10 و 11 داستان). هنوز هم که هنوز است، فضای اجتماعی شهرستانها با فضای تهران پایتخت تفاوتهای معناداری دارد. جوّ اجتماعی در شهرستانها شاید در 2 تا 3 دهه پیش تهران متوقف شده است. ساختار و ریخت شهرها شبیهتر است تا رفتارها و منشهای آدمها. باهم بودن، خون گرم بودن و البته سر در کار یکدیگر داشتن. ظاهراً، این سبک زندگی در دهه های 20 و 30 هم همین طور بوده است؛ داستان اپرای مردان سبیل استالینی رمانی است که بخش های مهمی از آن از حال و هوای شهری برخوردار است اما نه در تهران امروز که در تهران شصت سال پیش می گذرد. در بحبوحه کودتای 28 مرداد 1332که همچون داغی بردل مردم امیدوار آن روزگار نشست و هیچگاه التیام نیافت.
محمداسماعیل حاجی علیان از نویسندگان جوان و پرکار این سالها بوده که رمانهایی با حال و هوای گوناگون به خوانندگان ادبیات داستانی ارائه کرده است. تازه ترین رمان او اما اثری است با تمی تاریخی که به گفته نویسنده حاصل گرایشی شخصی به تاریخ معاصر ،مخصوصا مقطع کودتای 28 مرداد بوده است. دورانی که به زعم او چنان که باید در ادبیات داستانی منعکس نشده و ضرورت پرداختن به این واقعه مهم تاریخ معاصر به ویژه در این ایام که بحث مذاکرات هسته ای در میان بوده توسط این نویسنده بسیار احساس شده است. احساسی که باعث شده قلم بگیرد تا داستانی را با مایه های تاریخ معاصر روایت کند برای اینکه تلنگری باید برای خوانندگان که تاریخ تکرار می شود و باید از آن درس گرفت.
رمان در سه فصل و براساس سه نگاه به این واقعه شکل گرفته است. فصل اول (بختِ توران شاهی)، در توایل دهه سی و با ماجرای سور و سات عروسی توران شاهی آغاز می شود:«... آشور محمد شادمان فریاد زد: «بختم باز شد!» آن قدر که همه مردم آبادی از خانههاشان زدند بیرون و دنبال صدا به گندمزار رسیدند. اوشانان کنار آشور محمد ایستاده بود و به سنجاق قفل شده بر پوستش نگاه کرد و بعد به آشور محمد و مردم. سرش را زیر انداخت و دوباره اَویاس [به آه همراه یأس میگویند] کشید.»(صفحات 12 و 13 داستان).
پیشنهاد کتاب/«اپرای مردان سبیل استالینی»؛ محمداسماعیل حاجی علیان؛ هیلا
سرنوشتهای شوم سیاسی و اجتماعی
مسعود عباسزاده؛ منتقد
«اپرای مردان سبیل استالینی»
شما میتوانید کتاب «اپرای مردان سبیل استالینی» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.
*****
«... نمیدانم برای چی این را گفته بودم. شاید درس دادن ادبیات زندگی و اختیار آدم را ازش میگیرد. شاید من و باد و پنجره درددلهایی با هم داریم که تمام نشدنی است. شاید هم میخواستم بهش بفهمانم در حد و اندازه پرسیدن این سوال نیست...»(صفحات10 و 11 داستان). هنوز هم که هنوز است، فضای اجتماعی شهرستانها با فضای تهران پایتخت تفاوتهای معناداری دارد. جوّ اجتماعی در شهرستانها شاید در 2 تا 3 دهه پیش تهران متوقف شده است. ساختار و ریخت شهرها شبیهتر است تا رفتارها و منشهای آدمها. باهم بودن، خون گرم بودن و البته سر در کار یکدیگر داشتن. ظاهراً، این سبک زندگی در دهه های 20 و 30 هم همین طور بوده است؛ داستان اپرای مردان سبیل استالینی رمانی است که بخش های مهمی از آن از حال و هوای شهری برخوردار است اما نه در تهران امروز که در تهران شصت سال پیش می گذرد. در بحبوحه کودتای 28 مرداد 1332که همچون داغی بردل مردم امیدوار آن روزگار نشست و هیچگاه التیام نیافت.
محمداسماعیل حاجی علیان از نویسندگان جوان و پرکار این سالها بوده که رمانهایی با حال و هوای گوناگون به خوانندگان ادبیات داستانی ارائه کرده است. تازه ترین رمان او اما اثری است با تمی تاریخی که به گفته نویسنده حاصل گرایشی شخصی به تاریخ معاصر ،مخصوصا مقطع کودتای 28 مرداد بوده است. دورانی که به زعم او چنان که باید در ادبیات داستانی منعکس نشده و ضرورت پرداختن به این واقعه مهم تاریخ معاصر به ویژه در این ایام که بحث مذاکرات هسته ای در میان بوده توسط این نویسنده بسیار احساس شده است. احساسی که باعث شده قلم بگیرد تا داستانی را با مایه های تاریخ معاصر روایت کند برای اینکه تلنگری باید برای خوانندگان که تاریخ تکرار می شود و باید از آن درس گرفت.
رمان در سه فصل و براساس سه نگاه به این واقعه شکل گرفته است. فصل اول (بختِ توران شاهی)، در توایل دهه سی و با ماجرای سور و سات عروسی توران شاهی آغاز می شود:«... آشور محمد شادمان فریاد زد: «بختم باز شد!» آن قدر که همه مردم آبادی از خانههاشان زدند بیرون و دنبال صدا به گندمزار رسیدند. اوشانان کنار آشور محمد ایستاده بود و به سنجاق قفل شده بر پوستش نگاه کرد و بعد به آشور محمد و مردم. سرش را زیر انداخت و دوباره اَویاس [به آه همراه یأس میگویند] کشید.»(صفحات 12 و 13 داستان).
