حالا که اینجوری اومدم بیرون، اگه برگردم مامانم با روسریم خفه م میکنه. داییمم کمکش میکنه. اگه رضا نیاد هم برنمیگردم دیگه. می رم ژاپن پیش داداشم. یجوری می رم بلاخره. حتی می رم اونجا مرده می سوزونم ولی دیگه برنمی گردم خونه. با یه ژاپنی هم ازدواج میکنم. فکر کنم ژاپنی ها مهربونن. میرم ژاپن
#من_خنگ_ترین_دختر_رو_زمینم
#خیابون_درختی
#رویا_هدایتی
#هیلا
#گروه_انتشاراتي_ققنوس
@qoqnoospub
#من_خنگ_ترین_دختر_رو_زمینم
#خیابون_درختی
#رویا_هدایتی
#هیلا
#گروه_انتشاراتي_ققنوس
@qoqnoospub
اتوود: «کنترل کردن زنان و کودکان جزوی از تمام رژیمهای استبدادی تاریخ بوده است.»
#سرگذشت_نديمه
#مارگارت_اتوود
@qoqnoospub
#سرگذشت_نديمه
#مارگارت_اتوود
@qoqnoospub
اتوود: «کنترل کردن زنان و کودکان جزوی از تمام رژیمهای استبدادی تاریخ بوده است.»
حرفهای جدید «اتوود» درباره #سرگذشت_نديمه
«مارگارت اتوود» در مصاحبهای که درباره رمان #سرگذشت_نديمه خود انجام داده، گفت: «کنترل کردن زنان و کودکان جزوی از تمام رژیمهای استبدادی تاریخ بوده است.»
«مارگارت اتوود» نویسنده سرشناس کانادایی برنده جایزه «من بوکر» که کتاب #سرگذشت_نديمه وي با روی کار آمدن «دونالد ترامپ» دوباره مورد توجه قرار گرفته، درباره داستان این رمان گفت: «من هیچ چیزی را از خودم درنیاوردم.»
رمان ضدآرمانشهری #سرگذشت_نديمه یکی از آثاری است که با رئیسجمهور شدن «ترامپ» در آمریکا و سخنان دیکتاتورمابانه و ضدزن او، دوباره به فهرست پرفروشترینها برگشت و نقل محافل ادبی و فرهنگی شد. «اتوود» خود اعتقاد دارد ترس از «ترامپ»، علت اصلی پرفروش شدن دوباره کتابش شده است.
این اثر که اولینبار در سال ۱۹۸۵ منتشر شد، همچون رمانهای «۱۹۸۴» جورح اورول و «دنیای قشنگ نو» اثر «آلدوس هاکسلی»، تمی ضدآرمانشهری دارد و درباره حکوتی خودکامه است که جامعهای را در خفقان فروبرده است. «قصه ندیمه» به حکومتی آمریکایی میپردازد که زنها از داشتن هرگونه قدرت، شغل، مال یا ثروت محروم هستند و حتی در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارند. در «قصه ندیمه»، زنها بردههایی در دست مردان هستند. شخصیت اصلی قصه زنی به نام «آفرد» است که باید برای یک مقام بالای دولتی که همسرش نازاست، فرزند بیاورد و بزرگشان کند.
«اتوود» ۷۷ ساله پیشتر درباره رمانش گفته بود: «وقتی اولینبار بیرون آمد، به نظر دور از ذهن میآمد. اما وقتی آن را مینوشتم مطمئن بودم چیزی نمیگویم که انسانها هرگز یک جایی و در یک زمان دیگری آن را انجام نداده باشند.»
او در مصاحبه جدید خود که چند روز پیش از نمایش سریال اقتباسی «قصه ندیمه»، با «الیزابت ماس» بازیگر نقش اصلی این مجموعه انجام داده، باز هم تاکید کرده که مطالب این کتاب را از خودش درنیاورده، تمام این اتفاقها یک جایی و یک روزی رخ دادهاند و رویدادهای این رمان جدید نیستند.
