دانش سیاست
2.74K subscribers
4.29K photos
4.07K videos
1.37K files
2.05K links
این کانال جهت آشنایی با مفاهیم سیاسی،اصطلاحات و واژگان سیاسی،تحلیل های روز،اخبار و هر آنچه که در حوزه سیاست می باشد .

محمد سجاد شیرودی
دکتری جامعه شناسی سیاسی دانشگاه تهران

ایمیل:
m.s.shiroody@gmail.com

ارتباط با ادمین :
@S_h_shirody_2018
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ادوارد برنیز و پروپاگاندا


▪️چگونه با تبلیغات سیاسی ذهن مردم را مدیریت می‌کنند؟


🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی قدیمی از شیوه برده داری فرانسوی ها در ویتنام !

در این فیلم دو زن فرانسوی در ویتنام به صورت ناشایست و دور از شأن انسان غلات و... را روی زمین می ریزند تا مردم گرسنه ویتنام از آن ها استفاده کنند!!


🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
🔸رهبران فلسطینی هدف سیاست ترور رژیم صهیونیستی

🔹اخیراً رژیم صهیونیستی اقدام به ترور فرماندهان جهاد اسلامی در غزه و دمشق کرده است. نوشتار حاضر بر آن است تا اهداف اسرائیل از ترورها و ابعاد دیگر این حملات را مورد بررسی قرار دهد.


🔹سابقه رژیم صهیونیستی در این زمینه نشان داده است که این رژیم سیاست چمن‌زنی و ترور را رها نخواهد کرد و هرگاه لازم بداند و امکان آن نیز فراهم باشد، متناسب با اهداف مورد نظر اقدام به ترور کردن مقامات سیاسی و نظامی فلسطینی خواهد کرد.

🔹فشارهای داخلی شدیدی بر حماس وجود دارد که مانع حرکت آن در مسیر دلخواه رژیم صهیونیستی یا مصر می‌شود. از این رو رویکرد اخیر حماس در قبال درگیری با رژیم صهیونیستی را نباید به منزله اختلاف شدید در خط مقاومت فلسطین دانست و انتظار می‌رود حماس و جهاد اسلامی در هر رویارویی آتی با رژیم صهیونیستی، هماهنگ اقدام کنند.

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
🔴 لن یضروکم الا اذی.... فیلم جدید داعش حکایت از قتل افسر آمریکایی دارد
🔹فیلمی از داعش در روزهای گذشته از دل عراق با عنوان «لن یضروکم الا اذی» صادر منتشر شده است و در رسانه‌های دنیا دست به دست می شود.


🔹داعش در این فیلم از عملیات جزیره کنعوص در جنوب صلاح الدین عراق سخن گفته است. عملیاتی که در آن نیروهای ائتلاف بین المللی در سپتامبر 2019 این جزیره را هدف قرار دادند.
🔹علیرغم استفاده از ده ها تن مواد منفجره در بمباران جزیره، داعش مدعی شد هیچ خسارتی به او وارد نشده و حتی کسی زخمی هم نشده است.
🔹همچنین در این فیلم به کشته شدن یکی از نظامیان آمریکایی توسط داعش و زخمی شدن نظامی دیگر در جزیره کنعوص اشاره شده است. آمریکایی ها پیشتر مدعی شده بودند سرهنگ آمریکایی به دست یکی از دوستان خود کشته شده بود اما پس از انتشار این فیلم، کشته شدن نظامی خود توسط داعش را تایید کردند.

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
⭕️ زنان در جنبش‌های معنوی نوپدید

▪️در بررسی نقش و جایگاه زنان در جنبش‌های_معنوی نوپدید، باید به یکی از بسترهای جذب، اهمیتی مضاعف داد؛ تمایل به خودباوری و کسب موقعیت اجتماعی که ریشه در همان مباحث هویت‌یابی و روان‌شناسی شخصیتی دارد. خلاصه شدن شخصیت زنان در نقش‌های کلیشه‌ایِ «دختر، همسر و مادر» و وظایف و مسئولیت‌های مرتبط با این نقش‌ها، در تقابلی سنگین با تعارضات ناشی از زندگی در هزاره‌ای به‌شدت شبکه‌ای و سرمایه‌زده، آنان را به سمت کشف راه‌هایی برای کاستن از بار این فشارهای نامحسوس سوق می‌دهد.

♦️«یکی از علل گرایش زنان به جنبش‌ها، یافتن موقعیت اجتماعی جدید در این فرقه‌هاست. در جریان اشو، اکثر مبلغان و حلقه اولیه وی را زنان تشکیل می‌دهند. وی با اینکه تربیت‌شده در نظام کاستی هند است و نگاه بسیار تحقیرانه‌ای نسبت به زنان در متون هندو و بودایی وجود دارد، اما برای پیشبرد اهداف خود نقش رهبری را به زنان می‌دهد و از مفاهیمی چون «انرژی زنانه» به عنوان ویژگی بارز معنویت‌های نوپدید نام می‌برد. شاید جالب توجه باشد که همزمان با پیدایش جنبش‌های نوپدید معنوی در غرب، شاهد حضور زنان به عنوان کشیش کلیسای یونیتی، مؤسس جامعه تئوصوفی و رهبری جنبش تفکر نوین به عنوان مهم‌ترین جنبش‌های عصر جدید هستیم.

↩️نمونه بارز این ادعا را می‌توان در کتاب «صد رهبر معنوی جهان» مشاهده کرد. این کتاب، معرفی و شرح حال 24 تن از رهبران معنوی زن جهان را در کنار رهبران معنوی دیگر مطرح کرده‌است. هر کدام از این شخصیت‌ها با تشکیل مؤسسات و انجمن‌‌ها، همچنین چاپ کتاب و برگزاری سمینارهای متعدد، نقش مهمی در هدایت جنبش‌های معنوی نوپدید ایفا می‌کنند. در این راستا باید به حضور 50 تن از رهبران معنوی زن در جنبش رهبران تکاملی یا نقش خانم باربارامارکس هابرد در هدایت رهبران_معنوی جهان و نقش محوری وی در پروژه 2012 نیز اشاره داشت».(1)

📚1.ظهور «انرژی زنانه» در عرفان‌های نو ظهور، تبیان، 12/1/1392.

