مانى
1.13K subscribers
521 photos
676 videos
158 files
2.06K links
Download Telegram
موضوع خواب­‌آور دانستن همه داروهای روانپزشکی هم معضلی برای روانپزشکان است. تغییر باور برخی از افراد در این مورد ساده نیست. واقعیت آن است که بسیاری از داروهای روانپزشکی نه تنها خواب­‌آور نیستند، بلکه ممکن است از خواب فرد هم کم کنند. البته داروهای خواب­‌آور متعددی نیز وجود دارد که آنها هم به کار افراد دچار کم‌خوابی می­‌آید. به عبارتی، پزشک بر مبنای آن که فرد مراجع دچار کم­‌خوابی است یا پرخوابی، از داروهایی با اثر متناسب با آن وضعیت بهره می‌­گیرد. به هر حال، هدف از تجویز داروها در درمان افسردگی تغییر وضعیت خواب فرد نیست، بلکه اثر درمانی اصلی داروهای ضد افسردگی همان برطرف کردن روحیه غمگین و ناامیدی و بالابردن انرژی و اعتماد به نفس اوست. چنین اثراتی از طریق تغییر میزان خواب ایجاد نمی­‌شود و مکانیسم جداگانه­‌ای دارد. این داروها با اثر بر گیرنده­‌های درون مغز و برقراری تعادل میان مواد مؤثر بر سلول­‌های مغزی کار می­‌کنند.
برخی نیز نگران شیمیایی بودن داروها هستند. البته که این داروها چنین­‌اند و داروهای گیاهی نیز اتفاقاً شیمیایی­‌اند! آب هم یک ترکیب شیمیایی است! منظور واقعی افرادی که داروها را شیمیایی می­‌خوانند باید «مصنوعی» بودن این ترکیبات باشد نه شیمیایی بودن‌­شان. آری این ترکیبات مصنوعی هستند، در آزمایشگاه ساخته می‌شوند و پس از سال­‌ها پژوهش بر روی نمونه­‌های حیوانی و سپس انسانی، و ارزیابی منافع و مضرات آنها، وارد کار بالینی پزشکی می­‌شوند. مصنوعی بودن این ترکیبات به آن معنا نیست که با اثر بر مغز آن را از کار می­‌اندازند یا باعث عوارض مغزی می­‌شوند. آن­چه نقطه قوت داروهای تأییدشده است، «آگاه بودن ما» از میزان اثربخشی، جایگاه اثربخشی، نوع و مقدار احتمال بروز عوارض جانبی و تداخلات بالقوه داروها با یکدیگر است. این آگاهی، ما را به بهترین و منطقی­‌ترین تصمیم رهنمون می‌شود. به عبارتی، مصنوعی یا طبیعی بودن دارو در اینجا اهمیتی ندارد، بلکه مهم مورد تأیید بودن آن از نظر «غلبه وزن اثربخشی بر وزن عوارض جانبی» است.
ادامه در پست بعدى
قلم: دکتر امیر شعبانی | #روانپزشک
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
«شیمیایی» خطاب کردن داروها را می­‌توان ترفند برخی از مراکز برای از میدان به در کردن داروهای مقبول­‌تر رقیب دانست و سخنی عوامانه است برای فریب شیفتگان آگهی­‌های بازگانی پزشکی. بدیهی است که داروهای گیاهی نیز عوارض جانبی و تداخلات ویژه خود را دارند و باز هم تنها و تنها در صورتی قابل تجویزند که از نظر «غلبه وزن اثربخشی بر وزن عوارض جانبی» بر رقبای خود چیره شوند؛ نه صرفاً به این دلیل که گیاهی­‌اند! ادامه ماجرا:
