پاتوقهای دیالوگوس
قطار جک لندن، جدیدترین اثر فرهاد حسنزاده، نگاهی به رخداد جنگ ایران و عراق و سویههای ناشی از آن بر روزگار مردم است، جنگی که با وجود گذر سالهای طولانی از آغاز و پایانش، پیوندهایی ناگسستنی با زندگی انسانها دارد. سام هلچین کارگری پرشور و پرانرژی است که در…
اطلاعیه: برای حضور در جلسات پاتوق بهتر است که زودتر اقدام به نامنویسی کنید تا پیش از پر شدن ظرفیت جلسات. 🌱
Forwarded from دیرپای خُجَسته (محمدرضا فرهادی)
جلسهی ۱۲۶ پاتوق کتاببازها_ کتاب قطار جکلندن، گپوگفت با فرهاد حسنزاده.
📣اطلاعیه:
جلسهی پاتوق پیشِ رو که قرار بود برای کتاب موزه پایینشهر و تماشاچیانش با حضور نویسندهی کتاب، آقای آرش حیدری باشد، با یک هفته تاخیر، برگزار خواهد شد.
و در سهشنبهی آتی کتاب خانهی گربهها با حضور نویسندهی کتاب، ماموستا هیوا قادر از اقلیم کردستانِ عراق و مترجمِ کتاب، مریوان حلبچهای از ساعت ۱۸:۰۰ برگزار خواهد شد.
کتاب را میتوانید با تخفیف از غرفهی نشر ثالث و همچنین کتابفروشیهای معتبر تهیه کنید. 🌱
جلسهی پاتوق پیشِ رو که قرار بود برای کتاب موزه پایینشهر و تماشاچیانش با حضور نویسندهی کتاب، آقای آرش حیدری باشد، با یک هفته تاخیر، برگزار خواهد شد.
و در سهشنبهی آتی کتاب خانهی گربهها با حضور نویسندهی کتاب، ماموستا هیوا قادر از اقلیم کردستانِ عراق و مترجمِ کتاب، مریوان حلبچهای از ساعت ۱۸:۰۰ برگزار خواهد شد.
کتاب را میتوانید با تخفیف از غرفهی نشر ثالث و همچنین کتابفروشیهای معتبر تهیه کنید. 🌱
پاتوقهای دیالوگوس pinned «📣اطلاعیه: جلسهی پاتوق پیشِ رو که قرار بود برای کتاب موزه پایینشهر و تماشاچیانش با حضور نویسندهی کتاب، آقای آرش حیدری باشد، با یک هفته تاخیر، برگزار خواهد شد. و در سهشنبهی آتی کتاب خانهی گربهها با حضور نویسندهی کتاب، ماموستا هیوا قادر از اقلیم کردستانِ…»
یوسف مهاجری است محکوم به گذراندن یک ماه جزای بدل از حبس خود در خانهی گربهها. او باید در این مدت هر روز به آنجا برود و کار کند تا بعد از آن با تایید مدیر خانه، بتواند آزادیاش را بازپس بگیرد. در حقیقت در این یک ماه یوسف فردی زندانی است اما نه پشت میلهها و در سلولی کوچک که در شهری بزرگ در جهان به اصطلاح آزاد. گویی نویسنده میخواهد در پرده بگوید برای یک مهاجر، برای یک آدم بیسرزمین، هرجای جهان به جز سرزمین مادریاش، زندانی بزرگ محسوب میشود.
در صدوبیستوهفتمین جلسه از سری نشستهای
پاتوق کتاببازها قرار است در سهشنبهی پیشرو دربارهی کتاب خانهی گربهها نوشتهی هیوا قادر با ترجمهی مریوان حلبچهای بحث و گفتوگو کنیم.
_جلسه با حضور نویسندهی کتاب، هیوا قادر
و مترجم کتاب، مریوان حلبچهای برگزار میشود.
👤بهمیزبانی محمدرضا فرهادی.
📢بهتر است که پیش از جلسه کتاب را مطالعه کرده باشید.
آیدی تلگرام برای نامنویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سهشنبه ۲۵ اردیبهشت.
ساعت برگزاری: ۱۸:۰۰
مکان برگزاری: تهران، خیابان کارگر شمالی، تقاطع بزرگراه گمنام، خیابان چهارم، پلاک دو. کتابفروشی چشمهی کارگر.
