◾️معرفی کتاب ضیافت
✍نویسنده: #افلاطون
مترجم: #محمدعلی_فروغی
▪️ضیافت، مهمانی یا بزمِ میگساری (به یونانی: Συμπόσιο) یکی از مهمترین رسالههای افلاطون است. موضوع این رساله عشق است و این اثر مهمترین اثر افلاطون در زمینهٔ عشق میباشد. اثر دیگر افلاطون دربارهٔ عشق که با ضیافت هم در پیوند است فدروس میباشد. همچنین این رساله پیوندهایی هم با رسالهٔ فیدون دارد.
▪️این رساله از رسالههای سقراطی افلاطون میباشد که در آنها سقراط چهرهٔ اول رویداد میباشد. این رساله به گونهٔ روایتیاست که در بخشی از آن خواننده شاهد گفتگوی بازیگران آن با یکدیگر است. نام این داستان نیز اشاره به مهمانیهایی دارد که در یونان باستان برگزار میشد و مهمانان پس از خوردن خوراک به نوشیدن باده و گفتگو و بحث پیرامون موضوعی مشخص میپرداختند.
▪️تاریخ نگارش این رساله به درستی آشکار نیست ولی از قراین برمیآید که پس از سال ۳۸۵ (پیش از میلاد) نوشتهشده باشد.
#منتشر_کنید
@philosophybimarz
✍نویسنده: #افلاطون
مترجم: #محمدعلی_فروغی
▪️ضیافت، مهمانی یا بزمِ میگساری (به یونانی: Συμπόσιο) یکی از مهمترین رسالههای افلاطون است. موضوع این رساله عشق است و این اثر مهمترین اثر افلاطون در زمینهٔ عشق میباشد. اثر دیگر افلاطون دربارهٔ عشق که با ضیافت هم در پیوند است فدروس میباشد. همچنین این رساله پیوندهایی هم با رسالهٔ فیدون دارد.
▪️این رساله از رسالههای سقراطی افلاطون میباشد که در آنها سقراط چهرهٔ اول رویداد میباشد. این رساله به گونهٔ روایتیاست که در بخشی از آن خواننده شاهد گفتگوی بازیگران آن با یکدیگر است. نام این داستان نیز اشاره به مهمانیهایی دارد که در یونان باستان برگزار میشد و مهمانان پس از خوردن خوراک به نوشیدن باده و گفتگو و بحث پیرامون موضوعی مشخص میپرداختند.
▪️تاریخ نگارش این رساله به درستی آشکار نیست ولی از قراین برمیآید که پس از سال ۳۸۵ (پیش از میلاد) نوشتهشده باشد.
#منتشر_کنید
@philosophybimarz
ضیافت.pdf
712.6 KB
◼️ضیافت
✍نویسنده: #افلاطون
مترجم: #محمدعلی_فروغی
موضوع: #داستان_عشقی
تعداد صفحات: ۶۶
#منتشر_کنید
@philosophybimarz
✍نویسنده: #افلاطون
مترجم: #محمدعلی_فروغی
موضوع: #داستان_عشقی
تعداد صفحات: ۶۶
#منتشر_کنید
@philosophybimarz
◾️رسیدن یا دویدن؟
▪️چرا نمیتوانم دوباره حرکت کنم به سمت چیزی که میخوام؟
▪️سختی هایی که دیدم مانع حرکتم میشه؟
▪️چکار کنم؟
✍فریق محمدی
▫️سوال یکی از عزیزان از ما و جواب ایشان رو به لذت بشنویم
▫️سوالی دارید سریعا ارسال فرمایید
@philosophy2021
#پرسش_پاسخ
@philosophybimarz
▪️چرا نمیتوانم دوباره حرکت کنم به سمت چیزی که میخوام؟
▪️سختی هایی که دیدم مانع حرکتم میشه؟
▪️چکار کنم؟
✍فریق محمدی
▫️سوال یکی از عزیزان از ما و جواب ایشان رو به لذت بشنویم
▫️سوالی دارید سریعا ارسال فرمایید
@philosophy2021
#پرسش_پاسخ
@philosophybimarz
◾️پرندگانی که در قفس بدنیا می آیند،
تصور می کنند پرواز یک بیماریست.
✍"آلخاندرو ژودوروفسکی"
@philosophybimarz
تصور می کنند پرواز یک بیماریست.
✍"آلخاندرو ژودوروفسکی"
@philosophybimarz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◼️مستند علمی
◾️پرسش هایی راجع به جهـان
◾️ جهان چقدر بزرگ ست ؟!
◾️ ایا جهان لبه دارد ؟!
◾️ مرکز دارد ؟!
#کلیپ
#منتشر_کنید
@philosophybimarz
◾️پرسش هایی راجع به جهـان
◾️ جهان چقدر بزرگ ست ؟!
