پاتوق‌های دیالوگوس
1.74K subscribers
399 photos
12 videos
21 files
116 links
پاتوق‌ کتاب‌بازها و نشست‌ها و کارگاه‌های ادبی.


Tel: @patoqadmin
Instagram: _patoq_farhangi
Download Telegram
۲۶ مارس؛
- در گذشت لودویگ ون بتهوون؛
- درگذشت والت ویتمن؛
- زادروز تنسی ویلیامز.
پاتوق‌های دیالوگوس
Photo
ناخدا! ناخدایم! سفر پرهول‌مان به سر آمد!
کشتی از هر کولاک سالم به درآمد، آجری که می‌جُستیم به کف آمد، همین نزدیکْ بندر، می‌رسد به گوش‌ام آوای زنگ، مردم جمله سرمست، چشم‌شان به دنبالِ آن بیسِ بیخ‌آور، آن جهازِ شرزه و بی‌ترس؛
       اما دلا! دلا! دلا!
         قطره‌های خون‌ریز قرمزا،
            آنجا که ناخدایم بر عرشه دراز،
                   افتاد سرد و بی‌جان.

بخشی از شعر ناخدا اثر والت ویتمن.
کتاب برگه‌های علف، نشر هرمس
ترجمه‌ی فرزان نصر
🟢 برنامه‌ی فروردین‌ماه ١٤٠٣ پاتوق کتاب‌بازهای شعبه‌ی تهران:
١٤ فروردین: چرا جنگ، نشر نی؛
۲۱ فروردین: تصویر مادر در قاب جوانی، نشر افق؛
۲۸ فروردین: شهر و خانه، نشر هرمس.

@patoqfarhangi
به این ترتیب‌، وقتی انسان‌ها به جنگ فراخوانده می‌شوند، انگیزه‌های بسیاری در درون آنان می‌باید پاسخ‌گوی شور و شوق‌شان برای رفتن به جبهه و موافقت‌شان با جنگ باشد؛ انگیزه‌های والا و پست یا نیک و بد، انگیزه‌هایی که با صدای بلند بازگو می‌شوند و انگیزه‌هایی که درباره‌ی آن‌ها سکوت اختیار می‌شود و به زبان آورده نمی‌شوند.

در صدوبیستمین جلسه از سری نشست‌های پاتوق کتاب‌بازها قرار است در سه‌شنبه‌ی پیش‌رو درباره‌ی کتابِ چرا جنگ؟ با ترجمه‌ی خسرو ناقد بحث و گفت‌وگو کنیم.


👤به‌میزبانی محمدرضا فرهادی.


آیدی تلگرام برای نام‌نویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سه‌شنبه ۱٤ فروردین ۱٤٠٣
ساعت برگزاری: ۱۶:۰۰
مکان برگزاری: تهران، خیابان کارگر شمالی، تقاطع بزرگراه گمنام، خیابان چهارم، پلاک دو. کتاب‌فروشی چشمه‌‌ی کارگر.
سی‌ام ژوئیهٔ ۱۹۳۲ میلادی، آینشتاین و دوستانش برتراند راسل، رومن رولان، اشتفان تسوایگ، کارل فون اوسیئتسکی و شماری دیگر از شخصیت‌های سرشناس بر این باورند که جمعی از دانشمندان، نویسندگان و روشن‌فکران جهان قادر خواهند بود در برابر بی‌مسئولیتی قدرتمندان سیاسی، افکار عمومی جهان را علیه جنگ‌طلبی و گسترش تسلیحات بسیج کند. در جریان پیگیری همین امر بود که آلبرت آینشتاین پیشنهاد آنری بونه، رئیس «انستیتوی بین‌المللی همکاری‌های معنوی» را مبنی بر اینکه با یکی از دانشمندان سرشناس تبادل نظر کند به فال نیک می‌گیرد و نامه‌ای به زیگموند فروید می‌نویسد. آینشتاین، به رغم آنکه اعتقاد چندانی به روان‌شناسی نداشت، در نامه‌اش به فروید از او می‌خواهد تا مسئلهٔ ممانعت از جنگ را از منظر روان‌شناسی بررسی کند. آینشتاین نامهٔ خود را به فروید، که تاریخ ۳۰ ژوییهٔ ۱۹۳۲ را بر پیشانی دارد، با این پرسش آغاز می‌کند: «آیا در مقابل فاجعهٔ شوم جنگ راه نجاتی برای بشریت وجود دارد؟».

