انتشارات ققنوس
5.03K subscribers
1.59K photos
572 videos
108 files
1.13K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
تصاويري از مراسم جشن شاهنامه نقالان
شاهنامه نقالان

دیشب از شب‌های خاطره‌انگیز مجله بخارا بود. شب رونمایی از کتاب معظم "شاهنامه نقالان" اثر مرشد عباس وزیری که به کوشش دکتر جلیل دوستخواه سامان یافته است. خوشبختانه حاصل زحمات دیرینه دکتر دوستخواه را نشر ققنوس خریدار شد و در این وانفسا چنین کتاب شگرفی منتشر شد. این یعنی نشر ایران زخم خورده اما زنده و زاینده است. هنوز کتاب را ندیده ام. پنج جلد است و 3830 صفحه. یک سی دی از صدای مرشد وزیری همراه کتاب است. 450 هزار تومان هم قیمتش. در زمره کتابهایی است که به زودی می خرم تا نوروز من با شاهنامه و فردوسی و روایت مردمی از شاهنامه، رنگین و خوش و خجسته شود.
شاهنامه کتاب ملی ماست. کتابی است که ملت ما با آن "زندگی" کرده ‌است. داستان‌هایش با هویت و حرمت ما تنیده و آمیخته شده. سرافرازی‌های رستم، غرور پایمال شده مردم خاکسترنشین را نوازش می داده. خیسِ خون سهراب( تعبیر از اخوان ثالث)، سهراب‌های جوانمرگ‌شده‌شان را فرایاد می آورد. اسفندیار و سیاوش را می دیدند و جوانهای دسته گلشان را تصور می کردند که قربانی جهل و خودکامگی "شاه" می شوند. شاهنامه پناه ملت ایران بود و هست. صرفاً کتاب ادبی و هنری نیست. فقط کتاب محققان نیست. کتاب مردم است. با مردم است. در مردم است. رنگ مردم گرفته و می گیرد. به مقتضای نگرش و آرزوها و زندگی سیال و دگرگون شونده مردم، دگرگون گشته و می شود. برای همین اینهمه در نسخه هایش دست برده شده و قطعات الحاقی دارد؛ آنقدر زیاد که مجتبی مینوی عصبانی شد و گفت: شاهنامه‌هایی که در دست ماست، فرزند فردوسی نیست! سطحی دیگری از این تغییرهای معنادار، در روایت‌های نقالان است؛ این خادمان شاهنامه. این "رسانه های" فردوسی. این عاشقان ایران. این دوستان صمیمی مردم.
شاهنامه‌خوانی و نقالی سنتی دیرپاست. استاد ژاله آموزگار، دیشب، سابقه نقالان را به گوسان‌های پارتی و خنیاگران ساسانی که داستانهای ملی و عاشقانه را با موسیقی برای مردم "می گفتند"، رساند. دکتر آیدنلو هم از شاهنامه مثال آورد برای تأیید این دیرینگی. در مقالات این دوست شاهنامه‌شناس ایران‌دوست می توان این سابقه کهن را مستنداً خواند. یادم هست عباس اقبال مقاله‌ای درباره یکی از شاهنامه خوان‌های کهن به نام "کاراسی" نوشته بود. نه فقط در ایران، که اعراب صدر اسلام نیز در معارضه با قصص قرآنی، داستانهای شاهنامه را در جمع می خواندند.
اگر شاهنامه بخشی از فرهنگ ملی و باورهای اجتماعی ما را ساخته که ساخته، طومارهای نقالی و روایات نقالان در ترسیم و رنگ آمیزی این طرح ماندگار نقش مؤثر داشته ‌و از این منظر ارزشمند است. بگذریم از فواید ادبی و زبانی و... همچنین دکتر آیدنلو مثالهایی زد از حدود تصرف عاطفی عجیب نقالان در مردم. گفت: گاهی مردم نزد نقالان می رفتند و از آنها خواهش می کردند که سهراب در آخر قصه کشته نشود. حتی به نقال تحفه می دادند که سهراب نمیرد که یکی از نقالان هدیه را پذیرفت و سهراب را نکشت! ببیند آمیختگی مردم عادی را با قصه های شاهنامه. "شاهنامه نقالان" ما را به این عوالم می برد. دکتر خطیبی به درستی گفت: نقالان یک قصه را سالها برای مردم تعریف می کردند و مردم هم آن قصه های تکراری را می شنیدند. گفت: هنر واقعی همین است و کهنه و تکراری نمی شود. نه قصه اش تکراری می شود و نه لابد شیوه روایت نقالان.
مرشد وزیری یکی از این نقالان مجرب و گرم نفس بود. طومارش هم یکی از طومارهای مبسوط و معتبر. پیش از این بخش رستم و سهراب این طومار را خوانده بودم(توس،1369). حالا روایت کامل این استاد را باید بخوانم که جامع بسیاری از روایاتی است که سینه به سینه به او رسیده است.
🌿🌿🌿
استقبال عجیب و غریبی که از مراسم دیشب شد و تالار فردوسی خانه اندیشمندان جای سوزن انداختن نداشت، نشان می دهد که نام شاهنامه و فردوسی هنوز روشنی‌بخش و گرم‌کننده است. مردم شاهنامه را دوست دارند. فردوسی را دوست دارند. ایران را دوست دارند.
دیشب به دلیل ناهماهنگی، مراسم دیر شروع شد. دهباشی را می دیدم که سخت می کوشید برنامه را مدیریت کند. شب دشواری برای او بود و الحق توفیق داشت. این درست که کامها از فشرده شدن سخنان سخنرانان، تلخ شد اما آخرالامر مردم شاد و خرسند از تالار خارج شدند. استاد شفیعی کدکنی هم به احترام فردوسی و شاهنامه و سخنرانان و شبهای بخارا، از دل ترافیک دیوانه اسفند ماه، گذشت و در مراسم حضور یافت. آمد در کنارخانم آموزگار نشست و از سخنرانی و نقالی لذت برد.