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
معیار های نماینده یک ملت انقلابی، مؤمن و شجاع از دیدگاه رهبر معظم انقلاب


برای مسؤول عقیده و اخلاق مسأله ی شخصی نیست!
در نظام جمهوری اسلامی غیر از دانایی و کفایت سیاسی، کفایت اخلاقی و اعتقادی هم لازم است. افرادی نگویند که اخلاق و عقیده مسأله ی شخصی انسانهاست. بله، اخلاق و عقیده مسأله ی شخصی انسانهاست؛ اما نه برای مسؤول. من اگر در جایگاه مسؤولیت قرار گرفتم و اخلاق زشتی داشتم؛ فهم بدی از مسائل جامعه داشتم و معتقد بودم که باید جیب خودم را پُر کنم، نمی توانم به مردم بگویم این عقیده و اخلاق شخصی من است و اخلاق و عقیده ربطی به کسی ندارد! برای یک مسؤول عقیده و اخلاق مسأله ی شخصی نیست؛ مسأله ای اجتماعی و عمومی است؛ حاکم شدن بر سرنوشت مردم است. آن کسی که به مجلس می رود، یا به هر مسؤولیت دیگری در نظام جمهوری اسلامی می رسد، اگر فاسد، بیگانه پرست و در خدمت منافع طبقات برخوردار جامعه بود، دیگر نمی تواند نقشی را که ملت و طبقات محروم می خواهند، ایفا کند. اگر آن شخص انسان معامله گر، رشوه و توصیه پذیر و مرعوبی بود؛ در مقابل تشرِ تبلیغات و سیاستهای خارجی جا زد، دیگر نمی تواند مورد اعتماد مردم قرار گیرد و برود آن جا بنشیند و تکلیف ملک و ملت را معیّن کند. این شخص غیر از کفایت ذاتی و داناییِ ذاتی، به شجاعت اخلاقی، تقوای دینی و سیاسی و عقیده ی درست هم احتیاج دارد.

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
به مناسبت روز "ملی علوم سیاسی"

🔻علوم سیاسی؛ رشته ای تاثیر گذار اما پر از بیکار!

🔸️علوم سیاسی، رشته‌ای فوق العاده مهم بوده که اغلب تصمیم گیران کشور خروجی کرسی‌های این رشته در دانشگاه‌ها هستند، اما تصویری که جامعه از علوم سیاسی دارد فارغ التحصیلان بیکار است.

🔸️علم سیاست یکی از مهم ترین و کاراترین رشته های تحصیلی در دانشگاه است که در چندین سال اخیر توجه جوانان را به خود جلب کرده است.
این رشته تخصصی حالا و بیشتر از هر زمان دیگری می تواند به کمک کشور بیاید چرا که کار این رشته تربیت سیاستمدار نبوده و هدف اصلی آن تربیت سیاست شناس است و می تواند با دیپلماسی و قدرت ارتباط در عرصه های اقتصادی، علمی، اجتماعی خود را نشان بدهد.


🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
📸 اینفوگرافیک | ایران و مالزی در یک نگاه/ ایرنا

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥چرا ترامپ برای روس‌ها فرش قرمز پهن می‌کند؟

▪️ترامپ در روزی که به خاطر استفاده نادرست از قدرت خارجی در مظان اتهام قرار دارد با لاوروف دیدار کرد. روس ها از ترامپ حمایت کرده اند. لاوروف با نمایش وارونه واقعیت به نفع خودش گفت که هیچ سندی مبنی بر دخالت روسیه در انتخابات آمریکا نیست. رییس جمهور آمریکا ترجیح می‌دهد که دروغهای روسیه را بپذیرد.او روسیه را با آغوش باز پذیرفته و اوکراین را که در جنگ با روسیه متحد آمریکاست طرد کرده است. ترامپ از قدرت برای منافع خودش استفاده می‌کند / انتخاب

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 حکومت طالبان ، از پیدایی تا نابودی

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
#هایدگر_شناسی؛

فسلفه ی هایدگر حالت حلقه وار دارد، ضمن اینکه بحث زبانی گسترده ای را هم در خود جای می دهد، برای فهمیدن فسلفه ی او باید با تمامی اصطلاحات زبانی او آشنا شد و هر یک از مفاهیم را در متن خود قرار داد و تفکر و فسلفه ی او را جدا جدا و به صورت شلخته بررسی نکرد، بلکه باید تفکر هایدگر را در یک امتداد خاصی قرار داد و بین هایدگر اول یعنی ماقبل جنگ جهانی و هایدگر دوم بعد از جنگ جهانی ارتباط برقرار کرد چنانچه خودش می گوید هر کس هایدگر اول را نفهمد قطعا هایدگر دوم را هم نخواهد فهمید برای شناختن تفکر و فلسفه ی هایدگر باید این هر دو را کنار هم فهمید.

بنابر این برای آشناشدن و سپس بررسی کردن فلسفه ی هایدگر باید به صورت حلقه وار و پله پله جلو رفت و به هیچ وجه، هیچ عجله ای به خرج نداد، در خواندن هایدگر اگر تعجیل شود به خاطر زبان پیچیده و اصطلاحات دقیق او و همچنین به دلیل آن که هایدگر خود کلماتی جدید اختراع می کند چرا که زبان آلمانی این انعطاف را دارد، به هیچ وجه نمی توان به عمق مطالب و تفکر و فلسفه ی او پی برد.


