⭕️ سهشنبه 13 خرداد در روزنامه آرمان ملی (گوره ادبیات و کتاب) میخوانید:
@qoqnoospub
📘نقدونظر: مُنا نادریبنی: کتابی برای آشتی انسان و صلح («آنچه با خود حمل میکردند» شاهکار تیم اوبراین به روایت رابرت هریس نویسنده بریتانیایی)
🔰تیم اوبراین (1946-) یکی از نویسندههای برجسته معاصر آمریکایی است که بیشتر بهخاطر نوشتن آثاری درباره جنگ ویتنام معروف است. اوبراین در سالهای 1969 و 70 به عنوان یک سرباز در جنگ ویتنام شرکت داشت و از نزدیک شاهد فجایع جنگ بود. پس از جنگ او تحصیلات تکمیلی خود در هارواد را ادامه داد و سپس در 1973 نخستین کتابش را که خاطراتش از جنگ ویتنام بود منتشر کرد. اما این کتاب «آنچه با خود حمل میکردند» (1990) بود که شهرت جهانی برای او آورد. کتاب به مرحله نهایی جایزه پولیتزر و انجمن منتقدان ادبی آمریکا راه یافت، بیش از دو میلیون نسخه فروخت و بهسرعت بهعنوان «یک کلاسیک آمریکایی» و به نوشته نیویورکتایمز «کلاسیک ویتنام» معروف شد. در سال 2010 بیستمین سال انتشار آن جشن گرفته شد و در سال 2014، در فهرست صد کتاب برتر آمازون قرار گرفت...
http://uupload.ir/files/qns2_11.jpg
✅متن کامل یادداشتها را در لینکهای زیر بخوانید:
پیدیاف:
http://www.armanmeli.ir/fa/pdf/main/3314/11
تکست:
http://www.armanmeli.ir/fa
@qoqnoospub
📘نقدونظر: مُنا نادریبنی: کتابی برای آشتی انسان و صلح («آنچه با خود حمل میکردند» شاهکار تیم اوبراین به روایت رابرت هریس نویسنده بریتانیایی)
🔰تیم اوبراین (1946-) یکی از نویسندههای برجسته معاصر آمریکایی است که بیشتر بهخاطر نوشتن آثاری درباره جنگ ویتنام معروف است. اوبراین در سالهای 1969 و 70 به عنوان یک سرباز در جنگ ویتنام شرکت داشت و از نزدیک شاهد فجایع جنگ بود. پس از جنگ او تحصیلات تکمیلی خود در هارواد را ادامه داد و سپس در 1973 نخستین کتابش را که خاطراتش از جنگ ویتنام بود منتشر کرد. اما این کتاب «آنچه با خود حمل میکردند» (1990) بود که شهرت جهانی برای او آورد. کتاب به مرحله نهایی جایزه پولیتزر و انجمن منتقدان ادبی آمریکا راه یافت، بیش از دو میلیون نسخه فروخت و بهسرعت بهعنوان «یک کلاسیک آمریکایی» و به نوشته نیویورکتایمز «کلاسیک ویتنام» معروف شد. در سال 2010 بیستمین سال انتشار آن جشن گرفته شد و در سال 2014، در فهرست صد کتاب برتر آمازون قرار گرفت...
http://uupload.ir/files/qns2_11.jpg
✅متن کامل یادداشتها را در لینکهای زیر بخوانید:
پیدیاف:
http://www.armanmeli.ir/fa/pdf/main/3314/11
تکست:
http://www.armanmeli.ir/fa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت زاد روز اورهان پاموک، نویسنده “قلعه سفید”
.
فرید اورخان پاموک: زاده ۷ ژوئن ۱۹۵۲ در ایران به اورهان پاموک معروف شدهاست.
.
✍🏻وی نویسنده و رماننویس اهل کشور ترکیه و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۶ است.
او نخستین “ترکتباری” است که این جایزه را دریافت کردهاست.
پاموک در کشور خود نویسندهای بسیار نامدار است. آثار او پیش از دریافت جایزه نوبل ادبیات به ۴۶ زبان و پس از آن به ۵۶ زبان ترجمه شدهاست.
جوایز :
• جایزه صلح کتابفروشان آلمان، سال ۲۰۰۵
• جایزه نوبل ادبیات، سال ۲۰۰۶
• جایزه آیدین دوغان، سال ۲۰۱۵
.
از افتخارات نشر ققنوس ترجمه و چاپ سه کتاب از این نویسنده بزرگ است:
📎#زندگی_نو
📎#قلعه_سفید
📎#پدرم
شما را به تماشای این ویدئو دعوت میکنیم.
.
#اورهان_پاموک
#نشر_ققنوس
#انتشارات_ققنوس
#جایزه_نوبل
#نوبل_ادبیات
#جایزه_نوبل_ادبیات
#کتاب
#نویسنده
#نویسنده_ترک
#ارسلان_فصیحی
#بهاره_فریس_آبادی
#کتاب_خوب_بخوانیم
@qoqnoospub
.
فرید اورخان پاموک: زاده ۷ ژوئن ۱۹۵۲ در ایران به اورهان پاموک معروف شدهاست.
.
✍🏻وی نویسنده و رماننویس اهل کشور ترکیه و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۶ است.
او نخستین “ترکتباری” است که این جایزه را دریافت کردهاست.
پاموک در کشور خود نویسندهای بسیار نامدار است. آثار او پیش از دریافت جایزه نوبل ادبیات به ۴۶ زبان و پس از آن به ۵۶ زبان ترجمه شدهاست.
جوایز :
• جایزه صلح کتابفروشان آلمان، سال ۲۰۰۵
• جایزه نوبل ادبیات، سال ۲۰۰۶
• جایزه آیدین دوغان، سال ۲۰۱۵
.
از افتخارات نشر ققنوس ترجمه و چاپ سه کتاب از این نویسنده بزرگ است:
📎#زندگی_نو
📎#قلعه_سفید
📎#پدرم
شما را به تماشای این ویدئو دعوت میکنیم.
.
#اورهان_پاموک
#نشر_ققنوس
#انتشارات_ققنوس
#جایزه_نوبل
#نوبل_ادبیات
#جایزه_نوبل_ادبیات
#کتاب
#نویسنده
#نویسنده_ترک
#ارسلان_فصیحی
#بهاره_فریس_آبادی
#کتاب_خوب_بخوانیم
@qoqnoospub
همشهري آنلاين:
تصاویردستنوشتههای هوشنگ گلشیری در تصحیح گلستان سعدی
بخشی از دستنوشتههای هوشنگ گلشیری در تصحیح گلستان سعدی همزمان با سالگرد درگذشت او رونمایی شد.
@qoqnoospub
زهره حسینزادگان مدیر روابط عمومی گروه انتشاراتی ققنوس در خبری که امروز به نقل از وی منتشر شد، گفت: تصحیح هوشنگ گلشیری از گلستان سعدی برای نخستینبار در سال ۱۳۸۴ منتشر شد. کارهای اینکتاب توسط یکمصحح در دهه ۶۰ به سرانجام رسیده بود و پس از صرف دو سال زمان برای ویرایش، در نهایت به چاپ رسید.
وی افزود: انتشارات ققنوس در پانزدهمین سالگرد انتشار اینکتاب و همزمان با چاپ نهم آن، از بخشی از دستنوشتههای گلشیری در تصحیح گلستان رونمایی کرده است. گلشیری بهدلیل علاقهاش به زبان و ادبیات فارسی، برای این تصحیح، مقدمهای درباره گلستان سعدی نوشته است که بخشهایی از آن، ابتدای ایناثر منتشر شده است و نشانه تسلط قابل توجه نویسنده بر موضوعی است که درباره آن صحبت کرده است.