دیشب اولین باری بود که در شب بخارایی که در "کانون زبان فارسی" برگزار نمی شد، شرکت می کردم. انگاردر این تالار غریبه بودم. راستش را بخواهید دلم می‌خواست، غریو ایران ایران و آفرین فردوسی، در خانه پدری ایرج افشار، در کانون زبان فارسی برمی‌خاست.

دیشب فقط شب کتاب "شاهنامه نقالان" نبود. شب فردوسی و شاهنامه بود. شب ایران بود
https://t.me/n00re30yah
@qoqnoospub
خاطرات «آخرین انسان» ها از عشق

http://www.ibna.ir/fa/doc/book/258349/

👉 @qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به‌زودی خبرهای خوب از دیدار با جواد مجابی و رونمایی از تازه‌ترین اثر داستانی او...داريم
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
@qoqnoospub
جشن امضای #باغ_گمشده و رونمايی از جديدترين اثر جواد مجابی روز چهارشنبه شانزدهم اسفندماه ساعت پنج عصر

بیست سال طول کشید تا رمانی که #جواد_مجابی آن را در سال شصت‌و‌نه نوشت منتشر بشود. «باغ گمشده» با زبانی روان و با توجه مثال‌زدنی جواد مجابی به جزئیات سیصدوشصت صفحه دارد و روایت گودالی است كه ذهن «شاهین» راوی داستان در آن اسیر شده. شاهین و به همراه دو برادرش طرلان و شهباز از نوادگان یکی از شاهزاده‌های قاجار هستند. شاهزاده‌ای که به فرمایش با رعیت وصلت می‌کند. هر فصل این کتاب در بازه‌ی زمانی خاصی می‌گذرد و فصل به فصل پازل داستان با سرگذشت نسل‌های بعد از شاهزاده تکمیل‌تر می‌شود.

