انتشارات ققنوس
میدانی اولین بوسه ی جهان چهطور کشف شد؟ #سال_بلوا #عباس_معروفی @qoqnoospub
میدانی
اولین بوسهی جهان
چهطور کشف شد؟
دستهاش تا آرنج گلی بود گفت که در زمانهای بسیار قدیم زن و مردی پینهدوز یک روز به هنگام کار، بوسه را کشف کردند. مرد دستهاش به کار بود، تکه نخی را به دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دستهاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لبهای مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
اولین بوسهی جهان
چهطور کشف شد؟
دستهاش تا آرنج گلی بود گفت که در زمانهای بسیار قدیم زن و مردی پینهدوز یک روز به هنگام کار، بوسه را کشف کردند. مرد دستهاش به کار بود، تکه نخی را به دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دستهاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لبهای مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
یکی از رمانهای درخشانی که این روزها منتشر شده بالزنها نوشتهی محمدرضا کاتب است. پیشنهاد میکنم بخوانیدش. کاتب در آخرین رمانش بازگشت داشته به آثار اولیهی خود مثل هیس و..
#یوسف_انصاری
@qoqnospub
#یوسف_انصاری
@qoqnospub
انتشارات ققنوس
یکی از رمانهای درخشانی که این روزها منتشر شده بالزنها نوشتهی محمدرضا کاتب است. پیشنهاد میکنم بخوانیدش. کاتب در آخرین رمانش بازگشت داشته به آثار اولیهی خود مثل هیس و.. #یوسف_انصاری @qoqnospub
#همایون_نورعلیپور
در باره ی رمان #بالزنها
نوشته ی #محمدرضا_کاتب
دیروز رمان #بالزنها محمد رضا کاتب را دست گرفتم. و یک روز اندی خواندمش. رمان به چند بخش تقسیم شده، که هر بخش در یکی از مکان های داستان اتفاق افتاده است.
با اینکه باید اذعان کرد که بالزن ها فاقد کشش مطلوب داستانی است، اما به زعم من ، حال و فضای داستان، و مونولوگ ذهنی شخصیت دختر داستان، و صد البته معنای پنهان در آن ، جذابیت خاصی به آن داده است.
رمان دارای رویه ی جنایی - مثل هیس و پستی - است، اما به مثل دیگر آثار آقای کاتب، خیلی زود باید این رویه را کنار گذاشت و به لایه ی زرین رسید، و بر این راستاست که کاتب ما را وا می دارد تا در ذهن شخصیت اصلی، و به طبع او در ذهن دیگر شخصیت ها، کنکاش کنیم و در موقعیت وانموده ی داستان قرار بگیریم.
از این رو است که ذهن تمام شخصیت ها، که تا انتهای داستان متوجه می شویم فقط به بررسی یک ذهن نشسته بوده ایم، و به زعم من نوعی تکثر در واحد است، که یکی از مشغله های ذهنی همیشه ی داستان های کاتب است.
بالزن ها، نگاهی خاص است به موقعیت انسان در برابر قدرت پنهان و یا به عبارت دیگر سلطه است. از این منظر که تمام مکاتب و ادیان و اندیشه ها ، به نوعی بر انسان حکومت می کنند و این اقتدار نه بر اساس توان فیزیکی زورمندانه ی آنهاست، که به خواست روحی و روانی انسان هایی است که به آن فرقه، دین و مذهب و ایدئولوژی معتقد هستند. سلطه ای که همه چنبره اش را بر سر ، و روی سینه هامان حس می کنیم. می دانیم که هست، هر چند هیچکس نداند که کجاست و یا از جانب کیست. و این ماییم که شخصیت بالزن هاییم. که هر کاری که میکنیم، فقط و فقط در راستای خواست سلطه است. سلطه ای که خواه به اجبار، خواه به اختیار و خواه به نیاز در راستای آن زندگی می کنیم.
و از این منظر است که در چنین موقعیتی، نباید پی مقوله ی عاطفه و احساس و عشق گشت، و بر همین قیاس است که رمان بالزن ها، رمانی خشک و از مقوله ی عشق تهیست، و آنچه می ماند، فقط زندگیست، زندگی ای سراسر در دست تقدیری کور، و در چنبره ی مرگ. مرگی که در تمام طول رمان مستتر است.