◾️ ایا جهان لبه دارد ؟!
◾️ مرکز دارد ؟!
#کلیپ
#منتشر_کنید
@philosophybimarz
هشتاد_و_دو_نامه_به_حسن_شهید_نورانی.pdf
7.3 MB
◼️#هشتاد_و_دو_نامه_به_حسن_شهید_نورایی
✍نویسنده: #صادق_هدایت
موضوع: #نامه_نگاری
نوبت چاپ: چاپ دوم ۱۳۷۹
تعداد صفحات: ۳۱۶
@philosophybimarz
✍نویسنده: #صادق_هدایت
موضوع: #نامه_نگاری
نوبت چاپ: چاپ دوم ۱۳۷۹
تعداد صفحات: ۳۱۶
@philosophybimarz
◾️اغلب بهترین قسمتهای زندگی زمانی بودهاند که هیچ کاری نکردهای و نشستهای دربارهی زندگی فکر کردهای. منظورم این است که مثلا میفهمی که همهچیز بیمعناست، بعد به این نتیجه میرسی که خیلی هم نمیتواند بیمعنا باشد. چون تو میدانی بیمعناست و همین آگاهی تو از بیمعنا بودن، تقریبا معنایی به آن میدهد.
میدانی منظورم چیست؟ بدبینی خوشبینانه...
✍#چارلز_بوکوفسکی
#عامه_پسند
@philosophybimarz
میدانی منظورم چیست؟ بدبینی خوشبینانه...
✍#چارلز_بوکوفسکی
#عامه_پسند
@philosophybimarz
فلسفه در شش ساعت و پانزده دقیقه.pdf
1.4 MB
◼️#فلسفه_در_شش_ساعت_و_پانزده_دقیقه
✍نویسنده: #ویتولد_گومبروویچ
مترجم: #مجید_پروانه_پور
موضوع: #فلسفه
نوبت چاپ: چاپ اول ۱۳۹۰
تعداد صفحات: ۱۳۷
@philosophybimarz
✍نویسنده: #ویتولد_گومبروویچ
مترجم: #مجید_پروانه_پور
موضوع: #فلسفه
نوبت چاپ: چاپ اول ۱۳۹۰
تعداد صفحات: ۱۳۷
@philosophybimarz
◾️داستان "عروسک پشت پرده" در مورد پسری خجالتی، افسرده و همیشه غمگین به نام «مهرداد» است که برای تحصیل به فرانسه رفته است.
◾️خانواده او مذهبی هستند و آنقدر او را نسبت به ارتباط با نامحرم ترساندهاند که او جرأت ندارد حتی در فرانسه به دختر یا زنی نزدیک شود.
◾️از طرفی خانوادهاش دخترعمویش «درخشنده» را به نامزدی او درآورده اند تا زمانی که به ایران بازگشت، با او ازدواج کند تا اینکه....
◾️داستان "عروسک پشت پرده" نوشته صادق هدایت است که، کتاب آن هم اکنون تقدیم علاقه مندان خواهد گردید.
@philosophybimarz
◾️خانواده او مذهبی هستند و آنقدر او را نسبت به ارتباط با نامحرم ترساندهاند که او جرأت ندارد حتی در فرانسه به دختر یا زنی نزدیک شود.
◾️از طرفی خانوادهاش دخترعمویش «درخشنده» را به نامزدی او درآورده اند تا زمانی که به ایران بازگشت، با او ازدواج کند تا اینکه....
◾️داستان "عروسک پشت پرده" نوشته صادق هدایت است که، کتاب آن هم اکنون تقدیم علاقه مندان خواهد گردید.
@philosophybimarz
#کودکی_من_مُرد
◼️کودکی من مُرد،میان پس و پیش،نشد های ممتد،شدن های مردد و درد های ترکیده در گلو و شکم های سرشار سیر شده از سهم من.
◾️کودکی من مُرد،میان گم شدن های تلخ،پیدا نشدن های همیشگی و داغ ننگ نمی شود های شلیک شده از سوی قرمساق ها،شب به شب کودکی من شمع بود و سوخت لای دود سنگین سرگیجه آور سیاست های سمی،میان آمدن های پر سر و صدا و رفتن های بی صدا،میان گرد و خاک،سینه تنگ و رنگ باختم و مات و مبهوت،خزان خزیدن گرفت در جانم و آخرین سلاح گرمم اشک بود.
◾️کودکی من بمب بود و هر دم انفجار در من،تکه تکه خودم را جمع می کردم آز کف اسفالت بدون قلب،بدون نبض.
◾️کودکی من مُرد،برای زندگی برای بره های بی پدر برای او،برای من.
◾️کودکی من مُرد،لا به لای لایه لایه آه و بغض های شبانه،میان جبر انتخاب گُل توی دست های قاتل خالی چپ و راستت،و خلا بلعید و می جوید آرزوهای بچگانم رو بدون رحم.
