انتشارات ققنوس
5.03K subscribers
1.59K photos
572 videos
108 files
1.13K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
📚🗓
مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» رونمایی می‌شود
رونمایی مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» با حضور بهزاد کریمی، دبیر مجموعه، و نویسندگان آثار، امیرحسین حاتمی ، شیدا صابری و نسیم خلیلی روز دوشنبه 28 آبان 97 ساعت 17 در شهر کتاب دانشگاه واقع در خیابان انقلاب، خیابان قدس، نبش بزرگمهر برگزار می‌شود.
دکتر سید هاشم آقاجری و استاد کاوه بیات به عنوان سخنران در این مراسم حضور دارند.
این مجموعه شامل بررسی سیر تحولات تاریخ ایران است با نگاهی تازه و اتکا بر منابع معتبر و روش‌های مقبول در پژوهش‌های تاریخی.
.
.

#تاریخ #مراسم #ایران
#انتشارات_ققنوس #نشر
@qoqnoospub
Forwarded from دیپلماسی
🛑پدیده #سواد_مصنوعی و الگوی جدید نادانی

روزانه فقط در تلگرام بیش از 3 میلیون مطلب منتشر می شود. جالب است بدانید در ساعت 4 صبح که میزان مطالب منتشر شده به کمترین مقدار خود می رسد نیز 25 هزار مطلب نشر می یابد. این میزان تولید محتوا در شبکه های مختلف اجتماعی در طول تاریخ بی نظیر و فوق العاده است و منجر به پدیده جالبی شده: «همه ما» راجع به «همه چیز» می دانیم اما با ويژگی هایی خاص.
کارل تارو ژورنالیست معروف ژاپنی می گوید: هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن می‌گوید ما وانمود می کنیم که دربارۀ آن می‌دانیم. همکارانمان دربارۀ فیلم، کتاب، قیمت ارز، حمله نظامی آمریکا صحبت می‌کنند سرمان را بالا و پایین می بریم یعنی من هم دربارۀ آن می دانم. این درصورتی است که آن ها دربارۀ آن موضوع فقط نظرات کس دیگری را در یک شبکه اجتماعی خوانده اند و آن را بازگو می کنند همان گونه که ما نیز چنین می کنیم. ما به شکلی خطرناک به نوعی کپی برداری از دانایی نزدیک می‌شویم، که در واقع الگوی جدید نادانی است. ما با سواد مصنوعی روبرو هستیم.

تحلیل و تجویز راهبردی:
رسانه ها باعث شده اند به سرعت برق در معرض اخبار و به سرعت باد در معرض تحلیل اخبار قرار بگیریم. محیط اطراف ما پر است از اخبار مغشوش، اعداد و ارقام گول زننده و حرف های جهت‌دار. سه مساله این موضوع را تشدید می کند:
1- حجم بالای اخبار و تحلیل ها. اطلاعات بیشتر یعنی فرصت کمتر برای بررسی دقیق تر آن ها.
2- سبک زندگی شتابان: زندگی امروزی نسبت به 200 سال پیش بسیار چگال تر شده است. یعنی میزان رخدادهای کاری و ارتباطاتی در واحد زمان بیشتر شده است.
3- سواد مصنوعی: نظرات ما از پرسه‌زدن در شبکه‌های اجتماعی سرچشمه می‌گیرند، نه مطالعۀ کتاب‌ها! این کپی برداری از دانایی، در واقع الگوی جدید نادانی است.

