انتشارات ققنوس
5.03K subscribers
1.59K photos
572 videos
108 files
1.13K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با آرزوی موفقیت ملی‌پوشان ما در حام جهانی
در مسابقه اینستاگرامی ققنوس شرکت کنید
آدرس پیج ما
در اینستاگرام
Qoqnoospub

@qoqnoospub
یادش به‌خیر
نمایشگاه کتاب فرانکفورت و عباس معروفی
و بخشی از #سمفونی_مردگان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یادش به‌خیر
نمایشگاه کتاب فرانکفورت و عباس معروفی
و بخشی از #سمفونی_مردگان
@qoqnoospub
فروش تعداد محدودی از آثار #اورهان_پاموک با امضای نویسنده از طریق سایت انتشارات ققنوس
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
فروش تعداد محدودی از آثار #اورهان_پاموک با امضای نویسنده از طریق سایت انتشارات ققنوس @qoqnoospub
اردیبهشت امسال بود که اورهان پاموک برنده نوبل ادبیات به‌دعوت گروه انتشاراتی ققنوس به ایران آمد.
متاسفانه تمام برنامه‌های سخنرانی و دیدار مردمی ایشان که از ماه‌ها قبل برنامه‌ریزی شده بود لغو شد. البته انتشارات ققنوس تا لحظات آخر تمام تلاش خود را برای جلوگیری از این اتفاق انجام داد.
اکنون فرصتی بی‌تکرار پیش‌روی دوستداران اورهان پاموک است تا کتاب‌های امضا شده برنده نوبل ادبیات را با همان قیمت پشت جلد تهیه کنید.
صفحه انتشارات ققنوس را دنبال کنید تا از نحوه فروش آثار مطلع شوید👇👇👇👇
@qoqnoospub
@qoqnoospub
توجه داشته باشید که تعداد این نسخه‌ها محدود است و تمدید نمی‌شود.
#اورهان_پاموک #نوبل #ترکیه #گروه_انتشاراتی_ققنوس #ققنوس #کتاب #رمان #داستان _
@qoqnoospub
:
چرا ما هنوز منتظر #گودو هستيم؟
كدام يك از آثار بكت را خوانده‌ايد و دوست داشتيد؟
#دوشنبه‌ها_با_خانواده_ققنوس
ساموئل بارکْلی بِکت در سيزدهم آوريل 1906 در ايرلند به دنيا آمد و در 22 دسامبر 1989 درگذشت. اين نويسنده، نمايشنامه‌نويس و شاعر ايرلندي در سال 1969 موفق به دريافت جايزه نوبل ادبي شد.
درونمایه ی اصلی آثار بکت پیروزی یا کوشش برای پیروزی انسان بر تمام محدودیت هایی است که طبیعت و جامعه به او تحمیل کرده اند. از نظر فلسفي، او از جمله نویسندگان پوچ‌گرا محسوب می شود که دیدگاهی بدبینانه به زندگی انسان دارند، ولی در عین حال باور دارند که انسان با مبارزه و کوشش می‌تواند اوضاع و احوال خود را بهبود بخشد.