اصرار پزشک برای بستری کردن خانم الف در بخش روانپزشکی به جایی نمی­‌رسد. خانم الف مخالف است و همسرش از مطرح شدن این پیشنهاد بسیار ناراحت و ناخرسند. در نهایت داروی ضدافسردگی تجویز می­‌شود و به آنها آموزش داده می­‌شود که تا رسیدن به اثربخشی دارو چندین هفته زمان لازم است و در این مدت بیمار نیاز به مراقبت و حمایت جدی دارد. قرار ملاقات بعدی، هفته آینده است؛ ولی آنها مراجعه نمی­‌کنند.
چهار ماه از آن زمان می­‌گذرد. خانم الف این بار توسط خواهرش نزد همان پزشک آورده می­‌شود. دارو را حدود دو هفته مصرف کرده و کنار گذاشته است. با برملا شدن ازدواج مجدد همسرش، از او جدا شده و با خواهر خود زندگی می­‌کند. بسیار افسرده، تکیده و لاغر به نظر می­‌رسد. چند هفته است که غذای اندکی می­‌خورد. در چهار ماه اخیر دو بار اقدام به خودکشی کرده که به کمک خواهرش نجات پیدا کرده است. از این که زنده مانده بسیار پشیمان است. باز هم نظر پزشک بستری شدن خانم الف است. او باز هم نمی­‌پذیرد اما با موافقت خواهرش بستری کردن او امکان­پذیر می­‌شود. در بخش روانپزشکی تجویز دارو شروع می­‌شود و پس از آن که همکاری خانم الف به تدریج جلب می­‌گردد و به درمان تمایل نشان می­‌دهد، جلسات روان­‌درمانی نیز آغاز می­‌گردد. در چهار ماه اخیر، خانم الف دچار سوزش معده شدید بوده که در مواردی غیرقابل تحمل بوده است. در بررسی­‌ها روشن می‌­شود که زخم اثنی­‌عشر بروز کرده و نیاز به دوره‌­ای از درمان دارد. پس از گذشت یک ماه از آغاز درمان، اکنون وزن خانم الف به حال عادی پیشین بازگشته و روزنه­‌های امید به بهبودی را در پیش چشم دارد. از بخش مرخص می­‌شود و درمان را به شکل سرپایی پی می­‌گیرد.
در چنین موردی درمان دارویی ضروری است و نمی­‌توان درمانی که دارو در آن دیده نشده باشد را به تنهایی در نظر داشت. با این حال، روان­‌درمانی بی­‌تردید کمک­‌کننده است و بدون برقراری حمایت خانوادگی و اجتماعی ممکن است درمان­‌ها اثربخشی درازمدت یا کافی نشان ندهند. حتی پس از بهبودی کامل نیز در چنین مواردی، نیاز به درمان نگهدارنده برای جلوگیری از عود افسردگی تا مدتی که توسط پزشک تعیین می­‌شود وجود دارد.
تأخیر در درمان خانم الف مصایب زیادی به همراه داشته و این تأخیر حتی می­‌توانست با مرگ او فاجعه‌­ای اسف­بار بیافریند. به علاوه، چنین تأخیری ممکن است به صدماتی جسمانی چون بیماری قلبی یا آن­‌طور که خانم الف دچار شده، زخم گوارشی منتهی گردد. در واقع افسردگی هم از طریق افزایش احتمال بروز بیماری­‌هایی چون بیماری عروق قلب و هم از راه افزودن خطر خودکشی، طول عمر را کوتاه می­‌کند و در غیر این صورت نیز به شدت از کیفیت زندگی می­‌کاهد و حس خوشبختی را کلاً ذایل می­‌کند. پس آگاه کردن افراد و به موقع وارد عمل شدن، در کاستن از چنین خطراتی نقش به سزایی دارد.

