پس از کنکاشی فشرده در مواضع محمد توکلی طَرقی در کتاب «تجدد بومی و بازاندیشی تاریخ» در اردیبهشت ماه امسال، فرصت دیگری دست داده که در جمع دوستان آمل آرای احمد اشرف را در جستار «هویت ایرانی» پی بگیریم. قرار این است که در هر یک از نشستهای ماهانه به سراغ یکی از صورتبندیهای نظری پیرامون مفهوم ایران و پروبلماتیکهای همبسته با آن برویم – از تکوین دولت ملی تا تنش مرکز و پیرامون در جغرافیای سیاسی ایران، از نسبت زبان فارسی با هویت ایرانی تا شکلگیری ناسیونالیسمهای ایرانی – تا روشن کنیم که «ایران» در هر یک از آنها به واقع چیست؟ چگونه ساخته شده است؟ از درون چه گذشتهای رد شده، با چه اکنونینی دست به گریبان است و آیندههای ممکناش کداماند؟ در نشستهای آتی، پس از جستار «هویت ایرانی»، به ترتیب، کتابهای «ناسیونالیسم و تجدد» از نادر انتخابی، جلد اول «تأملاتی دربارهی ایران» از سید جواد طباطبایی، «هویت ایرانی و زبان فارسی» از شاهرخ مسکوب، و «پیدایش ناسیوناالیسم ایرانی» از رضا ضیاابراهیمی را به بحث خواهیم گذاشت.
فایلهای صوتی نشستهای خوانش «دستنوشتههای اقتصادی-فلسفی 1844» کارل مارکس؛ جلسهی ششم؛ زمستان 97؛ انجمن جامعهشناسی ایران:
فایلهای صوتی نشستهای خوانش «دستنوشتههای اقتصادی-فلسفی 1844» کارل مارکس؛ جلسهی هفتم و آخر؛ زمستان 97؛ انجمن جامعهشناسی ایران:
به بهانهی 564 روز بازداشت «موقت» فعالان محیط زیست
✔️ محیط زیستیها برای نجات همان طبیعتی دست به کار شدند که سیاستهای ضداکولوژیک حاکمیت در این سالها شیرهاش را کشید و نفسهایش را به شماره انداخت. و تقاص این پیگیری مدنی تا امروز 564 روز «بازداشت موقت» بوده است. این فقط یک ستم قضایی نیست، ستم به خود طبیعت هم هست. در سایهسار حاکمیت پساانقلابیِ مستقر فقط به انسانها ظلم نشده است، به حیوانات، به گیاهان و به خود طبیعت هم ظلم شده است. عدالت آینده، عدالتی که باید بیاید، علاوه بر حقوق انسانها میبایست حق حیوانات، گیاهان و طبیعت را هم استیفا کند: به سوی نظریهی ارگانیستی عدالت در «جمهوری دوم».
✔️ طبق مادۀ 28 قانون آیین دادرسی کیفری، پلیس [بازجو، مأمور امنیتی] در مقام ضابط قضایی میباید «تحت نظارت و تعلیمات دادستان عمل کند». اما در مقام اجرا عموماً این دادستان است که تحت نظارت بازجویان اطلاعاتی کار میکند و دیکتهی آنان را مینویسد: همدستی سیستماتیک دادستان و بازجو. دادستان در ایران بیشتر یک مقام سیاسی است تا مقامی قضایی. او بخشی لاینفک از سازوکار بازتولید مناسبات قدرت است. جایگاه ساختاری دادستان به اعتبار جایگاه ساختاری کل دستگاه قضایی در «تثبیت نظام»، وی را به استخدام «مصلحت دولت» درمیآورد. دادستان نه «مدعیالعموم» که «کارمند حاکم» است.
✔️ در دمودستگاه قضایی ایران متهم سیاسی-امنیتی به محض بازداشت به "استثنا"یی درون نظام حقوقی بدل میشود، به موردی که قانون در حقاش کار نمیکند و شامل حالش نمیشود و به این اعتبار، به سهولت میتوان حقوقش را برای همیشه معلق کرد. در اینجا بازجو به هیات "حاکم" درمیآید، به قالب سیمای قدرتِ بیپردهی پرسشناپذیری که میتواند با انگِ "دشمنِ دولت" به متهم، در قبال مرگ و زندگیاش تصمیم بگیرد.