انتشارات ققنوس سه اثر از آثار بكت را منتشر كرده است: نمايشنامه #در_انتظار_گودو، #مورفي و #وات ،
كه در حقيقت شهرت ناگهانی بکت با روی صحنه آمدن نمایشنامه‌ی بدبینانه و در عین حال پرنشاط #در_انتظا ر_گودو در سال 1953 شروع شد که در آن دو آدم بیکاره ، که طنز خامد‌ستانه‌شان تا حدودی از لورل و هاردی مایه گرفته، در انتظار مردی به نام گودو هستند که هرگز ظاهر نمی‌شود.
اولین رمان بکت، #مورفی ، در سال 1983 منتشر شد، كه در این رمان بکت برای اولین بار شخصیت اصلی آثار خود را خلق کرد؛ این شخصیت مردی است که هم از نظر مالی و هم از نظر روحی از پا درآمده و آرزوی بزرگش این است که با تاب خوردن و تعمق کردن در صندلی راحتی خودش که تنها مایملک اوست به حالت خلسه و صفای روحی هندومانندی برسد. پس از این‌که او از آوارگی فلسفی خود به دست روسپی‌ای که خود را نجات داده تقریبا رهایی می یابد، در یک انفجار گاز به قطعات ریزی تقسیم می شود و خاکسترش در مستراح تئاتری در دوبلین، توأم با سر و صدای آب که در صحنه هم شنیده می‌شود، پایین می رود.
رمان #وات درباره شخص آواره دیگری است که وضعش بدتر است، زیرا قهرمان داستان از نظر ازپادرآمدگی جلوتر رفته و در محیطی توضیح‌ناپذیرتر، در منزل شخصی به نام آقای نات، زندگی می کند که رفتارش عجیب و غریب و عصبانی ‌کننده است.


انتشارات ققنوس دو اثر هم درباره #ساموئل_بكت منتشر كرده است:
کتاب #پارتیزان_و_كبوترها، که شامل مقالاتی انتقادی درباره زندگی و آثار این نویسنده ا‌ست. نام این کتاب، که به همت بهروز حاجی محمدی گردآوری و ترجمه شده است، اشاره ظریفی دارد به دوره ای از زندگی بکت؛ روزگار پرفراز و نشیبی که ساموئل بکت پارتيزانِ پرشور نهضت مقاومت فرانسه در جنگ دوم جهاني بود. در واقع بکت نیز همانند بسیاری از نویسندگان نهضت مقاومت در فرانسه در جنگ علیه فاشیسم هیتلری حضور داشت.

و كتاب ديگر #روایت_ذلت ؛ درآمدی به اندیشه و آثار ساموئل بکت كه با وجود گذشت یک نسل از مرگش هنوز یکی از بزرگان ادبیات و نمایشنامه‌نویسی قرن بیستم به شمار می‌رود.
@qoqnoospub
https://www.mehrnews.com/news/4323436/انتشار-وحدت-اشیا-و-بررسی-یک-اختلاف-نظر-میان-کانت-و-هگل

ایده‌آلیسم مطلق در کجا از ایده‌آلیسم استعلایی جدا می‌شود؟

کتاب وحدت اشیا
رابرات استرن در کتاب «وحدت اشیا؛ هگل، کانت و ساختار ابژه» به بررسی اختلاف نظر کانت و هگل در خصوص چگونگی تببین وحدت و فردیت اشیا و ابژه‌ها پرداخت است.
به گزارش خبرنگار مهر، کانت به عنوان خاستگاه اصلی ایده‌آلیسم آلمانی و نسبتی که فلسفه استعلایی او با اندیشه اخلافش «فیشته»، «شلینگ» و «هگل» دارد، همواره از مسائل تاریخی مهم در سیر تاریخ اندیشه در آلمان و کل فلسفه غرب بوده است. دغدغه اصلی در اینجا آن است که کانت به عنوان فیلسوفی که تلاش کرد از طریق پذیرش و بسط رویکرد استعلایی خود، از سوبژکتیویسم افراطی و ایده‌آلیسم فاصله بگیرد، چه نسبتی با سه ایده‌آلیست آلمانی که در بالا نام برده شدند برقرار می‌کند؟ به عبارتی، چطور می‌توان فلسفه کانت را که به ایده‌آلیسم استعلایی موسوم است، خاستگاه ظهور نوعی از ایده‌آلیسم دانست که در نقطه اوجش یعنی «هگل»، به ایده آلیسم مطلق یا عینی بدل شد که خود کانت به نوعی تلاش کرده بود از آن دور بماند؟!