انتشارات ققنوس
#گروه_انتشاراتي_ققنوس #نشرهيلا #اپزاي_مرد_استاليني اثر #محمداسماعيل_جاجي_عليان را منتشر كرد
در ادامه داستان به تهران بازمی گردد. آبنوس همسر شاعر و تودهای توران شاهی، قهرمان و راوی بخش اول داستان، به خانه همسر در خیابان ری میآیند و همان ابتدا 3 نظامی را که به حزب توده گرایش دارند، در خانه خود پنهان میکنند و در هجوم مأموران امنیتی رژیم، به خیابان چراغ گاز فراری شان میدهند. آبنوس و توران دستگیر و به زندان میروند و تلاش میکنند در خلال شکنجه، نشکنند. نماد هویت واقعی آنان، اوشانان است: «...یاد اکبر نژاد و قصه اوشانانش افتادم که آخر عمری اوشانان نگذاشت آشورمحمد آزادش کند.» (صفحه 40 داستان). پس از مدتی که آنان به گناه کرده و نکرده خود اعتراف نمیکنند، آبنوس اعدام میشود. سرنوشت توران مانند سرنوشت اوشانان داستان میشود؛ آزاد اما حیران: «...هنوز شش ماه از زندگی مشترکم با آبنوس نگذشته بود که آبنوس تیرباران شده بود و من هم نه ماه آزگار توی سلول انفرادی بودم... خوشحال گفتند سازمان افسران حزب از بین رفته و مهرههای سوختهای مثل من که نه توی سازمان افسران کارهای بودم و نه توی حزب جایگاهی داشتم، تهدیدی برای اعلیحضرت همایونی و ملت ایران محسوب نمیشوم. » (صفحه 59 داستان). او هم مانند سایر تودهای های همعصرش سرخورده میشود: «...حرف آبنوس توی گوشم جاخوش کرده بود: «سیاست بچه بازی نیست که یکی قهر کنه و بخواد مردم بیان دنبالش تا برگرده سرصندلیش. باید صندلی رو هرطور شده نگه داره کسی که شخص اول سیاست میشه!» (نقل به مضمون از صفحات 62 و 63 داستان) و در دی ماه 1334 به تبعیدگاه دکتر راستی [مصدق] – که تودهای ها به او دل بسته بودند - در احمدآباد میرود و بالاخره، به خیانت آنان علیه کابینه او پیمیبرد. توران، دکتر راستی را مقصر بروز رویدادهای ناگوار زندگیاش میداند و میخواهد او را ترور کند. به احمدآباد میرود: «...من دیگر از حزب بریده بودم و فقط برای گرفتن آدرس دکتر راستی به جلسه حزب رفته بودم ... انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته باشد.»(صفحات 64 و 65 داستان). اما میان مرز ترور و فرار: «...وقتی داشتم کمری را پرت میکردم، نامه آبنوس هم با کمری پرت شده بود. نمیدانم برای چی مثل دیوانهها لای درختها دنبال نامه میگشتم ... چشمم روی نامه مانده بود که آخرین دست خط آبنوس روی قایق کاغذی محو میشد و کاغذ را سیاهی میگرفت. نشستم روی زمین و به اندازه سه سال گریه کردم».
فصل دوم رمان با عنوان بخت اصغر خالدار ، نویسنده به سالهای انقلاب اسلامی می رود، اما در عین جال رجعت هایی به کودتای 28 مرداد از زاویه ای دیگر دارد. این فصل نیز همانند قسمت اول آن به شیوه روایت اول شخص نوشته شده است. در این فصل سرنوشت عموی یکی از شاگردان تورات شاهی روایت می شود که عناصر ساواکی تعلیم دیده در خارج از ایران است و با ژنرال هایزر به ایران آمده است. سالها قبل کارگر کارگاه بلندیانها بوده که عمال بریتانیا بودهاند و حالا در ردای جاسوسی بلندپایه دستیار ویژه برژینسکی، رئیس شورای امنیت ملی وقت آمریکا برای رصد جریانهای مربوط به انقلاب ایران است.
فصل دوم رمان با عنوان بخت اصغر خالدار ، نویسنده به سالهای انقلاب اسلامی می رود، اما در عین جال رجعت هایی به کودتای 28 مرداد از زاویه ای دیگر دارد. این فصل نیز همانند قسمت اول آن به شیوه روایت اول شخص نوشته شده است. در این فصل سرنوشت عموی یکی از شاگردان تورات شاهی روایت می شود که عناصر ساواکی تعلیم دیده در خارج از ایران است و با ژنرال هایزر به ایران آمده است. سالها قبل کارگر کارگاه بلندیانها بوده که عمال بریتانیا بودهاند و حالا در ردای جاسوسی بلندپایه دستیار ویژه برژینسکی، رئیس شورای امنیت ملی وقت آمریکا برای رصد جریانهای مربوط به انقلاب ایران است.
انتشارات ققنوس
#گروه_انتشاراتي_ققنوس #نشرهيلا #اپزاي_مرد_استاليني اثر #محمداسماعيل_جاجي_عليان را منتشر كرد
حاج علیان نویسنده ای است که عناصر بومی زادگاه خود را همواره در داستانهایش به اشکال گوناگون به خدمت می گیرد و بر غنای کار خود می افزاید. در این رمان نیز آنجا که نیاز داشته داستان را به شهرستان ببرد، از اقلیمی استفاده می کند که به واسطه اشراف بر جنبه های زبانی و فرهنگی می توانند آن ها به شکلی غیر تحمیلی مورد استفاده قرار دهد.