این نویسنده که «بوکر» سال ۲۰۰۰ را برای رمان «آدمکش کور» از آن خود کرده، گفت که دادگاه جادوگران «سیلم» در قرن هفدهم میتواند یکی از نمونههای تاریخی استبداد علیه زنان باشد. او در ادامه اظهار کرد: «کنترل زنان و کودکان همیشه جزوی از رژیمهای استبدادی در تاریخ بوده است. چیز زیادی تغییر نکرده است.»
«اتوود» چندی پیش از جو حاکم بر فضای سیاسی آمریکا استفاده کرد و در نامهای که به مرکز «پن» نوشت، درباره خطرهای حکومتهای دیکتاتوری صحبت کرد و ویدیویی را در این زمینه منتشر کرد. او همچنین اعلام کرده که در پی نوشتن دنبالهای بر رمان #سرگذشت_ندیمه است.
اقتباس تلویزیونی #سرگذشت_نديمه به زودی از شبکه «هولو» پخش میشود. اخیرا برخی از کلاسهای ادبیات انگلیسی و گروههای کتابخوانی فمینیست، رمان «اتوود» را در لیست مطالعه خود قرار دادهاند.
#مارگارت_اتوود شاعر، داستاننویس و نویسنده هشت کتاب کودک است. او که اکنون یکی از سرشناسترین نویسندگان و منتقدان ادبی کاناداست، جایزههای ادبی فراوانی را در کارنامه ادبی خود ثبت کرده است. «اتوود» تاکنون پنجبار نامزد دریافت جایزه ادبی «بوکر» شده و یکبار در سال ۲۰۰۰ موفق شد برای رمان «آدمکش کور» آن را به دست آورد. او در سال ۱۹۸۵ جایزه ادبی «آرتور سی. کلارک» را از آن خود کرد. جایزه دولتی ادبیات کانادا، جایزه «گیلر» و جایزه «ایمپک دوبلین» از دیگر جایزههای ادبی هستند که در کارنامه حرفهای «اتوود» به چشم میخورند.
از این نویسنده آثار متعددی منتشر شده که بسیاری از آنها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. رمانهای #سرگذشت_نديمه #عروس_فریبکار، ، #آدمکش_کور و #اوریکس_و_کریک از جمله آثاری هستند که از او به زبان فارسی ترجمه شدهاند
@qoqnoospub
حرفهای جدید «اتوود» درباره #سرگذشت_نديمه
«مارگارت اتوود» در مصاحبهای که درباره رمان #سرگذشت_نديمه خود انجام داده، گفت: «کنترل کردن زنان و کودکان جزوی از تمام رژیمهای استبدادی تاریخ بوده است.»
«مارگارت اتوود» نویسنده سرشناس کانادایی برنده جایزه «من بوکر» که کتاب #سرگذشت_نديمه وي با روی کار آمدن «دونالد ترامپ» دوباره مورد توجه قرار گرفته، درباره داستان این رمان گفت: «من هیچ چیزی را از خودم درنیاوردم.»
رمان ضدآرمانشهری #سرگذشت_نديمه یکی از آثاری است که با رئیسجمهور شدن «ترامپ» در آمریکا و سخنان دیکتاتورمابانه و ضدزن او، دوباره به فهرست پرفروشترینها برگشت و نقل محافل ادبی و فرهنگی شد. «اتوود» خود اعتقاد دارد ترس از «ترامپ»، علت اصلی پرفروش شدن دوباره کتابش شده است.
این اثر که اولینبار در سال ۱۹۸۵ منتشر شد، همچون رمانهای «۱۹۸۴» جورح اورول و «دنیای قشنگ نو» اثر «آلدوس هاکسلی»، تمی ضدآرمانشهری دارد و درباره حکوتی خودکامه است که جامعهای را در خفقان فروبرده است. «قصه ندیمه» به حکومتی آمریکایی میپردازد که زنها از داشتن هرگونه قدرت، شغل، مال یا ثروت محروم هستند و حتی در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارند. در «قصه ندیمه»، زنها بردههایی در دست مردان هستند. شخصیت اصلی قصه زنی به نام «آفرد» است که باید برای یک مقام بالای دولتی که همسرش نازاست، فرزند بیاورد و بزرگشان کند.