پس اگر ما می خواهیم هایدگر را بخوانیم و به خوبی فهم کنیم باید پله پله و به صورت پر کردن پازل، اندک اندک پیش رویم و از هایدگر اول و به صورت منسجم و استمراری این مطالعه و بررسی را ادامه دهیم.

بعد ملاحظه خواهیم کرد که هر چقدر جلوتر که می رویم مفاهیم و اصلاحات و در کل زبان هایدگر که پیش تر مطرح شده بود را بیشتر متوجه می شویم و بهتر فهم می کنیم.

هایدگر در سال 1927با طرح کردن مساله ی هستی و زمان و نوشتن این کتاب، فلسفه ی خود را مستقلا مطرح می کند، هستی و زمان یک تحقیق پدیدار شناسی می باشد در مورد هستی!

پدیدار شناسی مد نظر هایدگر در مورد هستی می باشد که می کوشد تا پرسش هایی را طرح کند،‌ پرسش در مورد هستی،‌چرا که هایدگر پرسش در رابطه با هستی را مساوی تفکر و مختص انسانـدازاین می داند (دازاین را برخی مساوی انسان گرفته اند اما گویا دازاین خود انسان نمی باشد بلکه یک موقعیت و مکانی می باشد که مختص انسان است و انسان با قرار گرفتن در آن می تواند این پرسش هستی را برای خود طرح کند)

پدیدار شناسی هایدگر در مورد هستی، می کوشد تا به این پرسش ها پاسخ دهدکه:

1️⃣معنای هستی چیست؟

2️⃣چگونه باید پرسش هستی را طرح کرد؟

3️⃣این رویارویی( به آلمانی:begegnenبه انگلیسی:encournter)، یعنی رویارویی انسان با هستی چگونه است؟

در ابتدا این سوال پیش می آید که مقصود هایدگر از طرح این پرسش ها چه می باشد؟ او چه چیز را موضوع بنیادین تفکر خود می داند؟

گویا هایدگر هستی شناسی بنیادی را موضوع بنیادین تفکر خود می داند یعنی می خواهد تفکیکی بین امر اونتیکontic و انتولوژیک ontological یا به تعبیری دیگر بین وجود و موجود تفاوت قائل شود و از آن تفکیکی که در سنت فکری متافیزیک غرب مورد غفلت واقع شده است،‌غفلت نورزد، همچنین او می خواهد ثنویت دکارتی را نیز نقد کند.

اما ثنویت دکارتی چیست؟

(ادامه)👇👇👇

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
(ادامه)👆👆👆

توضیحی کوتاه در رابطه با ثنویت دکارتی:

ذهن انسان طرح اجمالی از جهان می دهد برای تصرف در جهان، یعنی ذهن یک برنامه ریزی یک نظریه و ویک ایده و یک طرح اجمالی کلی در رابطه با جهان به دست می دهد تا بوسیله ی آن بتوان در جهان هر چه بیشتر تصرف کرد، و در همان حالی که آگاهی انسان مشغول این کار است یعنی مشغول شناختن و طرح اجمالی دادن است فاعل یا شاساننده ی انسانی، در برابر طبیعت قرار می گیرد، در نتیجه ثنویت یا دوگانگی بسیار چشم گیری بین ذهن و جهان خارج به وجود می آید.

پرفسور ویلیام بارت می گوید: تقریبا هر فلسفه ای تا دو و نیم قرن بعد از دکارت، با این چهارچوب ذهنی سازگار شد اما در اوایل قرن بیستم رفته رفته شورشی در مکاتب دیگر در برابر دکارت شکل گرفت که نمونه ی بارزش هایدگر می باشد، در واقع این شورش کلید خوبی برای باز کردن اندیشه ی اوست، به هر حال اگر من بخواهم فلسفه ی او را به دیگران آموزش دهم از همین جا یعنی شورش علیه ثنویت دکارتی و نقد آن شروع می کنم.

پس برای فهم هایدگر چناچه پرفسور ویلیام بارت می گوید بهتر است که ابتدا نقد او بر ثنویت دکارتی را متوجه شویم، با توضیحی که داده شد روشن می شود که این تلقی یعنی این که انسان یک فاعل شناسا باشد و جهان در برابرش قرار گیرد، و انسان حتی خودش هم در برابر ذهنش قرار بگیرد یعنی همان طور که بارت می گوید وقتی شما با یک انسانی که در برابر شما است صحبت می کنید ذهن آن انسان یک چیز باشد و جسمش یک چیز دیگر که این ذهن جدا به جسم متصل شده است، تصور این مساله برای انسان مشکل می باشد چرا که وقتی شما انسان مقابل خود را می بینید به هیچ وجه این گونه فکر نمی کنید که ذهن او جدای از جسم او است که به جسم اش متصل است، یا اینکه بخواهید شک و شبهه ای در این مساله داشته باشید که آیا این شخصی که مقابل شما نشسته است اصلا هست و یا نیست! که بعد بخواهید آن را( یعنی بودن و وجود داشتن آن شخص مقابلتان ا) از چیز دیگری نتیجه گیری کنید.

اگر طوری زندگی کنیم که گویی ذهن در برابر جهان خارج قرار گرفته است این شیوه ی زندگی برخلاف احساس معمول ما از اشیاء و امور خواهد بود بنابر این شورش در مقابل این دوگانگی یا ثنویت،‌ شورشی که یکی از مشخصه های فلسفه ی قرن بیستم است کاملا قابل درک می باشد، هایدگر در این شورش استراتژی خاص خودش را دارد مبدئی را که انتخاب می کند موقعیت است که مثلا ( نقل قول از بارت) من و شما در آن قرار داریم شما ذهنی نیستید که متصل یا وابسته به جسم باشد و من هم ذهنی وابسته به جسم نیستم من و شما هر دو در یک جهان هستیم، دو موجود انسانی در دنیایی واحد.