داستان به صورت موازی به نقل این رویدادها و زندگی و عاشقشدن او در شهرستان سنگسر، میپردازد که در مسیری غلط و به قولی از بد روزگار قرار میگیرد. توصیفات نویسنده از زبان اصغر خالدار، پرده از نیرنگ بریتانیاییها و آمریکاییها در کودتای 28 مرداد 32 و بهرهگیری از تجارب آن در به شکست کشاندن انقلاب اسلامی بهمن 57، برمیدارد که ریشه در نفت دارد. به قول اسفندیار برادر اصغر:«...امان از این درد! تو فهمیدی نفت به درد می خوره، ولی بزرگترا عین خیالشون نیست. یکی نشسته بشکه بشکه نفت مردمو داره میبره و تفم کف دستشون نمیندازه!»(صفحه 103 داستان). نویسنده داستان، علاوه بر تأکید به این ثروت ملی، ثروتی پنهانی که همان ثروت فرهنگی و لهجه و اصطلاحات روح نواز سنگسری و سمنانی است، به رخ خوانندههایش میکشاند؛ از غذاهایی که با بادمجان پخته میشوند تا مجموعهای زیبا از اصطلاحات کلامی و زبانی در این شهرستان. بهکارگیری زبان و نثری شکسته در داستان که در کمتر داستان ایرانی میتوان سراغی از آن گرفت:«...فصل بادمجان سمنان بود و هر وقتی توی خانه غذایمان به بلای خانمان سوز بادمجان گرفتار میشد، پدرم ترش میکرد و لیچار بار مادرم میکرد و خواهرم را دستوپاچلفتی میگفت و زن داداشم را کردک [زبر و زرنگ]. اسفندیارمان نان و ماست چکیده میخورد و من نان خالی سق میزدم، ولی خودشان آن چنان لذتی از بادمجان میبردند که انگار گوشت آهو بره باشد. زن بودن و مرد بودن توفیرهای زیادی دارد که یکیاش همین آفت بادمجان است.» (صفحه 126 داستان).
حاج علیان با کنار هم قرار داردن این روایت ها در واقع از نقش تاریخی مشابه انگلیس و آمریکا در خلاف جهت خواست و آرمانهای مردم این پرده برمی دارد. رمان حاضر اثری ست خوشخوان با زبانی به دور از پیچیدگی و برخوردار از روایتی داستانگو که کم و بیش مبتنی بر شیوه های کلاسیک داستان گویی ست؛ اما در پایان و فصل سوم، نویسنده به شیوه آثار نامتعارف از خواننده دعوت می کند تا او روایت کند.
@qoqnoospub
داستان به صورت موازی به نقل این رویدادها و زندگی و عاشقشدن او در شهرستان سنگسر، میپردازد که در مسیری غلط و به قولی از بد روزگار قرار میگیرد. توصیفات نویسنده از زبان اصغر خالدار، پرده از نیرنگ بریتانیاییها و آمریکاییها در کودتای 28 مرداد 32 و بهرهگیری از تجارب آن در به شکست کشاندن انقلاب اسلامی بهمن 57، برمیدارد که ریشه در نفت دارد. به قول اسفندیار برادر اصغر:«...امان از این درد! تو فهمیدی نفت به درد می خوره، ولی بزرگترا عین خیالشون نیست. یکی نشسته بشکه بشکه نفت مردمو داره میبره و تفم کف دستشون نمیندازه!»(صفحه 103 داستان). نویسنده داستان، علاوه بر تأکید به این ثروت ملی، ثروتی پنهانی که همان ثروت فرهنگی و لهجه و اصطلاحات روح نواز سنگسری و سمنانی است، به رخ خوانندههایش میکشاند؛ از غذاهایی که با بادمجان پخته میشوند تا مجموعهای زیبا از اصطلاحات کلامی و زبانی در این شهرستان. بهکارگیری زبان و نثری شکسته در داستان که در کمتر داستان ایرانی میتوان سراغی از آن گرفت:«...فصل بادمجان سمنان بود و هر وقتی توی خانه غذایمان به بلای خانمان سوز بادمجان گرفتار میشد، پدرم ترش میکرد و لیچار بار مادرم میکرد و خواهرم را دستوپاچلفتی میگفت و زن داداشم را کردک [زبر و زرنگ]. اسفندیارمان نان و ماست چکیده میخورد و من نان خالی سق میزدم، ولی خودشان آن چنان لذتی از بادمجان میبردند که انگار گوشت آهو بره باشد. زن بودن و مرد بودن توفیرهای زیادی دارد که یکیاش همین آفت بادمجان است.» (صفحه 126 داستان).
حاج علیان با کنار هم قرار داردن این روایت ها در واقع از نقش تاریخی مشابه انگلیس و آمریکا در خلاف جهت خواست و آرمانهای مردم این پرده برمی دارد. رمان حاضر اثری ست خوشخوان با زبانی به دور از پیچیدگی و برخوردار از روایتی داستانگو که کم و بیش مبتنی بر شیوه های کلاسیک داستان گویی ست؛ اما در پایان و فصل سوم، نویسنده به شیوه آثار نامتعارف از خواننده دعوت می کند تا او روایت کند.
@qoqnoospub
#گروه_انتشاراتي_ققنوس
گفتن اين كه آزادي من مطلق است؛ به اين معني است كه هيچ چيزي بيرون از من وجود ندارد كه بتواند مرا به عملي خاص و نه عملي ديگر، وادارد..
#فلسفه_فرانسه_در_قرن_بیستم
@qoqnoospub
گفتن اين كه آزادي من مطلق است؛ به اين معني است كه هيچ چيزي بيرون از من وجود ندارد كه بتواند مرا به عملي خاص و نه عملي ديگر، وادارد..