«اتوود» ۷۷ ساله پیشتر درباره رمانش گفته بود: «وقتی اولینبار بیرون آمد، به نظر دور از ذهن میآمد. اما وقتی آن را مینوشتم مطمئن بودم چیزی نمیگویم که انسانها هرگز یک جایی و در یک زمان دیگری آن را انجام نداده باشند.»
او در مصاحبه جدید خود که چند روز پیش از نمایش سریال اقتباسی «قصه ندیمه»، با «الیزابت ماس» بازیگر نقش اصلی این مجموعه انجام داده، باز هم تاکید کرده که مطالب این کتاب را از خودش درنیاورده، تمام این اتفاقها یک جایی و یک روزی رخ دادهاند و رویدادهای این رمان جدید نیستند.
این نویسنده که «بوکر» سال ۲۰۰۰ را برای رمان «آدمکش کور» از آن خود کرده، گفت که دادگاه جادوگران «سیلم» در قرن هفدهم میتواند یکی از نمونههای تاریخی استبداد علیه زنان باشد. او در ادامه اظهار کرد: «کنترل زنان و کودکان همیشه جزوی از رژیمهای استبدادی در تاریخ بوده است. چیز زیادی تغییر نکرده است.»
«اتوود» چندی پیش از جو حاکم بر فضای سیاسی آمریکا استفاده کرد و در نامهای که به مرکز «پن» نوشت، درباره خطرهای حکومتهای دیکتاتوری صحبت کرد و ویدیویی را در این زمینه منتشر کرد. او همچنین اعلام کرده که در پی نوشتن دنبالهای بر رمان #سرگذشت_ندیمه است.
اقتباس تلویزیونی #سرگذشت_نديمه به زودی از شبکه «هولو» پخش میشود. اخیرا برخی از کلاسهای ادبیات انگلیسی و گروههای کتابخوانی فمینیست، رمان «اتوود» را در لیست مطالعه خود قرار دادهاند.
#مارگارت_اتوود شاعر، داستاننویس و نویسنده هشت کتاب کودک است. او که اکنون یکی از سرشناسترین نویسندگان و منتقدان ادبی کاناداست، جایزههای ادبی فراوانی را در کارنامه ادبی خود ثبت کرده است. «اتوود» تاکنون پنجبار نامزد دریافت جایزه ادبی «بوکر» شده و یکبار در سال ۲۰۰۰ موفق شد برای رمان «آدمکش کور» آن را به دست آورد. او در سال ۱۹۸۵ جایزه ادبی «آرتور سی. کلارک» را از آن خود کرد. جایزه دولتی ادبیات کانادا، جایزه «گیلر» و جایزه «ایمپک دوبلین» از دیگر جایزههای ادبی هستند که در کارنامه حرفهای «اتوود» به چشم میخورند.
از این نویسنده آثار متعددی منتشر شده که بسیاری از آنها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. رمانهای #سرگذشت_نديمه #عروس_فریبکار، ، #آدمکش_کور و #اوریکس_و_کریک از جمله آثاری هستند که از او به زبان فارسی ترجمه شدهاند
@qoqnoospub
مسافرها یکی یکی چمدانشان را پیدا می کنند و از در سالن می زنند بیرون . بیشترشان استقبال کننده دارند و به ندرت کسی خودش تنها راه خانه اش را در پیش می گیرد . آدمهای تنها را شبیه خودم می بینم .آینده ی خودم را در دست تکان دادن برای تاکسیها در ایستادن توی صف اتوبوس در چمدانی که خودت باید حملش کنی می بینم. خودم را توی پوست آنها فرو می کنم و می گویم با خودت رو راست باش ...
#بنبست_اردیبهشت #نسترن_مکارمی
@qoqnoospub
#بنبست_اردیبهشت #نسترن_مکارمی
@qoqnoospub
دلم میخواست با شمر توی خانه خاله بازی باشیم. برایش استامبولی درست کنم یاخورشتقیمه.
زنها میگفتند که خیلی دوست دارد و وقتی لقمه قیمه را میگذارد توی دهنش انگار خون ازگوشه لبش خط میکشد.
@qoqnoospub
زنها میگفتند که خیلی دوست دارد و وقتی لقمه قیمه را میگذارد توی دهنش انگار خون ازگوشه لبش خط میکشد.
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
دلم میخواست با شمر توی خانه خاله بازی باشیم. برایش استامبولی درست کنم یاخورشتقیمه. زنها میگفتند که خیلی دوست دارد و وقتی لقمه قیمه را میگذارد توی دهنش انگار خون ازگوشه لبش خط میکشد. @qoqnoospub
دلم میخواست با شمر توی خانه خاله بازی باشیم. برایش استامبولی درست کنم یا خورشت قیمه.
زنها میگفتند که خیلی دوست دارد و وقتی لقمه قیمه را میگذارد توی دهنش انگار خون از گوشه لبش خط میکشد تا روی گونه آفتاب سوختهاش. یکبار به دخترش که هم سن و سال ما بود، گفتم؛ میذاری باباتو بغل کنم؟ چشمهایش را برایم براق کرد که یاد شمر افتادم و خشت، گفت: «چه حرفا؟ برو بابای خودتو بغل کن»
دلم میخواست مثل وقتی که سر امام را میبریدند و روی نیزه میگذاشتند و میچرخاندند که ببرند شام، سر شمر را روی نیزه میگذاشتم و میبردم توی خانه خاله بازیمان و قُرمه را لقمه میکردم و توی دهانش میگذاشتم که سرخ بشود.
پاره ای از داستان #اگه_زنش_بشم_میتونم_شمرو_بغل_کنم از مجموعه داستان #اگه_زنش_بشم_میتونم_شمرو_بغل_کنم
#محمد_اسماعیل_حاجی_علیان
#نشر_هیلا
#چاپ_دوم_1394
@qoqnoospub
زنها میگفتند که خیلی دوست دارد و وقتی لقمه قیمه را میگذارد توی دهنش انگار خون از گوشه لبش خط میکشد تا روی گونه آفتاب سوختهاش. یکبار به دخترش که هم سن و سال ما بود، گفتم؛ میذاری باباتو بغل کنم؟ چشمهایش را برایم براق کرد که یاد شمر افتادم و خشت، گفت: «چه حرفا؟ برو بابای خودتو بغل کن»
دلم میخواست مثل وقتی که سر امام را میبریدند و روی نیزه میگذاشتند و میچرخاندند که ببرند شام، سر شمر را روی نیزه میگذاشتم و میبردم توی خانه خاله بازیمان و قُرمه را لقمه میکردم و توی دهانش میگذاشتم که سرخ بشود.
پاره ای از داستان #اگه_زنش_بشم_میتونم_شمرو_بغل_کنم از مجموعه داستان #اگه_زنش_بشم_میتونم_شمرو_بغل_کنم
#محمد_اسماعیل_حاجی_علیان
#نشر_هیلا
#چاپ_دوم_1394
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوی اول
گفتگو با خانم #شیوا_مقانلو مدرس، نویسنده و مترجم
درباره موضوع #مسابقه_طرح_و_كاريكاتور #ققنوس
@qoqnoospub
گفتگو با خانم #شیوا_مقانلو مدرس، نویسنده و مترجم
درباره موضوع #مسابقه_طرح_و_كاريكاتور #ققنوس
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوی دوم
گفتگو با خانم #شیوا_مقانلو مدرس، نویسنده و مترجم
درباره موضوع #مسابقه_طرح_و_كاريكاتور #ققنوس
@qoqnoospub
گفتگو با خانم #شیوا_مقانلو مدرس، نویسنده و مترجم
درباره موضوع #مسابقه_طرح_و_كاريكاتور #ققنوس
@qoqnoospub
پدرکشتگی اثری واقعگراست از زندگی در حال فروپاشی یک مترجم. اثری خواندنی و تجربه ای متفاوت با نثری روان.