به همین خاطر است که اخبار درست و غلط و شایعه و حقیقت در فضای مجازی تقریبا هم ارزش‌اند. چرا؟ چون ما فرصت نمی کنیم که درستی آن چه را که دریافت می کنیم، بررسی کنیم. بلافاصله آن را می خوانیم و احتمالا آن را برای دیگران فوروارد (ارسال) می کنیم و در گفتگوهای خانوادگی یا دوستانه یا کاری مان از آن اطلاعات استفاده می کنیم که نشان دهیم از زمانه عقب نیستیم. مثلا گزارشی در فضای مجازی منتشر شد در مورد وضعیت اقتصاد ایران در سال 97، ملت هم بدون اینکه از صحت و سقم آن و همچنین اعتبار منبع آن اطمینان حاصل کنند، آن را برای دیگران ارسال می کردند. وقتی هم که با این انتقاد روبرو می شدند که این گزارش مکنزی نیست. جواب می دادند که گزاره های آن درست است. خوب! اولا اینکه از کجا معلوم که این گزاره درست است. مرجع صحت سنجی این گزاره ها کجاست؟ شخص شما؟ حتی اگر مکنزی گفته باشد اگر چیزی به شهود ما نزدیک است حتما درست است؟ اگر حتی چند گزاره در این گزارش درست باشد آیا به آن معناست که همه آن گزاره ها درست اند و متعلق به مکنزی؟

چه می توان کرد؟
1- تعلیق قضاوت. نه باور کنید و نه رد کنید. زمانی که استدلال به نفع یا علیه آن گفته یا نوشته ندارید نه ردش کنید، قضاوت خود را معلق کنید تا زمان دریافت اطلاعات کافی برای قضاوت.
2- در حالت مستی قضاوت نکنید. دو روانشناس آمریکایی در مطالعات خود نشان دادند زمانی که افراد از آرامش فکری بیشتری برخورداند، کیفیت قضاوتهای حرفه ای شان افزایش پیدا می کند. مطالعات نشان داده زمانی که شتابزده، هیجانی، خسته و پریشان هستیم، کیفیت قضاوت های ما افت می کند و قضاوتی که در زمان شتابزدگی می کنیم به اندازه قضاوت یک فرد مست، غیرقابل اتکاست.
3- به ساختارهای مشکوک، حساس باشید. جملاتی که با فعل مجهول و بدون فاعل ساخته شده‌اند مانند «گفته می‌شود» یا «شنیده‌ها حاکی از آن است که» و «یا بر اساس اخبار منتشر شده» روشی برای پیچاندن شما هستند. در این ساختارها خبر وجود دارد. اما منبع خبر وجود ندارد.
4- برای هر چه می خوانید یا می شنوید از خودتان بپرسید: الف) آیا از منبع خبر/گزارش مطمئن هستم؟ ب) آیا شواهد تاییدکننده یا استدلال های قانع کننده آورده شده یا اینکه یک حرف به زبان های مختلف تکرار شده؟ ج) آیا بین مقدمه و اطلاعات ارایه شده و نتایج رابطه منطقی وجود دارد؟ د) آیا تمام واقعیت بیان شده یا بخشی از واقعیت؟
5- از چرا و کلمات هم خانواده استفاده کنید. آدم های دقیق دائم می پرسند چرا؟ چرا کاندیدای ریاست جمهوری شما بهتر است؟ چه چیز باعث می شود که فکر کنید قیمت ارز بالا می رود؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟
6- در منطق، فصلی وجود دارد به نام مغالطات. برای تقویت تفکر سنجشگرانه (انتقادی) بخش مغالطات را بخوانید با بیش از 70 نوع مغالطه (=دامگاه اشتباه ذهنی) آشنا شوید.
7- حضور در شبکه های اجتماعی مفید است. جریان آزاد اطلاعات در آن بسیار جذاب، مفید و غنیمت است. اما فراموش نکنیم که آن ها نمی توانند جایگزین کتاب و تفکر عمیق شوند.