مدیر روابط عمومی انتشارات ققنوس گفت: اینکتاب بر پایه تصحیح محمدعلی فروغی از گلستان سعدی طبع شده و به گفته مصحح آن، در کنار تصحیح غلطهای آشکار چاپی نسخه فروغی و اصلاح ابیات ساقط شده به پیشنهاد فروغی، مواردی چون رعایت اعراب گذاری بهویژه در زمینه بیان آیات قرآن و احادیث و نیز نگارش معنی جملات عربی، شرح ابیات و جملات دشوار و نیز درج یک کتابنامه در آن مورد توجه قرار گرفته است.
گلشیری در بخشی از مقدمه خود بر تصحیح گلستان آورده است:
در میان همه کتابهای منثور فارسی و در طول هزاران سال و اندی که بدین زبان تصنیف و تألیف و ترجمه صورت گرفته است، گلستان سعدی از بیشترین اقبال فارسیزبانان برخوردار بوده است. در باب علت این اقبال سخنها گفتهاند: از ترتیب و تناسب گرفته تا رعایت نزاکت و ادب که همه را میتوان در شرح موستوفای محمد تقی بهار در سبکشناسی او خواند. با این همه گرچه امروز ما دیگر بدین سیاق نمیگوییم و نمینویسیم و از سجع و تلمیح و توالی بندهای منظوم و منثور پرهیز میکنیم اما هنوز از ایجاز اعجاز گونه سعدی به ویژه آهنگ گوشنواز کلام او لذت میبریم…
چاپ نهم اینکتاب با ۲۲۴ صفحه و قیمت ۲۴ هزار تومان عرضه شده است.
متن كامل خبر در لينك زير
👇👇👇👇
https://b2n.ir/361010
تصاویردستنوشتههای هوشنگ گلشیری در تصحیح گلستان سعدی
بخشی از دستنوشتههای هوشنگ گلشیری در تصحیح گلستان سعدی همزمان با سالگرد درگذشت او رونمایی شد.
@qoqnoospub
زهره حسینزادگان مدیر روابط عمومی گروه انتشاراتی ققنوس در خبری که امروز به نقل از وی منتشر شد، گفت: تصحیح هوشنگ گلشیری از گلستان سعدی برای نخستینبار در سال ۱۳۸۴ منتشر شد. کارهای اینکتاب توسط یکمصحح در دهه ۶۰ به سرانجام رسیده بود و پس از صرف دو سال زمان برای ویرایش، در نهایت به چاپ رسید.
وی افزود: انتشارات ققنوس در پانزدهمین سالگرد انتشار اینکتاب و همزمان با چاپ نهم آن، از بخشی از دستنوشتههای گلشیری در تصحیح گلستان رونمایی کرده است. گلشیری بهدلیل علاقهاش به زبان و ادبیات فارسی، برای این تصحیح، مقدمهای درباره گلستان سعدی نوشته است که بخشهایی از آن، ابتدای ایناثر منتشر شده است و نشانه تسلط قابل توجه نویسنده بر موضوعی است که درباره آن صحبت کرده است.
مدیر روابط عمومی انتشارات ققنوس گفت: اینکتاب بر پایه تصحیح محمدعلی فروغی از گلستان سعدی طبع شده و به گفته مصحح آن، در کنار تصحیح غلطهای آشکار چاپی نسخه فروغی و اصلاح ابیات ساقط شده به پیشنهاد فروغی، مواردی چون رعایت اعراب گذاری بهویژه در زمینه بیان آیات قرآن و احادیث و نیز نگارش معنی جملات عربی، شرح ابیات و جملات دشوار و نیز درج یک کتابنامه در آن مورد توجه قرار گرفته است.
گلشیری در بخشی از مقدمه خود بر تصحیح گلستان آورده است:
در میان همه کتابهای منثور فارسی و در طول هزاران سال و اندی که بدین زبان تصنیف و تألیف و ترجمه صورت گرفته است، گلستان سعدی از بیشترین اقبال فارسیزبانان برخوردار بوده است. در باب علت این اقبال سخنها گفتهاند: از ترتیب و تناسب گرفته تا رعایت نزاکت و ادب که همه را میتوان در شرح موستوفای محمد تقی بهار در سبکشناسی او خواند. با این همه گرچه امروز ما دیگر بدین سیاق نمیگوییم و نمینویسیم و از سجع و تلمیح و توالی بندهای منظوم و منثور پرهیز میکنیم اما هنوز از ایجاز اعجاز گونه سعدی به ویژه آهنگ گوشنواز کلام او لذت میبریم…
چاپ نهم اینکتاب با ۲۲۴ صفحه و قیمت ۲۴ هزار تومان عرضه شده است.
متن كامل خبر در لينك زير
👇👇👇👇
https://b2n.ir/361010
همشهری آنلاین
تصاویر | دستنوشتههای هوشنگ گلشیری در تصحیح گلستان سعدی
بخشی از دستنوشتههای هوشنگ گلشیری در تصحیح گلستان سعدی همزمان با سالگرد درگذشت او رونمایی شد.
💥💥💥💥💥💥💥💥
کائنات وجودى واحد است.
همه چيز و همه کس با نخى نامرئى به هم بستهاند !
مبادا آه کسى را بر آورى !
مبادا ديگرى را بخصوص اگر از تو ضعيفتر باشد، بيازارى!
فراموش نکن که اندوه آدمى تنها، در آن سوى دنيا ممکن است همه انسانها را اندوهگين کند و شادمانى يک نفر ممکن است همه را شادمان کند!!!
#اليف_شافاک
#ملت_عشق
#ارسلان_فصيحي
#ققنوس
@qoqnoospub
کائنات وجودى واحد است.
همه چيز و همه کس با نخى نامرئى به هم بستهاند !
مبادا آه کسى را بر آورى !
مبادا ديگرى را بخصوص اگر از تو ضعيفتر باشد، بيازارى!
فراموش نکن که اندوه آدمى تنها، در آن سوى دنيا ممکن است همه انسانها را اندوهگين کند و شادمانى يک نفر ممکن است همه را شادمان کند!!!
#اليف_شافاک
#ملت_عشق
#ارسلان_فصيحي
#ققنوس
@qoqnoospub
فكر كردن به ژانر، آفت نوشتن است
گفت و گو با عماد رضايينيك، نويسنده رمان «شب به خرس»
#زهره_حسينزادگان
@qoqnoospub
عماد رضايينيك كه در آستانه 30 سالگي است و نوشتن را از زمان 17 سالگي زيرنظر محمدجواد جزيني آغاز كرده، ميگويد: «اين شاگردي در تمام اين سالها تاكنون با افتخار ادامه داشته است.» او دانشآموخته روانشناسي شخصيت است و تاثير اين رشته را به روشني ميتوان در كتابهايش ديد. رضايينيك پيش از اين رمان «پسري بينام در روزگار نارنجي» در سال 97 منتشر كرده بود. گفتوگو با اين نويسنده جوان را به بهانه انتشار رمان «شب به خرس» در ادامه ميخوانيد.
سوژه «شب به خرس» را چطور پيدا كرديد؟
طرح فيلمنامهاي داشتم كه در آن يك نفر كه خيلي تنهاست و زندگي اقتصادي خوبي ندارد، روزي در مترو دو نفر از دوستان قديمياش را ميبيند و با آنها در مورد سالهاي مدرسه حرف ميزند اينكه اداي معلمها را درميآورده و درنهايت به او پيشنهاد ميدهند كه دوباره بيايد و اداي آنها را دربياورد و بابتش پول بگيرد.» اين ايده اوليه «شب به خرس» است كه اتفاقا هم چنين پلاني دقيقا در قسمتي از رمان هست.