در صدوبیستوهفتمین جلسه از سری نشستهای
پاتوق کتاببازها قرار است در سهشنبهی پیشرو دربارهی کتاب خانهی گربهها نوشتهی هیوا قادر با ترجمهی مریوان حلبچهای بحث و گفتوگو کنیم.
_جلسه با حضور نویسندهی کتاب، هیوا قادر
و مترجم کتاب، مریوان حلبچهای برگزار میشود.
👤بهمیزبانی محمدرضا فرهادی.
📢بهتر است که پیش از جلسه کتاب را مطالعه کرده باشید.
آیدی تلگرام برای نامنویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سهشنبه ۲۵ اردیبهشت.
ساعت برگزاری: ۱۸:۰۰
مکان برگزاری: تهران، خیابان کارگر شمالی، تقاطع بزرگراه گمنام، خیابان چهارم، پلاک دو. کتابفروشی چشمهی کارگر.
پاتوقهای دیالوگوس
Photo
هیوا قادر مترجم، داستاننویس و شاعر کورد، در 26-01-1964 در محله چوارباخ در شهر سلیمانیه به دنیا آمد. این رماننویس در خانواده سنتی و پدرسالار بزرگ شده است، و پدر هیوا قادر رئیس ایل بوده است که از روستای گاوانی به شهر سلیمانیه مهاجرت کرده بود و در آن شهر تجارت می کرد. به دلیل علاقه پدرش به شعر و ادبیات، زمینهای برای گرایش هیوا به شعر و سپس داستان فراهم آمد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه (مولوی) و تحصیلات راهنمایی را نیز در مدرسه (سیروان) تمام کرده است و سپس برای یک سال در رشته علوم دبیرستان سلیمانیه به تحصیل پرداخت، اما به دلیل علاقه بسیار به ادبیات تغییر رشته داد و در دبیرستان ادبی (هلگورد) تحصیلات خود را ادامه داد. پس از آنکه مدرک دیپلم خود را دریافت کرد، در (مؤسسه مدیریت کرکوک) شروع به کار کرد، اما به دلیل آنکه حکومت حزب بعث به بهانه جنگ ایران و عراق تلاش میکرد برای به راه انداختن (ارتش مردمی) و سربازگیری، دست از تحصیل کشید و به عنوان سرباز فراری در سلیمانیه مخفی شد. با این وجود پس از پایان جنگ و اعلام عفو عمومی توانست به دانشکده بازگردد و در سال 1988 تحصیلات خود را به پایان برساند.
این نویسنده از نیمه دهه 1980 شروع به انتشار اشعار های خود کرده است. همچنین هیوا قادر در سال 1992 کوردستان را با هدف پناهنده شدن در اروپا ترک کرد، و تا سال 2011 در کشور سوئد زندگی کرده است. این نویسنده در سال 2011 به کوردستان بازگشت و در زادگاهش شهر سلیمانیه ساکن شد.
هیوا قادر از سال 2012 تا 2020 عضو هیئت تحریریه (مجله سردم) بود. او همچنین سردبیر مجله (ادبیات معاصر) و سردبیر مجله (سردمی نو) بوده است. علاوه بر این از سال 2013 عضو هیئت مدیره مؤسسه (چاپ و پخش سردم) است که اولبار توسط شیرکو بیکس تأسیس شده است.
نوشتههای هیوا قادر نشان دهنده مسائلی از قبیل (غربت و عشق زندگی دور از ولایت) است. برخی از آثار های این نویسنده بزرگ، به زبانهای عربی، فارسی، ترکی، دانمارکی، انگلیسی، نروژی و سوئدی ترجمه و منتشر شدهاند. علاوه بر این هیوا قادر آثاری را از زبان سوئدی به زبان کوردی سورانی ترجمه کرده است.
شرکت در جلسهی کتاب خانه گربهها با حضور هیوا قادر.
این نویسنده از نیمه دهه 1980 شروع به انتشار اشعار های خود کرده است. همچنین هیوا قادر در سال 1992 کوردستان را با هدف پناهنده شدن در اروپا ترک کرد، و تا سال 2011 در کشور سوئد زندگی کرده است. این نویسنده در سال 2011 به کوردستان بازگشت و در زادگاهش شهر سلیمانیه ساکن شد.