(بنابراین) اگر من میخواستم کسی را با فلسفه ی هایدگر آشنا کنم از همین مفهموم اساسی شروع می کردم یعنی بودن در جهان، کلمه ی بودن ممکن است ما را رم دهد،‌گزاف مغلق به نظر رسد اما در این جا باید عادی ترین و روز مره ترین معنی آن را در نظر بگیریم، مبدا کار ما نحوه ی بودن واقعی ما و ملموس انسان های متوسط و عادی در دنیا است،‌تفکر فلسفی را باید از همین جا شروع کرد!


ثنویت دکارتی و نقد هایدگر بر او با توضیحاتی که داده شد روشن می شود پس ما برای فهم هایدگر و فلسفه ی او ناچاریم که از همین جا شروع کنیم و از همان ابتدا این مساله ی مهم را در نظر بگیریم که هایدگر ثنویت دکارتی را نمی پذیرد و همانند هوسرل آن را نقد می کند.



ادامه👇👇👇

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
ادامه👆👆👆

حال باید دید که هایدگر چه چیز هایی از هوسرل گرفته و چه چیز هایی از آن حذف و یا به آن افزوده است:

1️⃣هایدگر همانند هوسرل،‌زیست جهان،‌برایش مهم می شود.

2️⃣پدیدار شناسی هایدگر در حالی که مساله اش فهم پدیده های جهان می باشد اما در عین حال فقط و فقط با تجربه ی زیسته ی انسان سر و کار دارد.

3️⃣در پدیدار شناسی هوسرل چیزی که برای هوسرل اهمیت داشت شناخت ماهیت اشیاء بود در حالی که در پدیدار شناسی هایدگر شناخت تجربه ی زیسته ی انسان اهمیت دارد و به همین دلیل موضوع فلسفه ی هایدگر:

شیوه ی هستی یافتن انسان است و پاسخ به این سوال که انسان چگونه در این جهان واقع شده است؟ خب شاید کسی بپرسد که چرا موضوع فلسفه ی هایدگر شیوه ی هستی یافتن انسان است و پاسخ به این سوال که انسان چگونه در این جهان واقع شده است؟

پاسخ این است:

به دلیل آن که پدیدار شناسی هایدگر شناخت تجربه ی زیسته ی انسان است.

در ادامه ی پاسخ هایدگر جهت روشن تر شدن مباحث باید در رابطه با در جهان واقع شدن، بحث را ادامه داد!

🔷در پست های گذشته در رابطه با حضور و قیام در هستی در رابطه با در جهان واقع شدن،‌پرت شدگی انسان در هستی صحبت کردیم، حال برای روشن تر شدن این مساله یعنی در جهان واقع شدن مطالب مرتبط با موضوع بحث از دیدگاه هایدگر را بیشتر بررسی می کنیم:

🔷حضور در جهانanwesenheitو یا در جهان واقع شدن مد نظر هایدگر چیست؟

🔷این واقع شدن در جهان چگونه می باشد؟

🔷پدیدار شناسی هایدگر به این سوال یعنی چگونه واقع شدن انسان در هستی پاسخ می هد.

🔷هایدگر برای اینکه بتواند این چگونگی بودن در هستی را تشریح کند کلمه ی فنومنولوژی را ریشه یابی می کند:
fenomenology
⬇️⬇️⬇️⬇️

fainomenon
⬇️⬇️⬇️

پدیدار، نمودار
⬇️⬇️⬇️

نشان دادن و ظاهر شدن یا هویدا شدن.

logy
⬇️
logos
⬇️
حکمت، برهان، کلام،‌عقل، منطق.

🔷پس در فنومنولوژی هایدگر پس از ریشه یابی به این نتیجه می رسیم که منظور از فنومنون و فنومنولوژی، نشان دادن و ظاهر شدن یا هویدا شدن(پدیده) می باشد.

🔷بنابر این پدیدار شناسی هایدگر می شود:

🔷هویدا سازی یعنی چیزی پنهان است و ما می آییم و موانع را کنار میزنیم و آن چیز پنهان،‌خودش،‌خودش را به ما نشان می دهد.

🔷بنابر این در این تلقی logosقابلیت است، که خودش را به ما نشان میدهد، مساله ی اصلی هایدگر در این جا به نظرم مساله ی هستی می باشد،‌او می خواهد به این جا برسد که نمی شود با علم و عقل اعداد اندیش و علوم دیگر هستی را ثابت کرد چرا که اصلا هستی ثابت شدنی نیست، حتی با این علوم نمی شود کشفش کرد چرا که هستی به این صورت کشف شدنی نیست،‌او بخاطر طرح سوالات غلط سنت متافیزیک غربی خودش را از ما پنهان کرده است و ما این موانع را کنار میزنیم تا خودش،‌خودش را بر ما نمایان و ظاهر کند و بشناساند نه این که ما آن را ثابت کنیم یا بوسیله ی علوم و عقل اعداد اندیش به او دست پیدا کرده و هویدایش سازیم!!

🔷پس وقتی که علوم متعارف و عقل اعداد اندیش نتوانست از عهده ی این مهم بر آید چه چیزی یا چه کسانی می توانند صادقانه و بدون عقلانیت اعداد اندیش و حساب گرانه و سود محور ما را به این مهم و یا در راه این امر مهم یاری کنند؟

🔷پاسخ هایدگر شعر و شعرا می باشند، که می توانند با اندیشه ی معنوی خود هستی را به ما بشناسانند چرا که هایدگر در نامه ای که در رابطه با اومنیزم و سارتر می باشد صراحتا می گوید که زبان خانه ی وجود می باشد.

