پيرايه يغمايی
1.22K subscribers
1.77K photos
846 videos
13 files
2.53K links
پيرايه يغمايی حضور عزيزان را به اين خانه ی فرهنگی- هنری خوش آمد می گويد.
https://t.me/pirayeh.y/AAAAAE4N5LWq15c_J80cDg
ارتباط با من (پيرايه)
@pirayeh163
وب سایت پیرایه یغمایی:
https://pirayehyaghmaii.com
تلفن همراه
Download Telegram
من همواره اسطوره را به تاريخ ترجيح داده ام.

تاريخ حقیقتی است که به توهم تبديل می شود
اسطوره توهمی است که به واقعيت می رسد

ژان کوکتو


#پیرایه_یغمایی


t.me/pirayeh_y
در باب شعر و شاعری
.
مولانا عبدالله هاتفی ( که ظاهراً شاعر معروفی هم نيست)، خود را شاعری فحل و توانا می پنداشت. با اينهمه هنگامی که می خواست داستان ليلی و مجنون را به نظم درآورد، برای کسب اجازه به نزد جامی شاعر معروف رفت.
جامی برای امتحان به او اين سه بيت فردوسی را داد:

درختی که تلخ است وی را سرشت
گرش بر نشانی به باغ بهشت،

ور از جوی خلدش به هنگام آب،
به بيخ انگبين ريزی و شهد ناب،

سرانجام گوهر به کار آورد،
همان ميوه ی تلخ بار آورد

و از او خواست که معنی این ابيات را به صورت شعر در آورد.
هاتفی چهار بيت زير را سرود و نزد جامی آورد:

اگر بيضه ی زاغ ظلمت سرشت،
نهی زيرطاووس باغ بهشت

به هنگام آن بيضه پروردنش؛
ز انجير جنّت دهی ارزنش

دهی آبش از چشمه ی سلسبيل،
در آن بيضه، دم دردهد جبرييل

شود عاقبت بيضه ی زاغ، زاغ
کشد رنج بيهوده طاووس باغ

جامی بیت ها را خواند و پس از اندکی تأمل فرمود: هاتفی! چون در هر بيت يک بيضه نهاده ای، به نظم داستان مجاز نيستی!

برگرفته از ماهنامه ی یغما/طُرفه ها
.
(گویا در آن زمان ها شاعری برای خودش حساب و کتاب و امتحان و آزمون و بزرگتر و کوچکتری داشته و آنقدرها هم بی اصل و نسب نبوده که حالاها.😂)

#پیرایه_یغمایی
.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
من دزد شب رو نيستم ...

اين غزل که به نام مولانا جلال الدين معروف شده و به او منسوب گشته، از سروده های فضل الله حروفی استرآبادی متخلص به «نعيمی»(720-840)است. وی پيشوا و مؤسس فرقه ی حروفيه بود.
اشاره ها:
بیت اول: لا به معنی (نه)، رمز نفی کل
الّا هو: به معنی (جز او) رمز اثبات خداوند
قو زدن: در کتاب جامع التواريخ آمده : به معنی شبيخون زدن و فرو گرفتن
مفتی: فقيهی که شرح فتوا می دهد
يرغو:مجلس محاکمه
ايل گرديدن: تسليم شدن و اطاعت کردن
ترکی کردن: قلدری کردن
توتو زدن: ظاهراً آسيابان ها برای اعلام بیکار شدن آسيا بانگی می زده اند که آن را توتو زدن می گفتند.

صدا: #پیرایه_یغمایی

دو بیت از اين غزل به دانستگی خوانده نشد.


t.me/pirayeh_y
رست جان می زنی اندر پوکر عشق ولی،
گر بلوف هم بزنی، دست تو دیدن دارد!

t.me/pirayeh_y
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تفاوت ها ...
حالا دیگر مطمئن هستم که گفته های کينه جویانه و ابلهانه ی دیروز خمینی ریشه ای سخت در ویرانی ها و روی کار آوردن های استادان بیسواد امروز دانشگاه ها دارد.


هرگز حماقت خودم را بابت اینکه فقط دو بار - بیشتر نه، فقط دو بار- در زمان انقلاب دروغین، گوسفندوار به اعتراضات مردم پیوستم و از تجریش تا قلهک با آنها همراه شدم، نمی بخشم.
امیدوارم نسل بی گناهی که الان دارد چوب حماقت نسل قبل از خودش را می خورد، مرا ببخشد.