هیوا قادر از سال 2012 تا 2020 عضو هیئت تحریریه (مجله سردم) بود. او همچنین سردبیر مجله (ادبیات معاصر) و سردبیر مجله (سردمی نو) بوده است. علاوه بر این از سال 2013 عضو هیئت مدیره مؤسسه (چاپ و پخش سردم) است که اولبار توسط شیرکو بیکس تأسیس شده است.
نوشتههای هیوا قادر نشان دهنده مسائلی از قبیل (غربت و عشق زندگی دور از ولایت) است. برخی از آثار های این نویسنده بزرگ، به زبانهای عربی، فارسی، ترکی، دانمارکی، انگلیسی، نروژی و سوئدی ترجمه و منتشر شدهاند. علاوه بر این هیوا قادر آثاری را از زبان سوئدی به زبان کوردی سورانی ترجمه کرده است.
شرکت در جلسهی کتاب خانه گربهها با حضور هیوا قادر.
Forwarded from دیرپای خُجَسته (محمدرضا فرهادی)
جلسهی ۱۲۷ پاتوق کتاببازها برای کتابِ خانهی گربهها.
با حضور هیوا قادر، مریوان حلبچهای، آقای فرهمند و همچنین حضور سیدعلی صالحی.
_اولینبار بود که حضور نویسندهی غیر ایرانی رو در پاتوق کتاببازها داشیتم و تجربهی متفاوتی بود.
با حضور هیوا قادر، مریوان حلبچهای، آقای فرهمند و همچنین حضور سیدعلی صالحی.
_اولینبار بود که حضور نویسندهی غیر ایرانی رو در پاتوق کتاببازها داشیتم و تجربهی متفاوتی بود.
📢اطلاعیه:
با سلام، کلیهی رویدادهای فرهنگی در مجموعه چشمه تا پایان هفته تعطیل و به زمانِ دیگری موکول خواهد شد، بر این اساس جلسهی این هفته پاتوق کتاببازها نیز متاسفانه برگزار نمیشود و در زمانی دیگر اجرا خواهد شد.
با سلام، کلیهی رویدادهای فرهنگی در مجموعه چشمه تا پایان هفته تعطیل و به زمانِ دیگری موکول خواهد شد، بر این اساس جلسهی این هفته پاتوق کتاببازها نیز متاسفانه برگزار نمیشود و در زمانی دیگر اجرا خواهد شد.
نویسندهی این کتاب خواننده را به گشتوگذار در تاریخ میبرد و در خلال پرداختن به داستانی پلیسی تاریخ ظهور فرقه رازآمیز کابالا را کالبدشکافی میکند. او زندگی فرا دولچینو، بدعتگذار قرون وسطایی را روایت میکند که بازگشت مسیح را اعلام کرد. در این کتاب همچنین به زندگی و کار ساباتای زوی، کابالیست رنسانس پرداخته میشود، که معتقد بود خودش مسیح است. ساباتای زوی در اولسینج درگذشت و دستنوشتهای به نام «کتاب بازگشت» از خود بهجای گذاشت که اثری از آن در دست نیست.
در صدوبیستوهشتمین جلسه از سری نشستهای
پاتوق کتاببازها قرار است در سهشنبهی پیشرو دربارهی کتاب بازگشت نوشتهی آندری نیکولایدیس بحث و گفتوگو کنیم.
_جلسه با حضور خاطره کردکریمی برگزار میشود.
👤بهمیزبانی محمدرضا فرهادی.
📢شرط ورود در جلسه خواندن کتاب است.
آیدی تلگرام برای نامنویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سهشنبه ۸ خرداد.
ساعت برگزاری: ۱۷:۰۰
مکان برگزاری: تهران، خیابان کارگر شمالی، تقاطع بزرگراه گمنام، خیابان چهارم، پلاک دو. کتابفروشی چشمهی کارگر.
در صدوبیستوهشتمین جلسه از سری نشستهای
پاتوق کتاببازها قرار است در سهشنبهی پیشرو دربارهی کتاب بازگشت نوشتهی آندری نیکولایدیس بحث و گفتوگو کنیم.
_جلسه با حضور خاطره کردکریمی برگزار میشود.
👤بهمیزبانی محمدرضا فرهادی.