شرکت در جلسه‌ی صدوبیستم پاتوق کتاب‌باز‌ها.
آینشتاین در جایگاه دانشمند علوم طبیعی در جست‌وجوی راه‌حل عملی پیشگیری از وقوع جنگ است. او که به استدلال قیاسی دقیق عادت کرده، نه‌تنها امیدوار است که با نظریه‌پردازی و طرح استدلال‌های استوارِ علمی بتوان شوق انسان‌ها به شرکت در جنگ را تضعیف کرد، بلکه همچنین امید دارد که روزی بتوان شوق به تخریب را در درون انسان‌ها به کل از بین بُرد. او معتقد است که «ملت‌ها با هدف‌های نادرست تربیت شده‌اند. در کتاب‌های درسی به جنگ ارج می‌نهند و وحشت و خرابی‌های آن را نادیده می‌گیرند و از این طریق کینه‌توزی را به کودکان تلقین می‌کنند. من اما می‌خواهم آشتی بیاموزم نه نفرت، عشق بیاموزم نه جنگ»...

منبع: سایت نشر نی.

شرکت در نشست کتاب "چرا جنگ؟"
کشمکش‌های درونی مارگریتا با رایش، گاهی اوقات شگفت‌انگیزند، برای مثال هنگامی که بین تحسین آدولف هیتلر و مارتین لوتر مردد است، دو مردی که در حافظه تاریخی مسیرهای کاملا متضادی را پیموده‌اند. تبلیغات دوران جنگ به بخشی از شخصیت درونی مارگریتا مبدل شده و او سعی می‌کند نازیسم را زیرسوال نبرد؛ چراکه این به چالش‌کشیدن را مساوی با به‌خطرانداختن شوهر و میهن خود می‌داند. علیرغم این مساله هنوز هم در برخی لحظات تردید را در وجود او می‌بینیم. مارگریتا در لحظه‌ای بسیار جسورانه، اعتراف می‌کند که پذیرش اینکه هیتلر خود را فراتر از خواستِ خدا می‌داند، سخت است و او که تعهدش به ایمان قلبی و وطن‌پرستی‌اش به یک میزان است، تضادی روزانه بین صلیب کلیسا و صلیب شکسته حزب نازی را تجربه می‌کند و بااین‌حال دلیوس متنی را می‌نویسد که در آن اعترافات از این قبیل چندان وجود ندارد و نشان‌دهنده این است که قهرمان داستان آمادگی کمی برای تفکر انتقادی درباره هیتلر و رایش دارد. او در احتراز خود از چشم‌اندازی امیدوارکننده و درعین‌حال توهم‌آمیز از آینده و معصومیت خانواده‌اش محافظت می‌کند.

_بخشی از متن مرتضی منصف.
در این میان زن جوان کفش‌های مشکی‌اش را پوشید، پالتوی سورمه‌ای‌رنگش را از گنجه بیرون آورد به تخت و میزش نگاهی کرد و هر دو را مرتب و منظم یافت به هوای خداحافظی تا سر شام، گفت در را بست و از کنار حمام و آسانسور رو به پلکان این ساختمان پنج طبقه رفت که آسایشگاه و بیمارستانی به سرپرستی راهبه‌های انجمن پروتستانی آلمان بود و یکی از اتاق‌های آن در بخش مهمان‌پذیر خوابگاه مشترک ایلزه و او تا موقع زایمانش، بعد از زایمان برای او و بچه‌اش قول اتاقی مستقل در طبقه‌ی چهارم داده بودند...

در صدوبیست‌ویکمین جلسه از سری نشست‌های پاتوق کتاب‌بازها قرار است در سه‌شنبه‌ی پیش‌رو درباره‌ی کتابِ تصویر مادر در قاب جوانی نوشته‌یفردریش کریستیان دلیوس با ترجمه‌ی محمود حدادی بحث و گفت‌وگو کنیم.


👤به‌میزبانی محمدرضا فرهادی.


آیدی تلگرام برای نام‌نویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سه‌شنبه ۲۱ فروردین ۱٤٠٣
ساعت برگزاری: ۱۶:۰۰
مکان برگزاری: تهران، خیابان کارگر شمالی، تقاطع بزرگراه گمنام، خیابان چهارم، پلاک دو. کتاب‌فروشی چشمه‌‌ی کارگر.
🇮🇹 تصویری از شهر رم در جنگ جهانی دوم.

شرکت در نشست کتاب تصویر مادر در قاب جوانی
چرا جنگ؟!

پیش از خواندن کتاب، تصور می‌کردم که در نامه‌نگاری‌های آینشتاین و فروید، به نقد قدرت‌ها و دولت‌ها در تصمیم‌گیری برای جنگ پرداخته شده باشد. اما با مطالعه‌ی کتاب، بیشتر احساس کردم که انگشت اتهام به طرف سربازان و فرماندهان حاضر در میدان جنگ است.