من به نوبه ی خودم به آقای کاتب تبریک می گویم.
@qoqnoospub
در باره ی رمان #بالزنها
نوشته ی #محمدرضا_کاتب
دیروز رمان #بالزنها محمد رضا کاتب را دست گرفتم. و یک روز اندی خواندمش. رمان به چند بخش تقسیم شده، که هر بخش در یکی از مکان های داستان اتفاق افتاده است.
با اینکه باید اذعان کرد که بالزن ها فاقد کشش مطلوب داستانی است، اما به زعم من ، حال و فضای داستان، و مونولوگ ذهنی شخصیت دختر داستان، و صد البته معنای پنهان در آن ، جذابیت خاصی به آن داده است.
رمان دارای رویه ی جنایی - مثل هیس و پستی - است، اما به مثل دیگر آثار آقای کاتب، خیلی زود باید این رویه را کنار گذاشت و به لایه ی زرین رسید، و بر این راستاست که کاتب ما را وا می دارد تا در ذهن شخصیت اصلی، و به طبع او در ذهن دیگر شخصیت ها، کنکاش کنیم و در موقعیت وانموده ی داستان قرار بگیریم.
از این رو است که ذهن تمام شخصیت ها، که تا انتهای داستان متوجه می شویم فقط به بررسی یک ذهن نشسته بوده ایم، و به زعم من نوعی تکثر در واحد است، که یکی از مشغله های ذهنی همیشه ی داستان های کاتب است.
بالزن ها، نگاهی خاص است به موقعیت انسان در برابر قدرت پنهان و یا به عبارت دیگر سلطه است. از این منظر که تمام مکاتب و ادیان و اندیشه ها ، به نوعی بر انسان حکومت می کنند و این اقتدار نه بر اساس توان فیزیکی زورمندانه ی آنهاست، که به خواست روحی و روانی انسان هایی است که به آن فرقه، دین و مذهب و ایدئولوژی معتقد هستند. سلطه ای که همه چنبره اش را بر سر ، و روی سینه هامان حس می کنیم. می دانیم که هست، هر چند هیچکس نداند که کجاست و یا از جانب کیست. و این ماییم که شخصیت بالزن هاییم. که هر کاری که میکنیم، فقط و فقط در راستای خواست سلطه است. سلطه ای که خواه به اجبار، خواه به اختیار و خواه به نیاز در راستای آن زندگی می کنیم.
و از این منظر است که در چنین موقعیتی، نباید پی مقوله ی عاطفه و احساس و عشق گشت، و بر همین قیاس است که رمان بالزن ها، رمانی خشک و از مقوله ی عشق تهیست، و آنچه می ماند، فقط زندگیست، زندگی ای سراسر در دست تقدیری کور، و در چنبره ی مرگ. مرگی که در تمام طول رمان مستتر است.
من به نوبه ی خودم به آقای کاتب تبریک می گویم.
@qoqnoospub
Hafteh Khakestari
Farhad Mehrad
شنبه روز بدي بود
روز بي حوصلگي
وقت خوبي كه مي شد غزلي تازه بگي..
ظهر يكشنبه من ...
آخ اگه بارون بزنه....
@qoqnoospub
روز بي حوصلگي
وقت خوبي كه مي شد غزلي تازه بگي..
ظهر يكشنبه من ...
آخ اگه بارون بزنه....
@qoqnoospub
#مهدی_یزدانی_خرم:
ما با یک رمان ضدمارکسیستی روبهرو هستیم به دلیل اینکه اگر مارکسیسم را و نگاه مارکسیستی را نگاهی بدانید که به تاریخ ایمان دارد و محتوم میداند ..
@qoqnoospub
ما با یک رمان ضدمارکسیستی روبهرو هستیم به دلیل اینکه اگر مارکسیسم را و نگاه مارکسیستی را نگاهی بدانید که به تاریخ ایمان دارد و محتوم میداند ..