داستان‌های جواد مجابی سرشار از جزئیات و اشارات و طنز و تعبیر است. با طنزی زیرپوستی که انگار بخشی جداناشدنی از شخصیت نویسنده‌ی داستان شده باشد. تفاوت‌های نسلی به‌خوبی نمایش داده می‌شود. اما وقت خواندن این رمان باید این نکته را درنظر داشته باشیم که این کتاب با چند سال تاخیر به بازارنشر آمده و طبعا طی این سال‌ها جوامع و روابط انسانی دستخوش تغییراتی شده‌اند. از طرفی دیگر جنبه‌های مختلف شخصیت نویسنده به خوبی در جا به جای این رمان خودش را نشان می‌دهد و همه‌ی این‌ها کمک می‌کند تا خواننده‌ی کتاب در دنیایی متفاوت از دنیای زندگی روزمره سیر کند.
@qoqnoospub
Faghat Doa Kon
Ali Zand Vakili
فقط فقط تو را دارم
فقط تويي دلدارم
به جان تو گرفتارم
جانم جانم
مرا دعا كن
خدا خدا
كجا كجا رسد صداي ما
فقط به تو رسد دعاي من
مرا صدا كن
مرا دعا كن
فقط دعا كن
@qoqnoospub
شنبه‌ها
نگذاریم چراغ کتاب کشته شود!

شنبه 12 اسفند 1396
دانشکده‌ی علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد

مزخرفات فارسی
رضا شکراللّهی
تهران: انتشارات ققنوس، 1396

امروزه آب کم شده است و آرام‌آرام داریم با وضعی مواجه می‌شویم که انبوه مَثَل‌های تاریخی و ادبیِ «آب‌»دار دارند ازدست می‌روند. حالا که دیگر آبی، نه روی زمین و نه زیر زمین، برایمان باقی نمانده، باید بگوییم: «موبایل دستت است، بگذار زمین و بیا!».
مزخرفات فارسیِ رضا شکراللهی، مرثیه‌ای طنزآمیز است برای سفارش به پاسداشتِ زبان نازنینِ پارسی، که ازچندسو، گرفتار یورش شده است. خودِ شکراللهی نوشته است‌که کتابشْ نه نصیحت است نه پند؛ فقط نکته‌هایی ساده است برای درک ذرّه‌ای از شیرینی زبان فارسی و آگاه‌شدن از چندوچون معنا و املای برخی واژه‌ها. امروزه، «کی دیگه» حوصله‌ی شنیدن موعظه دارد؟ برو ناصح، بچین خوانِ نصیحت که گوشم امتلای پند دارد

نخستْ شناساندنِ مختصرمفیدِ نویسنده‌ی کتاب را (به‌همراه یکی‌دوسه آگاهیِ سیاسیِ جالب) که آقای سیدمحسن موسوی‌زاده جزایری زحمت کشیده‌اند، ببینید.

آقای رضا شکراللهی، برای جمعِ کتاب‌خوانِ ما، پیامی دادند. دست مریزاد!
متن آن، این است‌که می‌آید:

سلام
جناب خلیلی فرمودند چندسطری برای جلسه‌ی شما بنویسم درباره‌ی کتاب مزخرفات فارسی. بعید می‌دانم حرف به‌دردبخوری برای گفتن داشته باشم، ولی با لطفی که ایشان به این کتاب دارند، وظیفه دارم، به‌زور هم که شده، دوسه نکته عرض کنم. الان باید با شنیدن کلمه‌ی «به‌زور» خندیده باشید. یا دست‌کم لبخند زده باشید. اگر چنین نکرده‌اید، به فکر آبروی احتمالیِ من نزد آقای خلیلی باشید و لبخند بزنید. دم شما گرم.
در مقدمه‌ی کتاب اشاره کرده‌ام که مهم‌ترین هدف من توجه‌دادن کاربر عام زبان فارسی به فکرکردن درباره‌ی واژه‌ها و اصطلاحات بوده است. به همین دلیل، در این قبیل یادداشت‌ها، جدا از بحث آموزش، اغلب سعی کرده‌ام خواننده و مخاطب را به‌طور غیرمستقیم به خودِ فکرکردن درباره‌ی زبان تشویق کنم. و دقیقاً به همین دلیل است‌که از موضع بالابه‌پایینِ معلمی و لحن خشک آموزشی پرهیز کرده‌ام. راستش این راهی است‌که خودم پیموده‌ام. من تحصیل‌کرده‌ی رشته‌ی ادبیات نبوده‌ام. نزد هیچ استادی به‌طور مستقیم و پیوسته آموزش ندیده‌ام. این‌ها شاید مایه‌ي سرافکندگی من باشد، ولی کوشیده‌ام با «فکرکردن» و نیازهایی که پدید می‌آورد، این مسیر را طی کنم. تشویق مخاطب به این روش، درواقع یک‌جور زکاتِ اندک‌چیزی است‌که در این مسیر آموخته‌ام. من نه ادیبم، نه زبان‌شناس. علاقه‌مندی هستم که کوشیده‌ام و می‌کوشم آن‌چه را آموخته‌ام و می‌آموزم، با دیگران تقسیم کنم. و مهم‌ترین چیز، همین فکرکردن به زبان و عناصر آن است. حالا در این مسیر، اگر چیزی هم آموخته شود، که چه بهتر.
در پایان، بگذارید کمی هم پیرمردبازی دربیاورم و نصیحتی بکنم: شما با زبان است‌که فکر می‌کنید. زبان به‌همان مقدار که به‌تعبیری وسیله‌ي ارتباطی است، به‌شدت سوءتفاهم‌برانگیز است و مخلِّ ارتباط. طبقه‌ی نخبه‌ی جامعه، که شما هم از آنان‌اید، باید در کنار آن‌چه در رشته‌ی خود می‌آموزید، خودتان را در شیوه‌ی بیان تحلیل و مقصود نیز نیرومند کنید. و برای نیروگرفتن در این راه، توجه به محمل بیان، که همان زبان گفتار و نوشتار شما و اجزای آن است، نقشی اساسی دارد.
از همه‌ی شما، به‌خصوص جناب خلیلی ارجمند، سپاس‌گزاری می‌کنم و امید دارم همیشه شاد باشید.
رضا شکراللهی