اخیرا نشر ققنوس کتابی منتشر کرده است که این مسئله عمیق و پیچیده فلسفه آلمانی در قرنهای ۱۸ و ۱۹ را با شیوه‌ای بدیع مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. «وحدت اشیا» با زیرعنوان «هگل، کانت و ساختار ابژه» به گفته نویسنده‌اش «رابرت استرن» به این دغدغه می‌پردازد که چه چیزی ابژه فردی را به ابژه‌ای فردی بدل می‌سازد و اساسا وحدت یک «چیز» (ابژه) چگونه قابل تبیین است! به همین دلیل محتوای محوری این کتاب معنادار ساختن وحدت اشیا (چیزها) است و عنوان این کتاب هم به همین دلیل انتخاب شده است. اما چرا و چگونه تبیین معنای وحدت اشیا می‌تواند به مسئله‌ای مهم از تاریخ فلسفه آلمانی و نسبتی که کانت با ایده‌آلیست‌ها و به طور خاص با هگل برقرار می‌کند، پاسخ می‌دهد؟ رابرات استرن در این کتاب مدعی شده که پاسخ‌های دوگانه‌ای که کانت و هگل به مسئله «چگونگی تبیین وحدت چیزها» داده‌اند، راه این دو را از هم جدا کرده و نشان می‌دهد که ایده‌آلیسم استعلایی کانت در کجا و چگونه از ایده‌آلیسم عینی یا مطلق هگل جدا و متمایز می‌شود.

استرن ادعا می‌کند که کانت از اسلاف تجربه‌گرایش (لاک، بارکلی و هیوم) نگرشی اساسا اتمیستی را به ارث برده بود که بر اساس آن وحدت اشیا را با فعالیت سوژه‌ی تالیف‌کننده توضیح داد. در این شیوه تبیین، کانت از طریق تحمیل کردن مقولات متعدد بر کثرتی از تجارب، آنها را در درون یک ابژه (چیز) جمع می‌کرد و آن را به عنوان «ابژه فردی» توضیح می‌داد. بنابراین بر طبق دیدگاه او ساختار جهان و وحدت چیزهای موجود در آن توسط سوژه – از طریق تحمیل مقولاتش - بر جهان تحمیل می‌شود و قوام ابژه‌های وحدت‌یافته و فردی‌شده از بطن این فرایند ظاهر می‌گردد.

اما در فلسفه هگل وضعیت کاملا متفاوت است؛ استرن در کتاب «وحدت اشیا» مدعی شده است که هگل بر خلاف کانت معتقد است وحدت اشیا و افراد را باید با شیوه‌ای ارسطویی یعنی با «جوهری کلی» توضیح داد؛ بر طبق این نگاه ما ابتدا اشیا و چیزها را به عنوان جواهری کلی مانند کتاب، اسب، انسان و... تشخیص می‌دهیم و سپس این جواهر کلی به افراد بدل می‌شوند. از نظر هگل این جواهر کلی، بخشی از ساختار هستی‌شناختیِ خودِ واقعیت هستند و در نتیجه از اساس باید منکر هر نقشی برای سوژه‌ی تالیف‌کننده‌ای شد که کانت به آن معتقد بود. بدین‌ترتیب هگل با پذیرش رویکردی رئالیستی‌تر و با نهادن بار تبیین وحدت اشیا و چیزها بر دوش جواهر کلی – که از نظر او جزو ساختار واقعیت بیرونی هستند - ایده‌آلیسم سوبژکتیو یا آنچه را که کانت علاقه داشت «استعلایی» بنامد رد می‌کند، و نوعی ایده‌آلیسم عینی یا به معنایی هگلی «ایده‌الیسم مطلق» را به جایش می‌نشاند.
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
رمان #بازيگوش از #شهريار_عباسي منتشر شد @qoqnoospub
بازيگوش در روزنامه #جهان_صنعت:

بازیگوش دهمین اثر شهریار عباسی است که در آن زندگی زن و مردی را در میانه دهه چهل تا دهه شصت در یک قهوه‌خانه بین‌راهی روایت می‌کند. آنها بدون آنکه گذشته یکدیگر را بدانند ناچار به زندگی در کنار یکدیگر می‌شوند و بدون آنکه بخواهند اتفاق‌های سیاسی و اجتماعی درگیرشان می‌کند. از این‌رو، داستان بر بستر حوادث سیاسی، اجتماعی و تاریخی شکل می‌گیرد. در این رمان زندگی انسان‌های شکست‌خورده، عشق‌های متفاوت آنها و تلاش برای رسیدن به کامیابی روایت می‌شود.
در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:
برای علی همه چیز شبیه یک خواب است. کودکی و نوجوانی‌اش به شهری می‌ماند که در زیرِ بارشی از مه سنگین و ابدی مانده است. حالا دیگر نمی‌داند کدام واقعا اتفاق افتاده و کدام را در خواب دیده است. چهره مهری در خواب شفاف و روشن است، او را به ‌آغوش می‌کشد، می‌بوسد و گاهی از فاصله نزدیک چشم در چشم به هم می‌نگرند. وقتی از خواب بیدار می‌شود، نمی‌تواند چهره او را به‌خوبی در ذهن مجسم کند و کوشش‌هایش برای کنارِ هم گذاشتن اجزای صورت مهری بی‌فایده است.
خواب‌هایت را در این خانه تعریف نکن محمود
محمود مردی میانسال و استاد دانشگاه است. در احوالات عرفانی و دنیای دلخواه خود، یعنی قرن چهارم و پنجم سیر می‌کند. اتفاقی باعث می‌شود محمود خود را در همان قرن‌ها و در پیشگاه شیخ ابوسعید ابوالخیر ببیند و عاشق یکی از مریدان او شود.
در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:
از خرانق گذشته‌ایم و بر کویر می‌رانیم. داریم از کنار آن تابلوهای سبز فلکی می‌گذریم و هر تابلو آسمانی است که وقتی محوش می‌شوم، قلپ‌قلپ آب وارد شش‌هایم می‌شود و دست و پا می‌زنم، نفسم می‌گیرد و حتی با بودنِ حسن، که می‌خواهد آن‌قدر بزی‌ام تا خودش رگ بِسملم را بزند، غرق می‌شوم. رنگ سبز فلکی همیشه همین بلا را سرم می‌آورد؛ وقتی بر آن تمرکز می‌کنم خیزاب‌های سهمگین به سویم می‌تازند. گاهی هم کف می‌کند و در برم می‌گیرد و دست و پا می‌زنم، آن‌گاه حسن به سخن می‌آید و می‌گوید: «فلسفی نشو فقیر! اصلا رنگی نیست و آنچه هست تابلو است و تابلو هم نیست، آن تویی و تو هم نیستی و آنچه هست اوست.»
http://yon.ir/a3GvF
@qoqnoospub
http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/189665/آخرین-ساکن%D9%90-زمین