✔️ هانا آرنت زمانی نوشت «آدمی وسوسه میشود میزان توتالیتربودن حکومتها را برحسب اینکه تا چه حد از حق حاکمانهی خود برای ملیتزدایی استفاده میکنند، محک بزند». ملیتزدایی سازوکار شهروندزدایی است، رویهی بیحقسازی شهروند و فروکاستاش به سیمای آسیبپذیر یک مطرود بیلبخند که صدایش به هیچ جا نمیرسد، همچون پیرمرد روستاییِ داستان «جلوی قانون» کافکا که برای سالها در برابر دروازهی قانون – به عبث – ایستاد تا بلکه نگهبان عبوس آن به وی اِذن ورود بدهد اما فرجام پیرمرد این بود که دروازهی قانون برای همیشه به رویش بسته شود.
✔️ محیط زیستیها برای نجات همان طبیعتی دست به کار شدند که سیاستهای ضداکولوژیک حاکمیت در این سالها شیرهاش را کشید و نفسهایش را به شماره انداخت. و تقاص این پیگیری مدنی تا امروز 564 روز «بازداشت موقت» بوده است. این فقط یک ستم قضایی نیست، ستم به خود طبیعت هم هست. در سایهسار حاکمیت پساانقلابیِ مستقر فقط به انسانها ظلم نشده است، به حیوانات، به گیاهان و به خود طبیعت هم ظلم شده است. عدالت آینده، عدالتی که باید بیاید، علاوه بر حقوق انسانها میبایست حق حیوانات، گیاهان و طبیعت را هم استیفا کند: به سوی نظریهی ارگانیستی عدالت در «جمهوری دوم».
✔️ طبق مادۀ 28 قانون آیین دادرسی کیفری، پلیس [بازجو، مأمور امنیتی] در مقام ضابط قضایی میباید «تحت نظارت و تعلیمات دادستان عمل کند». اما در مقام اجرا عموماً این دادستان است که تحت نظارت بازجویان اطلاعاتی کار میکند و دیکتهی آنان را مینویسد: همدستی سیستماتیک دادستان و بازجو. دادستان در ایران بیشتر یک مقام سیاسی است تا مقامی قضایی. او بخشی لاینفک از سازوکار بازتولید مناسبات قدرت است. جایگاه ساختاری دادستان به اعتبار جایگاه ساختاری کل دستگاه قضایی در «تثبیت نظام»، وی را به استخدام «مصلحت دولت» درمیآورد. دادستان نه «مدعیالعموم» که «کارمند حاکم» است.
✔️ در دمودستگاه قضایی ایران متهم سیاسی-امنیتی به محض بازداشت به "استثنا"یی درون نظام حقوقی بدل میشود، به موردی که قانون در حقاش کار نمیکند و شامل حالش نمیشود و به این اعتبار، به سهولت میتوان حقوقش را برای همیشه معلق کرد. در اینجا بازجو به هیات "حاکم" درمیآید، به قالب سیمای قدرتِ بیپردهی پرسشناپذیری که میتواند با انگِ "دشمنِ دولت" به متهم، در قبال مرگ و زندگیاش تصمیم بگیرد.
✔️ هانا آرنت زمانی نوشت «آدمی وسوسه میشود میزان توتالیتربودن حکومتها را برحسب اینکه تا چه حد از حق حاکمانهی خود برای ملیتزدایی استفاده میکنند، محک بزند». ملیتزدایی سازوکار شهروندزدایی است، رویهی بیحقسازی شهروند و فروکاستاش به سیمای آسیبپذیر یک مطرود بیلبخند که صدایش به هیچ جا نمیرسد، همچون پیرمرد روستاییِ داستان «جلوی قانون» کافکا که برای سالها در برابر دروازهی قانون – به عبث – ایستاد تا بلکه نگهبان عبوس آن به وی اِذن ورود بدهد اما فرجام پیرمرد این بود که دروازهی قانون برای همیشه به رویش بسته شود.
