Forwarded from دلتنگی های یک عاشقِ دیوانه (علی حیدری)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🆔https://telegram.me/payanekartonkhabi
دوستشان داریم...
آنگاه كه پشت به پشت...
منظم مى ايستند و صبورانه منتظر مى مانند.
دوستشان داریم...
وقتى يكديگر را صدا مى زنند:" بياييييييييد غذا..."
مرامشان را دوست داریم ؛
وقتى نداشته هايشان را با عشق و بى منت با هم تقسيم مى كنند ...
نگاهشان دنيايمان را زير و رو مى كند.
قانع اند به آنچه مى دهى ...
و وقتى ميگويى تمام شد ؛
وااااااى وقتى مى گويى تمام شد ؛
مى كوشند با لبخندشان شرمندگى را از صورتت كنار بزنند.
دوستشان داریم كه دستمان را مى گيرند و ساعتى از خودخواهى ها و زياده خواهى هايمان جدايمان مى كنند ؛
تا در وسعت آسمانشان سهيم شوم...
دوستشان داریم وبرای پاکی شان دعا می کنیم.
#پایان_کارتن_خوابی
#چهارشنبه_مهرباني
دوستشان داریم...
آنگاه كه پشت به پشت...
منظم مى ايستند و صبورانه منتظر مى مانند.
دوستشان داریم...
وقتى يكديگر را صدا مى زنند:" بياييييييييد غذا..."
مرامشان را دوست داریم ؛
وقتى نداشته هايشان را با عشق و بى منت با هم تقسيم مى كنند ...
نگاهشان دنيايمان را زير و رو مى كند.
قانع اند به آنچه مى دهى ...
و وقتى ميگويى تمام شد ؛
وااااااى وقتى مى گويى تمام شد ؛
مى كوشند با لبخندشان شرمندگى را از صورتت كنار بزنند.
دوستشان داریم كه دستمان را مى گيرند و ساعتى از خودخواهى ها و زياده خواهى هايمان جدايمان مى كنند ؛
تا در وسعت آسمانشان سهيم شوم...
دوستشان داریم وبرای پاکی شان دعا می کنیم.
#پایان_کارتن_خوابی
#چهارشنبه_مهرباني
Forwarded from دلتنگی های یک عاشقِ دیوانه (علی حیدری)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این فیلم را همکار و نماینده ما در استان سیستان و بلوچستان گرفته است
و درخواست کمک دارد
شهرستان فنوج روستای آهوگان
چهارخانواده کپرنشین نیازمنداست
که متاسفانه خانه هاشون درآتیش خاکسترشدن
وهمه مال واموال این عزیزان ازبین رفتن
وسرسوزنی ازاین چهارخانواده نیازمندوکپرنشین باقی نماند
09121059062
و درخواست کمک دارد
شهرستان فنوج روستای آهوگان
چهارخانواده کپرنشین نیازمنداست
که متاسفانه خانه هاشون درآتیش خاکسترشدن
وهمه مال واموال این عزیزان ازبین رفتن
وسرسوزنی ازاین چهارخانواده نیازمندوکپرنشین باقی نماند
09121059062
🆔https://telegram.me/payanekartonkhabi
#پیام_مهربانی
مهربان که باشی؛
خورشید از سمت قلب تو
طلوع خواهد کرد.
و #چهارشنبە ها طلوع خورشید متفاوت است.
#چهارشنبە_ها
مهربانی درشهر داد مي زند.
مهرتان هرروز ، چون #چهارشنبە های مهربانی بر سر شهر سایە گستراند...
🔶 و روزی به همه جهان #سرایت خواهیم کرد.
✅قرار مهربانی مان امشب ؛ در سراسر ایران
#پایان_کارتن_خوابی
#پیام_مهربانی
مهربان که باشی؛
خورشید از سمت قلب تو
طلوع خواهد کرد.
و #چهارشنبە ها طلوع خورشید متفاوت است.
#چهارشنبە_ها
مهربانی درشهر داد مي زند.
مهرتان هرروز ، چون #چهارشنبە های مهربانی بر سر شهر سایە گستراند...
🔶 و روزی به همه جهان #سرایت خواهیم کرد.