📢شرط ورود در جلسه خواندن کتاب است.
آیدی تلگرام برای نامنویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سهشنبه ۸ خرداد.
ساعت برگزاری: ۱۷:۰۰
مکان برگزاری: تهران، خیابان کارگر شمالی، تقاطع بزرگراه گمنام، خیابان چهارم، پلاک دو. کتابفروشی چشمهی کارگر.
به باور من ما قادریم از وحشت زندگیهای خودمان چشمپوشی کنیم و قوتمان را مدیون همین کوری هستیم. آسودگیمان فقط و فقط در گرو دروغهاست؛ یک قطره حقیقت کافی است تا آنچه از زندگیمان به جا مانده نابود شود.
از صفحهی بیستوچهار کتابِ بازگشت نوشتهی آندرِی نیکولایدیس، با ترجمهی خاطره کردکریمی.
از صفحهی بیستوچهار کتابِ بازگشت نوشتهی آندرِی نیکولایدیس، با ترجمهی خاطره کردکریمی.
اطلاعیه:
همراهان گرامی درود؛ از جلسهی پیشرو برای مدتی مکان جلسه تغییر و در کتابفروشی چشمهی فلامک مستقر خواهیم شد.
آدرس: شهرک غرب، خیابان استاد شجریان (فلامک شمالی)، نبش نوزدهم، پلاک ٢، کتابفروشی چشمه فلامک.
سهشنبهی این هفته نیز جلسهای نخواهیم داشت و از تاریخ ۲۲ خرداد با کتاب سنگ و آفتاب اثر زیتون مصباحی جلسات را از سر خواهیم گرفت.
بهزودی اطلاعات بیشتر در کانال قرار میگیرد.
ممنون از اینکه کتاب میخوانید.🌱
پاتوق کتاببازها.
همراهان گرامی درود؛ از جلسهی پیشرو برای مدتی مکان جلسه تغییر و در کتابفروشی چشمهی فلامک مستقر خواهیم شد.
آدرس: شهرک غرب، خیابان استاد شجریان (فلامک شمالی)، نبش نوزدهم، پلاک ٢، کتابفروشی چشمه فلامک.
سهشنبهی این هفته نیز جلسهای نخواهیم داشت و از تاریخ ۲۲ خرداد با کتاب سنگ و آفتاب اثر زیتون مصباحی جلسات را از سر خواهیم گرفت.
بهزودی اطلاعات بیشتر در کانال قرار میگیرد.
ممنون از اینکه کتاب میخوانید.🌱
پاتوق کتاببازها.
پنج شب پیش، به اولین مهمانیِ دوستانهشان رفته بودند که همدانشگاهیهای پری ترتیب داده بودند. جمعی هفتهشتنفره که اولینبار بود شهریار را میدیدند. شهریار، در میانهی حرفها و کلکلها و بذلهگوییها دربارهی اینکه چطور ممکن است کسی از نویسندگی کسبِ درآمد کند، تاب نیاورده بود و گفته بود که امرارِمعاشش از راهِ دیگری است. دستهاش را رو زانوهاش گذاشته بود و صاف نشسته بود و گفته بود:《من پاکبانم.》 و بعد که پرسیده بودند پارکبان یا پاکبان، محکم گفته بود:《خیر، خیر. من رفتگرم.》 و این چیزی بود که پری از همه قایم کرده بود.
در صدوبیستونهمین جلسه از سری نشستهای
پاتوق کتاببازها قرار است در سهشنبهی پیشرو دربارهی مجموعه داستان سنگ و آفتاب نوشتهی زیتون مصباحینیا بحث و گفتوگو کنیم.
_جلسه با حضور زیتون مصباحینیا برگزار میشود.
👤بهمیزبانی محمدرضا فرهادی.
آیدی تلگرام برای نامنویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سهشنبه ۲۲ خرداد.
ساعت برگزاری: ۱۷:۰۰
مکان برگزاری: تهران، شهرک غرب، خیابان استاد شجریان (فلامک شمالی)، نبش نوزدهم، پلاک ٢، کتابفروشی چشمه فلامک.
در صدوبیستونهمین جلسه از سری نشستهای
پاتوق کتاببازها قرار است در سهشنبهی پیشرو دربارهی مجموعه داستان سنگ و آفتاب نوشتهی زیتون مصباحینیا بحث و گفتوگو کنیم.
_جلسه با حضور زیتون مصباحینیا برگزار میشود.
👤بهمیزبانی محمدرضا فرهادی.
آیدی تلگرام برای نامنویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سهشنبه ۲۲ خرداد.
ساعت برگزاری: ۱۷:۰۰
مکان برگزاری: تهران، شهرک غرب، خیابان استاد شجریان (فلامک شمالی)، نبش نوزدهم، پلاک ٢، کتابفروشی چشمه فلامک.
پاتوقهای دیالوگوس
پنج شب پیش، به اولین مهمانیِ دوستانهشان رفته بودند که همدانشگاهیهای پری ترتیب داده بودند. جمعی هفتهشتنفره که اولینبار بود شهریار را میدیدند. شهریار، در میانهی حرفها و کلکلها و بذلهگوییها دربارهی اینکه چطور ممکن است کسی از نویسندگی کسبِ درآمد…
برای مهمانهای این برنامه ۲۰ درصد تخفیف برای خرید 《کتاب》 و 《کافه》 در نظر گرفته شده است. این تخفیف فقط در روز سهشنبه ۲۲ خرداد قابل استفاده است.
🔹 آدرس: شهرک غرب، خیابان استاد شجریان (فلامک)، نبش خیابان نوزدهم، کتابفروشی چشمهی فلامک.
لوکیشن در گوگلمپ:
https://maps.app.goo.gl/Bwkdwxd2XAECJA6JA
همچنین میتوانید در اپلیکیشنهای مسیریاب، «چشمه فلامک» را جستوجو کنید.
نزدیکترین ایستگاههای مترو:
- ایستگاه میدان صنعت
- ایستگاه دادمان
🔹 آدرس: شهرک غرب، خیابان استاد شجریان (فلامک)، نبش خیابان نوزدهم، کتابفروشی چشمهی فلامک.
لوکیشن در گوگلمپ:
https://maps.app.goo.gl/Bwkdwxd2XAECJA6JA
همچنین میتوانید در اپلیکیشنهای مسیریاب، «چشمه فلامک» را جستوجو کنید.
نزدیکترین ایستگاههای مترو:
- ایستگاه میدان صنعت
- ایستگاه دادمان
خوانش مجموعه مقالات زیتون مصباحینیا در سایت نشریه مجازی بارو.
baru.wiki
خندهٔ مدوسا ◇ زیتون مصباحینیا ⬥ بارو
نشریهی بارو ◇ دفتر پنجم ◇ خردادماه ۱۴۰۰ خورشیدی
متن سخنرانی زیتون مصباحینیا دربارهی ادبیات زنانه در ایران:
تازه پس از مشروطه بود که خیل زنان در جایگاه مؤلف وارد پهنهی ادبیات شدند. سرآمد همهی این زنان فروغ فرخزاد بود که به دلایلی ازجمله وارد کردن معشوق (بدنمند و میلورز) مرد به شعر کاری زنانه کرد و در حوزهی زبان نیز ساده و صمیمی نوشت. در ادامه، زبان صمیمی را نه همیشه اما زبان ساده را در اغلب آثار زنان میبینیم. گویی زبان متعلق به یک قلمرو مردانه بوده و زنانگی مساوی با سادگی و صمیمیت فرض میشده است.
اما آیا سادگی امری زنانه است؟ دراینباره تکوتوک مثال نقض (طاهره) در میان است. و آیا زنانگی مساوی با شاعرانگی است؟ در پاسخ میتوان خیل آثار نویسندگان زن را شاهد آورد که شاعرانه است (زنان یا شاعرانگی را وارد نسوج قصه کردند یا اصلاً با زبان شاعرانه نوشتند). اما در سوی دیگر مردان نویسندهای چون گلستان، براهنی و نعلبندیان نیز زبانی شاعرانه داشتند و اصلاً برجستهترین رمان ایرانی، بوف کور، اثری شاعرانه است. در حال حاضر به آن اندازه آثار زنان در میان نیست تا بتوان مؤلفههایی از آن بیرون کشید و آنها را ذیل عنوان نوشتار زنانه برد (گرچه سیکسو قائل به تئوریزه کردن این نوع نوشتار نیست و همین کنار هم گذاشتن مؤلفهها و نامگذاریشان را کاری مردانه میداند) و مهمتر آنکه ایدهی نوشتار زنانه به عنوان ایدهای انقلابی در برابر جهان همیشه مردانه تا به حال محقق نشده است. بنابراین نوشتار زنانه، ازآنجاکه زمان چندانی از طرح آن نمیگذرد، در حال حاضر ساحت کشف است و حتی نمیتوان گفت آیا ازاساس میتواند وجود داشته باشد یا نه.