قلم: دکتر امیر شعبانی | #روانپزشک
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بررسى دو ديدگاه،
درباره گناه...

ترجمه و آوا: #ایمان_فانی
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
Remembrance
Balmorhea
مانى pinned a video
.
علاجی قبل از وقوع
موج راه افتاده، همه حرفش را می‌زنند و عکس و فیلم منتشر می‌کنند، از متجاوز و قربانیانش؛
جامعه عصبانی و نگران است.
آیا می‌شد پیشگیری کرد؟ از این پس چطور؟
چرا این همه در مقابل سوء استفاده‌های جنسی، آسیب پذیریم؟ چگونه باید قوی‌تر شویم؟
چقدر فرزندان‌مان را ایمن کنیم؟
هزینه‌ی پیشگیری در مقابل خسران صدمه‌ای که ایجاد می‌شود، هیچ است؛ لازم است تابو شکنی کنیم؛ بدن را به تمامی ( از جمله اندام‌های جنسی) به رسمیت بشناسیم، دست از انکار عملکرد طبیعی آن ( و نیز رفتار جنسی ) برداریم و این یعنی؛ فرصت دهیم رابطه جنسی طبیعی را بشناسند.
به راستی اگر آموزش جنسی فرزندان‌مان و میل به سوال و کنجکاوی او را به حال خود رها کنیم، آشنایی و اطلاعات خود را از چه راهی به دست خواهند آورد؟ آیا مطمئن‌تر از والدین و پزشکان و ....منبعی وجود دارد؟ همین کمک خواهد کرد در یک قسمت مهم عملکرد جسمی، روانی، عاطفی خود، بهتر رشد کند.
بیماری‌ها و بیماران جنسی را به فرزندان‌مان بیاموزیم.
شاید می‌ترسیم فرزندمان ناامن شود و نتواند به دیگران اطمینان کند، شاید در جستجوی فراهم کردن معصومیتی هستیم که دلیلش را حتی خود نمی‌شناسیم؛ این که رابطه‌ی جنسی لازمه‌ی وجود همه‌ی انسان‌هاست، این بدیهی‌ترین رفتار را نه سانسور کنیم و نه در ابهام مخفی کنیم.
به آنان بیاموزیم؛ بدن‌شان را کامل بشناسند و از توانایی‌هایش باخبر باشند، بدون هیچ احساس شرم و گناهی.
به آن‌ها در موقع مناسب یاد دهیم که عملکرد جنسی در سن و موقعیت مناسب حق آن‌هاست، بدون ترس، گناه، اجبار.
به آن‌ها بیاموزیم ممکن است مورد دست درازی قرار گیرند یا قربانی تجاوز شوند و چکونه کمک بگیرند و از خود دفاع کنند، بدون احساس خجالت و تقصیر.
اگر به این دنیایی آوردیم‌شان که خودمان هم می‌دانیم، انسان‌هایی متجاوز را هم در جای جای و لایه لایه‌ی خود دارد، واقعیت را از او نپوشانیم، این وظیفه‌ی ما و حق اوست که واقعیت را بداند.
اگر الان پسرانی هستند که در پایتخت‌مان زیر چشم خانواده‌ها، مدتی طولانی قربانی بوده‌اند، حتما واقعیت‌هایی را نمی‌دانسته‌اند، به داد همه‌ی پسران و دختران برسیم.
اما، پیشگیری یعنی؛ علاج واقعه قبل از وقوع،
همین الان فاجعه‌هایی پتانسیل وقوع دارند مگر آن که هوشیار باشیم.

قلم: #دکتر_شکوفه_موسوی | #روان‌پزشک کودک و نوجوان. تجربه‌ها
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
.‏
زندگی به من آموخت آدم‌ها نه دروغ می‌گویند نه زیر حرف‌شان می‌زنند؛ اگر چیزی می‌گویند صرفا احساس‌شان در همان لحظه‌ست، نباید رویش حساب کرد!

