پادکست مانی - اپیزود شش - سوگ سفری از فقدان تا شفا
اين پادكست ۹۰ دقيقه اى، به توصيف مفهوم سوگ ميپردازد.در طول این پادکست به ابعاد و سطوح مختلف این مفهوم میپردازیم. نگاه میکنیم که چطور میشه با اتخاذ چشم انداز و روند متفاوتی به تجربه ی ناگزیر فقدان، رشد کنیم، از لحاظ روانی ورزیده تر بشیم و شاید معنایی برای ادامه دادن بسازیم، یا پیدا کنیم و به عبارتی شفا پیدا کنیم…
@Psychonstruct
@Psychonstruct
Forwarded from مانى (Mani Monajemi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اشک رازیست
لبخند رازیست
عشق رازیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود...
قلم: #احمد_شاملو
آوا: #مانى_منجمى
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
لبخند رازیست
عشق رازیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود...
قلم: #احمد_شاملو
آوا: #مانى_منجمى
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
مانى
اشک رازیست لبخند رازیست عشق رازیست اشک آن شب لبخند عشقم بود... قلم: #احمد_شاملو آوا: #مانى_منجمى #خرداد_٩٧ #روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
زیرا که مردگان امسال عاشقترین زندگان بودند…
چرا درماندهایم!؟
ما ایرانیها با تمامی ابزار قدرتمان ترسو هستیم و شجاعت را در مورد اخلاق خیلی لازم نمیدانیم. شاید ریشهاش این باشد که ایرانی جماعت معمولا از امنیت بیبهره بوده، امنیت اجتماعی، امنیت شغلی و خانوادگی و بالاتر از همه امنیت معیشتی...
خودمحوری و برتریجویی ما باعث شده حتی وقتی در موقع نیاز مشاوری برای خود انتخاب میکنیم بدون آنکه خودمان بخواهیم کارمان با مشاور به جدل میکشد. چه در حقیقت مشاور میگیریم که تاییدمان کند نه راهنمایی.
من در کاستیها و نقصانها، مرزی بین دولت و مردم قائل نیستم و باور دارم محال است سختگیرترین دولتها هم بتوانند و یا جرات کنند خارج از بستر فکری مردم اقدام به انجام کاری بکنند باور بفرمایید بزرگواری از خودمان است...!!
حالا کارمان به جایی رسیده که وزارت ارشاد میگوید ایران از نظر برخورداری از امکانات میراث فرهنگی و جهانگردی جز پنج کشور اول دنیاست اما سهممان از درآمد جهانگردی یکهزارم آن است
حکومت در بدترین وضعش باز برخاسته از همین مردم است و حداقل نگاه داشته شده از همین مردم
یاد اول انقلاب میافتم که واقعا خیلیها باور کرده بودند که دیگر نیازی به پلیس و دادگستری و به تبع آن زندان ندارند. زندانها را قرار بود موزه و پارک کنیم و دانشگاه. حالا ببینید کار به کجا کشیده که معاون فرهنگی تربیتی زندانهای کشور محاسبه کرده که در هر 52 ثانیه یک نفر راهی زندان میشود و بین خروجی آن و تعداد واردین هیچ تناسبی وجود ندارد.
#چرا_درماندهایم
#حسن_نراقی
@Psychonstruct
ما ایرانیها با تمامی ابزار قدرتمان ترسو هستیم و شجاعت را در مورد اخلاق خیلی لازم نمیدانیم. شاید ریشهاش این باشد که ایرانی جماعت معمولا از امنیت بیبهره بوده، امنیت اجتماعی، امنیت شغلی و خانوادگی و بالاتر از همه امنیت معیشتی...
خودمحوری و برتریجویی ما باعث شده حتی وقتی در موقع نیاز مشاوری برای خود انتخاب میکنیم بدون آنکه خودمان بخواهیم کارمان با مشاور به جدل میکشد. چه در حقیقت مشاور میگیریم که تاییدمان کند نه راهنمایی.
من در کاستیها و نقصانها، مرزی بین دولت و مردم قائل نیستم و باور دارم محال است سختگیرترین دولتها هم بتوانند و یا جرات کنند خارج از بستر فکری مردم اقدام به انجام کاری بکنند باور بفرمایید بزرگواری از خودمان است...!!
حالا کارمان به جایی رسیده که وزارت ارشاد میگوید ایران از نظر برخورداری از امکانات میراث فرهنگی و جهانگردی جز پنج کشور اول دنیاست اما سهممان از درآمد جهانگردی یکهزارم آن است
حکومت در بدترین وضعش باز برخاسته از همین مردم است و حداقل نگاه داشته شده از همین مردم
یاد اول انقلاب میافتم که واقعا خیلیها باور کرده بودند که دیگر نیازی به پلیس و دادگستری و به تبع آن زندان ندارند. زندانها را قرار بود موزه و پارک کنیم و دانشگاه. حالا ببینید کار به کجا کشیده که معاون فرهنگی تربیتی زندانهای کشور محاسبه کرده که در هر 52 ثانیه یک نفر راهی زندان میشود و بین خروجی آن و تعداد واردین هیچ تناسبی وجود ندارد.
#چرا_درماندهایم
#حسن_نراقی
@Psychonstruct
در بسیاری از بیمارانی که با آنها آشنا شده ام افسردگی از جهات متعدد با خودبزرگ پنداری همراه بود.گاهی در نتیجه در هم شکستن خودبزرگ پنداری بر اثر بیماری، از کارافتادگی، یا سالخوردگی، افسردگی بروز می کند. در مورد زن مجرد، همراه با پیرتر شدن او سرچشمه های بیرونی تأییدکننده اش نیز آرام آرام رو به خشکی میروند. دیگر از تأیید مداوم جذابیت اش خبری نیست.