#پیرایه_یغمایی
t.me/pirayeh_y
شگفتی ها و زیبایی های جهان

ساختمان فلت آیرون (Flat Iron) ، باریک‌ترین ساختمان دنیاست که انگار آن را اتو کرده‌اند. برای همین است که لفظ (آیرون= اتو) را یدک می کشد
اين ساختمان 110 ساله که در خیابان پنجم ۱۷۵ در منهتن نیویورک واقع شده است، در سال 1902 توسط معمار شیکاگویی به نام دنیل بورنهام (Daniel Burnham) ساخته شده و ساختار غير متعارف و مثلثی شکلش آن را از ديگر بناهای بلند جهان ممتاز کرده است.
زیبایی این ساختمان باعث شده که عکاسان و نقاشان به سمت آن جذب شوند و از ابعاد مختلف از آن تصوير بردارند و برای کارت پستال استفاده کنند
از آن جمله عکاسی به نام (Edward Steichen) از آن عکس های زیبایی گرفته و نقاشی به نام ( Childe Hassam) يک تصوير امپرسيونيستی از آن کشيده است که به پيوست ملاحظه می فرماييد.

#پیرایه_یغمایی

t.me/pirayeh_y
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اين ويدئو تنها تصوير متحرک قمرالملوک وزيری است در فيلم «مادر» ساخته اسماعيل کوشان ،سال 1330/ استوديو پارس فيلم .
حضور کوتاه قمر در اين فيلم و خواندن آوازی در چهارگاه توانست استودیو پارس فيلم را که در آستانه ی ورشکستگی بود، از ورشکستگی نجات دهد .
بازيگران ديگر اين فيلم دلکش ، جمشيد مهرداد ، زينت نوری بودند .

قمر برای اين فيلم فقط 2000 تومان دريافت کرد که بخشی از آن صرف تهیۀ همین لباسی شد که به تن دارد، بخشی هم هزینۀ رفت و آمدهایش به استودیو شد و باقی‌مانده را هم به بیمارستان مسلولین شاه‌آباد هدیه داد .
به ادعای اسماعيل کوشان تنها نسخه ی اين فيلم که تنها تصوير متحرک قمر را در خود داشت ، در آتش سوزی از بين رفته است و گویافقط همين چند ثانيه از آن باقی مانده

غزلی هم که می خواند از سعدی است با این مطلع:
هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است
عشقبازی دگر و نفس پرستی دگر است

ياد تمامی رفتگان این فيلم جاودانه باد!


#پیرایه_یغمایی

t.me/pirayeh_y
معلم:
- بگو ببینم بعدازاینکه نهنگ حضرت یونس رو بلعید، چی شد؟
.
شاگرد:
- هيچی آقا .. يه سازمانی تشکیل شد به نام «یونس کو؟»

#پیرایه_یغمایی

t.me/pirayeh_y
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنی را شناختم بنام «بندیکتا» ، که فضا را از آرمان می انباشت،
و چشمانش آرزوی عظمت و زیبائی و افتخار و همه ی آنچه را که در خور جاودانی بودن است، می‌پراکند.
ولی این دختر معجزه­‌آسا، زیباتر از آن بود که تا دیرزمانی زندگی کند؛ مُرد!
خودِ من او را بخاک سپردم.
همان گاه که چشمانم برمکانی که گنج مرا درخود نهان می­داشت، دوخته مانده بود، به ناگهان موجود خُرد جثه ای را دیدم که به طرز شگفت ­آوری به زن مُرده شبیه بود. بر خاک تازه ی گور، پای می­‌کوفت و قهقهه‌­زنان می­‌گفت:
- بندیکتای اصلی منم! من لکاته ای تمام عیارم! و به کیفر دیوانگی و کوردلی ات تو محکومی که مرا به همین صورت که هستم دوست بداری!

ازشعر: کدام يک اصلی است؟ / بودلر/ ملال پاريس
ترجمه ی دکتر محمد علی اسلامی
t.me/pirayeh_y
خودکشی دردناک بازنشسته ی صدا و سیما
رضا جهانی خواه بازنشسته صداوسیما ساعت ۱۵ (۶ آذر) با پرت کردن خود از ساختمان اداری جام جم به زندگی خود پایان داد!.
گفته می شود او بارها جهت مطالبات پاداش پایان خدمت بازنشستگی و اخذ سنوات خود به اداره کل بازنشستگی سازمان صداوسیما مراجعه کرده بود.
و نتیجه ای نگرفته بود ، اما اين بار به دليل برخورد محقرانه و توهین آمیز شخص مسئول که اصلاً سزاوار یک کارمند بازنشسته که چیزی بجز حق خودش نمی خواست، خودش را پرت کرد

قابل توجه است که بدانیم سال قبل هم سید عباس موسوی از بازنشستگان سازمان به دلایل تنگناهای مالی در ساختمان فنی خودکشی کرد و به زندگی خود پایان داد!