بالاخره اقتصاد ایران ربطی به نولیبرالیسم دارد یا نه؟
در سالهای اخیر مناقشات پُردامنهای در جریان بوده است سر اینکه تا چه حد میتوان آنچه را در اقتصاد ایران میگذرد به چیزی چون نولیبرالیسم نسبت داد. آیا نظام اقتصادی ایران چنانکه بسیاری از چپگرایان ادعا میکنند اقتصادی است سرتاسر تختهبندِ بازارگرایی نوالیبرالیستی یا، برخلافِ این، چنانکه بازارگرایان دوآتشه مدعیاند اقتصادی است دستوری که هنوز از شبح مداخلهگرایی سوسیالیستی خلاص نشده است؟ چنانکه پیداست با مجادلهی زندهی حیوحاضری طرفیم که در حُکم سرریز تنشهای آشتیناپذیری است که در خودِ میدان سیاسی و اقتصادی و نیروهای همبستهی این میدانها و بازیگرانشان – سیاستمداران، ایدئولوگها، آکادمسینها، بنگاهها، کارفرمایان، کارگران، معلمان، بازنشستگان و امثالهم – جریان دارد. فردا، سه شنبه 22 مرداد ماه، فرصتی دست داده است که این موضوع را در کافه دیالوگ به بحث بگذاریم و با دوستان بر سرش گفتگو کنیم. در ادامه، محض تمهیدی مقدماتی بر این بحث، دو فایل صوتی را که مستقیماً به این موضوع مربوط میشود بازنشر میکنم. شاید برای ترسیم مختصات کلی بحثمان راهگشا باشد.
در سالهای اخیر مناقشات پُردامنهای در جریان بوده است سر اینکه تا چه حد میتوان آنچه را در اقتصاد ایران میگذرد به چیزی چون نولیبرالیسم نسبت داد. آیا نظام اقتصادی ایران چنانکه بسیاری از چپگرایان ادعا میکنند اقتصادی است سرتاسر تختهبندِ بازارگرایی نوالیبرالیستی یا، برخلافِ این، چنانکه بازارگرایان دوآتشه مدعیاند اقتصادی است دستوری که هنوز از شبح مداخلهگرایی سوسیالیستی خلاص نشده است؟ چنانکه پیداست با مجادلهی زندهی حیوحاضری طرفیم که در حُکم سرریز تنشهای آشتیناپذیری است که در خودِ میدان سیاسی و اقتصادی و نیروهای همبستهی این میدانها و بازیگرانشان – سیاستمداران، ایدئولوگها، آکادمسینها، بنگاهها، کارفرمایان، کارگران، معلمان، بازنشستگان و امثالهم – جریان دارد. فردا، سه شنبه 22 مرداد ماه، فرصتی دست داده است که این موضوع را در کافه دیالوگ به بحث بگذاریم و با دوستان بر سرش گفتگو کنیم. در ادامه، محض تمهیدی مقدماتی بر این بحث، دو فایل صوتی را که مستقیماً به این موضوع مربوط میشود بازنشر میکنم. شاید برای ترسیم مختصات کلی بحثمان راهگشا باشد.
Forwarded from گفتوشنود اقتصادی
✅ آیا #اقتصاد_ایران نئولیبرالیستی است؟
📢 #گفت_و_شنود_اقتصادی
🔘 نشست شماره ۱۹۵
🗓 سهشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۸
⏰ ۶ تا ۹ عصر در #کافه_دیالوگ
☑️ #حسام_سلامت معتقد است اقتصاد ایران به رویکرد نئولیبرالی مربوط است؛ اما همان افرادی که معمولاً به عنوان سردمداران رویکرد نئولیبرالی معرفی میشوند با روایتی متفاوت، شاکی هستند که اقتصاد ایران نه تنها با رویکرد نئولیبرالی قرابتی ندارد بلکه اقتصاد ایران، اقتصادی دستوری و دستپخت چپگراهاست.