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
#مهدی_یزدانی_خرم: ما با یک رمان ضدمارکسیستی روبهرو هستیم به دلیل اینکه اگر مارکسیسم را و نگاه مارکسیستی را نگاهی بدانید که به تاریخ ایمان دارد و محتوم میداند .. @qoqnoospub
#مهدی_یزدانی_خرم:
ما با یک رمان ضدمارکسیستی روبهرو هستیم به دلیل اینکه اگر مارکسیسم را و نگاه مارکسیستی را نگاهی بدانید که به تاریخ ایمان دارد و محتوم میداند تاریخ را، این رمان به هیچ عنوان به تاریخ ایمان ندارد و برای همین به سمت فانتزی میرود: برای دستانداختن تاریخ. تاریخی که در این رمان دستافتاده میشود، تاریخی که تخریب میشود، تاریخی که تکهتکه میشود بخشیاش تاریخ رسمی است، بخشیاش تاریخ شخصی و فردی شخصیت است، ولی در آن انگارههای آشنا برای مخاطب امروز ایرانی خیلی زیاد است، مخصوصاً کسانی که دههی شصت و هفتاد را تجربه کردهاند. این تاریخ مدام دارد متورم میشود و هی میترکد، منفجر میشود. در دههی شصت و هفتاد بسیطشدن جهان برای خیلی از نویسندهها و آرتیستهای آوانگارد خیلی مسئلهی مهمی بود. اصلاً برای همین اینقدر کانسپچوال آرت و هنرهای خیابانی و مفهومی و هنرهای آوانگارد خیابانی جذابیت پیدا کردند در اعتراض به این قضیه... از آن سنت هم نویسنده دارد استفاده میکند برای نشاندادن این امر بسیط، این ترکیدن تاریخ رسمی، تاریخی که انبوهی از اذهان ایرانی و غیرایرانی بهش ایمان دارند. و شاید از این منظر، با توجه به تمایلات فکریای که من در فرید حسینیان تهرانی میشناسم، بتوان گفت که هجویهای بر نگاه تاریخی در رمان را میتوانیم ببینیم. (پاره ای از گفتار روز رونمایی)
#من_آلیس_نیستم_ولی_اینجا_خیلی_عجیبه
#رمان
#رمان_ایرانی
#رمان_فارسی
#داستان_ایرانی
#داستان
@qoqnoospub
ما با یک رمان ضدمارکسیستی روبهرو هستیم به دلیل اینکه اگر مارکسیسم را و نگاه مارکسیستی را نگاهی بدانید که به تاریخ ایمان دارد و محتوم میداند تاریخ را، این رمان به هیچ عنوان به تاریخ ایمان ندارد و برای همین به سمت فانتزی میرود: برای دستانداختن تاریخ. تاریخی که در این رمان دستافتاده میشود، تاریخی که تخریب میشود، تاریخی که تکهتکه میشود بخشیاش تاریخ رسمی است، بخشیاش تاریخ شخصی و فردی شخصیت است، ولی در آن انگارههای آشنا برای مخاطب امروز ایرانی خیلی زیاد است، مخصوصاً کسانی که دههی شصت و هفتاد را تجربه کردهاند. این تاریخ مدام دارد متورم میشود و هی میترکد، منفجر میشود. در دههی شصت و هفتاد بسیطشدن جهان برای خیلی از نویسندهها و آرتیستهای آوانگارد خیلی مسئلهی مهمی بود. اصلاً برای همین اینقدر کانسپچوال آرت و هنرهای خیابانی و مفهومی و هنرهای آوانگارد خیابانی جذابیت پیدا کردند در اعتراض به این قضیه... از آن سنت هم نویسنده دارد استفاده میکند برای نشاندادن این امر بسیط، این ترکیدن تاریخ رسمی، تاریخی که انبوهی از اذهان ایرانی و غیرایرانی بهش ایمان دارند. و شاید از این منظر، با توجه به تمایلات فکریای که من در فرید حسینیان تهرانی میشناسم، بتوان گفت که هجویهای بر نگاه تاریخی در رمان را میتوانیم ببینیم. (پاره ای از گفتار روز رونمایی)
#من_آلیس_نیستم_ولی_اینجا_خیلی_عجیبه
#رمان
#رمان_ایرانی
#رمان_فارسی
#داستان_ایرانی
#داستان
@qoqnoospub
آزمایش الهی در حق بندهاش به این معنی است که او را در دو کار مختار میگذارد، یکی آنکه خدای تعالی میخواهد و دیگری آنکه دل بنده به آن راغب است؛ تو گویی میخواهد او را بیازماید که کدامیک را برمیگزیند تا بر اساس آن به او پاداش یا کیفر دهد.