آخرین ساکنِ زمین
«اسنومن پیش از سپیده بیدار می‌شود. بی‌حرکت دراز کشیده، گوش سپرده به صدای مدی که پیش می‌خزد و موج از پی موج بر موانع می‌پاشد، هیش – هاش، هیش – هاش، ضرباهنگ کوبش قلب. دلش می‌خواست باور کند که هنوز خواب است. افق شرقی در مِهی رقیق و خاکستری فرو رفته که حال با درخششی گلگون و ملال‌انگیز روشن شده. عجبا که این رنگ هنوز لطیف می‌نماید. برج‌های ساحلی به نحوی غریب از دل حجم صورتی و نیلی تالاب سر برآورده، چون طرح‌هایی تاریک در برابر افق قد عَلَم کرده‌اند. جیغ پرندگانی که آن سوتر آشیان می‌کنند، کوبش آب اقیانوس دوردست بر آب‌سنگ‌های مصنوعیِ متشکل از قطعات زنگ‌زده ماشین‌ها و تل آجرها و قلوه‌سنگ‌های جورواجور کمابیش یادآور هنگامه ترافیک تعطیلات‌اند.»
آن‌چه خواندید سطرهایی بود از رمان «آخرین انسان» نوشته مارگارت اتوود که با ترجمه سهیل سُمّی در نشر ققنوس منتشر شده است. اتوود با این آغاز مخاطب خود را به دلِ داستان عاشقانه می‌برد؛ اما نه یک عاشقانه عادی بلکه عاشقانه‌ای که حال و هوای رمانی آخرالزمانی را دارد. حال و هوایی که در توضیح پشت جلد ترجمه فارسی این رمان این‌گونه وصف شده است: «آخرین انسان (با عنوان اصلی اوریکس و کریک) رمانی است عاشقانه که در گذشته اتفاق افتاده و در آینده روایت می‌شود؛ آینده‌ای که در آن انسانی روی کره زمین باقی نمانده جز یک نفر، غذایی ندارد جز یک انبه، مورچه‌ها هجوم برده‌اند داخل زرورق تنها شکلاتی که داشته، باد تنها پتویش را برده و نویسنده، مارگارت اتوود، برای تنها دختری که دوست داشته سرنوشتی عجیب رقم زده. او آن‌قدر خواندنی و پُرکشش این گذشته در آینده را روایت کرده که خواننده را کاملا درگیر می‌کند تا کتابی با این حجم را یک‌نفس بخواند.» این رمان چنان‌که در همین توضیح آمده در فهرست نهایی جوایز متعددی در سال 2003 بوده است.
مارگارت اتوود برای مخاطب فارسی‌زبان ادبیات نامی آشناست و پیش از این نیز آثاری از او به فارسی ترجمه شده است. اتوود در «آخرین انسان» به صورت سوم شخص محدود به درون ذهن شخصیت اصلی داستان خود رفته و همه چیز را از دید او روایت می‌کند. شخصیت داستان او اکنون در تنهایی خویش گذشته را به یاد می‌آورد. از گذشته، اینک اشیا و مکان‌های خالی از سکنه و خاطره‌ها به جا مانده است و نشانه‌هایی از زندگی‌هایی سپری‌شده. در جایی از رمان می‌بینیم که شخصیت داستان به قصد دزدی به خانه‌ای خالی از سکنه وارد شده که در آن عکسی قاب‌شده از یک پدر و پسر هست. پسر در عکس هفت یا هشت‌ساله نشان می‌دهد. شخصیت داستان ناگهان احساس می‌کند به خانه گذشته خود وارد شده و خودش همان کودکی است که «حال از او نشانی نیست.» آن‌چه در ادامه می‌خوانید سطرهای دیگری است از این رمان: «بادهای طلایه‌دار گردباد می‌وزند و آوار و آشغال‌ها را به دل دشت باز می‌ریزند. صاعقه دل ابرها را پاره می‌کند. مخروط باریک و تیره را که زیگزاگی پایین می‌آید، می‌بیند، و بعد تاریکی فرومی‌نشیند. خوشبختانه اتاقک ایست و بازرسی را در دل ساختمان مقاوم و ضدزلزله کنارش ساخته‌اند و این ساختمان‌ها شبیه پناهگاه‌های زیرزمینی‌اند، قرص و استوار. با ریزش اولیه قطرات باران، زیر سرپناه می‌رود. جیغ باد و غرش تندر و زنگ و ارتعاش صوت، پنداری هر آنچه هنوز وصل به زمین است، چون چرخ‌دنده‌ای در دل یک موتور عظیم همهمه می‌کند. شیئی بزرگ به سطح بیرونی دیوار برخورد می‌کند. اسنومن باز هم به داخل می‌رود، از یک در و سپس دری دیگر می‌گذرد و کیسه پلاستیکش را دنبال چراغ‌قوه‌اش زیر و رو می‌کند. آن را در آورده و با آن ور می‌رود که ناگهان صدای مهیب برخوردی دیگر به گوشش می‌رسد و چراغ‌های بالای سرش خاموش و روشن می‌شوند. حتما یک مدار خورشیدی دوباره اتصالی کرده. فکر می‌کند ای کاش چراغ‌ها خاموش نشده بودند: در گوشه‌ای یک جفت لباس ایمنی هست که تجهیزات درونش شدیدا به تعمیر نیاز دارند. کابینت‌های پرونده‌ها باز شده و همه‌جا پوشیده از کاغذ است. پنداری نگهبان‌ها شدیدا به دردسر افتاده بوده‌اند. شاید سعی داشته‌اند جلوی افرادی را که برای خارج‌شدن از ساختمان یورش آورده بودند بگیرند. یادش هست که سعی کرده بودند شرایط قرنطینه را اِعمال کنند. اما به حتم عناصر ضداجتماعی، که آن زمان به تمامی مردم عادی اطلاق می‌شد، به‌زور وارد شده و پرونده‌های محرمانه را به هم ریخته بودند. چقدر خوشبین بودند که فکر می‌کردند آن اوراق و دیسک‌های ذخیره‌شده در آن‌جا هنوز می‌تواند برایشان مفید باشد.»

«آخرین انسان»، روزنامه شرق ۳۰ خرداد
@qoqnoospub
معرفی کتاب #دموکراسی_علیه_دولت

تالیف: میگل ابنسور

ترجمه: ف. حبیبی، ا.کرمی

@tarjomansobh_ir
@qoqnoospub
رضا شکراللهی در گفت‌و‌گو با «صبا»:
توقع استقبال از «مزخرفات فارسی» را نداشتم!
«خوشبختانه و به دور از انتظار من بسیار مورد توجه قرار گرفت و من خودم توقع این‌همه استقبال را نداشتم و تصمیم به نگارش جلد دوم کتاب را گرفتم.»

رضا شکراللهی نویسنده، ویراستار و کارشناس ادبی که سردبیری سایت خوابگرد را نیز به عهده دارد در گفت‌وگو با خبرنگار «صبا» در خصوص کتاب «مزخرفات فارسی» گفت: این کتاب گزیده‌ای از یادداشت‌های من را در برمی‌گیرد که با روحی طنزگونه، جنبه آموزش عمومی دارند. در نگارش این مطالب، سعی کردم از ظرائف و صنایع ادب فارسی استفاده کنم.

شکرالهی ادامه داد: آن‌چه در این کتاب می‌خوانید گزیده‌ای است از یادداشت‌هایی که طی چندین سال در برخی روزنامه‌‌ها و رسانه‌‌ها منتشر شده است. یادداشت‌‌هایی کوتاه که جنبه‌‌ی آموزش عمومی دارند و در آن‌ها کوشیده‌‌ام، بدون وارد شدن به مباحث تخصصی، برخی ظرائف زبان فارسی روزمرّه را به زبان ساده‌ و با کمی چاشنی طنز بیان کنم. توجه دادنِ کاربر عامِ ‌زبان فارسی به فکر کردن به واژه‌ها و اصطلاحات و نیز نگارش پاکیزه و شیوا مهم‌ترین هدف من در این یادداشت‌‌ها بوده است.

وی در مورد انتخاب عنوان «مزخرفات فارسی» این چنین گفت: یکی از جنبه های جالب کتاب همین عنوانش است که توجه مخاطبان را جلب کرده است این اسم برگرفته از محتوای یکی از یادداشت‌ها است. حتی کسانی که در ابتدا این عنوان را نمی پسندیدند بعد از خواندن این کتاب متوجه می شوند که دلیل انتخاب این اسم خیلی رندانه و به جا بوده است.

شکرالهی در مورد جمع آوری این یادداشت‌ها بیان کرد: به پیشنهاد یکی از دوستان از بین صد و بیست یادداشت خیلی سختگیرانه حدود پنجاه یادداشت را انتخاب کردم و بازنویسی کردم و با نظم خاصی در قالب کتاب منتشر کردم که خوشبختانه و به دور از انتظار من بسیار مورد توجه قرار گرفت و من خودم توقع این‌همه استقبال را نداشتم و تصمیم به نگارش جلد دوم کتاب را گرفتم.