در كتاب «شب به خرس» فصلي هست با عنوان فصل ميانه كه از نظر نثري با كل رمان تفاوت دارد. دليل و جنس اين تفاوت چيست؟
بله. كاملا. اين قسمت اداي ديني است به «مرشد و مارگاريتا» نوشته ميخاييل بولگاكف. در كتاب مرشد و مارگاريتا هم فصلي به اين شكل وجود دارد و به همين دليل، كتاب را هم به بولگاكف تقديم كردم. بعد از اينكه رمان را نوشتم و تمام شد، ديدم كه اين ميانه چقدر شبيه فصل بسيار جذاب و شگفتانگيز مرشد و مارگاريتاست. البته نويسندگان بسياري هستند كه اين ويژگي را دارند ولي احساس كردم كه بولگاكف در «شب به خرس» تاثير زيادي بر ناخودآگاه من گذاشته بود.
«شب به خرس» از مايههاي معمايي، دلهرهآور و در مجموع روانشناختي بهره ميبرد اما در عين حال رمان ژانرگريزي است. تركيب اينها و در عين حال ذيل ژانر خاصي طبقهبندي نشدن از چه تفكري ميآيد؟
علاقه شخصي من به داستانهاي معمايي است و من به گوناگوني ژانر هم خيلي علاقه دارم. وجود جنبههاي روانشناختي احتمالا به سبب كار من است. صادقانه بگويم كه قبل از نوشتن فكر نميكنم كه ميخواهم مثلا محتواي روانشناختي در مورد كاراكتر اضافه كنم يا خير اما به سبب كاري كه در رشته روانشناسي كردم، خواه ناخواه روي متني كه مينويسم، تاثيرگذار است. همانطوري كه شايد اگر يك مهندس بخواهد بنويسد، المانهاي كارش در داستان تاثيرگذار باشد. به هر حال علاقه شخصي خود من هم همين است و دوست دارم، ژانرهاي مختلف را با هم تركيب كنم و خروجي خوبي از آن بگيرم.
خودتان سبك اين رمان را بيشتر به رئاليسم نزديك ميدانيد يا مثلا به ژانر تخيلي و فانتزي؟
فكر نميكنم رئال باشد. اگر از منظر ژانرشناسي بررسي كنيم، قسمتهايي از داستان طبق قاعده رئاليسم جادويي پيش ميرود ولي قسمتهايي شبيه نيست. اگر طبق قاعدههاي فانتزي هم بررسي كنيم به همين صورت است. در فرآيند نوشتن خيلي خودم را درگير اين ماجرا نميكنم. فكر ميكنم شايد در مواقعي براي نوشتن آفت باشد. چارچوبي كه به وجود ميآيد، باعث بسته شدن دست و پاي نويسنده ميشود. البته قاعدتا طرح كلي و ساختار از قبل تعيين شدهاي بايد وجود داشته باشد...
روزنامه اعتماد دوشنبه 19 خرداد 99
hnادامه در لينك زير
https://b2n.ir/023574
گفت و گو با عماد رضايينيك، نويسنده رمان «شب به خرس»
#زهره_حسينزادگان
@qoqnoospub
عماد رضايينيك كه در آستانه 30 سالگي است و نوشتن را از زمان 17 سالگي زيرنظر محمدجواد جزيني آغاز كرده، ميگويد: «اين شاگردي در تمام اين سالها تاكنون با افتخار ادامه داشته است.» او دانشآموخته روانشناسي شخصيت است و تاثير اين رشته را به روشني ميتوان در كتابهايش ديد. رضايينيك پيش از اين رمان «پسري بينام در روزگار نارنجي» در سال 97 منتشر كرده بود. گفتوگو با اين نويسنده جوان را به بهانه انتشار رمان «شب به خرس» در ادامه ميخوانيد.
سوژه «شب به خرس» را چطور پيدا كرديد؟
طرح فيلمنامهاي داشتم كه در آن يك نفر كه خيلي تنهاست و زندگي اقتصادي خوبي ندارد، روزي در مترو دو نفر از دوستان قديمياش را ميبيند و با آنها در مورد سالهاي مدرسه حرف ميزند اينكه اداي معلمها را درميآورده و درنهايت به او پيشنهاد ميدهند كه دوباره بيايد و اداي آنها را دربياورد و بابتش پول بگيرد.» اين ايده اوليه «شب به خرس» است كه اتفاقا هم چنين پلاني دقيقا در قسمتي از رمان هست.
در كتاب «شب به خرس» فصلي هست با عنوان فصل ميانه كه از نظر نثري با كل رمان تفاوت دارد. دليل و جنس اين تفاوت چيست؟
بله. كاملا. اين قسمت اداي ديني است به «مرشد و مارگاريتا» نوشته ميخاييل بولگاكف. در كتاب مرشد و مارگاريتا هم فصلي به اين شكل وجود دارد و به همين دليل، كتاب را هم به بولگاكف تقديم كردم. بعد از اينكه رمان را نوشتم و تمام شد، ديدم كه اين ميانه چقدر شبيه فصل بسيار جذاب و شگفتانگيز مرشد و مارگاريتاست. البته نويسندگان بسياري هستند كه اين ويژگي را دارند ولي احساس كردم كه بولگاكف در «شب به خرس» تاثير زيادي بر ناخودآگاه من گذاشته بود.
«شب به خرس» از مايههاي معمايي، دلهرهآور و در مجموع روانشناختي بهره ميبرد اما در عين حال رمان ژانرگريزي است. تركيب اينها و در عين حال ذيل ژانر خاصي طبقهبندي نشدن از چه تفكري ميآيد؟
علاقه شخصي من به داستانهاي معمايي است و من به گوناگوني ژانر هم خيلي علاقه دارم. وجود جنبههاي روانشناختي احتمالا به سبب كار من است. صادقانه بگويم كه قبل از نوشتن فكر نميكنم كه ميخواهم مثلا محتواي روانشناختي در مورد كاراكتر اضافه كنم يا خير اما به سبب كاري كه در رشته روانشناسي كردم، خواه ناخواه روي متني كه مينويسم، تاثيرگذار است. همانطوري كه شايد اگر يك مهندس بخواهد بنويسد، المانهاي كارش در داستان تاثيرگذار باشد. به هر حال علاقه شخصي خود من هم همين است و دوست دارم، ژانرهاي مختلف را با هم تركيب كنم و خروجي خوبي از آن بگيرم.
خودتان سبك اين رمان را بيشتر به رئاليسم نزديك ميدانيد يا مثلا به ژانر تخيلي و فانتزي؟
فكر نميكنم رئال باشد. اگر از منظر ژانرشناسي بررسي كنيم، قسمتهايي از داستان طبق قاعده رئاليسم جادويي پيش ميرود ولي قسمتهايي شبيه نيست. اگر طبق قاعدههاي فانتزي هم بررسي كنيم به همين صورت است. در فرآيند نوشتن خيلي خودم را درگير اين ماجرا نميكنم. فكر ميكنم شايد در مواقعي براي نوشتن آفت باشد. چارچوبي كه به وجود ميآيد، باعث بسته شدن دست و پاي نويسنده ميشود. البته قاعدتا طرح كلي و ساختار از قبل تعيين شدهاي بايد وجود داشته باشد...