اکنون، نوشتاریْ بخوانید که کوتاه‌کرده‌ی کتاب است.

https://telegram.me/MohsenKhaliliPoliticalScience
@qoqnoospub
رمان #پدرکشتگی نوشته‌ی #سلمان_امین به مرحله‌ی نیمه‌نهایی #جایزه_ادبی_مهرگان_ادب راه یافت.
در این مرحله ۲۱ رمان بررسی می‌شوند تا رمان‌های مرحله‌ی نهایی مشخص شود.
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
@qoqnoospub
رمان #در_این_هوا داستان بازی‌های زندگی است. بازی‌های ناگزیری که در سرنوشت تک‌تک ما هستند و این‌که چه‌طور این بازی‌ها را پیش ببریم، حال و روز ما را تعیین می‌کنند. در این رمان بازی‌های زندگی را در روزگار گروهی سینماگر مرور می‌کنیم. بازیگر و کارگردان‌ و عوامل سینمایی هرکدام نقشی در داستان ایفا می‌کنند؛ دقیق، جذاب و تاثیرگذار. در این هوای بازی‌ساز، آدم‌های بازیگر و بازیگردان گرد آمده‌اند تا دیگری را نقش بزنند و باز خود باشند و همه‌چیز را در چنگ خود بیابند، غافل از آن که بازی‌خورده‌ی بازی خویشند و دانسته و ندانسته به بازی واداشته شده‌اند.

این رمان نخستین‌بار سال هشتادوسه منتشر شد و حالا با سر و شکلی نو تجدیدچاپ شده است و به بازار کتاب عرضه می‌شود. اگر دلتان می‌خواهد خواننده‌ی داستانی پرکشش باشید، چهارشنبه شانزدهم اسفند از ساعت پنج عصر به شهرکتاب دانشگاه بیایید و در جشن امضای این کتاب و رمان تازه‌ی جواد مجابی حاضر شوید.
@qoqnoospub
در آخرین جشن رونمایی انتشارات ققنوس در سال ۹۶ همراه ما باشید. دیدار و گفتگو با جواد مجابی، شهر کتاب دانشگاه، چهارشنبه ۱۶ اسفند، ساعت ۵ عصر.
@qoqnoospub
مسايقه نوروزي اينستاگرامي #انتشارات_ققنوس و #بوكران👇👇👇👇
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
مسايقه نوروزي اينستاگرامي #انتشارات_ققنوس و #بوكران👇👇👇👇 @qoqnoospub
📣📣 از مسابقه نوروزی مشترک انتشارات ققنوس و بوکران خبر دارید؟

1️⃣ از سایت انتشارات ققنوس کتاب بخرید و در کنار سفره هفت‌سین از کتاب خریداری شده همراه با کارتن بوکران عکس بگیرید و در اینستاگرام خود با هشتگ #بازبهاربازکتاب منتشر کنید.