اینها عوارض ناانسانی و دردمندانه ی حکومت اختلاس کاران و ابلهانی است که رئيسی بیشعور رئیس جمهورش هست و خامنه ای پلید رهبرش که دهان کثيفش را باز می کند و می گوید :

گوش دادن به صحبتهای کسانی که از ضعف ها و کمبودهای جمهوری اسلامی میگویند، جایز نیست.
t.me/pirayeh_y
کوچه ی «لولاگر» يا کوچه ی قرينه، کوچه ی عجیب و غریبی است..
اول اینکه هر دو طرف کوچه در دارد و دوم اينکه همه ی ساختمان‌های آن با هم قرینه هستند.
و حالا داستان اين کوچه: در سال 1317 شمسی محمد باقر لولاگر که دستی در ساخت و ساز داشت تصمیم گرفت با برادرش، اکبر لولاگر که در برلین فرش‌فروش بود، شراکتی کار کند. بنابراین زمین کوچه لولاگر را خرید و با سرمایه برادرش در آن خانه ساخت و چون نماینده ی برادر بود، به رسم امانت ‌داری، هر خانه ای برای خودش ساخت، عين آن را با همان نقشه آن طرف کوچه برای برادرش هم ساخت و بدینگونه کوچه شکل قرينه گرفت و محلی برای زندگی لولاگرهاشد
خوشبختانه اين کوچه هنوز هم هست و جزو آثار ثبت شده ی میراث فرهنگی است.
نشانی: می‌روید خیابان حافظ ، بعد وارد خیابان نوفل لوشاتو که سفارت فرانسه و ایتالیا هم آنجاست، می‌شوید، 50 متر که جلوتر بروید می رسيد به کوچه ی لولاگر
اگر رفتيد چند عکس تر و تازه هم نذر ما کنید. ممنون🌺

#پیرایه_یغمایی
t.me/pirayeh_y
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تن رها کن تا نخواهد پيرهن...
قطعه شعری از زنده یاد دکتر مظاهر مصفّا
با صدای پيرايه يغمايی
t.me/pirayeh_y
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«مشهدی عباد» و « آرشين مالالان» از نخستین (اپرت) های ایرانی بود که در آذربایجان روی صحنه آمد .
بطور کلی هنر تئاتر و اپرت و رقص و آواز ایران بیشتر از آذربایجان و مردم با ذوق و هنری آنجا سر بلند کرد
گویا مشهدی عباد پیرمردی بوده که گاه به گاه هوس زن جوان به سرش می زده، تا اینکه در آخرین ازدواج این بلا سرش می آيد

با هم به تماشای رقص مشهدی عباد و بقیه ماجرا ها می رویم

باز نشر: از کانال کافه هنر و ادبیات

#پیرایه_یغمایی

t.me/pirayeh_y
زن:
- من فقط به خاطر پولت زنت شدم
مرد:
- باز اقلاً تو یه دلیلی داشتی، من بدبخت چی؟!
.
t.me/pirayeh_y
زندگی در غربت یعنی اینکه همیشه با همه چیز سرزمین دوم خودت غريبه باشی
یعنی اینکه با مردمش سر يک میز بنشينی، اما نتوانی در گفتگویشان شرکتی داشته باشی.
نتوانی خاطره ها و احساس و گریه ها و خنده هایشان را معنا کنی .
نه فقط مردمش را و فرهنگ مردمش را ، بلکه حتی طبیعتش را ، خانه ها و کوچه و خیابان و بازارش را

من این تجربه را سال هاست که به شدت احساس می کنم
من یک غریبه هستم
مثل این است که سال ها دارم در یک هتل زندگی می کنم
که اگر چه بسیار راحت و شیک و پیک است، اما موقتی است.

و من دارم در این موقتی پیر می شوم و می میرم

پيرايه

t.me/pirayeh_y
دماوند از بالا ..

این عکس را ساعتی پیش سهیلا - عکاس جوان- برایم فرستاده و زيرش نوشته :

درود پیرایه جانم،شنبه صبح به مقصد تهران پرواز داشتم و وقتی از پنجره هواپیما چشمم به دماوند زیبا افتاد ناخودآگاه شعر با شکوه «کوه» را که از شماست زمزمه می کردم:

"کوه،کوه
تک سوار تا آسمان رهسپاری
کوه،کوه
جاودانه ایستاده ای، ماندگاری "
عکس تقدیم به شما باد!

سهیلا جان دمت گرم ، آخر معرفتی عزیزم

و اين هم سرود کوه برای تو و همه عزیزان با مرام :
https://www.youtube.com/watch?v=XwZhSVxsYYQ

پيرايه
.
شکوه مانند دایره ای بر آب است
که هرگز از بزرگ شدن خود نمی ايستد
آنقدر بزرگ می شود تا سرانجام به هیچ برسد .
شکسپير

#پیرایه_یغمایی
t.me/pirayeh_y
.