☑️ در این نشست از حسام سلامت، دانشجوی دکترای جامعهشناسی (اقتصادی) دعوت کردهام تا در مورد اقتصاد ایران گفتوگو کنیم.
@MortezaaKazemii
۰۹۱۳۴۰۲۰۹۲۲
🔹
✅ کانال #گفت_و_شنود_اقتصادی
@economictalk
🔸
📍 آدرس کافه دیالوگ: ونک، ابتدای حقانی، بین گاندی و جهانکودک، پلاک ۴۰، مرکز رشد علوم انسانی، طبقه پایین، خانه رویداد خرد، #کافه_دیالوگ
☑️ نشستهای #کافه_دیالوگ مستقل و گفتوگو محور و در فضایی دوستانه با حالت کافهنشینی برگزار میشود. ورود برای همه آزاد و نیاز به ثبتنام نیست. برای پذیرایی مطابق با منوی کافه سفارش میدهید.
✅ برنامههای گفتوگومحور #کافه_دیالوگ را در تلگرام و اینستاگرام پیگیری کنید👇
@KafehDialog
📢 #گفت_و_شنود_اقتصادی
🔘 نشست شماره ۱۹۵
🗓 سهشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۸
⏰ ۶ تا ۹ عصر در #کافه_دیالوگ
☑️ #حسام_سلامت معتقد است اقتصاد ایران به رویکرد نئولیبرالی مربوط است؛ اما همان افرادی که معمولاً به عنوان سردمداران رویکرد نئولیبرالی معرفی میشوند با روایتی متفاوت، شاکی هستند که اقتصاد ایران نه تنها با رویکرد نئولیبرالی قرابتی ندارد بلکه اقتصاد ایران، اقتصادی دستوری و دستپخت چپگراهاست.
☑️ در این نشست از حسام سلامت، دانشجوی دکترای جامعهشناسی (اقتصادی) دعوت کردهام تا در مورد اقتصاد ایران گفتوگو کنیم.
@MortezaaKazemii
۰۹۱۳۴۰۲۰۹۲۲
🔹
✅ کانال #گفت_و_شنود_اقتصادی
@economictalk
🔸
📍 آدرس کافه دیالوگ: ونک، ابتدای حقانی، بین گاندی و جهانکودک، پلاک ۴۰، مرکز رشد علوم انسانی، طبقه پایین، خانه رویداد خرد، #کافه_دیالوگ
☑️ نشستهای #کافه_دیالوگ مستقل و گفتوگو محور و در فضایی دوستانه با حالت کافهنشینی برگزار میشود. ورود برای همه آزاد و نیاز به ثبتنام نیست. برای پذیرایی مطابق با منوی کافه سفارش میدهید.
✅ برنامههای گفتوگومحور #کافه_دیالوگ را در تلگرام و اینستاگرام پیگیری کنید👇
@KafehDialog
مقدمه ای عمومی بر نولیبرالیسم
فایل صوتی نشست «وقتی از نولیبرالیسم حرف میزنیم از چه چیزی حرف میزنیم؟»، یا «مقدمهای عمومی بر نولیبرالیسم»؛ چهارشنبه، 23 خرداد ماه 97، کانون فکری آرکه، شیراز
Audio
«#نولیبرالیسم: دولت، جامعه، بازار»؛ بهار 1396؛ انجمن جامعهشناسی ایران؛ جلسهی دوازدهم (نشست آخر): درآمدی بر سازوکارهای نولیبرالیسم در ایران
Forwarded from Deleted Account
از چشم جامعهشناسی یا وقتی جامعهشناسی به سراغ نمایشنامه میرود
یک طرحِ درس