#تفسیر_کشّاف
ج ۱، ص ۲۲۹
محمود بن عمر بن محمد زمخشری
ترجمهی مسعود انصاری
@qoqnoospub
#تفسیر_کشّاف
ج ۱، ص ۲۲۹
محمود بن عمر بن محمد زمخشری
ترجمهی مسعود انصاری
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
@qoqnoospub
#خوشبختی_در_راه_است
#آلیس_مانرو
#مهری_شرفی
#ققنوس
وقتی دختربچهای و در آغوش پدر به خواب میروی، این خاطرجمعی را حس میکنی و بقیه عمرت هم آن را میخواهی. البته اگر دوستت هم داشته باشند، دلپذیرتر است. ولی حتی اگر این خاطرجمعی فقط نتیجه پیمانی ناب و دیرین برای حمایت از تو باشد، پیمانی از سر اجبار و نه تمایل، باز هم آرامشبخش است. اگر سربراه بنامیشان، ناراحت میشوند. ولی به نوعی واقعا سربراهند. خودشان را تسلیم رفتارهای مردانه میکنند. خودشان را تسلیم رفتارهای مردانه میکنند با تمام مخاطرات، بیرحمیها، سنگینیهای پیچیده و ریاکاریهای تعمدی این رفتارها و نیز قوانین چنین رفتارهایی؛ قوانینی که در برخی موارد تو به عنوان زن از آنها بهره جستهای و برخی هم برایت فایدهای نداشتهاند.
قسمتی از آخرین داستان #خوشبختی_در_راه است.
@qoqnoospub
#آلیس_مانرو
#مهری_شرفی
#ققنوس
وقتی دختربچهای و در آغوش پدر به خواب میروی، این خاطرجمعی را حس میکنی و بقیه عمرت هم آن را میخواهی. البته اگر دوستت هم داشته باشند، دلپذیرتر است. ولی حتی اگر این خاطرجمعی فقط نتیجه پیمانی ناب و دیرین برای حمایت از تو باشد، پیمانی از سر اجبار و نه تمایل، باز هم آرامشبخش است. اگر سربراه بنامیشان، ناراحت میشوند. ولی به نوعی واقعا سربراهند. خودشان را تسلیم رفتارهای مردانه میکنند. خودشان را تسلیم رفتارهای مردانه میکنند با تمام مخاطرات، بیرحمیها، سنگینیهای پیچیده و ریاکاریهای تعمدی این رفتارها و نیز قوانین چنین رفتارهایی؛ قوانینی که در برخی موارد تو به عنوان زن از آنها بهره جستهای و برخی هم برایت فایدهای نداشتهاند.
قسمتی از آخرین داستان #خوشبختی_در_راه است.
@qoqnoospub
زندگی اجتماعی سرشار است از اختلاف و تضاد میان برداشتهای دیگران از ما و واقعیت وجودی ما.
وقتی محتاط هستیم، به حماقت متهم میشویم. کمرویی ما نشانهی غرور و تمایل به جلب چاپلوسی شمرده میشود.
میکوشیم تا سوءتفاهم را از میان برداریم، ولی دهانمان خشک میشود و نمیتوانیم جملات مورد نظر خود را بیان کنیم.
دشمنان سرسخت به مقامهایی منصوب میشوند که ما را زیردست آنها میسازد، در برابر دیگران سرزنشمان میکنند.