مجتبی لشکربلوکی
t.me/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وعده ما پنجشنبه اول آذر
#روز_کتابگردی
#من_هم_می‌آیم
فروشگاه کتاب #انتشارات_ققنوس
خیابان انقلاب بازارچه کتاب
@qoqnoospub
Forwarded from اتچ بات
یادداشت مفصل و زیبای سایت یک‌پزشک درباره رمان #پیدایش نوشته #دن_براون :
... داستان «از کجا می‌آییم» بر خوانندگان دانش‌پژوه پوشیده نیست، همان یافته‌های لامارک و داروین است با افزوده‌هایی چند و نوآوردهایی جذاب‌تر و علمی‌تر و شاید بتوان گفت از آن دو، گام‌هایی چند به دورتر و دورتر رفته تا به سرآغاز برسد؛ آغازی که ابتدا جز هیچ، هیچ نیست و سرانجام از همان هیچ است که همه چیز سر برمی‌آورد و تکیه‌گاه نویسنده در این پژوهش، ثمره تلاش‌های دانشمند دیگری در نیمه دوم قرن بیستم است که می‌کوشد آن شرایط اولیه را که هیچ و هیچ بوده است، دیگربار پدید آورد ـ منتها در آزمایشگاه ـ و چون به نتیجه نمی‌رسد تنها یک لوله آزمایش از آن تلاش باقی می‌ماند و شگفتا که چون دست ادموند به هر ترتیبی به آن می‌رسد، درمی‌یابد که حیات به گونه‌ای تک‌سلولی در این لوله آزمایش پیدایی گرفته است؛ خیالی یا واقعی، باورپذیر می‌نماید و بدین‌گونه راز منشأ، مستقل از آن خرد کل و بدون حضور او فهم می‌شود، اما نبوغ ادموند کرش رهایش نکرده و در جستجوی مقصد است: «به کجا می‌رویم؟»
و ادموند پاسخی دارد باورکردنی و لمس‌شدنی. همان پاسخی که مولانای ما در قرن هفتم هجری (چهاردهم میلادی) به آن رسیده است و به راستی عرفان ما چه زیبا از طریق اشراق همبال با عقاب تیزپرواز علم اوج می‌گیرد، چنانکه مولانا می‌گوید:
 
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم ز حیوان سر زدم

مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
 
بار دگر چون بمیرم از بشر
تا برآرم چون ملایک بال و پر
 
از مَلَک هم بایدم پران شوم
آنچه در وصف تو ناید آن شوم
 
و نابغهٔ قصه ما آنچه در وصف نیاید را به توصیف می‌نشیند و آنگاه آنچه یافته است به گونه‌ای مستند در لپ‌تاپ خویش می‌ریزد و به نزد سه چهره بزرگ سه دین ابراهیمی که به سفر پیدایش باور دارند و در کتاب‌های مقدس‌شان بدان پرداخته‌اند، به نمایش می‌گذارد تا بیمی در دل آنان بیفکند، با حذف خالق گیتی...
ادامه یادداشت را در لینک زیر بخوانید:

http://www.1pezeshk.com/archives/2018/09/کتاب-پيدايش-دن-براون.html
@qoqnoospub
Forwarded from اتچ بات
نگاهی به رمانِ «از شیطان آموخت و سوزاند»
ایبنا

تاریخ انتشار : جمعه ۲ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۰۰


رمان «از شیطان آموخت و سوزاند» اولین‌بار در سال 93 منتشر شد. به بهانه چاپ چهارم آن نگاهی داشته‌ایم به این اثر فرخنده آقایی.
نگاهی به رمانِ «از شیطان آموخت و سوزاند»

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-مجتبا نریمان: «مدتی که آن‌جا بودم، نتوانسته بود بهانه‌ای از من بگیرد. یک بار که همه در صف صابون و شامپو و پودر لباسشویی ایستاده بودند، از من پرسید: «چرا تو در صف نمی‌ایستی؟» گفتم: «بعد از همه می‌روم. نمی‌خواهم در صف باشم.» ناگهان موهایم را کشید و مراکشان‌کشان از اتاق به سالن آورد. صورتم را به زمین کوبید و گفت: «تو که با دیگران فرقی نداری.» فحش‌های رکیک می‌داد. من بالاخره خودم را به بخش مددکاری رساندم و از مددکاران کمک خواستم، ولی برای آن‌ها عادی بود. تا مدت‌ها پشت سرم بی‌حس شده بود و وقتی غذا می‌خوردم، ترشح خون آلود در دهانم جمع می‌شد. شفق زندان بود، ولی من جرمی نداشتم، بجز لامکان بودن و نمی‌دانم چرا آن‌جا بودم. برای حمایت از مردان معتاد، مددجویانِ داوطلب را برای ازدواج نزد مردان معتادی که ترک اعتیاد کرده بودند می‌بردند.» از متن کتاب