اما این کشف چطور حاصل میشود و به دست میآید؟ از طریق نگریستن در خود و تماشای خود، ازجمله در این پهنهها:
زن به دلیل فیزیولوژیاش میتواند پذیرای «دیگری» در بدن خود باشد. او در دورهی بارداری پذیرای دیگری در قالب فرزندی است که درون او رشد میکند و همچنین در عمل جنسی پذیرای مرد در بدن خود در آن حفرههای تاریک گوشتی است. و میدانیم که پذیرای دیگری بودن در فرهنگ استبدادی ریشهدار ما تا چه اندازه مهم و راهگشاست.
همچنین میل جنسی مردان سررراست و خطی بوده است. چنانکه هم این میل در یک عضو جمع میشود و هم مردان از وقتی عمل جنسی را آغاز میکنند یک هدف مشخص دارند و با یک نظم ریتمیک ضربهوار میخواهند به آن نقطهی آخر برسند (مگر تمامی این راههای پیچاپیچ/در آن دهان سرد مکنده/به نقطهی تلاقی و پایان نمیرسند؟) و شاید همانطور که برخی فمینیستها میگویند، به همین دلیل است که در حوزهی علم - که مردان ساختندش - فیالمثل ساختار مقالات کاملاً منظم است (چکیده، مقدمه، متن، نتیجه؛ و با قواعد محکم ارجاعدهی). در مقابل، میل جنسی زنان چندلایه، گسترده در تمام بدن، بازیگوش و خیلی اوقات بیاعتنا به نقطهی آخر است؛ لذت برای لذت. این تجربهی تنانه ممکن است بتواند شکل تازهای از اندیشیدن را پیش نهد و نوشتار را تغییر دهد. همانطور که ویرجینیا وولف در «اتاقی از آن خود» و هلن سیکسو در «خندهی مدوسا» قالب صلب مقالات را شکستند.
در حوزهای دیگر، از لحاظ روانکاوانه، زن و مرد عقدهی ادیپ را به دو گونهی متفاوت پشت سر میگذارند. برخلاف مرد که در کودکی باید از بدن مادر جدا شود و فاصله بگیرد، زن شکلی از تنانگی صمیمانه را با مادر حفظ میکند. و اصلاً روابط زنان تنیده در همین تنانگیهاست (در نمایی از فیلم «فریادها و نجواها»ی برگمن شخصیت زن در بستر مرگ در آغوش نیمهبرهنهی مستخدم خانه و پناهآورنده به پستان اوست یا رابطهی دو زن فیلم «پرسونا» سرشار از تنانگی است).
این تجربیات یگانه، طبق ایدهی برخی فمینیستها، ممکن است بتواند با پشت سر گذراندن دورهی فالیک، جهانی تازه بیافریند (البته این ایده چهبسا به مردسالاری یا مادرسالاری فاشیستی بدل شود و نیز یادآور جهان تازهای است که مارکسیسم وعده میداد و درنهایت برپاکنندهی یک دوزخ شد). این تجربیات تنانه که متضمن معناهای انقلابی است، به نظر نمیرسد سازندهی جهانی بهکل و ازاساس متفاوت باشد، اما خواهد توانست ظرفیتهایی مغفول و پنهان را آزاد سازد و در راههایی تاریک متروک قدم بگذارد.
بنابراین کار ما زنان در این میان تماشای خود و تماشای زندگی بدون ریلگذاریهایی است که فرهنگ پیش پای ما نهاده است. مثلاً در بارداری یا تربیت فرزند، علم با دخالتهای قاعدهمندش وسواسها و احساس گناههایی در زنان ایجاد میکند که مخل تجربهای بیواسطه است یا جنبش میتو قوانینی وضع میکند که ادامهی قوانین دولتی و هنجارهای دینی است. با به میان آوردن تجربههای رها و نهراسیدن از قواعد پیشاپیش و ریشخند کردن هنجارها زنان باید خود را از چشم خود ببینند. پس بیاعتنا به کدگذاریهای علم و جامعه و قانون که زنانگی را پیشاپیش تعریف کردهاند، کار ما زنان این است: تماشا، تهور و کشف.