ادامه👇👇👇

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
ادامه👆👆👆

بنابر نکاتی که مطرح شد، روشن می شود که دازاین حیث وجودی اش؛

🔷اولا): با موجودات دیگر تفاوت وجودی دارد یعنی همانند دیگر موجودات نمی باشد.

🔷ثانیا): دازاین خود انسان نمی باشد چناجه برخی به غلط و اشتباه آن را خود انسان فهمیده اند،‌ در حقیقت دازاین یعنی آن جا بودن! یک تجربه ای است از بودن که مختص انسان هم می باشد اما خود انسان نیست !

🔷ثالثا): این دازاین در تعبیر هایدگر پاسدار هستتی نیز می باشد.

حال باید ببینیم این که هایدگر از دازاین به عنوان پاسدار هستی تعبیر می کند مرادش چیست و چرا اساسا دازاین را پاسدار هستی می داند؟

هایدگر معتقد است که این تنها دازاین است که میتواند پرسش هستی را طرح کند یعنی تنها موجودی است که تنها هستنده ای است که می تواند پرسش هستی را طرح کند و به همین دلیل محافظت و مراقبت ( این کلمه ی مراقب و محافظت اهمیت ویژه ای در فلسفه ی هایدگر دارد) از هستی نیز بر عهده ی او می باشد.

در حقیقت دازاین یک نوع شوند ی بشری است یک نوع استمرار دائمی دارد یک نحوه ی شدن می باشد نحوه ای از بودن در جهان!

در اصل منظور ازdaهمان گشودگی می باشد یعنی وقتی می گوییم دازاین منظور آن جا بودن است یک چیزی در آن جا بودن یعنی هایدگر در مورد یک گشودگی هستی صحبت می کند بنابر این دازاین یک پدیده نیست که بشود موجودیت اش را استخراج کرد بلکه دازاین در فلسفه ی هایدگر در اصل مکان فهم است! چرا دازین مکان فهم هستی می باشد؟ زیرا که آن جا بودن در آن نوعی که ما هستیم می توانیم فهمی از هستی داشته باشیم.پس هایدگر ما را به این جا می رساند که دازاین خودش یک نوع اگزیستنس است دازاین وجود دارد اما این وجوود داشتن او این وجود او با وجود داشتن دیگر موجودات چنانچه گفته شد متفاوت است چرا متفاوت است؟ چون "برون ایستایی" دارد و به همین سبب هم است که می تواند پرسش هستی را طرح کند !

در حقیقت دازاین ساختار دیگری دارد ساختار های دازین ساختار های existentell می باشد ساختارش وجودی می باشد و نه categoryیا مقوله ای همانند دیگر موجودات!

مثلا دازاین در جهان واقع شده است در جهان واقع شدگی دارد در جهان پرتاب شده است این کلمه ی geworfenheit در فلسفه ی هایدگر اهمیت ویژه ای دارد که هر چقدر جلو رویم مفهومش برایمان روشن تر می گرد.

☝️در همین جا نکته ای را عرض کنم خدمت دوستان که در کل فلسفه ی هایدگر چنین می باشد یعنی هر چقدر که ما هایدگر رابیشتر می خوانیم هر چقدر که جلوتر می رویم مفاهیمی که سابق بر این فهمش دشوار به نظر می رسید برایمان روشن تر و روشن تر خواهد شد پس در خواندن هایدگر نباید هیچ عجله ای به خرج داد بلکه می بایست که حوصله و طمانینه مباحث را پی گرفت و اندک اندک با آن ارتباط برقرار کرد.

پس نتیجه این شد که دازاین؛

🔷اولا ساختارش یعنی ساختار وجودی اش با دیگر موجودات متفاوت است

🔷ثانیا در جهان پرت شده است و این در جهان پرت شدن خود یک نوع از بودن می باشد( در این رابطه در پست های بعدی در مباحث بعدی بیشتر توضیح داده خواهد شد)

بنابر این دازاین هستند ه ای است که یک فهمی از هستی دارد یک فهمی متفاوت که این دازاین البته دو خصلت نیز دارد 1): ontic 2) ontological

که این دو ویژگی در دازاین در عین واحد هستند و این جا دقیقا همان جایی است که هستی شناسی هایدگر معنا پیدا می کند.

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
ادامه👆👆👆


بنابر این، هایدگر عقیده دارد که این شعر و شعرا هستند که می توانند با اندیشه ی معنوی خود هستی را به ما بشناسانند چرا که هایدگر عقیده دارد (همان طور که در نامه ی تحت عنوان اومنیسم در رابطه با اختلافش با سارتر و اگزیستانسیالیسم او است می گوید:) زبان خانه ی وجود است. (این جمله ی هایدگر را در پست های بعدی توضیح خواهیم داد).

به کلید واژه هایی که هایدگر به کار می برد به خوبی دقت کنید، دقت و توجه کردن به واژه های هایدگر و فهم آن، کلید فهم فلسفه ی او می باشد.

sein= ⬅️ هستی یا وجود

و

ens= ⬅️ هستنده یا موجود

هایدگر بین موجود یا هستنده و وجود یا هستی(در معنای کلی آن) تفاوت می گذارد، و به ما می گوید که ما تنها این موجود ها و موجودات(مثالی که در بند اول هستی و زمان می زند میز است به عنوان یک موجود پیش دستی(باترجمه ی جمادی)یا تو فرادستی(ترجمه ی رشیدیان)یا تو دستی(ترجمه ی جهانبگلو)پیش دستی هستند که دیده می شوند دم دست هستند و یا آماده به خدمت هستند که دیده می شوند اما هستی را ما نمی توانیم به طور روشن ببینیم!

