پریود🩸
92 subscribers
36 photos
7 videos
7 links
سیپده م 💕

اینجا راجب بدن دخترا حرف میزنیم🥰

منبع بعضی از پست ها : @peiodir🌸

لینک ناشناس سپیده💙🌏 https://t.me/BiChatBot?start=sc-574427-GnRsi0E

شاپ سپیده 🥺💄:
https://t.me/arayeshivaa
Download Telegram
Forwarded from برنامه ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام سپیده جان خوبی
میخوام خاطره اولین باری ک پریود شدم و بگم اولین روز ماه رمضون سال ۹۸ بود روزه بودم دم دمای اذان مغرب بود حالم بد شده بود اذان گفت شروع کردم به خوردن هی حالم بدتر میشد اهمیت نمیدادم دیدم دیگ نمیتونم تحمل کنم پاشدم رفتم وضو گرفتم نماز بخونم نماز مغرب و خوندم تموم شد سر نماز دلم میخواست بالا بیارم رفتم دستشویی دیدم به به😂😂😑 بعد هیچی دیگ نماز عِشا موند یعنی من تا دم اذان روزه بودم همش الکی بود😔😂😂
بچه ها من همه ی خاطرات بچه هارو میزارم تا حالا ماا خودمو نگفتم😂😐🥲


من ی روز داشتم رو تختم با گوشی ور میرفتم یهو حس کردم ی چی ریخت😀
چشمام سیاهی رفت اصن دو سه ساعت تکون نخوردم گفتم با چه رویی ب مامانم بگم با این سنم خودمو خیس کردم 😅
انقد موندم رو تخت ک کمرم درد گرفت و شارژ گوشیم تموم شد😂😂
خلاصه پاشدم دیدم اوضاع خیطه😂😂