قلم: #خانواده‌های_خوشبخت⁧ |#کارلوس_فوئنتس
نقش: #Edvard_Munch | #saatchiart
#seperation
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
.
#مالیخولیا افسردگی عمیقی است که به موجب ضایعه ای مهم در نارسیسیسم،یعنی در تصرف قلبی فرد نسبت به من نفسانی او،پدید آمده است و نشان میدهد که تا چه اندازه آرزومندی و مرگ گیراگیر یکدیگر نواتتد بود.نوعی از این ضایعه را میتوان نزد افرادی که در عشق شکست خورده اند مشاهده کرد‌.
برای فروید اختلال نارسیستیم اساس پسیکوز ها را تشکیل میدهد.
گسستگی ان موجب اسکیزوفرنی
افزایش فوق العاده آن سبب پارانویا
و بلاخره اضمحلال آن علت ملیخولیاست‌.
در مورد اخیر نارسیسم به تحلیل میرود و نیروی حیاتی را گویی از دست می دهد.در مالیخولیا تثبیت در قدیمی ترین ناحیه همامیختگی طفل و مادر یعنی در مرحله دهانی قرار دارد.همامیختگی بدین معناست که برای فرد،《مطلوب ارزومندی》 و 《من نفسانی》 موجودیتی واحد هستند.لذا از دست دادن مطلوب آرزومندی،گویی از کف دادن من نفسانی است.

قلم: #مبانی روانکاوی فروید لکان | دکتر کرامت موللی
نقش: #Edvard_Munch | #saatchiart
#Melancholia
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
.
قبلن از رو خریت خیال می کردم خیلی باهوشه . واسه این که خیلی چیزا از سینما و نمایش و ادبیات و اینا می دونست . اگه کسی از این چیزا سر در بیاره ، خیلی طول می کشه آدم بفهمه طرف مشنگه یا سرش به تنش می ارزه . در مورد سلی ، برا من ، سال ها طول کشید تا بفهمم . فکر می کنم اگه اون همه باهاش نمی رفتم تو رختخواب ، زودتر می فهمیدم . مشکلم اینه که هر وقت با کسی می رم تو رختخواب فکر می کنم طرف باهوشم هست . اصلن ربطی نداره ولی من همیشه این جوری فکر می كنم.
قلم: ج.د.سلينجر | #ناطور_دشت
نقش: #Alex_Garant | #Saatchiart
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اشک رازیست 
لبخند رازیست
عشق رازیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود...

قلم: #احمد_شاملو
آوا: #مانى_منجمى
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
.
مغز تراجنسی (Transgender brain): بینش‌هایی تازه
مغز زنانه و‌ مغز مردانه وجود دارد‌، و اکنون محققین معتقدند ممکن است مغز تراجنسیتی ( Transgender ) نیز وجود داشته باشد.
عموما، مغزهای زنانه و‌مردانه از نظر حجم کلی مغز، حجم ماده‌ی خاکستری، و ضخامت کورتیکال تفاوت دارند.
یافته های جدید تصویربرداری پیشنهاد می‌کنند که مغز افراد تراجنسی ممکن است، حداقل از نظر اندازه گیری حجم، جایی مابین این دو قرار بگیرد.
اصطلاح تراجنسیت‌ ( Transgender ) به ناهماهنگی بین جنسیت تجربه شده یا بیان شده‌ی فرد، و‌ جنسیت بیولوژیک هنگام تولد او‌ اشاره دارد. ملال جنسیتی ( Gender dysphoria) رنج حاصل از این تفاوت را شرح می‌دهد که می‌تواند منجر به اختلالات اجتماعی، شغلی، و هیجانی شود. پاتوفیزیولوژی زمینه‌ای ملال جنسیتی به خوبی شناخته نشده است. برای درک بهتر این اختلال، محققین پاب‌مد را برای کارآزمایی های مقطعی، آینده نگر، گذشته نگر، مورد-شاهد ، و کنترل شده‌ی تصادفی جستجو و متاآنالیز کردند. آن‌ها اطلاعات مربوط به سن، جنس، هویت جنسیتی، وضعیت درمان‌های جایگزینی هورمون، سابقه‌ی جراحی، و نیز تفاوت در فعالیت و اتصالات ناحیه‌ای مغز را استخراج نمودند.
نتیجه آنالیز نشان داد نواحی خاصی از مغز، شامل هیپوتالاموس، تالاموس، کورتکس اوربیتوفرونتال، و اینسولا در زنان تراجنسی ( مرد- به- زن) نسبت به مردان Cisgender( دارای هماهنگی بین هویت جنسیتی و جنسیت موقع تولد) فعال‌تر است.
همچنین محققین تفاوت‌هایی در حجم مغز، شامل تفاوت در ضخامت کورتیکال و حجم ماده‌ی خاکستری، بین مغزهای ترنی‌جندر و سیس جندر یافتند.
این تفاوت در کورتکس‌های نیمکره‌های راست و چپ مغز، کمپلکس پاریتوتمپورال، اینسولا، و مدیال اکسی پیتال مشاهده شد؛ زنان تراجنسی در مقایسه با مردان سیس جندر ضخامت کورتیکال بیش‌تری نشان دادند.
با این آنالیزها *Altinay و همکارانش مفهوم “ جنسیت مغز” را معرفی کرده و می‌گویند که فرایندهای سایکولوژیک مثل “ خطای پیش بینی” و “ ناهنجاری شناختی” ممکن است در علامت شناسی ملال جنسیتی نقش داشته باشند.
خطای پیش بینی زمانی رخ می‌دهد که انتظارات یا پیش بینی‌های فرد ( من یک زن هستم بنابراین جامعه باید مرا به عنوان یک زن ببیند) با آن‌چه در واقعیت اتفاق می‌افتد ( جامعه، فرد را به عنوان یک مرد می‌بیند)متفاوت است.
ناهنجاری شناختی به گرایش‌ها یا باورهای متعارض منجر به احساس ناراحتی، اشاره دارد.
این مفاهیم ممکن است به متخصصین کمک کند که پاسخ مغز به ناهماهنگی بین ادراک درونی فرد مبتلا به ملال جنسیتی( این‌که خودشان را چطور می‌بینند) و بازخورد بیرونی ( جامعه آن‌ها را چطور می‌بیند) را بهتر بفهمند.