«از شیطان آموخت و سوزاند» نوشته فرخنده آقایی، رمان «بازگشت» از مجموعۀ دیدار، نوشتۀ احمد محمود را به یادم آورد. منتقدان آثار احمد محمود معتقدند بازگشت را چه از لحاظ فرم و تکنیک و چه از لحاظ مضمون می‌توان شاهکار محمود دانست. احمد محمود در رمان بازگشت، قدم به قدم دیوانه شدن شخصیت اصلی را به رشتۀ تحریر در می‌آورد و جای آن‌که یکباره بنویسد شاسب دیوانه است یا علائم دیوانگی را به مخاطب بفهماند، در ابتدای رمان تو را با مردی سالم که از زندان آزاد شده و دارد به شهر خود برمی‌گردد مواجه می‌کند و در اواخر رمان به خودت می‌گویی انگاری شاسب دارد دیوانه می‌شود. همین حس و حال را راوی رمان فرخنده آقایی به مخاطب می‌دهد. با این تفاوت که در پایان رمان تو با قاطعیت نمی‌دانی راوی دیوانه بود یا نه؟

درست به همین علت، راوی رمان «از شیطان آموخت و سوزاند» راوی غیر موثق و غیر قابل اطمینان است. گاهی نمی‌دانی حرف‌هایش را باور کنی یا نه؟ نمی‌دانی آیا در کلیسا به او تجاوز شد یا توهمی بود که او بدان دچار شده بود؟ پزشکی قانونی درست می‌گوید یا راوی و اقوام و اهل کلیسا؟

در ابتدای رمان خواننده گمان می‌کند راوی دختری کم‌سن و بی سرپناه و فقیر است اما هرچه جلوتر می‌رود زوایای پنهان داستان آشکار می‌شود و سوالاتی که در ذهن خواننده به وجود می‌آید صفحه به صفحه بیشتر می‌شود. زنی مسیحی که با مردی مسلمان ازدواج می‌کند و مسیحیان او را طرد می‌کنند و بعد از طلاق پسر پا به سن بلوغ گذاشته‌اش را به پدر مسلمانش می‌دهند. تمام رمان به صورت روزنوشت‌های یک دفترچه یادداشت نوشته شده است. چهارشنبه 21 مرداد 1377 تا دوشنبه 12 دی 1379

گاهی چند روز بدون یادداشت می‌ماند و می‌پرد و ذهن خواننده می‌تواند به صد مکان و اتفاق پا بگذارد که در این روزها که یادداشتی نوشته نشده است بر راوی چه گذشته؟ برای راوی باید چه اتفاقی افتاده باشد تا نتواند قبل از خواب چند خطی بنویسد و آرام بخوابد؟ نگرانش می‌شوی و وقتی راوی روی صندلی‌های کتابخانه می‌خوابد به تخت‌خوابت نگاه می‌کنی که گرم است و نرم.

تعداد کلمات بعضی روزها چند صفحه و بعضی روزها از دو خط پیشی نمی‌گیرد. لحن راوی و استفاده از کلمات کاملا به صورت یادداشت‌های خصوصی است و آقایی گاهی در یادداشت‌ها محاوره‌نویسی می‌کند. درست به همین خاطر، گاهی شخصیت‌های بدون پیشینه...

ادامه مطلب در لينك زير

http://yon.ir/ybVyq
@qoqnoospub
-بعضی آدما رو پول خراب می کنه. بی جنبه ان دیگه! تا یک قرون دو زار ته جیب شون صدا می ده، هوایی می شن .
گفتم:
-اونایی که پول ندارن و خراب می شن چی؟
عادل جواب داد:
-خب بعضی آدمها رو هم بی پولی خراب می کنه. اونقدر عقده تلنبار میشه توی روح و روان شون که از حالت عادی در می آن و آنرمال میشن . عوضی می شن. برای رسیدن به پول دست به هر کاری می زنن. اختلاس . دزدی . آدمکشی . جنایت...
سرم را روی دست عادل جابجا کردم . مثل همیشه صدایش در آمد و اعتراض کرد . گفتم:
-تو رو چی خراب می کنه؟
-من؟
-آره... تو ...
-من... خب، منو تو خراب می کنی.
پهلوهایم را نرم قلقلک می داد و حرف می زد .
-اگه یه روزی نباشی یا دیگه منو نخوای ، من خراب میشم . خراب چیه؟ داغون می شم . اصلا می میرم !
#خواب_عمیق_گلستان
#پروانه_سراوانی
@qoqnoospub
نشست نقد و بررسی کتاب "سویه ها"
اثر تئودور آدورنو