◾️کودکی من مُرد،زیر رقص و خنده های بی ته تفاله های بی خایه،که قدرت تیغ می زد،می کِشید،می کُشت،اما بچه های فقر،قربانی گوسفند آسمانی ات بودند که جای فرزندت رگ و تن دادند
◾️کودکی من مُرد،زیر چکمه های سرخ و مشت های گره کرده ی مردمم،دولتم نان داشت،آب داشت،اما پدر عریق ریخته شب عرق می ریخت به جای نان،به جای آب سر بالا چروکیده می شد و قورت می داد.
◾️من میم را مین میخواندم وقتی به جای درس،کوله روی دوشم،دوش به دوش مردانم به سوی مین می رفتم و ساق هایشان آنقدر می لرزیدند،قلم می شدند به رنگ سُرخ.
◾️کودکی من مُرد،میان سیاه و سفید،رویا می بافتم،شهر ما چرخ برای دوچرخه ای برایم کم دارد اما چرخ گوشت زیاد داشت،گوشت می شدیم.
◾️کودکی من مُرد،میان گوش های کرخت خواب زده،چشم های چرکین کور شده،زبان های زهر آگین نیش دار و افیونی های سرخم کرده و گردن شکسته.
◾️به من و ما بدهکارید،کودکی من نمی مُرد،لبخند به چهره داشت بازی می کرد،تاب می خورد،لطیف بود تاب نداشت،چرا تابش را متلاشی کردید؟
◾️کودکی ما نمی مُرد،کشتینش،کشتینش...
✍فریق محمدی
#شعر
#تخریب_گر
#کودکی_من_مُرد
#منتشر_کنید
#اختصاصی_فلسفه_بدون_مرز
@philosophybimarz
◼️کودکی من مُرد،میان پس و پیش،نشد های ممتد،شدن های مردد و درد های ترکیده در گلو و شکم های سرشار سیر شده از سهم من.
◾️کودکی من مُرد،میان گم شدن های تلخ،پیدا نشدن های همیشگی و داغ ننگ نمی شود های شلیک شده از سوی قرمساق ها،شب به شب کودکی من شمع بود و سوخت لای دود سنگین سرگیجه آور سیاست های سمی،میان آمدن های پر سر و صدا و رفتن های بی صدا،میان گرد و خاک،سینه تنگ و رنگ باختم و مات و مبهوت،خزان خزیدن گرفت در جانم و آخرین سلاح گرمم اشک بود.
◾️کودکی من بمب بود و هر دم انفجار در من،تکه تکه خودم را جمع می کردم آز کف اسفالت بدون قلب،بدون نبض.
◾️کودکی من مُرد،برای زندگی برای بره های بی پدر برای او،برای من.
◾️کودکی من مُرد،لا به لای لایه لایه آه و بغض های شبانه،میان جبر انتخاب گُل توی دست های قاتل خالی چپ و راستت،و خلا بلعید و می جوید آرزوهای بچگانم رو بدون رحم.
◾️کودکی من مُرد،زیر رقص و خنده های بی ته تفاله های بی خایه،که قدرت تیغ می زد،می کِشید،می کُشت،اما بچه های فقر،قربانی گوسفند آسمانی ات بودند که جای فرزندت رگ و تن دادند
◾️کودکی من مُرد،زیر چکمه های سرخ و مشت های گره کرده ی مردمم،دولتم نان داشت،آب داشت،اما پدر عریق ریخته شب عرق می ریخت به جای نان،به جای آب سر بالا چروکیده می شد و قورت می داد.
◾️من میم را مین میخواندم وقتی به جای درس،کوله روی دوشم،دوش به دوش مردانم به سوی مین می رفتم و ساق هایشان آنقدر می لرزیدند،قلم می شدند به رنگ سُرخ.
◾️کودکی من مُرد،میان سیاه و سفید،رویا می بافتم،شهر ما چرخ برای دوچرخه ای برایم کم دارد اما چرخ گوشت زیاد داشت،گوشت می شدیم.
◾️کودکی من مُرد،میان گوش های کرخت خواب زده،چشم های چرکین کور شده،زبان های زهر آگین نیش دار و افیونی های سرخم کرده و گردن شکسته.
◾️به من و ما بدهکارید،کودکی من نمی مُرد،لبخند به چهره داشت بازی می کرد،تاب می خورد،لطیف بود تاب نداشت،چرا تابش را متلاشی کردید؟
◾️کودکی ما نمی مُرد،کشتینش،کشتینش...
✍فریق محمدی
#شعر
#تخریب_گر
#کودکی_من_مُرد
#منتشر_کنید
#اختصاصی_فلسفه_بدون_مرز
@philosophybimarz
Audio
#کودکی_من_مُرد
◼️ فایل صوتی شعر غم انگیز و دردناک کودکی من مُرد با زبان و صدای خود خالق اثر.