2️⃣ برای شرکت در مسابقه حتما باید حساب اینستاگرام‌تان پابلیک باشد و هنگام گذاشتن عکس، اینستاگرام ققنوس و بوکران را هم روی عکس‌تان تگ و در شرح عکس نیز منشن کنید.

3️⃣ هر شرکت‌کننده فقط با یک عکس می‌تواند در مسابقه شرکت کند.

4️⃣ شرکت‌کنندگان تا پایان روز ۱۵ فروردین ۹۷ فرصت دارند تا عکس‌های خود را منتشر و آرای مردمی را جمع کنند.

5️⃣ برای برنده شدن تا می‌توانید باید لایک جمع کنید. ۱۵ عکسی که بیشترین لایک را گرفته باشند برنده می‌شوند.

📌 اما برنده‌ها چه جایزه‌ای می‌گیرند؟

🔴 به ۱۵ نفری که عکس‌هایشان برگزیده شده‌اند، اعتبار ۱۰۰,۰۰۰تومانی خرید کتاب از سایت انتشارات ققنوس اعطا می‌شود.

🔵 نتایج این مسابقه روز اول اردیبهشت همزمان با روز بزرگداشت سعدی اعلام می‌شود.

@qoqnoospub
بهترين هاي اسكار 2018
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
بهترين هاي اسكار 2018 @qoqnoospub
اسامی برگزیدگان اسکار ۲۰۱۸ بدین شرح است:

🔹بهترین فیلم: "شکل آب"
🔹بهترین کارگردانی: گی‌یرمو دل تورو، "شکل آب"
🔹بهترین بازیگر مرد: گری اولدمن، "سیاه‌ترین ساعت
🔹بهترین بازیگر زن: فرانسیس مکدورمند، "سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری"
🔹بهترین بازیگر مرد مکمل: سام راک‌ول، "سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری"
🔹بهترین بازیگر زن مکمل: آلیسن جنی، "من، تونیا"
🔹بهترین فیلمنامه غیراقتباسی: "برو بیرون" نوشته جردن پیلی
🔹بهترین فیلمنامه اقتباسی: "با اسم خودت به من زنگ بزن" نوشته جیمز آیوری بر مبنای رمانی از آندره آسیمان
🔹بهترین فیلم بلند انیمیشن: "کوکو"، لی آنکریچ و آدریان مولینا
🔹بهترین فیلمبرداری: "بلید رانر 2049"، راجر دیکنز
🔹بهترین طراحی لباس: "رشته خیال"، مارک بریجز
🔹بهترین مستند بلند: "ایکاروس"، برایان فوگل
🔹بهترین مستند کوتاه: "Heaven Is a Traffic Jam on the 405"، فرانک اشتیفل
🔹بهترین تدوین: "دانکرک"، لی اسمیت
🔹بهترین فیلم خارجی‌زبان: "یک زن شگفت‌انگیز"، سباستین للیو (شیلی)
🔹بهترین چهره‌پردازی و مو: "سیاه‌ترین ساعت"، دیوید مالینوفسکی، ایوانا پریموراچ، لوسی سیبیک و کازوهیرو توچی
🔹بهترین موسیقی: "شکل آب"، الکساندر دپلا
🔹بهترین ترانه: "مرا به خاطر بسپار" (کریستن اندرسن-لوپز و رابرت لوپز) از فیلم "کوکو"
🔹بهترین طراحی صحنه: "شکل آب"، پل دنهام آستربری، جفری‌ ای. ملوین و شین ویو
🔹بهترین فیلم کوتاه انیمیشن: "بسکتبال عزیز"، گلن کین و کوبی برایانت (گلن کین پروداکشنز)
🔹بهترین فیلم کوتاه زنده: "بچه ساکت"، کریس اورتن و ریچل شنتن نویسنده (اسلیک فیلمز)
🔹بهترین تدوین صدا: "دانکرک"، الکس گیبسن و ریچارد کینگ
🔹بهترین صداگذاری: "دانکرک"، گرگ لانداکر، گری‌ ای. ریتزو و مارک واینگارتن
🔹بهترین جلوه‌های تصویری: "بلید رانر 2049"، گرد نفزر، جان نلسن، پل لمبرت، ریچارد آر. هوور
@qoqnoospub