تازه پس از مشروطه بود که خیل زنان در جایگاه مؤلف وارد پهنهی ادبیات شدند. سرآمد همهی این زنان فروغ فرخزاد بود که به دلایلی ازجمله وارد کردن معشوق (بدنمند و میلورز) مرد به شعر کاری زنانه کرد و در حوزهی زبان نیز ساده و صمیمی نوشت. در ادامه، زبان صمیمی را نه همیشه اما زبان ساده را در اغلب آثار زنان میبینیم. گویی زبان متعلق به یک قلمرو مردانه بوده و زنانگی مساوی با سادگی و صمیمیت فرض میشده است.
اما آیا سادگی امری زنانه است؟ دراینباره تکوتوک مثال نقض (طاهره) در میان است. و آیا زنانگی مساوی با شاعرانگی است؟ در پاسخ میتوان خیل آثار نویسندگان زن را شاهد آورد که شاعرانه است (زنان یا شاعرانگی را وارد نسوج قصه کردند یا اصلاً با زبان شاعرانه نوشتند). اما در سوی دیگر مردان نویسندهای چون گلستان، براهنی و نعلبندیان نیز زبانی شاعرانه داشتند و اصلاً برجستهترین رمان ایرانی، بوف کور، اثری شاعرانه است. در حال حاضر به آن اندازه آثار زنان در میان نیست تا بتوان مؤلفههایی از آن بیرون کشید و آنها را ذیل عنوان نوشتار زنانه برد (گرچه سیکسو قائل به تئوریزه کردن این نوع نوشتار نیست و همین کنار هم گذاشتن مؤلفهها و نامگذاریشان را کاری مردانه میداند) و مهمتر آنکه ایدهی نوشتار زنانه به عنوان ایدهای انقلابی در برابر جهان همیشه مردانه تا به حال محقق نشده است. بنابراین نوشتار زنانه، ازآنجاکه زمان چندانی از طرح آن نمیگذرد، در حال حاضر ساحت کشف است و حتی نمیتوان گفت آیا ازاساس میتواند وجود داشته باشد یا نه.
اما این کشف چطور حاصل میشود و به دست میآید؟ از طریق نگریستن در خود و تماشای خود، ازجمله در این پهنهها:
زن به دلیل فیزیولوژیاش میتواند پذیرای «دیگری» در بدن خود باشد. او در دورهی بارداری پذیرای دیگری در قالب فرزندی است که درون او رشد میکند و همچنین در عمل جنسی پذیرای مرد در بدن خود در آن حفرههای تاریک گوشتی است. و میدانیم که پذیرای دیگری بودن در فرهنگ استبدادی ریشهدار ما تا چه اندازه مهم و راهگشاست.
همچنین میل جنسی مردان سررراست و خطی بوده است. چنانکه هم این میل در یک عضو جمع میشود و هم مردان از وقتی عمل جنسی را آغاز میکنند یک هدف مشخص دارند و با یک نظم ریتمیک ضربهوار میخواهند به آن نقطهی آخر برسند (مگر تمامی این راههای پیچاپیچ/در آن دهان سرد مکنده/به نقطهی تلاقی و پایان نمیرسند؟) و شاید همانطور که برخی فمینیستها میگویند، به همین دلیل است که در حوزهی علم - که مردان ساختندش - فیالمثل ساختار مقالات کاملاً منظم است (چکیده، مقدمه، متن، نتیجه؛ و با قواعد محکم ارجاعدهی). در مقابل، میل جنسی زنان چندلایه، گسترده در تمام بدن، بازیگوش و خیلی اوقات بیاعتنا به نقطهی آخر است؛ لذت برای لذت. این تجربهی تنانه ممکن است بتواند شکل تازهای از اندیشیدن را پیش نهد و نوشتار را تغییر دهد. همانطور که ویرجینیا وولف در «اتاقی از آن خود» و هلن سیکسو در «خندهی مدوسا» قالب صلب مقالات را شکستند.