آیا جامعهشناسی میتواند به تئاتر، و مشخصاً به متن تئاتری یا همان نمایشنامه، فکر کند؟ اگر این فرضِ ظاهراً مناقشهناپذیر را بپذیریم که هر متنی، و در اینجا نمایشنامهها، به میانجی جامعه (یا نامهای دیگرش: شرایط اجتماعی، وضعیت سیاسی، اقتضائات تاریخی، ستیزهای فرهنگی) سر و شکل میگیرند و به دست جامعه وساطت میشوند، آنوقت دیگر نباید آنقدرها دشوار باشد که باور کنیم اساساً فارغ از جامعهشناسی نمیتوان به درون جهان پیچوتابخوردهی درام نفوذ کرد و این جهان را فهمید. در اینجا جامعهشناسی بیش از اینکه مجموعهی درهمجوشی از نظریههای جورواجور یا مکاتب شناختهشده یا نامهای بزرگ باشد، قسمی بینش پروبلماتیک یا تخیل مسئلهساز است برای شکافت متن به اتکای فعلیتها و بالقوگیهای درونیاش. از این حیث، رویآوردِ جامعهشناسانه به متن در واقع نوع خاصی از دراماتورژی است، یعنی نوع خاصی از کردوکارشناسی متن، نوع خاصی از سروکلهزدن با این پرسش که یک متن چگونه دارد کار میکند. در گسترهی آنچه مایلم در همین ابتدای کار آن را «دراماتورژی جامعهشناختی» بخوانم مسئله، برخلاف رسم رایج، تطبیق یک اثر با یک نظریه یا وصلهکردن یک نمایشنامه با یک مکتب یا، بدتر از همه، ردیفکردن انبوهی از نامهای خوشرنگ برای تفسیر اثر نیست. به بیان سادهتر، رسالت دراماتورژی جامعهشناختی – اگر چنین چیزی اصلاً بتواند وجود داشته باشد – یافتن «مصادیقِ»، مثلاً، نظریهی مارکسیستی در فلان نمایشنامه یا دستوپاکردن مابهازای دراماتیکِ، محض نمونه، نظریهی روانکاوی در بهمان اثر نیست. انگار چارچوبهای نظری ازپیشآمادهای در اختیار داشته باشیم و تنها مسئلهی باقیمانده این باشد که از جهان نمایشنامهها – یا رمانها، یا فیلمها – پارهای شواهد و قرائن جور کنیم که برای آن چارچوبها نقش مثال و نمونه و مصداق را بازی کنند. دراماتورژی جامعهشناختی، در عوض، میباید درونِ خودِ اثر فکر کند. در این صورت دیگر نظریه از بیرون به اثر سنجاق نمیشود بلکه درون اثر صورتبندی (articulation) میشود. با این وصف، دراماتورژی جامعهشناختی یک چشم است، چشمی که «نمره»اش با نمرهی دیگر چشم فرق میکند. این چشم حساسیتهای منحربهفرد خودش را دارد. با این چشم اگر بنگریم موضوعات خاصی برایمان چشمگیر میشود و موضوعات دیگری از اهمیت میافتد. این چشمِ جامعهشناختی حرکتهای موادِ خودِ اثر را دنبال میکند تا دلالتهای پیدا و پنهان آن را از چشمانداز مسئلهسازیهای جامعهشناختی صورتبندی کند.
در هر یک از نشستهای پیشِ رو خواهیم کوشید نمایشنامههای منتخب را به اتکای رویآوردِ دراماتورژی جامعهشناختی (باز)بخوانیم و پیرامون امکانهای درونی صورتبندی مفهومی آن بحث کنیم. هر نشست در واقع تکاپویی جمعی است برای مفهومسازی اثر از «چشم»اندازهای جامعهشناسانه.