پدر کشتگی اثر سلمان امین با نشر ققنوس در سال 1396 به زیور طبع آراسته شده است.#ققنوس
@qoqnoospub
پدر کشتگی اثر سلمان امین با نشر ققنوس در سال 1396 به زیور طبع آراسته شده است.#ققنوس
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
پدرکشتگی اثری واقعگراست از زندگی در حال فروپاشی یک مترجم. اثری خواندنی و تجربه ای متفاوت با نثری روان. پدر کشتگی اثر سلمان امین با نشر ققنوس در سال 1396 به زیور طبع آراسته شده است.#ققنوس @qoqnoospub
#محمد_اسماعیل_حاجی_علیان:
پدرکشتگی سلمان امین نشر ققنوس چاپ اول 1396
این اثر زندگی فروپاشیده یک مرد است که بعد از دو ازدواج ناموفق خودش و خانواده هایش قربانی یک سرنوشت شوم از پیش تعیین شده هستند. مترجمی که هیچ از تخصصش نشانی در اثر نمی بینیم و تنها زندگی شخصی و خصوصیش توسط راوی نویسنده روایت می شود.
اثری داری نثری روان و شسته و قصه ای به نسبت جذاب است. بعد" قلعه مرغی، روزگار هرمی" اثر دیگر سلمان امین که با همین تکنیک نوشته شده به این نتیجه رسیدم که سلمان امین توانایی خوبی در پروراندن قصه های مردم طبقه متوسط و پائین جامعه دارد. شاخص نبودن شخصیت ها، پرداخت انسان های معمولی جامعه و کنش های درونی و فردی در یک اثر بسیار سخت است، چون امکان افتادن به ورطه داستان بدون کنش اجتماعی را افزون می کند.
پدر کشتگی برخلاف قلعه مرغی، کنش اجتماعی ندارد و جامعه شکل نمی گیرد تا اثر به رمان تبدیل بشود و یک داستان بلند است.
دخالت های نویسنده در روایت، شیرینی روایت را کاهش می دهد و برخلاف قلعه مرغی به جذابیت اثر نمی افزاید.
شخصیت ها چون بیشتر از موقعیت اجتماعی و دانش عمومی شان می فهمند و در روایت دخالت دارند، مثل عارف شیشه ای پارک چیتگر و مثل مترجم آشنا به همه علوم (از جمله روانشناسی) چهره غیر قابل باوری را در ذهن متبادر می کنند. از آنطرف دکتر روانشناس که باید روانپزشک باشد ولی گاهی برخوردهای روانکاوانه می کند و گاهی روانپزشک گونه، نشان از کمی پژوهش قبل نگارش اثر و اکتفا به دانسته های نویسنده است.
برخورد غیرمنطقی با اسطوره پسرکشی( رستم و سهراب) و عقده ادیپ در بخش های پایانی اثر، ساختار دلالتمند پلات اثر را دچار خدشه کرده است.
و اما اثر در پاره ای از زمان به دغدغه های اجتماعی در قالب نگاه فردی راوی می پردازد که ای کاش قوام بیشتری می یافتند مثل واگذاری قبر اموات بعد سی سال به غیر.
طنز و توجه نویسنده به فرهنگ عامه مردم تهران در این دو اثر سلمان امین از ویژگیهای بارز قلمش است و دلنشین. نویسنده کاربلد است در ایجاد موقعیت های تراژیکی که هم تلخ است و هم شیرین بواسطه نگاه طنزآلودش.
پدرکشتگی که اثری واقعگراست، اثری خوشخوان و روان است و مخاطب محور.
تک صدایی یکی دیگر از دلایل رمان نبودن اثر است.
خواندن پدرکشتگی تجربه زندگی یک انسان در مرز فروپاشیدگی روانی است و لذتبخش.
باقی بقایتان
#چی_خوندم_توی_این_هفته #ققنوس
@qoqnoospub
پدرکشتگی سلمان امین نشر ققنوس چاپ اول 1396
این اثر زندگی فروپاشیده یک مرد است که بعد از دو ازدواج ناموفق خودش و خانواده هایش قربانی یک سرنوشت شوم از پیش تعیین شده هستند. مترجمی که هیچ از تخصصش نشانی در اثر نمی بینیم و تنها زندگی شخصی و خصوصیش توسط راوی نویسنده روایت می شود.
اثری داری نثری روان و شسته و قصه ای به نسبت جذاب است. بعد" قلعه مرغی، روزگار هرمی" اثر دیگر سلمان امین که با همین تکنیک نوشته شده به این نتیجه رسیدم که سلمان امین توانایی خوبی در پروراندن قصه های مردم طبقه متوسط و پائین جامعه دارد. شاخص نبودن شخصیت ها، پرداخت انسان های معمولی جامعه و کنش های درونی و فردی در یک اثر بسیار سخت است، چون امکان افتادن به ورطه داستان بدون کنش اجتماعی را افزون می کند.