خیلییی ریلکس گفتم مامان پد میخام و اونم بهم داد آبجیم پاشد ی کیک قرمز درست کرد😐😐😂💋❤️🩸
Forwarded from برنامه ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام سپیده جونم .
میخوام اولین خاطره پریودیم بگم من ۱۰ سالگی پریود شدم خیلی زود بود برام ‌.
روزای اول مدرسه ام بود . سر کلاس نشسته بودیم از روز قبلش یکم دلم درد میکرده و سر کلاس ریاضی بودیم که یهو حالم یکم بد شد رفتم دستشوی . بعد دیدم بله .. نمی دونستم چیه البته چن بار از مامانم شنیده بودم اما اونجا مطمئن نبودم . خیلی ترسیده بودم همینجوری اشک میریختم گفتم الان دارم میمیرم😂 رفتم به معلم گفتم لکه قهوی و اینا منو برد بیرون و برام توضیح داد و نمی دونم پد از کجا پیدا کرد و داد بهم .
ببخشید زیاد شد❤️
چ روز پر خاطره ای😍😂
Forwarded from برنامه ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام خوبی؟
من میخوام خاطره دردناک پریود شدنم بگم .
۱۳ سالم بود. شب قبلش پدربزرگم فوت کرده بود ، صبح پاشدم رفتم دستشویی دیدم پریودم اول بهش توجه نکردم . رفتم حاضر شدم برم مراسم .
رفتم توی راه دلم درد میکرد رفتیم خونه خاله ام رفتم دستشویی دیدم دوباره خون اومد بود . آخرش رفتم به مامانم گفتم .
مامانم توجه نکرد اصلا چی دارم میگم .
شب که برگشتیم خونه امون به مامانم گفت ی لبخندی زد و بغلم کردو مغدرت خواهی کرد همین❤️🥺
Forwarded from zahra):
سلام منم اومدم ک خاطره اولین پریودم بگم.
شب بود با کلی مهمون من اصلا دردی نداشتم کلا کم درد دارم تو دوران پریودیم داشتم با شور زیاد کمک میدادم😂ک یهو دیدم ی چیزی ریخ رفتم دستشویی دیدم ی لکه قهوه ایی هستش.
شنیده بودم از مامانم و دوستام ولی ترسیدم گفتم وایییی خون ک قرمزه این چرا قهوه ایی حتما ی مریضی دارم🤦‍♀😂
رفتم بالا و توجه نکردم مجدد اومد و رفتم نگاه کردم گفتم فایده نداره و ب مامانم گفتم خندید بغلم کرد بهم پد داد و توضیح داد ک چیکار کنم😍💕
ببخشید ک زیاد شد سپیده من😍🙈
Forwarded from Setayesh
سلام
پس منم خاطره مو بگم دیگه 😅
من که بعد کلی آمپول زدن برای پریود نشدن بالاخره یه دوسه روز بود عجیب دلم درد میکرد یه جوری که تا حالا همچین دل دردی و نداشتم خلاصه که مامانم ورم داشت برد دکتر
دکتر هم کلی سوال کرد ولی خب دکتر پسر خیلی جوونی بود یا حالا نمی دونست و یا هم روش نمیشد که بگه اقا به ما کلی دارو داد😐🥺😕
ما هم فرداش که میشد جمعه ورداشتیم رفتیم یه دیلم کل سفر من درد می کشیدم و فکر پریودی و چون آمپول میزدم نمیکردم شب روز ۲۴ دی ماه ساعت :۳۰ ۱۰ بود که برگشتیم نگاه کردم تا دیدم پریود شدم حالا کلاس هفتمم بودم بچه بودم🥺
هیچ حالا مگه مامانم بلند میشه بیاد!!! هر چی میگفتم میگفت خو تو جمع بگو😒🥲هیچ دیگه بهش گفتم و اون از من بیشتر استرس گرفت و نگران شد😁😂 بابام همون شب برام جیگر گرفت و بعدم نوار بهداشتی های نوجوان و مامانم شب پیشم خوابید سر فرصت رفت بازار و برام یه دستبند خیلی خوشگل اما بدل☺️😅 برام گرفت برای هدیه م حیف که پوکید اما تا الان که ۱۸ سالمه همیشه کلی هوامو دارن
ببخشید سپیده جون ❤️💋دوست دارم
Forwarded from برنامه ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام
منم خاطره اولین پریودیم رو تعریف کنم دیگه😄😂
خب یه هفته مونده بود به ۱۲ سالگیم یعنی اسفند ک من پریود شدم البته الانم ۱۲ سالمه😂
خلاااصه من رفتم حموم دیدم‌ لباس زیرم خون هس گفتم پریود شدم بعد دوباره گفتم نهههه
هیچی دیگه بی خیال شدم اومدم و لباس پوشیدم و تامام یکم بعدش رفتم دستشویی دیدم خون هست خب دیگه مطمئن شدم پریود شدم ولی خجالت می کشیدم به مامانم بگم😐😂
آخرش خودمو قشنگ قانع کردم ک برم بگم صداش زدم اومد نوار داد و منم نمی تونستم باهاش راه برم🙂😐😂خلاصه گذشت و تموم شد دفعه دومم ۲ فروردین شدم و اونم گذشت حالا دوماهه نشدم نمی دونم چرا😐
Forwarded from Wihajun
سلام منم میخوام خاطره اولین روز پریودے مو بگم❤️
خب من صبح قرار بود با دوستم بریم سینما بعد دوست پسرمم با خودم اوردم تا با هم بریم رفتیم و من احساس کردم یه اتفاقے افتاد
فکر کردم تو خودم دستشویے کردم😂😂
ولے سریع رفتم دستشویے دیدم بله پریود شدم میدونستم پریود چیه چون من ۲۰ سالگے شدم و یکم دیر بود واسه همین همه چیو میدونستم بگذریم
رفتم به دوستم گفتم پد دارے گفت نه انگار طاها(دوستم) شنید و رفت برام پد گرفت و بهم داد💋
رفتیم کیڪ سفید و قرمز سفارش دادیم و شب خوردیم تازه طاها برام یه کادوے خیلے خوشگل گرفت یه دستبند
شب که رسیدم خونه به مامانم چیزے نگفتم
یعنے اصن مامانم هیچ وقت نمیفهمه پرویدم چون همون اولین بارم بهش نگفتم ولے طاها مثل یه دوست خیلییے خوب برام میمونه و خیلے بهم اهمیت میده
سپیده جون ببخشید زیاد شد
خیلی دوستت دارمممم❤️❤️