یک طرحِ درس
آیا جامعهشناسی میتواند به تئاتر، و مشخصاً به متن تئاتری یا همان نمایشنامه، فکر کند؟ اگر این فرضِ ظاهراً مناقشهناپذیر را بپذیریم که هر متنی، و در اینجا نمایشنامهها، به میانجی جامعه (یا نامهای دیگرش: شرایط اجتماعی، وضعیت سیاسی، اقتضائات تاریخی، ستیزهای فرهنگی) سر و شکل میگیرند و به دست جامعه وساطت میشوند، آنوقت دیگر نباید آنقدرها دشوار باشد که باور کنیم اساساً فارغ از جامعهشناسی نمیتوان به درون جهان پیچوتابخوردهی درام نفوذ کرد و این جهان را فهمید. در اینجا جامعهشناسی بیش از اینکه مجموعهی درهمجوشی از نظریههای جورواجور یا مکاتب شناختهشده یا نامهای بزرگ باشد، قسمی بینش پروبلماتیک یا تخیل مسئلهساز است برای شکافت متن به اتکای فعلیتها و بالقوگیهای درونیاش. از این حیث، رویآوردِ جامعهشناسانه به متن در واقع نوع خاصی از دراماتورژی است، یعنی نوع خاصی از کردوکارشناسی متن، نوع خاصی از سروکلهزدن با این پرسش که یک متن چگونه دارد کار میکند. در گسترهی آنچه مایلم در همین ابتدای کار آن را «دراماتورژی جامعهشناختی» بخوانم مسئله، برخلاف رسم رایج، تطبیق یک اثر با یک نظریه یا وصلهکردن یک نمایشنامه با یک مکتب یا، بدتر از همه، ردیفکردن انبوهی از نامهای خوشرنگ برای تفسیر اثر نیست. به بیان سادهتر، رسالت دراماتورژی جامعهشناختی – اگر چنین چیزی اصلاً بتواند وجود داشته باشد – یافتن «مصادیقِ»، مثلاً، نظریهی مارکسیستی در فلان نمایشنامه یا دستوپاکردن مابهازای دراماتیکِ، محض نمونه، نظریهی روانکاوی در بهمان اثر نیست. انگار چارچوبهای نظری ازپیشآمادهای در اختیار داشته باشیم و تنها مسئلهی باقیمانده این باشد که از جهان نمایشنامهها – یا رمانها، یا فیلمها – پارهای شواهد و قرائن جور کنیم که برای آن چارچوبها نقش مثال و نمونه و مصداق را بازی کنند. دراماتورژی جامعهشناختی، در عوض، میباید درونِ خودِ اثر فکر کند. در این صورت دیگر نظریه از بیرون به اثر سنجاق نمیشود بلکه درون اثر صورتبندی (articulation) میشود. با این وصف، دراماتورژی جامعهشناختی یک چشم است، چشمی که «نمره»اش با نمرهی دیگر چشم فرق میکند. این چشم حساسیتهای منحربهفرد خودش را دارد. با این چشم اگر بنگریم موضوعات خاصی برایمان چشمگیر میشود و موضوعات دیگری از اهمیت میافتد. این چشمِ جامعهشناختی حرکتهای موادِ خودِ اثر را دنبال میکند تا دلالتهای پیدا و پنهان آن را از چشمانداز مسئلهسازیهای جامعهشناختی صورتبندی کند.
در هر یک از نشستهای پیشِ رو خواهیم کوشید نمایشنامههای منتخب را به اتکای رویآوردِ دراماتورژی جامعهشناختی (باز)بخوانیم و پیرامون امکانهای درونی صورتبندی مفهومی آن بحث کنیم. هر نشست در واقع تکاپویی جمعی است برای مفهومسازی اثر از «چشم»اندازهای جامعهشناسانه.