در کتاب پیشنهاد می‌شود که مباحث آموزشی مدارس باید تغییر کند و بچه‌ها را به صلح تشویق کند. در حالی که کسی که تصمیم به جنگ می‌گیرد، این بچه‌ها یا عموم مردم نیستند. بر فرض که اگر جنگ شد هیچکس نرود، وقتی منافع کشور به خطر بیفتد، حضور در جبهه را اجباری می‌کنند و با تهدید و تفنگ افراد را از خانه هایشان بیرون می‌کشند. یا اشاره می‌شود که غریزه نفرت و میل به جنگ در انسان وجود دارد. در حالی که هزاران هزار سرباز، سرخود شروع به جنگ نمی‌کنند و نه از غریزه خود، بلکه از مافوق خود دستور می‌گیرند.

در طول خواندن کتاب احساس ناامیدی و کمی خشم داشتم و مدام از خودم می‌پرسیدم که چه؟ ما این‌ها را بخوانیم و بدانیم که چه؟ اصلاً چیزی برای دانستن وجود ندارد. هر چه هست خودمان از قبل می‌دانیم. کتاب را کسانی می‌خوانند که عموم مردم و مخالفِ جنگ هستند. صادرکنندگان دستور جنگ هم اصلاً اهمیتی نمی‌دهند.
یاد یکی از استادان دانشگاه افتادم که هر وقت تعدادی از بچه‌ها تأخیر می‌کردند، تا زمانی که آن‌ها سر کلاس بیایند به جان حاضرین غر میزد و شکایت می‌کرد و زمانی که باقی دانشجویان که تأخیر کرده بودند سر کلاس می‌آمدند، بدون مؤاخذه‌ٔ آنان، حضور و غیاب می‌کرد و بعد هم درس می‌داد.

حالا هم در مورد موضوع چرا جنگ؟ من و شما که مخالفیم و نقشی هم نداریم می‌خوانیم و می‌اندیشیم ولی به گوش آن اقلیتی که تصمیم‌گیرنده هستند و باید بشنوند، نمی‌رسد.
به نظرم رسید که آقایان آینشتاین و فروید برای مخاطبِ اشتباهی، نسخه پیچیده‌اند و چون زورشان به ابرقدرت‌ها و سران کشورها نرسیده، علت جنگ را در وجود سربازان فرمانبردار جستجو می‌کنند.

_نوشته‌ی حنا مینایی از اعضای پاتوق کتاب‌بازها.
دو مرتبه تصویر مادر در قاب جوانی رو خونده‌م. مرتبه‌ی اولش اهمیتی نداره ولی مرتبه‌ی دوم لحظه‌های دیگه‌ای رو با کتاب تجربه کردم. توی تصویر مادر در قاب جوانی، جنگ واسه‌م اهمیتی نداشت. چیزی که مهم بود موسیقی باخ بود. یک زنی که آبستن شده به‌هوای دیدن یه کاری از باخ  بین جنگ به یه کلیسایی می‌ره. مگه این همون جادوی موسیقی نیست؟ مگه این همون خداوندگاری موسیقی نیست؟ من که می‌گم دلیوس بهترین لحظه‌ها رو با کتابش برای موسیقی‌دوست‌ها ساخته. من برای بار سوم به نیت شوستاکوویچ می‌خونمش، به یاد سمفونی هفتمش. تصویر مادر در قاب جوانی بیشتر از مذمت جنگ برای من ستایشه از هنر. می‌خونمش سه‌باره به یاد همه‌ی مردان و زنانی که برای موسیقی لحظه‌ای تلاش کردند. به یاد کلارا شومان، فردریک شوپن، دیمیتری شوستاکوویچ، یوهان سباستین باخ و دیگران.

👤نوشته‌ی پدرام عسکری.
📢اطلاعیه:
درود و وقت‌به‌خیر؛ پاتوق امروز با یک‌ساعت تاخیر در ساعت ۱۷:۰۰ برگزار خواهد شد.
پاتوق‌های دیالوگوس pinned «📢اطلاعیه: درود و وقت‌به‌خیر؛ پاتوق امروز با یک‌ساعت تاخیر در ساعت ۱۷:۰۰ برگزار خواهد شد.»
من و آن ماری تا هفته دیگر ازدواج خواهیم کرد. وقتی رسیدی ما دیگر ازدواج کرده‌ایم. برای ازدواجم منتظر ورودت نمی مانم. بیهوده است. چون که هیچ‌گونه جشنی نخواهیم داشت. ۳۰ نوامبر به نیویورک خواهم آمد. آن ماری هم به همراه من پیشواز تو به فرودگاه خواهد آمد. از آنجایی که تو نیویورک را ندیده‌ای یک هفته در نیویورک خواهیم ماند. بعد به پرینستن خواهیم رفت. همان طور که تلفنی به تو گفته‌ام، این اواخر خانه را عوض کرده‌ام. خانه‌ای که قبلاً داشتم زیبا بود. این‌یکی کمتر زیباست؛ اما راحت‌تر است. در آغوشت می‌گیرم.