روزنامه اعتماد دوشنبه 19 خرداد 99
hnادامه در لينك زير
https://b2n.ir/023574
روزنامه اعتماد
فكر كردن به ژانر، آفت نوشتن است
زهره حسينزادگان
Ghabileye Leyli
Abbas Mehrpouya
تو از قبیله لیلی
من از قبیله مجنون
تو از سپیده و نوری
من از شقایق پر خون
تو از قبیله دریا
من از نژاد کویرم
همیشه تشنه و غمگین
همیشه بی تو اسیرم
حدیث عشق من و تو
حدیث ابر بهاری
@qoqnoospub
من از قبیله مجنون
تو از سپیده و نوری
من از شقایق پر خون
تو از قبیله دریا
من از نژاد کویرم
همیشه تشنه و غمگین
همیشه بی تو اسیرم
حدیث عشق من و تو
حدیث ابر بهاری
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥💥
آدم نبايد هيچوقت دربارة از دست دادن فكر كند؛
حتي با فكر كردن دربارة آن هم چيزي از دست ميدهد
#مفيد_در_برابر_باد_شمالي
#دانيل_گلاتائور
#ققنوس
@qoqnoospub
آدم نبايد هيچوقت دربارة از دست دادن فكر كند؛
حتي با فكر كردن دربارة آن هم چيزي از دست ميدهد
#مفيد_در_برابر_باد_شمالي
#دانيل_گلاتائور
#ققنوس
@qoqnoospub
👤انسان تنها به دنیا میآید و تنها از دنیا میرود؟
.
اروین یالوم
.
🔅هفتهٔ جهانی ارتقا آگاهی به تنهایی
.
از تنهایی در کنار مرگ و پوچی و آزادی به عنوان چهار دغدغه انسان معاصر اگزیستانسیال نام بردهاند اما تنهایی چیست و چرا در زندگی انسان امروز جایگاهی پذیرفته شده پیدا کرده و حتی از دغدغه مبدل به یک خواست شده است؟چرا انسان معاصر روز به روز بیشتر میل به آن دارد و نداشتنش بیش از داشتنش محل نگرانی اوست؟
.
گفتگو زندهٔ دکتر زهره حسینزادگان با دکتر نازی اکبری دربارهٔ تنهایی
.
بهمناسبت تولد ۸۸ سالگی اروین یالوم
.
شنبه ۲۴ خردادماه ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۳۰
.
همراه ما باشید 🤩
.
#دکتر_یالوم
#یالوم
#روانشناسی
#روانشناس
#نازی_اکبری
@qoqnoospub
.
اروین یالوم
.
🔅هفتهٔ جهانی ارتقا آگاهی به تنهایی
.
از تنهایی در کنار مرگ و پوچی و آزادی به عنوان چهار دغدغه انسان معاصر اگزیستانسیال نام بردهاند اما تنهایی چیست و چرا در زندگی انسان امروز جایگاهی پذیرفته شده پیدا کرده و حتی از دغدغه مبدل به یک خواست شده است؟چرا انسان معاصر روز به روز بیشتر میل به آن دارد و نداشتنش بیش از داشتنش محل نگرانی اوست؟
.
گفتگو زندهٔ دکتر زهره حسینزادگان با دکتر نازی اکبری دربارهٔ تنهایی
.
بهمناسبت تولد ۸۸ سالگی اروین یالوم
.
شنبه ۲۴ خردادماه ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۳۰
.
همراه ما باشید 🤩
.
#دکتر_یالوم
#یالوم
#روانشناسی
#روانشناس
#نازی_اکبری
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥💥💥💥
اگر گوشهی خلوتی پیدا کند،
آبِ همة دریاها را گریه خواهد کرد...
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
#ققنوس
@qoqnoospub
اگر گوشهی خلوتی پیدا کند،
آبِ همة دریاها را گریه خواهد کرد...
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
#ققنوس
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥💥
از زندگی چه میخواهید؟
ممکن است بگویید همسری مهربان، کاری خوب و خانهای زیبا، اما اینها صرفا چیزهایی است که شما «در» زندگی میخواهید. وقتی میپرسم از زندگی چه میخواهید، منظورم کلیترین معنای ممکن این پرسش است. سوالم مربوط به هدفهایی نیست که هر روز در آغاز فعالیتهای روزانه در سر دارید. پرسشم مربوط به هدف اصلی شما در زندگی است. به عبارت دیگر، سوالم این است: در میان چیزهایی که در جستجویشان هستید، کدام یک برای شما از همه ارزشمندتر است؟
#فلسفهای_برای_زندگی
#ویلیام_اروین
#ققنوس
@qoqnoospub
از زندگی چه میخواهید؟
ممکن است بگویید همسری مهربان، کاری خوب و خانهای زیبا، اما اینها صرفا چیزهایی است که شما «در» زندگی میخواهید. وقتی میپرسم از زندگی چه میخواهید، منظورم کلیترین معنای ممکن این پرسش است. سوالم مربوط به هدفهایی نیست که هر روز در آغاز فعالیتهای روزانه در سر دارید. پرسشم مربوط به هدف اصلی شما در زندگی است. به عبارت دیگر، سوالم این است: در میان چیزهایی که در جستجویشان هستید، کدام یک برای شما از همه ارزشمندتر است؟
#فلسفهای_برای_زندگی
#ویلیام_اروین
#ققنوس
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥
وقتی به مراد خود رسیده باشی،
شکر کردن آسان است
اما صوفی کسی است که حتی زمان برآورده نشدن آرزویش هم می تواند شاکر باشد.
🍃#ملت_عشق
# الیف_شافاک
#ققنوس
@qoqnoospub
وقتی به مراد خود رسیده باشی،
شکر کردن آسان است
اما صوفی کسی است که حتی زمان برآورده نشدن آرزویش هم می تواند شاکر باشد.
🍃#ملت_عشق
# الیف_شافاک
#ققنوس
@qoqnoospub
لذت و ناخشنودی چنان به هم وابسته اند که اگر کسی قصد حداکثر بهرهمندی از لذت را داشته باشد ناگزیر است بیش ترین مقدار ممکن از ناخوشنودی را بچشد... انتخاب با شماست: یا کم ترین ناخوشی ممکن و به عبارت دیگر، نداشتن درد و غم... یا بیشترین ناخوشی ممکن به عنوان تاوان خوشی ها و شادی های مفرط که تا امروز به ندرت کسی لذت آن را چشیده است! اگر راه اول را انتخاب می کنید، یعنی اگر می خواهید رنج های انسانی را کاهش دهید، بسیار خوب! باید همین طور توان شادمانی خود را هم کاهش دهید!
تسلی بخشیهای فلسفه
#آلن_دوباتن
#عرفان_ثابتی
@qoqnoospub
تسلی بخشیهای فلسفه
#آلن_دوباتن
#عرفان_ثابتی
@qoqnoospub
یوسف علیخانی در گفتگو با روابط عمومی انتشارات ققنوس از ماجرای نوشتن و انتشار کتاب «عزیز و نگار» میگوید و معتقد است به فرهنگ روستایی کم توجهی میشود. او همچنین در توصیف فعالیتهایش میگوید: من کارگر کلمهام.
@qoqnoospub
به گزارش ایسنا، پس از انتشار چاپ پنجم کتاب «عزیز و نگار»، روابط عمومی انتشارات ققنوس با نویسنده آن یوسف علیخانی گفتوگویی انجام داده است که متن آن در پی میآید.