#فلسفه_فرانسه_در_قرن_بیستم
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
#گروه_انتشاراتي_ققنوس گفتن اين كه آزادي من مطلق است؛ به اين معني است كه هيچ چيزي بيرون از من وجود ندارد كه بتواند مرا به عملي خاص و نه عملي ديگر، وادارد.. #فلسفه_فرانسه_در_قرن_بیستم @qoqnoospub
#گروه_انتشاراتي_ققنوس
از همان صدر مشروطه هم که در نظر آوریم، #اندیشه های_فرانسوی در ایران طرفداران بیشتری داشته است، خواه در ردای نویسندگانی چون #ولتر و #روسو و #دالامبر و #دیدرو و خواه در قامت نویسندگانی چون #شاتوبریان و #بالزاک. زبان #روشنفکری و نخستین زبان بیگانه یی نیز که عمدتا آموخته می شد، زبان فرانسوی بود. اندیشه ها و #فلسفه های_ فرانسوی همواره برای ایرانیان جذاب بوده اند و طرفدار داشته اند و این علاقه تا به امروز نیز ادامه داشته است، چنان که طرفداران #فلسفه های_غربی گرایش زیادی به آثار فیلسوفانی چون #میشل_فوکو، #ژیل_دلوز، #ژاک_دریدا، #فرانسوا_لیوتار، #آلن_بدیو و... دارند و معمولا واپسین اظهارنظرها و آثار این فیلسوفان مورد توجه #فلسفه_دوستان ایرانی است. #فلسفه در #فرانسه بر سنتی دیرپا و قدرتمند استوار است. عموما #رنه_دکارت در آغاز قرن هفدهم را #پدر_فلسفه جدید می خوانند، فیلسوفی که در همه آنچه می دانست شک کرد و معرفت را بر محوریت فرد اندیشنده یا کوگیتو استوار کرد. البته #اریک_متیوز نویسنده کتاب #فلسفه_فرانسه_در_قرن_بیستم در مقدمه کتابش که به همت #محسن_حکیمی ترجمه و به تازگی توسط نشر #ققنوس بازنشر شده معتقد است که از #دکارت دو سنت متمایز و در عین حال به هم پیوسته منشعب شده است: نخست تفکری #خردگرا و #گالیله یی و دیگری اندیشه یی #انسان_محور و #آگوستینی. او این دوگانه را اساس #بحران_دکارتی می خواند و معتقد است که فلسفه در #قرن_بیستم در مرز این گسست گام برمی دارد. او شرح خود را بر فلسفه در این قرن با شرح آثار #هانری_برگسن آغاز می کند و با کلامی که یادآور سخن مشهور وایتهد است، می نویسد: «بیشتر فلسفه قرن بیستم فرانسه را می توان پانوشت هایی بر فلسفه #برگسن دانست». او معتقد است که برگسن با وجود اظهارنظرهای متناقضی که درباره اش صورت می گیرد، از بسیاری جهات دستور کار نوع فلسفه فرانسوی در قرن بیستم را نوشت: پافشاری بر اهمیت #جسمانیت و #انضمامی بودن، رد مفهوم #عقلانیت الگو گرفته از ریاضیات و علوم طبیعی، به رسمیت شناسی زمان و شدن. بعد از برگسن کتاب به شرح اندیشه های دو فیلسوف دینی می پردازد: #امانوئل_مونیه و #گابریل_مارسل. اندیشمندانی که در فرانسه #کاتولیک به طریقی فلسفی به #الهیات می اندیشیدند. دو فصل بعدی به ترتیب دو #فیلسوف #اگزیستانسیالیستی یعنی #ژان_پل_سارتر و $#موریس_مرلوپونتی معرفی می شوند. #لویي_آلتوسر، #الکساندر_کوژو و #سارتر به عنوان سه #مارکسیست فرانسوی در فصل بعدی معرفی می شوند. فصل های بعدی متفکرانی دو موج #ساختارگرایی ( #لاکان و #فوکو ) و #پساساختارگرایی ( #لویناس، #دریدا و #لیوتار ) معرفی می شوند. فصل نهم کتاب نیز به #فمینیست های متاخر فرانسوی چون #لوس_ایریگاری، #ژولیا_کریستوا و #میشل_لودوف می پردازد. در پایان کتاب نیز نویسنده ضمن تاکید بر زنده بودن فلسفه در فرانسه نشان می دهد که حضور چهره هایی چون #هیلاری_پوتنام نشانگر آن است که در فرانسه نیز #فلسفه_تحلیلی جریان دارد و مرز بندی قاره یی- تحلیلی را نمی توان با شدت و حدت پی گرفت.
@qoqnoospub
از همان صدر مشروطه هم که در نظر آوریم، #اندیشه های_فرانسوی در ایران طرفداران بیشتری داشته است، خواه در ردای نویسندگانی چون #ولتر و #روسو و #دالامبر و #دیدرو و خواه در قامت نویسندگانی چون #شاتوبریان و #بالزاک. زبان #روشنفکری و نخستین زبان بیگانه یی نیز که عمدتا آموخته می شد، زبان فرانسوی بود. اندیشه ها و #فلسفه های_ فرانسوی همواره برای ایرانیان جذاب بوده اند و طرفدار داشته اند و این علاقه تا به امروز نیز ادامه داشته است، چنان که طرفداران #فلسفه های_غربی گرایش زیادی به آثار فیلسوفانی چون #میشل_فوکو، #ژیل_دلوز، #ژاک_دریدا، #فرانسوا_لیوتار، #آلن_بدیو و... دارند و معمولا واپسین اظهارنظرها و آثار این فیلسوفان مورد توجه #فلسفه_دوستان ایرانی است. #فلسفه در #فرانسه بر سنتی دیرپا و قدرتمند استوار است. عموما #رنه_دکارت در آغاز قرن هفدهم را #پدر_فلسفه جدید می خوانند، فیلسوفی که در همه آنچه می دانست شک کرد و معرفت را بر محوریت فرد اندیشنده یا کوگیتو استوار کرد. البته #اریک_متیوز نویسنده کتاب #فلسفه_فرانسه_در_قرن_بیستم در مقدمه کتابش که به همت #محسن_حکیمی ترجمه و به تازگی توسط نشر #ققنوس بازنشر شده معتقد است که از #دکارت دو سنت متمایز و در عین حال به هم پیوسته منشعب شده است: نخست تفکری #خردگرا و #گالیله یی و دیگری اندیشه یی #انسان_محور و #آگوستینی. او این دوگانه را اساس #بحران_دکارتی می خواند و معتقد است که فلسفه در #قرن_بیستم در مرز این گسست گام برمی دارد. او شرح خود را بر فلسفه در این قرن با شرح آثار #هانری_برگسن آغاز می کند و با کلامی که یادآور سخن مشهور وایتهد است، می نویسد: «بیشتر فلسفه قرن بیستم فرانسه را می توان پانوشت هایی بر فلسفه #برگسن دانست». او معتقد است که برگسن با وجود اظهارنظرهای متناقضی که درباره اش صورت می گیرد، از بسیاری جهات دستور کار نوع فلسفه فرانسوی در قرن بیستم را نوشت: پافشاری بر اهمیت #جسمانیت و #انضمامی بودن، رد مفهوم #عقلانیت الگو گرفته از ریاضیات و علوم طبیعی، به رسمیت شناسی زمان و شدن. بعد از برگسن کتاب به شرح اندیشه های دو فیلسوف دینی می پردازد: #امانوئل_مونیه و #گابریل_مارسل. اندیشمندانی که در فرانسه #کاتولیک به طریقی فلسفی به #الهیات می اندیشیدند. دو فصل بعدی به ترتیب دو #فیلسوف #اگزیستانسیالیستی یعنی #ژان_پل_سارتر و $#موریس_مرلوپونتی معرفی می شوند. #لویي_آلتوسر، #الکساندر_کوژو و #سارتر به عنوان سه #مارکسیست فرانسوی در فصل بعدی معرفی می شوند. فصل های بعدی متفکرانی دو موج #ساختارگرایی ( #لاکان و #فوکو ) و #پساساختارگرایی ( #لویناس، #دریدا و #لیوتار ) معرفی می شوند. فصل نهم کتاب نیز به #فمینیست های متاخر فرانسوی چون #لوس_ایریگاری، #ژولیا_کریستوا و #میشل_لودوف می پردازد. در پایان کتاب نیز نویسنده ضمن تاکید بر زنده بودن فلسفه در فرانسه نشان می دهد که حضور چهره هایی چون #هیلاری_پوتنام نشانگر آن است که در فرانسه نیز #فلسفه_تحلیلی جریان دارد و مرز بندی قاره یی- تحلیلی را نمی توان با شدت و حدت پی گرفت.