در صدوبیست‌ودومین جلسه از سری نشست‌های پاتوق کتاب‌بازها قرار است در سه‌شنبه‌ی پیش‌رو درباره‌ی کتابِ شهر و خانه نوشته‌ی ناتالیا گینزبورگ با ترجمه‌ی محسن ابراهیم بحث و گفت‌وگو کنیم.

_با حضور نوید پورمحمدرضا.

👤به‌میزبانی محمدرضا فرهادی.


آیدی تلگرام برای نام‌نویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱٤٠٣
ساعت برگزاری: ۱۷:۰۰
مکان برگزاری: تهران، خیابان کارگر شمالی، تقاطع بزرگراه گمنام، خیابان چهارم، پلاک دو. کتاب‌فروشی چشمه‌‌ی کارگر.
🟢 برنامه‌ی اردیبهشت‌ماهِ پاتوق‌ کتاب‌بازها در تهران:

🔸️سه‌شنبه چهارم اردیبهشت، اگر برف از باریدن باز نایستد، ساعت ۱۶:۰۰
🔸️چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت، نمایشنامه اسلو، ساعت ۱۶:۰۰
🔸️سه‌شنبه هجدهم اردیبهشت، قطار جک لندن، ساعت ۱۶:۰۰
🔸️سه‌شنبه بیست‌وپنجم اردیبهشت، موزه پایین شهر و تماشاچیانش، ساعت ۱۸:۰۰

نکته: تنها شرط الزامی در جلسه، خواندن کتاب معرفی شده است.
آرپیک با دل قرص از کوچه خارج شد و بدون این‌که توجهی به اطرافش داشته باشد تمام روز را در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر میان آدم‌هایی گشت که به شتاب رد می‌شدند و ماشین‌هایی که بوق می‌زدند و از کنارش می‌گذشتند. شب وقتی به آن‌چه گذشته بود فکر می‌کرد به نظرش رسید اگر آن‌چه را در آن ساختمان گذشته بود برای هر یک از آدم‌هایی که از کنارش می‌گذشتند تعریف می‌کرد، یا حرفش را باور نمی‌کردند یا اهمیتی به موضوع نمی‌دادند. احساس کرد لابد آن‌ها هم هر یک ماجراهایی داشته‌اند که کسی علاقه‌ای به شنیدن‌شان نداشت. این‌طوری هر کس به‌تنهایی زندگی می‌کرد.

در صدوبیست‌وسومین جلسه از سری نشست‌های پاتوق کتاب‌بازها قرار است در سه‌شنبه‌ی پیش‌رو درباره‌ی کتابِ اگر برف از باریدن بازنایستد نوشته‌ی روبرت صافاریان بحث و گفت‌وگو کنیم.

_با حضور روبرت صافاریان.

👤به‌میزبانی محمدرضا فرهادی.

📢شرط ورود در جلسه خواندن کتاب است.

آیدی تلگرام برای نام‌نویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سه‌شنبه ۴ اردیبهشت.
ساعت برگزاری: ۱۶:۰۰
مکان برگزاری: تهران، خیابان کارگر شمالی، تقاطع بزرگراه گمنام، خیابان چهارم، پلاک دو. کتاب‌فروشی چشمه‌‌ی کارگر.
مونا: ( رو به تماشاچیان) بعضی‌وقت‌ها تو واقعیت اتفاقاتی می‌افته که آدم تو داستان هم انتظارشو نداره.

در صدوبیست‌وپنجمین جلسه از سری نشست‌های پاتوق کتاب‌بازها قرار است در چهارشنبه‌ی پیش‌رو درباره‌ی نمایشنامه اُسلو نوشته‌ی جی‌.تی‌.راجرز با ترجمه‌ی محمدرضا ترک‌تتاری بحث و گفت‌وگو کنیم.

_با حضور محمدرضا ترک‌تتاری.

👤به‌میزبانی محمدرضا فرهادی.

📢شرط ورود در جلسه خواندن کتاب است.

آیدی تلگرام برای نام‌نویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت.
ساعت برگزاری: ۱۵:۳۰
مکان برگزاری: تهران، خیابان کارگر شمالی، تقاطع بزرگراه گمنام، خیابان چهارم، پلاک دو. کتاب‌فروشی چشمه‌‌ی کارگر.