این فعال ادبی در مورد لحن و نوع نگارش این کتاب گفت: : چون خیلی با مخاطبم احساس نزدیکی می کنم متوجه شدم مخاطب، به خصوص مخاطب عام خیلی دوست ندارد که نصیحت بشنود و از معلم بازی خوشش نمی آید و من در یادداشتهایم دو مورد را سرلوحه ی کارم قراردادم؛ یکی اینکه زبان طنزآمیز انتخاب کردم و دوم آنکه مطالب را کاملا به دور از لحن معلمانه و در قالب روایت و تعریف خاطره با ارجاع دادم به مسایل اجتماعی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کاملا روز به بیان کردم به این معنی که اگر این کتاب را مخاطب بخواند اصلا احساس نمی‌کند که با یک کتاب آموزشی زبان فارسی روبرو است بلکه احساس می‌کند که تعدادی وقایعی را مرور می‌کند که در کنار آن توجه دادن به زبان فارسی و نحوه صحیح نگارش را در آن آموزش داده شده است.

شکرالهی در مورد موضوع کتاب گفت: «مزخرفات فارسی» موضوع های متنوعی دارد، یک بخش ضرب المثلهای پرکاربردی که شاید مخاطب ریشه آنها را نداند یا اینکه ضرب المثل را اشتباه به کار می برد بخشی دیگر در مورد کلمه های پرکاربردی هستند که مخاطب اطلاعی از آنها ندارد و اشتباه به کار می برد و بخشی دیگر هم در مورد نگارش است که چطور می شود بهتر و درست‌تر نوش


وی در مورد چاپ جدید کتاب مزخرفات فارسی خبر داد: چاپ چهارم کتاب طنز «مزخرفات فارسی» تا چند روز آینده از نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر می شود


شکرالهی در مورد کتاب جدیدش اظهار داشت: همانطور که گفتم جلد دوم کتاب «مزخرفات فارسی» را در دست نگارش دارم که قوی تر و مفصل تر از جلد اول است.


@qoqnoospub

http://khabargozarisaba.ir/fa/news/54853/

@khabargozarisaba

#کتاب
گفتگو با مسئولان انتشارات ققنوس برای پرس‌وجو درباره عناوین پرفروش به نام تعداد زیادی کتاب می‌رسد. چراکه مسئولان این نشر نیز مانند نشر افق دست به طبقه‌بندی عناوین می‌زنند البته نه از حیث گروه سنی مخاطبان چون مخاطبان ققنوس، بزرگسال هستند. اما این ناشر کتاب‌های پرفروش بهاری‌اش را با در نظر گرفتن موضوعی رمان‌های ایرانی و خارجی و همچنین علوم اجتماعی معرفی و برای هرگروه ۱۰ عنوان برگزیده دارد.

در بخش رمان‌های ایرانی و خارجی، فهرست ۱۰ تایی این ناشر به این ترتیب است: «ملت عشق»، «روح گریان من»،‌ «رهبر عزیز»، «هرگز رهایم نکن»، «پدرم» از مجموعه پانوراما، «سمفونی مردگان»، «سال بلوا»، «آن مادران این دختران»، «انگار خودم نیستم» و «مزخرفات فارسی».

در زمینه کتاب‌های علوم اجتماعی هم پرفروش‌های ققنوس به این ترتیب‌اند: «تسلی‌بخشی‌های فلسفه»، «هنر همیشه برحق بودن»، «تاملات»، «فلسفه‌ای برای زندگی»، «الفبای فلسفه»، «وحدت اشیا»،‌ «متافیزیک»، «برتری خفیف»، «مغزتان را دوباره سیم‌کشی کنید» و «انسان موجودی یک روزه».
https://www.mehrnews.com/news/4325914/پرفروش-های-بهار-بازار-نشر-چهره-ها-همچنان-می-فروشند
@qoqnoospub