@qoqnoospub
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#معرفی_کتاب
#بهای_سنگین_مادی_گرایی
نویسنده: تیم کاسر
مترجمین: میلاد سبزه آرا
مصطفی محمدی
انتشارات: ققنوس- 1394
#کارل_مارکس (فیلسوف، تاریخدان و اقتصاددان نابغه ی آلمانی) اعتقاد داشت که در نظام سرمایه داری کالاها تبدیل به "فتیش" می شوند. کلمه ی #فتیش به معنای بُت است: شیئی بی جان که مردمان بَدَوی باور داشتند روحی الهی در آن حلول کرده و آن را می پرستیدند! در جامعه ی #کاپیتالیست (پول محور) کالاها به گونه ای مورد پرستش قرار می گیرند! کالا نه به سبب کارکردی که دارد بلکه به خودی خود دارای اصالت است! کالاها دیگر "طریقیّت" ندارند بلکه "موضوعیّت" دارند! یعنی حاوی نام و نشانی هستند که به خودی خود احترام برانگیز است و ما نه به سبب نیاز به کارکرد یک کفش، گوشی تلفن یا اتوموبیل بلکه به سبب "پرستیژ" برای کالاها پول می پردازیم. به خریدهای سالیانه ی خود نگاهی بیندازید. اگر سبد کالای شما با پرستیژ کالاها پر می شود تا کارکرد آن ها یعنی در تار عنکبوت "خدای جامعه ی سرمایه داری" گرفتار شده اید!
برخلاف آن چه "مذهب سرمایه داری" تبلیغ می کند ما در دنیایی با امکانات نامحدود زندگی نمی کنیم! در زمینی که ما زندگی می کنیم امکانات و منابع محدودند و هرگاه ما چیزی بیش از نیاز مصرف می کنیم حقّی از کسی در جایی که ممکن است هرگز ندانیم ضایع می شود. در کنار هر کاخ صدها کوخ می رویند و برای این که کسی در جایی از دنیا سوار بر اتوموبیل هشت سیلندر به ماه عسل برود باید در جای دیگری از دنیا آتش جنگی بی معنا روشن شود!
آن قدر «واعظان بی عمل» راجع به قناعت سخن گفته اند و خود مرسدس بنز سوار شده اند که هرگاه از قناعت می گوییم مردم کهیر می زنند! آن قدر ارزش ها مورد استفاده ی ابزاری قرار گرفته اند که بازگویی از آن ها بسیاری از مخاطبان را دلزده می کند. امّا آن چه باعث شد دوباره در این زمینه بنویسم خواندن کتاب «بهای سنگین مادی گرایی» است. نویسنده ی این کتاب یک واعظ مذهبی یا یک فیلسوف سوسیالیست نیست، «تیم کاسر» یک پژوهشگر برجسته ی #روانشناسی است. او دکترای روان شناسی خود را از دانشگاه روچستر نیویورک دریافت کرده و اکنون پروفسور روان شناسی در کالج ناکس ایلینویز است. تیم کاسر و همکارانش پژوهش های متعددی را روی صدها آمریکایی انجام دادند، علاوه بر آن، نتایج پژوهش های مرتبط را از چهل و یک کشور جهان جمع آوری نموده اند. نتیجه ی پژوهش هایی که تیم کاسر در این کتاب آورده است این است: کسانی که اولویت اوّل زندگی شان «مصرف گرایی» است نسبت به کسانی که اولویت اوّل شان «خدمت و مفید بودن» است یا اولویت اوّل شان «آزادگی و خودانگیزی» است هم بیشتر دچار بیماری های جسمانی می شوند، هم بیشتر دچار بیماری های روان شناختی می شوند، هم بیشتر دست به خشونت می زنند و هم بیشتر گرفتار مصرف مواد می گردند! از نظر تیم کاسر و همکارانش بیماری مصرف گرایی با این علائم خود را نشان می دهد:
رقابت بر سر داشتن اموال بیشتر
اکراه از به اشتراک گذاشتن دارایی های خود یا استفاده از امکانات شراکتی
درگیری ذهنی زیاد با مُد، زیبایی و جذّابیّت جسمی
اهمیت دادن زیاد به شهرت و معروفیّت
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/HighPriceOfMaterialism.jpg
#بهای_سنگین_مادی_گرایی
نویسنده: تیم کاسر
مترجمین: میلاد سبزه آرا
مصطفی محمدی
انتشارات: ققنوس- 1394
#کارل_مارکس (فیلسوف، تاریخدان و اقتصاددان نابغه ی آلمانی) اعتقاد داشت که در نظام سرمایه داری کالاها تبدیل به "فتیش" می شوند. کلمه ی #فتیش به معنای بُت است: شیئی بی جان که مردمان بَدَوی باور داشتند روحی الهی در آن حلول کرده و آن را می پرستیدند! در جامعه ی #کاپیتالیست (پول محور) کالاها به گونه ای مورد پرستش قرار می گیرند! کالا نه به سبب کارکردی که دارد بلکه به خودی خود دارای اصالت است! کالاها دیگر "طریقیّت" ندارند بلکه "موضوعیّت" دارند! یعنی حاوی نام و نشانی هستند که به خودی خود احترام برانگیز است و ما نه به سبب نیاز به کارکرد یک کفش، گوشی تلفن یا اتوموبیل بلکه به سبب "پرستیژ" برای کالاها پول می پردازیم. به خریدهای سالیانه ی خود نگاهی بیندازید. اگر سبد کالای شما با پرستیژ کالاها پر می شود تا کارکرد آن ها یعنی در تار عنکبوت "خدای جامعه ی سرمایه داری" گرفتار شده اید!