سخنرانان:
مراد فرهادپور
آیدین کیخایی
حسام سلامت
محمدمهدی اردبیلی

زمان: سه‌شنبه، ۱۳ آذر ، ساعت۱۶:۳۰
مکان: مرکز فرهنگی شهرکتاب
@philosophicalhalt
@qoqnoospub
Forwarded from اتچ بات
گزارش #بي‌بي‌سي از اولين مجموعه ژانر در ايران
اين مجموعه به دبيري #محمدحسن_شهسواري به همت #گروه_انتشاراتي_ققنوس منتشر شده است

کتاب‌خوان؛ چرا ایران 'ملکه جنایت' ندارد

مجید پاکزاد
روزنامه‌نگار
27 نوامبر 2018 - 06 آذر 1397

اگر سرزمین ادبیات جنایی جهان ملکه‌هایی چون پی‌دی جیمز و آگاتا کریستی، معروف به «ملکه‌های جنایت» دارد، ژانر جنایی در ادبیات داستانی ایران نه تنها تا کنون ملکه‌ای نداشته است که اساساً تا همین اواخر، زنان نویسنده، حتی ژانرنویسان آنها، به این عرصه ظاهراً مردانه قدم هم نمی‌گذاشتند.

ادبیات پلیسی، کارآگاهی، معمایی یا به طور کلی ژانر جنایی در ایران ادبیاتی کم‌سابقه نیست. دستکم نویسندگانی چون حسینقلی مستعان با داستان جنایی هفت سال ادامه‌دار «آفت» و امیر عشیری با انبوه داستان‌های جنایی مشهورش و پرویز قاضی سعید، پلیسی‌نویس دهه‌های سی تا اواخر پنجاه، یا آثاری یکّه همچون رمان درخشان «فیل در تاریکی» زنده‌یاد قاسم هاشمی‌نژاد، در آسمان شب این ملک به قدر ستاره‌ای درخشیده‌اند.

اما سنت ژانرنویسی زنان در ایران همواره حول رمان‌های عاشقانه (معروف به پاورقی) چرخیده و از دایره آن بیرون نیامده است. به گونه‌ای که حکمران بلامنازع این عرصه اغلب زنان بوده‌اند، همچنانکه فرمان رمان‌های عاشقانه در جهان نیز در دست زنان بوده و هست. نگاه کنید به فروش خیره‌کننده نویسندگانی چون جوجو مویز و آنا گاوالدا در بازار کتاب ایران، در کنار اقبال همیشه بلند رمان‌های عاشقانه زنان ژانرنویس ایران.

ادبیات ژانر در جهان، در گونه‌های فانتزی و علمی و تخیلی هم عاری از حضور قدرتمند زنان نبوده است. از مری شرلی، خالق فرانکشتاین، گرفته تا نویسنده‌ نامدار امروز، جی‌.کی. رولینگ، زنان نیز پابه‌پای مردان در آفرینش دنیای ادبیات ژانر سهیم بوده‌اند.

اکنون به نظر می‌رسد در ایران نیز شماری از زنان نویسنده عزم خود را جزم کرده باشند برای ورود جدی به ژانرنویسی. شاهد این ادعا انتشار آثاری از این دست برای اولین‌بار از زنان نویسنده در سه چهار سال اخیر است.
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
Photo
گزارش بي‌بي سي از اولين مجموعه ژانر در ايران

#بي‌تابوت
شاید بتوان #لاله_زارع را اولین زن پلیسی‌نویس سریالی قلمداد کرد

لاله زارع در ادبیات ژانر فارسی‌زبان به یک پدیده می‌ماند. نویسنده‌ای که تا مدت‌ها پس از انتشار موفقیت‌آمیز رمان‌های عاشقانه‌اش کسی از نام واقعی او خبر نداشت.

