امروز، هشتم اکتبر، مصادف است با روز جهانی کودک. ترجمان، از چندی پیش، مطالبی در زمینهٔ تربیت کودک، آموزش و... منتشر کرده است. به همین ‌مناسبت، فهرستی از مطالب منتشرشده در ترجمان خدمتتان تقدیم می‌گردد.

⭐️ چرا والدین اینقدر بر فرزندانشان فشار می‌آورند؟
خیلی از بچه پولدارها دوران نوجوانی را با موفقیت سپری نمی‌کنند.
http://tarjomaan.com/vdcg.z9urak9nwpr4a.html

⭐️ تنبیه وقت تلف‌کردن است
تنبیهِ فرزند ممکن است به شما احساس بهتری بدهد؛ اما رفتار او را تغییر نمی‌دهد
http://tarjomaan.com/vdch.in6t23nv-ftd2.html

⭐️ کودکان ثروتمندان از طعم غذاهای سالم‌ بیشتر لذت می‌برند
وقتی به کودکان مواد غذایی مغذی می‌دهید، معمولاً از خوردنش اجتناب می‌کنند
http://tarjomaan.com/vdcd.k052yt0nfa26y.html

⭐️ به بچه‌هایتان استیکر ندهید
استیکرها ممکن است تلقی کودکان دربارۀ رفتارهای اجتماعی را کاملاً تغییر دهد.
http://tarjomaan.com/vdce.w8fbjh8on9bij.html

⭐️ آیا باید نگران دوستان خیالی کودکان باشیم؟
مارجری تیلور، روان‌شناسِ رشد، درکِ ما را از همراهان خیالی زیرورو می‌کند
http://tarjomaan.com/vdce.e8vbjh8z79bij.html

⭐️ با رازهای کودکان چه باید کرد؟
هر بچه‌ای به مقداری رازداری نیازمند است
http://tarjomaan.com/vdcd.s052yt0joa26y.html

⭐️ مهدکودکی درون خانۀ سالمندان
سروکله‌زدن با کودکان برای ساکنان سال‌خوردۀ آسایشگاه، حکم بازگشت به دنیای زندگان را دارد
http://tarjomaan.com/vdci.zayct1avzbc2t.html

⭐️ گور پدر دیگری
چگونگی پرورش عدالت در کودکان جای‌جای دنیا
http://tarjomaan.com/vdca.mn0k49n0w5k14.html

⭐️ اگر کودکم دوست خیالی داشت باید چه کنم؟
دوست‌های خیالی چیزهایی دربارۀ درک مسئلۀ دوستی در ذهن کودکان به ما می‌آموزد
http://tarjomaan.com/vdcj.meofuqevtsfzu.html


⭐️ آیا فرزندتان را برای پیروزی تربیت می‌کنید؟
گفت‌وگو با هیلاری لِوی فریدمن نویسندۀ کتاب «بازی برای پیروزی»
http://tarjomaan.com/vdch.xnqt23nmzftd2.html

⭐️ در دیزنی فقرا شادند
مطالعه‌ای دربارۀ نظام طبقاتی در بزرگ‌ترین فیلم‌های دیزنی و پیکسار
http://tarjomaan.com/vdcd.f052yt0nka26y.html

⭐️ آیا از این‌همه لذت جان به در خواهم برد؟
جستاری از دیوید فاستر والاس دربارۀ اسباب‌بازی جادویی‌اش
http://tarjomaan.com/vdcc.sqma2bqo0la82.html

⭐️ خصوصی‌سازی دوران کودکی
دوران کودکی به دوران پرمخاطرۀ آمادگی برای زندگی در اقتصاد طبقاتی تبدیل شده است
http://tarjomaan.com/vdch.vnqt23nmkftd2.html

⭐️ کودکان در مهد کودک نابود می‌شوند
برشی از کتابِ «اهمیت کوچک بودن» نوشتۀ اریکا کریستاکیس
http://tarjomaan.com/vdce.f8fbjh8fw9bij.html

⭐️ تربیت فرزند به کمک همۀ اهالی روستا نیاز دارد
چرا ما از این ایده که خانوادۀ هسته‌ای بهترین راه برای پرورش فرزندان است، دل نمی‌کنیم؟
http://tarjomaan.com/vdcf.ydeiw6d1egiaw.html

⭐️ باربی با تنوعات فرهنگی سازگار می‌شود
چرا سازندگان باربی پس از سال‌ها پذیرفتند که عروسکشان را در اندام و رنگ‌های متنوعی عرضه کنند؟
http://tarjomaan.com/vdce.e8fbjh8ox9bij.html