برخلاف آن چه "مذهب سرمایه داری" تبلیغ می کند ما در دنیایی با امکانات نامحدود زندگی نمی کنیم! در زمینی که ما زندگی می کنیم امکانات و منابع محدودند و هرگاه ما چیزی بیش از نیاز مصرف می کنیم حقّی از کسی در جایی که ممکن است هرگز ندانیم ضایع می شود. در کنار هر کاخ صدها کوخ می رویند و برای این که کسی در جایی از دنیا سوار بر اتوموبیل هشت سیلندر به ماه عسل برود باید در جای دیگری از دنیا آتش جنگی بی معنا روشن شود!
آن قدر «واعظان بی عمل» راجع به قناعت سخن گفته اند و خود مرسدس بنز سوار شده اند که هرگاه از قناعت می گوییم مردم کهیر می زنند! آن قدر ارزش ها مورد استفاده ی ابزاری قرار گرفته اند که بازگویی از آن ها بسیاری از مخاطبان را دلزده می کند. امّا آن چه باعث شد دوباره در این زمینه بنویسم خواندن کتاب «بهای سنگین مادی گرایی» است. نویسنده ی این کتاب یک واعظ مذهبی یا یک فیلسوف سوسیالیست نیست، «تیم کاسر» یک پژوهشگر برجسته ی #روانشناسی است. او دکترای روان شناسی خود را از دانشگاه روچستر نیویورک دریافت کرده و اکنون پروفسور روان شناسی در کالج ناکس ایلینویز است. تیم کاسر و همکارانش پژوهش های متعددی را روی صدها آمریکایی انجام دادند، علاوه بر آن، نتایج پژوهش های مرتبط را از چهل و یک کشور جهان جمع آوری نموده اند. نتیجه ی پژوهش هایی که تیم کاسر در این کتاب آورده است این است: کسانی که اولویت اوّل زندگی شان «مصرف گرایی» است نسبت به کسانی که اولویت اوّل شان «خدمت و مفید بودن» است یا اولویت اوّل شان «آزادگی و خودانگیزی» است هم بیشتر دچار بیماری های جسمانی می شوند، هم بیشتر دچار بیماری های روان شناختی می شوند، هم بیشتر دست به خشونت می زنند و هم بیشتر گرفتار مصرف مواد می گردند! از نظر تیم کاسر و همکارانش بیماری مصرف گرایی با این علائم خود را نشان می دهد:
رقابت بر سر داشتن اموال بیشتر
اکراه از به اشتراک گذاشتن دارایی های خود یا استفاده از امکانات شراکتی
درگیری ذهنی زیاد با مُد، زیبایی و جذّابیّت جسمی
اهمیت دادن زیاد به شهرت و معروفیّت
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/HighPriceOfMaterialism.jpg
هنر آسان سخن گفتن
مناسب بودن کتاب حاضر به عنوان بهترین منبع برای گام نخست ورود و مطالعه جدی در زمینه هنر و زیبایی غیر قابل تردید است..
#خبرگزاری_الف
@qoqnoospub
مناسب بودن کتاب حاضر به عنوان بهترین منبع برای گام نخست ورود و مطالعه جدی در زمینه هنر و زیبایی غیر قابل تردید است..
#خبرگزاری_الف
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
هنر آسان سخن گفتن مناسب بودن کتاب حاضر به عنوان بهترین منبع برای گام نخست ورود و مطالعه جدی در زمینه هنر و زیبایی غیر قابل تردید است.. #خبرگزاری_الف @qoqnoospub
کد مطلب: 412611
پیشنهاد کتاب/ «تعریف هنر و زیبایی»؛ تامس آداجیان و کریسپین ساراتول؛ ترجمه فائزه جعفریان؛ ققنوس
هنر آسان سخن گفتن
بخش فرهنگی؛ 20 آبان 1395
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۴۷
«تعریف هنر و زیبایی»
نوشته: تامس آداجیان و کریسپین ساراتول
ترجمه : فائزه جعفریان
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1395
116 صفحه، 7000 تومان
شما میتوانید کتاب «تعریف هنر و زیبایی» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب خرید کنید.
*****
انتشار ترجمه مدخل های دانشنامه استفورد، به شکل کتابهایی کوچک (در قطع پالتویی) و کاربردی و البته با قیمتی مناسب یکی از آن حرکت های ماندگار نشر ققنوس به شمار می رود که با فواصل زمانی نه چندان طولانی و به شکلی متداوم به بازار نشر عرضه شده است.