ادامه در كانال تلگرام #روانسازه

قلم: #دکتر_عاطفه_کمالو | #روانپزشک
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
مانى pinned «‍ . مغز تراجنسی (Transgender brain): بینش‌هایی تازه مغز زنانه و‌ مغز مردانه وجود دارد‌، و اکنون محققین معتقدند ممکن است مغز تراجنسیتی ( Transgender ) نیز وجود داشته باشد. عموما، مغزهای زنانه و‌مردانه از نظر حجم کلی مغز، حجم ماده‌ی خاکستری، و ضخامت کورتیکال…»
ادامه‌ تازه‌ترین تازه‌ها درباره‌ی مغز تراجنسی

درمان ملال جنسیتی می‌تواند شامل درمان‌های هورمونی تغییردهنده‌ی صفات ثانویه جنسی، جراحی‌های بازسازی ژنیتال، و جراحی‌های بازسازی صورت باشد.
ولی تفاوت‌های مشاهده شده در تصویربرداری، حتی بعد از شروع این درمان‌ها قابل توجه بود. این، به نفع این است که ملال جنسیتی، بیش از فقط ناتوانی فرد در همانندسازی با جنسیت هنگام تولدش است. ‏Altinay می‌گوید: “گاهی حتی بعد از دریافت درمان‌های مشخص و انجام جراحی‌ها، افراد هنوز دیسفوریک هستند و به همین دلیل فکر می‌کنیم ملال و جنسیت درون مغز هستند” این یافته‌های جدید شواهدی هستند که جنسیت مغز، یا به قول Altinay “ سازماندهی مرتبط با هویت جنسی مغز” واقعی است.
همچنین یافته‌ها نشان می‌دهند که فعالیت در شبکه‌ی بازنمایی بدن (BRN) که متشکل از کورتکس سوماتوسنسوری اولیه، لوب پاریتال فوقانی، و اینسولا می‌باشد، درمغز تراجنسیتی منحصر به فرد است. نویسنده‌ها پیشنهاد می‌کنند که BRN می‌تواند یک بیومارکر نورولوژیک برای ملال جنسیتی باشد ولی تحقیقات در این حوزه در مراحل ابتدایی است.
هدف بعدی Altinay این است که بفهمد از نقطه نظر عملکردی، وقتی بیماران در شرایط ایجاد کننده‌ی ملال جنسیتی قرار می‌گیرند در مغز چه اتفاقی می‌افتد. مغز تراجنسیتی در دو مرحله‌ی کلیدی تکاملش ممکن است افتراق پیدا کند- مرحله‌ی پره ناتال یا جنینی و بلوغ. در این مراحل مغز یک بلوغ ساختاری و عملکردی را طی می‌کند. او فکر می‌کند ما داریم می‌فهمیم که در این مراحل مغز، از نظر ساختاری یا عملکردی یا حجمی در مسیر متفاوتی پیش می‌رود. این ممکن است شباهت‌های عملکردی و ساختاری بین مغز تراجنسی و جنسیت شناخته شده را توضیح دهد.
یک دلیل مهم برای روشن کردن تفاوت‌های مغز تراجنسی پیشگیری از تشخیص اشتباه افسردگی و اضطراب است. شناسایی مناسب دیسفوریا می‌تواند از افسردگی ناشی از عدم درمان آن پیشگیری کند.
( این یافته‌ها در همایش سالیانه‌ی‌APA در ۲۰۱۸ ارائه شد.‌)