یوسف علیخانی جدای از فعالیت به عنوان نویسنده، ناشر و کتابفروش، یکی از پژوهشگران فرهنگ عامه مردمان منطقه الموت و به قول خودش پهنه فرهنگی البرز است. دو کتاب «عزیز و نگار» و «به دنبال حسن صباح» حاصل تلاشهای او در این زمینه است. همزمان با چاپ تازه کتاب «عزیز و نگار» ساعتی با او در حال و هوای البرز و الموت و کتابهایش گپ زدیم. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
آقای علیخانی کتاب «عزیز و نگار» در زمره معدود آثاری در حوزه ادبیات بومی ایران است که اقبال خوبی پیدا کرده و مخاطبانش با آن ارتباط گرفتهاند اما شاید همه آنها که تا به حال این کتاب را خواندهاند و یا میخواهند بخوانند این سؤال را دارند که این کتاب چقدر به واقعیت نزدیک است و خاستگاه این قصه چیست؟
قصهها برآمده از دل واقعیت و خیال هستند. قدمت قصه «عزیز و نگار» تا جایی که من دنبال کردم به دوره صفوی برمیگردد، یعنی حداقل ۴۰۰ سال قبل و البته من قبلترش را نمیدانم. قاعدتا این قصه هم مثل باقی قصهها که از یک راوی به راوی بعدی و از این سینه به سینه بعدی میرفته، جایی مکتوب نشده است.
شاهعباس در دوران حکومتش یک رده شغلی برای قصهگویان ایجاد کرد و به افراد مشغول در آن حقوق میداد؛ یعنی به آدمهایی که در قهوهخانهها قصه تعریف میکردند دستمزد میداد و به همین دلیل هم شخصیت شاهعباس در تاریخ واقعی با آنچه در قصهها تعریف میکنند خیلی فرق دارد. قصهها در این دوره بالیدند.
من از سر شوقم چند سالی را به گردآوری آداب و رسوم مردم منطقه الموت پرداختم. قصه «عزیز و نگار» هم به ذات فرهنگی هنری ادبی منطقه البرز پیوند میخورد و حتی میتوان ردش را در دوره رفیقان الموت و قبلتر از آن دوره ناصرخسرو جست.....
ادامه در لینک زیر
👇👇👇
https://www.isna.ir/news/99033119658
@qoqnoospub
به گزارش ایسنا، پس از انتشار چاپ پنجم کتاب «عزیز و نگار»، روابط عمومی انتشارات ققنوس با نویسنده آن یوسف علیخانی گفتوگویی انجام داده است که متن آن در پی میآید.
یوسف علیخانی جدای از فعالیت به عنوان نویسنده، ناشر و کتابفروش، یکی از پژوهشگران فرهنگ عامه مردمان منطقه الموت و به قول خودش پهنه فرهنگی البرز است. دو کتاب «عزیز و نگار» و «به دنبال حسن صباح» حاصل تلاشهای او در این زمینه است. همزمان با چاپ تازه کتاب «عزیز و نگار» ساعتی با او در حال و هوای البرز و الموت و کتابهایش گپ زدیم. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
آقای علیخانی کتاب «عزیز و نگار» در زمره معدود آثاری در حوزه ادبیات بومی ایران است که اقبال خوبی پیدا کرده و مخاطبانش با آن ارتباط گرفتهاند اما شاید همه آنها که تا به حال این کتاب را خواندهاند و یا میخواهند بخوانند این سؤال را دارند که این کتاب چقدر به واقعیت نزدیک است و خاستگاه این قصه چیست؟
قصهها برآمده از دل واقعیت و خیال هستند. قدمت قصه «عزیز و نگار» تا جایی که من دنبال کردم به دوره صفوی برمیگردد، یعنی حداقل ۴۰۰ سال قبل و البته من قبلترش را نمیدانم. قاعدتا این قصه هم مثل باقی قصهها که از یک راوی به راوی بعدی و از این سینه به سینه بعدی میرفته، جایی مکتوب نشده است.
شاهعباس در دوران حکومتش یک رده شغلی برای قصهگویان ایجاد کرد و به افراد مشغول در آن حقوق میداد؛ یعنی به آدمهایی که در قهوهخانهها قصه تعریف میکردند دستمزد میداد و به همین دلیل هم شخصیت شاهعباس در تاریخ واقعی با آنچه در قصهها تعریف میکنند خیلی فرق دارد. قصهها در این دوره بالیدند.
من از سر شوقم چند سالی را به گردآوری آداب و رسوم مردم منطقه الموت پرداختم. قصه «عزیز و نگار» هم به ذات فرهنگی هنری ادبی منطقه البرز پیوند میخورد و حتی میتوان ردش را در دوره رفیقان الموت و قبلتر از آن دوره ناصرخسرو جست.....
ادامه در لینک زیر
👇👇👇
https://www.isna.ir/news/99033119658
ایسنا
من کارگر کلمهام
یوسف علیخانی از ماجرای نوشتن و چاپ کتاب «عزیز و نگار» میگوید و معتقد است به فرهنگ روستایی کمتوجهی میشود. او همچنین در توصیف فعالیتهایش میگوید: من کارگر کلمهام.
Mahigir-(SONG95.IR)
Maziyar
به مناسبت اول تيرماه زادروز مازيار
🌺🌺🌺🌺🌺
فریاد اون توی آب یه فریاد بیصداست!!
💥💥💥💥💥
این همه اون دستاتو بالا و پایین نکن!!
لب بچه ماهی رو با قلاب خونین نکن
ماهیگیر ماهیگیر
اشک این بچه ماهی توی آبها ناپیداست
فریاد اون توی آب یه فریاد بیصداست!!
بذار تا بچگی رو بذاره اون پشت سر !!
بتونه عاشق بشه وقتی میشه بزرگتر
ماهیگیر ماهیگیر
ببین بازی کردنش پر از شوق موندنه
زندگی رو خواستنو مرگو از خود روندنه
خونهٔ اون رودخونست دریا براش یه رویاست !
@qoqnoospub
🌺🌺🌺🌺🌺
فریاد اون توی آب یه فریاد بیصداست!!
💥💥💥💥💥
این همه اون دستاتو بالا و پایین نکن!!
لب بچه ماهی رو با قلاب خونین نکن
ماهیگیر ماهیگیر
اشک این بچه ماهی توی آبها ناپیداست
فریاد اون توی آب یه فریاد بیصداست!!
بذار تا بچگی رو بذاره اون پشت سر !!
بتونه عاشق بشه وقتی میشه بزرگتر
ماهیگیر ماهیگیر
ببین بازی کردنش پر از شوق موندنه
زندگی رو خواستنو مرگو از خود روندنه
خونهٔ اون رودخونست دریا براش یه رویاست !
@qoqnoospub
Dokhtare Man Donyaye Man [Mrvoice.pro]
Alireza Beiranvand
همیشه همرامی تموم دنیامی
همه روز و شبا با تو واسه ما غرق بهاره
بهشت بابایی حدیث زیبایی
گلی که میشینه روی گونه تو رنگ اناره
تو میرسی و میپیچه تو خونه عطر نفسهات
میشینه روی لب تو دوباره خنده زیبات
میبری دل منو با یه دنیا ناز تو حرفات
میمونه تو خاطر ما شکوه موج موهات
تو خود شیرین تو خود لیلا فدای اسمت تموم دنیا
تو مثل بارون تو مثل شبنم روشنه از تو چشای بابا
#دختر_من_دنياي_من
#عليرضا_بيرانوند
@qoqnoospub
همه روز و شبا با تو واسه ما غرق بهاره
بهشت بابایی حدیث زیبایی
گلی که میشینه روی گونه تو رنگ اناره
تو میرسی و میپیچه تو خونه عطر نفسهات
میشینه روی لب تو دوباره خنده زیبات
میبری دل منو با یه دنیا ناز تو حرفات
میمونه تو خاطر ما شکوه موج موهات
تو خود شیرین تو خود لیلا فدای اسمت تموم دنیا
تو مثل بارون تو مثل شبنم روشنه از تو چشای بابا
#دختر_من_دنياي_من
#عليرضا_بيرانوند
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
گفتگو با یاسمن خلیلیفرد با روزنامه صبح فردا @qoqnoospub
روزنامه هفت صبح
دوشنبه ٢ تیرماه ١٣٩٩
........................
مبین ژرژی:
یاسمن خلیلی فرد نویسنده جوانی است که کار خود را از سال های نوجوانی و با نوشتن نقد برای مطبوعات سینمایی آغاز کرد و پس از تحصیل در رتۀ کارگردانی سینما تا مقطع کارشناسی ارشد و تجربه ساخت چند فیلم کوتاه به داستان نویسی روآورد. کتاب اول این نویسنده «یادت نرود که ...» از نشر چشمه منتشر و بااستقبال چشمگیری مواجه گشت. کتاب دوم او «انگار خودم نیستم» (نشر ققنوس) در نخستین دوره از جایزه کتاب سال جوانان شایستۀ تقدیر شد. جدیدترین اثر او مجموعه داستان «فکرهای خصوصی» است که نشر ققنوس آن را آذرماه ٩٨ منتشر کرده و به زودی به چاپ سوم می رسد. به مناسبت انتشار این کتاب با خلیلی فرد به گفتگو نشسته ایم:
"داستان های بدونِ قهرمان"
+ شاید از نظر بسیاری از افراد مسیر نامتعارفی را در ادبیات طی کرده باشی؛ بیشتر نویسندگان معمولاً از داستان کوتاه شروع کرده و بعد به داستان بلند و رمان می رسند اما تو ابتدا «یادت نرود که..» و «انگار خودم نیستم» را نوشتی و سپس به مجموعه داستانی کم حجم رسیده ای. آیا این اتفاق تعمداً رخ داده است؟
-این سوال را خیلی ها از من می پرسند اما راستش خیلی وقت ها نویسنده بابت کاری که انجام می دهد دلیل چندان متقاعدکننده ای ندارد. نوشتن داستان های کوتاه همیشه برایم جذاب بوده است. داستان های کوتاه زیادی را هم طی سال های مختلف نوشته ام که به نیت انتشار نوشته نشده اند. داستان های مجموعۀ «فکرهای خصوصی»، به لحاظ تم اشتراکاتی داشتند، بعضی هایشان در نشریات مختلف ادبی منتشر شده بودند ومخاطبان از آنها استقبال کرده بودند. فکر کردم شاید تجربۀ بدی نباشد که آنها را در قالب یک مجموعه منتشر کنم. البته می دانید که چاپ مجموعه داستان عملاً ریسک بالایی دارد به علت اینکه مخاطب ایرانی معمولاً به رمان علاقۀ بیشتری نشان می دهد؛ اما خوشبختانه فروش کتاب به رغم تیراژ نسبتاً بالایش و وقایع اجتماعی مختلفی که پس از انتشار کتاب پشت سرهم رخ دادند خوب بود و «فکرهای خصوصی» به زودی به چاپ سوم می رسد.
+دربارۀ فروش خوب کتابت گفتی؛ یاسمن خلیلی فرد را شاید بتوان نویسندۀ جوانی به شمار آورد که از همان ابتدا با کتاب های پرفروشاش شناخته شد. می دانی که این اتفاق در سن و سال تو کمتر رخ می دهد، خودت دلیلش را صرفاً خوش شانسی میدانی یا ذات نوشته هایت مخاطب را به سمت خود جذب می کنند؟
اولاً بگذار به نکته ای اشاره کنم. پرفروش بودن کتاب آن هم کتاب ایرانی اتفاقیست که با در نظر گرفتن مقیاس جهانی شاید بیشتر شبیه شوخی باشد. تیراژ کتابهای من ١٠٠٠ تا ١١٠٠ نسخه است و خب این کتاب ها به چاپ های هشتم و نهم رسیده اند. این یعنی به طور متوسط کمتر از ده هزار نفر پرفروشترین کتاب من را خواند هاند که با در نظر گرفتن جمعیت ایران این رقم هیچ است؛ پس در کشور ما بهدلیل پایین بودن تیراژ کتاب ها و پایین بودن سرانۀ مطالعه عملاً کتاب ها فروش بالایی ندارند. ضمن اینکه اوضاع کتاب های ایرانی در بازار کتاب به مراتب وخیم تر هم هست
ادامه مطلب👇👇👇
https://cutt.ly/TuNqIy3
@qoqnoospub
دوشنبه ٢ تیرماه ١٣٩٩
........................
مبین ژرژی:
یاسمن خلیلی فرد نویسنده جوانی است که کار خود را از سال های نوجوانی و با نوشتن نقد برای مطبوعات سینمایی آغاز کرد و پس از تحصیل در رتۀ کارگردانی سینما تا مقطع کارشناسی ارشد و تجربه ساخت چند فیلم کوتاه به داستان نویسی روآورد. کتاب اول این نویسنده «یادت نرود که ...» از نشر چشمه منتشر و بااستقبال چشمگیری مواجه گشت. کتاب دوم او «انگار خودم نیستم» (نشر ققنوس) در نخستین دوره از جایزه کتاب سال جوانان شایستۀ تقدیر شد. جدیدترین اثر او مجموعه داستان «فکرهای خصوصی» است که نشر ققنوس آن را آذرماه ٩٨ منتشر کرده و به زودی به چاپ سوم می رسد. به مناسبت انتشار این کتاب با خلیلی فرد به گفتگو نشسته ایم:
"داستان های بدونِ قهرمان"
+ شاید از نظر بسیاری از افراد مسیر نامتعارفی را در ادبیات طی کرده باشی؛ بیشتر نویسندگان معمولاً از داستان کوتاه شروع کرده و بعد به داستان بلند و رمان می رسند اما تو ابتدا «یادت نرود که..» و «انگار خودم نیستم» را نوشتی و سپس به مجموعه داستانی کم حجم رسیده ای. آیا این اتفاق تعمداً رخ داده است؟
-این سوال را خیلی ها از من می پرسند اما راستش خیلی وقت ها نویسنده بابت کاری که انجام می دهد دلیل چندان متقاعدکننده ای ندارد. نوشتن داستان های کوتاه همیشه برایم جذاب بوده است. داستان های کوتاه زیادی را هم طی سال های مختلف نوشته ام که به نیت انتشار نوشته نشده اند. داستان های مجموعۀ «فکرهای خصوصی»، به لحاظ تم اشتراکاتی داشتند، بعضی هایشان در نشریات مختلف ادبی منتشر شده بودند ومخاطبان از آنها استقبال کرده بودند. فکر کردم شاید تجربۀ بدی نباشد که آنها را در قالب یک مجموعه منتشر کنم. البته می دانید که چاپ مجموعه داستان عملاً ریسک بالایی دارد به علت اینکه مخاطب ایرانی معمولاً به رمان علاقۀ بیشتری نشان می دهد؛ اما خوشبختانه فروش کتاب به رغم تیراژ نسبتاً بالایش و وقایع اجتماعی مختلفی که پس از انتشار کتاب پشت سرهم رخ دادند خوب بود و «فکرهای خصوصی» به زودی به چاپ سوم می رسد.