لاله زارع چهار رمان عاشقانه با نام مستعار «مژگان زارع» نوشت که مشهورترین آن‌ها «آشیانی بر باد و مه» (شادان، ۱۳۹۴) است. اما همین نام مستعار نیز وقتی بر سر زبان‌ها افتاد که رمان «قتل کیارش» را با افزودن وجه جنایی و معمایی به داستان‌هایش، طی چهار ماه هر شب و قسمت به قسمت در سایت اینترنتی «نودوهشتی‌ها» منتشر کرد که به طور متوسط شبی چهار هزار خواننده داشت و سرانجام نیز در نظرسنجی از حدود هفتاد هزار کاربر این سایت، به عنوان رمان برتر سال سایت انتخاب شد.

شاید همین موفقیت کم‌نظیر بود که او را ترغیب کرد ضمن اعلام عمومی نام واقعی‌اش، از آن پس در کنار عاشقانه‌نویسی با همان نام معروف‌شده‌اش‌ مژگان، با نام واقعی‌اش نیز در ژانر پلیسی به نوشتن ادامه دهد.

لاله زارع که سابقه‌ همکاری با برخی نشریات در حوزه حوادث دارد و دو داستان کوتاه پلیسی او نیز در جایزه ادبی «تهران» تقدیر شده، تا کنون دو رمان پلیسی هم منتشر کرده است.

اولین رمان پلیسی او «جمجمه‌ جوان» نام داشت که سال گذشته در مجموعه ژانر نشر هیلا منتشر شد و دومی «بی‌تابوت» است که همین انتشاراتی آن را به تازگی روانه بازار کتاب کرده است. رمانی دویست صفحه‌ای با همان شخصیت کارآگاه رمان قبلی‌اش، روزبه افشار، که به لحاظ ساختار روایی یک سر و گردن از «جمجمه جوان» بالاتر است.

با توجه به قدرت نویسندگی لاله زارع در ترسیم فضای پلیس و جنایت در ایران و نیز معرفی شخصیت کارآگاه دنباله‌دار در بیش از یک رمان، شاید بتوان او را اولین زن پلیسی‌نویس سریالی قلمداد کرد. همچنانکه برخی روزنامه‌‌نگاران ایرانی عنوان آگاتا کریستی ایران را به او داده‌اند.

آنچه در رمان‌های کارآگاه افشار و به طور خاص رمان «بی‌تابوت» لاله زارع بیشتر به چشم می‌آید، نه جنبه معمایی داستان، که ـ در پیروی از مکتب «ژرژ سیمنون» پلیسی‌نویس مشهور فرانسوی ـ توجه ویژه به جنبه‌های روانی جنایت، سفر به لایه‌های زیرین شهر تهران و واشکافی روحیات مردم است.
http://www.bbc.com/persian/arts-46358059
@qoqnoospub
Forwarded from اتچ بات
گزارش بي بي سي از #خاک_آدم‌پوش از #مجموعه_ژانر

ضحی کاظمی از نویسندگان پرکاری است که علاوه بر ژانرنویسی، در زمینه مبانی تئوریک ژانر علمی تخیلی نیز فعالیت دانشگاهی داشته است. معروف‌ترین اثر ادبی کاظمی «سال درخت» (نگاه، ۱۳۹۴) نام دارد که نخستین بار در آن از وجوه فانتزی استفاده کرد.

این رمان یک سال پس از انتشار، به زبان انگلیسی نیز ترجمه و منتشر شد. اما ورود جدی او به ژانر علمی تخیلی با رمان «کاج‌زدگی» (چشمه، ۱۳۹۵) رخ داد؛ رمانی آخرالزمانی با مضمون مصائب و تأثیر انفجار جمعیت که ظاهراً زمان و مکان مشخصی ندارد، اما بسیاری از صحنه‌های آن یادآور فضای دهه شصت ایران است.

