تراپیست واقعی فقط مادربزرگم
بهت گوش میده، پا به پات غصه میخوره نهارتم میده تازه دزدکی هم پول میذاره تو جیبت
بهت گوش میده، پا به پات غصه میخوره نهارتم میده تازه دزدکی هم پول میذاره تو جیبت
دنبال نقطه G دوس دخترتم باشی یهو مامانت میاد کِشو دومی باز میکنه میگه کوری مگه ایناهاش.
از پانزده سالگی به بعدم رو نفهمیدم چطور گذشت.
یعنی یک سری تصاویر گنگ و مبهم رو یادمه، ولی چیزی که بشه بهش گفت “خاطره” نه.
یعنی یک سری تصاویر گنگ و مبهم رو یادمه، ولی چیزی که بشه بهش گفت “خاطره” نه.
به بدبختی و غم عادت کردم که هیچ؛ بلکه بهش معتادم شدم. حتی وقتایی که حالم نسبتا خوبه هم دنبال یه دلیل میگردم برای ناراحت شدن. اگه تلاشام نتیجه ندادن بیدلیل ناراحت میشم.
سلام مامان
دلم میخواد ابتدایِ این نامه بغلت کنم
اندازهی لحظههایی که نبودم کنارت
اندازهی حرفایی که نتونستم بهت بگم
اندازه تنهاییات…
مامان نگاه نکن کم بهت سَر میزنم
یه وقت فکر نکنی من تورو یادم میرهها
شاید ندونی اما وقتی همه چیز به بنبست میرسه
حتی اگه دور باشم ازت، توی مغزم به تو پناه میارم
مغز چیه اصلا، من با قلبم به تو فکر میکنم
مامان راستش خیلی روزای سختی رو دارم میگذرونم
اگه میبینی هنوز زندهم
اگه میبینی کم نمیارم
لحظههای نفس گیر، چشمای تو اومده جلو چشمم
که جنگیدم و ادامه دادم…
تو معنایِ زندگیِ این آدمِ بیپناهی…
دوستت دارم مامان
بیشتر از خودم
و اندکی بیشتر از خدا…
دلم میخواد ابتدایِ این نامه بغلت کنم
اندازهی لحظههایی که نبودم کنارت
اندازهی حرفایی که نتونستم بهت بگم
اندازه تنهاییات…
مامان نگاه نکن کم بهت سَر میزنم
یه وقت فکر نکنی من تورو یادم میرهها
شاید ندونی اما وقتی همه چیز به بنبست میرسه
حتی اگه دور باشم ازت، توی مغزم به تو پناه میارم
مغز چیه اصلا، من با قلبم به تو فکر میکنم
مامان راستش خیلی روزای سختی رو دارم میگذرونم
اگه میبینی هنوز زندهم
اگه میبینی کم نمیارم
لحظههای نفس گیر، چشمای تو اومده جلو چشمم
که جنگیدم و ادامه دادم…
تو معنایِ زندگیِ این آدمِ بیپناهی…
دوستت دارم مامان
بیشتر از خودم
و اندکی بیشتر از خدا…
بعضیا از اکسمم مادر جنده ترن!
واقعا از اون مادر جنده تر بودن هنر میخواد
سلام هنرمند
واقعا از اون مادر جنده تر بودن هنر میخواد
سلام هنرمند
یه دیالوگی رو شنیدم که از یکی پرسید "چرا اینقدر سخت تلاش میکنی" و اونم گفت:
«ترجیح میدم بترسم، بجنگم، و بعد شکست بخورم! تا که بترسم، فرار کنم و بعد حسرت بخورم!»
این بزرگترین دلیلیه که دارم ادامه میدم!
«ترجیح میدم بترسم، بجنگم، و بعد شکست بخورم! تا که بترسم، فرار کنم و بعد حسرت بخورم!»
این بزرگترین دلیلیه که دارم ادامه میدم!
باید یه تیشرت بگیرم ک روش نوشته باشه «من دلنازکم،الکی ادای آدم قویا رو میارم لطفا با من مهربون باش.»