+دربارۀ فروش خوب کتابت گفتی؛ یاسمن خلیلی فرد را شاید بتوان نویسندۀ جوانی به شمار آورد که از همان ابتدا با کتاب های پرفروشاش شناخته شد. می دانی که این اتفاق در سن و سال تو کمتر رخ می دهد، خودت دلیلش را صرفاً خوش شانسی میدانی یا ذات نوشته هایت مخاطب را به سمت خود جذب می کنند؟
اولاً بگذار به نکته ای اشاره کنم. پرفروش بودن کتاب آن هم کتاب ایرانی اتفاقیست که با در نظر گرفتن مقیاس جهانی شاید بیشتر شبیه شوخی باشد. تیراژ کتابهای من ١٠٠٠ تا ١١٠٠ نسخه است و خب این کتاب ها به چاپ های هشتم و نهم رسیده اند. این یعنی به طور متوسط کمتر از ده هزار نفر پرفروشترین کتاب من را خواند هاند که با در نظر گرفتن جمعیت ایران این رقم هیچ است؛ پس در کشور ما بهدلیل پایین بودن تیراژ کتاب ها و پایین بودن سرانۀ مطالعه عملاً کتاب ها فروش بالایی ندارند. ضمن اینکه اوضاع کتاب های ایرانی در بازار کتاب به مراتب وخیم تر هم هست
ادامه مطلب👇👇👇
https://cutt.ly/TuNqIy3
@qoqnoospub
qoqnoos.ir
گروه انتشاراتی ققنوس | گفتگوی مبین ژرژی با یاسمن خیلی فرد
انتشارات ققنوس ، ناشر بیش از هزار عنوان کتاب در حوزههای گوناگونی چون ادبیات، داستان، تاریخ، فلسفه، روانشناسی و... ناشر برگزیده دوازدهمین، چهاردهمین و سی امین نمایشگاه کتاب ، ناشر برگزیده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1380
❑ شهرزادهای شهریار
@qoqnoospub
چقدر به قصه معتادید؟ چقدر جانتان شیفتۀ شنیدن و خواندن قصه است؟ برای قصهخوان هزار صفحه و ده صفحه فرقی ندارد. هر روز میخواند و میشنود و نمیداند چه چیزی به قصه معتادش میکند و چه چیزی در کجای ذهن و تنش تغییر میکند که او را وامیدارد مدام دنبال قصه بگردد و برای شنیدنش به هر جا سرک بکشد. همۀ ما به داستانهای شگفت زندگی آدمها گوش میدهیم، به قصۀ احتمالی جملههایی که ناگهان از پشت پنجره به داخل سر میخورد فکر میکنیم و همیشه تشنهایم و سیراب شدنمان را مدیون آنهاییم که بلدند قصه بسازند و ساختنش را بیاموزند. آنها که میدانند کِی ورق بزنند و بگذرند و بگسلند و کِی بر صفحهای بمانند و نقش روی نقش سوار کنند، همانها که زندگی را همه جا بو میکشند، از غصه نمیترسند و شادی را هم نمیرانند. آنها که زادۀ شهرند و شهرزاد میخوانیمشان؛ که هزار و یک شب، پاهای مرگ را به زنجیر قصه میکشند و شهریار را به کام خیال. همان شهریار قصهساز که روایتی دلانگیز دارد از ارواح شهرزاد. شهریاری که پیشاپیشِ شهرزاد ارکان قصه را بر بایر ذهنمان میکارد، از «آنِ داستانی» میگوید که چیست و چطور قصه را بدل به شاهکار میکند. نثر عوفی را به روی صحنه میآورد و دستبهدست شدن رشتۀ داستان از این راوی به آن راوی را نشانمان میدهد. گلهمندانه میگوید که وقتی دلِ زبان معیار با زبان گفتار نرم نشود، چطور جداسری آغاز میشود. بعد هم کمی اوج میگیرد و ما را مقابل فورستر مینشاند تا پلات را برایمان تعریف کند. از آنجا به پیشگاه بورخس میبردمان و شگرد او را برملا میکند که چطور از دوش راویانی که پشت هم نام میبرد بالا میرود تا وادارمان کند که جادو را باور کنیم. بعد هم به خانه برمیگردد و از تاریکی آثار هدایت و چوبک و علوی میگوید که نطفهاش را زینالعابدین مراغهای در ابراهیم بیگ گذاشته است. از ترس و لرز میگوید و از خالقش که چطور واقعیتی غیرواقعی اما باورپذیر خلق میکند. از آنجا ما را با خود به سرزمین خیالانگیز شعر میبرد، از مولانا میگوید که چطور از استبداد قافیه به فریاد آمده است تا نیما را از چله بجهاند و ما را به قضاوت سنت و مدرنیته بکشاند. ما که زادۀ اضطراب جهانیم.
✍ زهرا خانلو | کتابخانهٔ بابل
کتاب ارواح شهرزاد | شهریار مندنیپور | انتشارات ققنوس
■ t.me/BabelBookReview ■ instagram.com/BabelBookReview
@qoqnoospub
چقدر به قصه معتادید؟ چقدر جانتان شیفتۀ شنیدن و خواندن قصه است؟ برای قصهخوان هزار صفحه و ده صفحه فرقی ندارد. هر روز میخواند و میشنود و نمیداند چه چیزی به قصه معتادش میکند و چه چیزی در کجای ذهن و تنش تغییر میکند که او را وامیدارد مدام دنبال قصه بگردد و برای شنیدنش به هر جا سرک بکشد. همۀ ما به داستانهای شگفت زندگی آدمها گوش میدهیم، به قصۀ احتمالی جملههایی که ناگهان از پشت پنجره به داخل سر میخورد فکر میکنیم و همیشه تشنهایم و سیراب شدنمان را مدیون آنهاییم که بلدند قصه بسازند و ساختنش را بیاموزند. آنها که میدانند کِی ورق بزنند و بگذرند و بگسلند و کِی بر صفحهای بمانند و نقش روی نقش سوار کنند، همانها که زندگی را همه جا بو میکشند، از غصه نمیترسند و شادی را هم نمیرانند. آنها که زادۀ شهرند و شهرزاد میخوانیمشان؛ که هزار و یک شب، پاهای مرگ را به زنجیر قصه میکشند و شهریار را به کام خیال. همان شهریار قصهساز که روایتی دلانگیز دارد از ارواح شهرزاد. شهریاری که پیشاپیشِ شهرزاد ارکان قصه را بر بایر ذهنمان میکارد، از «آنِ داستانی» میگوید که چیست و چطور قصه را بدل به شاهکار میکند. نثر عوفی را به روی صحنه میآورد و دستبهدست شدن رشتۀ داستان از این راوی به آن راوی را نشانمان میدهد. گلهمندانه میگوید که وقتی دلِ زبان معیار با زبان گفتار نرم نشود، چطور جداسری آغاز میشود. بعد هم کمی اوج میگیرد و ما را مقابل فورستر مینشاند تا پلات را برایمان تعریف کند. از آنجا به پیشگاه بورخس میبردمان و شگرد او را برملا میکند که چطور از دوش راویانی که پشت هم نام میبرد بالا میرود تا وادارمان کند که جادو را باور کنیم. بعد هم به خانه برمیگردد و از تاریکی آثار هدایت و چوبک و علوی میگوید که نطفهاش را زینالعابدین مراغهای در ابراهیم بیگ گذاشته است. از ترس و لرز میگوید و از خالقش که چطور واقعیتی غیرواقعی اما باورپذیر خلق میکند. از آنجا ما را با خود به سرزمین خیالانگیز شعر میبرد، از مولانا میگوید که چطور از استبداد قافیه به فریاد آمده است تا نیما را از چله بجهاند و ما را به قضاوت سنت و مدرنیته بکشاند. ما که زادۀ اضطراب جهانیم.