در حوزهای دیگر، از لحاظ روانکاوانه، زن و مرد عقدهی ادیپ را به دو گونهی متفاوت پشت سر میگذارند. برخلاف مرد که در کودکی باید از بدن مادر جدا شود و فاصله بگیرد، زن شکلی از تنانگی صمیمانه را با مادر حفظ میکند. و اصلاً روابط زنان تنیده در همین تنانگیهاست (در نمایی از فیلم «فریادها و نجواها»ی برگمن شخصیت زن در بستر مرگ در آغوش نیمهبرهنهی مستخدم خانه و پناهآورنده به پستان اوست یا رابطهی دو زن فیلم «پرسونا» سرشار از تنانگی است).
این تجربیات یگانه، طبق ایدهی برخی فمینیستها، ممکن است بتواند با پشت سر گذراندن دورهی فالیک، جهانی تازه بیافریند (البته این ایده چهبسا به مردسالاری یا مادرسالاری فاشیستی بدل شود و نیز یادآور جهان تازهای است که مارکسیسم وعده میداد و درنهایت برپاکنندهی یک دوزخ شد). این تجربیات تنانه که متضمن معناهای انقلابی است، به نظر نمیرسد سازندهی جهانی بهکل و ازاساس متفاوت باشد، اما خواهد توانست ظرفیتهایی مغفول و پنهان را آزاد سازد و در راههایی تاریک متروک قدم بگذارد.
بنابراین کار ما زنان در این میان تماشای خود و تماشای زندگی بدون ریلگذاریهایی است که فرهنگ پیش پای ما نهاده است. مثلاً در بارداری یا تربیت فرزند، علم با دخالتهای قاعدهمندش وسواسها و احساس گناههایی در زنان ایجاد میکند که مخل تجربهای بیواسطه است یا جنبش میتو قوانینی وضع میکند که ادامهی قوانین دولتی و هنجارهای دینی است. با به میان آوردن تجربههای رها و نهراسیدن از قواعد پیشاپیش و ریشخند کردن هنجارها زنان باید خود را از چشم خود ببینند. پس بیاعتنا به کدگذاریهای علم و جامعه و قانون که زنانگی را پیشاپیش تعریف کردهاند، کار ما زنان این است: تماشا، تهور و کشف.
شاید بتوان گفت دیوید ممت به معبد خدایان نمایشنامهنویس این قرن تعلق دارد؛ هیچ نمایشنامهنویس آمریکایی دیگری، جز «تنسی ویلیامز»، با این وسعت جلو نرفته است. او تجربه شخصی خودش را پیرامون روابط معلول خانوادگی و جهان جنایت زیرزمینی آمریکایی مینویسد تا بتواند تئاتر و فیلم سینمایی بسیاری خلق کند.
در صدوسیامین جلسه از سری نشستهای
پاتوق کتاببازها قرار است در سهشنبهی پیشرو دربارهی نمایشنامهی از تو برکت نوشتهی دیوید ممت و با ترجمهی رضا بهرامی بحث و گفتوگو کنیم.
_جلسه با حضور رضا بهرامی برگزار میشود.
👤بهمیزبانی محمدرضا فرهادی.
آیدی تلگرام برای نامنویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سهشنبه ۲۹ خرداد.
ساعت برگزاری: ۱۷:۳۰
مکان برگزاری: تهران، شهرک غرب، خیابان استاد شجریان (فلامک شمالی)، نبش نوزدهم، پلاک ٢، کتابفروشی چشمه فلامک.
در صدوسیامین جلسه از سری نشستهای
پاتوق کتاببازها قرار است در سهشنبهی پیشرو دربارهی نمایشنامهی از تو برکت نوشتهی دیوید ممت و با ترجمهی رضا بهرامی بحث و گفتوگو کنیم.
_جلسه با حضور رضا بهرامی برگزار میشود.
👤بهمیزبانی محمدرضا فرهادی.
آیدی تلگرام برای نامنویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سهشنبه ۲۹ خرداد.
ساعت برگزاری: ۱۷:۳۰
مکان برگزاری: تهران، شهرک غرب، خیابان استاد شجریان (فلامک شمالی)، نبش نوزدهم، پلاک ٢، کتابفروشی چشمه فلامک.