✍فریق محمدی
#شعر
#منتشر_کنید
#کودکی_من_مُرد
#فریق_محمدی
#اختصاصی_فلسفه_بدون_مرز
@philosophybimarz
◼️ فایل صوتی شعر غم انگیز و دردناک کودکی من مُرد با زبان و صدای خود خالق اثر.
✍فریق محمدی
#شعر
#منتشر_کنید
#کودکی_من_مُرد
#فریق_محمدی
#اختصاصی_فلسفه_بدون_مرز
@philosophybimarz
◾️کودکی من مُرد،وقتی عشق جُرم شد و بوسه ننگ بود و داس به دست پدر حکم قتل می داد.
✍فریق_محمدی
#رومینا_اشرفی
#تسلیت_خرد
@philosophybimarz
✍فریق_محمدی
#رومینا_اشرفی
#تسلیت_خرد
@philosophybimarz
◾️توضیحاتی درباره ی ایجاد پیج اینستاگرامی و دنبال کردن جلسات پرسش و پاسخ در اینستاگرام به صورت لایو.
✍فریق محمدی
@philosophybimarz
✍فریق محمدی
@philosophybimarz
◾️فیلم سینمایی عریان(naked) از مایک لی
#معرفی_سینمایی
▪️جهانی که مایک لی در “عریان” تصویر میکند یک دنیای نیچه گونه ی نهیلیستی است. شخصیت های “عریان” تهی اند ، غمگین اند ، خسته اند ، ناتوان اند و حتی دیگر رمقی برای تلاش کردن ندارند. مایک لی کارکتری میسازد به اسم جانی ، یک آدم تحصیل کرده و با سواد که دچار پوچ گرایی و یاس فلسفی است و اعتقاد دارد زیاد دانستنش باعث نفرت او از آدم ها و زندگی شده است. جانی تنها است ، ملول است و تلاشی برای بهتر شدن نمیکند. جانی دیگران را مقصر میداند نه خود را ، و او در واقع قربانی این دنیا شده است. جانی دکتر روان شناس است، ولی نه دلش میخواهد دیگران را درمان کند و نه خودش را به آرامش روانی برساند. جانی دچار مازوخیسم فلسفی است ؛ به این معنا که به شاد بودن و در آرامش بودن نفرت می ورزد و خود تصمیم دارد که در حالت درماندگی دست و پا بزند. آدم های فیلم “عریان” در حال فریاد اند ، تا کسی صدا را بشنود و به سوی آن ها بیاید ، حالا این میتواند یک معشوق باشد و یا یک نجات دهنده از مرگ.
▪️آنچه باعث مرگ فلسفی میشود مسئله تکرار ، فقدان هدف ، معنا و کلیشه است. در دنیای مایک لی آدمها در یک تکرار، دست و پا میزنند و هیچ راهی برای فرار از آن ندارند.
#سینمایی
#معرفی_فیلم
#اختصاصی_فلسفه_بدون_رمز
@philosophybimarz
#معرفی_سینمایی
▪️جهانی که مایک لی در “عریان” تصویر میکند یک دنیای نیچه گونه ی نهیلیستی است. شخصیت های “عریان” تهی اند ، غمگین اند ، خسته اند ، ناتوان اند و حتی دیگر رمقی برای تلاش کردن ندارند. مایک لی کارکتری میسازد به اسم جانی ، یک آدم تحصیل کرده و با سواد که دچار پوچ گرایی و یاس فلسفی است و اعتقاد دارد زیاد دانستنش باعث نفرت او از آدم ها و زندگی شده است. جانی تنها است ، ملول است و تلاشی برای بهتر شدن نمیکند. جانی دیگران را مقصر میداند نه خود را ، و او در واقع قربانی این دنیا شده است. جانی دکتر روان شناس است، ولی نه دلش میخواهد دیگران را درمان کند و نه خودش را به آرامش روانی برساند. جانی دچار مازوخیسم فلسفی است ؛ به این معنا که به شاد بودن و در آرامش بودن نفرت می ورزد و خود تصمیم دارد که در حالت درماندگی دست و پا بزند. آدم های فیلم “عریان” در حال فریاد اند ، تا کسی صدا را بشنود و به سوی آن ها بیاید ، حالا این میتواند یک معشوق باشد و یا یک نجات دهنده از مرگ.
▪️آنچه باعث مرگ فلسفی میشود مسئله تکرار ، فقدان هدف ، معنا و کلیشه است. در دنیای مایک لی آدمها در یک تکرار، دست و پا میزنند و هیچ راهی برای فرار از آن ندارند.
#سینمایی
#معرفی_فیلم
#اختصاصی_فلسفه_بدون_رمز
@philosophybimarz