Forwarded from برنامه ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام منم میخوام اولین خاطره روز پریودم بگم😍❤️
آقا شب بود منم 12سالم بود داشتم علوم میخونم کلاسا هم آنلاین بود بعد اومدم پیش خانوادم نشستم برای من خیلی میخارید و میسوخت رفتم دستشویی دیدم ی لکه قرمز رنگ روی شرتم😱وقتی دیدمش انقد استرس داشتم که دست و پام میلرزید حالت تهوع داشتم اقا خودم و زدم به بیخیالی خوابیدم صبح پاشدم رفتم دستشویی دیدم بیشتر شد بازم ولش کردم اومدم رفتم حموم بعد مامانم گفت چرا شرتتو نمداختی بیرون گفتم خونی شد مامانم گفت نکنه پریود شدی زود از حموم اومدم بیرون بهم پد داد و توضیح داد خوراکی بهم داد ولی اولاش خیلی بد بود نمیتونستم راه برم الان که دو سال شده حتا میتونم بدو بدو کنم😂
Forwarded from برنامه ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام سپیده مهربونم
من اولین خاطره پریودیم واسه یازده سالگیم بود
داداشم اون موقع ۷سالش بود رفت از خونه بیرون بعد تصادف کرد سرش شکست
بماند که من دیده بودمشو نرفتم جلوشو بگیرم واسه همین عذاب وجدان داشتم
بابام داداشمو برد مرکز استان یه بیمارستان خوب که بستری بشه
منو مامانمم رفتیم خونه خالم
بعد اون شب دکترا گفتن امکانش هست داداشم ضربه مغزی بشه اون شب خیلی حال همه بد بود منم از استرس و خس عذاب وجدان زیاد بود شاید پریود شدم😶😵‍💫
مرسی از کانال خوبت🌸
Forwarded from برنامه ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام سپیده جون و رفقای عزیز:)
من هم میخوام خاطره پریود شدنم رو تعریف کنم من تو سن ۱۲ سالگی کلاس ششم پریود شدم
یه روز تو خونه بودم دقیقا فردای امتحانات پایانی خرداد که خوشحال کنان امتحانم تموم شد و اینا😂دیدم کمر درد و دل درد دارم میگیرم یکم استراحت کردم بعد از ۱ ساعت رفتم دستشویی دیدم اوووه چه وضعی شده😂😂
بعدش خیلی ترسیده بودم شورتمو عوض کردم یکی دوساعت بعد رفتم دیدم یا خدا دوباره خون اومد🤣
میترسیدم به مامانم بگم البته مامانم یکم شک کرده بود چون دفعات شورت عوض کردنم زیاد شده بود
هیچ حرفی نزدم تا فرداش که صبح بیدار شدم دیدم خیلی شدیدتر شد به مامانم گفتم و بهم یه پد داد چون ازون کنجکاوا بودم همه چیو میدونستم و با خیال راحت روزمو گذروندم😂
Forwarded from برنامه ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام سپیده جونن
اومدم اولین خاطره پریودمو تعریف کنم
15 سالمه 1401/3/19
از خواب پاشدم رفتی دستشویی دیدم خون میاد اولش ترسیدم خواستم ب مامانم بگم ولی خجالت کشیدم.
چون مامانم چیزی بهم نگفته بود ولی دوستم قشنگ تعریف کرده بود
ظهر رفتیم خونه خالم و برگشتم دیدم بلههه ما هم پریود شدیم رفت،اولش شک داشتم ک یهو نباشه
بعد آبجیمو صدا کردم و بهش گفتم،انگار از مامانم خجالت میکشیدم به آبجی گفتم😅
الان روزه دوممه و کمر و شکمم خیلی درد میکنه راه حلی داری ک آروم شه؟
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام سپیده جونم ❤️
حالا که همه گفتن میخوام منم خاطره اول روزی که پریود شدمو بگم
من ۱۲سالم بود که تو ی روز گرم سوزناک ماه مهر ۱۳۹۷درست وقتی چند روز بعد قرار بود برم مدرسه یعنی برم کلاس شیشم بعدازظهرش ی دردی احساس کردم قسمت پایین دلم بعد هی جدی نگرفتم و اینا گفتم حتما کشیدگی عضله هست و رفتم ی قرص استامینوفن خوردم و یکی دو ساعت بعد که رفتم دستشویی دیدم که اووووه چه وضعیتی شده و چون ماشالا ماشالا ادم بسیاررررر کنجکاوی ام از ۱۰سالگی همه چیزو راجب پریود و کلا همه چیزشو میدونستم و از معلم و مامانمم شنیده بودم بعد چون خونی که دیدم قهوه ای بود ترسیدم مثل سگ چون نمیدونستم که خول اولش قهوه ای هست همه ی اینترنت نوشته بود قرمزه بعد من گفتم نکنه پریود نیست و ی بیماری گرفتم نکنه فلانه نکنه فلان طور بشه خلاصه که از بس ادم خجالتی هم هستم دیگه بدتر
روم نمیشد به مامانم بگم و هی فقط لباس زیر عوض میکردم مامانم بهم شک کرد که چرا هر دیقه تو دستشوی ام و هی لباس زیر عوض میکنم بعد بهم گفت چیزی شده گفتم نه بعد گفت باشه
اقا شبش مهمون اومد و منم که پریودم و فک میکردم نیستم و مریضی گرفتم رفتم رو مبل نشستم مبلامونم که رنگش روشنه
خلاصه سرتونم بدرد اوردم طولانی شد ولی خلاصه بگم که مبل کثیف شد و من از جام بلد نمیشدم که کسی نبینه بعد که مهمونا رفتن مامانم گفت تو چرا امروز انقدر مشکوکی چرا چسبیدی به مبل اقا دل و زدم به دریا بلد نشدم تا مامانم دید اول بغلم کرد بعد بوسم کرد و برام ی جعبه خوراکی گرفت و برام کادو و کیک خردیدن و بعد مجبور شدن به خاطر کار من مبلامونو عوض کنن 😂😅
ببخشید سپیده جونم خیلی طولانی شد مرسی از کانال قشنگت ❤️دوستت داریم 💋
با اینهمه انرژی باید پست بزارم