✅قرار مهربانی مان امشب ؛ در سراسر ایران
#پایان_کارتن_خوابی
Telegram
گروه مردمی پایان کارتن خوابی
پایان کارتن خوابی
شماره ثبت : ۴۱۰۶۸
دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفته ایم تحویل می دهیم
021-91035272
میدان قیام به سمت مولوی خ موسوی کیانی خ مرادخانی کوچه جدعلی پ3
ادمین
علی حیدری ۰۹۱۲۱۰۵۹۰۶۲
@aliheydari1
شماره کارت موسسه : ۵۰۲۲۲۹۷۰۰۰۰۲۲۹۰۰
شماره ثبت : ۴۱۰۶۸
دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفته ایم تحویل می دهیم
021-91035272
میدان قیام به سمت مولوی خ موسوی کیانی خ مرادخانی کوچه جدعلی پ3
ادمین
علی حیدری ۰۹۱۲۱۰۵۹۰۶۲
@aliheydari1
شماره کارت موسسه : ۵۰۲۲۲۹۷۰۰۰۰۲۲۹۰۰
Forwarded from دلتنگی های یک عاشقِ دیوانه (علی حیدری)
#روزنوشت_ها
خانم بدیعی امروز بهشت را برای خودت خریدی
سالها پیش
حدود بیست و دو سه سال قبل
یک روز
یکی از کارمندانم
یاکریمی را اورد به اتاقم
شکم یاکریم شکافته شده و در حال مرگ بود
گفت : یک شاهین حمله کرد و پرنده را به زمین زد
مستاصل نمیدانستم چه بگویم
خودش ادامه داد که
اجازه میدهید در پاسیو نگهش دارم
گفتم : مگر نمرده است؟
گفت : احتمالا زنده بماند
کبوتر باز بود
و میدانست چه کند
تیغی برداشت و بعد هم نخ و سوزن
و....
چونان یک جراح بزرگ شکم پرنده را دوخت و چند انتی بیوتیک باز کرد و روی زخم ریخت
دو هفته بعد پرنده در پاسیو به پرواز درآمد
همان موقع به او گفتم
تو هم بهشت را برای خودت ساختی
و هم خریدی
....
امروز بعد از بیست سال
دوباره همان اتفاق افتاد
امروز با چشمان خودم دیدم
خانم بدیعی
هم بهشت را ساخت
و هم بهشت را خرید
فردا و فرداها اصلا مهم نیست
اصلا و ابدا
امروز خانم بدیعی وقتی دست
دختر کارتن خواب را گرفت
دیدم خدا هم دارد ازته دل می خندد
لاله جان را هم دیدم
با نازی آمده بودند
و گوشه حیاط ایستاده بودند
همان جا روی تک پله حیاط
کنار خانم قرینیان ایستاده بودند
می خندیدند
خانم بدیعی
میدانی امروز کاری کردی که خدا هم امد
و تو را در آغوش گرفت
....
برای من امشب.....
اخ
که چقدر حرف برای گفتن دارم
اما
ففط میگویم
خدا عاقبتت را به خیر کند
حسابی اشکم را دراوردی ها
1403.03.09
#علی_حیدری
خانم بدیعی امروز بهشت را برای خودت خریدی
سالها پیش
حدود بیست و دو سه سال قبل
یک روز
یکی از کارمندانم
یاکریمی را اورد به اتاقم
شکم یاکریم شکافته شده و در حال مرگ بود
گفت : یک شاهین حمله کرد و پرنده را به زمین زد
مستاصل نمیدانستم چه بگویم
خودش ادامه داد که
اجازه میدهید در پاسیو نگهش دارم
گفتم : مگر نمرده است؟
گفت : احتمالا زنده بماند
کبوتر باز بود
و میدانست چه کند
تیغی برداشت و بعد هم نخ و سوزن
و....
چونان یک جراح بزرگ شکم پرنده را دوخت و چند انتی بیوتیک باز کرد و روی زخم ریخت
دو هفته بعد پرنده در پاسیو به پرواز درآمد
همان موقع به او گفتم
تو هم بهشت را برای خودت ساختی
و هم خریدی
....
امروز بعد از بیست سال
دوباره همان اتفاق افتاد
امروز با چشمان خودم دیدم
خانم بدیعی
هم بهشت را ساخت
و هم بهشت را خرید
فردا و فرداها اصلا مهم نیست
اصلا و ابدا
امروز خانم بدیعی وقتی دست
دختر کارتن خواب را گرفت
دیدم خدا هم دارد ازته دل می خندد
لاله جان را هم دیدم
با نازی آمده بودند
و گوشه حیاط ایستاده بودند
همان جا روی تک پله حیاط
کنار خانم قرینیان ایستاده بودند
می خندیدند
خانم بدیعی
میدانی امروز کاری کردی که خدا هم امد
و تو را در آغوش گرفت
....
برای من امشب.....
اخ
که چقدر حرف برای گفتن دارم
اما
ففط میگویم
خدا عاقبتت را به خیر کند
حسابی اشکم را دراوردی ها
1403.03.09
#علی_حیدری