Forwarded from Musicophilia
استخوانهای درهمشکسته
Bested bones
روحِ فردا
tomorrow's ghost
[نشسته] بر جبین
upon the brow
روزی دیگر
another day
بر دوشِ ستون فقرات
upon the back
آنچه میتوانست باشد
what could have been
آنچه خواهد شد
what will become
ژرفای کوهستان
mountain deep
بلندای اقیانوس
ocean high
استخوانهای درهمشکسته، استخوانهای درهمشکسته
bested bones, bested bones
فتوحات دیرگذشته
long gone victories
another year
سالی دیگر
upon the back
بر دوشِ ستون فقرات
bygone ghosts
ارواح گذشته
upon the shoulders
بر شانهها
آنچه میتوانست باشد
what could have been
آنچه خواهد شد
what will become
استخوانهای درهمشکسته
the bested bones
امیدهای واگذاشته
the vested hopes
ژرفای کوهستان
mountain deep
مرا نپوشان
uncover me
مرا دفن نکن
unbury me
تو ای خاک سرپناه
you sheltering clay
@Musicophiliaa
Bested bones
روحِ فردا
tomorrow's ghost
[نشسته] بر جبین
upon the brow
روزی دیگر
another day
بر دوشِ ستون فقرات
upon the back
آنچه میتوانست باشد
what could have been
آنچه خواهد شد
what will become
ژرفای کوهستان
mountain deep
بلندای اقیانوس
ocean high
استخوانهای درهمشکسته، استخوانهای درهمشکسته
bested bones, bested bones
فتوحات دیرگذشته
long gone victories
another year
سالی دیگر
upon the back
بر دوشِ ستون فقرات
bygone ghosts
ارواح گذشته
upon the shoulders
بر شانهها
آنچه میتوانست باشد
what could have been
آنچه خواهد شد
what will become
استخوانهای درهمشکسته
the bested bones
امیدهای واگذاشته
the vested hopes
ژرفای کوهستان
mountain deep
مرا نپوشان
uncover me
مرا دفن نکن
unbury me
تو ای خاک سرپناه
you sheltering clay
@Musicophiliaa
فایل صوتی نشست "تکوین تاریخی مفهوم فرودستی: مارکس، گرامشی، اسپیواک"، یکشنبه، ۳۰ تیر ماه ۹۸، انجمن علمی مطالعات فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ
@prolegomena
@CulturalStudiesUSC
@prolegomena
@CulturalStudiesUSC
Forwarded from گفتوشنود اقتصادی
☑️ #اقتصاد_ایران تا چه حد نولیبرالیستی است؟
☑️ دومین گفتوگو با حضور #حسام_سلامت با تمرکز بر موضوع #آزادسازی و #خصوصیسازی
در
📢 #گفت_و_شنود_اقتصادی
🔘 نشست شماره ۱۹۹
🗓 سهشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۸
⏰ ۶ تا ۹ عصر در #کافه_دیالوگ
☑️ در جنجالهای اقتصادی در دو سر طیف، گروهی به آزادی و کارایی و گروه دیگر به برابری و برنامهریزی متمرکز اقتصادی دلبستگی دارند. به این سمت طیف بعضاً چپگرا یا شاید سوسیالیست گفته شود. این طرفیها اخیراً به آنطرفیها میگویند نئولیبرال؛ اما قبلاً میگفتند طرفداران سرمایهداری که البته در ذهن بعضی ترجمه میشود به طرفداران سرمایهدارها و خلاصه اینطوری جلوهگر میشود که شاید گروهی طرفدار ثروتمندان و گروهی طرفدار فقرا هستند. این مجادله (یعنی مجادلهای که یکطرفش دفاع از کارایی و آزادیاقتصادی و یک طرفش دفاع از برابری و برنامهریزی متمرکز اقتصادی است) به جنبههای مهمی از زندگی روزمرهی ما شهروندان ارتباط دارد و طبیعی است که شهروندان در هر کشوری نمیتوانند زندگی و آینده خود را از این موضوعات مستقل در نظر بگیرند.
☑️ #حسام_سلامت در نشست قبلی، به تعریف و توضیحِ نئولیبرالیسم (که به باور طرفداران آزادی اقتصادی، اصطلاحی جعلی و نامفهوم است) پرداخت. امیررضا عبدلی خلاصهای از توضیحاتِ حسام را اینجا👇 نوشته است👇
https://t.me/AmirrezaAbdolii/157
☑️ برای دومین بار از حسام سلامت، دانشجوی دکترای جامعهشناسی (اقتصادی) دعوت کردهام تا در مورد اقتصاد ایران و این دفعه با تمرکز بر دو موضوع آزادسازی و خصوصیسازی (که قبلاً توسط حسام به عنوان دو آیتم اصلی مورد اشاره قرار گرفته بود) گفتوگو کنیم.
