پخش ققنوس
#گفتن_در_عین_نگفتن #جواد_مجابی #نشر_ققنوس @qoqnoosp
بعضی وقتها متهوری بی مانندم. تهور من از شجاعت اخلاقی نمیآید یا از بیپروایی و بیکلهگی، حالا در این سن میدانم که از یک نقیصه بدنی میآید، چیزی در تن من ترشحش در کمترین حد است که باعث میشود تشخیص بین خوب و بد را در کمترین حد ممکن داشته باشم. نه اینکه عقلم به خوب و بد نرسد، اما در عمل حسی که باعث عذاب وجدان یک انسان طبیعی میشود در من نیست، آنچه دیگران عقلانیت عملی و مصلحت میشمارند در رفتار روزانهام جای ندارد. نمیترسم، چون ترس را نمیشناسم، میزنم و میکشم و نابود میکنم، چون این چیزها را قبیح نمیدانم، از لحاظ نظری میدانم چه چیزهایی قبیح است و چه چیزهایی نه، خوب هم میدانم و از دیگران بیشتر میتوانم دربارهشان داد سخن بدهم؛ اما در عمل شرارت ذاتی من از نوعی بیگناهی زاده میشود، درک اندکی از شر دارم و معصومیت برایم همانقدر بیمعناست که قساوت. جسم من کارهایی میکند که ذهنم آن را نمیپسندد اما شماتتش هم نمیکند، میگذارد این سرکش بیمهار به هر راهی برود. اندکی تناقض آمیز است، این تناقض اساس زندگی من شده و از زنجیرهاش رهایی ندارم. شاید نمیخواهم از آن رهایی یابم، چرا که این بیبندوباری نوعی آزادی لذتبخش روزافزون دارد. این را کسانی میتوانند تجربه کنند و دریابند که به کسی و جایی حساب پس نمیدهند.
وقتی در جامعهای بیقانون باشی یا بتوانی با قدرت ثروت و شهرت و منصب خودت هر قاعده و قانونی را ندیده بگیری، بالای عرف و عادت و آداب و رسوم بایستی، از اتهام عمومی و جرم مشهود نترسی و مواخذه نشوی، مثل خلیفه ولید و امپراتور کالیگولا و صدراعظم هیتلر، آن نیروی جهنمی محبوس را مهیبترین لذت مییابی که تا از بند آزاد میشود، دیگران را به بند میکشد و به انهدام میکشاند. در حد آنها نبودم اما میدانستم از رده جانوران نادری هستم که نفرت بیسبب مایه انگیزش او در حیات جمعی است. شناخت این واقعیت ترسناک است، هم برای خودم هم برای دیگران.
(از متن کتاب)
#گفتن_در_عین_نگفتن
#جواد_مجابی
#نشر_ققنوس
@qoqnoosp
وقتی در جامعهای بیقانون باشی یا بتوانی با قدرت ثروت و شهرت و منصب خودت هر قاعده و قانونی را ندیده بگیری، بالای عرف و عادت و آداب و رسوم بایستی، از اتهام عمومی و جرم مشهود نترسی و مواخذه نشوی، مثل خلیفه ولید و امپراتور کالیگولا و صدراعظم هیتلر، آن نیروی جهنمی محبوس را مهیبترین لذت مییابی که تا از بند آزاد میشود، دیگران را به بند میکشد و به انهدام میکشاند. در حد آنها نبودم اما میدانستم از رده جانوران نادری هستم که نفرت بیسبب مایه انگیزش او در حیات جمعی است. شناخت این واقعیت ترسناک است، هم برای خودم هم برای دیگران.
(از متن کتاب)
#گفتن_در_عین_نگفتن
#جواد_مجابی
#نشر_ققنوس
@qoqnoosp