پدر کشتگی برخلاف قلعه مرغی، کنش اجتماعی ندارد و جامعه شکل نمی گیرد تا اثر به رمان تبدیل بشود و یک داستان بلند است.
دخالت های نویسنده در روایت، شیرینی روایت را کاهش می دهد و برخلاف قلعه مرغی به جذابیت اثر نمی افزاید.
شخصیت ها چون بیشتر از موقعیت اجتماعی و دانش عمومی شان می فهمند و در روایت دخالت دارند، مثل عارف شیشه ای پارک چیتگر و مثل مترجم آشنا به همه علوم (از جمله روانشناسی) چهره غیر قابل باوری را در ذهن متبادر می کنند. از آنطرف دکتر روانشناس که باید روانپزشک باشد ولی گاهی برخوردهای روانکاوانه می کند و گاهی روانپزشک گونه، نشان از کمی پژوهش قبل نگارش اثر و اکتفا به دانسته های نویسنده است.
برخورد غیرمنطقی با اسطوره پسرکشی( رستم و سهراب) و عقده ادیپ در بخش های پایانی اثر، ساختار دلالتمند پلات اثر را دچار خدشه کرده است.
و اما اثر در پاره ای از زمان به دغدغه های اجتماعی در قالب نگاه فردی راوی می پردازد که ای کاش قوام بیشتری می یافتند مثل واگذاری قبر اموات بعد سی سال به غیر.
طنز و توجه نویسنده به فرهنگ عامه مردم تهران در این دو اثر سلمان امین از ویژگیهای بارز قلمش است و دلنشین. نویسنده کاربلد است در ایجاد موقعیت های تراژیکی که هم تلخ است و هم شیرین بواسطه نگاه طنزآلودش.
پدرکشتگی که اثری واقعگراست، اثری خوشخوان و روان است و مخاطب محور.
تک صدایی یکی دیگر از دلایل رمان نبودن اثر است.
خواندن پدرکشتگی تجربه زندگی یک انسان در مرز فروپاشیدگی روانی است و لذتبخش.
باقی بقایتان
#چی_خوندم_توی_این_هفته #ققنوس
@qoqnoospub
فکر کردم اگر می توانستم این قسمت از فیلم زندگیم را به عقب برگردانم حتما این سوال را از شرلی می پرسیدم. همه ی زنها عشق شان را قربانی تعهد می کنند.
#فیلمنگاری_یک_داستان_عاشقانه
@qoqnoospub
#فیلمنگاری_یک_داستان_عاشقانه
@qoqnoospub
«زود گرفتند و بردند و مجبورم کردند زانو بزنم. پیش از آن که سرم را روی کُنده بگذارم، یکی را دیدم که انگار از میان درختها پرواز میکرد و میگذشت. حیرت کردم: من بودم، ریشم بلند شده بود و آنجا، بیآنکه پاهایم به زمین بخورد، بیصدا راه میرفتم. خواستم تصویرم را که از میان درختها میگذشت، صدا بزنم؛ صدایم درنیامد. سرم روی كُندهٔ درخت بود، پس گردنم مورمور میشد... گفتم چیزی که نزدیک میشود فرقی با خواب ندارد... خودم را رها کردم...»
#اورهان_پاموک
#قلعه_سفید
ترجمهٔ #ارسلان_فصیحی
#انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
#اورهان_پاموک
#قلعه_سفید
ترجمهٔ #ارسلان_فصیحی
#انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
سلمان امين، با زبردستی، جهانی را پيش روی خوانندهی خود میگذارد كه در سطوح رویین، لحنی طناز، بیخيال، آنارشيستي و پرهرجومرج دارد، ولی در لایههای زيرين و عميقتر، ما را با دنیایی بهغایت.