#تسلیبخشیهای_فلسفه
#آلن_دو_باتن
ترجمهی #عرفان_ثابتی
#ققنوس
@qoqnoospub
وقتی محتاط هستیم، به حماقت متهم میشویم. کمرویی ما نشانهی غرور و تمایل به جلب چاپلوسی شمرده میشود.
میکوشیم تا سوءتفاهم را از میان برداریم، ولی دهانمان خشک میشود و نمیتوانیم جملات مورد نظر خود را بیان کنیم.
دشمنان سرسخت به مقامهایی منصوب میشوند که ما را زیردست آنها میسازد، در برابر دیگران سرزنشمان میکنند.
#تسلیبخشیهای_فلسفه
#آلن_دو_باتن
ترجمهی #عرفان_ثابتی
#ققنوس
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
تجدیدچاپ شد @qoqnoospub
تجدیدچاپ شد
# از_فرانکلین_تا_لالهزار:
اعجوبه! آن قدر زندگی جالبی دارد که آدم میماند از کجا شروع کند: از تأسیس #انتشارات_فرانکلین که معروفترین کار اوست؛ از دایرةالمعارف فارسی که حاصل فکر و ابتکار او بود، از چاپ کتابهای درسی که به دست او سامان یافت؛ از سازمان کتابهای جیبی که انقلابی در تیراژ کتاب ایجاد کرد؛ از مبارزه با بیسوادی که اول بار او شروع کرد؛ از چاپخانهی افست که او بنا نهاد؛ از کتاب هایی که ترجمه کرد؛ از شعرهایی که سرود و... واقعاً بعضی ها در نوسازی ایران سهم قابل ملاحظه ای دارند.
سهم #همایون_صنعتیزاده در نوسازی ایران فراموش نشدنی است.
#خاطرات #زندگینامه #کارآفرین #سیروس_علینژاد #ققنوس
@qoqnoospub
# از_فرانکلین_تا_لالهزار:
اعجوبه! آن قدر زندگی جالبی دارد که آدم میماند از کجا شروع کند: از تأسیس #انتشارات_فرانکلین که معروفترین کار اوست؛ از دایرةالمعارف فارسی که حاصل فکر و ابتکار او بود، از چاپ کتابهای درسی که به دست او سامان یافت؛ از سازمان کتابهای جیبی که انقلابی در تیراژ کتاب ایجاد کرد؛ از مبارزه با بیسوادی که اول بار او شروع کرد؛ از چاپخانهی افست که او بنا نهاد؛ از کتاب هایی که ترجمه کرد؛ از شعرهایی که سرود و... واقعاً بعضی ها در نوسازی ایران سهم قابل ملاحظه ای دارند.
سهم #همایون_صنعتیزاده در نوسازی ایران فراموش نشدنی است.
#خاطرات #زندگینامه #کارآفرین #سیروس_علینژاد #ققنوس
@qoqnoospub
Mara Rah Makon
Salar Aghili WwW.Teh-dl.IR
خداي من در اين هوا مرا رها مكن
آغاز راهم چو به عشق تو رقم خورد
با من بمان تا انتها
مرا رها مكن
در اين سياهي اي خدا
مرا رها مكن
چو كشتي شكستهاي
كه غرق مي شود
به حال خويش ناخدا مرا رها مكن
@qoqnoospub
آغاز راهم چو به عشق تو رقم خورد
با من بمان تا انتها
مرا رها مكن
در اين سياهي اي خدا
مرا رها مكن
چو كشتي شكستهاي
كه غرق مي شود
به حال خويش ناخدا مرا رها مكن
@qoqnoospub
دوستان واقعی میتوانند
عشق و احترامی به ما ارزانی دارند
که ممکن است حتی ثروت قادر به تأمین آن نباشد.
#تسلی_بخشهای_فلسفه
#آلن_دوباتن
ترجمهی #عرفان_ثابتی
@qoqnoospub
عشق و احترامی به ما ارزانی دارند
که ممکن است حتی ثروت قادر به تأمین آن نباشد.
#تسلی_بخشهای_فلسفه
#آلن_دوباتن
ترجمهی #عرفان_ثابتی
@qoqnoospub