چرا نمی توانیم هستی را به طور روشن ببینیم؟ چرا که هستی یک موجود دم دستی یا پیش دستی نمی باشد، هایدگر در همان بند اول قسمت اول هستی و زمان به تفاوت بین دم دستی و فرا دستی می پردازد و موجودات و هستنده های آماده به خدمت مثل چکش چنگال یا خود کار و .... را پیش دستی می نامد و بین آن ها و هستنده ای چون دازاین و هستی در معنای کلی آن تفاوت می گذارد که بدون فهم این تفاوت نمی توان پاراگراف و بند دیگر را متوجه شد.

پس در نظر هایدگر هستی و وجود با هستنده و موجود دو چیز متفاوتی می باشند(در این رابطه به هنگام خوانش هستی و زمان و بررسی آن بیشتر توضیح داده خواهد شد)

در نظر هایدگر انسان یک هستنده است که با این که هستنده است اما وجودش وجود او منشا خلاقیتش (پویسیس) به منزله ی انسان می باشد، و این انسان بواسطه ی وجودش یا هستی اش که به خویشتن نشان می دهد نمودار می شود( در این رابطه هم در توضیح و بررسی بند اول هستی و زمان توضیح داده خواهد شد فعلا به صورت مختصر و جزئی می خواهیم با شاکله ی تفکر هایدگر در هستی و زمان آشنا شویم که به هنگام خوانش متن با مشکل جدی و نا آشنا نبودن با متن رو به رو نشویم).

نکته ی بسیار مهم در فلسفه ی هایدگر این است که(نقل قول از رامین جهانبگلو) انسان همواره در حال انکشاف و امتداد است، انسان یک چیزی نیست که یک بار برای همیشه تمام شود،‌هستی در زمان قرار می گیرد (این باور هایدگر متقدم است که هستی را ابتدا توام با زمان طرح می کرد و سپس هستی را با حقیقت طرح می کرد البته تناقضی نیست این هر دو امتداد یک دیگر می باشند چنانجه خود هایدگر می گوید بدون فهم هایدگر متقدم نمی توانید هایدگر متاخر یعنی دوره ی دوم را از مرحله ی فکری اش را بشناسید)یعنی در واقع هستی در افق زمان قرار می گیرد.

پس دقت کنید که انسان در تفکر هایدگر شکل غایی ندارد شکل نهایی ندارد چون نهایتی و پایانی ندارد.

اما راجع به انکشاف،‌دقت داشته باشیم که این انکشاف و درک هستی( که هایدگر از آن سخن می گوید)، شیوه ی بودن انسان را معنا می کند(کلمه ی بودن چنانچه پروفسور ویلیام بارت در مصاحبه اش با برایان مگی می گوید در فلسفه ی هایدگر بسیار بسیار مهم می باشد)و این دازاین است که در حقیقت بودن و شیوه ی بودن را مطرح می کند و پرسش هستی را طرح می نماید.

da sein

⬇️ ⬇️

🔷وجود یا 🔷 آن جا
هستی

🔷دا=آن جا بودن،‌ 🔷زاین=وجود،هستی

در نظر هایدگر انسان و یا دازاین(دقت کنیم که انسان همان دازاین نیست دازاین در حقیقت مکان فهم هستی است که در حقیقت این فقط انسان که می تواند به آن دست پیدا کند در آن قرار بگیرد، انسان است که قابلیت این مهم را دارد) یگانه موجود و هستنده ای است که می تواند پرسش هستی را مطرح کند یا برایش طرح شود(پس برای موجودات پیش دستی چون میز و دیگر موجودات عالم این پرسش طرح نمی شود) برای همین بخشی از فلسفه ی هایدگر و مهم ترین اثر او یعنی هستی و زمان تحلیل و آنالیز analysisو تشریح و از هم باز شکافتنِ :

auseinanderlegung

موقعیت شناسیِ این هستی است که انسان می تواند از آن درکی و فهمی داشته باشد و آن را به صورت یک پرسش برای خود طرح کند

بنابر این دازاین da-seinچیست؟

ادامه👇👇👇

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
هایدگر شناسی، پست دوم

🔷هستی شناسی بنیادین چیست؟

هستی شناسی بنیادین مد نظر هایدگر یک تفسیری از زمان است(علی الخصوص هایدگر متقدم) هایدگر می خواهد ارتباط بین زمان و هستی را بیان کند، و برای این کار از روش شناسی پدیدار شناسی استفاده می کند، شاید سوال پیش بیاید که روش شناسی پدیدار شناسی هایدگر چیست؟

چیزی نیست جز تحلیل(به آلمانیauseinanderlegungبه انگلیسیanalysis)هستی.

او می خواهد هستی یا وجود را تحلیل کند.

و در این تحلیل و آنالیز،‌موضوع اصلی هایدگر این است که نمی توان هستی را به صورت علمی ثابت کرد یعنی هستی چیزی نیست که بتوان به واسطه ی فرمول های فیزیک یا قواعد ریاضی و علوم تجربی آن را فهم کرد بلکه باید هستی خودش،‌خودش را به ما نشان دهد، هایدگر در این جا از کلمه ی آلمانی: anschaungیعنی intution شهود و یا بینش استفاده می کند، یعنی او عقیده دارد که باید هستی را به گونه ای شهود کرد نه این که صرفا با تفکری حساب گرانه نسبت به آن اندیشید و محاسبه اش کرد.

حال باید پرسید که پدیدار شناسی مد نظر هایدگر چیست؟

پدیدار شناسی مد نظر هایدگر تحقیقی است در مورد ساختار های آگاهی از دیدگاه تجربی انسان و یا یک شخص!