قلم:*Dr Murat Altinay, MD, Center for behavioral health,Cleveland Cliic, Ohio
#دکتر_عاطفه_کمالو | #روانپزشک
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
.
به نظر می‌رسد ما انسان‌ها آفریدگانی در جست‌و‌جوی معنا هستیم، با این بداقبالی که به درون جهانی تهی از معنا افکنده شده‌ایم. یکی از مهم‌ترین وظایفمان ابداع معنایی است که تکیه‌گاه محکمی برای زندگی باشد و نیز دست زدن به تدابیری ماهرانه برای انکار این حقیقت که خودمان این معنا را خلق کرده‌ایم. پس به این نتیجه می‌رسیم که معنا «جایی» در انتظار ماست. جست‌و‌جوی مداوم ما برای نظام محکم معنایی، اغلبمان را به بحران معنا دچار می‌کند.
افراد بیش از آنچه درمانگران تصور می‌کنند به دلیل نگرانی‌های معنایی به درمان روی می‌آورند. یونگ گزارش کرده که یک سوم بیمارانش به همین دلیل به او مراجعه کرده‌اند. در این حالت، شکایت‌ها اشکال گوناگونی به خود می‌گیرد. برای مثال: «زندگی‌ام انسجام ندارد»، «به هیچ‌چیز اشتیاق ندارم»، «برای چه زندگی می‌کنم؟ که به چه برسم؟»، «زندگی حتما باید مفهوم عمیق‌تری داشته باشد.» «حتی حالا در پنجاه‌سالگی هم هنوز نمی‌دونم وقتی بزرگ شدم، می‌خواهم چه کنم.»

قلم: #هنر_درمان | #اروین_د_یالوم
حجم: #The_Thinker | #Auguste_Rodin
#Le_Penseur
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
.‏
چرا به محض این که پشم‌مان ریخت و صاف ایستادیم از تکامل دست كشیدیم، مگر همه‌چیز پوست صاف و ژست خوب است‏؟

‏قلم: #جزء_از_کل | ‏⁧ #استيو_تولتز
نقش: ⁩#Matheiu_Laca | #Saatchiart
#Charles_Darwin
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
نيچه: اگر هنر نبود واقعيت ما را نابود ميكرد...

آوا: #Hauser | #Secret_Garden
#نت_هفته_روانسازه
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct
Audio
نيچه: اگر هنر نبود واقعيت ما را نابود ميكرد...

آوا: #Hauser | #Secret_Garden
#نت_هفته_روانسازه
#خرداد_٩٧
#روانسازه ائتلاف روان، فلسفه و هنر @Psychonstruct