زمان هیچگاه
دردی را درمان نکرده است !
این ما هستیم که به مرور
به دردها عادت میکنیم ...
#گابریل_گارسیا_مارکز
#صد_سال_تنهایی
@pome_music
دردی را درمان نکرده است !
این ما هستیم که به مرور
به دردها عادت میکنیم ...
#گابریل_گارسیا_مارکز
#صد_سال_تنهایی
@pome_music
دلم روشن است
می آیی
هوا دوباره خوب می شود
دلم دوباره پر می گیرد
دوباره هزار بار عاشقت می شوم
تو یک بار می گویی
دوستت دارم
و من از شوق
هزار بار می میرم
دلم روشن است
دوباره عاشقم خواهی شد.
#بهنام_محبی_فر
@pome_music
می آیی
هوا دوباره خوب می شود
دلم دوباره پر می گیرد
دوباره هزار بار عاشقت می شوم
تو یک بار می گویی
دوستت دارم
و من از شوق
هزار بار می میرم
دلم روشن است
دوباره عاشقم خواهی شد.
#بهنام_محبی_فر
@pome_music
ای خوشا روزی که ما معشوق را مهمان کنیم
دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم
گر ز داغ هجر او دردی است در دلهای ما
ز آفتاب روی او آن درد را درمان کنیم
#مولوی
#انتظار
@pome_music
دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم
گر ز داغ هجر او دردی است در دلهای ما
ز آفتاب روی او آن درد را درمان کنیم
#مولوی
#انتظار
@pome_music
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
وین محبت به صد افسانه و افسون نرود
چه گمانِ غلط است این، برود چون نرود
#وحشی_بافقی
@pome_music
آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
وین محبت به صد افسانه و افسون نرود
چه گمانِ غلط است این، برود چون نرود
#وحشی_بافقی
@pome_music
امشب زده ام فالی
مستانه تراز هرشب
دیوانه شدم امشب
دیوانه تراز هرشب
در این صدف عشقم
گوهرشده ای جانا
دردانه شدی امشب
دردانه تراز هرشب
#مولانا
@pome_music
مستانه تراز هرشب
دیوانه شدم امشب
دیوانه تراز هرشب
در این صدف عشقم
گوهرشده ای جانا
دردانه شدی امشب
دردانه تراز هرشب
#مولانا
@pome_music
بى تو مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم خیره بدنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانهی جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه، محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فروریخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید تو به من گفتی
از این عشق حذر کن!
لحظهای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینه ی عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است؛
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
با تو گفتم: حذر از عشق ندانم!؟ ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم؟ نتوانم!
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نرمیدم، نگسستم
باز گفتم: که تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!
اشکی از شاخه فروریخت
مرغ شب، نالهی تلخی زد و بگریخت...
اشک در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم، نرمیدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم...
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
#فریدون_مشیری
@pome_music
همه تن چشم شدم خیره بدنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانهی جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه، محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فروریخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید تو به من گفتی
از این عشق حذر کن!
لحظهای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینه ی عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است؛
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
با تو گفتم: حذر از عشق ندانم!؟ ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم؟ نتوانم!
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نرمیدم، نگسستم
باز گفتم: که تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!
اشکی از شاخه فروریخت
مرغ شب، نالهی تلخی زد و بگریخت...
اشک در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم، نرمیدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم...
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
#فریدون_مشیری
@pome_music
مدتی در ره عشق تو دویدیم،...بس است
راه صد بادیه ی درد بریدیم،... بس است
قدم از راه طلب باز کشیدیم،... بس است
اول و آخر این مرحله دیدیم،... بس است
#وحشی_بافقی
@pome_music
راه صد بادیه ی درد بریدیم،... بس است
قدم از راه طلب باز کشیدیم،... بس است
اول و آخر این مرحله دیدیم،... بس است
#وحشی_بافقی
@pome_music
کمی رعایت نکن!
کمی بی ادب
کمی جسور
ناگهان تر از ناگهان
نیمه شبها زنگ بزن!
چیزی بپرس
حرفی بزن
کاری کن که من به دنیا
جواب پس دهم ...!
کاری کن به گریه بیفتم!
که گریه، شفای دل است
کمی رعایت نکن!
نیمه شبها شماره بگیر
مرا بیدار کن
جهان را بیدار کن
#چیستا_یثربی
@pome_music
کمی بی ادب
کمی جسور
ناگهان تر از ناگهان
نیمه شبها زنگ بزن!
چیزی بپرس
حرفی بزن
کاری کن که من به دنیا
جواب پس دهم ...!
کاری کن به گریه بیفتم!
که گریه، شفای دل است
کمی رعایت نکن!
نیمه شبها شماره بگیر
مرا بیدار کن
جهان را بیدار کن
#چیستا_یثربی
@pome_music
گر شود کافه ی مردم به حساب آلوده
قهوه ی چشم تو فالی ست به خواب آلوده
زودتر می شکند توبه ی خشک از آن روی
سر سجاده کنم لب به شراب آلوده
#محمد_سهرابي
@pome_music
قهوه ی چشم تو فالی ست به خواب آلوده
زودتر می شکند توبه ی خشک از آن روی
سر سجاده کنم لب به شراب آلوده
#محمد_سهرابي
@pome_music
چون است حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بیقراری
ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
مرهم به دست و ما را مجروح میگذاری
یا خلوتی برآور یا برقعی فروهل
ور نه به شکل شیرین شور از جهان برآری
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میان خاری
ور قید میگشایی وحشی نمیگریزد
دربند خوبرویان خوشتر که رستگاری
زاول وفا نمودی چندان که دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری
هر درد را که بینی درمان و چارهای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری
#سعدی
@pome_music
کز بلبلان برآمد فریاد بیقراری
ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
مرهم به دست و ما را مجروح میگذاری
یا خلوتی برآور یا برقعی فروهل
ور نه به شکل شیرین شور از جهان برآری
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میان خاری
ور قید میگشایی وحشی نمیگریزد
دربند خوبرویان خوشتر که رستگاری
زاول وفا نمودی چندان که دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری
هر درد را که بینی درمان و چارهای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری
#سعدی
@pome_music
تو میدانی
حتی اگر کنارم نشسته باشی
باز هم دلتنگ توام!
حالا ببین نبودنت
با من چه میکند …!
#عباس_معروفی
@pome_music
حتی اگر کنارم نشسته باشی
باز هم دلتنگ توام!
حالا ببین نبودنت
با من چه میکند …!
#عباس_معروفی
@pome_music