@MortezaaKazemii
۰۹۱۳۴۰۲۰۹۲۲
🔹
✅ کانال #گفت_و_شنود_اقتصادی
@economictalk
🔸
📍 آدرس کافه دیالوگ: ونک، ابتدای حقانی، بین گاندی و جهانکودک، پلاک ۴۰، مرکز رشد علوم انسانی، طبقه پایین، خانه رویداد خرد، #کافه_دیالوگ
☑️ نشستهای #کافه_دیالوگ مستقل و گفتوگو محور و در فضایی دوستانه با حالت کافهنشینی برگزار میشود. ورود برای همه آزاد و نیاز به ثبتنام نیست. برای پذیرایی مطابق با منوی کافه سفارش میدهید.
✅ برنامههای گفتوگومحور #کافه_دیالوگ را در تلگرام و اینستاگرام پیگیری کنید👇
@KafehDialog
☑️ دومین گفتوگو با حضور #حسام_سلامت با تمرکز بر موضوع #آزادسازی و #خصوصیسازی
در
📢 #گفت_و_شنود_اقتصادی
🔘 نشست شماره ۱۹۹
🗓 سهشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۸
⏰ ۶ تا ۹ عصر در #کافه_دیالوگ
☑️ در جنجالهای اقتصادی در دو سر طیف، گروهی به آزادی و کارایی و گروه دیگر به برابری و برنامهریزی متمرکز اقتصادی دلبستگی دارند. به این سمت طیف بعضاً چپگرا یا شاید سوسیالیست گفته شود. این طرفیها اخیراً به آنطرفیها میگویند نئولیبرال؛ اما قبلاً میگفتند طرفداران سرمایهداری که البته در ذهن بعضی ترجمه میشود به طرفداران سرمایهدارها و خلاصه اینطوری جلوهگر میشود که شاید گروهی طرفدار ثروتمندان و گروهی طرفدار فقرا هستند. این مجادله (یعنی مجادلهای که یکطرفش دفاع از کارایی و آزادیاقتصادی و یک طرفش دفاع از برابری و برنامهریزی متمرکز اقتصادی است) به جنبههای مهمی از زندگی روزمرهی ما شهروندان ارتباط دارد و طبیعی است که شهروندان در هر کشوری نمیتوانند زندگی و آینده خود را از این موضوعات مستقل در نظر بگیرند.
☑️ #حسام_سلامت در نشست قبلی، به تعریف و توضیحِ نئولیبرالیسم (که به باور طرفداران آزادی اقتصادی، اصطلاحی جعلی و نامفهوم است) پرداخت. امیررضا عبدلی خلاصهای از توضیحاتِ حسام را اینجا👇 نوشته است👇
https://t.me/AmirrezaAbdolii/157
☑️ برای دومین بار از حسام سلامت، دانشجوی دکترای جامعهشناسی (اقتصادی) دعوت کردهام تا در مورد اقتصاد ایران و این دفعه با تمرکز بر دو موضوع آزادسازی و خصوصیسازی (که قبلاً توسط حسام به عنوان دو آیتم اصلی مورد اشاره قرار گرفته بود) گفتوگو کنیم.
@MortezaaKazemii
۰۹۱۳۴۰۲۰۹۲۲
🔹
✅ کانال #گفت_و_شنود_اقتصادی
@economictalk
🔸
📍 آدرس کافه دیالوگ: ونک، ابتدای حقانی، بین گاندی و جهانکودک، پلاک ۴۰، مرکز رشد علوم انسانی، طبقه پایین، خانه رویداد خرد، #کافه_دیالوگ
☑️ نشستهای #کافه_دیالوگ مستقل و گفتوگو محور و در فضایی دوستانه با حالت کافهنشینی برگزار میشود. ورود برای همه آزاد و نیاز به ثبتنام نیست. برای پذیرایی مطابق با منوی کافه سفارش میدهید.
✅ برنامههای گفتوگومحور #کافه_دیالوگ را در تلگرام و اینستاگرام پیگیری کنید👇
@KafehDialog