✍ زهرا خانلو | کتابخانهٔ بابل
کتاب ارواح شهرزاد | شهریار مندنیپور | انتشارات ققنوس
■ t.me/BabelBookReview ■ instagram.com/BabelBookReview
Telegram
کتابخانهٔ بابل
■ نقد و بررسی کتاب در ایران
راه ارتباط:
@Beditor
وبسایت
www.babelbookreview.com
در اینستاگرام
■ instagram.com/BabelBookReview
در تلگرام
■ t.me/BabelBookReview
راه ارتباط:
@Beditor
وبسایت
www.babelbookreview.com
در اینستاگرام
■ instagram.com/BabelBookReview
در تلگرام
■ t.me/BabelBookReview
عقل یا ایمان؟
@qoqnoospub
شاید امروز برای ما غریب به نظر برسد که دغدغهی بنیادین فیلسوفی که مفهوم مدرن "نقد" را ابداع کرد، نزاع بین عقل و ایمان بود. آیا عقل، که مصداق اصلی آن علم مدرن بود، جایی برای ایمان باقی میگذارد؟ ایمان اما نه فقط مسئلهای برای مومنان، که بنیان نظم اجتماع و سیاست نیز بود. آیا در جهان ضرورت تجربی مطلق علم، جایی برای آزادی هست؟ وانگهی، اگر ما آزاد هستیم، چرا باید از مرجعی سیاسی یا الاهی فرمان بریم؟ به نظر میرسد کانت دو سده زودتر تصویری از رمانها و فیلمهای دیستوپیایی را میدید که جهان مدرن را در چنبرهی آهنین ضرورت علمی و تکنولوژیکی ترسیم میکنند.
راهحل کانت چیزی کم از ابداع مفاهیمی درخشان نبود که تا همین امروز مرزهای فلسفه را مشخص میکنند. نقد عقل محض بیش از هر چیز به معنای انضباطی بود که عقل بر خودش تحمیل میکرد. کانت یک درونمایهی اخلاقی باستان را-که میگفت برترین فضیلت عبارت از چیرگی بر خویش است- بدل به نسبتی بنیادین بین عقل و خود آن کرد: نقد عقل به دست خود عقل. این بدان معنا بود که هیچچیز برتر از عقل نیست. ما از کسی فرمان نمیبریم جز عقل خویش. کانت بیوقفه در این کتاب مفاهیم نو ابداع میکند. مفاهیمی چون ضرورت، نسبت، عقل، فهم، تجربه و اخلاق جملگی پس از کانت معنایی جدید مییابند. کانت میکوشد با محدودکردن قلمرو عقل تجربی و علم، جایی برای ارادهی آزاد ما بیابد. جهان مضاعف میشود و آزادی ما نجات مییابد. جهان هرچند مستقل از ما وجود دارد، اما جز در مقام چیزی که ما تجربه میکنیم معنایی ندارد. بدینترتیب، بازنمایی از همان آغاز نزد کانت، مفهومی سیاسی است. برای آنکه بتوانیم ایمان خود را حفظ کنیم، جهان باید جز لایهی تجربی خود چیزی به ما عرضه نکند. اما در ما میلی هست به فراتررفتن از قلمرو علم و تجربه. و کانت این میل را سخت جدی میگیرد. ما نیازمند جهانی غیرتجربی هستیم تا میل ما به امر نامتناهی را ارضا کند، حتی اگر شده در مقام وعدهای اثباتنشدنی ولی ناگزیر. این سرآغاز ایدئالیسم مدرن است. «نقد عقل محض» درآمدی است بر سراسر فلسفهی مدرن. از ایدئالیستهای آلمانی، یعنی اخلاف بلافصل کانت، گرفته، تا نیچه و هایدگر و فوکو، فیلسوفی را نمییابید که به نحوی درگیر نزاعی نباشد که کانت پیش کشید.
✍ سروش سیدی
نقد عقل محض | امانوئل کانت | ترجمهٔ بهروز نظری | انتشارات ققنوس
■ t.me/BabelBookReview ■ instagram.com/BabelBookReview
@qoqnoospub
شاید امروز برای ما غریب به نظر برسد که دغدغهی بنیادین فیلسوفی که مفهوم مدرن "نقد" را ابداع کرد، نزاع بین عقل و ایمان بود. آیا عقل، که مصداق اصلی آن علم مدرن بود، جایی برای ایمان باقی میگذارد؟ ایمان اما نه فقط مسئلهای برای مومنان، که بنیان نظم اجتماع و سیاست نیز بود. آیا در جهان ضرورت تجربی مطلق علم، جایی برای آزادی هست؟ وانگهی، اگر ما آزاد هستیم، چرا باید از مرجعی سیاسی یا الاهی فرمان بریم؟ به نظر میرسد کانت دو سده زودتر تصویری از رمانها و فیلمهای دیستوپیایی را میدید که جهان مدرن را در چنبرهی آهنین ضرورت علمی و تکنولوژیکی ترسیم میکنند.
راهحل کانت چیزی کم از ابداع مفاهیمی درخشان نبود که تا همین امروز مرزهای فلسفه را مشخص میکنند. نقد عقل محض بیش از هر چیز به معنای انضباطی بود که عقل بر خودش تحمیل میکرد. کانت یک درونمایهی اخلاقی باستان را-که میگفت برترین فضیلت عبارت از چیرگی بر خویش است- بدل به نسبتی بنیادین بین عقل و خود آن کرد: نقد عقل به دست خود عقل. این بدان معنا بود که هیچچیز برتر از عقل نیست. ما از کسی فرمان نمیبریم جز عقل خویش. کانت بیوقفه در این کتاب مفاهیم نو ابداع میکند. مفاهیمی چون ضرورت، نسبت، عقل، فهم، تجربه و اخلاق جملگی پس از کانت معنایی جدید مییابند. کانت میکوشد با محدودکردن قلمرو عقل تجربی و علم، جایی برای ارادهی آزاد ما بیابد. جهان مضاعف میشود و آزادی ما نجات مییابد. جهان هرچند مستقل از ما وجود دارد، اما جز در مقام چیزی که ما تجربه میکنیم معنایی ندارد. بدینترتیب، بازنمایی از همان آغاز نزد کانت، مفهومی سیاسی است. برای آنکه بتوانیم ایمان خود را حفظ کنیم، جهان باید جز لایهی تجربی خود چیزی به ما عرضه نکند. اما در ما میلی هست به فراتررفتن از قلمرو علم و تجربه. و کانت این میل را سخت جدی میگیرد. ما نیازمند جهانی غیرتجربی هستیم تا میل ما به امر نامتناهی را ارضا کند، حتی اگر شده در مقام وعدهای اثباتنشدنی ولی ناگزیر. این سرآغاز ایدئالیسم مدرن است. «نقد عقل محض» درآمدی است بر سراسر فلسفهی مدرن. از ایدئالیستهای آلمانی، یعنی اخلاف بلافصل کانت، گرفته، تا نیچه و هایدگر و فوکو، فیلسوفی را نمییابید که به نحوی درگیر نزاعی نباشد که کانت پیش کشید.
✍ سروش سیدی
نقد عقل محض | امانوئل کانت | ترجمهٔ بهروز نظری | انتشارات ققنوس
■ t.me/BabelBookReview ■ instagram.com/BabelBookReview
Telegram
کتابخانهٔ بابل
■ نقد و بررسی کتاب در ایران
راه ارتباط:
@Beditor
وبسایت
www.babelbookreview.com
در اینستاگرام
■ instagram.com/BabelBookReview
در تلگرام
■ t.me/BabelBookReview
راه ارتباط:
@Beditor
وبسایت
www.babelbookreview.com
در اینستاگرام
■ instagram.com/BabelBookReview
در تلگرام
■ t.me/BabelBookReview