«خاک آدم‌پوش» نخستین رمان ضحی کاظمی در ژانر فانتزی تاریخی که سال گذشته نشر هیلا آن را در ۲۸۰ صفحه منتشر کرد. موضوع این رمان پرداختن به مسئله‌ نامیرایی در دل روایت ماجراهایی از ایرانِ سه هزار سال پیش است. رمانی با نثر و زبانی قابل توجه و ساختاری که پژوهش‌های گسترده نویسنده در باب آن دور‌ه زمانی در بافت آن به خوبی تنیده شده است.

ضحی کاظمی علاوه بر ژانرنویسی، در زمینه مبانی تئوریک ژانر علمی تخیلی نیز فعالیت دانشگاهی داشته

در کارنامه ژانری ضحی کاظمی باید به «دنیای آدم‌نباتی‌ها» هم اشاره کرد؛ رمانی علمی تخیلی در سه جلد برای کودکان و نوجوانان که در ردیف بهترین رمان‌های کودک و نوجوان جایزه «لاک‌پشت پرنده» (۱۳۹۵) نیز قرار گرفت و اکنون چاپ سوم آن نیز به بازار کتاب آمده است. تازه‌ترین رمان ضحی کاظمی «آدم‌نما» نام دارد که به گفته خود او رمانی است علمی و تخیلی و به زودی منتشر خواهد شد.

@qoqnoospub
نخستین رمان خلیلی‌فرد «یادت نرود که ...» آذر ۹۴ از نشر چشمه منتشر شد. کتاب دومش هم «نقش جنگ بر سینمای غیرجنگی ایران» در خرداد ۹۵ و کتاب سومش به نام «انگار خودم نیستم» را انتشارات ققنوس دی‌ماه سال ۹۶ منتشر کرد که در حال حاضر به چاپ چهارم رسیده است. البته نخستین اثر وی که «یادت نرود که..» است نیز به‌زودی به چاپ هفتم می‌رسد. خلیلی‌فرد سابقه ساخت چند قیلم کوتاه و مستند را هم در کارنامه‌اش دارد. گفت‌وگویی را با این نویسنده و بازیگر انجام داده‌ایم که در ادامه می‌آید.




خانم خلیلی‌فرد، نخست به این موضوع بپردازیم که چه شد وارد وادی هنر و ادبیات شدید؟

علاقه من به این عرصه چیزی نبود که یک‌شبه اتفاق بیفتد. از سال‌های دور، از زمانی که به یاد می‌آورم عاشق قصه و داستان بودم، همیشه برایم کتاب می‌خواندند، دوست داشتم نمایش اجرا کنم، موسیقی را دوست داشتم. درکل از دوران کودکی به‌شدت علاقه‌مند به هنر بودم و این علاقه به‌مرور پررنگ‌تر شد و در گذر زمان به پختگی رسید. یادم می‌آید در سال‌های دبستان داستان‌هایی می‌نوشتم و برای مجله «سروش کودکان» می‌فرستادم. ..
ادامه مطلب در لينك زير
http://bamdad24.ir/fa/news/13032
@qoqnoosub
Refigh
Hojat Ashrafzadeh
خزان شد و نیامدی عزیز لحظه های من
اگر ندیدمت تو را تو گریه کن برای من
ای عشق تمام حسرت هنوزم
دلیل آه سینه سوزم ببر مرا به ناکجا عشق

همین که از دلم بریدی
#رفيق
#حجت_اشرف‌_زاده
@qoqnoospub
نقد و بررسي #ملت_عشق
اين بار در #سنندج

@qoqnoospub
📚برشى از يك كتاب:

"هيچ چيز در زندگى هدر نمى رود.
خدا حتى از ده دقيقه ى بحرانى شما هم به نفعتان استفاده مى كند.
حتما شنيده ايد كه مى گويند:
"اتفاقات بد براى آدم هاى خوب
مى افتد." درست است.
اما اين هم درست است كه آدم هاى خوب بر اتفاقات بد غلبه مى كنند و
بعد از پشت سر گذاشتن بحران،
نسبت به قبل، آدم هاى بهترى
مى شوند.خداوند آزمون شما را به الگويى براى ديگران تبديل مى كند. مشكلات غيرمنتظره ى شما دليل محكمى است بر اينكه خداوند
برنامه اى فوق العاده براى
آينده تان دارد!"