@qoqnoospub
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
سلمان امين، با زبردستی، جهانی را پيش روی خوانندهی خود میگذارد كه در سطوح رویین، لحنی طناز، بیخيال، آنارشيستي و پرهرجومرج دارد، ولی در لایههای زيرين و عميقتر، ما را با دنیایی بهغایت. @qoqnoospub
#پدرکشتگی
#مینا_ساداتی :
#سلمان_امين، با زبردستی، جهانی را پيش روی خوانندهی خود میگذارد كه در سطوح رویین، لحنی طناز، بیخيال، آنارشيستي و پرهرجومرج دارد، ولی در لایههای زيرين و عميقتر، ما را با دنیایی بهغایت واقعی، خشن و انتقادی مواجه میکند.
مینا ساداتی
#داستان_ایرانی #ققنوس
@qoqnoospub
#مینا_ساداتی :
#سلمان_امين، با زبردستی، جهانی را پيش روی خوانندهی خود میگذارد كه در سطوح رویین، لحنی طناز، بیخيال، آنارشيستي و پرهرجومرج دارد، ولی در لایههای زيرين و عميقتر، ما را با دنیایی بهغایت واقعی، خشن و انتقادی مواجه میکند.
مینا ساداتی
#داستان_ایرانی #ققنوس
@qoqnoospub
اتفاق همیشه میافتد. انگار هرجا که میروم، حادثه و ماجرا هم میآید. مردم شبیه شپشند- به زیر پوست آدم نفوذ میکنند و همان زیر جا خوش میکنند. زیر پوستتان را آنقدر میخارانید و میخارانید که عاقبت خون از آن جاری میشود، اما هرگز از شر شپشها خلاص نمیشوید. هرجا که میروم میبینم که مردم از زندگیشان کلافی سردرگم میسازند. هرکس برای خودش مصیبتنامهای شخصی دارد. پنداری دیگر این خصلت در خون مردم جاری شده- بداقبالی، دلتنگی، سوگ، خودکشی. فضا آبستن فاجعه، سرخوردگی و بیهودگی است. بِخاران و بِخاران تا آنجا که دیگر پوستی باقی نماند. با اینحال، این صحنه بر من تاثیری فرحبخش و مسرتانگیز دارد. بهجای دلسرد شدن، از آن لذت میبرم. من فریاد میزنم و فجایع بیشتر و بیشتری طلب میکنم، طلبِ مصایبِ عظیمتر، طلبِ ناکامیهای بزرگتر. میخواهم چهار ستون عالم از پاشنه وربیاید، میخواهم همه خودشان را تا سر حد مرگ بخارانند..
#مدار_راسالسرطان
#هنری_میلر #سهیل_سمی
#ققنوس
@qoqnoospub
#مدار_راسالسرطان
#هنری_میلر #سهیل_سمی
#ققنوس
@qoqnoospub
تو ایستگاه اتوبوسم. سرم پایینه. صبحا وقتی به زمین نگاه میکنی گوله گوله آب دهن رو زمین می بینی. مردم صبحشونو با تف کردن رو زمین شروع میکنن، صبح مارو هم با حالت تهوع. ..
@qoqnoospub
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
تو ایستگاه اتوبوسم. سرم پایینه. صبحا وقتی به زمین نگاه میکنی گوله گوله آب دهن رو زمین می بینی. مردم صبحشونو با تف کردن رو زمین شروع میکنن، صبح مارو هم با حالت تهوع. .. @qoqnoospub
تو ایستگاه اتوبوسم. سرم پایینه. صبحا وقتی به زمین نگاه میکنی گوله گوله آب دهن رو زمین می بینی. مردم صبحشونو با تف کردن رو زمین شروع میکنن، صبح مارو هم با حالت تهوع. ولی بازم صبح های زود رو دوست دارم، آخه کسی حوصله نداره به آدم نگاه کنه.
#من_خنگ_ترین_دختر_رو_زمینم
#بی_نام
#رویا_هدایتی
#هیلا
@qoqnoospub
#من_خنگ_ترین_دختر_رو_زمینم
#بی_نام
#رویا_هدایتی
#هیلا
@qoqnoospub
#نشر_ققنوس با بیش از یکهزار عنوان کتاب در #نمابشگاه_بینالمللی_کتاب_تهران در بخش بزرگسال و کودک
@qoqnoospub
@qoqnoospub