دانشنامه فلسفه استنفورد برای اهل فلسفه نام آشنایی است، متونی که به زبانی ساده و قابل فهم برای علاقمندان حوزه فلسفه نوشته شده اند و هر مدخل به موضوعی خاص از میان خیل موضوعات فلسفی اختصاص یافته است. این دانشنامه که متن انگلیسی آن در فضای مجازی در اختیار همه قرار دارد حاصل اجرای طرحی است ارزشمند که اجرای آن از سال ۱۹۹۵ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان نیز ادامه دارد. آنها که به زبان انگلیسی آشنا هستند و برآن تسلط دارند شاید کارشان به این مجموعه ارزنده افتاده و از آن بهره نیز برده باشند. اما اینکه این دانشنامه به شکلی مدون و برنامه ریزی شده توسط مترجمانی آشنا با حوزه فلسفه به فارسی در آمده و در اختیار همگان قرار گیرد حاصل پشت کار نشر ققنوس و مسعود علیا ست که سرپرستی ترجمه این مجموعه را برعهده گرفته است و خود نیز مدخل هایی از آن را به فارسی برگردانده است.
تاکنون بیش از هفتاد جلد از این مجموعه منتشر شده است که پدیدار شناسی، دوستی، زیبایی شناسی هگل، اخلاق باور، یاکوبی، سهروردی، هگل، فلسفه دین کانت، ژیل دلوز و... از جمله برخی عناوین مدخل های منتشر شده این دانشنامه در قالب کتاب است. اما شصت و هفتمین جلد از این مجموعه با عنوان «تعریف هنر و زیبایی» به این دو موضوع مهم و آشنا اختصاص یافته است. لازم به ذکر است که کتاب حاضر شامل دو مدخل است، نخست هنر که به قلم تامس آداجیان نوشته شده و دیگری زیبایی که توسط کریسپین سارتول نوشته شده است. ظاهرا کوتاهی متن این مدخلها و ارتباط میان آنها باعث شده است در قالب یک جلد کتاب به بازار ارائه شوند.
هنر و چیستی آن یکی از بحث های دیرینه در حوزه فلسفه به شمار می آید. وقتی از هنر سخن گفته می شود، این بحث به میان می آید که بر اساس چه تعریفی می توان به هنر بودن یک سوژه پی برد. از قضا مشکل در همین گام نخست ظاهر می شود، یعنی مورد مناقشه بودن تعریفی واحد از هنر. تامس آداجیان برای این منظور راهکار بسیار خوبی پیدا کرده است. تقسیم کردن هنر به دو دوره و تمایز قائل شدن بین معنای سنتی و عرفی آن با هنر مدرن تا اندازه زیادی به خواننده این متن کمک کرده است تا به درک قابل قبولی از هنر در تناسب با نسبت آن با شکل سنتی یا مدرن هنر برسد. مدخل هنر با الزامات تعریف هنر آغاز شده و سپس به تعریف سنتی از هنر می رسد. بند سوم این مدخل با عنوان شک باوری درباره هنر به سراغ بحث تردید درباره امکان و ارزش تعریف هنر به شکل سنتی می رسد که سر آغاز بحث هایی است که شکل هنر معاصر و نحوه تعریف آن می رسد. در پایان این بخش تامس آداجیان نتیجه می گیرد تعاریف عرف گرایان می تواند از پس تعریف هنر مدرن برآید تنها نکته مشکل آن در زمینه بحث جهانشمولی هنر است.
بخش دوم کتاب به تعریف زیبایی اختصاص دارد. مفهوم زیبایی نیز همانند ماهیت هنر از دیرباز در فلسفه مورد توجه و تحلیل قرار گرفته است. نیکی، عدالت، حقیقت و زیبایی از جمله ارزش های بنیادین در حوزه فلسفه محسوب می شود. در طول تاریخ فلسفه از یونان باستان تا امروز فلاسفه به اشکال مختلف به زیبایی، تبیین و شناخت آن پرداخته اند.
پیشنهاد کتاب/ «تعریف هنر و زیبایی»؛ تامس آداجیان و کریسپین ساراتول؛ ترجمه فائزه جعفریان؛ ققنوس
هنر آسان سخن گفتن
بخش فرهنگی؛ 20 آبان 1395
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۴۷
«تعریف هنر و زیبایی»
نوشته: تامس آداجیان و کریسپین ساراتول
ترجمه : فائزه جعفریان
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1395
116 صفحه، 7000 تومان
شما میتوانید کتاب «تعریف هنر و زیبایی» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب خرید کنید.
*****
انتشار ترجمه مدخل های دانشنامه استفورد، به شکل کتابهایی کوچک (در قطع پالتویی) و کاربردی و البته با قیمتی مناسب یکی از آن حرکت های ماندگار نشر ققنوس به شمار می رود که با فواصل زمانی نه چندان طولانی و به شکلی متداوم به بازار نشر عرضه شده است.
دانشنامه فلسفه استنفورد برای اهل فلسفه نام آشنایی است، متونی که به زبانی ساده و قابل فهم برای علاقمندان حوزه فلسفه نوشته شده اند و هر مدخل به موضوعی خاص از میان خیل موضوعات فلسفی اختصاص یافته است. این دانشنامه که متن انگلیسی آن در فضای مجازی در اختیار همه قرار دارد حاصل اجرای طرحی است ارزشمند که اجرای آن از سال ۱۹۹۵ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان نیز ادامه دارد. آنها که به زبان انگلیسی آشنا هستند و برآن تسلط دارند شاید کارشان به این مجموعه ارزنده افتاده و از آن بهره نیز برده باشند. اما اینکه این دانشنامه به شکلی مدون و برنامه ریزی شده توسط مترجمانی آشنا با حوزه فلسفه به فارسی در آمده و در اختیار همگان قرار گیرد حاصل پشت کار نشر ققنوس و مسعود علیا ست که سرپرستی ترجمه این مجموعه را برعهده گرفته است و خود نیز مدخل هایی از آن را به فارسی برگردانده است.