ساختار های آگاهی همانند طرح شدن پرسش یعنی وجود این امکان،‌یعنی وجود این امکان برای انسان باشد که از خودش نسبت به هستی پرسش کند، اندیشه ای تاملی و معنوی انجام دهد، از اندیشه ی حساب گرانه و اعداد اندیش دور شود در جهان سکنی بگزیند و ریشه ببندد و نسبت به هستی گشودگی داشته باشد(در رابطه با تمامی این مفاهیم هایدگر مفصل توضیح می دهد یعنی در رابطه با گشودگی، بودن، سکنی گزیدن، و ...) از دیدگاه تجربی هم یعنی تجربه کردن آن نوع از اندیشه معنوی که هایدگر مد نظر دارد، تجربه کردن آن نوع بودن، تجربه کردن آن نوع از جهان بودگی،‌تجربه کردن آن نوع از برخورد با هستی.

پس تحقیق در مورد ساختار های آگاهی از دیدگاه تجربی یعنی این که:

ما در حال تحقیق در مورد اندیشیدن،‌چگونه اندیشیدن،بودن،‌چگونه بودن، چگونه واقع شدن در جهان، از منظر یک نوع تجربه ی اندیشه ی معنوی و یک نوع بودنی متفاوت و تجربی در هستی می باشیم.

برای شناختن تفکر و فلسفه ی هایدگر باید به تفاوت پدیدار شناسی او و هوسرل نیز توجه داشت، چرا که در مواردی با هوسرل همراه بوده و در مواردی از او فاصله می گیرد، بنابرین شناخت شباهت ها و تمایزات این دو پدیدارشناسی ضروری می نماید.

در پدیدار شناسی هوسرل:

1️⃣ساختار آگاهی همیشه به سمت و سوی چیزی در جریان است

2️⃣پدیدار شناسی به قول خود هوسرل: بازگشت به خود چیزها می باشد، پس پدیدار شناسی هوسرل به ماهیت اشیاء و خود چیزا مستقیما توجه دارد

3️⃣پدیدارشناسی هوسرل مطالعه ی تجربه ی زیسته یا جهان زیست شده می باشد.

4️⃣در پدیدار شناسی هوسرل دنیا در برابر انسان در برابر شناخت انسان یک دنیای بلا واسطه می باشد یعنی انسان در جهان زندکی می کند ولی نه اینکه جدای از هستی باشد، بنابر این پرسش هوسرل در باب هستی و بودن طرح می شود، پس پدیدار شناسی و مطالعه ی پدیده ها در هوسرل یعنی جهان به عنوان واقعیتی که جدای از ما نیست مطالعه می شود.

⬅️نتیجه این که وقتی در حوزه ی پدیدار شناسی هوسرل و طبق ایده ی او داریم صحبت می کنیم سابجکتیو و سوبژه یا همان عین و ذهن جدای از ما نیستند جدای از هم دیگر نیز نیستند (و این جاست همان جایی که هوسرل و سپس هایدگر ثنویت دکارت را نقد می کند)

5️⃣در پدیدار شناسی هوسرل ساختار آگاهی نتیجه ی مستقیم فهم پدیده ها است.

6️⃣هوسرل معتقد است که فرد وقتی توجه خودش را هدایت می کند در این صورت است که می تواند به یک توصیفی از حقیقت برسد

7️⃣و برای اینکه بتواند حقیقت را واضح ببیند باید پیش داوری هایش را کنار بگذارد( پیش داوری هایش را در پرانتز قرار دهد یا معوق کند)

⬅️نتیجه ی دوم این که در پدیدار شناسی هوسرل مساله ی اصلی دیدن واقعی یا واقعیت پدیده ها می باشد و برای این که بتوان واقعیت پدیده ها را دید باید به یک تجربه ای از آگاهی رسید که بتوان به یک تصویر واقعی از این تجربه ی زیسته رسید.


ادامه👇👇👇

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
📊مرگ روزنامه‌ها و مجلات در یک دهه اخیر همراه با اوج گرفتن اینترنت

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
ادامه👆👆👆

پس به همین دلیل هیچ تفسیر و تحلیل و توصیفی از جهان یا هستی ندارند و چون هیچ تحلیل و تفسیر و توصیفی از هستی ندارند پس به مانند دیگر موجودات حضوری هم در هستی ندارند اما دازاین ویژگی و ساختار وجودی اش توام با "برون ایستایی" است و به همین دلیل از هستی پرسش می کند و حضور و قیام در هستی دارد !

در این جا است که هایدگر می گوید سنت متافیزیک در غرب و من جمله نیچه این پرسش را فراموش کرده اند و یا کلا رهایش کرده اند ! و دقیقا این جا است که هایدگر متاخر معنا پیدا می کند چون نقدی که او دارد در اینجا نمودار می شود و معنا پیدا می کند و سپس به این نتیجه می رسد (نیاز به توضیح دارد) که این شعرا هستند که می تواننند از لا به لای شعرهایشان این پرسش هستی را طرح کنند چون فلاسفه از افلاطون تا نیچه در حقیقت به جای این که بیایند و مساله ی هستی را مطرح کنند آمده اند و هستنده و موجود را طرح کرده اند!

هایدگر به نوعی خودش را در سنت فکری افلاطون قرار می دهد یعنی می خواهد بگوید که یافتن معنای هستی چه بسا که بسیار بسیار دشوار باشد چنان چه هست، و این گونه نیست که گمان کنیم به سادگی به چنگ ما می آید همانند متوهمان حقیقت یافته که گمان می کنند تمام حقیقت از آن آنان و برای آنان می باشد، افلاطون نیز بر این باور بود که حقیقت به سادگی به چنگ نمی آيد به دست نمی آید و هیچ گاه نمی توانیم حقیقت هستی را به طور کامل به فرا چنگ خود در آوریم! و به نوعی ما در هستی و زمان با اپوریای افلاطونی مواجه می شویم! که دقیقا نمی توانیم مشخص کنیم که هستی چیست !!!

