ﺩﯾﺸﺐ داشتم جق میزدم یه لکه سیاه تو آبم دیدم
ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﺪﻡ ﺫﺭه ﺑﯿﻦ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﯿﻪ؟
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻡ ﺗﻪ ﺭﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ای ﺑﺎﺑﺎ قربونت بره:)
ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﺪﻡ ﺫﺭه ﺑﯿﻦ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﯿﻪ؟
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻡ ﺗﻪ ﺭﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ای ﺑﺎﺑﺎ قربونت بره:)
انباری شخصیمه:)
شما ببین حافظ چقد حرفه ای میلیسیده که بش میگفتن لسان الغیب
دستغیب چجوری جق میزد؟
نیاز به دور شدن دارم،سفر چند روزه و دور شدن از آدما اطرافم،نیاز دارم نفس بکشم بدون این که به چیزی فکر کنم،یه چند روز نباشم،نه کاری انجام بدم نه واسم مهم باشه که قرار چیزی عقب بیوفته،اصلا به جهنم مگه این همه جون کندن همه چی سر تایم بود چی شد که الان با عقب افتادنش اتفاقی بیوفته ،باید برم نمیدونم کجا ولی باید برم چندین کیلومتر دور تر از تهران و آدمهاش ، شاید حتی یکم مشروب خوردم و از دنیا هم چند ساعت فقط چند ساعت خودم دور کردم، خیلی وقت نخوردم اسفند پارسال بود فکر کنم آخرین دفه،ولی الان نیازش دارم نیاز به کمی نبودن تو حال هوا و زندگی و دقایق واقعی ، واسه مدتی کوتاه به ساعت اهمیت ندادن.
مراقبى که میبینه دارى تقلب میکنى و چیزى بهت نمیگه، قطعا تو دستاى یک ملکه بزرگ شده>>
یاد گرفتم خودمو قایم کنم؛
فهمیدم که نباید چیزیمو به کسی بگم؛
همه این آدمایی که بهشون اعتماد دارم
سر دوراهی های کوچولو ولم میکنن و میرن!
یاد گرفتم فقط حرفامو به خودم بگم و همین!
به خودم قول دادم تو بدترین شرایط حالی و روحی
کسی رو شریک خودم ندونم به جز خودم!
با خودم حرف بزنم و همه چیزو تو خودم بریزم!
فهمیدم تمام آدما فقط و فقط بخاطر سو استفاده
از درد و دلات بهت گوش میدن؛
وگرنه هیچوقت تایم خودشونو با ما تلف نمیکنن!
یاد گرفتم خودم بشم بهترین رفیق خودم!
خیلی وضعم بهتره اینجوری! خیلی!
شبتون بخیر🖤
فهمیدم که نباید چیزیمو به کسی بگم؛
همه این آدمایی که بهشون اعتماد دارم
سر دوراهی های کوچولو ولم میکنن و میرن!
یاد گرفتم فقط حرفامو به خودم بگم و همین!
به خودم قول دادم تو بدترین شرایط حالی و روحی
کسی رو شریک خودم ندونم به جز خودم!
با خودم حرف بزنم و همه چیزو تو خودم بریزم!
فهمیدم تمام آدما فقط و فقط بخاطر سو استفاده
از درد و دلات بهت گوش میدن؛
وگرنه هیچوقت تایم خودشونو با ما تلف نمیکنن!
یاد گرفتم خودم بشم بهترین رفیق خودم!
خیلی وضعم بهتره اینجوری! خیلی!
شبتون بخیر🖤
با زیدم رفتیم خونه، از تو جیبم دو تا کاندوم درآوردم، گفت چیکار داری میکنی؟ گفتم میخوام عشق و حال کنم، گفت حالا چرا دو تا؟
سریع کاندوما رو کردم تو پام شروع کردم رویِ فرش سر خوردن گفتم پس چنتا؟
سریع کاندوما رو کردم تو پام شروع کردم رویِ فرش سر خوردن گفتم پس چنتا؟