تاکنون بیش از هفتاد جلد از این مجموعه منتشر شده است که پدیدار شناسی، دوستی، زیبایی شناسی هگل، اخلاق باور، یاکوبی، سهروردی، هگل، فلسفه دین کانت، ژیل دلوز و... از جمله برخی عناوین مدخل های منتشر شده این دانشنامه در قالب کتاب است. اما شصت و هفتمین جلد از این مجموعه با عنوان «تعریف هنر و زیبایی» به این دو موضوع مهم و آشنا اختصاص یافته است. لازم به ذکر است که کتاب حاضر شامل دو مدخل است، نخست هنر که به قلم تامس آداجیان نوشته شده و دیگری زیبایی که توسط کریسپین سارتول نوشته شده است. ظاهرا کوتاهی متن این مدخلها و ارتباط میان آنها باعث شده است در قالب یک جلد کتاب به بازار ارائه شوند.
هنر و چیستی آن یکی از بحث های دیرینه در حوزه فلسفه به شمار می آید. وقتی از هنر سخن گفته می شود، این بحث به میان می آید که بر اساس چه تعریفی می توان به هنر بودن یک سوژه پی برد. از قضا مشکل در همین گام نخست ظاهر می شود، یعنی مورد مناقشه بودن تعریفی واحد از هنر. تامس آداجیان برای این منظور راهکار بسیار خوبی پیدا کرده است. تقسیم کردن هنر به دو دوره و تمایز قائل شدن بین معنای سنتی و عرفی آن با هنر مدرن تا اندازه زیادی به خواننده این متن کمک کرده است تا به درک قابل قبولی از هنر در تناسب با نسبت آن با شکل سنتی یا مدرن هنر برسد. مدخل هنر با الزامات تعریف هنر آغاز شده و سپس به تعریف سنتی از هنر می رسد. بند سوم این مدخل با عنوان شک باوری درباره هنر به سراغ بحث تردید درباره امکان و ارزش تعریف هنر به شکل سنتی می رسد که سر آغاز بحث هایی است که شکل هنر معاصر و نحوه تعریف آن می رسد. در پایان این بخش تامس آداجیان نتیجه می گیرد تعاریف عرف گرایان می تواند از پس تعریف هنر مدرن برآید تنها نکته مشکل آن در زمینه بحث جهانشمولی هنر است.
بخش دوم کتاب به تعریف زیبایی اختصاص دارد. مفهوم زیبایی نیز همانند ماهیت هنر از دیرباز در فلسفه مورد توجه و تحلیل قرار گرفته است. نیکی، عدالت، حقیقت و زیبایی از جمله ارزش های بنیادین در حوزه فلسفه محسوب می شود. در طول تاریخ فلسفه از یونان باستان تا امروز فلاسفه به اشکال مختلف به زیبایی، تبیین و شناخت آن پرداخته اند.
انتشارات ققنوس
هنر آسان سخن گفتن مناسب بودن کتاب حاضر به عنوان بهترین منبع برای گام نخست ورود و مطالعه جدی در زمینه هنر و زیبایی غیر قابل تردید است.. #خبرگزاری_الف @qoqnoospub
کریسپین سارتول برای ارائه درکی آسان و قابل درک از زیبایی بحث خود را با این نکته اساسی آغاز می کند که زیبایی امری عینی است یا ذهنی ، تببین این مسئله کمک شایانی برای درک زیبایی به دنبال دارد؛ نویسنده برای این منظور ارجاعاتی نیز به نظرات مهم فیلسوفان بزرگ دارد. مدخل زیبایی از دو بند تشکیل شده است، در بند دوم کریسپین سارتول به سراغ برداشت های فلسفی از زیبایی می رود. چرا که آشکار است هر رویکرد یا برداشت در امر زیبایی می تواند نتایجی متفاوت داشته باشد. همانند برداشت کلا سیک، برداشت ایدئالیستی، برداشت لذت جویانه و...
آنچه در کتاب حاضر در خور اعتنا و بیان است، زبان بسیار آسان و شیوه بیان قابل فهم هردوی این مدخل ها (همانند اکثریت قریب به اتفاق دیگر مدخل های این دانشنامه) است در این زمینه نباید از کیفیت ترجمه و دقت نظر سرپرست ترجمه مجموعه غافل شد که زبان ساده کتاب را به فارسی روشن و روان بدل ساخته اند.
نویسندگان هر دو مدخل با شکل دادن به چشم اندازی مبتنی بر الزامات و پارامترهای دخیل در فرایند درک این مفاهیم، بستری را فراهم ساخته اند که با وجود برداشت های متفاوت و مناقشه برانگیز از این مفاهیم، برای خواننده کتاب به خوبی قابل درک باشند.
بی گمان مناسب بودن کتاب حاضر به عنوان بهترین منبع برای گام نخست ورود و مطالعه جدی در زمینه هنر و زیبایی غیر قابل تردید است همانگونه که مدخل های دیگر دانشنامه استفورد از این قابیلیت برخوردارند. دانشنامه ای که امیدواریم دیگر مدخلهای آن نیز در آینده نزدیک منتشر و بدست علاقمندان برسد.
آنچه در کتاب حاضر در خور اعتنا و بیان است، زبان بسیار آسان و شیوه بیان قابل فهم هردوی این مدخل ها (همانند اکثریت قریب به اتفاق دیگر مدخل های این دانشنامه) است در این زمینه نباید از کیفیت ترجمه و دقت نظر سرپرست ترجمه مجموعه غافل شد که زبان ساده کتاب را به فارسی روشن و روان بدل ساخته اند.
نویسندگان هر دو مدخل با شکل دادن به چشم اندازی مبتنی بر الزامات و پارامترهای دخیل در فرایند درک این مفاهیم، بستری را فراهم ساخته اند که با وجود برداشت های متفاوت و مناقشه برانگیز از این مفاهیم، برای خواننده کتاب به خوبی قابل درک باشند.
بی گمان مناسب بودن کتاب حاضر به عنوان بهترین منبع برای گام نخست ورود و مطالعه جدی در زمینه هنر و زیبایی غیر قابل تردید است همانگونه که مدخل های دیگر دانشنامه استفورد از این قابیلیت برخوردارند. دانشنامه ای که امیدواریم دیگر مدخلهای آن نیز در آینده نزدیک منتشر و بدست علاقمندان برسد.