#كتاب#هر_روز_پنجشنبه_است
#نويسنده#جوئل_اوستين
#مترجم#شبنم_سميعيان
#انتشارات#ققنوس
@qoqnoospub
📚 مرگ عظیم است
ما به آن تعلق داریم...

کتاب #پایان_تنهایی
#بندیکت_ولس
ترجمه #حسین_تهرانی
@qoqnoospub
نشست نقد و بررسی کتاب "سویه ها"
اثر تئودور آدورنو

سخنرانان:
مراد فرهادپور
آیدین کیخایی
حسام سلامت
محمدمهدی اردبیلی

زمان: سه‌شنبه، ۱۳ آذر ، ساعت۱۶:۳۰
مکان: مرکز فرهنگی شهرکتاب
@philosophicalhalt
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#محموعه_ژانر در بي بي سي

#ققنوس_در_رسانه_ها
.
.
به گزارش بی بی سی فارسی شاید بتوان لاله زارع را اولین زن پلیسی‌نویس سریالی و آگاتا کریستی ایران نام گذای کرد..
ادامه در پست بعد
👇👇👇

@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
#محموعه_ژانر در بي بي سي #ققنوس_در_رسانه_ها . . به گزارش بی بی سی فارسی شاید بتوان لاله زارع را اولین زن پلیسی‌نویس سریالی و آگاتا کریستی ایران نام گذای کرد.. ادامه در پست بعد 👇👇👇 @qoqnoospub
📚
آیا #زنان تنها مهارت عاشقانه نویسی دارند ؟
.
#ققنوس_در_رسانه_ها
.
.
به گزارش بی بی سی فارسی شاید بتوان لاله زارع را اولین زن پلیسی‌نویس سریالی و آگاتا کریستی ایران نام گذای کرد . آنچه به طور خاص در رمان «بی‌تابوت» به چشم می‌آید، نه جنبه معمایی داستان، که توجه ویژه به جنبه‌های روانی جنایت، سفر به لایه‌های زیرین شهر تهران و واشکافی روحیات مردم است.

«خاک آدم‌پوش» نخستین رمان ضحی کاظمی است که در ژانرِ فانتزی-تاریخی توسط نشر هیلا منتشر شد موضوع این رمان پرداختن به مسئله‌ نامیرایی، در دل روایت ماجراهایی از ایرانِ سه هزار سال پیش است. رمانی با نثر و زبانی قابل توجه و ساختاری که پژوهش‌های گسترده نویسنده در باب آن دور‌ه زمانی در بافت آن به خوبی تنیده شده است.

از میان آثار معرفی شده در این گزارش ، رمان پلیسی «اقامت ابدی» ساناز زمانی، به لحاظ ویژگی‌های ژانری و وجوه ادبی، قوی‌تر و قابل‌تأمل‌تر است.
.
.
مجموعه #ژانر به سردبیری آقای محمدحسن شهسواری
.
.
#ققنوس #انتشارات_ققنوس #ادبیات_معمایی #رمان_جنایی #رمان_معمایی #زنان #عاشقانه #تریل
@qoqnoospub
📘📕📙

در حضور او، برای اولین بار، از سکوت لذت بردم. او مثل دست سردی بود روی پیشانی داغ!

#پایان_تنهایی
#بندیکت_ولس
ترجمة #حسین_تهرانی
#ققنوس
@qoqnoospub
کانون فلسفی رآی برگزار می کند:
"فلسفه به مثابه‌ی مقاومت:
مواجهە‌ی ماکیاولی و اسپینوزا
با حضور دکتر فواد حبیبی
یکشنبه 18 آذرماه 97 ساعت 16
تالار فرودسی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
@qoqnoospub