⭐️ والدین خوب بودن باعث نابودی فیزیولوژیکی شما می‌شود
پژوهشگران طی تحقیقاتی رابطۀ سلامت روان فرزندان را با سلامت جسم والدینشان بررسی کرده‌اند
http://tarjomaan.com/vdcf.1deiw6dcxgiaw.html

⭐️ آیا تغییرات اقلیمی بچه‌دارشدن را غیراخلاقی کرده است؟
محیط زیست در حال فروپاشی قبلاً یک نگرانی نظری بود، اما اکنون یک ترس کاملاً واقعی است
http://tarjomaan.com/vdch.vn6t23nv6ftd2.html

⭐️ علیه آموزش خصوصی؛ چرا مدرسه‌های عمومی بهتر است؟
http://tarjomaan.com/vdcd.k052yt0s5a26y.html

⭐️ خانوادۀ کودک: چشم‌اندازی کودک‌محور
آیا کودکان از مشکلاتی که پدر و مادرها با آن دست به گریبان هستند سر در می‌آورند؟
http://tarjomaan.com/vdcd.5052yt0nna26y.html

⭐️ بچه‌دارشدن مساله‌ای شخصی است یا الزامی اخلاقی؟
تصمیم بچه‌دارشدن یا نشدن، تصمیمی جدی است و به همین خاطر، به حیطهٔ فلسفه و اخلاق مربوط می‌شود
http://tarjomaan.com/vdcg.y9urak9uxpr4a.html

⭐️ پدران و پدری
انتظاراتی که از نقش پدری می‌رود، در سال‌های اخیر پیچیده و دشوار شده است
http://tarjomaan.com/vdca.mnak49nwi5k14.html

روزنامه فرهیختگان: درباره رمان «مردی به نام اُوِه» | فردریک بکمن | ترجمه فرناز تیمورازف | #نشرنون | چاپ سوم
http://www.farheekhtegan.ir/?nid=2062&pid=8&type=0
@NOONBOOK

#سیاست_عشق_میان_هنر_و_فلسفه
#نشر_ققنوس

عشق، این زخم زیبا:
خوانشی انتقادی از در ستایش عشق اثر آلن بدیو

پس از نزدیک به یک دهه برخورد سطحی و رویه‌ای با آثار آلن بدیو فیلسوف فرانسوی، و انحصار اندیشه او در نوعی « گروه‌بازی فلسفی» و گونه‌ای خودباختگی شیفته‌وار، فضا برای تمرکز، نقد و خوانشی عمیق‌تر به تدریج هموارتر شده است. مسلم است که در رویه نخستین و در جوی که خود قادر به عرضه خوانشی درست از آثار بدیو نیست نمی‌توان به مباحثاتی نو و راهگشا امیدوار بود. در چنین فضایی، گاهی چاره‌ای جز « سکوت» در برابر نوعی « وقاحت عنان‌گسیخته» نیست، چرا که نخستین مولفه‌هایی که در این جو آشفته فدا می‌شوند « اندیشه و حقیقت»اند.
کتاب در ستایش عشق، گفتگوی نیکلا تریونگ و بدیو درباره عشق، فرصتی مغتنم است که فلسفه خود را در آزمون رویارویی با چیزی قرار دهد که هم به معنایی سازنده فلسفه و هم شاید بتوان گفت حقیقت آن است.
مهم‌تر از همه، این کتاب می‌تواند فراهم‌کننده گونه‌ای مواجهه بدیو بر سر عشق با سنتی‌اندیشگی و عرفانی در ایران باشد که همواره و هنوز مهم‌ترین و اثرگذارترین معارف را درباره عشق مطرح می‌کند.

قسمتی از کتاب

معرفی کتاب فلسفه تحلیلی چیست:

هانس یوهان گلوک در کتاب «فلسفه تحلیلی چیست؟» تمامی توان خود را گذاشته است تا ابعاد و ویژگی‌های متمایز کننده این گرایش فلسفی را نمایان سازد. او جنبه‌های مختلف پاسخ به سوالاتی از این نظیر که "فلسفه تحلیلی چیست" را با وسواس مورد تحلیل قرار داده و اعتقاد دارد که هیچ یک از آن‌ها نمی‌توانند معیاری جامع به دست دهند. گلوک برای متمایز نمودن فلسفه تحلیلی، نهایت کوشش را از طریق ایده تشابه خانوادگی ویتکنشتاین و تلقی تکوینی نیچه، می‌نماید.کتاب پیش روی شما به لحاظ روش خاص نویسنده برای پیشبرد نگاهش، نوعی خصلت بت شکنانه دارد. هانس یوهان گلوک می‌کوشد تا در این کتاب جزم‌های جا افتاده‌ای را که درصد بالایی از متون باز تولید می‌شوند، نقد کند و با معرفی و نشان دادن ایرادهایشان، بی‌اعتباری آنها را نمایان سازد. از نمایان‌ترین این جزم‌ها که در جامعه فلسفی ایران نیز تثبیت شده‌اند می‌توان به این موارد اشاره کرد: متافیزیک جایی در فلسفه تحلیلی ندارد، فلاسفه تحلیلی تنها به فلسفه زبان و فلسفه علم می‌پردازند و فلسفه عملی را نادیده می‌گیرند، از نظر فلاسفه تحلیلی، خواندن تاریخ فلسفه بی‌فایده است، فلاسفه تحلیلی آثار فلاسفه قاره‌ای را مطالعه نمی‌کنند و آنها را واجد ارزش نمی‌دانند.مطمئنا خود شما و بسیاری دیگر به کرت به این جزم‌ها برخورده‌اید. بسیاری از آنها ایده‌های اساسی تعریف‌های می‌باشند که نقطه تمایز فلسفه تحلیلی از دیگر فلسفه‌ها است.گلوک آشکارا در طول کتاب نشان می‌دهد که دیدگاه‌های یاد شده در زمان‌هایی از تاریخ فلسفه تحلیلی، رواج داشته‌اند، لیکن معضل جایی بروز می‌کند که آن‌ها را به شکلی غلط به کل فلسفه تحلیلی تعمیم می‌دهند.

این کتاب را انتشارات ترجمان علوم انسانی در 426 صفحه و با قیمت پشت جلد 26 هزار تومان منتشر کرده است.

در زیر قسمتی از مقدمه مترجم بر کتاب لیبرالیسم و مسئله عدالت را خواهیم خواند، که با مثالی در دسترس بهترین معرفی برای لزوم پرداختن به چنین مطلبی را در اختیارمان نهاده است:

شنبه دوازدهم بهمن‌ماه 1392، اولین برف زمستانی در صومعه‌سرا بارید. مردم شادمان به کوچه و خیابان آمدند و برف‌بازی کردند. همان روز، کارشناسان هواشناسی از تودۀ بارشیِ دیگری خبر دادند که دوشنبه، چهاردهم بهمن به صومعه‌سرا می‌رسید. موج جدید برف آغاز شد و تا سه روز بی‌وقفه ادامه یافت. منطقه زیر تودۀ سهمگینی از برف مدفون شد که ضخامت آن بعضی جاها از دو متر بیشتر بود. تمام راه‌های ارتباطی مسدود شدند. برق در اغلب مناطق قطع شد. آب شهری در لوله‌ها منجمد شد و از حرکت ایستاد. از هر چهار خانه، سقف یکی‌شان از وزن برف و یخی که بر آن انباشته شده بود، فرو ریخت. وضعِ طویله‌ها که استحکام کمتری داشتند از این هم بدتر بود. صدها اسب و گاو و گوسفند، زیر برف یخ زده و مردند. محصول بیشترِ درخت‌های میوه یخ زد و گندم و برنج و نان نایاب شد. فاجعه فرا رسیده بود.
تا آمدنِ نیروهای هلال احمر و دیگر نیروهای کمکی، در این مناطق حادثه‌دیده، کسب‌و‌کارهای تازه‌ای راه افتاده بود. پر سودترین‌شان برف‌روبی از سقف خانه‌ها بود. پیرمردها و پیرزن‌هایی که توانایی پارو کردن سقف خانه‌هایشان را نداشتند، اگر می‌خواستند همچنان سقفی بالای سرشان باشد، مجبور بودند مبالغ گزافی به کسانی بدهند که توانایی چنین کاری را دارند. نرخ‌ها در چهاردهم بهمن‌ماه، دویست تا چهارصد هزارتومان به ازای یک سقف بود. فردای آن روز، قیمت‌ها تا یک میلیون و دویست هزارتومان -مبلغی بسیار بیشتر از حقوق ماهانۀ کارمندان عادی دولت- رسید. فروشندگان گوشت، گندم، میوه یا دیگر خوراکی‌ها قیمت‌ها را بالا و بالاتر بردند. تاکسی‌های معدودی که همچنان در شهر رفت و آمد می‌کردند، فقط مسافر دربست قبول می‌کردند و آن‌ها که ناچار بودند از تاکسی استفاده کنند، ناچار بودند مبلغی بسیار بیشتر از معمول پرداخت کنند .
چه رخ داده بود؟ فرصت‌طلب‌ها و سودجوها به جان مردم نیکوکار و پاک‌دامن افتاده بودند؟ یا همین مردم ناگهان ارزش‌های اخلاقی و عواطف نوع‌دوستانه‌شان را فراموش کرده بودند و تلاش می‌کردند تا در چنین وضعیتِ دردناک و فاجعه‌باری بهترین سود اقتصادی را ببرند؟ پاسخ هر چه باشد، می‌دانیم که این اتفاقات، نادر یا مختص به این واقعه نیستند. تقریباً یکی از معضلات همیشگی بعد از هر حادثۀ غیرمترقبۀ وسیع و ویران‌گر، افزایش تصاعدی قیمت‌ها، احتکار، سرقت و غارت است.
اگر برای اقتصاددانی که عمر خود را صرف طرفداری از بازار آزاد و قوانین دست نامرئی کرده، چنین اتفاقاتی را شرح دهید، با خونسردی به شما خواهد گفت: «طبیعی است!» این کاری بود که توماس سوئل ، اقتصاددان دستِ راستیِ آمریکایی، تلاش کرد تا در مقاله‌ای انجام دهد که دربارۀ رویداهای غیرمترقبه نوشته بود. سوئل نوشت: ممکن است در مواقعی، قیمت‌ها بسیار بیشتر از قیمت همیشگی شود، اما باید توجه کرد که «آن سطحی از قیمت‌ها که مردم به آن عادت داشته‌اند، از لحاظ اخلاقی هیچ تقدسی نداشته است. آن قیمت‌ها نسبت به قیمت‌هایی که شرایطِ بازار بعد از یک گردباد ایجاد می‌کند، هیچ چیز بخصوص یا منصفانه‌ای در خود نداشته‌اند». افزایش قیمت ناشی از کاهش عرضه و افزایش تقاضا بوده است. هیچ چیز ناعادلانه‌ای در میان نیست. این قیمت‌ها، قیمت‌هایی بوده‌اند که خریداران و فروشندگان بر سر آن‌ها به توافق رسیده‌اند.
چنین مناقشاتی را تقریباً در سراسر جهان اقتصاد می‌توان یافت. آیا شرکت‌های دارویی می‌توانند با انحصار تولید داروهای خاص و پایین نگه داشتن میزان عرضۀ آن‌ها، به بهای جان‌دادن بیماران فقیر، ثروت و قدرت خود را حفظ کنند؟ آیا شرکت‌های چندملیتی حق دارند به خاطر فقیر بودن مردم در کشورهای جهان سوم، از کارگران آن‌ها کار بکشند، اما حقوقی بسیار پایین‌تر از همتایان اروپایی و آمریکایی‌شان بپردازند؟ در این شرایط و نمونه‌های فراوان دیگری که شبانه‌روز زندگی ما را دربرمی‌گیرند، همواره یک مفهوم است که تکرار می‌شود: «عدالت». عدالت چیست؟ عادل کیست؟ عادلانه کدام است؟

از مقدمه مترجم بر کتاب #لیبرالیسم_و_مساله_عدالت
#انتشارات_ترجمان_علوم_انسانی

#گروه_انتشاراتي_ققنوس رمان #همه_دختران_دريا اثر #الهام_فلاح را منتشر كرد
@qoqnoispub

همة دختران دریا به روایتِ موازی زندگی زنی که همسرش عضو گروه منافقین بوده با سه زن جوان امروزی می‌پردازد. زن‌ها دغدغه یکسانی دارند. دغدغه اصلی هم رفتن یا ماندن است. این کتاب به نوعی ماجرای پلیسی دارد.
در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

اولین گاز را که به سیب زد بغضش ترکید. توی تمام تنهایی‌ها صدهزار بار به سرش زده بود برود و خودش را معرفی کند و بگوید چه شکری خورده و حالا شوهرش راست راست این‌جا می‌چرخد و برای ملت خودش چاله می‌کَند. اما ترسیده بود. طاقت زندان و شکنجه را نداشت. البت که خانة ننه‌سهیلی هم چیزی کم از زندان نداشت. تک‌اتاق کنج حیاط و مارمولک‌های سبز و سیاهی که از در و دیوار بالا می رفتند. گرما و بوی گندیدگی خور که حالا دیگر عادتش شده بود. و سروکله زدن با پیرزنی که هر از گاهی گریه و بی‌قراری او به وقت نبودن صلاح کلافه‌اش می‌کرد و فحش می‌کشید به جان یدو و هفت پشتش که این آش را برایش پخته و گولش زده بود که این آقا صلاح همشهری دامادتان است.

زمستان با طعم آلبالو و سامار از جمله رمان‌های دیگر الهام فلاح است که توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.
@qoqnoospub