تأییدی که پیش تر همچون عامل مستقیم پشتیبانی کنندهای جای نبود آئینه واری مادرش را پر میکرد. در ظاهر، به نظر میرسید که نومیدیاش در مورد پیر شدن به واسطه نبود رابطه جنسی باشد، اما در درون، اکنون نخستین نشانههای ترس از رها شدن به حال خود نمایان می شدند و این زن هیچ پیروزی تازه ای نداشت که او را در مقابله با این نشانه ها یاری کند. تمام آیینههای جایگزینش شکسته بودند. یک بار دیگر همانند دختر کوچک درمانده و سردرگمی بود پیش روی مادرش ایستاده بود و در چهره او نه خودش، بلکه تنها گم گشتگی مادر را می دید.
مردان نیز، حتی اگر یک رابطه عشقی تازه توهم جوانی را برای مدت کوتاهی برایشان زنده کند و به این ترتیب مراحل کوتاهی از شیدایی را در نخستین برهه های افسردگی ناشی از پا به سن گذاشتن شان جای دهد، غالبا پیر شدن را به گونه ای مشابه تجربه می کنند.
منبع:در جستجوی کودک فراموش شده
نوشته:آلیس میلر
@Psychonstruct
تأییدی که پیش تر همچون عامل مستقیم پشتیبانی کنندهای جای نبود آئینه واری مادرش را پر میکرد. در ظاهر، به نظر میرسید که نومیدیاش در مورد پیر شدن به واسطه نبود رابطه جنسی باشد، اما در درون، اکنون نخستین نشانههای ترس از رها شدن به حال خود نمایان می شدند و این زن هیچ پیروزی تازه ای نداشت که او را در مقابله با این نشانه ها یاری کند. تمام آیینههای جایگزینش شکسته بودند. یک بار دیگر همانند دختر کوچک درمانده و سردرگمی بود پیش روی مادرش ایستاده بود و در چهره او نه خودش، بلکه تنها گم گشتگی مادر را می دید.
مردان نیز، حتی اگر یک رابطه عشقی تازه توهم جوانی را برای مدت کوتاهی برایشان زنده کند و به این ترتیب مراحل کوتاهی از شیدایی را در نخستین برهه های افسردگی ناشی از پا به سن گذاشتن شان جای دهد، غالبا پیر شدن را به گونه ای مشابه تجربه می کنند.
منبع:در جستجوی کودک فراموش شده
نوشته:آلیس میلر
@Psychonstruct
همگان بر این باورند که گفت وگو قلب هر رابطه موفق است، اما در فرهنگ ما معمولا
معنای واقعی این حقیقت به درستی تصویر نمی شود. در تفکر رمانتیک، دو طرف به طور غریزی یکدیگر را درک می کنند و گفتوگو خود به خود و به صورت روان جریان می یابد. از نظر طرفداران این مکتب، تعیین راه و روش برای گفت وگو با رجوع به یادداشتها یا شرکت در کلاس مثلا «چگونه با شریک زندگی خود گفت وگو کنیم» بسیار لوس و بی معناست. اما در واقع سر و سامان دادن به این جنبه رابطه احتیاج به سعی و تلاش فراوان دارد.
ما اغلب تلخ و ساکت کنار هم می نشینیم، موضوعات حساس را دور می زنیم و به مسائل مهم و سرنوشت ساز که می رسیم، کارمان به داد و بیداد و دعوا می کشد. از نشانه های دردناک نداشتن مهارت در گفت وگو تمایل به قهر کردن است. در حقیقت قهر کردن ترکیبی است از خشم فزاینده و بی میلی به بیان علت این خشم: یعنی فرد ناامید می خواهد درکش کنند، اما در عین حال سرسختانه به سکوت می چسبد. این اتفاق فراوان رخ می دهد و نشان می دهد که گفت وگوی خوب آسان نیست و به مدیریت دقیق نیاز دارد.
منبع:آگاهانه دوست داشتن
نوشته: مؤسسه مدرسه زندگی
@Psychonstruct
معنای واقعی این حقیقت به درستی تصویر نمی شود. در تفکر رمانتیک، دو طرف به طور غریزی یکدیگر را درک می کنند و گفتوگو خود به خود و به صورت روان جریان می یابد. از نظر طرفداران این مکتب، تعیین راه و روش برای گفت وگو با رجوع به یادداشتها یا شرکت در کلاس مثلا «چگونه با شریک زندگی خود گفت وگو کنیم» بسیار لوس و بی معناست. اما در واقع سر و سامان دادن به این جنبه رابطه احتیاج به سعی و تلاش فراوان دارد.
ما اغلب تلخ و ساکت کنار هم می نشینیم، موضوعات حساس را دور می زنیم و به مسائل مهم و سرنوشت ساز که می رسیم، کارمان به داد و بیداد و دعوا می کشد. از نشانه های دردناک نداشتن مهارت در گفت وگو تمایل به قهر کردن است. در حقیقت قهر کردن ترکیبی است از خشم فزاینده و بی میلی به بیان علت این خشم: یعنی فرد ناامید می خواهد درکش کنند، اما در عین حال سرسختانه به سکوت می چسبد. این اتفاق فراوان رخ می دهد و نشان می دهد که گفت وگوی خوب آسان نیست و به مدیریت دقیق نیاز دارد.
منبع:آگاهانه دوست داشتن
نوشته: مؤسسه مدرسه زندگی
@Psychonstruct