چرا نمی توانیم بفهمیم که حقیقت چیست؟ چرا این قابلیت را از دست داده ایم؟ هایدگر عقیده دارد به این علت که هستی خودش را از ما پنهان کرده است،‌ شاید کسی سوال کند که چرا هستی خودش را پنهان کرده است؟ پاسخ هایدگر این است: به جهت مسیر غلط و پرسش های غلطی که فلاسفه طرح کرده اند باعث شده اند که ما به بیراهه رویم، گمراه شویم و نتوانیم پرسش هستی را صحیح طرح کنیم و از همان ابتدا سوال را غلط طرح کرده ایم !

حال که هستی خودش را از ما پنهان کرده است یا به جهت سوالات غلط پنهان شده است یعنی بدین علت که فلاسفه تفاوتی بین هستی و هستنده قائل نشده اند و به جای طرح پرسش هستی به هستنده پرداخته و از اصل غافل شده اند بدین جهت ما شناختی از هستی نداریم و هستی از ما پنهان است،‌حال که چنین است پس ما هم باید یک کشف حچابی انجام دهیم،‌در این جا می فهمیم که متدولوژی هایدگر کشف حجاب، برداشتن ستر و پوشش است تا هستی خودش را به ما نمایان کند آشکار کند و پدیدار شود.

👈بنابر این دو مساله روشن شد: 1- چرا هستی از ما پنهان شده است؟ 2-راه هویدا سازی و آشکار سازی اش در چست و چگونه است؟

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
هایدگرشناسی

📝پست سوم

در پست های گذشته این مطلب روشن شد که هایدگر پرسش را مساوی تفکر می داند اما نه هر پرسشی را، و دانستیم که نیچه هم پرسش گری را مساوی فلسفه و فلسفه را مساوی پرسش گری می دانست،‌ اما پرسش گری #نیچه با پرسش گری هایدگر یک تفاوت بنیادین و اساسی دارد(دوستانی که سوال می کردند چه نیازی به طرح شدن نیچه_شناسی در کنار هایدگرشناسی است دقت کنند) و دقیقا نقد هایدگر به نیچه نیز از همین جا شروع می شود، هایدگر می گوید؛ نیچه آخرین فیلسوف متافیزیک است و بدین وسیله نیچه را در ادامه ی همان سنت فکری متافیزیکی ای تلقی می کند که پرسش هستی را به غلط طرح کرده اند و تفاوتی بین وجود و موجود قائل نشده اند و به جای وجود به موجود پرداخته اند چنانچه در بررسی نیچه_شناسی خواهیم دید که نیچه نیز به موجود می پردازد چنانچه شوپنهاور نیز چنین بود و به اراده ی معطوف به حقیقت می پرداخت نیچه نیز به اراده ی معطوف به قدرت می پردازد و از نظر هایگر تمامی این ها از تفاوت قائل نشدن بین وجود موجود و هستی و هستنده نشات می گیرد و به جای هستی به هستنده پرداخته می شود .

هایدگر به می گوید که اندیشیدن یعنی پرسش کردن اما نه هر پرسشی، پرسش بنادین هستی (دقت بیشتری لازم است) این پرسش بنیادین هستی به معنای "حضور" و قیام در جهان می باشد.

پیش تر گفته شد که این تنها انسان_ دازاین است که می تواند پرسش از هستی را طرح کند و دیگر موجودات،‌ "هستنده" ها نمی تانند این پرسش را طرح کنند چرا که اصلا از وجود خودشان از هستی خودشان، از بیرون هیچ اطلاعی ندارند مثلا یک اسب هیچ گاه نمی تواند از هستی خودش سوال کند سوالی برایش از زندگی در هستی و از در جهان واقع شدنش طرح نمی شود، تنها میخورد و می آشامد و هیچ گاه هم برایش سوال و پرسشی طرح نمی شود که زندگی یعنی چه و بودن چرا و چگونه و ... یا این که اساسا هستی چیست؟


این خوردن و آشامیدن جزو اعمال درجه یک محسوب می شود که حیوانات انجام میدهند اما یک نوع اعمال درجه دو نیز هست که تنها انسان می تواند انجامش دهد یا به آن بپردازد فی المثل راجع به این جهان به بودن خویش سوال کند که بودن چرا و زیستن چگونه ؟ این ها درچه دو می باشند !

اما از نظر هایدگر این تنها موجودات دیگر نیستند که این سوال برایشان طرح نمی شود بلکه برخی ( کثیری؟) از انسان ها نیز هستند که این سوال برایشان رح نمی شود و آ> ها کسانی هستند که دچار روز مرگی یا روزینگی alltaglich یا everydayشده اند و در خودشان مانده اند و دچار در "خود ماندگی" شده اند ( در این رابطه قبلا توضیح داده شده است در پست های قبلی) و چون در خودشان مانده اند "برون ایستایی" ندارند و لذا حضوری هم ندارند چون مشغول روز مرگی هستند در خودشان مانده اند و برون ایستایی ندارند و چون برون ایستایی ندارند( با حلقه حلقه بودن و پیوسته بودن کلید واژه ها دقت کنید) هیچ "رویارویی" با هستی نیز ندارند و چون هیچ رویارویی با هستی ندارند هیچ "جهت گیری" خاصی هم ندارند، هیچ نوع آگاهی حتی از خود هم ندارند از هستی نیز همچنین!

ادامه👇👇👇

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
💢مرزهایمان سرخ است تا علامتی باشد برای چشم های آلوده

شادی روح شهدا صلوات


🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper
💢از یلدای ۹۷ تا یلدای ۹۸

🔹از یلدای ۹۷ تا یلدای ۹۸، چهل و پنج خانواده عزیزترین فرد زندگی شان را از دست دادند تا منو شما به راحتی قاچ کردن یک هندوانه و دانه کردن انار یلدا در کنار خانواده یمان خوش بگذرانیم.

🔹در گرما گرم دورهمی مان یاد و خاطره شهدای ناجا را نیز گرامی بداریم.

یلدا_با_شهدا

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper